درسته این روزها اس ام اس ها قطع است ولی چندتا اس ام اس خنده دار گذاشتم بخونید، حالشو ببرید!

به جاى ريختن آب پشت سر مسافر، انداختن تف هم كفايت مي كند!
دفتر صرفه جویی سازمان آب!

مثل یه بچه گوریل که موز می دن دستش ذوق کردی! فکر کردی می خوام بگم دلم برات تنگ شده؟
نه جونم! از بی کاری گفتم یه sms بدم!

جمله عاشقانه همدانی:
با تمام چفته چولیت، شته شولیت، پته پیسیت، قد یه خیار چولسیده داغانتم!

استخوان
استخوان
استخوان
...
...
...
خواستم ببينم برای 3 تااستخوان چه طورى به طرف گوشيت مي پرى؟!

از وزارت کشاورزی مزاحمتون می شم...
شما به عنوان بهترین چغندر سال انتخاب شدید!

اگه کسی بهت گفت خوشگلی، اول یه لبخند ملایم بزن...
بعد با مشت بزن تو چونش تا دیگه مسخرت نکنه!

اگه يه پروانه نشست رو شونت، حتما بكشش... اون بي سليقه همون بهتر كه بميره!

تو سیب سرخ کدامین درخت پرتقالی که هر دانه انارت به سرخی گیلاس های درخت موز است ای گلابی من؟

از حیف نون می پرسن اسم کوچک جومونگ چیه؟ می گه افسانه!

ببخشید این موقع شب بیدارت کردم، می خواستم ببینم هنوزم داری خواب پنبه دانه می بینی؟!

به یوزارسیف گفتن آسنات خوشگل تره یا زلیخا؟ آهی كشید و گفت: سوسانو!

برای شادی روح هموسو، 10 بار بگو لعنت بر شاهزاده تسو.
این پیام رو برای 10 نفر بفرست، حتما امشب سوسانو میاد به خوابت!

ورژن اصلی:
اگر یک روز فروختمت، بدون من آدم فروش نیستم، گل فروشم!
ورژن تحریف شده:
اگر یک روز فروختمت، بدون من آدم فروش نیستم، گوسفند فروشم!

شرمنده که SMS خالی بود، ولی پریدن شما روی گوشی عالی بود!

مخصوص بعد از ساعت 3 صبح: نصفه شب بخیر!

sms حیف نون به نامزدش: این که قشنگ نیستی مهم نیست، قشنگ اینه که مهم نیستی!

بعضی از برادران یوسف بعد از دیدن زلیخا: ای کاش ما رو گرگ خورده بود!

آخرین پیام زلیخا به سوسانو: جومونگ گم گشته باز آید به بویو غم مخور!

خدایا! به دوست دختران ما زیبایی زلیخا، و به زنان ما شعور آسنات را عطا بفرما!

ای رفیق با وفا! هر روز دعایت می کنم
گر ندارم زانتیا، خاور فدایت می کنم!

پیامک های ضدحالی شما را به بالاترین قیمت خریداریم!
(سازمان حال و احوال کشور)

رفتم گلستان که با عشق برات يه دامن گل بچينم، ديدم شلوار پامه!
بار اول که نگاهم کردی، فکر کردم عاشقی
بار دوم که نگاهم کردی، فکر کردم دیوانه ای
بار سوم که نگاهم کردی، فکر کردم دوستم داری
اما بعد فهمیدم آدم ندیدی!

سریع 3 تا فتوکپی و یکی از عکسهات رو برام بفرست می خوام بخندم!

 

 

جوك همداني

بر چه مبنایى باید مهریه را تعیین كنند

مهریه و میزان آن موضوعى است كه هنگام ازدواج ذهن دو خانواده عروس و داماد را مشغول مى كند. خانواده ها در تعیین مهریه دچار سردرگمى هستند و نمى دانند بر چه مبنایى باید مهریه را تعیین كنند. به واسطه در دست نداشتن مبنا براى تعیین


مهریه و سردرگمى هاى پس از عقد

مهریه و میزان آن موضوعى است كه هنگام ازدواج ذهن دو خانواده عروس و داماد را مشغول مى كند. خانواده ها در تعیین مهریه دچار سردرگمى هستند و نمى دانند بر چه مبنایى باید مهریه را تعیین كنند. به واسطه در دست نداشتن مبنا براى تعیین


مهریه و سردرگمى هاى پس از عقد

مهریه و میزان آن موضوعى است كه هنگام ازدواج ذهن دو خانواده عروس و داماد را مشغول مى كند. خانواده ها در تعیین مهریه دچار سردرگمى هستند و نمى دانند بر چه مبنایى باید مهریه را تعیین كنند. به واسطه در دست نداشتن مبنا براى تعیین


مهریه و سردرگمى هاى پس از عقد

مهریه و میزان آن موضوعى است كه هنگام ازدواج ذهن دو خانواده عروس و داماد را مشغول مى كند. خانواده ها در تعیین مهریه دچار سردرگمى هستند و نمى دانند بر چه مبنایى باید مهریه را تعیین كنند. به واسطه در دست نداشتن مبنا براى تعیین


مهریه و سردرگمى هاى پس از عقد

مهریه و میزان آن موضوعى است كه هنگام ازدواج ذهن دو خانواده عروس و داماد را مشغول مى كند. خانواده ها در تعیین مهریه دچار سردرگمى هستند و نمى دانند بر چه مبنایى باید مهریه را تعیین كنند. به واسطه در دست نداشتن مبنا براى تعیین


شیوه‌های نگهداری لباس‌های متفاوت

  بالاخره فصل زمستان هم آمد و هوا كم‌كم دارد سرد می‌شود. درست است كه امسال مانند سال‌های گذشته هوا سرد و یخبندان نشد، اما باز هم در این روزها باید از لباس‌های گرم استفاده كنیم. برای همین هم می‌بینیم بازار پالتو، بارانی و سایر لباس‌های


آشنایی با نشانه‌های اعتیاد به فیس‏بوك

  سلامت نیوز : «سینتیا نیوتن» دختری 12ساله دارد. یك روز دختر او برای انجام تكالیف مدرسه از «سینتیا» كمك خواست ولی این مادر نمی‌توانست به فرزند كمك كند زیرا به شدت مشغول «فیس‏بوك» بود. دختر به اتاق خود رفت و ای‌میلی برای مادرش فرستاد


نکاتی در رابطه با اتو کشی لباسهای مختلف

  لباس هاى اتو شده و ملحفه هاى صاف و اتوكشيده هم تميزتر و زيباتر به نظر مى رسند و هم هنگام استفاده احساسى از رضايت و خشنودى را براى شما به ارمغان مى آورند. اما اتو كشيدن لباس ها نه تنها كار چندان ساده اى نيست بلكه اگر با رعايت روش صحيح


نکاتی در رابطه با اتو کشی لباسهای مختلف

  لباس هاى اتو شده و ملحفه هاى صاف و اتوكشيده هم تميزتر و زيباتر به نظر مى رسند و هم هنگام استفاده احساسى از رضايت و خشنودى را براى شما به ارمغان مى آورند. اما اتو كشيدن لباس ها نه تنها كار چندان ساده اى نيست بلكه اگر با رعايت روش صحيح


طرز استفاده از جارو برقی

  1 ـ جاروبرقی را همیشه تمیز نگه داشته و مواظب باشید زباله بزرگی در لوله‌های آن باقی نماند. زیرا در صورت گرفتگی لوله‌ها به موتور جاروبرقی فشار بیشتری وارد خواهد شد. 2 ـ هیچ گاه نگذارید كیسه جاروبرقی كاملا پر شود و همیشه قبل از این‌كه


عیب‌هایتان را پنهان کنيد!

فوت و فن- کانتورینگ، یکی از راه‌های پوشاندن عیوب چهره است. اصولا چهره بعضي آدم‌ها نواقصی دارد که یا با آن کنار می‌آیند یا جراحی می‌کنند یا با آرایش، این نقاط ضعف را می‌پوشانند. كانتورينگ يكي از مراحل آرايش است كه نواقص

 

 

با تمام چفته چولیت، شته شولیت، پته پیسیت، قد یه خیار چولسیده داغانتم!

 

 

 

 

 

میدونی شباهت ادم مجرد با لباس توی ماشین لباسشویی چیه؟
هر دو شون تو کف هستند

به یه اصفهانی مگن چه رنگی رو دوست داری .میگه هر رنگی فقط کم رنگ باشه 
 

یه روز به زن رشتیه تیکه می ندازن زنه به شوهرش میگه شوهرش به اونیکه تیکه انداخته میگه زود برو بوسش کن از دلش در بیار

midoni be pirezani ke ghorse x bokhore chi migan? migan pirex

به ترکه می گن دیوید بکهام رو می شناسی ؟ می گه : آره سره کوچمون تعویض روغنی داره. 
 

به ترکه میگن تواگه خالی نمیبندی که چین بودی اسمه یه خیابونشو بگو بینم
ترکه یکم فکر میکنه میگه خیابان شهید بروسلی 

به رشتیی میگن زن گرفتی تحقیق کردی
می گه اره
همه ازش راضی بودن

به سالار خان میگن سی ان جی یعنی چی؟ میگه :سوخت نوداریم جیگر.

خصوصیات شلوار کردی را بگویید:زیبا.جادار.مطمئن 
 

یه روز یه مرده میره قبرستون میبینه همه ی مرده ها رو سنگ قبرشون نشستن میپرسه چی شده میگن سوالهای اول قبر لو رفته گفتن بیرون باشین تا جدید شو طرح کنیم

ترکه به گوشی همراه دوستش تماس میگیره خانمی که صداش پخش میشده میگه:
مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد لطفا"بعدان تماس بگیرید متشکرم.
ترکه میگه:اون ولش کن من باخودت کاردارم!!!

اصفهانیه موز میخوره پوستش رو می زاره لای دفتر خاطراتش! 
 

می:تو خونمی تو قلبمی
میرم دکتر میگن:انگل داری

یه بار یه ترکه می خواسته مسابقه بیست سوالی برگزار کنه.به شرکت کننده میگه شروع کن .می پرسه تو جیب جا می شه ؟ ترکه میگه تو جیب جا میشه ولی جیبت ماستی میشه.  
 

یک روز به یه ترکه می گن چطوری تونستی قله اورست رو فتح کنی؟
میگه هیچی بابام بار خرد رفتیم... 
 

یک روز ینفر از کوچه رد میشه ومیبینه همه آقایان صف بستن میپرسه اینجا صفه کره اطلس طلائی است ؟ میگن ده اینجا صفه اقدس طلائیه  
 

از یه پسره می پرسن وقتی سر یخچال میری چی می خوری
گفت:کتک

یه روز 2 تا آبادانی به هم میرسند
اولی میگه: دیروز جات خالی رفتم شکار 5 تا خرگوش 10 تا آهو 2 تا شیر شکار کردم
دومی میگه: همش همین؟!
اولی میگه :با یک تیر مگه بیشتر از اینم میشه ؟
دومی میگه : تازه تفنگم داشتی ؟

یه ترکه میره سوار آسانسور بشه میبینه بالای آسانسور نوشته ظرفیت 4 نفر نگاه میکنه میگه من آخه 3نفر رو از کجا پیدا کنم 
 

یه سبزواری تو مسابقات اسب سواری شرکت می کنه گاری می بنده مسافر کشی می کنه. 
 

به ترکه میگن @رو چی میخونین .میگه ای دورت بگردم

یه روز از نیوتن میپرسن چرا افتادن سیب نظر شما رو جلب کرد.میگه اخه من زیر درخت گلابی نشسته بودم 
 

یه تهرانیه ریه میره خواستگاری، پدر دختره میپرسه: خونه داری؟ میگه: نه! ماشین داری؟ نه! کار داری؟ نه! پدر دختره شاکی می‌گه: پس چی داری که اومدی خواستگاری؟ تهرونیه میگه: پشت مو رو حال می‌کنی؟!

به یه ترکه میگن حموم چند بخش میگه دو بخش: مردونه , زنونه

در تمام طول زندگی ارزو داشتم یه نفر منو بغل کنه.(خاطرات یک جوجه تیغی ) 
 

یک روز یه ترکه لب دریایی نشسته بوده و میگه,ماشاا... غظمفر_ماشاا...غظمفر.یک نفر از او می پرسه,چرا تو می گی ماشاا...غظمفر؟میگه,چون غظمفر از دیروز تا حالا رفته زیر آب هنوز بالا نیامده.عجب نفسی داره این غظمفر.ماشاا...غظمفر. 
 

به ترکه میگن ساندویچ خوردی میگه اره اخرش مزه کاغذ میده

روباه میره زیر درخت به کلاغ میگه به به عجب سری چه دمی چه پای کلاغ میگه زر نزن من خودم دوم دبستانم

یک روز یک ترکه ماشینش پنچر میشه شروع می کنه به فوت کردن از تو اگزوز . لره رد میشه میگه همین کارا رو کردین که بهتون میگن ترک دیگه مگه نمی بینی پنجره پایینه

یک لر بعد از 10 دقیقه از باجه تلفن بیرون میاد یه نفر ازش میپرسه سالم بود میگه اره فقط افتابه نداشت  
 

از بس بزرگه از زیر شلوارم معلومه نمیدونم کجا جاش بدم هر وقت میخوام ازش استفاده کنم روم نمیشه درش بیارم عجب کوفتیه این نوکیا3310 .  
 

توی زلزله بم یه آبادانی رو از زیر آوار می کشن بیرون میگه ولک ویبره موبایل رو حال کردی
ها جواد تونی
تو با ای قیافت مونه از کجا شناختی 
 

به ترکه می گن با کیشمیش جمله بساز می گه من دایشم تو کیش میشی 

یک روز یک هزار پا به خاستگاری یک مورچه میری مورچه قبول نمی کنه میگن براچی می گه کی حصوله داره هر روز هزار تا جوراب بشوره 
 

یه ترکی کیسه سیمان گذاشته بود پشت گردنش میبرد ازش میپرسن چرا با گاری نمی بری؟؟ میگه: دفعه قبل که با گاری بردم تایرش گردنمو اذیت میکرد 
751 شامپو *****

یه ترکه و یک رشتی همدیگر را در جهنم ملاقات میکنن رشتیه از ترکه میپرسه تو واسه چی مردی .ترکه میگه از سرما بعد ترکه میپرسه تو واسه چی مردی رشتیه میگه از تعجب میگه چطور رشتیه میگه رفتم خونه دیدم زنم لخت روی تخت خوابیده همه جارو گشتم کسی رو ندیدم از تعجب مردم ترکه میگه کاشکی داخل فریزر رو هم میگشتی تا نه من از سرما میمردم نه تو از تعجب.

به ترکه میگن یک پستاندار بی دندون نام ببر میگه مادر بزرگم 
 

رشتی شب موقع خواب دستشوئیش میگیره به زن میگه خانم جامو نگه دار کسی نخوابه من الان میام

جوک قدیمی :روزی‌ بدیع‌ همدانی‌ به‌ دیدن‌ صاحب‌بن‌ عباد آمده‌ بود. صاحب‌ او را پهلوی‌ خودش‌ بر سر تخت‌ نشاند. در همین‌ موقع‌ بادی‌ از بدیع‌ صادر شد. خجالت‌ کشید و گفت‌: آواز تخت‌ بود.
صاحب‌بن‌ عباد گفت‌: آواز تخت‌ نبود، آواز تحت‌ بود

به رشتیه می گن تاحالا زنت رو بوس کردی ؟ می گه : ای.......دهنیه....!!! 
 

ترکه میره رالی وسط راه مسافر میزنه 
 

یه بار یه ترکه میره استخر میره زیر اب بعد از 5 دقیقه میاد بالا نفس نفس می زنه بعد میگه بابا کاشی کاره عجب نفسی داشته 

 

یه روز کانکورو بچه اشو کم می کنه میره سر چهار راه داد میزنه جیبمو زدند. 
 

