عادت های مبتذل

 

در این مطلب ۱۰ عادت جالب اما عجیبی که در بین ما ایرانی ها رواج داره و متاسفانه هر روز در اجتماعی که درش زندگی می کنیم شاهد اون هستیم و میشه گفت پولدار و فقیر بودن هم برای اینجور عادت ها ملاک نیست رو مرور می کنیم که امیدوارم حداقل شما دوست عزیز پرشین استاری که مطالب زیر را از نظر خواهید گذراند یا دارای چنین رفتارهایی نباشید و اگر هم کم و بیش از بعضی از اونها بی بهره نیستید؛ بدون هیچ حساسیتی نکات این مطلب یک یادآور باشه برای تجدید نظر در مورد چنین عادت هایی :

1. غیبت و دخالت در امور خصوصی دیگران
یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت می باشد. این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانی ها حاضر میشوند عملاً حرفی جز غیبت کردن در مورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت می کنند. برخی هم به خود اجازه میدهند در حریم خصوصی ترین مسائل دیگران وارد شوند و به امر و نهی و دخالتهای بی مورد بپردازند.

2. عدم رعایت حق عابرین پیاده
در اکثر نقاط دنیا دیدن یک عابر پیاده در خیابان به معنای فرمان ایست و احتیاط برای راننده مقابل است در صورتیکه در ایران برخی رانندگان به محض دیدن عابر پیاده سرعت خود را بیشتر نموده و بدون لحاظ کردن مسائل ایمنی و حق تقدم با بی رحمی تمام و با ایجاد رعب و وحشت برای عابرین پیاده به مسیر خود ادامه میدهند.

3. حفظ نشانه های نو بودن کالا
همسایه تان اتومبیلی نو خریداری کرده اما بعد از سپری شدن یک هفته هنوز برچسب شماره اولیه که بصورت تکه کاغذی روی شیشه جلو چسبیده است را جدا نکرده و حتی فومهایی که بصورت ضربه گیر در اطراف دربهای ماشین نصب شده است کماکان وجود دارند. دوستتان نیز بعد از گذشت یک هفته هنوز برچسب روی نمایشگر گوشی موبایل جدیدش را جدا نکرده!

4. تنبلی و از زیر کار در رفتن
متوسط ساعت مفید کار در ایران کمتر از یک ساعت و سی دقیقه میباشد که دلیل آن نبودن فرهنگ کار، فقدان انگیزه، تنبلی و بی مسئولیتی افراد است. این امر باعث نارضایتی ارباب رجوع، پایین آمدن کارایی و بهره وری و در کل کاهش پیشرفت ملی خواهد شد. در اغلب شرکتها، ادارات و سازمانها اینگونه باب شده که کسی زرنگ و باذکاوت است که تا حد امکان از انجام مسئولیتهایش شانه خالی کند و کم کاری را استراتژی اصلیش بداند و در عین حال حقوق و مزایایش را بصورت تمام و کمال دریافت نماید. کارمندان هیچ تلاشی در راستای بالابردن کیفیت و راندمان شرکت انجام نداده و در عین حال انتظار بالا رفتن درآمد خود را دارند. به ارباب رجوع کمتر احترام گذارده میشود و طلبکارانه با وی برخورد میشود.

5. تجمل گرایی و مصرفی شدن
امروزه شاهد آن هستیم که جامعه با سرعتی باور نکردنی به سوی مصرفی شدن در حال حرکت است. افراد بجای سرمایه گذاری پول خود در مکان مناسب و برای تولید بیشتر و اشتغال زایی ملی، ترجیح میدهند با خرید اتومبیلهای گران و کالاهای لوکس مصرفی ظاهری معقول کسب نموده و اعتبار خود را در بین اطرافیانشان بالا ببرند. چشم و هم چشمی های فراوان، گرفتار وامها و قرضهای سنگین شدن و استرس از جمله پیامدهای این مسئله است. اکثر مردم خوشبختی را در تجملات و برتری مالی می دانند و بین نیازها و خواسته هایشان تمایزی قائل نمی شوند. مسابقات و رالی خرید امری ناپسند ولی متداول در جامعه ایرانی است.

6. فقدان فرهنگ تشکر و احترام
از کوچه و خیابان گرفته تا دانشگاه و محل کار و اماکن عمومی، کمتر شاهد شنیده شدن جملاتی مانند "از لطف شما ممنونم"، "خواهش میکنم"، "اختیار دارید"، "تمنا می کنم"، "بفرمایید"، "بزرگوارید"، … هستیم. بجای آن فضای زیرآب زنی، استفاده از الفاظ ناشایست، بی حرمتی به افراد مسن، به سخره گرفتن افراد، بالا بردن تن صدا،… امری متداول شده است. مردم باید بیاموزند احترام به دیگران، احترام به هویت ملی یک کشور محسوب میشود. اگر افراد یک مملکت به یکدیگر احترام نگذارند چگونه میتوانند انتظار کسب احترام از ملتهای دیگر را داشته باشند؟!

7. عدم رعایت نظافت شخصی و شهری
احتیاج به توضیح ندارد که متاسفانه نظافت شخصی و اجتماعی از طرف برخی افراد جامعه رعایت نمیگردد. از طرز لباس پوشیدن تا بوی بدن و دهان و آرایش موها گرفته تا ریختن زباله در محیطهای شهری و تفریحی اهم موارد عدم رعایت نظافت است.

8. درگیری در صف و نوبت
صف ها هرکجا و به هر علتی که تشکیل شوند معمولاً تبدیل به جولانگاه بی نظمی، درگیری، فحاشی و هتاکی عده ای از افراد به اصطلاح "زرنگ" خواهند شد. حفظ نظم و ترتیب در صف نشان دهنده بالا بودن رتبه اجتماعی و فرهنگ کسانی است که در صف حضور دارند. متاسفانه شاهد آن هستیم که در برخی امور مذهبی و خیریه مانند سرو غذای نذری نیز چنین بی نظمی ها و زد و خوردهایی بوجود می آیند. احتمالاً باید برخورد کرده باشید در مجالس عروسی گاهی زمان سرو شام جمعیت با چه سرعتی به سمت میز سلف سرویس هجوم می آورند!

9. پرورش اندام برای رعب و ترس
شاید دیده باشید پسرانی که با اندامهای پرورش یافته و عضلانی درحالی که بازو و سینه های خود را در معرض نمایش گذاشته اند با چهره ای مهاجم و آماده درگیری در همه جا پرسه می زنند! آنها با نگاه خود اطرافیانشان را به مبارزه می طلبند! چه نکوهیده است زمانی که برخی افراد انگیزه های اصلی ورزش و تناسب را فراموش کرده و صرفاً برای عرض اندام، قلدری و جلب توجه در سطح جامعه اقدام به حجیم کردن عضلات خود می کنند.

10. اسراف، اسراف، اسراف!
اسراف یعنی زیاده روی در مصرف، بیهوده مصرف کردن، بیش از نیاز مصرف کردن، مصرف کنترل نشده، دور ریختن چیزی که میتوان از آن استفاده کرد. کافیست با محاسباتی ابتدایی متوجه شوید که میزان اسرافی که در کشور به عناوین مختلف همه روز در حال انجام است اگر جلوگیری می شد، چه میزان در صرفه جویی خانوادگی و ملی اثر می گذاشت و مشکلات چه تعداد از مردم حل می شد.
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 


www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

تصاویر جالب دیگر  در ادامه مطلب

عکس زیر ” آلبرت انیشتین” رو نشون میده

خب ، حالا به تصویر دقت کنید و از مانیتور فاصله بگیرید

تصویر “مارلین مونرو” نمایان میشود !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

تصویر زیر نمای یک پنجره را نمایش میدهد

اما ، این پنچره سمت چپ ساختمان تعبیه شده یا سمت راست !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

بدون شرح !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر ، این بنا شامل ۳ ستون هست یا ۲ ستون !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر شما یک فرد موزیسین میبینید با صورت یک خانوم !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

دایره های شطرنجی عکس زیر ، هم اندازه هستند !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر یک جعبه ورق مشاهده میکنید که پیچ و مهره هم از وسطش رد شده

چگونه سالم وارد شیشه شده !؟

(راستش خودمم نفمیدم این عکس خطای دید هستش یا واقعیه یا ترفند ! )

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

تصویر زیر تصویر ۴ انسان هست یا نمایی از ستون ها !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر ، هم کاروان شتر میتونه باشه ، هم نمائی از درختان

که به ترتیب پشت سر هم قرار گرفتند

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در عکس زیر کوه های پوشیده از برف و یا تصاویری از چند اسب مشاهده میشود !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر یک ساختمان بر روی آب هست ، یا نتیجه کاشی کاری فرد در حال کار !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

طول ، عرض ، ارتفاع !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

میتونید تصویر جنین یک انسان در عکس زیر رو ببینید !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

خانه ها ؟ یا تماشاچی های پسر نوازنده !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

اینجا هم معلوم نیست کی به کیه  !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر ، آسمان و ساحل دریا قاطی شده !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در عکس زیر ، شما صورت یک انسان میبینید ؟

یا یک عکس طبیعی از منظره !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

بدون شرح !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

اینجا هم طول و عرض و ارتفاع رفته زیر سوال !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

بدون شرح !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

پیر زن با دختر جوان !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

اینجا دیگه آدم قفل میکنه کاملا !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر ۳ شیر آب میبینید یا ۲ تا !؟

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در تصویر زیر کدامیک از خط های A و B به خط C متصل میشوند !؟

به نظر میرسه که خط B درسته

ولی در واقع خط A به خط C متصل میشود !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

در این تصویر هم بنظر میرسه که این انسان ، هیولا تشریف دارن !

زاویه مناسب عکس باعث ایجاد این حقه میشود !

www.cpanell.ir | تصاویر خطای دید بسیار جالب

 

 

 

جمله های که دخترا ظرفیت شنیدنشو ندارن....

 دوستت دارم ---------------انقدر بی جنبه ان که سریع خودشونو گم میکنن.

میخوام باهات ازدواج کنم ------------دیگه بدبخت میشین مثل کنه میچسبن بهت.

من عاشقت شدم---------چنان برات خودشونو میگیرن که از هر چی عشقو عاشقی حالت بهم میخوره.

من دیروز با دختر داییم رفتم پارک--------دیگه کاری ندارن دختر داییت چند سالشه میخوان از حسودی بترکن.

فردا تنهام میای پیشم--------------چنان برات ناز میکنن که انگار از دختر شاهزاده جزایر مارماری دعوت کردی بیاد پیشت.

دلم برات تنگ شده بود---------------دیگه بیچار شدی نازه و عشوشون میزنه در حد هزار دیگه فکر میکنن چه گوهر گران بهایی هستن که دلت براش تنگ شده.

چقدر خوشگل شدی--------------دیگه خودشونو با جنیفر هم سطح میکنند یه کلمه گفتی خوشگل شدی فکر میکنه دیگه مانکن2011  اروپا انتخاب شده.

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

ترشیدگی

روز اول:خدایا ازت میخوام یه پسر خوشگل،خوش تیپ،پولدار،با شخصیت،عاشق و... نصیبم کنی خدایا منتظرم خودت کمکم کن

روز دوم:خدایا چرا کمک نمیکنی بابا من فقط ازت یه پسر خوشگلو خوش تیپو پولدار میخوام همین عشقشم بخور تو سرش نمیخوام

روز سوم:خدایا پولشم نخواستم من منتظرم فقط یه پسر خوشگلو خوش تیپ نصیبم کنی همین خیلی عجله دارم خواهشن زودتر

روز چهارم:خدایا اگه خوشگلم نبود اشکال نداره لاقل فقط خوش تیپ باشه به همینم راضیم بخدا

روز پنجم:خدایا اگه خوش تیپم نبود بازم اشکال نداره پس لاقل معمولی باشه همین دیگه چیزی نمیخوام

روز ششم:خدایا بابا اگه معمولیم نبود اشکال نداره من قانع ام فقط منو از این وظعیت نجات بده

روز هفتم: خدایا اگه مریضو کورو کچلم بود اشکال نداره فقط هر چی که هست پسر باشه همین 

و...

هشدار:افزایش ترشیدگی در دختران تا 99% افزایش یافته

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

پیرمرد عاشق....

پیرمرد عاشق

 

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب

دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «باید ازت

عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.»

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.

نمی خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد!

حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز

صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
هیچ وقت دل یه دختر پاک و معصوم رو نشکن و باهاش بدرفتاری نکن

چون میره بینیش رو عمل میکنه و میاد دیگه محل سگ هم بت نمیده !


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی متأهلی یعنی

به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگه‌دار تو باشد

اونوقت جواب بگیری:

یه بسته قارچ، آب‌لیمو، مرغ، نون، بوس


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی به تعداد لحظاتی که توش نفس می کشی نیست
به تعداد لحظاتیه که توش نفست بند میاد !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کبوتر اولی : بق بق بقووو
کبوتر دومی : بق بق بقووو؟؟؟؟
کبوتر اولی : پ ن پ قوقولی قوقو !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شورای امنیت سازمان ملل
“جوراب غضنفر” را در لیست سلاحهای کشتار جمعی قرار داد !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرگز نگران اینکه قلب مردی را شکسته‌ای نباش
در بد‌ترین حالت فقط کمی‌ رگ به رگ شده است
و یک روز بعد دوباره مثل ساعت کار می‌کند !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمی خواهم بعد از مرگم به احترامم یک دقیقه سکوت کنی
اکنون که زبانت نیش دارد دهنت را ببند !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ضرب المثل حیف نون :
اصلا چرا عاقل کند کار ؟!؟!؟
هان؟


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
میگن تو جهنم اگه با دمپایی بزنی‌ رو سر سوسک
سوسکه بر میگرد با لگد می‌زنه تو شیکمت !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو بهشت هر وقت انگشت کوچیکه ی پات میخواد بخوره به پایه ی مبل
پایه ی مبل جا خالی میده !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مشترک مورد نظر ، آدم نمی باشد … !
قطع کن لطفا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عزیزم یارانه ام برای تو !
(جدیدترین جمله عاشقانه)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دعاهای مادربزرگ عضنفر
” بر آدمای بد لعنت ، بر آدمای بد جور لعنت، بر آدمای ناجور لعنت، بر آدمای جور وا جور لعنت”

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش دل آدم هم عین دماغ بود. وقتی میگرفت فین می کردی وا میشد!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اون صورت مظلومت اون چشمای پراشکت اون نگاه پرخشمت
منو یاد کسی میندازه که توی عروسی برنج گیرش نیومده !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر پول و پله ندارید ؛ برای عاشق شدن زیاد عجله نکنید ،
تا ترم ۶ و ۷ وقت دارید !
(اتحادیه ی دانشجویان)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به غحیف نون میگن: با باقی جمله بساز میگه: ما دیشب کوبیده خوردیم
میگن باقیش کو؟
میگه: تو یخچاله !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زجر آورترین ، دردناک ترین و حرص آورترین سوالی که
میتونی پای تلفن از یه پسر بپرسی اینه:
کجــــــــــــایی؟؟!
 
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
عبارت «سقوط یک فرشته» یعنی چه؟

الف) یعنی یک سریال ماه رمضانی الف ویژه معناگرای دین‌پرور اخلاق‌مدار

ب) یعنی سقوط یک فرشته بر سر سفره یک عده آدم ویژه‌تر

ج) به شما ربطی ندارد!

د) گزینه جیم

 

2- به نظر شما چرا «سارا» گول شیطان را خورد؟

الف) چون روزه نبود!

ب) چون از فاطمه زیباتر نبود!

ج) حاج آقا (مدیر شبکه) اینطوری می پسندید!

د) لپ‌تاپ + آب انار + جعبه موسیقی

 

3- چرا «سارا» در هر قسمت هی بیشتر گول شیطان می‌خورد؟

الف) چون چادرش را به باد داد

ب) چون عشق شوهر او را کور کرده است

ج) در برخی کتب نقل شده که اگر خوردی، دیگه خوردی، در نتیجه باز هم می‌خوری و دائم هی می‌خوری!

د) چشم شیطان سارا را گرفته!

 

4- نقش «یاور» در سقوط یک فرشته چیست؟

الف) نقش تلنگر قصه را بازی می‌کند.

ب) او بهلول موبور قصه است.

ج) باید صبر کرد، چند قسمت دیگر هنوز مانده است و می‌توان برای او نقش دست و پا کرد!

د) نقشی ندارد و تنها برای انبساط خاطر بیننده، گاه‌گاهی می‌رود روی ویبره!

 

5- نیما چطور به
شیطان تبدیل شد؟

الف) با عینک دودی و تراشیدن ریش‌هاش

ب) حلقه کیهانی

ج) با ماشین مدل اوووووووووف

د) با کافی شاپ در تپه‌های آنچنانی

 

6- پدر سارا چطور او را نجات خواهد داد؟

الف) با ازدواج سه باره!

ب) با کشتن نیما بوسیله یاور

ج) با استفاده بهینه از حاج آقا داریوش کاردان از پشت تلفن

د) خدا بزرگه وچند قسمت دیگه باقی مانده!

 

7- چرا همسر حاج بابا فوت کرد؟

الف) نویسنده جز ازدواج نقشی برای او ننوشته بود

ب) حضور بازیگر در دو تله‌فیلم و یک سریال همزمان دیگر

ج) ایجاد بهانه‌ای برای ازدواج سه‌جدد (مجدد+یک) حاج بابا

د) این اتفاق دو پیام اخلاقی دارد: اگر دخترتان گول شیطان را بخورد همسرتان می‌میرد/
همسر دوم باعث بدبختی دختر همسر اول می‌شود!

 

8- نیما چه برنامه‌های خباثت آلودی برای سارا دارد؟

الف) پکاندن مغز او از طریق قرص‌های خیلی بد و روان گردان و مواد خفن!

ب) خراب کردن شناسنامه او به وسیله یک پارتی درست و درمان در یک دفتر ازدواج

ج) بی‌بند و باری کردن او با پوشیدن مانتوی قرمز با رعایت حجاب اسلامی!

د) رفتن به کافی شاپ، حلقه کیهانی، ارتباط با جریان انحرافی و ماشین سواری با سرعت زیاد + خوردن آب میوه درملاعام

 

9- علت مرگ ماهی ها در این سریال چیست؟

الف) تخریب دولت خدمتگزار و نا امید کردن گروه‌های تولیدی و صنعتی و نا کارآمد جلوه دادن طرح بنگاه‌های زود‌بازده

ب) گرفتن نما‌های طولانی برای پر کردن هر قسمت بدون درد سر سکانس‌های خارجی

ج) به همان علت حضور یاور در سریال

د) طبق تحقیقات ماهی ها از جمله موجوداتی هستند که حضور شیطان را حس می‌کنند و در صورت سقوط یک فرشته، جان می‌دهند.

 

10- پیام‌های اخلاقی- اجتماعی سقوط یک فرشته چیست؟

الف) هنوز هم می‌شود به خوبی شانه‌های تلویزیون را گرفت و به ریش ملت خندید!

ب) برای ساخت یک سریال 30 قسمتی نیاز به فیلمنامه نیست و مراحل تولید کلا «شعر» است

ج) از پذیرش داماد پولدار تحت هر شرایطی خودداری کنید، حتی همسایه‌شدن با او خطرناک است

د) پرورش ماهی = بدبختی و فلاکت و سقوط

 

11- نقطه قوت حاج بابا در این سریال چیست؟

الف) جوان مرگ کردن زن‌هایی که اختیار می‌کند

ب) تربیت فوق العاده دخترش

ج) مدیریت شگفت آور پرورش ماهی

د) اعتماد به نفس بالا برای ادامه زندگی

 

12- نقطه ضعف سریال سقوط یک فرشته کجاست؟

الف) آنجا!

ب) نبود گشت ارشاد و چرخ زدن‌های بی‌تربیتی نیما و سارا در ماشین رو باز و آب انار و اینا

ج) دور زدن روحانیت و محو کردن نقش آن در سریال (کلا روحانی در این سریال کم است)

د) این مجموعه هیچ نقطه ضعفی ندارد

 

13- کدام بخش سریال را بیشتر دوست دارید؟

الف) «نیما- سارا» بازی‌

ب) نریشن‌های شیطان خان جان!

ج) تیراژهای کاملا مربوط و فوق تصور در پایان هر قسمت

د) آگهی‌های بین سریال بویژه برنج «منم من...منم من»

 

14- نقش فاطمه تا پایان سریال چیست؟

الف) گریه کردن برای مرگ مادر با چادر

ب) ادامه تحصیل و جواب رد به خواستگار بسیجی

ج) نصیحت سارا و نیما

د) جورکردن همسر برای حاج‌بابا

 

15- آخر سریال «سقوط یک فرشته» چه می‌شود؟

الف) شیطان روسیاه می‌شود، سارا به آغوش خانواده باز می‌گردد، توبه می‌کند و همسر دوم حاج‌بابا زنده می‌شود، قرآن به امامزاده بر می‌گردد...

ب) هرچی حاج‌آقا بگه(مدیر شبکه)

ج) گزینه الف

د) نیما در استخر ماهی‌ها خفه می‌شود و پریچهر تا آخر عمر چلاق می ماند و سارا متنبه می‌شود و حالا گزینه الف.

 

16- به نظر شما چطور می‌شود هنرمندان کشور بی‌حیثیت شوند؟

الف) انتخاب آنها برای سریالهای ماه رمضان

ب) قبول کردن پیشنهاد کار ویژه در ماه رمضان

ج)وجود تهیه‌کننده‌های عاشق مردم

د) شایسته سالاری در رسانه ملی

****

پاسخ‌های خود را یا تلفنی به 162 برسانید و یا به صورت زنده برای ما کامنت بگذارید، به 50 نفر از برگزیدگان به قید قرعه تا سال آینده یک دست(!) سوار شدن در ماشین نیما همراه با آب انار و همچنین فیلمنامه کامل سقوط یک فرشته ـ انشاء الله ـ تقدیم می‌گردد.  
 
 
 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

من عاشق نگاه مهربون و زیبای توام.......................دیوونه ی چشم های روشن و فریبای توام

وقتی توی چشام نگاه میکنی و دروغ میگی......حس میکنم...من عاشق همین دروغای توام

لیلی توو قصه تویی.................................مجنون دیوونه منم           

شیرین رویاها تویی......فرهاد بی خونه منم                      

اونی که میمونه تویی..راهی ویرونه منم                       

اونی که میخنده تویی                                 

اونکه دلش خونه منم                                 

 

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

در جلسه امتحان عشق ................. من مانده ام و یک برگه سفید

یک دنیا حرف ناگفتنی         و          یک بغل تنهایی و دلتنگی

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود!        

دراین سکوت بغض الود قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی میکند!

و برگه سفیدم                                     

عاشقانه قطره را به اغوش می کشد!                        

عشق تونوشتنی نیست..........                               

در برگه ام کنار ان قطره یک قلب کوچک میکشم!         

وقت تمام است             ...............             برگه ها بالا!!!

.........................................................................................

ته نوشته 1 : این روزا تنهام خیلی تنها بعد خدا هیچکس ندارم اینو نمیگم دلت واسم بسوزه تنهایی رو دوس دارم

وقتی تنهایی حس میکنی نیاز داری یه نفرو داشته باشی نترس خیال بد ندارم هنوز منتظرم تا......تا نداره تا ابد

ته نوشته 2:این روزا قراره یه عالمه اتفاق بیفته حس ششمم میگه یه خبرایی در راهه مخصوصا حالا که چند

نفر خیلی مشکوک اینجا وجود داره خدا به خیر کنه                                                                          

ته نوشته 3:دوست عزیزی که با نام آسمان واسم کامنت خصوصی گذاشتی و نمیدونم مردی یا زن یا دختر یا پسر

به قول خودت سوالات خصوصی بودو مربوط به خودم بود اما ما اینجا غریبه نداریم جوابتو همین جا میدم یکم

ناشیانه رفتار نکردی؟؟چون جواب همه ی سوالایی که پرسیده بودی توی پروفایل وبلاگم پیدا میشه فقط آی دیتو دادی اینه که یکم شک کردم.....به هر حال...اسمم نیلوفره...اهل تهران...فعلا  معلوم نیس پشت کنکوری ام

تا چند روز دیگه رشته دانشگاهیم معلوم میشه هنوز که جواب کنکور نیومده...و سوال آخرتم که جوابش مشخصه

مجردم...آها یادم رفت گفتی تاریخ تولدم یادم نره 1/2/72 اردیبهشتی ام حالا اینا رو واس چی پرسیدی؟؟؟

این روزا چرا انقدر کامنتای مشکوک بمن میرسه نمیدونم خدا کنه حدسم در مورد تو اشتباه باشه خدا کنه تو

اونی که من فکر میکنم نباشی که اگه باشی.....راجع بمن خیلی بد فکر میکنی و من اینو اصلا دوس ندارم

ته نوشته 4:دوستای گلم من کسی رو لینک نمیکنم چون اصلا وقت نمیکنم زیاد به این وبو اون وب سر بزنم

لطف کنید کامنت خصوصی هم نذارید ممنون راستی حتما ادرس وبتون رو بدین بی نام و نشون نرین لطفا

حرف آخر : خانومی بهت بگم سولماز خانم یا آقای ....؟ها؟چه دلیلی داره یه دختر با من لج کنه و کل بندازه؟

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

با من باشی* دوست دارم

تنها باشی* دوست دارم

اگه بری یه جای دور...هرجا باشی *...دوست دارم

دوست دارم...دیوونه وار.........خوب میدونی تنهام نذار

گفته بودی مال منی     چی شد پس اون قول و قرار؟

رنگ چشاتو دوس دارم       دردو دلاتو دوس دارم

اگه ازم خسته میشی     خستگیاتو دوس دارم

بچگیاتو دوس دارم   سادگیاتو دوس دارم

وقتی پر از درد و غمم

    خندیدناتو دوس دارم

خونه پر از هوای تو   خالی فقط صدای تو

تنها نفس مونده برام    مونده فقط برای تو

هرچی دارم فدای تو

با تو بهارو دوس دارم   لطف خدارو دوس دارم

اگه بگی دوسم داری    این روزگارو دوس دارم

با تو گلا رو دوس دارم    روز و شبا رو دوس دارم

دلهره ی دیدن تو..............قول و قرارو دوس دارم

ته نوشت 1:این یکی از اهنگای محسن یا حقیه که خیلی قشنگه و دوسش دارم

ته نوشت 2:این روزا به یکی خیلی شک دارم خدا کنه اشتباه کنم وگرنه بلوایی به پا میکنم

که خودش پشیمون بشه.

ته نوشت 3:اسم کار من خیانت نبود تهمت نزن خیال نکن نمیفهمم به روت نیاوردم

ته نوشت4:این روزا پسر نمازخون کیمیاست ...پس کیمیا جون مراقب خودت باش

حرف اخر : تازگیا بی وفا شدین پشیمون شدی؟با تو نیستم خودش میفهمه....زندگیت داره عوض میشه نه؟

راستی یه خبر خوب واست دارم روزای خوبی در پیش داری فقط یه نصیحت زیاده روی نکن رودل میکنی

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

وقتی نباشی


بود و نبودت برايم تفاوتي ندارد...