ترکه زنش سبزه بود 13 بدر میندازدش تو آب

یه روز یه اسبه زنگ میزنه سیرک میگه میخوام اونجا کار کنم. طرف ازش میپرسه خوب هنرت چیه. میگه احمق مگه نمیبینی دارم حرف میزنم

تجربه تنها معلمی است که اول امتحان میگیرد و بعد درس میدهد!

مهم آن است که هرگز از پرسش باز نه‌ ایستیم. آلبرت انیشتن

شخصي در دعايش مي‌گفت: اي خداي من، چه بسيار نافرماني کردم و مرا عقوبت نفرمودي.
به او ندا رسيد: اي بيچاره، چه بسيار تو را کيفر دادم و ندانستي. آيا لذت مناجات و راز و نياز با من چشيده‌اي؟
چه کيفري بالاتر از آن که نتواني با من راز و نياز کني و اگر کني لذت از آن نيابي!

تایپ اعدادکسری

براي وارد كردن اعداد كسري مانند ¼، ½ و ¾ كه در كيبوردهاي كامپيوتر ديده نميشوند ميتوان به ترتيب كدهاي Alt0188, Alt0189, Alt0190 را به كار برد. براي تايپ اعداد حتماً بايد از قسمت Numeric Pad كه در سمت راست كيبورد قرار گرفته است استفاده شود.

 

 

 

اون بالايي ها آخرين چيزيه که ازتو برام به يادگاري مونده،جاي پاهات رو ديوار اطاقم،يادت بخير،عجب مارمولکي بودي

غروب بودآفتابگردان به دنبال خورشيدميگشت ناگهان ستاره اي چشمک زدآفتابگردان بااخم سرش رابه زيرانداخت...

گلهاهرگز خيانت نمي كنند

 

ديدم کسي درميزند/درراگشودم روي او/ديدم غم است درميزند/اي دوستان بي وفا/ازغم بياموزيدوفا/غم باآن همه بيگانگي/هرشب به من سرميزند

خوبي بدي ازماديدي حلال کن...من فردابايدبرم بيمارستان براي جراحي دريچه قلبم...آخه ميخوام يه دريچه بزارم که فقط براي توبازشه

زيباترين گل بااولين بادپاييزي پرپر شد،باوفاترين دوست به مرور زمان بي‌وفا شد،اين پرپرشدن وبي وفايي ازگل و دوست نيست از روزگاراست

 

اگر کسي مي گويد که براي تو مي ميرد دروغ ميگويد !!!

حقيقت را کسي ميگويد که براي تو زندگي مي کند.

 

عاشق عاشقي باش و دوست داشتن را دوست بدار ، از تنفر متنفر باش ، به مهرباني مهر بورز با آشتي آشتي کن و از جدايي جدا باش

دنيا دو روز است يک روز با تو يک روز بر عليه تو ...

روزي که با تو ست مغرور نشو ...

روزي که بر عليه توست مايوس نشو ...

 

دوتا زانتيا با هم ازدواج ميکنن بچه شون ژيان ميشه

.

ازدواج فاميلي همينه ديگه

 

من دل به تودادم تو به من قلوه دادي

نه به من ساندويچ دلمه دادي

دل به تو دادم که برام ناز کني

نه بري براي من جيگرکي باز

 

مي دوني تفاوت شهرداري با صدا و سيما ايران چيه؟

.

اولي آشغال جمع مي کنه

 

دومي آشغال پخش مي کنه

 

بدان که از بزرگي گناه او نيست بلکه از کوچکي قلب توست اگر روزي روزگاري نخواستي يا نتوانستي فرد گناهکاري را ببخشي

 

ديروز : از پذيرفتن خانم هاي بدحجاب معذوريم

امروز: از پذيرفتن خانم ها، با شلوار کوتاه معذوريم

فردا : خواهشا با شلوار وارد شويد

 

برو بالا

.

بالا تر

.

تو هنوز فرق بالا و پايين رو نمي دوني !؟!؟!؟ تمرين کن فردا چپ و راست رو مي پرسم

 

 

سلام ...

من از اداره برق مزاحمتون مي شم ...

شما شاکي خصوصي دارين !!!

آخه برق چشماتون يه نفر رو کشته !!!

 

زمستون بهونه است برف از آسمون خسته مي شه،پاييز بهونه است برگ از درخت سير مي شه،اس ام اس بهونه است دلم برات تنگ مي شه

ميدوني چطوري ميشه يه خنگ روگذاشت سرکار؟(پايين رو بخون)

.

ميدوني چطوري ميشه يه خنگ روسرکارنگه داشت؟(بالاروبخون)

 

تو:زيبا

تو:ماه

تو:دوستداشتني

تو:مهربون

تو:جذاب

تو:بهترين

تو:بي نظير

تو:يه فرشته

ولي من چي؟

يه آدم دروغ گو

 

سه راه شناختن اردبيلي ها:

1-کردن کاپشن تو شلوار

2-ساعت 11 صبح 40 تا نون بربري خريدن

3-کشيدن ترمز دستي تو اتوبان

 

امام باقر(ع):کمال انسان ونهايت کمالش دانشمندشدن در دين وصبر دربلاء و اقتصاد درزندگي است

 

 

 

 

 

 
 


ایـטּ روزهـ ــــا


آ
ساטּ تَــــ ــــر


از یـــ ــــاב مـــــــــیـروҐَ


♡ آساטּ تَــــ ــــر


فراموشَـҐَ مـــےڪُـنَـنـב


♡ مــــــــــے בانـــــــــَــــҐ!


اَمّـــــا شِـــڪایَـتــے نَـבارҐ


♡ آرامَــــــــــــــــҐ


♡ گِلــہ اے نیســـــــ ــتـــــــ ـــــــــ . . .


♡ اِنـتـظــ ـــارے نیســـــــ ــتـــــــ ـــــــــ . . .


بهانــہ اے نیســـــــ ــتـــــــ ـــــــــ . . .


♡ ایـטּ روزهـ ــــا تَــنہــــــــــــــــــا آرامَــــــــــــــــ ...

 

 



 
 

مَغْـرُورَم !!!


اَمْا اَگَـر לِل بِـלَـهـے غْـرُورَم را فَـرش زْیـْر پایَـت خْواـہَـم ڪَــرל


خُوלخْواـہَـم !!!


اَمْا اَگَـر לِل بِـלَـهـے تَمـا Ґ خْـواستِـہ ـہْایِم לَر تُو خُلاصہ مْــے شَوَל


پْیچیـלه اَم!!!


اَمْا اَگَـر לِل بِـלَـهـے بَـرایَت تَبـدیل بـِہ یڪ جَمـْع سْـاלه مــے شَوَم


لَـجْبازَم !!!


اَمْا اَگَـر לِل بِـלَـهـے آتَـشْ مْــے زَنَـم ـہَر آنچِـہ را ڪہ با تُو سَر لَج לارَל


آرے تَمـام اینها ـہَستَم !!!


اَمْا اَگَـر לِل بِـלَـهـے بـِہ یڪ اُردیبِهِشتـے عـاشِقْ تَبـלیْل مْــے شَوَم


ـہَمـانیڪہ ـہَمـہ آرِزُیَش را לارَنْــל

 
 
 


 
 
 

בلــم مـے خواهد نـ ـامـ ـت را صـבا کنمـ ღ︵


یک طـ ـور בیـــ ـگر


جـــورے کــﮧ هــ ٠ـیچ کس صـבایت نــکرבه باشـ٠ــב ،


¤ یک طور کـ ـﮧ هــیچ کـ ـس را صـــבا نکرבه باشــ ـــم ؛


בلـ ـم می خواهـב نامـ ـت را صـבا کنم ¤


یک طور کـ∗ـﮧ בلت قــ ـرص شود کــﮧ مــ ـن هستــ ـم ،


یک طور کــﮧ בلـــــم قـ ــ ـ ـرص شود


کـ♥ـه با بــ ـوבن مـ ـن ،


تـــو هــم هستـ ـے (‍!)

 
 


 
 


مـُפـــبتِـــ زیآבے هــَمیشـﮧ


آבم هـــآ رآ פֿـــرآبـــ مـے کـُنـــב


گآهـے آבم هآ مـے رَونـــב


نـﮧ بـرآے ایـטּ ڪـﮧ בلیلـے بـرآے مآنـבטּ نـבآرنـב


לּـــﮧ...


بلڪـﮧ آنقــــבر ڪوچـَڪنـב


ڪـﮧפـــجم بآلــــآے مـُפـــبت تو رآ نــــבآرنـב


او ڪـﮧ رفتــــלּـے است بگذآر بــــــرَوב...!


 



 
 

دلم برای توکه نه


ولی برای روزهای باهم بودنمان تنگ شده...


برای تو که نه


اما برای شنیدن مواظب خودت باشها تنگ شده


برای تو که نه اما


برای دلی که نگرانم میشد تنگ شده


برای تو که نه اما


برای ناز کشیدنهایت تنگ شده


برای تو که نه اما


برای .......


راستش برای اینها که نه


برای خودت دلم خیلی تنگ شده...

 


 
 

خواب هایم


دست رد به سینه هر تعبیری می زنند.


قدم های تو را شناخته ند!


تو…


دور شده ای;من هر روز


در را برای باد باز میکنم

مکث میکنم


در را پشت باد میبندم!!


دیر امدی


تمام شده ام


بلعیده ام اندوه نبودنت را


هنوز,حاتم طایی هستم


می بخشم


با انکه هزار شب بی خوابی


طلبکارم...


 



 
 


مَـرל اטּ ـہَـم قَلب ל ارَنـל


فَقَطْ صِـלایَش ، یَواشْ تَر اَز صِـלاے قَلب یِڪ زَטּ اَستْ


مَـرל ـہا ـہَـم לر خَلوَتِشْاטּ


بَراے عِشقْشاטּ گِریِہ مْـے ڪُنَنْــב


شْایَــב نَشْنیـבه باشْـے ؛


 اِما ـہـَمیشِہ اَشْڪ ـہـَایْشاטּ را


לر آلبُو Ґבلْتَنگْیِشآטּ قْاب مْـے ڪُنَنْــב


ـہَـر وَقْت زَטּ بُوל نَت را مْـے بینَم ،


سْینِـہ اَ Ґ را بـِہ جُلُـو مْـے ל ـہَم


صِـלایَم را ڪُلُفت تَر مْـے ڪُنَم


تا...مَباלا لَرزِش לست ـہـایَم را حِـس ڪُنے


مَـرל ڪِہ باشْـے לوسْت לارے اَز نِگاه یِـڪ زَטּ


مَـرל باشْـے نَـہ بِـہ خْاطِر زُور بازُوـہا


مَـטּ ـہَـم مِثْل تُو לلْ تَنگْ مْـے شَوَ Ґ ...


وَلـے گِریہ نِمْـے ڪُنَم


بَچـِہ مْـے شَوَ Ґ ... بَـہانِـہ مْـے گْـیرَ Ґ ...


تُو ایْـنـہا را خُوب مْـے ל انْـــے


تَمْـا Ґ آرِزُیَم ایْـטּ اَسْـت ڪِہ سَـرَ Ґ را


 رُوے پاـہـایَت بُگْذارَ Ґ تا مُوـہایَم را نَوازِشْ ڪُنے


לوسْت לارَ Ґ بَـدَنت را بُو ڪُنَم...

عاشِقْ بُـوے مُوـہـایَت ـہَستَم


مَـטּ بِـہ آغُوشَت نْیاز לارَ Ґ ...چُوטּ وَقـْتے تَـنہـایَم خاطـْره ے


 تُو مَـرا اُمْـیدوار مْـے ڪُنَــב بِـہ ـہَمـہ לنیا


تا بَرا ے خُوشبَختیَت...لَبخَنــבت...


آرامِشَت تَلاشْ ڪُنَــم


مَـטּ مَـرל بُوבنَم را مَدیُون زَטּ بُوבنَت ـَہـستَم


فَقَطْ تُو ایْنـہـا را مْــے فَـہمْے...


با زَטּ بُوבنَت...آرے فَقَطْ تُو ... تُو...


 



 
 


ایـــــטּ روزهــــــــــا...


تـلـــפֿــــــــم !


تـلــــــــــــــــــخ ...


تـلـــخ مے نـویســـــــم ...


ایـــטּ روزهـــــا ...


ﬤستـــــ بـرﬤاشتــــ ه ام از تـــوجــ ه بـے وقـفــــ ه آﬤم هــــا ...!


پـرهیـــــز مـے کنــــم از ثبتــــــ وجـــــوﬤهـایـــے که مـانـــﬤگــارے نـــﬤارنـــﬤ !


ایـــــטּ روزهــــا ...


تـل
ــــــخ تــــر از همیشـــــ ه ...


از همــــ ه آﬤم هــ ــــا بـریــــــﬤهــ ام!

 

 



 
 

آ ن شَـــب ...


کِــﮧ مـــآه عآشـِــقــآنـِـﮧ هـــآیِمـآن رآ


تمآشآ مے کَـــرد ...


آن شَــب کـِـﮧ شَــب پَــره هـــآ ..


عآشِــقـــآنـِـﮧ تَــــر ...


نـــُـور رآ مے جُســـتَند ...!


و اُتـاقم ..


سَرشآر از عَطرِ بوســﮧ و تَرآنــﮧ بُــود... !


دآنِستَم..


تــُـــو پـــژواکِ تمــــآم عـــآشـِـقـآنـِـﮧ هآے تآریخے...



 
 
 


چــﮧ خَنــבِه دآر اَســت


نــآز رآ مــےڪِـشيــم


آه رآ مــےڪِـشيــم


انــتــِظـــآر رآ مــےڪِـشيــم


فَريــآد رآ مــےڪِـشيــم


دَرد رآ مــےڪِـشيــم


وَلــے بَعــב اَز ايـט هَمـِـﮧ سـآل


آنقَـבر نقاش خوبـے نَــشـבيــم ڪـِﮧ بِتــوآنيــم دَســت بِڪِـشيــم...



 
 
 

شَبــــ کِــہ میرِسَـــد


کِتآبِــــ دِلَــــم رآ وَرَق مـے زَنَــم


وَ روُزهآ بـــے تُـــو بُودَטּ رآ


شُمآرِہ مــے کُـــــنَم


اِے کآش مِــــــثلِ قآصِدَکــــ


عآشِـ
ـق بُودے


وُ اَحـــــوآلِ دِلَـــــم رآ


مـــے پُرسیــــدے...



 
 
 


رو پاکــت سـيـگـار مينويسن :


دخانيات ، عــامــل اصلي سرطانـــ و براي سلامتي زيـــان اور است !


کاش يکي هم روي کارتــــ پستالهاي عــاشــقـــونــه ي ما مينوشت :


عشـ
ـــق ، عـامـل اصلي تنهاييــ و براي قلبـ ضــرر دارد...


 


 
 

گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .؛


دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .؛


اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!!


وَ حآل هــَم کِه . . .؛


گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .؛


زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .؛


وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .؛


بــِنـِشینی وَ فــَقــَط نــِگآه کــُنی . . . !!!


گآهی دِلگــیری . . . ؛


شآیــَد اَز خودَت . . . ؛


شآیــَد . . !!


 



 
 
 


هـــر بــار פֿـــاطــره اے تــڪـاטּ مـے خــورد


از جــاے ِפֿــود ،


آوار مـیـــشـود


بــر دلـــم ،


درد نـبـودنــت . . .


تـقـصــــیــر تـ[]ـو نـیــسـت


مـטּ بــر گـســل روزگــار


افــتــاده


تــقــدیــرҐ . . .


تــــلخ مـﮯ گـــذرد


ایـــטּ روزهــــآ رآ مــﮯ گــ ــویــم


کـــﮧ قــــرآر استــــ از تــــو ،


کـــﮧ آرام جـــآن لحظـــﮧ هــــآیــم بـــــودﮮ


بــــرآﮮ دلـــم یکـــ "انســــآטּ معمـــولـــﮯ" بســــآزم .. /

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
در کلاس خداوند انکه ناله می کند
 
 مردود است

 
انکه صبر می کند قبول
 

و انکه شکر می کند
 
شاگرد ممتاز خداوند است
 

البته شکر تنها زبانی نیست
 

بلکه شکر یعنی
 
 خوشحال بودن درهمه احوال
 

وصبر یعنی
 
 راضی بودن در همه حال!
 
 
 
 
 
GetBC(38);

شعله بیدار

 

میخواهم و می خواستمت، تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و
عشق تو بَسَم بود

عشق تو بَسَم بود، که این شعله بیدار
روشنگرِ شب های بلند قفسم بود

آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود

دستِ من و آغوش تو، هیهات که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود

بالله، که بجز یاد تو، گرهیچ کسم هست
حاشا،که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود

سیمای مسیحاییِ اندوه تو، ای عشق
درغربت این مهلکه فریادرسم بود

لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم، به
خدا گر هوسم بود، بَسَم بود

فریدون مشیری

 

 

ui


 
 
 
 

هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه !

نان را از من بگیر، اگر می‌خواهی

هوا را از من بگیر، اما

خنده‌ات را نه

 

گل سرخ را از من بگیر

سوسنی را که می‌کاری

آبی را که به ناگاه

در شادی تو سرریز می‌کند

 

موجی ناگهانی از نقره را

که در تو می‌زاید

از پس نبردی سخت باز می‌گردم

با چشمانی خسته

 

که دنیا را دیده است

بی هیچ دگرگونی

اما خنده‌ات که رها می‌شود

و پروازکنان در آسمان مرا می‌جوید

 

تمامی درهای زندگی را

به رویم می‌گشاید

عشق من، خنده تو

در تاریکترین لحظه‌ها می‌شکند

 

 

و اگر دیدی، به ناگاه

خون من بر سنگفرش خیابان جاری است

بخند، زیرا خنده تو

برای دستان من

 

شمشیری است آخته

خنده تو، در پاییز

در کناره دریا

موج کف‌آلوده‌اش را

 

باید برافروزد،

و در بهاران، عشق من

خنده ات را می‌خواهم

چون گلی که در انتظارش بودم

 

بخند بر شب

بر روز، بر ماه

بخند بر پیچاپیچ خیابان‌های جزیره،

بر این پسر بچه کمرو

که دوستت دارد

 

اما آنگاه که چشم می‌گشایم و می‌بندم،

آنگاه که پاهایم می‌روند و باز می‌گردند

نان را، هوا را

روشنی را، بهار را

از من بگیر

 

اما خنده‌ات را هرگز !

تا چشم از دنیا نبندم

 

 

787


 
 
 
 
 
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه باید ها…

مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با
بغض می خورم
عمری است
لبخند های لاغر خود را
در
دل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه‌های تقویم
روزی به نام
روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها…

هر روز بی تو
روز مباداست!

قیصر امین پور

try


 
 
 
 
ایستاده ام
در اتوبوس
چشم در چشم های نا گفتنی اش.

یک نفر گفت:
«آقا
جای خالی
بفرمایید»

چه غمگنانه است
وقتی در باران
به تو چتر تعارف می کنند.

شاعر : گروس عبدالملکیان


 
 
 
 
 

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و
عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت 
 جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
فتی تو
خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند
دل من مساله ای نیست 

مریم حیدر زاده

 
 
 
 
 
 
 
 
کیستی که من

این گونه

به اعتماد

نام خود را

با تو می گویم،

کلید خانه ام را

در دستت می گذارم،

نان شادیهایم را

با تو قسمت می کنم،

به کنارت می نشینم و بر زانوی تو

این چنین آرام

به خواب می روم؟

کیستی که من

این گونه به جد

در دیار رویاهای خویش

با تو درنگ می کنم؟

احمد شاملو


 
 
 
 
 
 

بارانی که روزها
بالای شهر ایستاده بود
عاقبت بارید
تو بعدِ سال ها به خانه ام می آمدی…

تکلیفِ رنگ موهات
در چشم هام روشن نبود
تکلیفِ مهربانی، اندوه، خشم
و چیزهای دیگری که در کمد آماده کرده بودم
تکلیفِ شمع های روی میز
روشن نبود

من و تو بارها
زمان را
در  کافه ها و خیابان ها فراموش کرده بودیم
و حالا زمان داشت
از ما انتقام می گرفت

در زدی
باز کردم
سلام کردی
اما صدا نداشتی
به آغوشم کشیدی
اما
سایه ات را دیدم
که دست هایش توی جیبش بود

به اتاق آمدیم
شمع ها را روشن کردم
ولی
هیچ چیز روشن نشد
نور
تاریکی را
پنهان کرده بود…

بعد
بر مبل نشستی
در مبل فرو رفتی
در مبل لرزیدی
در مبل عرق کردی

پنهانی، بر گوشه ی تقویم نوشتم:
نهنگی که در ساحل تقلا می کند
برای دیدن هیچ کس نیامده است

 

خواب آخر

 

وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه می‌کنم
زیبایی‌ات را با
بهار گاه اشتباه می‌کنم

از شرم سر انگشت من پیشانی‌ات تر می‌شود
عطر تنت می‌پیچد و دنیا معطر می‌شود

 گیسوت تابی می‌خورد، می‌لغزد از بازوی تو
از شانه جاری می‌شود چون آبشاری موی تو

چون برگ گل در بسترم می‌گسترانی بوی خود
من را نوازش می‌کنی بر مهربان زانوی خود

آسیمه می‌خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای
عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر

من بی تو می‌میرم نرو، من بی تو می‌میرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو می‌گویی همان

در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
می‌خوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت

شاهکار بینش‌پژوه


 

چــه خــوب مـی شـــد اگـــر گــاهــی آدم مــی تـــونــســت . . .

دوســتــای خوب مــجـــازی شــو . . .

مــثــل یــک عــکــس گـــل ســـرخ . . .

مــثــل یـــک آهـــنــگ قــشــنــگ . . . 

مــثــل یــک کــتـاب عــــالی . . . 

دانـــلــود کــنــه . . . بـــیــاره پــیــش خـــودش . . .!!!


 

 

 

   مادر!

  در ستایش دنیای پر مهرت,ترانه ای از اخلاص خواهم سرود و گلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت.

 شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم و انگیزه خلقت را از قلب پر مهرت میخوانم.


   مادر!

  بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده میکند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد.

  ایمانم از دعای توست و خدایم را از زبان تو شناخته ام,عبادت را تو به من آموخته ای.

  مادر! ای الهه مهر!

  تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطر تو سرشار است,از تبار فاطمه ای و گویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند...

 پس همیشه دعایم کن چرا که دعایت سرمایه فردای من است...

  ...مادرم!

  به پاس آنچه به من داده ای, به ستایش محبت های بی اندازه ات,و به وسعت همه خوبی هایت دوستت دارم.


 
http://s4.picofile.com/file/7807154836/I_Love_You.jpg
 
 
با زندگیت میخوای چیکار کنی ؟

من خودم Restart


http://uploadtak.com/images/o488_41685038440374616681.jpg
 
اگه تو خونه ببینیش چیکار میکنی ؟ :)

بنظر من كه كاري نميشه كرد :))

همونجا سكته رو ميزنم :)))


http://s2.picofile.com/file/7674378816/65950_223386141135222_1035439567_n.jpg
 
 

 
 
 
 
 
 
 

 

یکی از تفریحات دهه شصتیا و هفتادیا این بود که به یکی میگفتن پیشونیتو پاک کن و در همین حین چونشونو میخاروندن ، بعد اون یارو گیج میشد چونشو پاک میکرد !

.

.

.

آآآآقااااا … واسه شما این حالت پیش اومده ؟؟؟ عایا ؟ هل ؟ هذا ؟
تو خونه جلو آینه ای : اَاَه اَه چقد موهام زشت شده برم کوتاشون کنم !
تو آرایشگاه که میری جلو آینه : به به ، این دیگه کیه ؟ چه مدل موی قشنگی !!؟؟ اِاِ اینکه منم ؟

.

.

.

یه شب خونه تنها بودم یهو صدای خنده از حیاط شنیدم ، گفتم برم بیرون ببیم کیه …
رفتم تو حیاط و چند متری رفتم جلو وایسادم بازم دیدم میخنده ، بازم یه خرده رفتم جلو وایسادم ، بازم صدای خنده اومد !
داشتم خودمو خراب میکردم ولی بازم رفتم جلو …
الان فهمیدین حیاطمون بزرگه یا بازم برم جلو ؟؟؟

.

.

.

چشمم دیگر آب نمی خوره ، لامصب رانی ام گرفتم نخورد …
به نظرتون ببرمش سینما باهام آشتی میکنه آیا ؟؟؟

.

.

.

این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟
.

.

.

سیاست های غلط به این میگن :

سیاثط ، صیاصت ، ثیاصت ، سیاصط ، ثیاثت ، صیاست ، صیاثط …

.

.

.

آن چیست که چشم دارد ولی نمیبیند ؟ پا دارد ولی حرکت نمیکند ؟ بال دارد ولی پرواز نمیکند ؟ نوک دارد ولی غذا نمیخورد ؟
پرنده ی مرده‏ !‏‏!‏‏!‏‏

.

.

.

آشپزه اومده تو تلوزیون میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهیه کنن !!!
حالا مواد اولیه ش چی بود ؟
گوشت بوقلمون دودی ، پنیر پیتزا ، نون تست ، سس فرانسوی و سایر مخلفات …

.

.

.

راهنمای علمی و عملی استفاده از نخ دندان :
آنقدر به کارتان ادامه دهید تا روی نخ خون مشاهده کنید ، این یعنی هیچ چیز اضافه ای بین دندان ها موجود نیست و شما دارید بــــــــــــــــــــــــــــــوق !

.

.

.

و خداوند انسانهایی را آفرید که به اشتباه فکر می کنن خیلی خوشمزه هستن و بدین سان اعصاب بشریت به فنا رهسپار گشت !

.

.

.

یارو مخاطب خاصش زنگ زده با گریه میگه پویا میخوان منو از تو جدا کنن ، داره واسم خواستگار میاد !
پویا نمیدونم قراره چی بشه ؟!
وااااای خدای من اگه جوابم مثبت باشه چی ؟ هیچوقت خودمو نمیبخشم !
من
o_O
خواستگار ^_^
اسماعیل فلاح خبرنگار اعزامی صدا و سیما

.

.

.

یه سری گیگیلی ها هستن که وقتی از دماغت درشون میاری ، هرچقدر میمالیشون زیر میز کامپیوتر از دستت جدا نمیشن !
خواستم بگم اینارو اذیت نکنید ، اینا یه قهرمانن ، اینارو باید پا شد رفت شست …

.

.

.

ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩ انتخابات ﺷﺪﻥ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻗﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪونن !
ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﻳﻨﻴﻪ …

.

.

.

موهامو میبندم ، میگن مثه دم خر شدی …
صاف میکنم ، میگن شکل دخترا شدی …
هیچکار نمیکنم ، همونجوری فرفری میمونه ،‌ میگن شکل گوسفند شدی …
رفتم کوتاه کردم ، همون آدما اومدن میگن موی بلند بهت بیشتر میاد !!!

.

.

.

نمیدونم چرا دخترای امروزی از سایز کله شون راضی نیستن !
حتما باید یه قابلمه یا زودپزی چیزی بزارن زیر روسریشون تا سرشون بشه اندازه گنبد امامزاده داود !

.

.

.

هروقت حوصله ندارم این همه صفحه رو ببندم و کامپیوترو خاموش کنم ، کلید سه راهـی رو از پایین با پام فشار میدم و خطاب به کامپیوتر میگم : فکر کن برق رفت !!!
والا !!! چه کاریه یه ساعت طولش میدین ؟؟؟

.

.

.

ارتباطات توی ایران اینجوریه که به طرف ایمیل میزنی بعد باید اس ام اس بفرستی “ایمیلتو چک کن” بعد باید زنگ بزنی بگی “اس ام اساتو چک کن” !

.

.

.

به لقمان گفتند با چی میای اینترنت ؟
گفت : با بی ادبان !

.

.

.

یه قسمت میتی کومان بود که یارو علامت مخصوص حاکم بزرگو پیازم حساب نکرد و میخواست بزنه پیرمرده رو بکشه که زدن کشتنش !
خیلی با خدا بیامرز حال کردم …
شادی روح پر فتوحش ۱دقیقه سکوت لطفا …

.

.

.

دوست عزیز اگر روزی دیدی دشمن داری ، بدان یک جا یک کرمی ریخته ای ، الزاما دلیل بر موفقیت شما نیست ! قربون اون اعتماد به نفست برم !!! مردم که دیوانه نیستن !
اگر هم روزی ترکت کردن ، حالا نه که حتما لیاقتت رو نداشتن !!! ۲% احتمال بده آدم غیر قابل تحملی بودی !!! هان ؟ نظرت چیه ؟؟؟

 

دیشب با داداشم نشستیم پای هندونه

جاتون خالی با قاشق تمام مغزش رو تراشیدیم و خوردیم

بابام از اونور داد میزنه میگه : یه ذره هندونه بزارید بمونه روی اون پوست

تا رومون بشه بزاریمش دم در ! اینجوری مردم فک میکنن بز تو خونه بستیم :|

.

.

.

گاهی انقد تو کارام “دس دس” میکنم که یهو اطرافیانم پا میشن شروع میکنن رقصیدن …

.

.

.

مگه عمر پشه سه چهار روز نیست ؟
چطوری توی این چند روز میتونه یاد بگیره که مگ
س کش دید باید قایم شه الدنگ ؟

.

.

.

امروز ۵۰ متر دنبال تاکسی دویدم

بعد راننده نگه داشت گفت میخوای سوار بشی ؟؟

گفتم نه داداش فقط میخواستم که سفر خوشی رو برات آرزو کنم !

.

.

.

شمـــام وقتی از خواب بیدار میشید

چند دقیقه تو جاتون میمونیـــن تا لـــود بشین آیــــــا ؟؟ :))

.

.

.

ﺻﺪﺍﯼ ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ

ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺸﻢ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﭘﺮﻭﺭﺷﮕﺎﻩ

ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﯼ

ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ

ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﻡ ﯾﮑﯿﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﺑﺮﻩ ﺳﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ

ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﺎ !

.

.

.

شمام تو امتحانا هرچی سوال بلد بودید ۰/۵ نمره داشت

هر چی بلد نبودید ۲ نمره ای بود!؟ :))

.

.

.

من اولش یه گوله نمک یددار بودم بعدش دستو پا در آوردم …
گفتم شما هم درجریان باشید !

.

.

.

قرار بود با یه اسب سفید برم دنبال دخترِ آرزوهام بعد به این نتیجه رسیدم “خوو لامصب یکی دو تا نیستن که !”
حالا قرار شده یه وَن بگیرم یکی یکی برم دنبالشون !
والـــــــــا !!!

.

.

.

دارم به این فکر میکنم وقتی یه جزوه رو میشه تو یه روز خوند حتما میشه تو یه روزم درسش داد !
پس ما چرا یه ترم دانشگاه میریم ؟

.

.

.

امشب پر از بغضم رفیق ، شانه ات ساعتی چند ؟؟؟
چی ؟؟؟ ۵۵۰۰ ؟؟؟ چه خبره ؟ مارو بگو به تو میگیم رفیق … نخواستیم آقا …

.

.

.

رنگ رخسار خبر میدهد از وضعیت حساب بانکی !

.

.

.

دنیای عجیبیه واقعا :
تو دهه ۶۰ ملت دوس داشتن یه پیکان داشته باشن !
تو دهه ۷۰ ملت دوس داشتن پراید داشته باشن !
تو دهه ۸۰ ملت دوس داشتن یه ماشین لوکس (پژو ، پارس ، زانتیا ، مزدا۳ ، پرادو ، لکسوس ، لامبورگینی ، پورشه) داشته باشن !
تو دهه ۹۰ ملت دوس دارن پراید داشته باشن !

.

.

.