وقتي که نيستي، مي خواهم هيچکس نباشد

وقتي که هستي، وجود هيچکس معنا ندارد...
-------------------------------------------
ته نوشت 1: انتظار قشنگه اما اگه بدونی بلاخره یه روزی تموم میشه الان خیلی وقته منتظرم اونی که داره تموم میشه منم نه فاصله...باور کن من فقط یه ادمم
ته نوشت 2:امروز تولد راضیه ی عزیزه....ساده بگم مهربون تولدت مبارک      
ته نوشت 3:حس الانم ارامش قبل طوفانه...صبر کن...ویران شدن منم میبینی
ته نوشت 4:میدونی حسرت یعنی چی؟؟معنی دروغو میفهمی؟؟قبلا میدونستی...چند روز دیگه چند ماه چند سال بگذره میفهمی ؟بلد نیستی دروغ بگی
ته نوشت 5:نگو 3 یا 4 سال بگو تا اخر عمر...فرقی نداره واسه من..من تا اخر عمرم منتظرم.گناه من سادگیمه..بدترین گناهم توی این دوره زمونه همین سادگی لعنتیه
ته نوشت 6:میدونی تنهایی یعنی چی؟؟یعنی اینکه تو خیال کنی انقدر با اینو اون داره بهم خوش میگذره انقدر وقتم پره و سرم شلوغه...اما درست همون لحظه من یه گوشه ی
اتاقم نشسته باشم و واسه سادگی تو اشک بریزم....واسه زندگی مسخره ی خودم...واسه حسرتی که همیشه به دلم میمونه
حرف اخر :رنگ عوض نکن پاکو صاف و ساده بمون با همه باش همه رو دوس داشته باش هواشونو داشته باش اگه بازم ولت کردنو رفتن بیا پیش خودم
من هنوزم منتظرم

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

یاد گذشته

سلام به همه دوستان و دشمنان عزیزم
حالتون که خوبه؟؟عیدتون مبارک
دیگه قرار نیس که همش غر بزنم و از همه چی ناله کنم اخه اونقدرام که فکر میکنید بد اخلاق نیستم هرچند یعضیا منو قبول ندارن
اما امشب همه باید هرچی کینه از من دارن بریزن دور فهمیدین که چی میگم؟؟همه.......همتون
اول همه دختر خانومای گل که توی وب ضددختر یه کوچولو بهشون توهین شده بعدشم دوستای خودم یلدا و شب نویس
که شاید فکر میکنن فراموششون کردم در حالی که اینطوری نبوده و نیس یکم حالم خوب نبود همون بهتر که گذاشتینش
رو حساب بی معرفتی و بی وفایی من......اینجوری بهتره اما یه لحظه از یاد دوستام غافل نبودم همین امروز
بود که داشتم با یکی دوتا از دوستای دیگم عکسای مشهدو میدیدیم یادش بخیر چقدر بد گذشت خداییش خیلی بد گذشت
فکر نکنم به کسی خوش گذشته باشه چون هرکی از یه چی مینالید همش گیس و گیس کشی راست میگن که چندتا  دختر باهم
نمیتونن چند روزو یه جا سر کنن....راس گفتن  نه از قطار خیر دیدیم نه هتل نه مرکز خرید نه از هم اتاقی نه از غذاش
خوب وقتی پول قطار درجه یکو ازت بگیرنو با یه قطار در پیت ببرنت مشهد کوپتون کنار کوپه ی پسرا باشه و کوپه های
بقیه بچه ها اصلا یه جای دیگه تقریبا دو سه کیلوومتر نزدیک لوکوموتیو قطار باشه همین میشه دیگه اخه توی قطار که ما خوابمون
نمیبرد تقریبا ساعتای 2-3اونم با هزار جور فحش و کتک چراغا خاموش میشد پسراهم که عین مرغ(دخترا حال کنید
ساعت 8 شب میخوابیدن یکم سروصدامونم بالا میرفت میوومدن دم در کوپه و.......بووووووووووووق
خوب نمیشه بگم چون حرف بد میزدن و ما هم اگه جوابشونو میدادیم جونمون در خطر بود روی این پسرا نمیشه حساب
کرد هیچ جوره  نمیشه در کنارشون احساس امنیت کرد.....یا از غذای هتل که فقط به غذاها نگاه میکردیمو
ات اشغالای خودمونو میخوردیم چون یا سفت بود یا بی رنگ و رو یا بد مزه یا بی مزه ......فقط از غذاها
عکس گرفتیم یادش بخیر...یا هم اتاقیامون....که عین برج زهرمار بودن یلدا یادته؟؟باید توی لابی هتل
قرار میذاشتیم تا.....چقدر اقای اقایی کمکمون کرد بیچاره واس خاطر ما که نه بخاطر گوشی جناب عالی جریمه شد
یادته وقتی به من گفت خانوم شما گوشیتونو نمیدین بزنم  به برق تا....چی بهش گفتیم؟؟گفتیم گوشی من انقد برق
مصرف میکنه میترسم بزنی به برق قطار ....قطار برقش قطع بشه و......خندید خداییش خیلی اقا بود
یا اون یکی که هر دیقه از لای پرده ها توی کوپه هارو نیگا میکرد خیلی بی ادب بود خودش خواهر مادر نداشت
یادته رفته بودیم بازار بین المللی انگشتر بخری؟؟اخرم کارتو ندادیا.....یادت باشه اخرشم که همشهری دراومدیم
میخواست کل جنسای مغازشو غالب کنه بهمون!!اهان یه چی یادم رفت یادته اون شب؟؟میخواستی بری .....منم باهات اومدم؟؟
ادم احساس میکرد میخواد بره تگزاس تا راهروی قطار!!خودت که یادته؟؟اینجا جاش نیس نگم بهتره
بعد اون سفر زندگی هممون عوض شد.... من.....تو.....بقیه بچه ها
راستی کنکورو چیکار کردی؟؟حوزه مون که یه جا بود صندلیامون هم کنار هم حیف که نمیشد تقلب کرد منکه گند زدم
چند روز دیگه جوابش میاد دور ترین شهرستانی که زدم اصفهان بود اونم که خوشم نمیاد بقیه بچه ها تقریبا همه جا زده بودن
کردستان لرستان تنب بزرگو کوچک کیش قشم سیری لاوان.....خلاصه خوبه که ریگی رو اعدام کردن وگرنه سیستان بلوچستان
از قلم میفتاد مردم چه شانسی دارن توی همه ی شهرا فکو فامیل دارن بابام گیر داده بود به قم هی میگفت بزن قم...قم ....قم
چقدرم گروه خوونی ما میخوره به قم و برادران مقیم مرکز!!خیلی خوب میشه ها دعا کن قم قبول بشم برم همه رو ارشاد کنم
خوب کی بهتر از من؟؟راستی هنوزم میخوای بری زیر کامیون؟؟یا با هم خودکشی کنیم؟؟میای بریم روزبه؟؟
یلدا خیلی چیزا عوض شده خیلی....هیچی نگم بهتره خیال میکنی خیلی خوشم نه؟؟یا خیلی بهم خوش میگذره؟
نه بخدا نه ....دارم عذاب میکشم از خودم میدونم خیلی بدم خیلی بدی کردم دل خیلیا رو شکستم
میخوام امشب از همه یاد کنم او از همه خانوما که مقدم ترن یلدای عزیزم راضیه دوست خوب و مهربونم سانازو بهاره
خواهرای گل خودم تارا جون .....و بقیه برو بچ حالا بریم سراغ برادران!!اول از همه اقای بووووووووووووووق
نمیتونم بگم کی؟؟البته برادرم نیس و نخواهد بود بی معرفت شده نمیدونم کجا رفته از وقتی دایی شده بی خیال ما شده
اسم خواهر زاده ی خوشگلشم یسراست......بعدش سعید امیری که یکم باهاش بد رفتاری کردمو شاید دلخوره از من
بعدش داداش خوب و مهربونم سروش گل اردیبهشتی که همیشه به یادشم بعد یه سعید دیگه ملقب به خشایار داداش جدید من!!
بعدش علی....که هنوزم میدونم بد جوری از من دلش شکست من نامرد نیستم یه روزی میفهمی چرا اون کارو کردم
نخواستم بیشتر از این بهت بد کنم تکلیف منم روشن نیس هنوزم نیست نیست نیست نمیدونم میای یا نه فقط واست دعا میکنم
یخ فروش جهنم تو دل پاکی داری خیلی مهربونی با اینکه من....اما بازم هیچی نگفتی و سکوت کردیو بازم سکوت؟؟
روز تولدت یادم نمیره مرد اسفند...میدونی حتی نوشتن اینا واسم گرون تموم میشه؟؟اما مهم نیس نمیخوام کسی از من دلخور باشه
بعدشم......کی؟؟بععععععععله اقا امین به توام باید بگم مرد اسفند دیگه نه؟؟خوب میدونم زیاد از من خوشت نمیاد
اما من از توام بدم نمیاد میدونم خوب حق داشتی من یه جورایی گروهتونو از هم پاشیدم اما قصد من دو بهم زنی نبودو نیس
هنوزم اگه خیال میکنی من یه همچین ادمی هستمو یه اشغال کثافتم...واسه خودم متاسفم دیگه نمیدونستم چطور باید خودمو
بهت ثابت میکردم من ادم بدی نیستم خود تو اره تو نشون دادی اونی که همیشه وانمود میکنی نیستی خوب منم نمیتونستم
نسبت به توهینا و تهمتایی که بهم زده میشه سکوت کنم...میفهمی؟؟فکر کنم همه رو نام بردم البته اصلیا رو گفتم
امیدوارم همیشه لبتون خندون باشه دلتون شاد شاد شاد باشه زندگیتون پر از اتفاقای قشنگ باشه
با این حرفایی که زدم اگه هنوزم کسی از من گله ای داره بگه منتظرم
عید خوبی داشته باشین
قربون همتون
نیلووووو

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

نسل منو تو

ديگري
نداشتن تو يعني اينکه ديگري تو را دارد.

نمي دانم نداشتنت سخت تر است؛

يا تحمل اينکه ديگري تو را داشته باشد!!
-------------
نسل من و تو نسلي بود که ؛ يواشکي بوسيد ، نوشيد ، خنديد ، حرف زد ، فکر کرد ، اعتراض کرد ، گريه کرد ، آرزو کرد ، دعا کرد ، درد و دل کرد ، انتخاب کرد ، عاشق شد ... به سلامتي " يــواشــکــي " که اگه نبود ، نسل من و تو منقرض ميشد ..

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

شباهت دخترا18- و خط ایرانسل

۱- کلاستو اساسی میارن پایین

۲-دو روز یه بار اویزونتن که ازت پول بگیرن

۳-هر وقت بهشون نیاز داری ازت پول میخوان

۴-تا میخوای یه حرف جدی بهشون بزنی انتن نمیدن

چندتا دیگه هم هست که به علت ...

از گفتن انها معذوریم

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

دختر ها  مثل مخلوت کن برقی میمونن که تو هر خونه ای پیدا میشه ولی معلوم نیست به چه دردی میخورن.
 
دختر ها مثل اگهی بازرگانی هستن از هر۱۰۰ کلامی یک کلامش را هم نمیشه باور کرد.
 
 دختر ها مثل سیمان هستند هر جا پن شدند باید با کلنگ بلندشون کرد.
 
دختر ها  مثل کنتر برق اند هر چند سالی سنشون به صفر میرسه.
 
دختر ها  مثل موتور گازی هستند پر سر صدا بی قدرت.
 
 خانوم ها مثل هواپمان چون رو زمین به هیچ دردی نمیخورن.

 

 

 """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""

یکی دخترا یکی..............

 

یکی دخترا راست میگن یکی پینوکیو

یکی دخترا مهربونن یکی خرس مهربون

یکی دخترا قشنگ راه میرن یکی تنسی تاکسی 2

یکی موهای دخترا قشنگه یکی آنشرلی

یکی خونه ی شما قشنگه یکی خونه ی مادر بزرگه

یکی دخترا سفیدن یکی سفید برفی

یکی گوشهای دخترا قشنگه یکی گوشهای زی زی گولو

یکی دخترا خوشگلند یکی پلنگ صورتی

یکی دخترا زبلند یکی ملوان زبل

یکی دخترا قد بلندن یکی خاله ریزه

یکی من با دخترا خوبم یکی تام با جری

 

 

 

يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد........

 

"""""""""""""""""""""""              """""""""""""""""""""         """"""""""""

 

 

 

 

مرگ‌آورترین گیاهان جهان

 

این گیاهان بسیار خطرناک بوده و حتی مادر رئیس جمهور آمریکا را هم به کام مرگ کشانده‌اند.

1. شوکران آبی غربی... از جوهر این گیاه برای کشتن سقراط استفاده شد.

 
2. گیاه کاستور... یکی از سمی ترین گیاهان دنیا است که در هند و آفریقا رشد می کند.

 

 
3. تاج الملوک... به کلاه شیطان شهرت دارد.
 
 
4. درخت استرکنین... گفته می شود کلوپاترا ملکه مصر از این گیاه برای کشتن خدمتکارش استفاده کرده است.

 

 
 
5. خانه بدوش زهری... در آفریقای جنوبی رشد می کند.
 
 
6. گل مار سفید... این گیاه مادر آبراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا را کشته است.

 

 
 
 7. گیاه کیسه ای... به اتریکولاریا ماکروهیزا نیز شهرت دارد و طعمه‌های خود را می بلعد.
 
 

8. گیاه کوزه بزرگ... برای انسان مرگ آور نیست ولی خطرناک محسوب می شود.

 
 
9. شیپور فرشته... به نفس شیطان کلمبیا نیز شهرت دارد.

 

 
10. چشم های عروسک... به بانبری سفید نیز شهرت دارد و بر خلاف ظاهر زیبایش، به راحتی کشنده است.

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی چون همه از نورت استفاده می کنن ولی اصلا نگات نمی کنن؛ سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردنا

 

 

 فراموش کن چیزی را که نمی توانی بدست آوری و بدست بیاور چیزی را که نمی توانی فراموش کنیا

 

 

حرفیو بزن که بتونی بنویسیش ، چیزیو بنویس که بتونی امضاش کنی و چیزیو امضا کن که بتونی پاش وایسی...... پس : دوستت دارم،

 

 

سریع ترین راه دریافت عشق بخشیدن آن به دیگران است.

 

تو ای زیباترین شعر رهایی تو ای گلبرگ سرخ آشنایی میان کوچه های قلب تارم به دنبال تو می گردم کجایی

 

 

وسعت دنیای هرکس به اندازه وسعت اندیشه اوست

 

 

افسوس آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم ؛ آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم و بعد برای آنچه از دست رفته آه می کشیم...

 

سعی کن تنها باشی زیرا تنها به دنیا آمدی و تنها از دنیا خواهی رفت

 

برای کشف اقیانوس های جدید باید شهامت ترک ساحل آرام خود را داشته باشید, این جهان, جهان تغییر است نه تقدیر

 

 

این همه خونی که دنیا بر دل ما میکند/جای من هر کس باشد ترک دنیا میکند/هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم/چون که فردا می رسد/امروز فردا می کنم

 

 

اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است، غمی نیست. همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست

 

 

یک تیکه بلور از جنس حضور یک یاس سپید در رنگ امید با هر چه صفاست از سوی خداست تقدیم توباد

 

 

دفتری که بسته شد بازش نکنید دلی که شکسته شد نازش نکنید یاران شما را به خدا به عشق بیوفائی نکنید یا این که وفا کنید تا آخر عمر یا این که از اول آشنائی نکنید

 

 

اگه من وتو دو تا برگ باشیم ،هنگام خزان من زودتر از تو می شکنم تا زمانی که می افتی در آغوش بگیرمت

 خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز .

هنوز در پی جراح زبردستی می گردم که سرنوشت مرا با تو پیوند بزند

 

 

عشق بهترین نغمه در موسیقی زندگی است. انسان ِ بدون عشق، هرگز با همسرائی باشکوهِ بشریت

 

 

 اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته می‌مانند، می‌شکنند

 

 

سربلندی گر تو خواهی،با همه یک رنگ باش.قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است

خداوند آزادی را آفرید و بشر بندگی را. «

 

 

بالاتر از همه چیز این‌است‌که با خودمان صادق باشیم.

 

 

نخستین نشانه فساد ترک صداقت است. «

 

 

بزرگترین درس زندگی اینست‌که گاهی احمق‌ها هم درست می‌گویند

 

 

هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته‌ام بیاموزم.

 

 

نه از خودت تعریف کن و نه بدگویی. اگر از خودت تعریف کنی قبول نمی‌کنند و اگر بدگویی کنی بیش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت.

 

 

اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را به‌دست می‌آورید که تا بحال کسب کرده‌اید

 

 

وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد.

 
 با چشمان تو مرا به الماس ستارگان آسمان نیازی نیست این را به آسمان بگو

 

 

دراین دنیا نکردم من گناهی/ فقط کردم به چشمانت نگاهی/ اگر باشه نگاه من گناهی/ مجازاتم بکن غیر از جدایی

 

 

عشق یعنی :چون خورشید،تابیدن بر شب های دوست و چون برف ،ذوب شدن بر غم های دوست

 

 

اگر می‌خواهید در زندگی دوستان وفادار و یاران غمخوار داشته‌باشید، کم و خیلی دیر با مردم دوست شوید

 

 

دوستان جدید پیدا کنید اما دوستان قدیمی را هم حفظ کنید، اینها نقره و آنها طلا هستند.

 

 

کسی‌که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد. (

 

 

وقتی نهال آزادی ریشه گرفت به سرعت رشد ونمو می‌کند. «

به جای این که سعی کنید مرد موفقیت باشید، سعی کنید مرد ارزشها باشید.

 

 

حقیقت چیزی نیست که نوشته می‌شود .. آن چیزی است که سعی می‌شود پنهان بماند

 

 

بدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند».

 

 

یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می‌نمایی

 

 

هیچ شعری شاعر ندارد، هر خواننده‌ی شعری شاعر آن لحظه‌ی شعر است.

 

 

کسی که می‌خواهد رازی را حفظ کند باید این واقعیت را که رازی دارد، کتمان کند.

 

 

فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت

 

 

در بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر می‌کنند به اندازه کافی عاقلند.

 
سکوت جوابی غیرقابل پاسخ است.

 

 

 

چهار روش برای اتلاف وقت وجود دارد: کار‌نکردن، کم کار‌کردن، بد کار‌کردن و کار بیهوده‌ کردن.

 

 

اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می‌کند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمی‌رسی.

 

 

کسی که زیاد حرف می‌زند، یا زیاد می‌داند یا زیاد دروغ می‌گوید.

 

 

در جهان تنها دو گروه از مردم هستند که هرگز تغییر نمی‌یابند؛ برترین خردمندان و پست‌ترین بی‌خردان.

دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است.

اگر آدم خوبی با تو بدی کرد،چنان وانمود کن که نفهمیده‌ای. او توجه خواهد کرد و مدت زیادی مدیون تو خواهد بود.

  

اگر می‌دانستند تا کنون چند بار حرفهای دیگران را بد فهمیده‌اند، هیچکس در جمع اینهمه پر حرفی نمی‌کرد.

 

 

پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنستکه بعداز هر زمین خوردنی برخیزی

 

 

انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد.

 

 

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی

 

 

مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه

 

 

آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من

 

 

همه زندگی فقط 3روزه : اومدن - بودن - رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم

دوری جستن از انسانهایی که دوستشان می داریم بی فایده است. زمان به ما نشان خواهد داد که جایگزینی برای آنها نخواهیم یافت...

 

ویکتور هوگو میگه : اگه همه ی اون چیزایی که تو سرمه بگم 10 کتابه اما اون چیزی که تو دلمه بگم دو کلمه هست : "دوستت دارم"

 

تا زمانی که به فردا امیدواری اقتدار ازان توست.انچه که کرم ابریشم انرا پایان دنیا می پندارد در نظر پروانه اغاز زندگیست

 

 

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس می کند می خواهد اما نمی تواند، و به یاد می آورد زمانی را که می توانست اما نمی خواست

 

 

مهم نیست که چند بهار در کنار هم زندگی کنیم،مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است .

 

 

آنکه می‌خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می‌باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی‌کنند.

 

 

«موفقیت» بدست‌آوردن چیزی است که دوست داری و «خوشبختی» دوست داشتن چیزی است که بدست‌آورده‌ای.

 
 
 
 آبروی اهل دل از خاک پای مادر است سربلندی ز دو عالم از دعای مادر است آن بهشتی که قرآن میدهد توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است...

 

 

منم آن شعله آتش که از هر شمع برخیزم... تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم... درون قلب من فرمانروایی کن... که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم...

 

 

من عاشق آن دیده چشمان سیاهم بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم گر مستی چشمان سیاه تو گناه است من طالب آن مستی و خواهان گناهم...

 

 

بادبادک رفت بالا... قرقره از غصه لاغر شد ! !

 

 

عشق رو نمیشه با یه شاخه گل مقایسه کرد ولی میشه عشق رو با یه شاخه گل اثبات کرد.

 

 

آدم ها در دو حالت همدیگرو ترک می کنند : اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره. و دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره...

 

 

فقط کسانی معنی دلتنگی رو می فهمند که طعم وابستگی رو چشیده باشند...

 

 

 
 
 
 
- بچه که بودیم، چه دل‌های بزرگی داشتیم، اکنون که بزرگیم، چه دلتنگیم!

- کاش دل‌هامون به بزرگی بچگی بود. - کاش برای حرف‌زدن، نیازی به صحبت‌کردن نداشتیم و فقط «نگاه» کافی بود.

- بچه که بودیم تو جمع گریه می‌کردیم، بزرگ که شدیم، تو خلوت.

- بچه که بودیم راحت دل‌مون نمی‌شکست، بزرگ که شدیم، خیلی آسون دل‌مون می‌شکنه.

- بچه که بودیم همه‌رو ۱۰تا دوست داشتیم، بزرگ که شدیم، بعضی‌هارو هیچی، بعضی‌هارو کم و بعضی‌ها‌رو بی‌نهایت دوست‌داریم.

- بچه که بودیم قضاوت نمی‌کردیم و همه یکسان‌بودن، بزرگ که شدیم، قضاوت‌های درست و غلط موجب شد که اندازه‌ی دوست‌داشتنمون تغییر کنه.

- بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می‌کردیم، یک‌ساعت بعد از یادمون می‌رفت، بزرگ که شدیم، گاهی دعواهامون سال‌ها تو یادمون می‌مونه و آشتی نمی‌کنیم.

- بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می‌شدیم، بزرگ که شدیم، حتی ۱۰۰تا کلاف هم سرگرم‌مون نمی‌کنه.

- بچه که بودیم بزرگ‌ترین آرزومون داشتن کوچک‌ترین چیز بود، بزرگ که شدیم، کوچک‌ترین آرزومون، داشتن بزرگ‌ترین چیزه.

- بچه که بودیم آرزومون بزرگ‌شدن بود، بزرگ که شدیم، حسرت برگشتن به بچگی‌رو داریم.

- بچه که بودیم تو بازی‌هامون همه‌اش ادای بزرگ‌ترهارو درمی‌آوردیم، بزرگ که شدیم، همه‌اش تو خیال‌مون برمی‌گردیم به بچگی.

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم

گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم

پر پروانه شکستن هنر انسان نیست ؛

گر شکستیم زغفلت من و مایی نکنیم            

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم ؛

وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ؛

طلب عشق زهر بی سر و پایی نکنیم

 

 

 :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::



خدايا کفر نمي‌گويم،
پريشانم،

چه مي‌خواهي‌ تو از جانم؟!
مرا بي ‌آنکه خود خواهم اسير زندگي ‌کردي.

 

خداوندا!
اگر روزي ‌ز عرش خود به زير آيي
لباس فقر پوشي
غرورت را براي ‌تکه ناني

‌به زير پاي‌ نامردان بياندازي‌
و شب آهسته و خسته
تهي‌ دست و زبان بسته
به سوي ‌خانه باز آيي
زمين و آسمان را کفر مي‌گويي
نمي‌گويي؟!

 

خداوندا!
اگر در روز گرما خيز تابستان

تنت بر سايه‌ي ‌ديوار بگشايي
لبت بر کاسه‌ي‌ مسي‌ قير اندود بگذاري
و قدري آن طرف‌تر

عمارت‌هاي ‌مرمرين بيني‌
و اعصابت براي‌ سکه‌اي‌ اين‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمين و آسمان را کفر مي‌گويي
نمي‌گويي؟!

 

خداوندا!
اگر روزي‌ بشر گردي‌
ز حال بندگانت با خبر گردي‌
پشيمان مي‌شوي‌ از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت.

خداوندا تو مسئولي.

 

خداوندا تو مي‌داني‌ که انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ‌مي‌کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است…

                                                       " دکتر علی شریعتی"

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 



دستمال كاغذی به اشك گفت:

قطره قطرهات طلاست

یك كم از طلای خود حراج میكنی؟

عاشقم

با من ازدواج میكنی؟

اشك گفت:

ازدواج اشکو دستمالِ كاغذی!

تو چقدر سادهای

خوش خیال كاغذی!

توی ازدواج ما

تو مچاله میشوی

چرك میشوی و تكهای زباله میشوی

پس برو و بیخیال باش

عاشقی كجاست!

تو فقط

دستمال باش!

دستمال كاغذی، دلش شكست

گوشهای كنار جعبهاش نشست

گریه كرد و گریه كرد و گریه كرد

در تن سفید و نازكش دوید

خونِ درد

آخرش، دستمال كاغذی مچاله شد

مثل تكهای زباله شد

او ولی شبیه دیگران نشد

چرك و زشت مثل این و آن نشد

رفت اگرچه توی سطل آشغال

پاك بود و عاشق و زلال

او

با تمام دستمالهای كاغذی

فرق داشت

چون كه در میان قلب خود

دانههای اشك كاشت.

 
 



 
امروز ظهر شیطان را دیدم.
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت.
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند...
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها،
آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم،
روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟...
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت:
آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که: همانا تو. پدر شیاطینی...
 
 





 
آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند


همان جایی که گفتند: یکی بود و یکی نبود . . .

 



دخترک خنده کنان گفت که چیست

راز این حلقه ی زر

راز این حلقه که انگشت مرا

این چنین سخت گرفته است به بر

راز این حلقه که در چهره ی او

این همه تابش و رخشندگی است

مرد حیران شد و گفت:

حلقه ی خوشبختی است. حلقه ی زندگی است

همه گفتند: مبارک باشد

دخترک گفت دریغا که مرا

باز در معنی آن شک باشد

سال ها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر

دید در نقش فروزنده ی او

روزهایی که به امید وفای شوهر

به هدر رفته، هدر

زن پریشان شد و نالید که وای

وای این حلقه که در چهره ی او

باز هم تابش و رخشندگی است

حلقه ی بندگی و بردگی است


فروغ

 
 



یاد سهراب بخیر

آن سپهری که تا لحظه خاموشی گفت:

تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود گر نشود

حرفی نیست!

اما نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست!

 
 



نمي دانم چه مي خواهم خدايا ، به دنبال چه مي گردم شب و روز

چه مي جويد نگاه خسته من ، چرا افسرده است اين قلب پرسوز

ز جمع آشنايان مي گريزم ، به كنجي مي خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تيرگيها ، به بيمار دل خود مي دهم گوش

گريزانم از اين مردم كه با من، به ظاهر همدم و يكرنگ هستند

ولي در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پيرايه بستند

از اين مردم كه تا شعرم شنيدند ، برويم چون گلي خوشبو شكفتند

ولي آن دم كه در خلوت نشستند ، مرا ديوانه اي بدنام گفتند

دل من اي دل ديوانه من ، كه مي سوزي از اين بيگانگي ها

مكن ديگر ز دست غير فرياد ، خدا را بس كن اين ديوانگي ها

(( فروغ فرخزاد ))

 

 

 

عکس های جدید گردهمایی فیسبوکی خزها در پارک پردیسان

گروهی از جوانان تهرانی از طریق قرار در فیس‌بوک در پارک پردیسان تهران گرد هم آمدند و با پوشیدن لباس‌های مبدل مراسم شادی به نام «خزبازی» را اجرا کرده‌اند. 

 

 

زوج خز! نکته مهم--> بیرون موندن قسمتی از پیراهن از لای زیپ باز شلوار میباشد

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون 

 

عکس یادگاری اولین خزهای حرفه ای (البته همۀ ما ها یکم خز داریم) با برج بین المللی میلاد. من تا اونجا که یادمه خزها معمولا با میدون آزادی عکس مینداختن ولی این خزهای حرفه ای بدعت گذاری کردن و با برج میلاد عکس گرفتن تا برج میلاد رو هم خز کنن 

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

خز دو زنه

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
 

انتقال اطلاعات بین دو خز 

  SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

زوج خز تازه نامزد کرده

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

عشوه شتری... از مهمترین مهارتهای خزهای جنس موئنث میباشد. این موجودات بدین وسیله جفت خز مورد علاقۀ خود را دیوانه کرده و با او ازدواج میکنن 

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

زوج خز بقچه به دست 

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون 

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

یکی نیست به این بگه زیپشو ببنده...  سمت راستی کمربندو ببین کجا بسته 

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

دو خز مونث از نوع دوست (شاخۀ همکلاسی). .. از مشخصه های این نوع خزها، بُر زدن دوست پسرهای همدیگر و بعد گریه و عذر خواهی شدید میباشد - دمپایی لا انگشتی با جورااااااااااااااب؟؟؟؟  ـ

  SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

 تیم ملی خزها - نفر اول از راست=کاپیتان

  لباس خردلی رنگو  ـ

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

شهره و لیلا فروهر در ۲۰ سال پیش

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

خز خانوادگی 

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

واکنش ناگهانی خزها به دوربین عکاسی

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

خز مسافر با دمپایی خوشگلش در حال عزیمت به ژاپون برای کار

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
 

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

خز از دوران قاجار

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

زوج خز تازه نامزد، بهمراه خارشووَر و خان دایی

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

به شانه این خز همیشه مرتب در جیب کت توجه کنید

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون 

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

رقص رسمی مراسم 

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون  

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
 

 

هلاک استیل ایستادنشم

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

رقص تکنو خز

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
  SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

خز غیرتی

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

حمله خز ها به هندوانه و شیرجه رفتن با سر وسط هندوانه

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

  SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

خز متحرک (اسکیت سوار) ـ 

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

   

عکس دسته جمعی از نمای پایین و همچنان زیپ نبسته خز وسطی خودنمایی میکنه. خز کناریش هم همچنان در حال عشوه شتریه

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

  

اتحاد سه خز مونث و در نتیجه مایوس شدن خز مذکر

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

تندیس خز طلایی به این زیرپوش سفیده  ـ

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

کشته مرده ی اون شلوار قرمزتم گیس گلابتون  عمرا اگه شبكه هایی مثل فشن تی وی به پای مد اینا برسن، نامبروانه

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

خز خود بیزینس من پندار

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

نشانه سوسولها=گرفتن سگ کوچولو زیر بغل
نشانه خزها=گرفتن مرغ زیر بغل‬

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

  

مدلهای فرستاده شده از طرف مارک
Gucci
برای شرکت در گردهمایی‬

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

نکته مهم: کراوات گل گلیه قرمز!! توی شلوار گرم کن 

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


 

لباسش زنونه س  ـ

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
 

 

خز از اقسا نقاط کشور

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

خز متال باز
/M\
Rock on to you too sir‬

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

 جلسه سیاست گذاری ، خزها در حال تصویب لایحه

من تو کفم این کت رو از کجا گیر اورده؟

   SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

  SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

      SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
 


 

خز خانه دار = گل پری - گرمکنش رو ..... وای مردم از خنده  ـ

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

 

 

دعای روز ششم ماه رمضان

 

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهمّ لا تَخْذِلْني فيهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ ولا تَضْرِبْني بِسياطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْني فيهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأياديکَ يا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبينَ.

خدايا وا مگذار مرا در اين روز در پى نافرمانيت روم و مزن مرا با تازيانه کيفر و دور و برکنارم بدار از موجبات خشمت بحق احسان و نعمتهاى بى‌شمار تو اى حد نهايى علاقه و اشتياق مشتاقان.

 

"""""""""""""""""""""""""""""""

 

چند نكته پزشكی كه برای سلامتی شما پیشنهاد میگردد


چند نكته پزشكی كه برای سلامتی شما پیشنهاد میگرددنشانه های شایع بروز حمله قلبی به طور معمول عبارتند از : احساس سنگینی- پری - فشار یا درد در ناحیه وسط قفسه سینه كه گاه به گردن - فك پایینی - پشت - قسمت بالای شكم و دستها انتشار می یابد و در بیشتر موارد با سرگیجه تهوع استفراغ و تعریق همراه است.

مصرف روزانه حدود 60 میلی گرم ویتامین ث در دوران سالمندی توصیه میشود انواع مركبات - گوجه فرنگی - هندوانه و فلفل دلمه ای از منابع غذایی غنی از این ویتامین به شمار میروند.

سبزی با برگ سبز تیره و میوه هایی نظیر خربزه -هندوانه و پرتغال منابع غنی از اسید فولیك اند این ویتامین در شكل گیری و تكامل دستگاه عصبی جنین موثر است

از آنجا كه شیر و لبنیات بهترین منبع تامین كلسیم بدن هستند برای پیشگیری از ابتلا به پوكی استخوان در هر سنی كه هستید روزانه دست كم دو لیوان شیر یا به مقدار معادل از جانشین های آن مانند پنیر -ماست و كشك استفاده كنید

جرم گیری دندانها درمان اولیه و پایه برای تمام بیماریهای لثه است از این رو در صورت جرم گرفتن دندانها در اولین فرصت به دندانپزشك مراجعه كنید

شایعترین علت مرگ و میر در كشور بیماریهای قلبی ـ عروقی است كاهش مصرف روغن ها و چربی ها یكی از راههای موثر پیشگیری از اینگونه بیماریهاست

مصرف شیر و فراورده های لبنی در تمامی سنین ضروریست با این تفاوت كه در دوران كودكی و نوجوانی استفاده از شیر كم چربی یا بدون چربی توصیه نمیشود

اگر به بیماری دیابت مبتلایید و انسولین تزریق میكنید در صورت مسافرت به مناطق خیلی گرم مراقب افت قند خون خود باشید در آب و هوای خیلی گرم انسولین از محل تزریق سریعتر جذب میشود

مصرف هفته ای یك عدد قرص آهن موسوم به سولفات فرو به مدت 16تا 20هفته در طول یك سال خطر بروز كم خونی فقرآهن و افت تحصیلی ناشی ازكمخونی را كاهش میدهد

ااگر به بیماری دیابت یا افزایش فشار خون مبتلایید حتی اگر هیچگونه علایم كلیوی ندارید مراجعه دوره ای به پزشك متخصص بیماری های كلیه و مجاری ادراری را فراموش نكنید ز آن را در دختران سنین بلوغ كاهش میدهد

برای سلامت قلب و عروق خود حداقل به مدت هفته ای سه بار به مدت سی دقیقه ورزش كنید ساده ترین و عملی ترین ورزش پیاده روی سریع است

اگر كودك تا سی ماهگی با استفاده از كلمات كجا -چی و چرا شروع به پرسیدن نكند دچار اختلال برقراری ارتباط با محیط خارج است و در این گونه موارد باید با پزشك مشورت شود

برای پیشگیری از ابتلا به كمر درد در هنگام خوابیدن از گذاشتن پاها در سطح بالا و یا گذاشتن زیر پایی در حالی كه زانوها در وضعیت كشیده است خودداری كنید

اگر بنابه تجویز پزشك معالج خود تحت درمان دارویی قرار دارید بدون مشورت وی از مصرف هر نوع داروی بدون نسخه خودداری كنید

زیاده روی در مصرف غذاهای تند - شور -دودی و كنسرو شده خطر ابتلا به سرطان كبد را افزایش میدهد

مصرف مواد غذایی فرآوری شده که حاوی مقدار زیادی چربی اشباع شده و قند و نمک است و نیز زیاده روی در مصرف غذاهای ناسالم و روغن هایی که منشاء حیوانی دارند و تغییر در سبک زندگی که موجب تحرک جسمانی کمتر و استفاده از غذاهای پر انرژی است از عوامل اصلی افزایش شدید چاقی و بیماریهای مزمن در جهان است که براساس یک نمونه از آمار اعلام شده هم اکنون بیش از 1 میلیارد نفر در جهان اضافه وزن دارند و 300 میلیون بنا بر معیارهای پزشکی دچار چاقی مفرط هستند.

کسانی که روزانه 4 قاشق عسل مصرف می کنند آنتی اکسیدان بیشتری در خون ذخیره می کنند، در نتیجه از گرفتگی رگهای خونی آنها جلوگیری می شود آنتی اکسیدان ماده ای است که از بافتهای بدن در مقابل اکسیژن تهاجمی محافظت می کند هر چه رنگ عسل تیره تر باشد به همان اندازه حاوی پیوندهای مفید بیشتری است .

سبب باعث پاک کردن معده، تقویت فکر، سلسله اعصاب، قلب و کبد ، درمان اسهال و پایین آورنده تب و بوییدن آن نیز برای رفع تنگی بسیار سودمند است این میوه حاوی انواع ویتامین ها، آهن، کلسیم، مس، روی ، اسیدهای آمینه، مواد پروتئینی است و با داشتن الیاف سلولزی از بروز سرطان پیشگیری می کند هر شب قبل از خواب سیب بخورند و این میوه به علت داشتن «ید» برای تقویت غده تیروئیدبسیار مفید است .

خوردن کاهو به علت داشتن کلروفیل، بوی بد سیر را از بین می برد سیر در درمان بیماریهای قلبی، سل، بیماریهای ریوی، فشار خون، سیاه سرفه، دیابت، سرطان، تومور، اسم، التهاب مفاصل، کهیر و کلسترول تاثیر دارد افراد می توانند برای رفع بوی سیر نیز یک یا دو دانه قهوه بو داده را چند دقیقه بو داده را چند دقیقه جویده و فرو دهند .

استفاده مداوم از پرتقال در کاهش تصلب شرابین، سکته قلبی و مغزی موثر است این ویتامین سرشار از ویتامین c و کاروتن است که به همین جهت برای مشکلات چشمی و همچنین افراد شب کور نیز مفید است رنگ رخساره را بازکرده و موجب قلیایی شدن خون می شود همچنین، پرتقال بزرگترین تصفیه کننده خون است و با اینکه این میوه دارای مواد قندی بسیار است، ولی خوردن آن برای بیماران مبتلا به دیابت مفید است از خواص دیکر آن کاهش حملات تشنج است .

آناناس بهترین وسیله برای پیشگیری از ابتلا به سرماخوردگی و زکام است آناناس حاوی مقدار زیادی قند و مواد غذایی مفید برای بدن است که به راحتی جذب می شود و دارای آنزیم هایی است که به هضم غذا کمک می کند خوردن سه تکه آناناس تازه با یک و نیم فنجان آب آناناس را در صورت احساس درد حلق بر اثر سرماخوردگی توصیه می شود ولی کنسرو آناناس ارزش غذایی خود را از دست می دهد .
رفلاکس معده ( ترش کردن) یکی از بیماریهای شایع دستگاه گوارش است که در این بیماری به دلیل ناکارآمدی دریچه اتصال دهنده مری به معده دچار نارسایی می شود و درمان دارویی مشخص ندارد و عموماً از داروهای خنثی کننده اسید معده استفاده می شود بیماران مبتلا باید از مصرف غذاهای بسیار چرب( کره، ماست چرب ، خامه ) مواد بسیار شیرین ( مربا)قهوه، شکلات، نوشابه ، ادویه جات و الکل اجتناب کنند.

شما که می خواهید لاغر شوید همیشه صبحانه بخورید سعی کنید در طول روز زودتر غذا بخورید شام باید حداکثر 6 ساعت قبل از خواب خورده شود هیچ وقت کمتر از 1200 کالری در روز مصرف نکنید زیرا کمتر از 1200 کالری جوابگوی نیازهای پایه بدن نیست از مصرف پودرها و قرص های لاغری خودداری کنید

برای رفع سکسکه نعناع بخورید برگ های تازه نعناع سرشار از ویتامین های a,b,C کلسیم، گوگرد و کلر است نعناع دارای قند و بویی معطر بوده و در غرب به عنوان یک غذای سالم و خوش خوراک مصرف می شود نعناع در رفع نفخ معده و درد شکم مفید بوده و سوء هاضمه را نیز برطرف می کند.

اشک آوری پیاز در بسیاری از موارد سبب درمان میگرن و زکام می شود پیاز سرشار از ویتامین C و دارای املاع معدنی گوگرد، آهن، آهک، فسفر، پتاسیم، سدیم، ید و سیلیسن است پیاز به علت داشتن گوگرد، ضدعفونی کننده خوبی برای خون و مجاری تنفسی به شمار می رود همچنین امراض سیستم لنفاوی مانند ورم غده آبسه های شدید و جوشهای زیر پوست را بهبود می بخشد .

برخی اعتقاد دارند که با مصرف ماست، آبلیمو سیر و آبغوره فشار خون پایین می آید،در حالی که این مواد نه تنها فشار خون را پایین نمی آورند بلکه باعث ضعف بیمار می شود ، به همین علت به پزشک مراجعه نمی کنند و با عوارض وخیمی روبرو می شوند فشار خون ممکن است در ابتدا علامتی نداشته باشد ولی به مروز زمان عوارض خود را بر ارگانهای حیاتی بدن نشان می دهد تنها ماده ای که تاثیر آن بر میزان فشار خون مشخص شده نمک و ماست است و این تصور که با خوردن مواد قندی فشار خون بالا می رود اصلا درست نیست .

مصرف مواد غذایی فرآوری شده که حاوی مقدار زیادی چربی اشباع شده و قند و نمک است و نیز زیاده روی در مصرف غذاهای ناسالم و روغن هایی که منشاء حیوانی دارند و تغییر در سبک زندگی که موجب تحرک جسمانی کمتر و استفاده از غذاهای پر انرژی است از عوامل اصلی افزایش شدید چاقی و بیماریهای مزمن در جهان است که بر اساس یک نمونه از آمار اعلام شده هم اکنون بیش از 1 میلیارد نفر در جهان اضافه وزن دارند و 300 میلیون بنابر معیارهای پزشکی دچار چاقی مفرط هستند.

کسانی که روزانه 4 قاشق عسل مصرف می کنند آنتی اکسیدان بیشتری در خون ذخیره می کنند، در نتیجه از گرفتگی رگهای خونی آنها جلوگیری می شود. آنتی اکسیدان ماده ای است که از بافتهای بدن در مقابل اکسیزن تهاجمی محافظت می کند. هرچه رنگ عسل تیره تر باشد به همان اندازه حاوی پیوندهای مفید بیشتری است.

سیب باعث پاک کردن معده، تقویت فکر، سلسله اعصاب، قلب و کبد، درمان اسهال و پایین آورنده تب و بوییدن آن نیز برای رفع تنگی نفس بسیار سودمند است.: این میوه حاوی انواع ویتامین ها، آهن، کلسیم، مس، روی، اسیدهای آمینه، مواد پروتئینی است و با داشتن الیاف سلولزی از بروز سرطان پیشگیری می کند. هر شب قبل از خواب سیب بخورید و این میوه به علت داشتن "ید" برای تقویت غده تیروئید بسیار مفید است.

استفاده مداوم از پرتقال در کاهش تصلب شرایین، سکته قلبی و مغزی موثر است. این ویتامین سرشار از ویتامین C و کاروتن است که به همین جهت برای مشکلات چشمی افراد شب کور نیز مفیداست ، پرتقال بزرگترین تصفیه کننده خون است و با اینکه این میوه دارای مواد قندی بسیار است. ولی خوردن آن برای بیماران مبتلا به دیابت مفیداست. از خواص دیگر آن کاهش حملات تشنج است.

دانش آموزان به ویژه در روزهای امتحان باید صبحانه های حاوی مواد قندی و نشاسته ای مانند مربا، نان، پنیر، آب میوه و یا خود میوه مصرف کنند. برای اینکه دانش آموزان شبها خواب راحتی داشته باشند نباید غذای خود را دیر وقت بخورند اما نحوه رژیم غذایی انها به ویژه در وعده نهار و شام باید مانند سایر اوقات باشد.

اگر از اختلال خواب رنج می برید از مصرف تنقلات بویژه تخمه، چیپس و آجیل در هنگام شب بپرهیزید. همواره نشاط خود را حفظ کنید به یاد داشته باشید افراد با روحیه کمتر به بیماریها دچار می شوند و بهتر از سایرین از عهده مقابله با مشکلات زندگی برمی آیند.

زیتون باعث کاهش فشار خون می شود. زیتون علاوه بر اینکه مصرف زیادی در تغذیه دارد ده ها خاصیت درمانی هم دارد. زیتون دارای اثر نرم کنندگی، ملین ، صفرا بر است. این ماده سنگ های صفرا را دفع و یبوست های مزمن را درمان می کند. زیتون همچنین قولنج های ناشی از ورم کلیه را درمان می کند و باعث تسکین درد و سوزش سوختگی ها، درمان آفتاب زدگی و سرمازدگی و گزش حشرات می شود. لازم به ذکر است این ماده در الیتام زخم و جراحات و رفع سوزش و درد اثر دارد و خارش چشم و اشک ریزش را رفع می کند.

آیا می دانید سالانه 7/2 میلیون نفر در سراسر جهان به دلیل عدم دریافت مقادیر کافی میوه و سبزیجات جان خود را از دست می دهند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی (WHO) با اعتقاد بر اینکه رژیم بد غذایی باا عتقاد بر اینکه رژیم غذایی یکی از 10 فاکتور خطر ایجاد کننده بیماریهای کشنده ای چون بیماریهای قلبی و سرطان است، مصرف روزانه حداقل 400 گرم میوه و سبزیجات را توصیه می کنند.

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 




 
 
 

 

 

 

 

غریب غربت آخر زمان کیست

                                    حسین کربلای این زمان کیست

     گل پیغمبر و سلطان خوبان

                                   میان شیعیان از او نشان نیست

     هزار و یکصد و هفتاد سال است

                                  جمالی از امام مهربان نیست

     حبیب قلب مشتاقان عالم

                                    میان  جمعی و رویت عیان نیست

    طبیب دردمند درد عالم

                                    بجز یادت دگر، آرام جان نیست

   به هر مجلس، زهر مطلب سخن هاست

                                    چرا یادی از او ورد زبان نیست

   طبیب درد بی درمان، غریب و

                                     مجال سیل اشک بی امان نیست

   خدایا من که سر تا پا گناهم

                                      علی اکبر صاحب زمان کیست

 
 
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

سبزترين حادثه

 

يازده قرن قدم در كف ساقي مانده

            روي لبهاي زمين جام تو باقي مانده

يازده قرن جهان خواب تو را مي‌بيند

            خواب اسب تو و اصحاب تو را مي‌بيند

وقت آنست كه اين قصه به پايان برسد

            يوسف گمشده از جانب كنعان برسد

تا زمين عرصه مردان تهمتن بشود

            آسمان شاهد پروانگي تن بشود

 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 

بيا برگرديم

يادگاران عَلَم سوخته، را گم كرديم

            آخرين آتش افروخته را گم كرديم

درِ هفتاد رقم بتكده وا شد از نو

            چارده كنگرة طاق، بنا شد از نو

بس كه خميازه گران گشت، وضو باطل شد

            جاده هم از نفس خسته ما منزل شد

باز ماييم و قدم سايِ به سر گشتن‌ها

            مثل پژواك، خجالت كش بر گشتن‌ها

يا محمد! نفسي سوخته در دل داريم

            آتشي سرخ و برافروخته در دل داريم

يا محمد! شررآلودة عصيان ماييم

            تشنه‌تر، خشك‌تر از ريگ بيابان ماييم

يا محمد! همه جز پوچي تكرار نبود

            چارده قرن، عَلَم بود و علمدار نبود

يا محمد! شب طوريم، برآي از پس ابر

            چشم راهان ظهوريم، برآي از پس ابر

ما نه مرداب، كه جوييم، بيا برگرديم

            و نمك خوردة اوييم، بيا برگرديم

سفر دشت غريبي است، نفس تازه كنيم    

      آخرين جنگ صليبي است، نفس تازه كنيم

زخم واماندة خصم است و نمكدان شما‌

            «اي جوانان عجم! جان من و جان شما»

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

گناه ماست

خدا كند كه دقايق دوباره برگردد

            نگاهِ ياس و شقايق دوباره برگردد

اگرچه پنجره باز است و خانه‌ام تاريك

            خدا كند كه بيايد و همسفر گردد

شنيده‌ام زجوانان و عاشقان، يكدم

            كه انتظار كشد آن جوانه برگردد

دعاي ندبه بخوانيد و دم به دم ناليد

            كه ندبه خوانِ سحر، جمعه باز گردد

ميان ماست و ما بي‌تفاوتِ اوييم

            چه مي‌شود كه بيايد، دوباره برگردد

به لحظه‌اي و نگاهي هميشه خرسنديم

            چه مي‌شود كه اقامت كند، نه برگردد!؟

چه مي‌شود كه بيايد كنار هم باشيم

            كه با اذانِ جليلش، جهان خبر گردد

چه مي‌شود كه نگويند ياد ما ذهني است

            اگر بيايد و در شهر، مستقر گردد!

شنيده‌ام كه عزادارِ مادرش زهراست

            مي‌آيد او كه ز هر بي‌خبر، خبر گردد

گناه ماست، زليخا دليم و يوسف دوست

            مي آيد او اگر از عشق، با خبر گردد

گناه ماست كه يك روز ندبه خواه هستيم

            به آن اميد كه يار از ديار برگردد

نه عاشقيم و نه از عشق بهره‌اي داريم

            خدا كند كه نمودارِ عشق برگردد

 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

آفتاب سبز زمین

امام زمان

هــر نــفـــس آیـنــه روی تـو را می طلبم

از گـلستان جهان بوی تو را می طلبم

ای بــهــشت همــه دلـهـای خـداجوی بیا

عطر گل‌چـهره مینوی تو را می طلبم

گــیــسـوانـت شب یــلدا و رُخَت ماه تمام

ماه در ظلمت گیسوی تو را می طلبم

دشـت در دشـت به دیدار تو مشتاق شدم

کو به کو ناله کنان کوی تو را می طلبم

افـــق صــبــح دل افـــروز تــو را خــواهانم

آفــتــاب رخ نـیـکــوی تـو را مـی طلبم

زمــــزم اشــک تـــو و زمـــــزمـه یـــارب تو

ذکـر روشـنـگر یـا هوی تو را می طلبم

بی خبر از توام ای عشق کجا منزل توست

هـر قـدم جـاده رهپوی تو را می طلبم

گلشن خاطره‌ام تا که نگردد پاییز

دفــتــر سبـــز ثـناگوی تو را می طلبم

آفتاب دل من، چهره برون آر و بتاب

«یاسرم» سایه دلجوی تو را می طلبم

                                                                                            
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست

جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست

ما کجا و نورباران شب دریا کجا!

قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست

ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا!

هر گدایی، لایق هم صحبتی با شاه نیست

عشق، اینجا بین آدم ها غریب افتاده است

پایمردی کن برادر! یوسفی در چاه نیست

بارمان را آب برد و تازه فهمیدیم که

در بساط خالی ما، آه حتی آه نیست

ریشه در خاکیم و دم از آسمان ها می زنیم

بت پرستانیم و مثل ما کسی گمراه نیست

تک سوار قصه ها، یک روز می آید ولی

جز خدا از پشت پرده، هیچ کس آگاه نیست 

اللهم عجل لولیک الفرج  

و العافیه و النصر

 و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره

 و المستشهدین بین یدیه 

 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
جمعه یعنی....

جمعه یعنی یک بغــــل دلواپسی     

                                               جمـــعه یعنی گــــریه‌های بی‌کسی

جمعه یعنی روح سبـــز انتـــظار       

                                               جمعه یعنی لحــــظه‌های بی‌قــرار

بـی‌قـــــرار بی‌قـــــراری‌های آب      

                                               جمــعه یعنی انتــــــــظار آفــــتاب

جمعه یعنی ندبه‌ای در هجر دوست     

                                               جمعه خود ندبه‌گر دیــدار اوست!