یکی رفته آتلیه عکس انداخته فقط واسه پروفایل فیس دوقش ؛ یکی هم مثل من ۲ساله دانشگاه میگه ۶قطعه عکس بیار واسه پروندت !

.

.

.

بچه های امروزی رو نمیتونم درک کنم :
بهش آدامس موزی میدم ناز میکنه میگه این آدامسا بو میدن و بدمزه ن نمیخورم !
زمان ما آدامس موزی خدایی میکرد ؛ ما اول کاغذشو نیم ساعت لیس میزدیم بعد میرفتیم سراغه خودش !!!

.

.

.

صب از خونه زدم بیرون ، دیدم گوشیم نیست

از یه بنده خدایی گوشی گرفتم

زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من تو خونه ست؟

گفتن حالا میگردیم خبر میدیم

یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره

پیداش کردم دیدم از خونه زنگ میزنن

میگم: بله؟

میگن: الو سلام؛میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا؛ بگرد پیداش کن !

.

.

.

“چند مگس مگه؟”

تعجب یک اصفهانی از حجم فلش مموری !

.

.

.

ما خواهان تمرگیدن دکمه “پ کیبورد در یک جای ثابت می باشیم !

.

.

.

رفتم بانک به تحویلدار گفتم : میخوام یه حساب مشترک باز کنم !
میپرسه با کی ؟
گفتم : با یکی که خیلی پول داره …
گفت : خودتو مسخره کن !
اعصابا هم ضعیف شده ،
ملت کارشونم درست انجام نمیدن !!!

.

.

.

الان شش ترمه درس خوندم چهار ترم مشروط شدم ؛ کدام گزینه نزدیک به من است ؟
مخروج
مجبور
مشمول
همه موارد به ترتیب حروف الفبا

.

.

.

پسرخالم معدلش شده ۱۹٫۷۵

سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته

من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف روپایی میزدم !

.

.

.

یه بارم عاشق شدم بعد بیشتر فکر کردم دیدم نه بابا جیش دارم ! :))

.

.

.

یه قانونی هست که میگه اگه بری کره مریخ

اونجا سیگار بکشی

بابات یهو اتفاقی اونجا داره رد میشه !

.

.

.

تو هر زمینه ای خر شدیم ، به جز “خرپولی” !

.

.

.

ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ

ﮔﻔﺖ ﻧﻨﻪ ﺟﻮﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﻋﻔﺎﺩﻩ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻫﻢ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺏ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻦ

ﺍﮔﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻦ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﻏﻮﻧﺖ ﻣﯿﺰﺩﯼ :D

ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ ! :))

.

.

.

ملت میرن آتلیه عکس میگیرن

نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی میکنن

بعد وقتی میری از نزدیک میبینیشون

قصر رویاهات تبدیل میشه به یه همکف ۴۰ متری ! :D

.

.

.

طرف تو آهنگش میگه :

چرا خورشید میتابه چرا میچرخه زمین

 عشق من بگو چرا تو فقط بگو همین

خب روانی مگه با گالیله و نیوتــــــــون طرفی !؟

.

.

.

گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه

یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی

الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !

بیشعور کثافت ولمون کن دیگه

گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم! :|

.

.

.

گاهی نمیتونم تشخیص بدم

که من واقعا الان گشنمه

یا فقط حوصلم سر رفته !

.

.

.

به سلامتیه لبخندی که کمکت میکنه

برا همه توضیح ندی حالت داغونه

.

.

.

روباه میره پیش خدا میگه خدایا چرامنو این همه حیله گرو دروغ گو آفریدی؟

خدامیگه ناشکرنباش. بروشهر ببین چه موجوداتی آفریدم!


به مامانم میگم میز مبل برای گل گذاشتن روش نیست ، واسه اینه که پامو بزاریم روش حالشو ببریم !
میگه پس اون جارویی هم که تو خونس برای تمیز کردن نیس برای خوردن تو صورتته …

.

.

.

پیراهن تازمو با کلی ذوق و شوق به بابام نشون دادم ، میگه مبارکه عین رو بالشیای خدا بیامرز مادربزرگمه !

.

.

.

چند روز پیش دلم درد میکرد به مامانم گفتم دلم درد میکنه میخوام برم دکتر ! مامان بزرگم که اونجا بود گفت : نمیخواد بری دکتر ! نوشابه بخور ! ما قدیما وقتی بز و گوسفندامون معدشون بهم میریخت بهشون نوشابه می دادیم !!!

.

.

.

دخترخالم ۵سالشه اومده گوشیشو گذاشته رو تاقچه برگشته میگه : مامان یه وقت مسیجامو نخونیا !!!
اونوخت من تا ۱۰سالگی فک میکردم گوزنا شوهر آهوها ه
ستن …

.

.

.

از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟ میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن لاف نزن راستشو بگو !
بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم ؛ میگن مسخره بازی درنیار راستشو بگو !
ما باید به کدوم سازشون برقصیم ؟

.

.

.

تو جاده شمال تو این سرازیری های پیچ در پیچ مامانم میگه مگه شمال تو نقشه بالا نیست ؟ میگم چرا ؟!
میگه پس چرا ما همش سرازی میریم ؟؟؟

.

.

.

بابام یه مرغ مینا خریده نره ، بهش میگه : مرغ سینا …

.

.

.

برادرزادم اومده خونمون مهمونی بهش میگم میگو گرفتم سرخ کنم بخوریم اگه باز سیر نشدی یه پیتزایی خوب میشناسم می برمت اونجا …
برگشته میگه عمو خیلی گدایی ! چرا برام فلافل نمی گیری ؟

.

.

.

بابا بزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار میکنه که بزارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید ؟ میخوام برم نون و روزنامه و اینا بگیرم …
یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش ! رفته نونوایی محل به همه ی اونایی که تو صف بودن گفته عجب روزگاری شده ، پنج تا دختر دارم پنج تا پسر اونوقت تو این سن و سال من پیرمرد باید بیام تو صف وایسم نون اونارم من بگیرم …
تا یه مدت هرکس منو تو محل میدید نصیحتم می کرد !!!

.

.

.

عاقا ما یه دایی داریم وقتی باهاش اسم فامیل بازی میکنیم اگه مثلا اسمو نوشته باشه شیوا فامیلو مینویسه شیوایی ، اگه حیوونو بنویسه شیر اشیا رو مینویسه شیر پلاستیکی !
یه بارم حیوون با ک رو نوشته بود کک حالا دیگه خودتون کک پلاستیکی رو تصور کنین دیگه !

.

.

.

به بابام میگم خوب ماهی ۴۰هزار تومن یارانه ی منو میخوری به روی خودتم نمیاریااااا
برگشته میگه حاضرم ماهی
۴۰۰ تومن بدم ریختتو نبینم !!!
فک کنم منو توی زنبیل از روی آب رودخونه برداشتن …

.

.

.

دختر داییم ۴سالشه اومده میگه : باست نقاشی تشیدم !
من : عزیزم بده ببینم !
دختر داییم : منو دوش دالی ؟
من : معلومه جیگر !
دختر داییم : خیل خب ! این تویی اینم منم … اینام بچه هامونن !
من ۴سالم بود با شب اِدراری دست و پنجه نرم میکردم !

.

.

.

یکی از فامیلامونو بعد سالها تو مهمونی دیدم ، بهم گفت : چیکار میکنی ؟ گفتم کار کیف زنونه. گفت با موتور کیف میزنی یا پیاده ؟؟؟

.

.

.

دختر عمه م برگشته به مامانش میگه مامان چرا بلوتوثت روشنه ؟ عمه م با اعتماد به نفس کامل میگه خب اگه روشن نباشه که اس ام اس نمیاد …
کل فک و فامیل تا نیم ساعت داشتن مثل ذرات معلق بال بال میزدن !

.

.

.

به مامانم میگم : مامان جورابای من رو تخت بود چیکارشون کردی ؟
میگه : چه بدونم حتما گذاشتی تو
فیسبوکت !!!

.

.

.

مامانم رفته مسافرت ، خونمون از فرط شلوغی و کصافط مثه خرابه های هیروشیما بعد از انفجاره بمبه !
بابام : کاش یکی میومد خونه رو حسابی
تمیز میکرد بیست تومن میزاشتم کف دستش !
من : پول بده من تمیز می کنم !
بابام : لازم نکرده ، تو پول بده خودم تمیز می کنم !

.

.

.

به مامانم میگم موهام میریزه ، میگه کمتر برو اینترنت !!!
خواستم بگم اگه دردی ، مرضی ، سرطانی چیزی دارین بگین از مامانم بپرسم دلیلش چیه

 

وصیت کردم هرکی تو مراسم ختمم گفت:”خدابیامرزتش،راحت شد”

با لبه ی سینیه حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من!

.

.

.

بعضیا هستن میخوان باعث تنوع شن

ولی زیاد وارد نیسن باعث تهوع میشن . . .

.

.

.

بعضیام ﻫﺴﺘﻦ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﻣﻴﮕﻦ ﻣﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻓﻼﻥ ﻣﺎﻩ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ

ﮊﻥِ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﺍﺭﻥ |:

ﺑﺎﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾــــﻦ !!!

ﻋﻨﺪ ﻣـــــﺮﺍﻡ !!

ﺍﺻﻞ ﺑﺎﻣﻌﺮﻓﺘــــﺎ !!!!

ﺩ ﺁﺧﻪ ﻣﻬــــــﺮﺑﻮﻭﻭﻭﻥ !!

ﺍﺻﻦ ﺷﻤﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪ “تیر” … ﺧﻮﺑﻪ ؟

 

 

امشب عجيب احساس تنهايي مي کنم ! ...                   

      

                                       با تمام وجود حس مي کنم که هيچ کس نيست     

 

هيچ کس ... نشسته ام ...                                            

                  

                                         و به هر چه شکستني در جهان است مي انديشم ...

   

به شکل ماه در قاب حوض                                              

   

               و به خواب پشت پلک هاي بيدار ...

 

مي داني؟ ... با اين چشم هاي بسته                                 

 

                                            هرگز نخواهي توانست چشم انتظار آمدن کسي باشي ...

 

راستي دستهايت را هم از گوشهايت بردار                                  

                                                                    

                        اينها که گفتم همه بي صدا مي شکنند ...

 

مثل دل يک دوست ... شايد بهترين دوست!



یکشنبه بیست و ششم خرداد 1392 | GetBC(3); نظر بدهید

خدابا

 
 

خدایــــابه خدادلم گرفته

دلم گرفته از این روزگار

دلم گرفته از این روزها که خیلی تاریکتر از شبها شده

دلم گرفته از این شبهای بی ستاره

دلم گرفته از این قاب عکس خالی

دلم گرفته از این گلدونهای بدون گل

دلم گرفته از این انسانهای بدون دل

دلم گرفته از این که می خواهم سکوت را بشکنم اما نمی تونم

دلم گرفته از این که هنوز با کوه سخن نگفته از غصه متلاشی شد

دلم گرفته از این که چه کسی حرفم را خواهد شنید؟

دلم گرفته از این که گفتی میایی ولی نیامدی

دلم گرفته از این که چرا اسمون من سیاه وتیره شده؟چرا؟

دلم گرفته از این که چرا خونه من پنجره نداره؟

دلم گرفته از این که می خواهم بخندم اما نمی تونم

دلم گرفته از این قلم هم مرا یاری نمی کند

قلمی که با ریختن اشکهایم دیگر تاب و توان نوشتن را ندارد

 

 

 

 
 
امشب عجيب احساس تنهايي مي کنم ! ...                          

                                       با تمام وجود حس مي کنم که هيچ کس نيست       

هيچ کس ... نشسته ام ...                                                               

                                         و به هر چه شکستني در جهان است مي انديشم ...   

به شکل ماه در قاب حوض                                                  

               و به خواب پشت پلک هاي بيدار ... 

مي داني؟ ... با اين چشم هاي بسته                                   

                                            هرگز نخواهي توانست چشم انتظار آمدن کسي باشي ...

 

راستي دستهايت را هم از گشهايت بردار                                  

                                       

                        اينها که گفتم همه بي صدا مي شکنند ... 

مثل دل يک دوست ... شايد بهترين دوست!

 
 

خدایــــابه خدادلم گرفته

دلم گرفته از این روزگار

دلم گرفته از این روزها که خیلی تاریکتر از شبها شده

دلم گرفته از این شبهای بی ستاره

دلم گرفته از این قاب عکس خالی

دلم گرفته از این گلدونهای بدون گل

دلم گرفته از این انسانهای بدون دل

دلم گرفته از این که می خواهم سکوت را بشکنم اما نمی تونم

دلم گرفته از این که هنوز با کوه سخن نگفته از غصه متلاشی شد

دلم گرفته از این که چه کسی حرفم را خواهد شنید؟

دلم گرفته از این که گفتی میایی ولی نیامدی

دلم گرفته از این که چرا اسمون من سیاه وتیره شده؟چرا؟

دلم گرفته از این که چرا خونه من پنجره نداره؟

دلم گرفته از این که می خواهم بخندم اما نمی تونم

دلم گرفته از این قلم هم مرا یاری نمی کند

قلمی که با ریختن اشکهایم دیگر تاب و توان نوشتن را ندارد

خدایا به خدا دلم گرفته...




 