جمعه یعنی یک کـــــویر بی‌قرار

                                               از عطش سرخ و دلش در انتظار

انتــــظار قطـــــره باران عشــق

                                               تا فروشوید غم هجــران عشــــق

جمعه یعنی بغــض بی‌رنگ غـزل

                                               هـــق هــق بارانی چنــگ غـــزل

زخمه‌ای از جنس غم بر تار دل

                                               تا فرو شویَد غـــــم هجــــران دل

جمعه یعنی روح سبــز انتـــظار

                                               جمعه یعنی لحــظه‌های بـی‌قـــرار

بـــی‌قرار بی‌قـــــــراری‌های آب

                                               جمعه یعنی انتـــــــظار آفــــــتاب

 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

کی میای ؟

 

اي امانت دار كوثر كي تو ميآيي ز در؟

وي وصي آل حيدر كي تو ميآيي ز در

مصحف زهراست نزدت، تيغ حيدر همچنين

وارث بابا و مادر كي تو ميآيي ز در

چشم اميد تمام انبياء و اولياء

بر ظهور تست آخر كي تو ميآيي ز در

هستي از هست تو هستي يافت اي هست خدا

وي همه هست پيمبر كي تو مي آيي ز در

ديدگان اشكبار شيعيان مي خواندت

كاي به عالم ميرو رهبر كي تو مي آيي ز در

هر سحر گويد مؤذن با نواي تازهاي

مجري احكام داور كي تو ميآيي ز در

كربلا، مكّه، مدينه، كاظمين، مشهد، نجف

سامرا، گويند يكسر كي تو ميآيي ز در

روشني بخش قلوب مؤمنين و مؤمنات

منجي دلهاي مضطر كي تو ميآيي ز در؟

 

 

 
 
 

اس ام اس های زیبا در خصوص امام زمان

---------------------------------------------

از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان توتکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهى آمد
آنقدر نیامدى که ما پیر شدی
اللهم عجل لولیک الفرج

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به امیدجمعه ای که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی…………چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن…………..خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی…………………………..برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام…………………..دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هنوزم انتظارو انتظار است        هنوزم دل به “ســیــنـــه” بی قرار است

هنوزم خواب میبینم به شبها    همان مردی که بر اسبی سوار است

همان مردی که جمعه آید روزی …    و این پایان خوب انتظار است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این جمعه هم گذشت…
یک روز جمعه
کسی آرام می آید
نگاهش خیس عرفان است
قدمهایش پر از معنا
دلش از جنس باران است
کسی فانوس بر دستش
مثال نور می آید
امید قلب ما روزی مثال نور می آید
اللهم عجل لولیک الفرج

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
هنوز نفس می کشد
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کدام جمعه  می وزد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد

 

 

سوگند به هر چهارده آیه نور

سوگند به زخم های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر می گردد

مهدی به میان شیعه برمی گردد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل پریشونم پریشونم که اربابم نیومد     بعد عمری عاشقی حتی یه شب خوابم نیومد

آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره      بارون گریه باهام حرف میزنه که خیلی دیره

 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

اعمال شب و روز عيد فطر


از جمله ليالي شريفه شب عيد فطر مي باشد و در فضيلت و ثواب عبادت و احياي آن احاديث ‏بسيار وارد شده و روايت‏ شده است که آن شب کمتر از شب قدر نيست. براي درک اين شب عزيز انجام اعمالي از ائمه عليهم السلام به ما سفارش شده است :
1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود .
2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست از حق تعالي و بيتوته در مسجد احيا گردد.
3- بعد از نماز مغرب و عشاء ، نماز صبح و نمازعيد فطر ذکر؛" الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله علي ما هدانا و له الشکر علي ما اولانا " گفته شود.
4- بعد از نماز مغرب و نافله آن، دست ها را به سوي آسمان بلند کرده و بگويد:" يا ذاالمن و الطول يا ذاالجود يا مصطفي محمد و ناصره صل علي محمد و آل محمد و اغفرلي کل ذنب احصيته وهو عندک في کتاب مبين." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگويد: " اتوب الي الله " پس هر حاجت که دارد از حق تعالي بخواهد که ان شاء الله تعالي بر آورده خواهد شد. در روايتي از ‏شيخ آمده که: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگويد" يا ذاالحول يا ذاالطول يا مصطفيا محمدا و ناصره صل علي محمد و آل محمد واغفرلي کل ذنب اذنبته و نسيته انا و هو عندک في کتاب مبين." سپس صد مرتبه " اتوب الي الله " بگو.
5- زيارت امام حسين عليه السلام که فضيلت ‏بسيار دارد.
6- ده مرتبه ذکر" يا دائم الفضل علي البرية يا باسط اليدين بالعطية يا صاحب المواهب السنية صل علي محمد و آله خيرالوري سجية واغفرلنا يا ذاالعلي في هذه العشية." که از اعمال شب جمعه است، گفته شود.
7- ده رکعت نماز که در شب آخر ماه رمضان اقامه مي شود که به صورت پنج نماز دو رکعتي ، در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحيد ده بار خوانده شود. و در رکوع و سجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله و لا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نماز هزار مرتبه استغفار کند و بعد از آن سر به سجده گذارد و بگويد:" يا حي يا قيوم يا ذاالجلال و الاکرام يا رحمان الدنيا والاخرة و رحيمهما يا ارحم الراحمين يا اله الاولين والآخرين اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صيامنا و قيامنا."
8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحيد و در رکعت دوم بعد از حمد، يک مرتبه توحيد بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الي الله " گفته شود. پس از آن بگويد: " يا ذاالمن والجود يا ذاالمن والطول يا مصطفي محمد صلي الله عليه وآله صل علي محمد وآله و افعل بي کذا و کذا و به جاي کذا حاجات خود را بطلبد و روايت است که حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام اين دو رکعت را به اين کيفيت ‏بجا مي‏آورد پس سراز سجده برمي‏داشت و مي‏فرمود به حق آن خداوندي که جانم به دست قدرت او است هر که اين نماز را بخواند، هر حاجتي از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر به عدد ريگ هاي بيابان گناه داشته باشد خدا بيامرزد. و در روايت ديگر به جاي هزار مرتبه توحيد صد مرتبه وارد شده است. شيخ و سيد بعد از نماز اين دعا را نقل کرده‏اند: " ياالله ياالله ياالله يا رحمان ياالله يا رحيم ياالله يا ملک ياالله يا قدوس ياالله يا سلام ياالله يا مؤمن ياالله يا مهيمن ياالله يا عزيز ياالله يا جبار يا الله يا متکبر ياالله يا خالق ياالله يا بارئ ياالله يا مصور ياالله يا عالم ياالله يا عظيم ياالله يا عليم ياالله يا کريم ياالله يا حليم ياالله يا حکيم ياالله يا سميع ياالله يا بصير ياالله يا قريب ياالله يا مجيب ياالله يا جواد ياالله يا ماجد ياالله يا ملي ياالله يا وفي ياالله يا مولي ياالله يا قاضي ياالله يا سريع ياالله يا شديد ياالله يا رئوف ياالله يا رقيب ياالله يا مجيد ياالله يا حفيظ ياالله يا محيط ياالله يا سيدالسادات ياالله يا اول ياالله يا آخر ياالله يا ظاهر ياالله يا باطن ياالله يا فاخر ياالله يا قاهر يا الله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا ودود ياالله يا نور ياالله يا رافع ياالله يا مانع ياالله يا دافع ياالله يا فاتح ياالله يا نفاح [نفاع] ياالله يا جليل ياالله يا جميل ياالله يا شهيد ياالله يا شاهد ياالله يا مغيث ‏ياالله يا حبيب ياالله يا فاطر ياالله يا مطهر ياالله يا ملک ياالله يا مقتدر ياالله يا قابض ياالله يا باسط ياالله يا محيي ياالله يا مميت ‏ياالله يا باعث‏ ياالله يا وارث ياالله يا معطي ياالله يا مفضل ياالله يا منعم ياالله يا حق ياالله يا مبين ياالله يا طيب ياالله يا محسن ياالله يا مجمل ياالله يا مبدئ ياالله يا معيد ياالله يا بارئ ياالله يا بديع ياالله يا هادي ياالله يا کافي ياالله يا شافي ياالله يا علي ياالله ياعظيم ياالله يا حنان ياالله يا منان ياالله يا ذاالطول ياالله يا متعالي ياالله يا عدل ياالله يا ذاالمعارج ياالله يا صادق ياالله يا صدوق ياالله يا ديان ياالله يا باقي ياالله يا واقي ياالله يا ذاالجلال ياالله يا ذاالاکرام ياالله يا محمود ياالله يا معبود ياالله يا صانع ياالله يا معين ياالله يا مکون ياالله يا فعال ياالله يا لطيف ياالله يا غفور ياالله يا شکور ياالله يا نور ياالله يا قدير ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله يا رباه ياالله اسالک ان تصلي علي محمد و آل محمد و تمن علي برضاک و تعفو عني بحلمک و توسع علي من رزقک الحلال الطيب من حيث احتسب و من حيث لا احتسب فاني عبدک ليس لي احد سواک ولا احد اساله غيرک يا ارحم الراحمين ما شاء الله لا قوة الا بالله العلي العظيم.
پس به سجده مي‏روي و مي‏گويي: ياالله ياالله ياالله يا رب يا رب يا رب يا منزل البرکات بک تنزل کل حاجة اسالک بکل اسم في مخزون الغيب عندک والاسماء المشهورات عندک المکتوبة علي سرادق عرشک ان تصلي علي محمد وآل محمد وان تقبل مني شهررمضان و تکتبني من الوافدين الي بيتک الحرام و تصفح لي عن الذنوب العظام و تستخرج لي يا رب کنوزک يا رحمان."
9- چهارده رکعت نماز اقامه کند. بعد از هر دو رکعت سلام دهد و در هر رکعت بعد از حمد، يک بار آيةالکرسي و سه مرتبه توحيد خوانده شود. براي هر رکعت، ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر که در آن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء مي شود.
10- شيخ در مصباح فرموده که در آخر شب غسل کن و بر سجاده خود تا طلوع فجر بنشين و عبادت کن.

اعمال روز عيد:

1- بعد از نماز صبح و نماز عيد آن تکبيراتي را که در شب عيد ذکر شد، گفته شود.
2- پرداخت زکات فطره پيش از نماز عيد.
4- انجام غسل روز عيد. که زمان آن بعد از طلوع فجر تا زمان به جا آوردن نماز عيد است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ايمانا بک و تصديقا بکتابک واتباع سنة نبيک محمد صلي الله عليه و آله." و پس از غسل بگو:" اللهم اجعله کفارة لذنوبي و طهر ديني اللهم اذهب عني الدنس."
5- براي اقامه نماز عيد لباس نيکو پوشيده و از عطر استفاده نماييد.
6- پيش از نماز عيد، در اول روز افطار کني. و بهتر آن است که به خرما يا به شيريني باشد. و شيخ مفيد فرموده مستحب است خوردن مقدار کمي از تربت‏ سيدالشهداء عليه السلام که براي هر دردي شفا است.
7- قبل از خروج از منزل براي نماز عيد، دعايي را که از امام باقر عليه السلام روايت شده را بخواني: " اللهم من تهيا في هذااليوم او تعبا او اعد واستعد لوفادة الي مخلوق رجاء رفده و نوافله و فواضله و عطاياه فان اليک يا سيدي تهيئتي و تعبئتي و اعدادي و استعدادي رجاء رفدک و جوائزک و نوافلک و فواضلک و فضائلک و عطاياک و قد غدوت الي عيد من اعياد امة نبيک محمد صلوات الله عليه و علي آله و لم افد اليک اليوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت ‏بمخلوق املته ولکن اتيتک خاضعا مقرا بذنوبي و اسائتي الي نفسي فيا عظيم يا عظيم يا عظيم اغفرلي العظيم من ذنوبي فانه لا يغفرالذنوب العظام الا انت ‏يا لا اله الا انت ‏يا ارحم الراحمين."
8- اقامه نماز عيد.
9- زيارت امام حسين عليه السلام.
10- دعاي ندبه خوانده شود. سيد بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگويد:" اعوذ بک من نار حرها لا يطفي و جديدها لا يبلي وعطشانها لا يروي" پس گونه راست را بر خاک بگذارد و بگويد:" الهي لا تقلب وجهي في النار بعد سجودي وتعفيري لک بغيرمن مني عليک بل لک المن علي" سپس گونه چپ را بر خاک بگذارد و بگويد: " ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف" پس به حال سجده شود و بگويد:" ان کنت‏ بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدک فليحسن العفو من عندک يا کريم " پس از آن صد بار بگويد:
 
 العفو العفو.
 
 

 

 

 

آدم‌ها مثل ِ کتاب‌ها هستند"




بعضی آدم‌ها جلدِ زرکوب دارند،

بعضی جلدِ ضخیم و بعضی نازک،

بعضی آدم‌ها ترجمه شده اند،

بعضی از آدم‌ها تجدیدِ چاپ می‌شوند،

و بعضی از آدم‌ها توقیف

و بعضی از آدم‌ها فتوکپی ِ آدم‌های ِ دیگر اند.

بعضی از آدم‌ها صفحاتِ رنگی دارند،

بعضی از آدم‌ها تیتر دارند، فهرست دارند،

و روی پیشانی ِ بعضی از آدم‌ها نوشته اند:

حق ِ هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است.

بعضی از آدم‌ها قیمتِ روی ِ جلد دارند،

بعضی از آدم‌ها با چند درصد تخفیف به فروش می‌رسند،

و بعضی از آدم‌ها بعد از فروش پس گرفته نمی‌شوند.

بعضی از آدم‌ها را باید جلد گرفت،

بعضی از آدم‌ها را می‌شود توی ِ جیب گذاشت!

بعضی از آدم‌ها نمایش‌نامه اند و در چند پرده نوشته می‌شوند.

بعضی از آدم‌ها خط خوردگی دارند،

بعضی از آدم‌ها غلطِ چاپی دارند.

بعضی از آدم‌ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی ِ آن‌ها را بفهمیم.

و بعضی از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت.

کتاب‌ها مثل ِ آدم‌ها هستند.

بعضی از کتاب‌ها برای ِ ما قصه می‌گویند تا بخوابیم.

و بعضی قصه می‌گویند تا بیدار شویم،

بعضی از کتاب‌ها تنبل هستند.

بعضی از کتاب‌ها تقلب می‌کنند،

بعضی از کتاب‌ها دزدی می‌کنند!

بعضی از کتاب‌ها به پدر-و-مادر ِ خود احترام می‌گذارند.

و بعضی حتی اسمی هم از پدر-و-مادر ِ خود نمی‌برند.

بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند، از دیگران گرفته اند.

بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند به دیگران می‌بخشند.

و بعضی از کتاب‌ها فقیر اند و بعضی گدایی می‌کنند.

بعضی از کتاب‌ها پرحرف اند، ولی حرف برای ِ گفتن ندارند،

و بعضی ساکت و آرام اند ولی یک عالم حرفِ گفتنی در دل دارند.

بعضی از کتاب‌ها بیمار اند،

بعضی از کتاب‌ها تب دارند و هذیان می‌گویند.

بعضی از کتاب‌ها، کودکانه و لوس حرف می‌زنند.

و بعضی از کتاب‌ها فقط غر می‌زنند و نصیحت می‌کنند.

بعضی از کتاب‌ها پیش از تولد می‌میرند.

و بعضی تا ابد زنده هستند

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

دارن يه برجي ميسازن با ده هزار تا پنجره
ميگن كه قد برجشون از آسمون بلندتره
براي ساختنش هزار هزار درخت و سر زدن
پرنده هاي بي درخت از اين حوالي پر زدن

ميگن اين برج بلند باعث افتخار ماست
حيف كه كسي نميدونه خونه افتخار كجاست


باعث افتخار تويي دختر توي كارخونه
كه چرخ زنده موندنو دستاي تو ميچرخونه


باعث افتخار تويي سپور پيرژنده پوش
نه اين ستون سنگي لال و بدون چشم و گوش


ستون آسمونخراش سايه تو ننداز رو سرم
تو شب بي ستاره هم من از تو آفتابي ترم


يه روز مياد كه آدما تو رو بهم نشون بدن
به ارتفاعت لقب پايه آسمون بدن
اما خودت خوب ميدوني كه پايه نداره آسمون
اون كه زميني نميشه با حرف پوچ اين و اون


پس مثل طبل صدا نكن، نگو بلندترين منم
من واسه رسوا كردنت، حرف از درختا ميزنم

درختاي مرده هنوز، خواب پرنده ميبينن
پرنده هاي بي درخت، رو سيماي برق ميشينن


به قد و قامتت نناز، آهاي بلند بي خبر
درختا باز قد ميكشن، حتي تو سايه تبر

رضا یزدانی www.abbasdelfi.ir آهنگ برج

دانلود آهنگ برج با صدای رضا یزدانی

 

 

 

 

 

مردم گندم نماي جو فروش (مرحوم آقاسی)

 

ز جنوب و غر

ب تا شرق و شمال

گشته ام در بين اشباح و رجال

کيست تا از مرگ من پروا کند

يا به روي غربتم در وا کند

آب مي جويم وليکن در سراب

کوفه بازار است اين شهر خراب

مي زنم بر گرد آتش بال بال

تا بنوشم شعله مرگ حلال

«مرگ» آغاز جهاني ديگر است

عاشقان را مرگ جاني ديگر است

آن که در خون عشق بازي مي کند

تا قيامت سرفرازي مي کند

اي خداوندان مُـلک عافيت

واليان مسند اشرافيت

من يقين دارم مسلمان نيستيد

چون ولي را تحت فرمان نيستيد

من در اين آشفته بازار شما

پرده بر مي دارم از کار شما

نصرت حق را چو باور داشتم

با علي دست از دهان برداشتم

آه از تزوير خلق دلق پوش

مردم گندم نماي جو فروش

آه از اين، گرگهاي ميش خوار

وين همه مستغني درويش خوار

ياد دارم روزگار پيش را

مردم نزديک دورانديش را

هر که بارش بيش سر در پيش داشت

يک گليم کهنه ده درويش داشت

شيوه همسايگي در پيش بود

نوش در کام همه بي نيش بود

حرص مردم را اسير خويش کرد

خلق را يکباره نادرويش کرد

خلق دلواپس تراز ديروز خويش

سرگردان از يأس هستي سوز خويش

سينه ها در آتش تشويش ها

هفت اقليم است و نادرويش ها

موجهاي خسته سر درگمي

پس چه شد حال و هواي مردمي

از چه رو مردم فريبي مي کنيد

با هم احساس غريبي مي کنيد

اي دل آشوبان زخوف و اضطراب

چرخد از خون شما، هفت آسياب

اي شرارت پيشـِگان هرزه گرد

در کجا بوديد هنگام نبرد

در کجا بوديد وقتي جنگ بود

عرصه بر شيران عالم تنگ بود

اي کمند اندازها از پيش و پس

توسن سرکش نگردد رام کس

دام بر چينيد ما مرغ دليم

ماهي گرداب و دور از ساحليم

مابه صيد طور مولا رفته ايم

در پناه او به بالا رفته ايم

يوسف والا زکنعان دور کرد

چشم ظاهربين ما را کور کرد

ليک چشم باطن ما را گشود

هر چه را ديديم جز مولا نبود

گفت فحشا در کجا آيد پديد

گفتمش در کوچه هاي بي شهيد

بي شهيدانند بي سوزو گداز

بر سر سجاده هاي بي نماز

بي شهيدان را غم ليلا کجاست

سوز و اشک و آه و وايلا کجاست

کوچه ما بوي مجنون مي دهد

بوي اشک و آتش و خون مي دهد

بوي مجنون مست مي سازد مرا

در پي ليلي مي اندازد مرا

نام ليلي بردم، آرامم گريخت

هفت بندم بند بند از هم گسيخت

شيعيان فرهنگ عاشورا چه شد

پرچم خون رنگ عاشورا چه شد

کيست تا پرچم به دوش خون کشد

شيعه را از خواب خوش بيرون کشد

گفت مولا کل ارض کربلا

شيعه يعني غربت و رنج و بلا

شيعه بي درد زخم بي نمک

بس کن اين يا لـَيتـَني کـُنتُ مَعَک

کربلا غوغاست، ساز و برگ کو

ظهر عاشوراست، شور مرگ کو

کربلا گفتم کـَران را گوش نيست

ورنه از غم بلبلي خاموش نيست

بلبلان چهچه ز ماتم مي زنند

روز و شب از کربلا دم مي زنند

هر نظر بر غنچه اي تر مي کنند

يادي از غوغاي اصغر مي کنند

گفت بابا بي برادر مانده اي

بي کس و بي يار و ياور مانده اي

گر تو تنهايي بگو من کيستم

اصغرم اما نه اصغر نيستم

خيز و اسماعيل را آماده کن

سجده شکري بر اين سجاده کن

اي پدر حرف مرا در گوش گير

خيز و اين قنداقه در آغوش گير

خيز و با تعجيل مي دانم به بر

بر سر نعش شهيدانم ببر

تشنه ام اما نه بر آب فرات

آب مي خواهم ولي آب حيات

آب در دست کمان دشمن است

تير آن نامرد احياي من است

آتش اقيانوس را آواز داد

آخرين ققنوس را پرواز داد

خون اصغر آسمان را سير کرد

خواب زينب را چه خوش تعبير کرد

آه زينب سر به محمل مي زند

کاروان را زخم بر دل مي زند

اي پرستار پرستوهاي من

مرهم زخم تکاپوهاي من

اي زبان صدق و تصديق صفا

اولين بيمار چشمت مصطفي

عصمت زهرا، عزيز مرتضي

در تو جاري رستخيز مرتضي

عصر عاشورا علم در دست توست

کرسي و لوح و قلم در دست توست

غنچه ها را گر چه پرپر کرده ام

کوله بارت را سبکتر کرده ام

ظهر عاشورا که زير خنجرم

دست بگشا سايه افشان بر سرم

شيعه يعني امتزاج نار و نور

شيعه يعني راس خونين در تنور

شيعه يعني هفت وادي اضطراب

شيعه يعني تشنگي در شط آب

کيست اين ساقي که بي دست آمدست

کز سبوي تيغ سر مست آمدست

آب گفتم سينه ها بي تاب شد

خيمه ها از آه و آتش آب شد

آب گفتم تشنگي بيداد کرد

کودکم بي تاب شد فرياد کرد

بر زبانش شعله آه و عطش

شد زتير کين گلويش آبکش

آفتاب از روي زين افتاده است

مشک آبش بر زمين افتاده است

 

 

 

یه وقتایی هست دلم تنگ می شه! اشکال نداره سر خودمو گرم می کنم بالاخره یادم می ره! ولی یه وقتایی هست که دلم خیلی تنگ می شه! اون موقع دیگه نمی دونم چه کار کنم!

دلم خیلی تنگ شده! خیلی!!


 

قوانين طلايی همسرداری برای مردان

 قانون طلايی اول: بايد زنی داشته باشيد که در کارهای خانه کمک کند، خوب آشپزی کند، گردگيری کند...

قانون طلايی دوم: بايد زنی داشته باشيد که سرگرمتان کند، شما را بخنداند، باعث فراموشی غصه شود...

قانون طلايی سوم: بايد زنی داشته باشيد که بتوانيد به او اطمينان کنيد و مطمئن باشيد هيچوقت به شما دروغ نميگويد...

قانون طلايی چهارم: بايد زنی داشته باشيد که در کنارش به آرامش برسيد و از بودن با او لذت ببريد...

قانون طلايی پنجم :خيلی خيلی مهم است که اين چهار زن از وجود يکديگر بيخبر باشند

 

 

-خانوم شماره بدم پاره میکنی؟

2- خانوم ببخشيد مستقيم از كدوم طرفه

3- خانوم شماره ی کفشمو بدم؟

4- (در برخورد با چنتا دختره زیبا) هنوز فصله هلو نشده

5- (در برخورد با چنتا دختره کم سن) اِ مهد كودك تعطيل شد شما اومدین بیرون.

6- حاج خانومم ماچ خانوم

۷- آهاي خانوم كجا كجا

۸- از اون بالا كفتر مي‌آيد

۹- آخ چشم ..فدات بشم

۱۰- نازتو بخورم ..شب شام نخورم

11- خانونم شما دو تا سه قلوئید؟

13- اين روزها همه به من شماره مي‌دهند شما چطور

12- دهات چه خبر؟

14- فدات و بخورم

15- قربونت بچسبم

16- فدات بگردم

17- خودت مگه خواهر مادر نیستی؟

18-

19-

20- ببخشید شما چقدر شبیه دوست دختره آیندهء من هستین

21-هندونه بیار قاچ کنم لباتو بیار ماچ کنم (new)

اینم چند تا متلک که به دخترهای دماغ عملی میتونید بندازید!

1-


2-خانوم شما دماغتونو مدل خوکی عمل کردید؟

3-خانوم میاید دماغامون عوض؟

4-اینو صافکاری کرده که بعدا درخت بکاره

5-اینو دماغشو تازه خریده برچسبش و نکنده

6-خانوم کلیه هاتو فروختی دماغتو عمل کردی؟

7-

8-میبخشید خانوم دماغتونو خر گازگرفته؟

9-ده بار دیگه دماغت وعمل کنی تازی میشی مثل اِبی

10-خانوم بینیتون افتاده چسب زدین؟

11-خواستی ماشین بخری وانت بخر بینیت و بندازی عقب

زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمی ماند!
دیروز به تاریخ پیوست و فردا معما است.
امروز ما هدیه ای است که باید قدر آنرا بدانیم


1..  خانوم شماره بدم پاره کنی؟!

2..  خانوم ببخشید مستقیم از کدوم طرفه ؟!

3..  خانوم شماره ی کفشمو بدم؟!

4..  (در برخورد با چندتا دختر زیبا) هنوز فصل  هلو نشده ؟!

5..  (
در برخورد با چندتا دختر کم سن) اِ مهد کودک تعطیل شد شما اومدین بیرون؟!

6.. 
حاج خانوم ماچ خانوم

7..  
آهای خانوم کجا کجا

8..  
از اون بالا کفتر می‌آید

9..  
آخ چشم ... فدات بشم

10..  
نازتو بخورم ... شب شام نخورم

11..  خانوم شما دو تا سه قلوئید؟!

12..  این روزا همه به من شماره میدن شما چطور؟!

13..  دهات چه خبر؟!

14..  
فدات بخورم

15..
قربونت بچسبم

16..
فدات بگردم

17..
خودت مگه خواهر مادر نیستی؟

18.. خانوم جیگرتو واسم بلوتوث میکنی؟

19.. جیگرتو یواشکی بخورم

20..  
ببخشید شما چقدر شبیه دوست دختر  آینده ی من هستین!!

21.. هندونه بیار قاچ کنم لباتو بیار ماچ کنم


اینم چند تا متلک که به دخترهای دماغ عملی میتونین بندازین!


 



 ?. خانوم شما بینیتونو  خ......  کردین؟!

?.
خانوم شما دماغتونو مدل خوکی عمل کردین؟!

?.
خانوم میای دماغامونو عوض؟!

?. اینو صافکاری کرده که بعدا درخت بکاره!

?.
این دماغشو تازه خریده برچسبشو نکنده!

?.
خانوم کلیه هاتو فروختی دماغتو عمل کردی؟!

?.
میبخشید خانوم دماغتونو خر گازگرفته ؟!

?.
ده بار دیگه دماغت وعمل کنی تازه میشی مثل ابی

?.
خانوم بینیتون افتاده چسب زدین؟!

??. خواستی ماشین بخری وانت بخر بینیت رو بندازی عقبش



 

 

بزرگ شدم ، بزرگ
در تمام لحظه ها ی بی اعتبار بودن
در آن لحظات که بودن را شک داشتم و به مردن مشکوک بودم
نمی دانم چه شده
آیا فکری که می کنم درست است ؟
آیا تمام این ماجرا ، زندگی
ویران شد ؟
آیا من حالم خوب است ؟
چه شده ؟ چقدر به مردن احتیاج دارم
هوا سرد است
کی هوا گرم خواهد شد ؟
کی به خورشید بخشنده آب خواهم داد تا از تشنگی رها شود
کی او را خواهم دید ؟
اما ابتدای زمستان است
فردا زاغ ها ی مزاحم دوباره بر سر سرو ها فریاد خواهند کرد
و گربه ها زیر پنجره ی اتاقم زوزه خواهند کشید
 و نمی دانم که او را خواهم دید یا نه ؟
و نمی دانم فردا هم آن عابر بخشنده را خواهم دید ؟
وآیا او دوباره نگاه های مهر بانش را به من خواهد بخشید ؟
خورشید گرمای خود را از من گرفته
و به  مردمی در آن سوی دنیا داده
دلم از دوری خورشید به تنگ  آمده
دوست دارم برگردد و دوباره مثل تمام بخشنده های این زندان برای من نور بیفشاند
دوست دارم فردا کلاغ ها برایم آوازی بهتر بخوانند
گربه ها اطفار خود را زیر پنجره ای دیگر بریزند
دوست دارم از دست هر کسی که نذر کرده خرما بگیرم و تمام هسته ها را بکارم
بزرگ کنم
شیر دهم
به مدرسه بفرستم
وبرای تک تک میو هایشان از درد هایم بگویم
چقدر آرزوی محال
چقدر یاوه بافی
دیگر چقدر سر گردانی ؟
آیا خدا نمی خواهد فکری به حالم کند ؟
نمی خواهد انگشتان معجزه گر خود را بر روی پیکرم بلغزاند و معجزه کند ؟
آیا من حیف نشدم  در میان یاوه بافی ها
دلم روشن است که می آید
او خداست
حالا وقت آن است که برتری خود را به عقب مانده ای از صف دانایان نشان دهد
فقط می خواهم یک بار هم من او را امتحان کنم .
بلند شو مرا شفا ده . معجزه کن . خود را نشان ده .
بجنب ، من تو را می خواهم بیشتر از هر وقتی .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

نمی خواهم بدانم  که او خواب بوده
نمی خواهم هشیار شوم
که چه شده
می خواهم بمانم
 در این وهم
در این دیوانگی
 در این جهالت که او سالهاست که این لیلی را مجنون وار دوست می دارد.
 وای ای مسبب رویاهای شبانه
من عاشقانه عاشقانه دوستت می دارم
مثل اولین نگاه آدم به حوا
مثل تلفظ کلمه ی نگاه
که نئشه ی انجامش ام
می خواهم نگاهت کنم
می خواهم نگاهت کنم
 تا شب صبح جان دادنم می خواهمت
بگذار بمانم در این وهم
در این شوریدگی
که تو مرا دوست داری.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شب شد .
شب شد ، و به دیدنم نیامد .
مثل دیروز ، مثل هر روز
مثل این سالها که تنها روزها را شب کردم و شب ها را روز
و هیچ چیز عایدم نشد
جز چند غم و چند خیال و یک دل بی رمق .
به چیزی نو نمی اندیشم .
به زندگی شاد نمی اندیشم ، نه من به رهایی می اندیشم .
به پروازهای بی برگشت ،
به خنده های بی پایان ،
به نفس هایی دلخواه ،
به رگ هایی که پرند از حس کیف آور بودن ،
به سفر هایی به مقصد آرامش ،
به نگاههایی که هیج وقت کارشان ملامت نیست ،
و دلهایی که پرند از بخشش
و نورانی اند از نور گذشت
دلم برای انسانهایی که رفته اند تنگ شده
عکس هایشان را نگاه می کنم
کجایند که تسکین دهند ؟
دلم تاریک شده است از گمانی ، از ترس رخداد یک فاجعه
معتاد شده ام به بوی چیزی نا مفهوم
تریاک ، شیشه ، کراک ،
نه چیزی غیر قابل دسترس چیزی که بین لحظه ها از دست رفت
دفن شد بین نادانی ها بین شهوت خود خواهی
رفته است ؟
یا که هنوز اینجاست ؟جایی در من ؟
دلم می  خواهد فریاد کنم
داد بزنم
دیوانه شوم
سر به سرزمین آدم ها یی بگذارم که حرفهایم را بفهمند ، باور کنند .

سفر را می خواهم و جاده را
می خواهم مسافر شوم
اما تنها
تنها ی تنها
بی هیچ کس …………
میروم روزی با یادی کز خاطر خبطی پریشان است …مطمئنم .

 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

باید زیست...

این را من می نویسم

دختری که نمی داند چه بر سر زندگیش آمده

کسی که هیچ گاه ،هیچ کس به یادش شعری عاشقانه را زمزمه نکرده

کسی که تنها ترین تنهای دنیاست

این را من می نویسم

در آغاز شبی که از ابتدای بامدادش گریه را تجربه کرده ام

گریه کرده ام در غم یک تردید

در اضطراب یک زندگی

از درد یک جوانیه از دست رفته

گریسته ام مثل یک نوزاد روی شانه های بالشی سرد

گریسته ام از درد بی وفایی این زندگی... در تنهاییه این روز غمبار

 

همیشه یک سوال در ذهن مجنون من مثل یک گنجشک در اتاق زندانی خود را به دیوارها می کوبد

که چرا ؟

چرا ؟

چرا زندگی می کنم در این دنیا ؟

چطور نمی میرم در این انزوای فکر و تن و دستها

در این جهان که هر کسی در پی این است که چگونه مرا پله برای نردبام خویش کند

چرا ؟

چرا ؟

دیگر تمام این زندگی را ، عشق را ، خانه را ، دستهایش را ، خاطراتم را ، همه چیز را

برای یک لحظه مردن حراج کرده ام

دیگر نمی توانم

دیگر حتی با قرص های معجزه آسای پزشکان نیز هیچ چیز خوب نمی شود

می دانم همه چیز

همه چیز دروغ است

همه چیز یک اتفاق مزحک است

مثل تقدیر بی چون و چرای بودن

که چون هست باید پذیرفت

باید زیست باید بود

چون کسی می خواهد که باشی

گریه کرده ام در تمام طول نوشتن این سطور

گریه کرده ام

آری گریسته ام

اما چه اتفاق ساده ایست

فاطمه گریسته است

امروز

از حدوث بی اساس

از تردید از دست دادن کسی

فاطمه

فاطمه

فاطمه

وای فاطمه ...

می دانم همه چیز دروغ است

مثل عاشقی معشوق کودکیم

مثل وعده های سیاست

مثل وعده های حال

مثل همه چیز خوب ...

می خواهم چشمهایم را ببندم

رویا ببافم ، رویای صداقت ....

 

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

 

 

 
 
برام دعا کن عشق من
همین روزا بمیرم

آخه دارم از رفتنت
بد جوری گُر می گیرم

دعا کن هم که این نفس
تموم شه تا سپیده

کسی نفهمه عاشقت
چی تا سحر کشیـــــــــــد ه

این آخرین بار عزیز
دستامو محکم تر بگیر

آخه تو که داری میری
به من نگو بمون نمیر

تو میری و یه باغ سبز
درش به روت بازه هنوز

من با تو سوختم نازنین
پاشو برو با من نسوز

اگه یه روز برگشتی و
گفتن فلانی مرده

بدون که زیر خاکستر
حس نگاتو برده

گریه نکن برای من
قسمت ما همینه

دستامو محکم تر بگیر
لحظه ی آخرینه، لحظه ی آخرینه

این آخرین بار عزیز
دستامو محکم تر بگیر

آخه تو که داری میری
به من نگو بمون نمیر

تو میری و یه باغ سبز
درش به روت بازه هنوز

من با تو سوختم نازنین
پاشو برو با من نسوز

این آخرین بار عزیز
دستامو محکم تر بگیر

آخه تو که داری میری
به من نگو بمون نمیر

تو میری و یه باغ سبز
درش به روت بازه هنوز

من با تو سوختم نازنین
پاشو برو با من نسوز

برام دعا کن عشق من

 

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

 

 

 

 

 

لیالی قدر 

 

مظهر عبودیت و بندگی علی (ع) ،

مظهر اخلاص و عدالت علی (ع) ,

مظهر تجلی انوار الهی بر روی زمین،

بر دوست داران و پیروان آن حضرت تسلیت باد.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم                  هست کلید در گنج حکیم



 

 

 

****مواظب باش هیچگاه در پارک قلبت علف هرز حسادت نروید****

 

پس از توفان

پس از تندر

پس از باران

سرشك سبز برگ از شاخه هاي جنگل خاموش

مي افتاد

نه بيد ز باد

نه برگ از برگ مي جنبيد

شكاف ابرها راهي به نور ماه مي دادند

دوباره راه را بر ماه مي بستند

و من همچون نسيمي از فراز شاخه ها پرواز مي كردم

تو را مي خواستم اي خوب، اي خوبي

به ديدار تو من مي آمدم با شوق

با شادي

***

تو را مي بينم اي گيسو پريشان در غبار ياد

تو با من مهربانتر از مني

با من

تو با من مهرباني مي كني چون مهر

مهري مهربان با من

***

پس از توفان

پس از تندر

پس از باران

گل آرامش آوازي

به رنگ چشمهاي روشنت دارد

نسيمي كز فراز باغ مي آيد

چه خوش بوي تنت دارد

من اينك در خيال خويش خواب خوب مي بينم

تو مي آئي و از باغ تنت صد بوسه مي چينم

***

 

"حمید مصدق"

 

 

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

ماهي هميشه تشنه ام
در زلال لطف بيكران تو .
مي برد مرا به هر كجا كه ميل اوست
موج ديدگان مهربان تو

زير بال مرغكان خنده هات
زير آفتاب داغ بوسه هات
- اي زلال پاك ! -
جرعه جرعه جرعه مي كشم تو را به كام خويش
تا كه پر شود تمام جان من ز جان تو !

اي هميشه خوب !
اي هميشه آشنا !
هر طرف كه مي كنم نگاه ،
تا همه كرانه هاي دور ،
عطر و خنده و ترانه مي كند شنا
در ميان بازوان تو !

ماهي هميشه تشنه ام
اي زلال تابناك !
يك نفس اگر مرا به حال خود رها كني
ماهي تو جان سپرده روي خاك !

"فریدون مشیری"

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 

 

زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گه گاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت. یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویت ها شده است!

در آن وقت، همه ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود. خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم  دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا می کردم که داشت کره و ژله روی آن بیسکویت های سوخته می مالید و لقمه لقمه آنها را می خورد.
یادم هست آن شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت ها از پدرم عذرخواهی می کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: اوه عزیزم، من عاشق بیسکویت های خیلی برشته هستم.

همان شب، کمی بعد که رفتم بابام را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویت هاش سوخته باشد؟
او مرا در آغوش کشید وگفت: مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است. به علاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز کسی را نمی کشد!
زندگی مملو از چیزهای ناقص... و انسان هایی است که پر از کم و کاستی هستند .

 

 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

چه سود گر بگویمت

که شام تا سحر نخفته ام

و یا اگر دمی به خواب رفته ام

تو را به خواب دیده ام

چه سود گر بگویمت

که بی تو با خیال تو

به می پناه برده ام

و نقش ان دو چشم قصه گو

به جام پر شراب دیده ام

چه سود گر بگویمت

که دوریت

چو شعله های تند تب

به خرمن وجود من

شراره های درد میزند

و من درون ان زبانه ها

بنای این دل رمیده را

ز بن خراب دیده ام

چه سود گر بگویمت

که بی تو کیستم و چیستم

که بحر پر خروش من تویی

و ساحل صبور و بی فغان منم

و من درون موجهای سرکشت

تمام هستی و وجود خویش را

چو یک حباب دیده هم

چه سود گر بگویمت

که من ز دوری تو هر نفس

چو شمع اب میشوم

و اشکهای گرم من

به دامن شب سیاه می چکد

و من میان قطره های چون بلور ان

محبت تو را چو نقش سرد ارزو

بروی اب دیده ام

چه سود گر بگویمت

تو را به خواب دیده ام

و یا که نقش روی تو

به جام پر شراب دیده ام

تو یک خیال دور بیش نیستی

و دست من به دامنت نمی رسد

تو غافلی و من تمام میشوم

و دیدگان پر ز راز من

هزار بار گفته با دلم

که من سراب دیده ام

که......

من سراب دیده ام


"هما میر افشار"




 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

جدا از تكیه گاهش در پناه خاك می ماند و در آغوش سرد گور می پوسد و گیسوی سیاهش حلقه حلقه بر سپیدی های آن زیبا لباس آخرینش ، نرم میلغزد.
جدا از دستهای گرم و زیبا و نجیب تو...

 


 
 
 

جوک

به ترکه ميگن سفر حج چطور بود ميگه خيابونا تميز ، برجاش بلند ، ماشينا آخرين مدل. البته يه جاي زيارتي هم داشت که شلوغ بود نرفتم.

به غضنفر ميگن شنيديم آدم شدي! غضنفر ميگه: نامردا شايعه كردن!

غضنفر با ذوق به دوستش ميگه : بالاخره بعد از 2 سال اين پازل رو حلش کردم! دوستش ميگه 2 سال زياد نيست؟ لره ميگه: نه بابا رو جعبش نوشته 7 تا 10 سال !

به غضنفر ميگن سفر حج چطور بود ؟ ميگه خيلي سنگ به سر و صورتم خورد ولي بالاخره بوسيدمش!

جعبه سیاه سی130 پیدا شد : توش غضنفر به خلبان میگه آقا سه راه آذری پیاده میشم !

غضنفر دكمه اي پيدا كرد و برد پيش خياط. - آقا ميخوام براي اين دكمه يك كت بدوزيد!!!

 

  • نکته های با مزه وحکمت آموز

    فقط یه راننده ایرانی میتونه بچه ی 2 سالشو موقع رانندگی بگیره بغلش، دستشو بذاره رو فرمون و فکر کنه که عاشقه بچشه!

     

  • نکته های با مزه وحکمت آموز

    فقط و فقط یه ایرانی میتونه تو ماه رمضون به جای اینکه لاغر شه ... اضافه وزن پیدا کنه !!
     

  • لطیفه های کوتاه

    از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه یهو عمه صاف نشست گفت دِ نـَـه دِ تازه الان بهم ریختس!
     

  • لطیفه های کوتاه

    به داداشم ميگم صداي تلويزيون کم کن. ميگه اذيتت ميکنه؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخوام لب خونيم قوي بشه!
     

  • لطیفه های کوتاه

    دختره داره غرق ميشه ميگم دستتو بده به من  ميگه مي خواي نجاتم بدي؟
    پــَـَـ نــه پــَـَـــ ميخوام واست لاک بزنم!
     

  • لطیفه های قدیمی

    مریدی نقل می کرد :

    روزی من و تعداد دیگری از مریدان نزدِ شیخ رفته بودیم من سمتِ راست ایشان نشسته بودم،که ناگهان یکی از مریدانِ خودشیرین از شیخ پرسید:
    "یاشیخ! کدامیک از ما نزدِ شما عزیزتر است؟"
    و شیخ قاطعانه انگشتِ اشاره ی دستِ خود را با سرعت و قدرتِ زیادی به سوی صورتِ من آوردند و فرمودند: "ایـــــن!"
    و از آن روز به بعد من فقط با یک چشم به زندگی خود ادامه دادم...!

     

  • لطیفه های خانوادگی

    قبلنا باباها ٧ تا دختر شوهر می دادن همشون هم خوشبخت می شدند، الان: یه دختر را ٧ بار شوهر میدن آخرش برمی گرده خونه باباش!
     

  • لطیفه های سیاسی

    با آغاز طرح جداسازی خانمها از اقایون در دانشگاهها، بانکها و ... کارشناسان تنها راه تولید مثل در ایران را تا 10 سال آینده روش گرد افشانی اعلام کردند!



  • نکته های با مزه وحکمت آموز

    لپ تاپم رو بردم نمایندگیش می گم ضربه خورده کار نمیکنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
    پـَـَـ نــه پـَـَـــ بی محلی کردم یکم، ضربه روحـــی خورده!
     

  • لطیفه های کوتاه

    متصدی بانک : خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!!
    زن : وا نه!! خدا مرگم بده!  الهی جاریم بمیره! بریز به حساب خودم...!

  •  

    يارو مهم میشه زیرش خط میکشن ، تازه تو امتحان هم میاد

    ---------------------------------------------------------------

    ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم

    ---------------------------------------------------------------

    به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

    ---------------------------------------------------------------

    نکته زمخت و نه چندان ظريف : هیچ وقت به رسانه ها کاملا اعتماد نکنید ، میدونید چرا ؟ چون اگر تبلیغات ماهواره را ملاک قرار بدهیم، مردم ایران کچل‌های چاقی هستند که ناتوانی جنسی دارند و می‌خواهند یک هفته‌ای ویزای کانادا بگیرند و اگر تلویزیون داخلی را ببینید خلاصه خبرهای صدا و سیما این است : باور کنید اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است

    ---------------------------------------------------------------

    شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره

    ---------------------------------------------------------------

    پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه

    ---------------------------------------------------------------

    از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!

    ---------------------------------------------------------------

    حکمتی برای فهيمان : يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم

    ---------------------------------------------------------------

    رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه!

    ---------------------------------------------------------------

    اين جريان واقعی است : يکی از دوستان دکتر تعريف ميکرد برای يه بنده خدائی شياف تجويز کردم ، يارو رفت و يکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نميدونم تا اين کپسول ها که دادين را ميخورم دلم آشوب ميشه

    ---------------------------------------------------------------

    غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست

    ---------------------------------------------------------------

    نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

    بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

    ---------------------------------------------------------------

    طرف یه تیکه آشغال مي پره  تو چشمش . می ره جلوی آينه  تو چشش فوت ميكنه. خانمش بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!

    ---------------------------------------------------------------

    به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!

    ---------------------------------------------------------------

    یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

    ---------------------------------------------------------------

    يه پيرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود

    ---------------------------------------------------------------

    به يکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه

    ---------------------------------------------------------------

    يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد
    دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
    يارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی

    ---------------------------------------------------------------

    به يکي ميگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن : تو دریا که درخت نیست يارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم

    ---------------------------------------------------------------

    يکی از اين جوون های مغز قاطی پارچه می بره خیاطی می گه آقا اینو واسم کت شلوار بکن فردا نیام بگی سوزنم شکست چرخم خراب شد حال نداشتم اصلا پدر سگ بده نمی خوام بدوزی

    ---------------------------------------------------------------

    از يکي ميپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟ میگه بابا ما سرمون ميشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است

    ---------------------------------------------------------------

    مشتری: این کت چنده؟
    فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان
    مشتری: وای! اون یکی چنده؟
    فروشنده: وای وای!!

    ---------------------------------------------------------------

    يارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

    ---------------------------------------------------------------

    دو تا تنبل دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن

    ---------------------------------------------------------------

    عروس ميره گل بچينه ، شهرداری ميگیرتش

    ---------------------------------------------------------------

    طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

    ---------------------------------------------------------------

    یکی زنگ ميزنه 118 ميگه شماره غضنفر رو داريد يارو ميگه نه ، ميگه پس من ميگم تو يادداشت كن داشته باشی

    ---------------------------------------------------------------

    به یارو میگن ۱۲ امام رو میشناسی؟ میگه آره. میگن خوب نام ببر؟ میگه اونجوری که نه. اگه ببینمشون میشناسم

    ---------------------------------------------------------------

    اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده

    ---------------------------------------------------------------

    غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه

    ---------------------------------------------------------------

    يارو ميره خواستگاري، از دختره خوشش نمياد، به باباي عروس ميگه : ما ميريم يه دور ميزنيم ، بر مي‌گرديم ، راستی تا ساعت چند بازيد ؟

    ---------------------------------------------------------------

    يه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطي مي‌كنه، ميره انگشت مي‌كنه تو حلق راننده قطار

    ---------------------------------------------------------------

    یارو با دختره دوست می شه می گه ببخشید اسم شما چیه؟ دختره می گه من اسمم شراره است ولی بچه ها صدام می کنن شراب. طرف می گه : منم اصغرم بچه ها صدام می کنن عرق سگی

    ---------------------------------------------------------------

    يه دفعه دو تا هزار پا همديگر رو بغل ميکنن ميشن زيپ

    ---------------------------------------------------------------

    يه نفر ميره جوراب فروشي ميگه آقا جوراب ميخوام فروشنده ميگه:مردونه ؟يارو دست ميده ميگه: مردونه

    ---------------------------------------------------------------

    يه يارو زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي خواستم

    ---------------------------------------------------------------

    از طرف مي پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز مي کنن ؟ ميگه : آخه من امتحان كردم..... پياده خيلي راهه

    ---------------------------------------------------------------

    پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟

    ---------------------------------------------------------------

    دختره ميره تعليم رانندگي ... ازش ميپرسند چطور بود ؟ ميگه : بد نبود ! اما معلمش خيلي مذهبي بود. ميگن : واسه چي؟ ميگه : والا من هر كاري ميكردم هر جايي ميپيچيدم ميگفت : يا اباالفضل ...يا حضرت عباس...يا امام حسين

    ---------------------------------------------------------------

     تست فيزيك كنكور : سرعت نور چه قدر است؟  1- بد نيست  2- خوب است  3- الحمدالله   4- تو خوبي؟

    ---------------------------------------------------------------

    يه نفر يه سگ فلج داشته، هر وقت دزد ميومده، سگه رو مي گذاشته توي فرغون و دنبال دزده مي‌دويده

    ---------------------------------------------------------------

    اخيرا کشف کردند که حرف مورد علاقه ي دختر هاي ايراني در زبان فارسي ( پ ) و ( خ ) مي باشد، مثلا : دوست دارند که ( پول ) ( خرج ) کنند. ( پسر ) ( خر ) کنند. ( پدر ) ( خام ) کنند. ( پرايد ) ( خرد ) کنند.  ( پاسپورت ) بگيرند برن ( خارج) . ( پر رو ) و ( خوشگل ) باشند و ... ادامه دارد

    ---------------------------------------------------------------

    تست هوش :  به 750 گرم میگن چی؟؟؟ ........... ميگن نیم کیلو و نیم

    ---------------------------------------------------------------

    بر اساس جديدترين تحقيقات ، تنها 20% از مردها عقل دارند! ... مابقي همگي زن دارند

    ---------------------------------------------------------------

    يه نکته جدی : ترجيح مي دم روي موتورسيكلتم باشم و به خدا فكر كنم تا اينكه تو كليسا باشم و به موتورسيكلتم فكر كنم - مارلون براندو

    ---------------------------------------------------------------

    شرمنده ، بی ادبيه ولی ..... از فردا طرح قهوه ای ايرانسل در سراسر کشور : فقط با پرداخت صد هزار تومان هر گوهی ميخواهيد بخوريد

    ---------------------------------------------------------------

    آيا ميدانستيد که بزبزه قندي اولين بز ديابتي تاريخ است !

    ---------------------------------------------------------------

    يارو لنگ بوده با کشتي ميره سفر...وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟؟ ميگه نه بابا همش استرس داشتم هي مي گفتن لنگرو بندازين تو آب

    ---------------------------------------------------------------

    به يه نفر گفتن چه وقتي خيلي ضايع شدي گفت : يه روز دختر خالم بهم زنگ زد گفت: بيا خونه خاليه!! منم خوشحال شدم رفتم. در رو که باز کردم ديدم کسي نيست! دختر خالم گفت: من ميرم تو اتاق تو هم 5 دقيقه ديگه بيا تو!! منم 5 دقيقه بعد رفتم تو ديدم همه ميگن تولد تولد تولدت مبارک. بعد به طرف ميگن خب چه ربطي داشت! ميگه: اخه لخت رفته بودم تو

    ---------------------------------------------------------------

    توصيه دخترانه : اگه يه موقع مورد حمله يک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پايين دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اينجوری تو ميتونی بدوی ولی اون نميتونه

    ---------------------------------------------------------------

    به ملانصرالدين ميگن جوان ها شراب ميخورن قمار ميکنن ترياک ميکشن دختر بازي ميکنن ... حکم چيه ؟ ميگه : گيشنيز

    ---------------------------------------------------------------

    سرهنگه داشته امتحان رانندگي مي‌گرفته. از يارو مي‌پرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ طرف ميگه: برف پاك كن جناب سرهنگ! سرهنگه كف مي‌كنه مي‌پرسه: يعني چي؟ يارو ميگه: يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف

    ---------------------------------------------------------------

    يه روز يه پسره رو ميبرن کلانتري ، ميگه چرا منو آوردين اينجا ؟؟ ميگن واسه عرق خوري .. ميگه پس چرا نميارين بخوريم؟

    ---------------------------------------------------------------

    پسر خوب چگونه پسري است ؟ پسري كه اولا دوست دختر نداشته باشه - دوما دوست دختر نداشته باشه - سوما دوست دختر نداشته باشه - چهارما دوست دختر نداشته باشه..... چون دوست دختر بناي اوليه منحرف شدن اين گل پاك و معصوم است

    ---------------------------------------------------------------

    پشت کنکوريه نذر میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ،،،ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا

    ---------------------------------------------------------------

    ميدوني به يه دختر خوشگل كه لباس خواب پوشيده چي ميگن؟.............. ميگن : شب بخير

    ---------------------------------------------------------------

    روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند / همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند / ديو هستند ولي مثل پري مي‌پوشند / گرگ‌هايي كه لباس پدري مي‌پوشند / آنچه ديدند به مقياس نظر مي‌سنجند / عشق‌ را همه با دور كمر مي‌سنجند / خب طبيعي ست كه يك روزه به پايان برسد / عشق‌هايي كه سر پيچ خيابان برسد

    ---------------------------------------------------------------

    دختره تو جلسه خواستگاری يه باد صدا دار ازش در ميره ، داماد از بس ميخنده مي افته می میره رو سنگ قبرش می نویسند نسيمی آمد و گلی بر باد رفت

    ---------------------------------------------------------------

    پسره تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي خوشگل  مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي... فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام... اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! پسره از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم ميرم!

    ---------------------------------------------------------------

    طرف عروسي ميكنه، هفته بعد دست خانوم رو ميگيره ميبره دكتر ، ميگه: اقاي دكتر ما بچه دار نميشيم!! دكتره ميپرسه: چند وقته ازدواج كردين؟ طرف ميگه: يك هفته است!! دكتره شاكي ميشه، ميگه: داداش من، اين زنه ، مايكرووِيو كه نيست

    ---------------------------------------------------------------

    يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم ، وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم ، پر پروانه شکستن هنر انسان نيست ، گر شکستيم ز غفلت،من و مايي نکنيم ، يادمان باشد سر سجاده عشق ، جز براي دل محبوب دعايي نکنيم ، يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم

    ---------------------------------------------------------------

    شکمو داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام ميدن یا نه

    ---------------------------------------------------------------

    غضنفر ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با «ليمو» است! غضنفر ميگه : «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با چي

    ---------------------------------------------------------------

    پسره ، دختر محلشون را نشون ميکنه ، رفيقاش ميان با سنگ ميزنن

    ---------------------------------------------------------------

    تُو قلبمی ، تُو خونمی ، تُو تموم وجودمی ........ رفتم دکتر ، ميگن انگل داری

    ---------------------------------------------------------------

    به دختره مي گن اگه دنيا رو بهت بدن چي كار مي كني مي گه من فعلا مي خوام درسمو ادامه بدم

    ---------------------------------------------------------------

    دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق ميدزدیدن

    ---------------------------------------------------------------

    به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!

    ---------------------------------------------------------------

    ديگه از چشم افتادي . مي فهمي؟ ..............صاف افتادي تو قلبم

    ---------------------------------------------------------------

    شيرفرهاد ميره تو صف نونوايي، شاطر نونوائی ميگه: نون تا اينجا بيشتر نمي‌رسه، بقيه برن. شیرفرهاد ميگه: ببخشيد اگه ميشه جمع‌تر وايسين نون به ما هم برسه

    ---------------------------------------------------------------

    يه مرده ، زنشو تو یه فیلم بد می بینه آخر فیلم میگه خدا شکر که فیلم بود

    ---------------------------------------------------------------

    يارو ميره حرم داد می‌ زنه : آقايون شلوغ نكنيد! حاجت ها قاطی‌ می‌شه! من پارسال اومدم ، حامله شدم

    ---------------------------------------------------------------

    غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما این رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

    ---------------------------------------------------------------

    هميشه براي کسي بخند که ميدوني به خاطر تو شاد ميشه... واسه کسي گريه کن که ميدوني وقتي غصه ‏داري و اشک ميريزي برات اشک ميريزه... براي کسي غمگين باش که در غمت شريکه... عاشقه کسي ‏باش که دوستت داشته باشه

    ---------------------------------------------------------------

    پيروزي افتخار آميز دانشمندان ايراني در عرصه انرژي هسته اي و دستيابي آن عزيزان به اورانيوم غني شده رو ولش کن "خودت چه طوري؟

    ---------------------------------------------------------------

    يه برره ای به رفيقش مي گه من يه تمساح پيدا كردم چيكارش كنم؟ ميگه ببرش باغ وحش. فردا رفقيش مي گه برديش؟ يارو مي گه : آره ، تازه امشب هم مي خوام ببرمش سينما

    ---------------------------------------------------------------

    يك گاو نر دنبال يك گاو ماده مي افته گاو ماده هي فرار مي كرده دست آخر به يك كوچه مي رسه كه بن بست بوده برمي گرده و با حالت درماندگي مي گويد آخه چي از جون من مي خوايي گاو نر مي گه مااااااااااااااااااااااچ

    ---------------------------------------------------------------

    گوش بده ببين چي ميگم . اگه يکي بهت پي ام داد گفت من حسن هستم و سراغ منو از تو گرفت بگو نمي شناسمش. اين يارو شماعي زاده فکر مي کنه گيتارش دست منه

    ---------------------------------------------------------------

    يه پسره  به دختره ميگه بوس ميدي؟  ميگه نه ! پسره ميگه به جهنم بخاطر خودت گفتم من خودم زن دارم

    ---------------------------------------------------------------

    يه برره ای  میمیره ، شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲تاشون سوال می کردن  .... ۶۰ تاشون حالیش می کردن

    ---------------------------------------------------------------

    سپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است  و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب ..... از جيب و جان که بر آيد ...... کز عهده خرجش به در آيد