به نام پیوند دهنده قلب ها




شما یادتون نمیاد یه مسترابایی بود به صورت ذوزنقه ، خودش اینجا بود سوراخش نزدیک هسته کره زمین !
لامصب تون
ل وحشتی بود واسه خودش …
.
.
.
اﺻﻼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ
ﺷﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ !
ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﭼﻴﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ …
البته این نتیجه رو بعد از اینکه جواب امتحانام اومد کشف کردم !!!
.
.
.
فکرشو کن ، دغدغه زندگی دخترا رنگ ناخوناشونه ؛ اونوقت من میخوام برم بیرون فقط چک میکنم خشتکم پاره نباشه یِوَقت !
.
.
.
ﮐﻨﺎﺭﻡ هستی و ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ …
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺷﺎﻋﺮ این بوده که ﮐﻼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﺕ ﻓﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﻩ !!!
.
.
.
فقط تو ایرانه که بیسکوییت رنگارنگ و آدامس موزی خودش به عنوان یه واحد پول مستقل به حساب میان !
.
.
.
آیا میدانستید که حروف تشکیل دهنده ی جمله ی “
گلِ من الان میام ، تا ببینمت بای بای”توی یک ردیف حروف کیبرد قرار دارن ؟
نه جدی نگاه کن !
حالا هنگ کن !
کلی زحمت کشیدم تا کشفش کنم ! فک کنم نابغم …
.
.
.
اینایی که فک میکنن از من بهترن ، خدایی چه اعتماد به نفسی دارنا !؟!
.
.
.
عشق وقتی بشود دات کامی
حاصلش نیست جز ناکامی
نتیجه گیری : برید عشق های دات آی آری پیدا کنید !
.
.
.
من بررسی کردم دیدم درست کردن شکم سیکس پک خیلی
سخته ، همین شکم ایربگ که الان دارم بهتره ؛ تو تصادفات ایمن تر هم هست !!!
.
.
.
وقتی داری درس میخونی تازه میفهمی که بحث های شبکه ۴ هم خیلی سودمند و پرهیجانه !
.
.
.
از دختره یه جزوه خواستم … امروز منو صدا کرده میگه چرا رک و راست حرف دلتو نمیزنی ؟؟؟
من :|
جزوه :|
رک :|
.
.
.
بچه که بودم یه آبمیوه گیری داشتیم که وقتی روشنش میکردیم رسما رم میکرد و علاوه بر صدا و ویبره میرفت یه دوری هم میزد تو آشپزخونه ! بعد بابام همش منو مامور میکرد اینو نیگر دارم تا خودش هویجا رو آب بگیره … دقیقن حس اون کارگرایی رو داشتم که آسفالت رو سوراخ میکنن !
.
.
.
اینترنت ما هم شده ناسرعت پرمحدود …
.
.
.
داریم به نقطه ایی میرسیم که مثلن بریم آرایشگاه بگیم اندازه ۱۵۰۰تومن موهامو بزن …
.
.
.
تا دست به جزوه میشم ، جزوه میگه : بیـاع اع اع اع اع دوری کنیم از هــَــَــَــَـم …
.
.
.
دارو چیست ؟
دارو عبارت است از مجموعه عوارض جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد و برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز میشوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی میکنند !
.
.
.
ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﻣﯿﺮﻥ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ ﻭﯾﺰﺍﺷﻮﻥ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﺸﻪ ، ﻣﻨﻢ ۳ﻣﺎﻫﯽ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﻂ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻠﻢ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺗﺎ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﺍز دستش ندم !
.
.
.
اومدم به دختر فامیلمون اس ام اس بنویسم “? salam khoobi”
دستم خورد به “a” شد “?
asalam khoobi”
الان خبر دادن از ذوق غش کرده بهش سرم وصل کردن !
یه همچین آدم محبوب و جنتلمنی هستم …
.
.
.
یه ﺩﻭﺳﺖ ﭼﯿﻨﯽ ﺩﺍﺷﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩﺗﺶ ﺗﻮ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻡ … ﺩﻭﺳﺖ ﭼﯿﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﭼﻴﻨﮓ ﭼﻮﻧﮓ ﭼَﻦ ﭼﻮﻭﻥ ﻭ ﺟﺎﻥ به جان آفرین تسلیم کرد !
منم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻛﺸﻮﺭ ﭼﻴﻦ ﺳﻔﺮ ﻛﺮﺩﻡ  ﺍﻭنجا ﺍﺯ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﭼﯿﻨﯽ ﻣﻌﻨﯿﺶ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺩ ﭼﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ معنیش اینه که : ﭘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﻴﻠﻨﮓ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﻭﺭﺩﺍﺭ …
خو به من چه ؟؟؟ عین آدم میگفت دیگه ! خدا بیامرزتش …
.
.
.
بعضی وختا که دارم با آهنگ پلی شده همخونی میکنم حس میکنم صدام واقعا مثل همون خواننده صاحب اثره ؛ بعد یه لحظه آهنگو قطع میکنم و شروع میکنم واسه خودم میخونم …
فقط نمیدونم چرا هر دفه که اینکارو میکنم امیدم به زندگی خیلی کم میشه !
اصن حالم بد میشه ، از شما چه پنهون همون حالت تهوع !
.
.
.
اینجوری که داریم پیش میریم چند وقت دیگه باید به دخترا بگیم : مگه پسری که ابروهاتو برداشتی ؟
.
.
.
یه بارم اومدم مسخره بازی دربیارم به بابام گفتم ددی ، یهو دیدم با آرپیجی تو کوچه دنبالمه !
.
.
.
من وقتی میرم یه مهمونی که خیلی هم باهاشون رودربایستی دارم ، وقتی که یه سکوت مسخره حکمفرما میشه اونوقت از شکمم صدای حیوانات ماقبل تاریخ درمیاد که همه میگرخن !
اصن ی وضعی !
باغ وحشیه واسه خودش !
.
.
.
من نمی دونم اول هندزفری اختراع شد بعد گره کشف شد یا اول گره کشف شد بعد هندزفری !!!
.
.
.
ﻣﺎ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢِ ﯾﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ؛ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺮص ضد ﺗﻮﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﻻﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻢ !
.
.
.
امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :
زندگی چه می گوید ؟
جواب را در اتاقم پیدا کردم :
سقف گفت : اهداف بلند داشته باش !
پنجره گفت : دنیا را بنگر !
ساعت گفت : هر ثانیه با ارزش است !
آیینه گفت : قبل از هر کاری به بازتاب آن بیندیش !
تقویم گفت : به روز باش !
در گفت : در راه هدف هایت سختی ها را هُل بده و کنار بزن !
زمین گفت : با فروتنی نیایش کن !
و در آخر تخت خواب گفت : ولش کن بابا بگیر بخواب !!!

 
 

امروز بعد مدتها دیدم گوشیم زنگ خورد ؛ پریدم که زود جواب بدم دیدم سر زنگ دوم خاموش شد !
هرکاری میکنم روشن نمیشه ، فک کنم از هیجان زیاد خودشم دچار حمله قلبی شده سکته کرده بیچاره …
.
.
.

ﯾﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺑﺎ ﻋﺰﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ولی ﺣﺎﻻ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ !!!
.
.
.
اگه قرار باشه بین عشقت و یک میلیون دلار یکی رو انتخاب کنی ، اولین چیزی که با اون یک میلیون دلار میخری چیه ؟
.
.
.
یه زمانی بود اگه تلویزیون کسی تلتکست داشت انگار بوگاتی داشت !
رسما آدم حساب نمیکرد کسی رو …
.
.
.
دزدگیر در ایران عبارت است از وسیله ای برای یافتن صاحب خودرویی که بد جایی پارک کرده وگرنه همه ماشینهایی که دزدیده میشن دزدگیر دارن !!!
.
.
.
یه چیز میگم امکان نداره دانشجو باشی و تایید نکنی :
صبح بخوابی
سر کلاس نری
دوستات بگن استاد نیومد
ای حال میده ، ای حال میده !
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺴﺘﻪ رفته کنار و ﺩﯾﮕﻪ ﺳﻮﮊﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺑﻬﺶ گیر ﺑﺪﯾﻢ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ !
ﻗﯿﻤﺖ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ !
ﻣﺮﻍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﯾﻢ !
دلار هم خیله وقته بالا نرفته !
ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﺟﻨﺲ ﺭﻭ ﺻﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﺑﻪ ﺟﻮوﻧﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻗﻮﺕ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﻮﻧﻪ !
.
.
.
بعضیا هستن از سوسک میترسن اونوقت از قیافه بدون آرایش خودشون نمیترسن !
.
.
.
رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام :
- امسال سال چیه ؟
- مار
- پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو !
.
.
.
من فقط عاشق اینم روی سیمِ برق بشینم
حواست به من نباشه دزدکی بهت ب.ر.ی.ن.م
کفتر سیاوش قمیشی
.
.
.
وقتی بچه بودم یه بار  یه تیکه از قالی خونمونو سوزوندم بعد واسه اینکه مامانم نفهمه پماد سوختگی زدم تا خوب شه !
.
.
.
هیکل یارو شبیه نیمرخ چنگاله بعد هر موقع میپرسی کجا بودی میگه باشگاه !
.
.
.
پسر نوح با بدان بنشست ، بلند شد.
دوباره بنشست ، بلند شد.
هی بنشست ، هی بلند شد تا سری آخر عضله چهارسر رونش گرفت مجبور شد تا تهش بشینه !
.
.
.
یه ساعت پیش یه آلو خوردم هسته اش تو دهنمه حال ندارم برم بندازم سطل آشغال ؛ کسی نمیدونه چقد طول میکشه با بزاق دهن تجزیه شه ؟
.
.
.
دقتی رو که دخترا موقع روبوسی دارن تا اینکه آرایششون خراب نشه جراح مغز و اعصاب حین عمل نداره !!!
ماچ آبدار که از صدتا فحش براشون بدتره !
.
.
.
من همیشه بچگیام دوس داشتم وقتی گریه میکردم بغلم کنن بگن هیش مامی ایز هیر ، مامی لاوز یو …
اما خب متاسفانه اکثر مواقع میگفتن خفه خون بگیر لامصب !
.
.
.
ﺩﯾﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۲ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﻮﺩ ﺟﻠﻮ تلویزیون ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﯽ ﻭﯼ ﻫﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ و ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﻭﻟﻮﻡ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﻭﻟﻮﻡ تلویزیون. ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﺸمﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﻢ و به ﺟﺎی ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﻮشی رو ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﻢ ﺻﺪﺍﯼ تلویزیونﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺑﺮﺩﻡ ﺑﺎﻻ یهو برقا ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ.
ﺩﯾﺪﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑه ﺘﺮﺗﯿﺐ ﺑﺎ ﻭﯾﻨﭽﺴﺘﺮ ﻭ ﺷﻠﻨﮓ ﻭ ﮐﻔﮕﯿﺮ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ وﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ.
ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ که ﻫﯿﭽﯽ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﻔﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ !!!
.
.
.
یعنی این نوشابه کوچولوها بی خانواده محسوب میشن ؟
آخییییییییییییی
.
.
همین روزاس که روی مودما عکس مثانه یه آدم سالم رو بزارن کنار عکس مثانه یه معتاد به اینترنت مقایسه کنن و به ملت هشدار بدن !


یه سوال فنی…به بچه ی جوجه تیغی چی میگن؟

جوجه جوجه تیغی؟توله جوجه تیغی؟جوجه تیغاله(گوساله،بزغاله…) !

.

.

.

خداییش خیلی حال میده ها

فامیلیت صالح باشه

بعد اسم بچه ات رو بزاری ساحل

ملت دچار خود درگیری میشن !

.

.

.

اگه یه روز صبح از خواب بیدار شدی دیدی همه با لبخند نگات میکنن

بدون که تو خواب حسابی ویالن زدی !

.

.

.

دقت کردین اونایی که میخوان برن دندون پزشکی

۶-۷ برابر از قبل بیشتر مسواک میزنن که نشون بدن دندوناشون تمیزه !؟

.

.

.

شازده کوچولو از سیارشون زنگ زد به روباه و گفت :

چرا آدمها اینقدر از یکدیگر بت می سازند؟

صدا آمد :از بی ادبان!

فهمید اشتباهی شماره لقمان رو گرفته، قطع کرد…!

.

.

.

فقط یه ایرانیه که وقتی دنبال یه روش برای کاهش وزن میگرده

میپرسه چی بخورم که لاغر شم؟

برای لاغر شدن هم میخواد بخوره!

.

.

.

مگس نشسته روداداشم، اومد بزنتش گفتم:

ولش کن!

بذار هر گ… ی میخواد بخوره!

داداشم مونده بود ناراحت بشه یا بخنده بنده خدا!

.

.

.

جک و اس ام اس جدید

به دوستم میگم کیف پولت چقدر قشنگه

میگه چرم مشهد عموم از آلمان برام آورده!

.

.

.

من وقتی چهار سالم بود؛

از جلو دبیرستانا دخترانه که رد میشدم دخترا برام غش میکردن!

البته الانم اگه رد میشم غش میکننآ، ولی از خنده!!

.

.

.

جوک جدید

یارو به زنش می گه ببینم دیروز چت بود؟

زن می گه هیچی

امروز چته ؟

هیچی

نبینم فردا چت باشه ها !

.

.

.

ثابت شده !

دور از دسترسها همیشه میتابند ، مثل ستاره ، ماه

در دسترسها لامپی بیش نیستند !

تو هم که لامپ دستشویی همش !

.

.

.

من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهش مسج دادم”بابا پاشو بریم”.

وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه هم منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده ،

بلند گفت :عه تویی؟ باشه باباجان الان میریم!

.

.

.

دقت کردین ؟

هیچکی درس نمیخونه که چیز یاد بگیره

درس میخونه که نمره بیاره !

.

.

.

وقتی پشت آیفون میپرسی :”کیه؟ “

۹۵% مردم میگن “باز کن”، ۵% باقیمونده هم میگن :”منم”

هیچکس جواب درست نمیده

.

.

.

حیف نون چند متر دورتر از قبری گریه میکرد

ازش پرسیدند چرا نزدیکتر نمیری؟

گفت: مرحوم از فامیلای دورمون بود !

.

.

.

دیشب داشتم خواب پتروس فداکار رو میدیدم

صبح که بیدار شدم دیدم انگشتم تو دماغم گیر کرده !

.

.

.

ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﻧﻪ ﮐﻮﻟﺮ ﺭﻭﺷﻨﻪ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ، ﺑﺎﺑﺎﻫﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ

ﺑﺎﺱ ﺩﻗﯿﻘﻦ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻦ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻫﯽ ﺍﻟﮑﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ

ﻭ ﺩﺭِ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﻭﺑﺴﺘە ﻣﯿﮑﻨﻦ !

.

.

.

رانی چیست؟

وقتی کوچه ای در قم بسته باشد

مردم به هم می گویند داداش ، رانی نرو !

.

.

.

پیامک خنده دار

پلیس شهر حیف نون از شهروندان خواهش کرد :

از تعریف کردن مشکلات و گرانى ، جلوى دوربین هاى بزرگراهها جدأ خوددارى کنند !

.

.

.

شاید باور نکنید ولی هنوز هم آدم هایی وجود دارن

که تا دوربین و میکروفن می بینن اولین چیزی که به ذهنشون می رسه اینه:

” من کوچیکتر از اونی هستم که پیامی داشته باشم!

.

.

.

موبایلم امروز بهم گفت: منُ چرا میزنى به شارژ؟ واسه کى؟ واسه چى؟

هیچ جوابى نداشتم بدم، فقط از اتاق رفتم بیرون گذاشتم کمى با خودش خلوت کنه

.

.

.

من قبلاها به بدنم شامپو بدن خارجی میزدم،

اما از وقتی فهمیدم تو روز قیامت قراره بر علیه من شهادت بدن

بهشون گریس هم نمیزنم، آدم فروش های پس فطرت…!

.

.

.

آیا می دانید دکمه آسانسورو پشت هم تند تند بزنی‌ آسانسور زودتر نمیاد ایرانیِ عزیز!!!

.

.

.

اقا کیف پول من مثل پیازه ، بازش که میکنی گریت میگیره :|

.

.

.

صبح تو راه از یه خانمی خواستم ساعت بپرسم،

گفتم ببخشید،

گفت خواهش میکنم رفت!

.

.

.

حشره کش خالی‌ کردم تو اتاقم

من سر درد گرفتم دارم می‌میرم

پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!

.

.

.

تاحالا دقت کردین بعضیا وقتی میخوان یه حرف خنده دار بزنن

قبلش اعلام میکنن :آقا یچی میگم بخند

لامصبا آدم رو تو رودروایسی میزارن که بخندی

.

.

.

عاقا وقتی گوشیم خاموش باشه

حتی بیل گیس هم شخصأ برای استخدام شدنم توی ماکروسافت تماس گرفته

ولی بدلیل خاموش بودن بیخیالم شده

بعععععله اینجور شخص بد شانسیم من

.

.

.

دقت کردین بعضیا نه اونقدر هستن که جزو داشته هات حسابشون کنی

نه اونقدر نیستن که جزو نداشته هات!!

واقعا این مواقع حکم شرعی چیه!

.

.

.

من غلطای املایی مو اینجوری تشخیص میدم

که انگار این کلمه که نوشتم قیافش جدیده قبلنا یه جور دیگه بود .

.

.

.

مامان بزرگم گفت به منم اینترنت یاد بده

ببینم چیه که تورو از کارو زندگی انداخته

هیچی دیگه ازساعت ۶:۳۰ شروع کردیم،

هنوز نتونستم بهش بگم موس چیه !

.

.

.

تا حالا دقت کردین وقتی خودکارت قطع میشه

یه جا دیگه تستش میکنی مینویسه

ولی دوباره جای قبلیش میخوای بنویسی نمینویسه !!!

.

.

.

دختر همسایمون زنگ خونمون زده

رفتم درو باز کردم میگم سلام بفرمائید

میگه :سلام، خونه اید؟؟!؟

گفتم نه منو که می بینی آخرین مدل پیغام گیر هستم

بعد از صدای بوق پیام خودتان را بگذارید!!!

.

.

.

اگه از بچگی به جای سیگار بهمون میگفتن مسواک ضرر داره

الان هیچکس دندون درد نداشت همه دور هم جمع میشدیم

یواشکی مسواک میزدیم !

.

تو این فیلما دیدین وقتی از خواب پامیشن چقد تمیز و مرتبن !

خیلی تلاش کردم منم یبار اون جوری از خواب پا شم…^_^

ولی هر وقت پا میشم تو آینه خودمو میبینم

شبیه سرخ پوستای آدمخوار جنوب غربی آمریکای مرکزی شدم! -_-

.