    ---------------------------------------------------------------

    يه دفعه يه پسره داشته راه ميرفته ميخوره زمين هواااااااااا ميره نميدونی تا کجاااااااا ميره
    ---------------------------------------------------------------
    يارو  زنگ میزنه ۱۱۰ میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین
    ---------------------------------------------------------------
    يه بچه خوشگله ريش بزی ميذاره ، گرگه مياد ميخورتش
    ---------------------------------------------------------------
    یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ..... دومی ميگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه ميگه و ميخنده .... سومی ميگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم
    ---------------------------------------------------------------
    يارو ماشينش تو برف گير ميکنه زنجير نداشته ،  سينه ميزنه
    ---------------------------------------------------------------
    گرگه ميره در خونه شنگول و منگول در ميزنه ، مامانشون ميگه بيا تو بچه ها نيستن
    ---------------------------------------------------------------
    زن خوب برای ازدواج بايد سه تا خصلت داشته باشه : 1 - نجيب باشه يعنی با جيب آدم کاری نداشته باشه ........... 2 - خانه دار باشه يعنی از خودش خونه داشته باشه
    4 - مثل ماه بمونه يعنی شبها بياد و صبح بره خونه باباش ............... 5 - البته در حد متعالی اين که باباش وضعش توپ باشه و 3 تا سکته هم کرده باشه
    ---------------------------------------------------------------
    به آسمون نگاه ميکنم تو رو ميبينم ... به دريا نگاه ميکنم تو رو ميبينم  ... به دشت های سبز نگاه ميکنم تو رو ميبينم و حتی وقتی به قلبم نگاه ميکنم تو رو ميبينم ... بابا بيا برو اونطرف بگذار يه چيز بهتر ببينيم
    ---------------------------------------------------------------
    اين هم يه شعر واسه بعضی دخترهای امروزی :
    آخر يه روز تيک ميگيری  ،  لباسهای شيک ميگيری  ،  بابات را ميکنی کچل  ،  تا بينی رو کنی عمل ،  با همراهت زنگ ميزنی  ،  عينک رنگ رنگ ميزنی  ،  اين دل و اون دل ميزنی  ،  هي به موهات ژل ميزنی  ،  جنس لباسات تريکو  ،  موزيک فقط از انريکو  ،  جوراب های فسقلکی  ،  روسری های الکی  ،  با اشوه های شُتری  ،  ميشينی پشت موتوری  ،  تو خيالت خيلي تکی  ،  فکر ميکنی با نمکی  ،  خوشی با اين تيپ خفن  ، حالا قشنگی مثلا ؟
    -----------------------------------------------------------------
    از يه نفر ميپرسن اولين کسی که رفت مکه حاجی شد کی بود ميگه حاج زنبور عسل
    -------------------------------------------------------------------
    آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه
    -------------------------------------------------------------------
    آقا ماشاا... را ميبرن بهشت ، زير پای مادران له ميشه ( آخه بهشت زير پای مادران است )
    --------------------------------------------------------------------
    يه دفعه بامشاد داشته با پيچ گوشتی به ناف شکمش ور ميرفته يکهو  پيچ شکمش باز ميشه باسنش مي افته
    ----------------------------------------------------------------------
    به آقای پشندی ميگن سه تا اسم بگو توش الله داشته باشه .. ميگه شکرالله ، حمدلله ، سيندرلاه
     ----------------------------------------------------------------------
    يه دفعه يه آفتاب پرست ميره رو جعبه مداد رنگی " هنگ " ميکنه
    ----------------------------------------------------------------------
    !!!! يه دفعه پليس  ( بامشاد )  را ميگيره بهش ميگه کارت ماشين ، گواهينامه ، بيمه ..... بامشاد ميگه بايد با اينها جمله بسازم
    ----------------------------------------------------------------------
    يك روز تو ي جهنم شلوغ بوده و همه مي زدند و مي رقصيدند
    يكي مي پرسه چي شده ..... مي گويند : آخ جون پروند ه ها گم شده ، پروند ه ها گم شده
    ----------------------------------------------------------------------
    دکتر نظام وظيفه پسر لاغری را معاينه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دليل ضعف جسماني
    پسره با خوشحالي گفت : آخ جون  فوری ميرم زن ميگيرم
    دکتره نوشت : و همچنين ضعف عقلاني 
     
    -----------------------------------------------------------
    يه روز چند تا رفيق ميخواستن برن گردش ، اولی ميگه ماشينش با من ، دومی ميگه نهارش هم با من ، سومی هم ميگه تخمه و چای هم با من ، چهارمی ميگه پس حالا که همتون يه چيز ميارين منم داداشم را ميارم
    -----------------------------------------------------------------------
    يه روز ميبينن عزرائيل ماکسيما خريده  ، ميگن عزرائيل وضعت خوب شده ، ميگه حقوق اضافه کاری هاي زلزله بم را جمع کردم
    -----------------------------------------------------------------------
    مادر : پسرم ، من دارم مي رم خريد يه وقت به كبريت دست نزني ها
    پسر : نه مامان جون  من خودم فندك دارم 
     
    -----------------------------------------------------------------------
    از خشايار پرسيدند : گاو بهتره يا گوسفند
    خشاياره ميگه : گاو بهتره
    مي پرسند چرا
    ميگه : گاو وقتي ميخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه ميکنه بعد سمت چپ رو ، بعد ميره ، ولي گوسفند عين گاو سرشو ميندازه پايين رد ميشه 
     
    -----------------------------------------------------------------------
    بهروز خالي بند يه زن حامله رادر اتوبوس ميبينه و به او ميگه : خانم اين چيه
    خانومه ميگه : معلومه بچه ام است ديگه
    بهروزه ميگه : دوستش داري
    خانومه : آره خوب، خيلي
    ميگه : پس چرا قورتش دادي
    -----------------------------------------------------------
    يه بچه ايي تازه بدنيا اومده بوده ، شير مامانشو نمي خورده ، هر زن ديگه اي هم آوردن ، فايده نداشته بچه شير اونا رو هم نمي خورده تا اينکه يه زن سياه ميارن بچه شيرشو مي خوره بابائه مي گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شيرکاکائو مي خواستي ما نمي دونستيم
     
    -----------------------------------------------------------------------
    خشايار قله اورست رو فتح ميکنه ، خبرنگارها جمع ميشن و ازش مي پرسند : آقا رمز موفقيت شما چي بود
    خشاياره ميگه : والله آقا من اين چيزها حاليم نيست ، اگه بازم بهم بار بخوره ميارم اين بالا

    -----------------------------------------------------------------------
    آقا غلام تو اتوبوس كنار يه خانم چاقي نشسته بود يه نيگاه به خانومه کرد و گفت : راستي خانم اسم شما چيه
    خانمه گفت : غنچه
    آقا غلام گفت : شما وا بشين ديگه چي چي ميشيد
    ----------------------------------------------------------------------
    يک روز غضنفر خواب ميبينه بزرگترين نون بربري دنيا را خورده صبح که بلند ميشه ميبينه لاحافش نيست
    ------------------------------------------------------------------------
    فالگير: فردا شوهرتون ميميره!
    زن: اينو كه خودم ميدونم. بهم بگو گير پليس ميفتم يا نه!
    ------------------------------------------------------------------------
     فرق يك مرد با يك گربه چيه؟
    - يكيشون يه موجود دله است كه بي چشم و روئه و براش مهم نيست كه كي بهش غذا ميده, اون يكي يه حيوان ملوس خانگيه.
    ------------------------------------------------------------------------
    يه نفر داشته با زنش دعوا ميکرده که :   تو که از من خوشت نميومد پس چرا سر سفره عقد با صداي بلند داد زدي بـــــــــــله ،،، زنه ميگه : من به تو نگفتم بله ،، يکي از من پرسيد با اين مرتيکه عوضي ميخواهي ازدواج کني من داد زدم بـــــــــــله 

    به خشايار ميگن با شمشير جمله بساز ، ميگه فولاد فدات شم  شير بخور

    خشايار و بهروز خالي بند  را ميبرن جهنم ، اما وسط راه ميگن به شما يه آوانس ميديم ،، ميگن چيه ،ميگن اينجا 2 نوع جهنم داريم يکي جهنم ايراني ها يکي جهنم خارجي ها ، ميپرسن فرقش چيه ، ميگن تو جهنم خارجي ها هفته اي يک بار قيـر داغ ميريزن تو دهنتون اما تو جهنم ايراني ها هر روز ،،،، خلاصه خشايار ميگه من ميرم تو جهنم خارجيا و بهروز هم مياد تو جهنم ايرانيا ..... يه چند ماهه بعد خشايار ميبينه خيلي ناجوره اينجا ميگه بيچاره بهروز خالي بند که هر روز قير ميخوره ، خلاص ميره ميبينه بهروز با رفيقاش نشستن دارن حال ميکنن و چاخان  خبري هم از قير داغ نيست ،خشاياره  ميگه جريان چيه ، مگن بابا اينجا آخه جهنم ايراني هاست يک روز قيرش نيست ، يک روز قيرش هست قيفش نيست ، يه روز  دو تاش هست يارو نمي ياد سر کار

    آقا غلام زنگ ميزنه 110 ميگه آقا  صدي ده  طرف ميگه بله بفرمائيد غلامه ميگه بي انصاف تو بازار صدي پنج نزول ميدن

    خشايار به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو مومن! مگه كشكيه؟!  خشايار ميگه: بابا من كه راضيم، ننه ام هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!

    مهران مديري 2 تا دزد ميگيره زنگ ميزنه به 220 

    طرف خيلي شاكي ميره ثبت‌احوال، ميگه: آقا اين اسم من خيلي ضایعه ، بايد حتماٌ عوضش كنم. كارمنده ازش ميپرسه، مگه اسمتون چيه؟ طرف ميگه: خشايارِ گهُ‌چهره ! كارمنده ميگه: آره خوب حق داريد، بايد حتماً عوضش كنيد. حالا چه اسمي ميخوايد بگذاريد؟  خشايار ميگه: خشايار ان‌چهره!

      بهروز خالي بند پرتقال خوني ميخوره، ايدز ميگيره

    5-  از خشايار ميپرسن: ميدوني USA مخفف چيه؟ ميگه: يوم‌الله سيزده آبان !         نــــــــــــــه غلام

    6- بهروز خالي بند رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از بغليش ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟! يارو ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن. بهروز خالي بند يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!

    9- بهروز خالي بند تصادف ميكنه، ملت علاف ميريزن دورش و شروع ميكنن نظر كارشناسي دادن. بالاخره بعد يك مدت افسر راهنمايي مياد، منتها اونقدر ملت هركدوم واسه خودشون چرت و پرت ميگفتن كه صداي افسره به جايي نميرسيده. بهروز خالي بند شاكي ميشه، داد ميزنه: ساكت.. ساكت...  ديگه اينجا كسي جز جناب سروان حق گه خوردن نداره ها!

    11- بهروز خالي بند زنگ ميزنه فلسطين، ميبينه اشغاله!

    12 - آقا غلام دست ميذاره به برق فيوز مي پره ، فيوز رو ميزنن غلامه مي پره

    13- بهروز خالي بند سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته‌: ظرفيت 12 نفر. باخودش ميگه: عجب بدبختيه‌ها! حالا 11 نفر ديگه از كجا بيارم؟!

    14- به اکبر عبدي ميگن دوست داری خشايار بميره ارثش به تو برسه ، اکبره ميگه نه ، دوست دارم بکشندش تا ديه هم بگيرم

    15- از آقای خياباني ميپرسن: به نظر شما اگه آمريكا افغانستان و عربستان رو بگيره، به كره و چين هم حمله كنه تكليف ايران چي ميشه؟ خيابانی ميگه: چي ميشه نداره كه، ايران ميره جام جهاني!  

    17 - خشايار مستوفي داشته ميمرده ، ملت ريخته بودند دورش ببينند دم آخري چي ميگه ، خشايار ميگه به ارواح باباتون من همه نماز روزه هام را گرفتم فقط 60 سال واسم طهارت بگيرين !

    18- از ناتاشا ميپرسن: چند تا بچه داري؟ 4 تا از انگشتاشو نشون ميده، ميگه: 3 تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اينا كه 4تاست؟ ناتاشا انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: اين بچة همسايمونه، ولي هميشه خونة ماست!

    19-  مامان بهروز داروخونه داشته، يك روز  جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسك كش جديد رسيد! خلاصه بعد يك مدت يك بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسك‌كش جديد چيه؟ اين خونة ما رو سوسك سر گرفته. ننه بهروز ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يك قطره چكون، بعد كشيك ميكشيد تا سوسكها رو بگيريد. هر سوسك رو كه گرفتيد، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازين دارو ميچكونيد، بعد از يك مدت سوسكها كور ميشن و خودشون از گشنگي ميميرن! يارو كف ميكنه، ميگه: خوب آخه اگه سوسكها رو بگيريم كه همونجا درجا مي‌كشيمشون!  طرف ما  ميره تو فكر، بعد يك مدت ميگه: آره خوب، ازون راهم مِشه!

    21- ميخواستن بهروز خالي بند رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گــرد، ميگن برو يك گوشه بشين!

    26- يه بابائي  تو يك شب برف و بوراني داشته از سر  زمين برميگشته خونه، يهو ميبينه يكجا كوه ريزش كرده، يك قطار هم داره ازون دور مياد! خلاصه جنگي لباساشو درمياره و آتيش ميزنه، ميره اون جلو واميسته. رانندة قطاره هم كه آتيشو ميبينه ميزنه رو ترمز و قطار وا ميسته. همچين كه قطار واستاد، يارو يك نارنجك درمياره، ميندازه زير قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار ميشن! خلاصه يارو  رو ميگيرن ميبيرن  بازجويي، اونجا بازجوه بهش ميتوپه كه: مرتيكة خر! نه به اون لباس آتيش زدنت، نه به اون نارنجك انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! طرف ميزنه زير گريه، ميگه: جناب سروان به خدا من از بچگي اين دهقان فداكار و حسين فهميده رو قاطي ميكردم!

    28- طرف كليدش رو تو ماشين جا ميگذاره، تا بره كليد ساز بياره زن و بچش دو ساعت تو ماشين گير ميكنن!

    29- بعد از عمري داريوش مياد ايران، اجرا زنده ميگذاره تو استاديوم آزادي. خلاصه ديگه ملت داشتن خودشون رو خفه ميكردن، داريوش هم مياد خيلي حال بده، از ملت ميپرسه: چي ميخواين براتون بخونم؟ يك مشنگه ازون پشت داد ميزنه: اِبـــي بـخـــون.. اِبـــي بـخـون!

    30- از ننه بهروز ميپرسن چندتا بچه داري؟ انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: هفت تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اين كه فقط يكيه! ميگه: آخه دادم mp3شون كردن!

    31- مشنگه ميره مسابقه بيست سوالي،  رفقاش از پشت‌ صحنه بهش ميرسونن كه: جواب برج ايفله،  فقط تو  زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، مشنگه ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. مشنگه ميگه:...ها!  پس حتماٌ برج ايفله!

    32- غلام ميره مسابقه بيست سوالي،  رفقاش از پشت‌ صحنه بهش ميرسونن كه: جواب خياره،  فقط تو  زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، غلامه ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. غلام ميگه: بابا اين عجب خيار گنده‌ايه!

    33- يه جوونه ميخواسته تو يك ادارة دولتي استخدام شه، ميبرنش گزينش. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما وقتي ميخواين وارد مستراح شيد، با پاي راست وارد ميشيد يا با پاي چپ؟!  طرف هول ميشه، ميگه:  شما منو استخدام كنيد، من با سر وارد ميشم!

    35- ماشين بهروز رو تو روز روشن، جلو چشماش ميدزدن، رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن: آاااي دزد! بگـــيـــرينش!  يهو خشايار  داد ميزنه: هيچ خودتونو ناراحت نكنيد.. هيچ غلطي نميتونه بكنه! رفيقاش واميستن، ميپرسن: چرا؟ خشي  ميگه:  من شمارشو برداشتم!

    36- فولاد مي افته تو چاه، فاميلاش سند ميگذارن درش ميارن!

    39- يه بابائي سوار هواپيما ميشه، ميشينه كنار دست يك پيرمرده. خلاصه سر صحبت باز ميشه و اين دوتا نسبتاٌ با هم رفيق ميشن. وسطاي راه، يك مهمون دار مياد از پيرمرده ميپرسه، پدر شما شكلات ميل داريد؟ پيرمرده ميگه: نه خيلي ممنون، من بواسير دارم. مهمون داره از طرف ميپرسه: شما چي؟ يارو مياد تريپ رفاقت بگذاره، ميگه: نه مرسي. اين رفيقمون بواسير داره، باهم باز ميکنيم ميخوريم!

    40- شيخ پشم الدين کشکولي يه كارت تلفن ميخره، عجالتاً اول ميده پرسش كنن!

    41- يه پيرمرده و يه پيرزنه و يه پسره و يه دختره تو يه كوپه قطار با هم بودن،‌ قطار ميره تو تونل و همه جا تاريك ميشه،‌ يهو يه صداي ماچ و بعد هم يه صداي كشيده مياد! قطار از تونل مياد بيرون همه نشسته بودن سر جاشون. پيرزنه با خودش ميگه: عجب دختر متين و باحياييه! با اينكه جوونه و دلش ميخواد ولي به كسي راه نميده، تا يارو بوسيدش ، گذاشت زير گوشش! دختره با خودش ميگه: عجب پيرزنه نجيبيه! با اينكه سنش بالاست و كسي تحويلش نميگيره، بازم  نميذاره كسي ازش سوء استفاده كنه. پيرمرده هم با خودش ميگه:‌ بابا عجب بدبختيه‌ها! يكي ديگه حالش رو ميكنه ما كشيده رو مي‌خوريم! پسره هم با خودش ميگه: چه حالي ميده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلي!

    42- به يارو ميگن تا حالا موز خوردي؟ ميگه: آره ولك، همون كه هستش يك وجبه؟!

    47- سه تا پسره با هم كل گذاشته بودن، اولي ميگه: باباي من مهم‌ترين آدم مملكته. دوتاي ديگه ميپرسن: مگه بابات چيكارس؟ ميگه: باباي من رئيس‌جمهوره. هر قانوني كه بخواد گذاشته بشه رو بايد اول باباي من امضا كنه. دومي ميگه: برو بابا حال نداري. باباي من عمري پوز باباي تورو ميزنه! اوليه ميگه: مگه بابات چيكارس؟ پسره ميگه : باباي من نماينده مجلسه.. تا باباي من راي نده، عمري قانوناي باباي تو تصويب نميشن. سومي برميگرده ميگه: باباهاي شما جلوي باباي من پشم هم نيستن! اون دو تا ميپرسن: مگه بابات چيكارس؟ پسره ميگه: باباي من پاسبونه... جلوي خيابون واميسته، پونصدتومن ميگيره، ميشاشه به قانون باباهاي هردوتون!

    48- پسره ميره خواستگاري، اسم دختره پروانه بوده ولي پسره قاط زده بوده، يك بند بهش ميگفته آهو خانوم! خلاصه وقتي دختره مياد چايي تعارف كنه، پسره ميگه: دست شما درد نكنه آهو خانوم! دختره شاكي ميشه، ميگه: بابا اسم من پروانه‌ست نه آهو.پسره ميگه: اي بابا فرقي نداره... حيوون حيوونه ديگه!

    49-  يه بچه مومني سنگ مينداخته تو صندوق صدقات، ازش ميپرسن: بابا اين چه كاريه ميكني؟! ميگه: ميخوام به انتفاضه كمك كنم!

    51- ميخواستن الهي قمشه‌اي رو ترور كنند، تو سشوارش بمب ميگذارن!

    52- تو تبريز حكومت نظامي بوده، يارو سروانه به سربازش ميگه كه تو اينجا كشيك بده، از هفت شب به بعد هركسي رو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش كه تموم ميشه، تا مياد بره سوار ماشينش شه، ميبينه صداي گلوله اومد. برميگرده ميبينه سربازه زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه ميگه: ايلده قربان اين يک آدرسي پرسيد كه عمراٌ تا ساعت نه شب هم پيداش نميكرد!

    54- به ملانصرالدين ميگن: ميدوني امام حسين كجا دفن شده؟ ميگه: نه. ميگن: كربلا. ميگه: اي خوشا به سعادتش!

    56- سه تا رفيق رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دومي رو هم سوار ميكنه، ولي سومي بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد با اون ميرفتيد. پسره نفس زنان ميگه: منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!

    57- یه نفر ميره زير ماشين، رفقاش با دمپايي و سنگ ميزنن درش ميارن!

    60- دو نفر رفته بودن شكار، اولی از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه... تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه سرويسش كنه. اولی جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه رفیقش همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، الان مياد دهنتو سرويس ميكنه. یارو يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گمشو ! مگه من زدم؟!

    62- يه پشت کنکوري ادعاي پيغمبري ميكرده،رفيقاش بهش ميگن: بابا همينجوري كه نميشه! بايد بري چهل روز بشيني تو غار، تا از خدا برات وحي بياد. خلاصه جوونک ميره، دو روز بعد با دست و پاي شكسته و خوني مالي برميگرده!  رفيقاش ميپرسن: چي شده؟! يارو ميگه: ما رفتيم تو غار، يهو جبرئيل با قطار اومد!

    63- يك بابايي داشته از سر كار برميگشته خونه، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند، منتها يجور عجيب غريبي: اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن، بعد يك يارو مرده با سگش راه ميره، بعد ازون هم يك صف 500 متري ملت دارن دنبالشون ميرن. يارو كف ميكنه، ميره پيش جناب سگ دار، ميگه: تسليت عرض ميكنم قربان، خيلي شرمندم... ميشه بگيد جريان چيه؟ يارو ميگه: والله تابوت جلوييه خانممه، پشتيش هم مادر خانومم... هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرده! مرده ناراحت ميشه، همينجور شروع ميكنه پشت سر يارو راه رفتن، بعد از يك مدت برميگرده ميگه: ببخشيد من خيلي براتون متاسفم، ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست، ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم؟! مرده يك نگاهي بهش ميكنه، اشاره ميکنه به 500 متر جمعيتي پشت سر، ميگه: برو ته صف!

    64-  يه  مشنگي يهو  بي هـوا  مياد تو اتاق ، خفه ميشه!    

    65- بامشاد دنبال دزد ميكنه، از دزده جلو ميزنه!

    66-  آقا خشايار آتيش ميگيره ميميره فولاد  در مغازش ميزنه به علت پدر سوختگي مغازه تعطيل است

    68- بهروز ميره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشي ميپوشه!

    69-  خشايار فولاد رو ميگذاره دانشكده افسري، رفيقاش بهش ميگن: بابا  اينكه درسش خوب بود، ميگذاشتي دكتري، مهندسي چيزي ميشد، خشي ميگه: آخه ميخوام وقتي درسش تموم شد باهم كلانتري باز كنيم!

    70- ياسمن گل بانو  صبح از در خونه مياد بيرون، ميبينه سر كوچه يك پوست موز افتاده، با خودش ميگه: اي داد بيداد، باز امروز قراره يك زميني بخوريم!

    72- يارو سرش ميخوره به ميلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتي كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتن، ميگه: ولش كنين ببينم چي ميگه!

    74- مشنگه ميره پيتزا فروشي، ميگه: ببخشيد پيتزا بزرگ چنده؟ يارو ميگه: 3000 تومن. مشنگه يكم بالا پايين ميكنه، ميگه: پيتزا متوسط چنده؟ يارو ميگه: 1500 تومن. باز مشنگه يوخده با پولاي جيبش ور ميره، ميگه: پيتزا كوچيك چنده؟ يارو ميگه: 700 تومن. مشنگه دست ميكنه تو جيبش يك صد تومني درمياره، ميگه: قربون دستت داداش، يك جعبه اضافه به ما بده!

    75- دو نفر ميرن تهران يك فولكس قورباغه اي ميخرن، برميگردن طرف خونه . نزديكاي شهرشون يهو فولكسه خاموش ميشه، هركار ميكنن ديگه روشن نميشه. يكيشون برميگرده به اون يكي ميگه: برو نگاه كن ببين ماشين چه مرگش زده. طرف ميره درِ كاپوتو باز ميكنه، يك نگاه ميكنه با تعجب ميگه: اوه كريم ! بيا كه ماشين موتور ا! نداره!  خلاصه اولي پياده ميشه مياد يك نگاه ميندازه، ميگه: برو از صندوق عقب ابزار بيار، خودم درستش ميكنم! خلاصه يارو ميره درِ صندوق عقب رو وا ميكنه، يهو داد ميزنه: اوه كريم ! بيا كه از تهران تا اينجا دنده عقب اومديم!

    76- يه عاشقي  از طبقه صدم يه ساختمون مي‌پره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!

    77- زن مشنگه دو قلو ميزاد،‌ مشنگه ميره صورت حساب بيمارستان رو حساب كنه،‌ به يارو ميگه:‌ حاج آقا ارزون حساب كن هردوشو ببرم!

    78- يه نديد بديد ميره واسه تلفن همراه ثبت نام ميكنه، بهش ميگن: تا سه ماه ديگه بهت تحويل ميديم. آقا با کلاسه هم رو كمربندش يه پرچم ميزنه : به زودي دراين مكان يك عدد موبايل افتتاح خواهد شد!

    79 - سياه پوسته ميچوسه ، زنش تا يک هفته دوده پاک ميکرده

    80- بعد از سالها جعبه سياه تانكي كه حسين فهميده رفته بود زيرش رو پيدا ميكنن، توش آخرين جملات حسين ضبط شده بود كه ميگفته: "...حاجي جون مادرت هل نده،...ده حاجي هل نده! نامرد،  اين همه نارجك چرا بهم بستي، يك وقت بلا ملا سرم مياد.... حــــــــاجـــــي!

    81- طرف با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟ بقاله ميگه: بله. طرف ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو هم بشور!

    82- يه خونه خرابي پكر و ناراحت نشسته بوده تو يك عرق فروشي و همين جور يك ساعت تمام داشته گيلاس عرقشو نگاه مي‌كرده. يارو جاهله با خودش ميگه بگذار يكم بخنديم، ميره جلوي طرف ، گيلاس عرقشو برميداره، يه نفس ميره بالا. يارو  اول يك نگاه غمناك به جاهله ميكنه، بعد يهو ميزنه زير گريه! جاهله ناراحت ميشه:‌ميگه: بابا بيخيال،‌ شوخي كردم ! جون حاجي..اصلاً‌  الان يدونه مَشتي‌شو برات ميگيرم، مهمون من! يارو در حين هق هق ميگه: نه داداش، تقصير تو نيست. اصلاً‌ امروز بدترين روز زندگي منه! اولش صبح خواب موندم دير رسيدم سركار،‌ رئيسم هم بيرونم كرد! ‌بعد اومدم برگردم خونه، ‌ديدم ماشينم رو دزد برده! رفتم كلانتري، ‌گفتن كاريش نمي‌تونن بكنن...بعد تاكسي گرفتم رفتم خونه يهو ديدم كيف پولم رو گم كردم، ‌يارو راننده تاكسيه هرچي از دهنش درومد بارم كرد .. بعد رفتم تو خونه، ديدم خانم با سه تا از همسايه‌ها تو رختخوابن! آخر تصميم گرفتم خودمو بكشم، ‌كه يهو تو اومدي ليوان سمم رو تا ته خوردي!

    83- باباي فولاد ميميره، مجلس ختمش رفيقاش همه ميان بهش تسليت ميگن. فولاد خيلي احساساتي ميشه، ميگه: به خدا خيلي زحمت كشيدين تشريف آوردين، ‌شرمنده كردين... ايشالله ختم پدرتون جبران مي‌كنم!

    84- زنِ آپانديسش رو عمل كرده بوده، بعد از عمل شوهرش مياد ملاقاتش. منتها زنه هنوز خوب بهوش نيومده بوده و داشته زير لب هزيون مي‌گفته: احمق...بي‌شعور...عوضي! يك دكتري داشته از اتاق رد ميشده، ميگه: خوب به سلامتي مثل اينكه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف ميزنه!

    85-  ( ياسمن گل بانو ) خودشو ميزنه به كوچة علي چپ، گم ميشه!

    86- تو يكي از دهات ملت براي بار اول كيوي ميبينن، ميرن از ملاي ده ميپرسن اين چيه؟ ملاهه يكم ميره تو نخ كيويه، بعد ميگه: تخم مرغيش، كه تخم مرغه! ولي من نمي‌فهمم چرا موكتش كردن؟!

    87- از پرسپوليسي ميپرسن بنفش چه رنگيه؟ ميگه: قرمز ديدي ؟!  آبيش !

    91- يه مسئولي  داشته راديو پيام گوش ميداده،‌ گزارشگره ميگفته: راه بهارستان به امام حسين بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسين بسته‌است... ‌طرف ميگه:‌ باشه بابا بستس كه بستس، ديگه چرا هي به امام حسين قسم ميخوري؟!

    92- يه دانشمنده مثل من يه تيكه يخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خيلي متفكرانه بهش نگاه مي‌كرده. رفيقش ازش ميپرسه: چيرو نگاه ميكني؟ طرف ميگه:  ازش آب ميچيكه ولي معلوم نيست كجاش سوراخه!