.

.

مرد : ناهار چی داریم ؟

زن : ماکارونی

مرد : نمی خورم دوست ندارم

زن : چطور شنبه و یک شنبه و دو شنبه

و سه شنبه و چهار شنبه و پنج شنبه خوردی دوست داشتی !؟

.

.

.

وقتی می خوای خانمی رو از کاری منع کنی

بهش بگو: «برای پوستت خوب نیست»

در ۹۹٫۷۳ درصد موارد جواب می ده !

.

.

.

مدرسه :

۲+۲=۴

تمرین خونه :

۴+۲*۸/۲

سوال امتحان

حمید ۵ سیب دارد ، او هفت دقیقه تا رسیدن قطار فرصت دارد

 جرم خورشید را محاسبه کنید !

.

.

.

این تروریستا که بمب می ذارن و بعد مسئولیتش رو می پذیرن

خیلی آدمای مسئولیت پذیرین !

به نظرم دخترا باید یه همچین آدمایی رو واسه زندگیشون انتخاب کنن!

.

.

.

قابل توجه اونایی که سر کلاس میگفتن کوووو تا آخر ترم :
الان رسیدیم به همون “کو
ووو” ، پیاده بشید و از مناظر لذت ببرید !!!

.

.

.

تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته

یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش

باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش

بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه

بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه

بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه

ببینه مشروط میشه یا نه !

.

.

.

خوبی سرما خوردگی اینه که

هر وقت انگشت میکنی تو دماغت دست پر برمیگردی  !

.

.

.

یه بارم دونفر یه گوشه خفتم کردن یکیشون چاقو گذاشت زیر گلوم

گفت هرچی پول داری بده منم پنج تومن بیشتر تو جیبم نبود

ینی اینقد خجالت کشیدم که نگو

میخاستم به یارو بگم شماره کارت بده بعدا کارت به کارت میکنم !

.

.

.

یکی از مواردی که من توی انجامش خیلی جدی ام

رعایت کردن سمت چپ و راست هدفونمه !

.

.

.

زندگی خانمها سه مرحله دارد

۱- کودکی

۲- جوانی

۳- چقدر خوب موندی  !

.

.

.

.

.

.

از وقتی شوخی اختراع شد ، دیگه هیچ حرفی تودل کسی نموند !

.

.

.

من و برادرم سرما نمی خوریم اصلا

مامانم میگه برای اینکه وقتی بچه بودین ، از حمام که می اومدین

میذاشتمتون جلو پنکه خشک بشین حالا بدنتون مقاوم شده !

.

.

.

میدونستین بزرگترین ریسکی که یه پدر مادر میتونن موقع تولد دخترشون بکنن

اینه که اسمشو بذارن زیبا !

.

.

.

میگن آرامش یعنی هروقت قهر کنی ، مطمئن باشی کسی جاتو نمی گیره

ما که تا یه عشوه اومدیم طرف عروسی کرد رفت !

.

.

.

شازده کوچولو به روباه گفت : بیااااااااا

روباه اومد و گفت : ها چی میگی ؟

شازده کوچولو گفت : دوری کنیم از هـــــــــــم !

.

.

.

چیزی که تو فروشگاه ها رو وسایل نوشته:

لطفا دست نزنید

چیزی که من می خونم:

وقتی کسی حواسش نیست دست بزنید !

.

.

.

دختری از مردی پرسید :

چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم

در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟

مرد جواب داد:

به من بگو چرا زندگی میکنیم

در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟

هیچی دیگه

دختره هم زد تو دهنش

گفت سوال منو با سوال جواب نده  !

.

.

.

.

این روزا به هرکی محبت میکنی

فکر میکنه از خوبیِ خودشه !

.

.

.

روی زمینی زندگی میکنیم که خودش رو

« جو » گرفته

دیگه تکلیف آدماش معلومه  !

.

.

.

یکی از طنزهای تلخ زمانه ما اینه که

فرهنگ ها و طرز فکرهای مختلف

سر اینکه ثابت کنند کدوم صلح طلب ترند ، با هم وارد جنگ شدند !


 

.

 
 
 

 

آموزش بوسیدن 

 

1- منتظر وضعیت مناسب باشید. تماس چشمی، وضعیت دست‌ها و نحوه‌ی قرار گرفتن سرها نسبت به هم را بسنجید و موقعیت مناسب را به دست آورید.

2- زودتر کار را تمام کنید. منتظر ماندن فقط لحظات را سردتر و بی‌لطافت‌تر خواهد کرد.

3- تماس چشمی را در هنگام نزدیک شدن حفظ کنید. سعی کنید تا لحظه‌ی تماس لب‌ها چشمانتان را نبندید.

4- کمی سرتان را به یک سو بچرخانید تا هنگام نزدیک شدن و بوسیدن بینی‌هایتان به هم نخورد و باعث خراب شدن ملاقاتتان نشود.

5- لب‌هایتان را با ملایمت روی لب‌های معشوقتان فشار دهید. فعلا سعی نکنید دم را بمکید.

6- خودتان را رها کنید. به چشم‌های معشوقتان نگاه کنید. اگر دیدید او به شما نگاه نمی‌کند بهتر است ادامه ندهید.

7- پس از بوسه‌ی اول ، معشوقتان را دوباره ببوسید. برای بوسه‌های بعدی آزادی عمل و راحتی و بیشتری دارید در نتیجه لذت بیشتری هم خواهید برد.


8- با بوسه‌هایتان بدن معشوقتان را کاوش کنید. به نرمی و با لطافت گردن،‌ گوش‌ها و مژگان او را ببوسید. حالا دیگر باید حال بهتری داشته باشید از این به بعد دیگر خودتان می‌دانید چگونه ببوسید و کجاها را مورد نوازش و بوسه قرار دهید.




بوسیدن بشکل پروانه

در روبروی همدیگر قرار گیرید به فاصله کمتر از یک نفس و سپس بازکنید و ببندید پلکهایتان را در مقابل نفر مقابل.اگر شما اینکار را صحیح انجام دهیداحساس بال زدن دونفره شما یکی خواهد شد در قلبهایتان.


بوسه ازگونه

یک بوس دوستانه به معنای من واقعا شمارا دوست دارم.اولین بوسیدنی که معمولا در قرارهااتفاق می افتد این روشمیباشد.دستهایتان را روی شانه طرف مقابل قراردهید سپس بطور آقاوار لبهایتان را بهگونه طرف مقابل تماس دهید واهسته بگذرانید.


بوسه از لاله گوش

نرمه گوش رابچشید و مک بزنید .از مک زدن با صدای بلند خودداری شودچون گوشها حساس به صدای بلند هستند.


بوسه اسکیمویی

در این حالت صورت دونفر بایستی به اندازه کمتر از یک نفس به هم نزدیک شده سپس بینی های خودرا به یکدیگر بمالید.

بوسه از چشمان

سر طرف مقابل را با دو دستان حود بگیرید و به آرامی سر یار خود را به طرفی که می خواهید ببوسید حرکت دهیدسپس بطور آهسته بوسه خود را بطرف چشمان طرف مقابل خود سوق دهیدویک بوسه محبت آمیز از قسمت بالای چشمان بسته شده بکنید.


بوسه از پلک

هنگامی که شریک شما در حال استراحت با چشمان بسته می باشد خیلی خیلی محترمانه بوسه ای از فسمت فوقانی پلکها بکنید.(یه بوسه خیلی خودمانی)

بوسه از انگشتان

هنگام خواب انگشتان طرف مقابلتان را مک بزنید.این عمل می تواند خیلی فریبا و لذت بخش باشد.

بوسه از پا

یک رفتار شهوانی و خیالی. این عمل ممکن غلغلک دهنده باشد اما ارام باشید و از این حرکت لذت ببرید.


بوسه از پیشانی

این بوس به بوس مادرانه یا دوستانه معروف است .بوسه از پیشانی به هر کسی می تواند آرامش ببخشد. برای اینکار لبان خود را به آرامی باپیشانی طرف مقابل تماس داده و بگذارنید.

بوسه منجمد

یک بوسه شوخی آمیز. برای اینکار یک تکه یخ کوچک را دهان خود بگذاریدسپس دهان خود را باز کنید و یک بوسه از طرف مقابل خود بفرمایین(البته با زبان خود تکه یخ را تکان دهید) این بوسه شهوانی فرانسوی می باشد.


بوسه فرانسوی

در این نوع از بوسه زبانها با یکدیگردرگیر می گردد

بوسه میوه ای

در این حالت شما باید یک تکه میوه را بین دو لب خود قراردهید(میوه های آبدار مثل انگور- توت فرنگی - تکه کوچکی از آناناس یا انبه ایده ال هستند)همدستان را ببوسیددر این حین گاز کوچکی از میوه بزنیداینکار را ادامه دهید تا میوه نیمه شود در این حال اجازه دهید آب میوه بر روی دهانتان جاری شود.

بوسه از دستان

دست همسرتان را به آرامی تا پیش لبهایتان بالا بیاوریدسپس به اهستگی لب خودرا بر پشت دست همسرتان لمس دهید(منظور اینه که ماچ کنِید).البته حالت قدیمی این نوع بوسه به حالت تعظیم وار بود که نمایش دهنده تسلیم مرد در برابر زن بود.


یه بوسه با مزه

لب خود را با یک توار چسب ببندیدوسپس توجه شریک خود را جلب کنیدوقتی همسرتان به شما نزدیک شدسروصدا اپجاد کنید بطوری که مثلا در حال گفتن چیری هستیدو طوری وانمود کنید که نمی توانید نوار جسب را باز کنیدوقتی که یار شما نوار چسب را از لب شما باز می کند تا بفهمد که شما چه می گوییدبه او بگوییداین لبها فقط برای یک چیر خوب است و سپس یک بوسه اتشی مزاج از او بگیرید.
بوسه از نوع گرم و سرد

ربان شریک خود را بلیسید تا گرم گرم شود . سپس بلافاصله وزش بادی بر روی آن با دهان خود ایجاد نماییداین کار باعث ایجاد سر و صدای شهوانی از طرف مقابل خواهد شد.

بوسه زیر دارواش(نوعی گیاه )

خاطر خواه خود را با یک بوسه آقا منشانه زیر گیاه دارواش غافلگیر نمایید. این حالت همچنین برای افراد خجالتی عالیه تا از شریک خود یه بوسه توپ بگیرند.

بوسه بصورت به حروف نوشتن

برای یار خود یک بوسه در نامه های مخصوص این کار بفرسـتیدو به جای هر بوسه یک حرف x در یک ردیف بنویسید مثل این xxxxxxx


بوسه زبانی

اندکی قبل از بوسیدن زبان خود را برروی لبهای عاشق خود حرکت دهید و لب بالا یا پایین هم فرقی نمی کند و این بستگی به موقعیت لبهای شما دارد.( آخر خوشگذرانی )

بوسه و نوازش کردن گردن

در این حالت شما بایستی از بالای گردن به سمت پایین شروع به خوردن نمایید(حالت خوردن )در آخر کار هم یه بوسه جانانه از لبان طرف مقابل بفرمایین

 

http://eshghemanblog.persiangig.com/image/boosss/6k.gif



http://www.funxtra.com/images/smilies/kiss.gif.gif




http://www.nixiesplace.com/images/KissLips2.gif




http://www.glitterjoy.com/comments/monday/monday-kiss.gif

 

بوسیدن بشکل پروانه
در روبروی همدیگر قرار گیرید به فاصله کمتر از یک نفس و سپس بازکنید و ببندید پلکهایتان را در مقابل نفر مقابل.اگر شما اینکار را صحیح انجام دهیداحساس بال زدن دونفره شما یکی خواهد شد در قلبهایتان.


بوسه از گونه

یک بوس دوستانه به معنای من واقعا شمارا دوست دارم.اولین بوسیدنی که معمولا در قرارهااتفاق می افتد این روشمیباشد.دستهایتان را روی شانه طرف مقابل قراردهید سپس بطور آقاوار لبهایتان را بهگونه طرف مقابل تماس دهید واهسته بگذرانید.


بوسه از لاله گوش

نرمه گوش رابچشید و مک بزنید .از مک زدن با صدای بلند خودداری شودچون گوشها حساس به صدای بلند هستند.


بوسه اسکیمویی


در این حالت صورت دونفر بایستی به اندازه کمتر از یک نفس به هم نزدیک شده سپس بینی های خودرا به یکدیگر بمالید.



بوسه از چشمان


سر طرف مقابل را با دو دستان حود بگیرید و به آرامی سر یار خود را به طرفی که می خواهید ببوسید حرکت دهیدسپس بطور آهسته بوسه خود را بطرف چشمان طرف مقابل خود سوق دهیدویک بوسه محبت آمیز از قسمت بالای چشمان بسته شده بکنید.



بوسه از پلک


هنگامی که شریک شما در حال استراحت با چشمان بسته می باشد خیلی خیلی محترمانه بوسه ای از فسمت فوقانی پلکها بکنید.(یه بوسه خیلی خودمانی)



بوسه از انگشتان


هنگام خواب انگشتان طرف مقابلتان را مک بزنید.این عمل می تواند خیلی فریبا و لذت بخش باشد.

بوسه از پا
یک رفتار شهوانی و خیالی. این عمل ممکن غلغلک دهنده باشد اما ارام باشید و از این حرکت لذت ببرید.


بوسه از پیشانی
این بوس به بوس مادرانه یا دوستانه معروف است .بوسه از پیشانی به هر کسی می تواند آرامش ببخشد. برای اینکار لبان خود را به آرامی باپیشانی طرف مقابل تماس داده و بگذارنید.


بوسه منجمد
یک بوسه شوخی آمیز. برای اینکار یک تکه یخ کوچک را دهان خود بگذاریدسپس دهان خود را باز کنید و یک بوسه از طرف مقابل خود بفرمایین(البته با زبان خود تکه یخ را تکان دهید) این بوسه شهوانی فرانسوی می باشد.


بوسه فرانسوی
در این نوع از بوسه زبانها با یکدیگردرگیر می گردد


بوسه میوه ای
در این حالت شما باید یک تکه میوه را بین دو لب خود قراردهید(میوه های آبدار مثل انگور- توت فرنگی - تکه کوچکی از آناناس یا انبه ایده ال هستند)همدستان را ببوسیددر این حین گاز کوچکی از میوه بزنیداینکار را ادامه دهید تا میوه نیمه شود در این حال اجازه دهید آب میوه بر روی دهانتان جاری شود.


بوسه از دستان
دست همسرتان را به آرامی تا پیش لبهایتان بالا بیاوریدسپس به اهستگی لب خودرا بر پشت دست همسرتان لمس دهید(منظور اینه که ماچ کنِید).البته حالت قدیمی این نوع بوسه به حالت تعظیم وار بود که نمایش دهنده تسلیم مرد در برابر زن بود.


یه بوسه با مزه
لب خود را با یک توار چسب ببندیدوسپس توجه شریک خود را جلب کنیدوقتی همسرتان به شما نزدیک شدسروصدا اپجاد کنید بطوری که مثلا در حال گفتن چیری هستیدو طوری وانمود کنید که نمی توانید نوار جسب را باز کنیدوقتی که یار شما نوار چسب را از لب شما باز می کند تا بفهمد که شما چه می گوییدبه او بگوییداین لبها فقط برای یک چیر خوب است و سپس یک بوسه اتشی مزاج از او بگیرید.


بوسه از نوع گرم و سرد
ربان شریک خود را بلیسید تا گرم گرم شود . سپس بلافاصله وزش بادی بر روی آن با دهان خود ایجاد نماییداین کار باعث ایجاد سر و صدای شهوانی از طرف مقابل خواهد شد.


بوسه زیر دارواش(نوعی گیاه )
حاطر خواه خود را با یک بوسه آقا منشانه زیر گیاه دارواش غافلگیر نمایید. این حالت همچنین برای افراد خجالتی عالیه تا از شریک خود یه بوسه توپ بگیرند.


بوسه بصورت به حروف نوشتن
برای یار خود یک بوسه در نامه های مخصوص این کار بفرسـتیدو به جای هر بوسه یک حرف x در یک ردیف بنویسید مثل این xxxxxxx


بوسه زبانی
اندکی قبل از بوسیدن زبان خود را برروی لبهای عاشق خود حرکت دهید و لب بالا یا پایین هم فرقی نمی کند و این بستگی به موقعیت لبهای شما دارد.( آخر خوشگذرانی )


بوسه و نوازش کردن گردن
در این حالت شما بایستی از بالای گردن به سمت پایین شروع به خوردن نمایید(حالت خوردن )در آخر کار هم یه بوسه جانانه از لبان طرف مقابل بفرمایین.

 


 

 

بوسيدن دختر و  پسر

 

 

ني ني در روشويي

 

كنارم بخواب و به دورم بتابو

از اين لب بنوش چو تشنه كه آبو

گل آتشي تو حرارت منم من

كه ديوانه بي قرارت منم من

خدا دوست دارد لبي كه ببوسد نه آن لب كه از ترس دوزخ بپوسد

خدا دوست دارد من و تو بخندیم نه در جاهلیت بپوسیم بگندیم

بخواب آرام پیش من لبت را بر لبم بگذار

مرا لمسم کن و دل را به این عاشق ترین بسپار

بخواب آرام پیش من منی که بی تو میمیرم

لبت را بر لبم بگذار که جان تازه می گیرم

 

 

 

 

 

اِ...برگشتی؟ جالبه!

فک نمیکردم انقد پست باشی .

 به آدمای اشتباهی اعتماد 

 به آدمای اشتباهی هم مظنون شدم . 

      

  انتقام خوبه :)

 


 
 
 
خیلی وقته سعی می کنم برام مهم نباشه...

از قبل از شب عروسی، حتی قبل از یه مهمونیه دیگه که یادم نمیاد مناسبتش چی بود!

ولی هر وقت چشم تو چشم میشیم، از کنارم رد میشه، 

 یا حتی وقتی که اسمش میاد ؛

سَرَم میوفته پایین ،

دستام میلرزه ،

ذهنم شلوغ میشه از کلی خاطره...

میفهمه خودش...میدونم که میفهمه...

ولی هیچ دلیلی واسه این کارا پیدا نمیکنم .

.have no idea what the hell he told hid friends...but many things changed.

فکر میکردم بازیمون خیلی وقت پیش تموم شده باشه!

کاملا مشخص بود تو بردی!!

?what do U get by continuing this fucking story


 
 

 

 

 
 
 
 
ساعت: 2 شب

مکان: خونه, ساکت و تاریک

همه خواب تو بیدار؛ زل زدی به کتاب ریاضی...یک هفته فیلم دیدن و ول چرخیدن تمومید!

یک شب مونده به امتحان میبینی به جز اون 2 سوالی که صرفا جهت گول زدن خانواده حل کردی بقیه کتاب مونده!!

صدای کولری که رو اعصابه...!

یک خودکار دستت کلی کاغذ جلوت یک کتاب وسطش یکم اونورتر 

رو پاتختی یک لیوان نصفه نیمه نسکافه که یک دو ساعت قبلش داغ داغ بود!

بله....زندگیه این روزهای من...! 

 
 

 
 
 
گاهی وختا هست, آدم خیلی خسته میشه

اونقد خسته که حتی یک ثانیه ام حوصله کل کل کردن با آدمای بی منطق رو نداره....

بعد,

سکوت میکنه, با یه نفس عمیق که بیشتر شبیه آهه راهِ خودشو میگیره و میره..

آلان به همون اندازه خسته ام....

 
 
 

 

 

 
 
 

خدایا
از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار.
نگاهی ...
یادی ...
تصویری ...
خاطره ای ...
برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد ،
روزی چقدر عاشق بودیم ...!


نگاهات که همیشه تو ذهنم میمونه...

خیالت از بابب اونا راحت باشه!

از همون اولین نگاهی که توی جمع به اون شلوغی مستقیم نگاه میکردی تو چشام..هــــــ ـه

سخت بود بهت نگاه نکنم.

وسط مسخره بازیامون حتی!

آخرین نگاهت که سریع دزدیدیش...

یه روزی اونقدر منتظر بودی که منم به چشات نگاه کنم یه روزیم...

خاطره هــات که...خدایا...!

کمکم کن

میدونم که خودم خراب کردم...

ولی درستش کن... :-بغض


 
 

 
 

بدانید و آگاه باشید که خــــــــــــر بسیار است :دی

(تجربه داشتم که میگم :)) )

+دلم اون نگاهاتو میخواد...

اون بوی ادکلنی که حتی وقتی نبودی بوش توی اتاق پیچیده بود..

نیستی...


 
 

 

 

دستت درد نکند...

که دانه هایِ بافتنی ِ خوش طرح ِ دوستی مان را

دانه...

دانه...

حالا که بُهبُهه ی ِ زمستان است

تا دانه یِ آخر شکافتی...

+انصافا از تو انتظار نداشتم...

ولی راحت باش...اهل تلافی نیستم : )

یاد این افتادم: (یکی از دوستان وقتی از ایشون نارحت بود چند بار گفت)

It's better to be alone instead of being with those disgusting people that cause you feel alone
 
 

 

 

 
 
 
چقد عجیبه...

تو یک روزه برفی تو هوای آزاد تکیه بدی به در, منتظر کسی ک دوسش داری...

بیاد,برات دست تکون بده..آروم لبخند بزنی آهسته صداش کنی روبه روی کسایی ک تمام ذهنشون حرفاییه ک بین ما زده میشه ازش سوال بپرسی...

با خنده جوابتو میده ولی گوش نمیکنی محو خندیدنش,پلک زدنش نگاه کردنش وقتی رو صورتش برفای ریز نشسته میشی :)

بعد ک به خودت میای میبینی داره میره یه حس مبهم داره تورو به وجد میاره...

علاقس؟از مهربونیشه؟ خدایا چرا این بشر اینقد فوق العادس؟؟؟!!

تو اون هوا, اون لحظه, اون برفا, اون احساس...

میدونم ک دیگه هیچ وقت برنمیگرده...

وآلان..

دوباره همون مکان,

همون حالت,

همون انتظار,

ولی دیگه نه اون هوا بود و نه حتی اون احساس و نه اون ک بخوام ازش چیزی بپرسم...

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

یه ژاپنی به زنش میگه:

” TiKi Taki ‘

زنش میگه:

” Kua Nini ”

ژاپنی ناراحت میشه میگه:

” taka anji radiyumba yaku ”

زنش گریه میکنه میگه:

” mimi takunı kakabında misamihi ”

یه جوری میخونی انگار سر در میاری با مسائل خانوادگی مردم چیکار داری؟


 

 

 

 

 

تو سرم آتیشه

فقط خدا میدونه چجوری خوب میشه


هزار سال شد برای من همین چند روز


هی تیک تیک ساعت میگه بساز و بسوز


قلبم نیمه جون شده


بگو تا بدونم قسمت لحظه های تو کی شده ؟


بزار ببینم چشمهاتو


بشین کنار سرمای اشکهای من بزار روی دلم دستهاتو


مصطفی کریمی ا


 

 


 
 

  صدای آرامش را میشنوی ؟؟؟ 

  گوش کن خوب گوش کن ... 

  صدای قلبت را بشنو همین صدا مرا آرام میکند. 

 

 


ღMoNaღ دقم داد اینروببالم کن: http://

 
 
 
 
 
 

یا علی رفتم بقیع اما چه سود / هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود

یا علی قبر پرستویت کجاست / آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست

هر چه باشد من نمک پرورده ام / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام




دهه فاطمیه رو به همه دوستای خوبم تسلیت میگم........

 
 
 
 
 
 
مُــخــآطــ ـــبِ خـ ـاص بَـرگَــرב

בَر ايــלּ رפּز بـارآنــے بــ ــه يــآدِتـَـ ــم

مِــثـلِ تـَـمـ ـآ مـ  رפּز هـآے בيـگــَـ ــر ...

البـَـتــه ...

بـارآنــے פּ آفــتابــے اشـ فـَــرقــے نَــבارב ...!

مَـלּ בَر هـَــر صـפּرَ ت بــَـ ــهـانـ ـــه اے بـَــ ـــراے بــ ــه يـآב تـ ـو  بــ ــפּבלּ בارم


 
 
امـروز پـבرے בخـتـَرَش رآ بـَرآے نآن فـروخـت ...
 

امـروز בخـتـَر 10 سآلــہ اے مآבر شـב ...

امـروز בخـتـَرے בر مآشـين شيـشــہ בوבے،بآ پـسـَرے هـَمـخوآب شـב ...

امـروز پـבرے خـَشـم بيـرون رآ بـَر هـَمـسـَرش خآلـے كـرב ...

امـروز בخـتـَرے בر الـتـمآس چـشـمانـَش בر چـهآر בيـوآر زَن شـב ...

امـروز مآבرے בر مـقابـل پــسر 3 سآلــہ اش بآ مـَرבے هـَمـخوآب شـב ...

امـروز عـشـق בخـتـَرے بآكـره رآ،بآ اسكـنآس سـَبز سـَنجـيـבن ...

امـروز ... امـروز ... امـروز ...

בلـَم  بـرآے امـروز گـِرفـت ...

نمــے בآنـَم בنـياے شـما كـَثيـف اَسـت يآ چـشـمان فـآحـشــہ مـَن ...؟


 
 
 
 
خـوش بـحآلـَت فـآحـشــہ ...
 
 

از هـمآن اوَل ميـבآنــے از تـو چـہ مـے خوآهـَنـב ...

خـوش بـحآلـَت كـہ كسـے تـو رآ بآ حـَرف هآے عـآشـقـونـہ خآم نمـے كـنـב ...

خـوش بـحآلـَت كـہ از هـمآن اوَل ميـבآنــے آבم هآے كـنآرت مـُوَقـَتـے هـَسـتـنـב

وَ بآ طـلوع خـورشيـב تـَركـَت مـے كـنـنـב ...

خـوش بـحآلـَت كـہ هيـچ وَقـت انـتـظآرَشان رآ نمـے كشـے ...

وَ مـے دآنـے شآيـَב بـَرآے شـَب ديـگـَرشآن فـآحـشـہ בيـگـَرے رآ בر آغـوش בآشـتــہ بآشـَنـב ...

مـَن فـآحـشـہ نـَبوבم ،هـيـچ كـבوم از ايـن هآ رآ هـَم نمــے בآنـستـَم ...

شآيـَב بـَرآے هـَمـيـن اسـت كـہ حآلآ مـَعشوقـہ مـَن هـَم בر آغـوش تـو مــے خـوآبـَد .

 
 
 
 
בخـتـَرے 15 سآلــہ ، نـوزآבے 1 سآلــہ بــہ بـَغـَل בآشـت ...!
 
 
 

مـَرבم زيــر لـَب بـِهـِش ميــگـفتـَن فـآحـشــہ ...!

امآ هيـچ كـَس نـميــבآنـسـت كــہ بــہ او בر 13 سآلـگـے تـَجآوز شـבه بـُوב ...!

پــسرے 23 سآلــہ رو مـَرבم تـَنبـَل چآقآلـو صـבآش ميكـَرבن ...!

امآ هيـچ كـَس نـميــבآنـسـت پــسر بـخـآطـر بيـمآريـشـہ كــہ اضافـہ وَزن בآره ...!

مـَرבے 75 سآلـہ رآ مـَرבم بــے ريـخـت صـבآش ميـكـَرבن ...!

امآ هيـچ كـَس نـميــבآنـسـت كــہ مـَرב زيـبآيــے صـورَتـَش رآ בر رآه حـفـظ وَطـَنـش فـבآ كـَرבه ...!

وَ هـَر روز مـَرבم مـَن وَ تـو رآ بـہ غـَلـَط قـضآوَت ميـكـنـَنـב ...!!

 


 

 

 

 

ای مسافرغریبه چراقلبموشکستی

    رفتی وتنهام گذاستی

ای که بی توتک وتنهام

توی این غربت سنگی

می دونم برنمیگردی

شدی همرنگ دورنگی

همه ی زندگی می اون نگاه عاشقت بود

چرافک کردی به جزمن یکی دیگه لایقت بود

رفتی وازم گرفتی اون نگاه آشناتو

واسه من بمبی گذاشتی التهاب لحظه هاتو

حالا من تنها نشستم

با نوای بی نوایی

چه غریبم می تواینجا

ای غریب بی وفایی..........

 
 
 

    رابطه ای که توش اعتماد نیست

    مثل ماشینی میمونه که توش بنزین نیست ،

    تا هر وقت که بخوای میتونی توش بمونی

    ولی تو رو به جایی نمیرسونه !

 
 
 


    دیوانگی های دلم را به دل نگیر !

    دست خودش نیست ، طفلک باور کرده بود دروغ دوست داشتنت را


    اگر که آخر کارمان ندامت شد

    دست هایم نمک نداشت . . .!!!!

 
 
درجهان هرگزنشومدیون احساس کسی

تانباشدرایگان مهرت گروگان کسی

گوهرخودرانزن برسنگ هرناقابلی

صبرکن گوهرشناس قابلی پیداشود

 
 
 


خاصیت دنیاست

در اوج داشتن و خوشبختی

دلهره ی ” از دست دادن ” پر رنگ تر است


 

مهربانی را از درخت شکوفه زده آموختم….

وقتی که به ان لگد زدم به جای تلافی تمام تنم را شکوفه باران کرد….

 
 
 

آرام میروم ،

آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام

اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی


             


خوشبختم زیرا هیچ وقت از روی عادت

دوستت نداشته ام.....
فقط به دوست داشتنت عادت کرده ام........


 

کل دنیا را هم که داشته باشی...

باز هم دلت می خواد...


بعضی وقت ها... فقط بعضی وقت ها...

برای یک لحظه هم که شده...

همه ی دنیای یک نفر باشی...!

 
 

کسی رو دوست دارم که قلبم میخواد نه چشمم نگران حرف دیگران نیستم این عشق منه

نه اونا..

 
 
 


خوب که با خودم فکر میکنم میبینم
اینهمه نبودنت
اینهمه نداشتنت
خیلی هم تقصیر تو نیست
من قانون بازی را بلد نبودم.....


 
 
 


دوستت دارم
این تعارف نیست
زندگی من است

                             ____________________________________


تنهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن او.....!!!!


 

 

ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﮐﻪ بعضی ﺁﺩﻣﺎﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ

ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ...!!!


       


       یه وقتایی لازمه از گوشیمون بشنویم “مشترک مورد نظر آدم نمیباشد …....

                 لطفا قطع کنید............

 
 
 

تنهایی و دل تنگی هایتان را پیش فروش نکنید

فصلش که برسد به قیمت می خرند


باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست

ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست ؟

 
 

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم

و به اندازه هر برق نگاهت نگران

تو به اندازه تنهایی من شاد بمان!!!!!

 
 

آنگاه که تنهایی تو را می آزارد

به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !


                      


این همه از تنهایی نترس

تو تنهایی وارد این دنیا شدی...!!!!!

 
 
 
 

To Luv some1 is madness, 2b loved by some1 is a Gift
Loving some1 who loves u is a duty,
but being loved by some1 whom u luv is LIFE

Happy Man's Day


دوست داشتن یه نفر دیوونگیه، دوست داشته شدن توسط یه نفر یک هدیه ست
دوست داشتن کسی که دوست داره وظیفست،
اما دوست داشته شدن توسط کسی که دوسش داری زندگیه!
 
 
 
 
 

دل اگر بستی

محکم نبند

مراقب باش گره کور نزني

او ميرود

تو مي ماني و يک گره کور!!!!!...


              


چه معنـــــى دارد

زندگى...!؟

وقتى كه هیچ اتفاقى

من و تو را

سر راه هم قرار نمى دهد !!


 
 
 


خسته ام ...

خسته نبودنت
...

خسته از روزهايي كه بي تو شب مي شود
...

و شبهايي كه باز هم بي تو مي گذرد
...