    93- به يکي ميگن يك معما بگو، ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درخته ؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه، ميگه: نميدونم، حالا بگو چيه؟ همون يکي  ميگه بخاري!  يارو كف مي‌كنه، ميگه: باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درخته ؟  باز هم همون يکي ميگه: بخاريِه خودمه دوست دارم   بگذارمش بالاي درخت!   اکـــــي

    95- یارو توي اتوبوس بین شهری نشسته بوده، ميره به راننده ميگه: آقاي راننده واسه كي داري رانندگي مي‌كني؟! اينا که همه خوابن!

    97- پسره زنگ ميزنه خونه دوست دخترش، باباي دختره گوشي رو ور ميداره. پسره ميگه: ببخشيد غزال خونست؟!‌ باباهه هم شاكي ميشه فحش خوار مادر رو ميكشه به پسره ! چند روز بعد دختره پسره رو تو خيابون ميبينه،‌ ميگه: ‌بابا چرا ضايع بازي  در مياري؟!  وقتي بابام ور ميداره، ‌يه چيزِ بي‌ربط سر هم كن بگو. پسره هم ميگه ‌باشه . دفعه بعد كه زنگ ميزنه، باز باباهه گوشي رو ور ميداره.‌ پسره هول ميشه، ميگه: ببخشيد اونجا ميدون انقلابه ؟! يارو ميگه: آره چي كار داشتي؟!  ميگه: ببخشيد، غزال خانم هستن؟!

    98- يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينه‌زني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته دیوانه ها تو كوچه بن بست گير كرده 

     سيگاريه ميره لباس فروشي،‌ ميگه:‌ ببخشيد شلوار نخي داريد؟ يارو ميگه:‌بعله.  طرف ميگه: بي‌زحمت دونخ بدين

     

     

    کوفه امشب التهاب محشر است

    کوفه امشب کربلایی دیگر است

    http://img.tebyan.net/big/1383/08/134124751972421101492491512714522117014371.jpg

    جبرئیل آوای غم سر داده است

    در فلک شوری دیگر افتاده است

    تیر غصه بر دل زارم نشست

    تیغ دشمن فرق مولایم شکست

    قلب مجنون سوی صحرا می رود

    الهی !

    نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

    نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

    در اگر باز نگردد 

    نروم باز به جایی

     پشت دیوار نشینم

    چو گدا بر سر راهی

    کس به غیر از تو نخواهم

    چه بخواهی

    چه نخواهی

    باز کن در

    که حز این خانه مرا نیست پناهی .

    یا علی مدد

     

    """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

    یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد

    نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد

    خطی ننویسم که آزار دهد کسی را

    که تنها دل من ؛ دل نیست

     

     

     

    شب هاي قدر    Pixfa.net

    تشنه ام اين رمضان تشنه تر از هر رمضاني
    شب قدر آمده تا قدر دل خويش بداني
    ليله القدر عزيزي است بيا دل بتکانيم
    سهم ما چيست از اين روز همين خانه تکاني

     

    پیامک روز قدس اس ام اس روز قدس 90

    جاع فضاى سراسر کشورهاى اسلامى را پر کند.

    روز قدس باید روز آمادگى براى آزادسازى قدس باشد.

    روز قدس را گرامى بدارید و آن را بزرگ بشمارید.

    روز قدس روز آرمانها و اهداف مقدس و اسلامى این امت است.

    روز قدس یکى از مهمترین روزها در جهان اسلام است.

    شرکت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزین فلسطین خواهد شد.

    ملت بزرگ ما در روز قدس با حضور یکپارچه فریاد رساى خود را در حمایت از ملت فلسطین به گوش جهانیان مى‏رساند.

    ملت مسلمان ایران با شرکت در راهپیمایى روز جهانى قدس این روز عزیز را زنده نگه دارند.

    ******

    متن آهنگ یه مسجد از امیر تاجیک:

    یه مسجد ، وسط دو تا مثلث اسیره
    یه کودک ، زیر چکمه سیاهی می میره
    یه ضجه ، توی آسمون شب پر می گیره
    یه مادر ، دوباره ناله رو از سر می گیره

    گلوله ، سینه ی برادرم رو می دره
    شهادت ، کفن گلی می شه که پرپره
    قلب اون ، روی خاک افتاده اما می زنه
    کسی که ، تن پاکش روی دستای منه

    شتاب کن برادر وقت شهادت منه
    وقت گذشتن از خود ، وقت نجات میهنه
    سلاح من سنگ منه
    می شکنه شیشه ی شبو
    فریاد من مثل تبر
    می کنه ریشه ی شبو
    برخیز ای مسلمان باید که مثله طوفان
    کشتی شب رو بشکنیم

     

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     

    ماییم و دلی زعشق رویت سرشار  / ای مرد خدا! سوار آیینه تبار

    هر فاصله ترجمان دلتنگی ماست  / بازآ و همه فاصله ها را بردار . . .

    .

    .

    .

    خواهی که در پناه کرامات سرمدی  / ایمن شوی زفتنه و ایمن زهر بدی

    لبریز کن زعطر گلِ نور سینه را  / با ذکر سبز یک صلوات محمدی . . .

    .

    .

    .

    ما منتظران لحظه دیداریم  / از عطر گل محمدی  سرشاریم

    این حرمت و عزّت و سر افرازی را  / از حُرمت انتظار مهدی(عج) داریم

    .

    .

    .

    قائم آل نور، یا مهدی  / عطر سبز حضور، یا مهدی

    تا همیشه صبور می مانیم  / در هوای ظهور، یا مهدی . . .

    .

    .

    .

    سِرّی که فقط خدا از آن آگاه است  / مهدی گل بی خزان آل الله است

    ای منتظران حضرتش برخیزید  / پیغام دوباره سحر در راه است . . .

    .

    .

    .

    ای معطر ز عطر روی شما  / باغ سبز بهار باور ما

    با شما ما و یک جهان شادی  / بی شما ما و یک دل تنها . . .

    .

    .

    .

    جانی همه داغ انتظار است مرا  / چشمی همه دم ستاره بار است مرا

    از بس که گل لاله به دامن دارم  / امید شکفتن بهار است مرا . . .

    .

    .

    .

    ما زمزمه حضور را می فهمیم  / معنای زلال نور را می فهمیم

    از بس که به داغ انتظارت ماندیم  / ای باوردل! ظهور را میفهمیم . . .

    .

    .

    .

    از نسل گل و بهار و آیینه تویی  / منظومه انتظار دیرینه تویی

    ما منتظران وعده دیداریم  / خورشید زلال روز آدینه تویی . . .

    .

    .

    .

     

    تا نقش تو هست نقش آیینه ما  / بوی خوش گل نشسته در سینه ما

    در دیده بهار جاودان می شکفد  / با یاد تو ای امید دیرینه ما . . .

    .

    .

    .

    یک روز نسیم خوش خبر می آید  / بس مژده به هر کوی و گذر می آید

    عطر گل عشق در فضا می پیچد  / می آیی و انتظار سر می آید . . .

    .

    .

    .

     

    آهوی رمیده ای که بر می گردی  / پیغام سپیده ای که برمی گردی

    گفتیم شبی سیاه از غم داریم  / انگار شنیده ای که بر می گردی . . .

    .

    .

    .

    لبریز ترانه و نوایم با تو  / از درد و غم زمان رهایم با تو

    تو سبزترین بهار در جان منی  / سبز است تمام لحظه ها یم با تو . . .

    .

    .

    .

    یک عمر به انتظار ماندیم همه  / غمدیده و بیقرار ماندیم همه

    بازآ که شکست، دل ز یاد غم تو  / بی روی تو بی بهار ماندیم همه . . .

    .

    .

    .

    ای وسعت آسمان آبی / آیینه سبز آفتابی

    رخشنده ترین ستاره عشق  / ای کاش به شام ما بتابی . . .

    .

    .

    .

    ای روشنای راه سبز رستگاری!  / از چشمه چشم تو نور عشق جاری

    می آیی از سمت حضور باور من  / می آیی و پیغام سبز عشق داری . . .

    .

    .

    .

    دیدیم ترا دوباره بر می گردی  / از باغ پر از ستاره برمی گردی

    گفتند که چاره نیست بر درد فراق  / انگار! برای چاره برمیگردی . . .

    .

    .

    .

    تا وعده قیامت تو صبر می کنیم  / بر داغ بی نهایت تو، صبر میکنیم

    ای از تبار آینه و آفتاب و عشق  / تا مژده زیارت تو، صبر میکنیم . . .

    .

    .

    .

    غریب آشنا ما را صدا کن  / زدست غصّه دلها را رها کن

    اسیر دردهای انتظاریم / به لطفی دردهامان را دوا کن . . .

    .

    .

    .

    ایدل ایدل! آشنایی می رسد  / ناله ها را هم نوایی می رسد

    ما که از عشق و جنون آکنده ایم  / کارمان آخر به جایی می رسد . . .

    .

    .

    .

    ماندیم به داغ انتظارت، مددی / ما و غم ودرد بی شمارت، مددی

    دلخسته از این غمی که در ریشه ماست  / در آرزوی فجر بهارت، مددی  . . .

    .

    .

    .

     

    ای راحت دل، قرار جانها برگرد  / درمان دل شکسته ما، برگرد

    ماندیم در انتظار دیدار، ای داد / دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .

    .

    .

    .

    ای نور خدا به وسعت آیینه  / آگاه ز راز خلوت آیینه

    یک لحظه بتاب در شب تنهایی  /سوگند ترا به حرمت آیینه . . .

    .

    .

    .

    دل گفت: زراه آشنا می آیی  / از جاده سرخ کربلا می آیی

    یک روز ز روزهای زیبای خدا  / یک روز به دلجویی ما میآیی . . .

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     

    از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
    تا ساحل چشمان توتکثیر شدیم
    گفتند غروب جمعه خواهى آمد
    آنقدر نیامدى که ما پیر شدی
    اللهم عجل لولیک الفرج

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    به امیدجمعه ای که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
    چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی…………چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

    خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن…………..خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

    برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی…………………………..برای عده ای چه خوب شد نیامدی

    تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام…………………..دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    هنوزم انتظارو انتظار است        هنوزم دل به “ســیــنـــه” بی قرار است

    هنوزم خواب میبینم به شبها    همان مردی که بر اسبی سوار است

    همان مردی که جمعه آید روزی …    و این پایان خوب انتظار است

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    این جمعه هم گذشت…
    یک روز جمعه
    کسی آرام می آید
    نگاهش خیس عرفان است
    قدمهایش پر از معنا
    دلش از جنس باران است
    کسی فانوس بر دستش
    مثال نور می آید
    امید قلب ما روزی مثال نور می آید
    اللهم عجل لولیک الفرج

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
    هنوز نفس می کشد
    هنوز شعله ورند
    نسیم مهربانی تو کدام جمعه  می وزد

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
    ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد

    بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد

    سوگند به هر چهارده آیه نور

    سوگند به زخم های سرشار غرور

    آخر شب سرد ما سحر می گردد

    مهدی به میان شیعه برمی گردد

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    دل پریشونم پریشونم که اربابم نیومد     بعد عمری عاشقی حتی یه شب خوابم نیومد

    آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره      بارون گریه باهام حرف میزنه که خیلی دیره


     

     

     
     
     

    به بزم عاشق من ساده میهمان شده ای

    برای من که غریبم چه مهربان شده ای

    شبیه نورو نوازش که می وزد با عشق

    درون پیله ی تاریک من روان شده ای

    صدای یخ زده ام ساز من فراموشی ست

    میان این همه تشویش ها نشان شده ای

    نشان که نَه،غزلی تازه با طراوت عشق

    برای زمزمه هایم چه بی کران شده ای

    بخوان مرا که نگاهم به شوق تو گرم است

    برای من تو کلیدی به آسمان شده ای

    تو پیک هشتم نوری،تو شعر هشتم عشق

    ببین که در نم چشمم چه ناگهان شده ای!

    قطار آمد واشکم به شوق تان لرزید

    به بزم من چه ساده میهمان شده ای...

     

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     

    عشق ورزی به تو آه ای گل مغرور بس است
                                       در نگاهت همه ی هستی من خارو خس است

    خواستم دل ببرم از تو ولی دل دادم
                                       به نگاهی که فقط کشتن عشقش هوس است

    روزها را به امید تو تلف کردم و حال
                                       سهمم از فرصت پرواز فقط یک قفس است

    کاش هنگام خداحافظی ات می دیدی
                                      آنچه من را تو از آن منع نمودی نفس است

    بعد از این مرگ فقط منتظرم خواهد بود
                                     بعد از این همدم من در همه جا هیچکس است

     

    """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     

    بر سر در کاروان سرائی

    تصویر زنی به گچ بریدند

    ارباب عمائم این خبر را

    از مخبر صادقی شنیدند

    گفتند که واشریعتا خلق

    روی زن بی نقاب دیدند

    آسیمه سر از درون مسجد

    تا سر در آن سرا دویدند

    ایمان و امان به سرعت برق

    می رفت که مومنین رسیدند

    این آب آورد و آن یکی خاک

    یک پیچه ز گل بر او بریدند

    ناموس به باد رفته ای را

    با یک دو سه مشت گل خریدند

    چون شرع نبی از این خطر جست

    رفتند و به خانه آرمیدند

    غفلت شده بود و خلق وحشی

    چون شیر درنده می جهیدند

    بی پیچه زن گشاده رو را

    پاچین عفاف می دریدند

    لب های قشنگ و خوشگلش را

    مانند نبات می مکیدند

    بالجمله تمام مردم شهر

    در بحر گناه می تپیدند

    درهای بهشت بسته می شد

    مردم همه می جهنمیدند

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     





     

    ای شب زده امشب مدارا کن

    با من که بی تا ب توام امشب

    رحمی کن وعشقی نثارم کن

    بر اسب رویاها سوارم کن

    از تو برای من چه می ماند

    تنهایی و غمگینی و رویا؟

    یکدم همان یک دم نگاه تو

    سهم من از زیبایی دنیا

    ..............................

    سهم آن شب ناله ها بود

    آن سو ت و کور خانه ها بود

    وقتی که قسمت شد جدایی

    از من پذیرفتن روا بود

    وقتی که ماند م بی تو تنها

    این جا فقط با من خدا بود

    ...............................

    تو مثل من در خود شکستی

    با هیچ کس عهدی نبستی

    از حال من بدتر تو بودی

    در غم شناور تر تو بودی

    وقتی که قسمت شد جدایی

    با بال زخمی آن پرنده

     آرام پر می زد تو بودی

    تو بیصدا در خود شکستی

    در سوگ تنهایی نشستی

    تومثل دریا ساده بودی

    تو مثل باران با سخاوت

    تو چشم هایت ساده می دید

    من غرق باتو غرق عادت

    اما مریضم میکند هر لحظه اینجا

    سخت است اینجا ترک عادت

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
     
     
     


    غم دوباره خانه می کند

    دل تورا بهانه میکند

    نبض دل ترانه میزند

    یاد توجوانه میزند

    یادتو به دل نشسته گرم

    حرف های تو نشسته نرم

    تو مگر زدورها نیامدی؟

    از عبور نور ها نیامدی؟

    تو مگر فرشته ای که این چنین

    بر دلم نشسته ای چه دلنشین

    تو مگر امید جان نبوده ای؟

    درد مند  بی امان نبوده ای؟

    نه اینچنین نبود ..تو چنین نبوده ای

    یک خیال بو دی و جزاین نبوده ای

    طعم لحظه های با تو بودنم

     یک انار کال بود ..تونبوده ای

    این انار کال سهم من نبود

    از تو یک خیال سهم من نبود

    از عبور لحظه های شب زده

    این تصور محال سهم من نبود

    سهم من فقط  کمی بزرگتر

    این سقوط شرح حال سهم من نبود

     

     

    """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""






     

    یاد تو

    دیشب دوباره آمدی و خواب از سرم پرید

    یادت چو مار خسته ای شدوبر پیکرم خزید

    در دفترم که خاک خورده بود بین خاطرات

    شعری شدو میان بر گه ها دوید

    برروی شاخه ای نوشتم تورا شبی

    برروی شاخه های بلند در خت بید

    مستانه آمدی مستانه می روی

    دیشب دوباره دلم ناز تورا خرید

    در دفترسبز زندگی...تورا دلم

    مثل همیشه به رنگ خدا کشید

    شب آمدی ندیده بودم چنین شبی

    شب آمدی ستاره رفت و سپیده هم دمید

    در لابلای غصه های ترک خورده ام

    یادت فرشته ای شد و به داد من رسید

     
    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
     
     



     



    یک شعر تازه شدم آن شب کنارتو

    من بی اجازه شدم آن شب کنار تو

    مست از شراب بوسه دوباره غرق ناز

    باتو همیشه در کنارتو این جان گداز

    هر شب به اوج های ترانه میبری مرا

    تا صبح .. سپیده.. ستاره میبری مرا

    من با تو شانه به شانه قدم زدم

    در دفتر عشق خنده را ورق زدم

    یک دم نگه به جاده سپردم ولی چرا

    دستم جدا شدو دیدم ولی تورا

    دیدم که میروی و من دوان دوان

    فریاد میزنم تورا اشکم ولی روان

    در جستجوی تو حیران دویده ام

    تا از لبت سرود عشق را شنیده ام

    تو عاشقی و سهم منی هنوز

    در بسترم رمیده کنارمی هنوز

    من از تو پر شدم تواز نگاه من

    من بی قرارم و توهم بی قرارمن

    چشمت که از نگاه من کم نمیشود

    لبخند که همدم ماتم نمیشود

    ما هردو از تبار گذشته ایم

    در انتظار چه اینجا نشسته ایم؟

    برخیز ..جاده که پس نمیزند تورا

    دستم بگیرو بیا زنده کن مرا

    از زندگی برای من همین بس است

    این عشق بدون نگاه تو نارس است

    امشب دوباره به اوج می بری مرا

    تا صبح تا سپیده..عروج میبری مرا

    امشب که مست نگاه تو میشوم..

    در بسترت دوباره جا گرفته میشوم

     

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""



     



    دیشب نگاهت را

    در خواب ها دیدم

    بر سینه ام غم را

    بر آب ها دیدم

    دیشب نگاهت گرم

    بر چشم من خندید

    آرام نجــــــوایـــت

    در گوش من پیچید

    بر گونه ی سردم

    اشکی شد و لغزید

    شب با تو پایانش

    چون قصه ای زیبا

    شب باتو آغازش

    پایان نمی خواهد

    این غصه را قلبم

    در مان نمی خواهد

    من دوست دارم تو

    از من جدا باشی

    اما شبی بامن

    در خواب ها باشی

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     

     





    همچو کابوس می ماند

    خواب های بی قراردلم

    می دود میان ساعت ها

    خسته از سکوت..ازشب ها

    مـــی دود توراجــــــــــوید

    خسته از شب وتنهایی

    خسته از غروب غم انگیزاست

    بارها رفته است ومی آید

    می رود به اوج بی مقصد

    بی هدف دوباره می آید

    خواب دیده بود می آیی

    لحظه ای میان ساعت ها

    خواب رفته بود وتو کم بودی

    در شقیه ام چو غم بودی

    کاش سینه را صفا بودی

    کاش یار با وفا بودی

    در زمستان تیره ی قلبم

    گرم از نگفته ها بودی

    کاش شانه ام کنارت بود

    در سکوت شب صدایت بود

    کاش بودی ونمی رفتی

    کاش از گذشته می گفتی

    کاش... اما تو آن جایی

    نه... نه... دگر نمی آیی

     

     

     
    """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
     
     
     


    تو هنوز خسته ای ومی دانم

    در برم نشسته ای و میدانم

    تو هـــــنوز در کــنار مـــنی

    گر چه دور ... در خیال منی

    من هنــــوز ازتو لـــــبــریزم

    گر چه اشکی نمـــیـــریزم

    توهنوز بی مثال می مانی

    گر چه در غبار می مانی

    من هنـــوز بی قرار توام

    گر چه در خـــیـــال توام

    تو هنوز هم تــنـــــهایی

    گر چــــه با ترانه می آیی

    من ولی اگر چه می دانم

    با تو هم ترانه می خوانم

    با تو تنها شبی پر از غم ها

    با تو در  کنار توتنها

     

     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
     
     
     

    بازآغوش گرمت

    بازهم شب..نگاهت

    بازآن چشم زیبا

    آن دوچشم سیاهت

    بازمن غرق بوسه

    درتنت جاگرفتم

    بازمن جان گرفتم

    ازتوایمان گرفتم

    باز من خسته بودم

    باتوپیوسته بودم

    اینک اماچرامن..؟

    غرق غم ها چرامن؟

    چشم تامن گشودم

    این که هستم نبودم

    ای منه خسته ازغم

    ای منه گیچ مبهم

    چشم بگشاببینی

    تودوباره همینی

    تو همان عشق پاکی

    توهمان سینه چاکی

    چشم بگشاببینی

    تودوباره همینی

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     



     

    مثل یک انعکاس در مغزم

    گاه میروی     و   می آیی

    چشم مینهم تانبینمت شاید

    ای خیال عبث رخت بگشایی

    دست بر دعامی کنم بلند اما

    مثل یک گناه بزرگ   پیدایی

    دست ازسرم بردار من نمیخواهم

    ای گناه از چه اینجایی؟؟

    اشک های مرا مگرنمی بینی؟

    ای گناه مرا ذلیل می خواهی؟

    دست هایم اگر به دعا برود

    خسته میشوی نمی آیی

    لحظه ای بیا کنارم باش

    ای نشسته در برم به شیدایی

    دست های مرا بگیرو بخند

    شاید این باشداوج رسوایی

     

     

    img/daneshnameh_up/9/91/Mashhad9.jpg

     

    ولادت

    حضرت امام رضا علیه السلام هشتمین پیشوای شیعیان،فرزند حضرت امام کاظم و نجمه خاتون است که درمدینه منوره ولادت یافت.
    اسم مبارک آن امام علی، کنیه‌اش ابوالحسن و ملقب به رضا است. حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام در دوران زندگی‌اش بارها آن حضرت را به عنوان وصی و خلیفه خود و امام مردم معرفی می‌فرمود.
    از حضرت رضا علیه‌السلام معجزات و کرامات فراوانی در تاریخ ثبت شده است. 

    فضائل

    امام رضا دارای اخلاقی بسیار نیکو بود؛ به‌طوری که دوست و دشمن به فضیلت و مکارم اخلاق او اقرار داشتند. امام از ذوق سرشاری برخوردار بود و گاهی مطالب عمیق و مفیدی را در قالب  شعرهای نغز و شیرین بیان می‌فرمود.


    دعوت مامون از امام به سوی مرو

    پس از مرگ هارون فرزندش مامون با برادر خود امین به مخالفت برخاست و سرانجام او را کشت و خود بر اریکه خلافت تکیه زد. پس از مرگ امین ،آشفتگی اوضاع کشورسبب شد از هر گوشه و کناری، گروهی قیام کنند. مامون برای آرام‌کردن اوضاع، چاره‌ای ندید جز اینکه از نفوذ معنوی حضرت رضا علیه‌السلام استفاده کند.
    پس امام را به مقرّ حکومتش مرو دعوت کرد. امام چندین بار از رفتن به مرو عذر خواست ولی مامون نپذیرفت. لذا پس از وداع با قبر جد بزرگوارش پیامبراکرم(ص)، و اهل بیت خود به طرف مکّه حرکت کرد و پس ازوداع با خانه خدا به طرف خراسان رهسپار شد.
    از حضرت رضا علیه السلام درراه مکه به خراسان مخصوصاً در شهر نیشابور معجزات بسیاری دیده شد و سخنان آموزنده ای در تاریخ به ثبت رسید که از مهمترین آنها حدیث معروف سلسله الذهب است که در نیشابور ایراد فرمود.  

    مأمورین مأمون، امام رضا را از نیشابور به طرف طوس حرکت دادند و از نواحی ده سرخ و رباط سعد گذشتند و به سناباد وارد کردند. حضرت در سناباد جای قبر مطهّر خود را نشان دادند و پس از اقامتی کوتاه ازسرخس به مرو ،مقرّ حکومت مأمون، رفتند.

    پیشنهاد ولایتعهدی مأمون:

    مأمون در ابتداپیشنهاد خلافت را به امام داد ولی امام نپذیرفت؛ لذا مأمون پیشنهاد ولایتعهدی خود را داد که باز هم امام حاضر به قبولش نشد. ولی مامون چاره‌ای نداشت و به همین دلیل ولایتعهدی خود را با تهدید به قتل، به آن حضرت تحمیل کرد.
    حضرت رضا علیه السلام که خود را مجبور دید، با اکراه تمام، ولایتعهدی را باشرایط سنگینی قبول فرمود. مامون هم به اجبار، آنها را پذیرفت و دستور داد جشنی به پا کنند و مردم با امام به عنوان ولی‌عهد بیعت نمایند.
    بعضی از بزرگان بنی عباس و حتی بعضی از بنی‌هاشم به امام حسد می‌ورزیدند و از این عمل مأمون سخت ناراضی بودند، ولی مأمون با دادن هدایا و عطایای فراوان آنها را راضی کرد؛ جز سه نفر که از بیعت با امام سر باز زدند و مأمون هم آنها را به حبس انداخت .
    سپس مأمون جریان ولایتعهدی را برای حکام و عاملین خود نوشت و به شهرهای دور‌دست فرستاد و تغییراتی در اداره کشور اعمال کرد؛ به نام حضرت رضا سکه زد و دستور داد نام امام را در خطبه‌ها به نیکویی ببرند و شاعران در مدحش قصیده و شعر بسرایند. اما امام مکرّراً می فرمود: « این امر تمام نخواهدشد و ولایتعهدی به وقوع نخواهد پیوست. »


    آزار مامون

    مامون که همیشه کینه حضرت رضا را در دل می‌پروراند، با سیاست‌های زیرکانه و منافقانه‌ی خود، موجب آزار امام می‌شد و گاه و بیگاه اموری را برخلاف شروط اولیه به امام رضا تحمیل می‌کرد، که درخواست اقامه نماز عید فطراز آن جمله است.

    حتی یک بار دستور داد غلامانش به خانه امام یورش ببرند و او را قطعه‌قطعه کنند اما به لطف خداوند، امام از این واقعه جان سالم به در برد. یکی از سیاست‌های مأمون برای شکستن ابهت و جلالت حضرت رضا علیه السلام برگزاری مجالس مباحثه با صاحبان ادیان و مذاهب مختلف بود تا شاید در این گیرودار، امام از جواب بعضی سؤالات، عاجز بماند و تقدس و عظمتش شکسته شود. حتی گاهی خود مامون شروع می‌کرد و  سوالات پیچیده قرآنی و مذهبی طرح می‌کرد.
    ناگفته نماند خلفاء جور غالبا اهل عیش و طرب بودند و به دنبال علم و دانش نمی‌رفتند. مامون هم بی‌تقوا و فاسد بود ولی در عین حال، هم ظاهر خود را حفظ می‌کرد و هم به دنبال تفسیر و مسائل مذهبی و کلامی می‌رفت. لذا گاهی خودش با مخالفین شیعه به بحث وگفتگو می پرداخت و جواب آنان را شخصاً به عهده می گرفت.

    شهادت

    حضرت رضا علیه السلام در هر فرصتی، مأمون رانصیحت و موعظه می‌فرمود، امّا او تا می‌توانست بر امام حسد می‌ورزید و در صدد تحقیر امام برمی آمد و به هر حیله و نیرنگ، مقاصد شوم و شیطانی خود را دنبال می‌کرد تا سرانجام تصمیم گرفت امام را مسموم کند و او را که مانع بزرگی بر سیاست‌ها و دنیاطلبی‌اش بود، از میان بردارد.

    شهادت حضرت رضا علیه السلام به دست مأمون از صدر اسلام برای اهل حدیث مسلم و معلوم بود و حتی به تصریح پیامبر و امیرالمومنین و امام صادق در تاریخ ثبت شده بود؛ خود آن حضرت نیز بارها از شهادت خود خبر می‌داد و حتی قاتل خود را مشخّص و جای قبر خود را معیّن می‌فرمود.

    پس از شهادت

    پس از شهادت، بدن مقدّس امام را جلوتر از قبر هارون الرشید دفن کردند. قبر مطهر امام رضا علیه السلام از آن زمان تا امروز زیارتگاه مسلمین و شیعیان جهان است. برای زیارت امام از ائمه اطهار ثوابهای فراوانی  نقل شده است و از آن روضه منوره،معجزات و کرامات بی شماری به وقوع پیوسته است. حضرت رضا علیه السلام یک فرزند بیشتر نداشت که حضرت جواد(ع) بود؛ ولی براداران زیادی داشت از جمله زیدبن موسی که علیه مأمون قیام کرد.
    از امام رضا علیه‌السلام   کلمات و سخنان آموزنده ای به یادگار مانده و صدها حدیث روایت شده است. در عمر پر برکتش  شاگردان زیادی تربیت فرمود که مناظرات آنان بهترین گواه بر عظمت مقام او است. از سوی دیگر پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر،عده‌ای از پیروانش به امام رضا ایمان نیاوردند که به آنها واقفیه می گویند.

     

    """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     

     

    دعبل خزاعى شاعر متعهد و آگاه ، وقتى قصیده شورانگیز خود را در حضور امام رضا(ع ) خواند، و سپس تقاضاى لباسى از آنحضرت (براى تبرك ) نمود، امام رضا(ع ) یكى از لباسهاى خود را به او داد.

    وقتى دعبل از خراسان به وطن (شوش ) برگشت ، كنیزى داشت كه بسیار به او علاقمند، دید زخم جانكاهى در چشمهاى او پدید آمده پزشكان آن زمان آمدند و پس از معاینه چنین نظر دادند: ((در مورد چشم راست او، ما قادر به معالجه نیستیم و راهى براى بهبود آن نمى یابیم ، اما در مورد چشم چپ او، به درمان ومعالجه مى پردازیم امیدواریم كه سلامتى خود را بازیابد)).

    دعبل ، از این پیش آمد، سخت ناراحت وغمگین شد به طورى كه بسیار گریه كرد، سپس به یاد باقى مانده لباس حضرت رضا(ع ) افتاد كه در دستش ‍ بود (و قسمت دیگر را مردم قم از او گرفته بودند).

    آن لباس را به چشم كنیز كشید، و چشم او را با قسمتى از آن باقى مانده لباس ‍ در اول شب بست . وقتى كه صبح شد، و دستمال را باز كرد، دید چشمش ‍ خوب شده به طورى كه به بركت حضرت رضا(ع ) بهتر از قبل از بیمارى گشته است .


     

    """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

     

     

    ازآن حضرت درباره فلسفه ی  نمازسؤال شد،آنحضرت در جواب فرمود:هماناعلت تشریع نماز آن است که  الف ـ به ربوبیت خدا اقرار کنی

    ب ـ شریک وهمتا را از ذات پاک خدا دورسازی

    ج ـ با کمال کوچکی و بیچارگی و نهایت تواضع درپیشگاه خدا بایستی

          دـ به گناهان خود اعتراف کرده و تقاضای بخشش نمایی                                           

     ه ـ همه روز برای تعظیم پروردگار،پیشانی خود را به زمین بگذاری.

    وـ همواره هشیار و در یاد خدا باشی،به طوری که گرد و غبار فراموشکاری و  غفلت و غرور ومستی از صفحه ی دلت زدوده شود.

    زـ در نهایت خشوع،خواهان افرایش مواهب دین و دنیا از درگاه الهی گردی

    ح ـ حصول مداومت درذکر و یاد خدادرپرتونمازکه موجب عدم فراموشی آفریدگار مدبر خواهد شد و همین یاد خدا،انسان را از گناهان و هر گونه فساد دور می سازد.
     
     
    """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
     
     
    سه ويژگى برجسته مؤمن
    لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
    مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.


    2- پاداش نيكى پنهانى و سزاى افشا كننده بدى
    «أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةً، وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ.»:
    پنهان كننده كار نيك [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشكاركننده كار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزيده است.


    3- نظافت
    «مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِياءِ التَّنَظُّفُ.»:
    از اخلاق پيامبران، نظافت و پاكيزگى است.


    4- امين و اميننما
    «لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ.»:
    امين به تو خيانت نكرده [و نمىكند] و ليكن [تو] خائن را امين تصوّر نموده اى.


    5- مقام برادر بزرگتر
    «أَلاَْخُ الاَْكْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ.»:
    برادر بزرگتر به منزله پدر است.


    6- دوست و دشمن هر كس
    «صَديقُ كُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ.»:
    دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست.


    7- نام بردن با احترام
    «إِذا ذَكَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهِ، وَ إِذا كَانَ غائِباً فَسَمِّه.»:
    چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] كنيه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.


    8- بدى قيل و قال
    «إِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْقيلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ.»:
    به درستى كه خداوند، داد و فرياد و تلف كردن مال و پُرخواهشى را دشمن مى دارد.


    9- ويژگيهاى دهگانه عاقل
    «لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(عليه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(عليه السلام): لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى.»:
    عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او اميد خير باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد. 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چيست و چيست دهمى؟ به او گفته شد: چيست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است.

    10- نشانه سِفله
    «سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(عليه السلام):مَنْ كانَ لَهُ شَىْءٌ يُلْهيهِ عَنِ اللّهِ.»:
    از امام رضا(عليه السلام) سؤال شد: سفله كيست؟فرمود: آن كه چيزى دارد كه از [ياد] خدا بازش دارد.


    11- ايمان، تقوا و يقين
    «إِنَّ الاِْيمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْيمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ يُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْيَقينِ.»:
    ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است.


    12- ميهمانى ازدواج
    «مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْويجِ.»:
    اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنّت است.


    13- صله رحم با كمترين چيز
    «صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأَذى عَنْها.»:
    پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترين پيوند خويشاوندى، خوددارى از آزار خويشاوندان است.


    14- سلاح پيامبران
    «عَنِ الرِّضا(عليه السلام) أَنَّهُ كانَ يَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَيْكُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِياءِ، فَقيلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِياءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ.»:
    حضرت رضا(عليه السلام) هميشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پيامبران، گفته شد: اسلحه پيامبران چيست؟ فرمود: دعا.


    15- نشانه هاى فهم
    «إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيْر.»:
    از نشانه هاى دين فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خاموشى و سكوت، دوستىآور و راهنماى هر كار خيرى است.


    16- گوشه گيرى و سكوت
    «يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِيَةُ فيهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ.»:
    زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافيت ده جزء است كه نُه جزء آن در كناره گيرى از مردم و يك جزء آن در خاموشى است.


    17- حقيقت توكّل
    «سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَكُّلِّ؟ فَقالَ(عليه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ.»:
    از امام رضا(عليه السلام) از حقيقت توكّل سؤال شد.
    فرمود: اين كه جز خدا از كسى نترسى.


    18- بدترين مردم
    «إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَكَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ.»:
    به راستى كه بدترين مردم كسى است كه يارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زيردستش را بزند.


    19- زمامداران را وفايى نيست
    «لَيْسَ لِبَخيل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوك وَفاءٌ وَ لا لِكَذُوب مُرُوَّةٌ.»:
    بخيل را آسايشى نيست و حسود را خوشى و لذّتى نيست و زمامدار را وفايى نيست و دروغگو را مروّت و مردانگى نيست.


    20- دست بوسى نه!
    «لا يُقَبِّلُ الرَّجُلُ يَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ يَدِهِ كَالصَّلاةِ لَهُ.»:
    كسى دست كسى را نمىبوسد، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.


    21- حُسن ظنّ به خدا
    «أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ كانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْيَسيرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْيَسيرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْيا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ.»:
    به خداوند خوشبين باش، زيرا هر كه به خدا خوشبين باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنودباشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبك و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.


    22- اركان ايمان
    «أَلاْيمانُ أَرْبَعَةُ أَرْكان: أَلتَّوَكُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْليمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْويضُ إِلَى اللّهِ.»:
    ايمان چهار ركن دارد: 1ـ توكّل بر خدا 2ـ رضا به قضاى خدا 3ـ تسليم به امر خدا4ـ واگذاشتن كار به خدا.


    23- بهترين بندگان خدا
    «سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ خِيارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(عليه السلام):أَلَّذينَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَكَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْا.»:
    از امام رضا(عليه السلام) درباره بهترين بندگان سؤال شد.
    فرمود: آنان كه هر گاه نيكى كنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شكر گزارند و هر گاه بلا بينند صبر كنند، و هر گاه خشم كنند درگذرند.


    24- تحقير فقير
    «مَنْ لَقِىَ فَقيرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِياءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبانُ.»:
    كسى كه فقير مسلمانى را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام كردنش بر اغنيا بر او سلام كند، در روز قيامت در حالى خدا را ملاقات نمايد كه بر او خشمگين باشد.


    25- عيش دنيا
    «سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ عَيْشِ الدُّنْيا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الُْمحِبّينَ.»:
    از حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره خوشى دنيا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زيادى دوستان.


    26- آثار زيانبار حاكمان ظالم
    «إِذا كَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّكوةُ ماتَتِ الْمَواشى.»:
    زمانى كه حاكمان دروغ بگويند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زكات اموال داده نشود چهارپايان از بين روند.


    27- رفع اندوه از مؤمن
    «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ القِيمَةِ.»:
    هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.


    28- بهترين اعمال بعد از واجبات
    «لَيْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ.»:
    بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نيست.


    29- سه چيز وابسته به سه چيز
    «ثَلاثَةٌ مُوَكِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْيّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْكامِلَةِ وَإِسْتيلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ.»:
    سه چيز وابسته به سه چيز است: 1ـ سختى روزگار بر كسى كه ابزار كافى دارد، 2ـ محروميت زياد براى كسى كه در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.


    30- ميانه روى و احسان
    «عَلَيْكُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَليلِ وَ الْكَثيرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى يَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى يَأْتِىَ يَوْمَ الْقِيمَةِ كَجَبَلِ أُحُد.»:
    بر شما باد به ميانهروى در فقر و ثروت، و نيكى كردن چه كم و چه زياد، زيرا خداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايد كه مانند كوه اُحد باشد.


    31- ديدار و اظهار دوستى با هم
    «تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُوا.»:
    به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد.


    32- راز پوشى در كارها
    «عَلَيْكُمْ فى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمانِ فى أُمُورِ الدّينِ وَ الدُّنيا فَإِنَّهُ رُوِىَ «أَنَّ الاِْذاعَةَ كُفْرٌ» وَ رُوِىَ «الْمُذيعُ وَ الْقاتِلُ شَريكانِ» وَ رُوِىَ «ما تَكْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّكَ فَلا يَقِفُ عَلَيْهِ وَليُّكَ».:
    بر شما باد به رازپوشى در كارهاتان در امور دين و دنيا. روايت شده كه «افشاگرى كفر است» و روايت شده «كسى كه افشاى اَسرار مىكند با قاتل شريك است» و روايت شده كه «هر چه از دشمن پنهان مى دارى، دوست توهم بر آن آگاهى نيابد».


    33- پيمان شكنى و حيلهگرى
    «لا يَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَكْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا يَعْدُمُ تَعْجيلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ.»:
    آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پيمان شكنى رهايى يابد، و از چنگال عقوبت رهايى ندارد كسى كه با حيله به ستمگرى مى پردازد.

    34- برخورد مناسب با چهار گروه
    «إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّديقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ.»:
    با سلطان و زمامدار با ترس و احتياط همراهى كن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتياط، و با مردم با روى خوش.


    35- رضايت به رزق اندك
    «مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَليلِ مِنَ الْعَمَلِ.»:
    هر كس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى باشد.

    36- عقل و ادب
    «أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ كُلْفَةٌ فَمَنْ تَكَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ، وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ يَزْدِدْ بِذلِكَ إِلاّ جَهْلاً.»:
    عقل، عطيّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل يك مشقّت است، و هر كس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، امّا هر كه به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمى شود.


    37- پاداشِ تلاشگر
    «إِنَّ الَّذى يَطْلُبُ مِنْ فَضْل يَكُفُّ بِهِ عِيالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ.»:
    به راستى كسى كه در پى افزايش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره كند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بيشتر است.


    38- به پنج كس اميد نداشته باش
    «خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الكَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ.»:
    پنج چيز است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باش:1ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبينى،2ـ و كسى كه در سرشتش كَرم نيابى،3ـ و كسى كه در آفرينشش استوارى نبينى،4ـ و كسى كه در نفسش نجابت نيابى،5ـ و كسى كه از خدايش ترسناك نباشد.


    39- پيروزىِ عفو و گذشت
    «مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوًا.»:
    هرگز دو گروه با هم روبه رو نمىشوند، مگر اين كه نصرت و پيروزى با گروهى است كه عفو و بخشش بيشترى داشته باشد.


    40- عمل صالح و دوستى آل محمّد
    «لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّكالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا يُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ.»:
    مبادا اعمال نيك را به اتّكاى دوستى آل محمّد(عليهم السلام) رها كنيد، و مبادا دوستى آل محمّد(عليهم السلام) را به اتّكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از اين دو، به تنهايى پذيرفته نمى شود.

     

     

     

     

    مدل  لباس

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    جملات پربار و خواندنی از بزرگان

     

     

    ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .

     

    ..........................................................................

     

    تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!

    یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا . . .

     

    ..........................................................................

     

    خوبی بادبادک اینه که

    می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده

    ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده . . .

     

    ..........................................................................

     

    با کسی زندگی کن که مجبور نباشی

    یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . . .

     

    ..........................................................................

     

    انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛

    بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . .

     

    ..........................................................................

     

    مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از ان گل ها دوست داشتنی ترند . . .

     

    ..........................................................................

     

    تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . . .

     

    ..........................................................................

     

    چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .

     

    ..........................................................................

     

    دوره ، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند

    ولی هرگز خواب هم را نمی بینند . . .

     

    ..........................................................................

     

    خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید

    پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد

    "دکتر علی شریعتی"

     

    ..........................................................................

     

    اگر گیاهان صدایی نداشته باشند

    به معنای آن نیست که دردی ندارند . . .

     

    ..........................................................................

     

    اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد

    باور محال بودنش را عوض کن . . .

     

    ..........................................................................

     

    برنده می گوید مشکل است ، اما ممکن

    و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . .

     

    ..........................................................................

     

    آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . . .

     

    ..........................................................................

     

    حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید

    چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . .

     

    ..........................................................................

     

    من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم

    هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام . . .

    "بیل گیتس"

     

    ..........................................................................

     

    تنها راه کشف ممکن ها ، رفتن به ورای غیر ممکن ها است . . .

    (آرتور کلارک)

     

    ..........................................................................

     

    ژوبرت :

    " برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ،

    اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم " . . .

     

    ..........................................................................

     

    دوست تو کسی است که هرگاه کلمه "حق" از تو شنید ، خشمناک نشود . . .

     

    ..........................................................................

     

    معبودا !

    به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . .

     

    ..........................................................................

     

     

    تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را
    (امام علی علیه السلام)

     

    ..........................................................................

     

    بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش

    امید هیچ معجزی ز مرده نیست ، زنده باش . . .

     

    ..........................................................................
     

    یادها فراموش نخواهند شد ، حتی به اجبار

    و دوستی ها ماندنی هستند ، حتی با سکوت . . .

     
     
    ..........................................................................
     
     
     

    مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند

    و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .

     

    ..........................................................................

     

    دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد ، ترکش نکرد . . .


    ..........................................................................


     

    زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست ، همیشه باور داشته باش

    لایق بهترین هایی . . .

     

    ..........................................................................

     

    اگر مایلید پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . . .

     

    ..........................................................................

     

    در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، آسمان را دریاب . . .


    ..........................................................................

     

    زندگی یعنی :

    ناخواسته به دنیا آمدن

    مخفیانه گریستن

    دیوانه وار عشق ورزیدن

    و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ، مردن . . .


    ..........................................................................

     

    زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است

    هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . .

     

    ..........................................................................

     

    آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم . . .

     

    ..........................................................................

     

    پیروزی یعنی :

    توانایی رفتن از یک شکست ، به شکستی دیگر

    بدون از دست دادن اشتیاق . . .

     

    ..........................................................................

     

    مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند

    اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست

     

    ..........................................................................

     

    خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند

    نه دینشان را برای دنیاشان

    (دکتر علی شریعتی)

     

    ..........................................................................

     

     

    کسی باش که عمری با تو بودن ، یک لحظه ، و لحظه ای بی تو بودن ، یک عمر باشد . . .

     

    ..........................................................................

     

    آدرس موفقیت : بزرگراه توکل ، بلوار آرامش ، خیابان آزاده

    میدان عمل ، مجتمع نشاط ، واحد پشتکار ، پلاک 20 ، منزل خوشبختی

     

    ..........................................................................

     

    زندگی ارزش دویدن دارد ، حتی با کفشهای پاره !

     

     

     

     

    اتریش

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    اسپانیا

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    استرالیا

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


    اسرائیل

    گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


    الجزایر

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



    اندونزی

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    انگلستان

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    اوکراین

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    ایالات متحده آمریکا

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    ایتالیا

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    ایران

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


    بحرین

    گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


    برزیل

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    بلژیک

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    پاکستان

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    پرتغال

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    پرو

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    تایوان

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    ترکیه

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    جمهوری استونی

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

    جمهوری چک

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    چین

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    روسیه

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    رومانی

     
    گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    ژاپن

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


     
    سوئد

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    سوئیس

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    شیلی

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    صربستان

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    فرانسه

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    فنلاند

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    کانادا

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    کره جنوبی

     
    گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net


     
    کلمبیا

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    کنیا

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    کوزوو

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    لهستان

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    لیتوانی

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    مکزیک

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    نپال

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    نروژ

     
    گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


     
    نیوزیلند

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


     
    ویتنام

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


     
    هلند

     
    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



     

     

    ن که تسبیح نبودم ، تو مرا چرخاندی
    مشت بر مهره تنهائی من پیچاندی
    مهر دستان تو دنبال دعائی می گشت

    بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی
    ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی
    از همین نغمه تاریک مرا ترساندی
    بر لبت نام خدا بود ، خدا شاهد ماست
    بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی
    دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت
    عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی
    قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود
    تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی
    جمع کن : رشته ایمان دلم پاره شده ست
    من که تسبیح نبودم ، تو چرا چرخاندی ؟

     

    :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

     


    بخندید تا دنیا به رویتان بخندد

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


    آخرین باری كه خندیدید كی بود؟ یادتان هست؟ منظور یك خنده خوب و از ته‌دل است؛ خنده‌ای كه صورت شما را سرخ كند و هنگام خندیدن اشك از چشمانتان جاری شود. البته خندیدن آسان است، اما هنگامی كه بتوانید اندیشه‌های خود را تحت تسلط‌ در‌آورید می‌توانید ادعا كنید به كنترل شادمانی خود نیز دست یافته‌اید.

    وقتی اصول شادمان زیستن را بیاموزید، آن وقت به آسانی می‌توانید با كمك آن بهتر زندگی كنید. خندیدن و شاداب بودن كاملا طبیعی است. خنده چیز كوچكی است كه می‌تواند نتایج بزرگ بر جای گذارد. هیچ غذایی مغذی‌تر از شادمانی نیست. پس اگر قرار است روزی تصمیم بگیرید شاد و خوشحال باشید، چرا آن روز همین امروز نباشد؟ بنابراین با خنده و شادی و نشاط به استقبال روز جدید بروید.

    خنده را فراموش نكنید.

    شوخ‌طبع باشید.

    به زندگی خود شادی ببخشید.

    خود را شاداب و خندان نگه دارید.

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

    تبسم كردن را تمرین كنید‌ تا برای شما عادت شود.

    هر روز خندیدن از ته دل را بیاموزید.

    چنانچه خواهان شادی هستید، باید آن را در خود بوجود آورید.

    كلمات خوب و شادی بخش بر زبان آورید.

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

    از دیگران با تبسم و بیان جمله‌ای دلنشین استقبال كنید.

    با خنده پیش از اخم كردن، از شر نگرانی خلاص شوید.

    روزهای بد خود را از طریق خندیدن، به روزهای خوب و شاد تغییر دهید.

    در مورد چیزهایی كه باعث خوشی و شادی شما می‌شوند، فكر كنید،
    سپس تا آنجا‌ كه ممكن است به سوی این شادی‌ها بروید.

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

    به زندگی با دیدی مثبت و همراه با شوخ طبعی و نشاط نگاه كنید.

    كوشش كنید‌ كارهایی انجام دهید كه به زندگی شما شادی ببخشد.

    برای تندرست زیستن، خنده، بهترین اكسیر است.

    ناامیدی را از خود دور كنید.

    گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

    مثبت‌اندیش باشید.

    به موسیقی آرام گوش دهید.

    خانه خود را به یك مكان شاد تبدیل كنید.

    بردبار و شكیبا باشید.

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

    اضطراب را كنار بگذارید.

    فشارهای روحی را از خود دور كنید.

    از پیله خود بیرون بیایید.

    با ورزش شاداب و با نشاط شوید.

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

    اعتماد به نفس خود را تقویت كنید. به آنچه می‌دانید، اعتماد داشته باشید.

    كار خود را بخوبی انجام دهید و یقین داشته باشید كه
    احساس نشاط، موفقیت و افتخار خواهید كرد.

    با دست كشیدن از یك عادت بد، عزت نفس خود را بالا ببرید.

    خود را با اندیشه‌های شاد و آرام بخش سرشار كنید.

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

    زود از كوره در نروید.

    نگذارید چیزهای كوچك، شما را خشمگین كند.

    كوشش كنید در برخوردها آرام باشید.

    به خود ایمان داشته باشید.

    گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

    قدر زندگی‌تان را بدانید.

    زندگی را چنانچه هست، با تمام مشكلاتش قبول كنید.

    هرگز یاس و ناامیدی را به حریم ذهن خود راه ندهید.

    و بیش از پیش بخندید تا دنیا به رویتان بخندد.

    ماشين‌شويي جوان هاي شهر براي كمك به كودكان كار

    خیابان ولیعصر، زیر پل پارك‌وی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر كرد. ۱۰۰ تا ۱۵۰ جوان با میانگین سنی ۲۰ سال با شیشه‌شور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه كثیف ماشین‌ها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره كودكان كار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به كودكانی بخشیدند كه پارك‌وی برای آنها حكم محل كارشان را دارد.

    روزنامه «روزگار» روز شنبه در گزارشی در این باره نوشت، جوانان شركت‌كننده در این حركت بین ۱۸ تا ۲۵ سال داشتند. آنها با مردمی كه شیشه ماشینها را بالا می‌دادند یا بی‌اعتنا به روبه‌رو خیره می‌شدند توضیح می‌دادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به كودكان كار بود.

    حركت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق كودك، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یك دهه فعالیت و آگاهی‌بخشی NGOهای مدافع حقوق كودكان باشد و شاید نشانه‌ای از تكاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای كودكانی كه كودكی حق آنان است.

    عدم سازماندهی، شكل فراخوان و ناشناس بودن چهره‌ها و عدم اطلاع از یا مداخله فعالان حقوق كودك در این برنامه، بر خودجوش بودن این حركت صحه می‌گذارد.

    این حركت در روز پنجشنبه بدون دخالت پلیس و در آرامش ادامه یافت. حركتی كه از ابتدا یاد شادی و آببازی جوانان را تكرار می‌كرد، امیدوار است كه بعد از انعكاس خبری گرفتار نگاه‌های امنیتی نشود.

    پیام این ۱۰۰ - ۱۵۰ جوان به بچه‌هایی كه در خیابان كار می‌كنند این بود: ما شما را درك می‌كنیم و به شما احترام می‌گذاریم. كاری از دست ما برنمی‌آید اما اقلا دو ساعت كار شما را انجام می‌دهیم و با مشتریان شما حرف می‌زنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما می‌گوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و كودكی دارید و این انتخاب شما نبوده كه در خیابانها كار كنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچه‌ها مسوولیم.

    آنها در پایان پولی را که در دو ساعت ماشین شوری و آدامس و فال فروشی بدست آورده بودند بین بچه‌هایی که در خیابان کار می‌کنند تقسیم کردند.












































     

    :iran: زنده باد جوانان ایران زمین :iran:

     

     

    ماشين‌شويي جوان هاي شهر براي كمك به كودكان كار

    خیابان ولیعصر، زیر پل پارك‌وی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر كرد. ۱۰۰ تا ۱۵۰ جوان با میانگین سنی ۲۰ سال با شیشه‌شور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه كثیف ماشین‌ها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره كودكان كار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به كودكانی بخشیدند كه پارك‌وی برای آنها حكم محل كارشان را دارد.

    روزنامه «روزگار» روز شنبه در گزارشی در این باره نوشت، جوانان شركت‌كننده در این حركت بین ۱۸ تا ۲۵ سال داشتند. آنها با مردمی كه شیشه ماشینها را بالا می‌دادند یا بی‌اعتنا به روبه‌رو خیره می‌شدند توضیح می‌دادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به كودكان كار بود.

    حركت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق كودك، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یك دهه فعالیت و آگاهی‌بخشی NGOهای مدافع حقوق كودكان باشد و شاید نشانه‌ای از تكاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای كودكانی كه كودكی حق آنان است.

    عدم سازماندهی، شكل فراخوان و ناشناس بودن چهره‌ها و عدم اطلاع از یا مداخله فعالان حقوق كودك در این برنامه، بر خودجوش بودن این حركت صحه می‌گذارد.

    این حركت در روز پنجشنبه بدون دخالت پلیس و در آرامش ادامه یافت. حركتی كه از ابتدا یاد شادی و آببازی جوانان را تكرار می‌كرد، امیدوار است كه بعد از انعكاس خبری گرفتار نگاه‌های امنیتی نشود.

    پیام این ۱۰۰ - ۱۵۰ جوان به بچه‌هایی كه در خیابان كار می‌كنند این بود: ما شما را درك می‌كنیم و به شما احترام می‌گذاریم. كاری از دست ما برنمی‌آید اما اقلا دو ساعت كار شما را انجام می‌دهیم و با مشتریان شما حرف می‌زنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما می‌گوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و كودكی دارید و این انتخاب شما نبوده كه در خیابانها كار كنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچه‌ها مسوولیم.

    آنها در پایان پولی را که در دو ساعت ماشین شوری و آدامس و فال فروشی بدست آورده بودند بین بچه‌هایی که در خیابان کار می‌کنند تقسیم کردند.












































     

    :iran: زنده باد جوانان ایران زمین :iran:

     

     

    پل Carrick در ایرلند شمالی






    پل متصل به تونل کوه مون بلان در فرانسه






    پل معلق لوبوک در فیلیپین






    پل حسینی در پاکستان




    پل پارک ملی تامان نگارا در مالزی






    پل های معلق آرنال در جنگل باران کاستاریکا






    پل معلق در خلیج دریک در کاستاریکا




    پل معلق تنمالا در هند




    یکی از پلهای معلق در فیلیپین




    پارک طبیعی Valkeala Repovesi در فنلاند




    پل معلق گاسا در نپال




    پل معلق سیجو در هند




    پل معلقی دیگر در هند




    پل معلق بوهول در فیلیپین




    پل معلق منتهی به یخچال تریفت ساسپنشن در سوئیس




    پل کانپوی واک در یک گردشگاه ملی در غنا










    پل کاپیلانو ساسپنشن در کانادا




    پل کریک روپ در ایرلند شمالی




    پل سیکروتاگ در اندونزی




    پل ایا ولی وان در ژاپن




    پل پونته اوجلا، مکزیک

     

    --------------------------------