تا كه طلوعي و غروبي ديگر بيايند
...

و باز هم گذر زمانها كه بي تو مي گذرد
...

مي گذرد
...

مي گذرد و باز هم مي گذرد ...!

 
 
 

از دور دوستت داشتم!

بی هیچ عطری

آغوشی

 نگاهی

 یا حتی بوسه ای

تنها دوستت داشتم

اما حالا اگه دور شی

چه کنم با اینهمه وابستگی؟

 

 

 

خیلی باید بی معرفت باشی که نفهمی پشت جمله

"
تنهام نذار من بی تو نمیتونم"

چه غروری شکسته شده ؛به خاطر دوست داشتنت


خیلی ساده ازش بگذری و بری

دلـــــــــم میگـــــــــیرد


وقـــــــــــتـی مــــــــــــــــیدآنم

در دنـــــــــــــیآیِ بــــــــــه این بــــــــزرگی

هیچ دلـــــی نیســت کــه بـــرآیِ مـن تنـــگ شـــود...

 

 
 
 

دلت را بتکان !

غصه هایت که ریخت, توهم همه را فراموش کن....

دلت را بتکان ! اشتباه هایت وقتی افتاد روی زمین,بگذار همانجا بمانند;فقط از لابه لای اشتباهایت,یک تجربه را بیرون بکش, قاب کن و بزن به دیوار دلت....

دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم میریزد..........وتمام آن غم های بزرگ.........وهمه حسرت ها وآرزوهایت.....

حالا آرام تر, آرام تربتکان !........................تا خاطره هایت نیفتد.............تلخ یاشیرین چه تفاوت می کند؟

خاطره خاطره است;باید باشد,باید بماند........

کافی ست؟.......نه,هنوز دلت خاک دارد.یک تکان دیگر بس است!................تکاندی؟

دلت را ببین! چقدر تمیز شد....دلت سبک شد؟............................................حالا این دل جای «او»ست.

دعوتش کن!این دل مال«او»ست....

همه چیز ریخت از دلت,همه چیز افتادوحالا.....

تو ماندی و یک دل.........یک دل و یک قاب تجربه ...........یک قاب تجربه و مشتی خاطره.......مشتی خاطره و یک «او»....

خانه تکانی دلت مبارک!!

 

 

 

ترجیح میدم پول سیگاری رو بدم که صادقانه روش نوشته: سرطان زا ؛ تا پول آبمیوه ای رو که روش به دروغ نوشته: 100% طبیعی
 

ﻋﺒﺎﺭﺕ " اصن ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ " ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻗﻄﻌﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ در آن گند زدید!
 


پشت هر مرد موفقی هیچی نیست ! زرنگ بوده، گول دخترا رو نخورده، چسبیده به زندگیش، پولاشو جمع كرده، زندگیش روبراه شده.
 


گذشت آن زمان هایی که مردم همدیگر را دور میزدند حالا از روی هم رد می شوند .
 


ﺑﺎﺑﺎﻡﺍﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻗﻄﻌﻪ....؟ ﻣﯿﮕﻢ ﻧﻪ!! ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ...؟
 


 دختر عموم از وقتی دماغشو عمل کرده کمی فارسی یادش رفته بعضی کلمات رو  انگلیسی میگه مثلا میگه : اوه مای گاد تیچر خصوصیم قراره بیاد.
 


 راستی چرا به ماشین عروس میگن ماشین عروس ؟ مگه ماشین مال داماد نیس؟
 


 این كارمندای وزارت امور خارجه دقیقاً برای چی حقوق میگیرن وقتی كه ما با هیچ كس در ارتباط نیستیم؟
 


خواهرزاده‌ام وقتی میگه این چیه!؟ یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر تا پایان عمرش نمونده!
 


اینجا سرزمین واژه هاى وارونه است : جایى كه گنج،"جنگ"میشود ،درمان،"نامرد"میشود قهقهه،"هق هق" میشود اما دزد همان"دزد"است... درد همان "درد" وگرگ همان "گرگ" .
 


کلا با خرسا حال می کنم ۶ ماه میخوابن ۶ ماهم میرن ماهیگیری کلا تو عشق و حالن .

 

 

 

 

 

آیا 

   کسی 

         هست 

                  که 

                       با 

                           یکی 

                                   هست؟

 
 

شناسنامه ات کثیف شد،برایت المثنی گرفتم

مغز کثیفت هم فکر کرد اعتماد من هم المثنی دارد

نه اعتماد من المثنی  متولد نمیشود

پاکی که تو از دست داده ای نیز المثنی ندارد

....وتو عادت کرده ای

اعتماد و پاکی المثنی صادر نمی شود در حفظش کوشا باشید

 
 
 

نمی دانستم این خودکاری که تو را مینویسد رنگی ابدی دارد هیچ چیز آن را پاک نمیکند و تو هم میدانستی 

شاید دلیل خیانت و هرزگیت همین بود میدانستی هرگز اسمت از صفحه ی قلبم پاک نخواهد شد

... و با اعتماد به عشق و گذشتم به هرزگیت ادامه میدهی

و این طور بود که عشق من به تو پشتوانه ی خیانت هایت خواهد ماند

 

 

فکر می کردم آتش سوزنده ترین هست

امروز از آتش سوزنده تر هم دیدم

امروز نگاه سردت تک تک ذرات وجودم را به آتش کشید

 که هرگز خاموش نخواهد شد

نگاه سردت از آتش هم سوزنده تر است

 
 

مگر نمی دانی پشت چشمانم چقدر ابر پنهان شده

اینطور سرد به من نگاه نکن

به خدا  چشمانم را باران فرا میگیرد

وقلبم نیز هوایش برفی میشود

قلبم شیشه ایست طاقت سردی نگاهت را ندارد میشکند

پاهایت زخم میشود

 

 

قل

   من

         احد

 

 

من از بچگی فقط با غرورم همراه بودم

او  همیشه مرا به بازار می برد

وتنها چیزی که برایم میخرید تنهایی بود

و حالا تنها چیزی که برایم مانده همان یادبود غرورم است

 

به لباست هم حسادت میکنم.

 

ازمن به تو نزدیک تر است.

 

بوسه های بی احساس لباس زیرت را تحمل نخواهم کرد.

 

تورا لخت میکنم.

 

لباس ها و خیالم نیز به دنبال نخود سیاه میفرستم.

 

حالا از همیشه به تو نزدیکترم.

 

آغوشم برای همیشه به روی حس نزدیک شدنت باز است.

 


اگر نوشته هایت لغزنده باشند دیگران لیز


میخورند به پایت می افتند.


مواظب باش چه میگویی.


من که در پرواز  در هوای خیست لغزیدم و با بال


شکسته به پایت افتادم.


.. و اکنون در حال غرق شدن در استخر پرتلاطم


شک و تردید کمک یا فرار توام برای آخرین بار


شنارا به من بیاموز.


میخواهم که  باشم

 

تو را که دیدم به گریه افتادم

وفرار کردم

فراری شیرین

می خواستم به همه خبر دهم که بیایید ببینید هنوز بعضی ها آدم می زایند بیایید ببینید

اما کسی باور نمیکند

چون زنها دیگر به سنگ کلیه دچار نمی شوند

همه ی زنها دچار بیماری سنگ رحم هستند و سنگ می زایند

 

"""""""""""""""""""""""""""""""

۲۲/۳/۱۳۹۲

سیامک و پریسا  جون

"""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

 

 

 

!هرگز نگذارید تنهایی شما را به آغوش کسی بسپارد که

 

 به او تعلق ندارید !

 

 

 

 

 

 

 

دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!

یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی

اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری


ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!

.پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی

من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام

فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست


خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد

در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند


دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است


اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم
اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد
عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ... آری ... عشق بها دارد !!!

آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم

دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
ُ
شنیدم که شمشیر یکی را دوتا می کند بنازم به شمشیرعشق که دوتا رایکی می کند .

آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس میکنی؛ به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند

دلیل آفرینش انسان عشق بود وخدا انسان را عشق افرید چون عشق بود و در قلب انسان عشق را نهاد تا عشق شود پس باید قدر ایننعمت الهی (قدرت عشق) را دانست

گویند لحظه ایست روییدن عشق آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هر که شود همدمشان روزی که سرشتند ز گٍل پیکرشان سنگی اندر گٍلشان بود و همان شد دلشان

فریاد من از داغ توست ...... بیهوده خاموشم مکن ...... حالا که یادت میکنم ...... دیگر فراموشم مکن ...... همرنگ دریا کن مرا ...... یکبار معنا کن مرا
دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده

می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم،تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم اما به من نیاموختی چگونه !؟

در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد... در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد [-o<

من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی

اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند

دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »

به دنیایی که نامردان عصا از کور می دزدند ... من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم ...

اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه !

می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم! اما ترسیدم که صدای قلبم تورو اذیت کنه...

چشمهای تو مثل دریاست... اجازه میدی جورابامو توش بشورم؟

عاشقت گشتم تو گفتی عاشقان دیوانه اند! عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای

امروز روز ملی گلهاست روزت مبارک .... اینو برای همه ی گلهای دنیا که عطرشون رو دوست داری بفرست

چشماتو دایورت کردی رو قلبم خیالی نیست حداقل از رو ویبره درش بیار تا اینقدر دلمو نلرزونه

عشق مثل آب میمونه.....که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست... قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از خاطره است

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

عشقم را نثار تو کردم...اما نپذیرفتی. عشقم را به تو هدیه کردم آن را دور انداختی، زندگیم را وقف تو کردم اما در کنارم نماندی، کاش روزی آن را برگردانی!

من یاد گرفته ام: مهم نیست که در زندگی چه داری، بلکه مهم اینست که چه کسی را داری.

زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند.

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است

عشق رو میشه تو دستای خسته پدر دید .... و توی نگاه نگران مادر ... نه تو دستای منتظر یه غریبه میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی

 
فعلا دلتنگی تنها نصیب من از همه ی زیبایی توست …. این روزها می گذرند…. ولی من به این سادگی از این روزهای تلخ نمی گذرم ………. چشمانم شب ترین است دلم ... ادامه ...

جملات عاشقانه (مخصوص دوران نامزدی و اس ام اس به ......)

 

 

دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، . چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازی روت که هیچوقت کم نمیشه


گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سر دهم که... من شیدای تو وعاشقانه دوستت دارم

=======================

برای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود نیز ایمان ندارد . (پائولو کوئلیو

=======================

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

=======================

به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی

=======================

نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن

=======================

روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من وتو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم

=======================

آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت می کنیم، چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست.

=======================
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

=====================

خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند

======================

هزار دستگاه ریو، صد دستگاه آپارتمان، هزار سکه طلا و میلیاردها ریال اسکناس دو هزارتومانی فدای یه تار موی گلی مثل تو

======================

هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند


بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم

=======================

خوشبختی مثل یه پروانه است . وقتی دنبالش می‌دوی پرواز می‌کنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه

=======================

من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست

=======================

سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا

=======================

تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم

=======================

طبق قانون بقای شادی هیچ شادی از بین نمیره؛ بلکه فقط از دلی به دلی دیگه جابه جا می‌شه

=======================

اگرکسی واقعا کسی رو دوست داشته باشد بیشتر از اینکه بهت بگه دوست دارم میگه مواظب خودت باش...پس مواظب خودت باش

=======================

وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن

=======================

عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد

=======================

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی

======================

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

======================

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

======================

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

======================
می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی

=====================

غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر

=====================

زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم !!!

=====================

گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو

=====================

گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند

=====================

تو را برای وفای تو دوست می دارم******وگرنه دلبر پیمانه شکن فراوان است

=====================

هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را


 

 

متن و شعر های زیبای عاشقانه  

 

 

تاریخ : جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 در ساعت 10:20 ق.ظ
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم


رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت
 
 
 

 

 

گاهی اوقات تصور میکردم فقط آدمهای بزرگ جملات زیبا میگند. اما بعضی از دوستان که به وبلاگم سر میزند که نظر میدند جملات بسیار زیبا میگند. به عنوان نمونه:

من در زندگی فهمیده ام دلسوزترین شخص به انسان خود انسان است
پس به فکر خودتان باشید تا بقیه به شما فکر کنند
باید به خودتان توجه کنید و خودتان را دوست بدارید تا بقیه هم شما را دوست بدارند .
بهار

 

فهمیدم که واسه اتفاقی که قصد داره بیفته چاره ای نیست که نیفته.
واسه اتفاقیهم که نمی خواد بیفته. خودتو بکشی نمی افته

 

جملات زیبا در مورد خدا

 

اگر پیام خدا رو خوب دریافت نکردید، به «فرستنده ها» دست نزنید، «گیرنده ها» را تنظیم کنید.

 خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.

خودرا ارزان نفروشیم،درفروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند:

قیمت=خدا!

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.

یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.

ما خلیفۀ خداییم، مثل خدا باشیم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.

خدا از آن کس که روزهایش بیهوده می گذرد، نمی گذرد.

بیهوده گفته اندتنها «صداست» که میماند،تنها «خداست»که می ماند

شکسته های دلت را به بازارخدا ببر،خداخودبهای شکسته دلان است.

به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.

امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟

 وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.

آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشۀ من و تو.

 

 

دوست دارم براي تو يه حرف خيلي ساده بود ... غافل از اينكه دل من منتظر اشاره بود روز اول گل سرخي بريم آوردي و گفتي براي هميشه دوستت دارم... روز دوم گل زردي برايم آوردي و گفتي که دوستت ندارم روز سوم گل سفيدي بريم آوردي و سر قبرم گذاشتي و گفتي مرا ببخش فقط يک شوخي بود
يک بار از کنار دريا عبور کردي.يک عمر امواجش براي بوسيدن جاي پايت ميايند و ميروند.
به غم کسي اسيرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است هر که گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
جملات کوتاه عاشقانه :برات مي نويسم دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي من مي نويسم .. ...من ... مي نويسم دوست دار
هنوز گوشم از گفتگوي بي گريه مان گرم بود!
از جايم بلند شدم،
پنجره را باز کردم
و ديدم زندگي هم هر از گاهي زيباست!
شنيدم که کلاغ ديوارنشين حياط
چه صداي قشنگي دارد!
فهميدم که بيهوده به جنون مجنون مي خنديدم!
فهميدم که عشق،
آسمان روشني دارد!
روبه روي عکس تو ايستادم،
دستهايم را به وسعت "دوستت دارم" باز کردم،
وجهان را در آغوش گرفتم! 

  آرزويم اين است نرود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد......نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز........و به اندازه ي هر روز تو عاشق باشي........عاشق آنكه تو را مي خواهد.......و به لبخند تو از خويش رها مي گردد......... و ترا دوست بدارد به همان اندازه كه دلت مي خواهد

دير آمدی
تمام شده ام ديگر
بس كه بلعيده ام اندوه نبودت را...
هنوز اما همانند حاتم ام
می بخشمت
با آنكه هزار شب بی خوابی
طلب دارم از تو!!!

من از خدا خواستم، نغمه هاي عشق مرا به گوشت برساند تا لبخند مرا هرگز فراموش نكني و ببيني كه سايه ام به دنبالت است تا هرگز نپنداري تنهايي. ولي اكنون تو رفته اي ، من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من اين است كه من شاهد رفتن تو هستم


ميگن لبخند ربطي به مرگ نداره ولي تو بخند تا من برات بميرم

بوسه زلب هاي تو در خواب گرفتم گويي که گل از چشمه ي مهتاب گرفتم در برکه ي اشکم همه دم نقش تو ديدم اين هديه ي خوبيست که از آب گرفتم هرگز نتواني که زمن دور بماني چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم
كاش گناهي كنم كه مجازاتش تبعيد به قلب تو باشد
هرگاه دلت هوايم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببين که همچون دل من در هوايت مي تپند
عاشق عاشقي باش و دوست داشتن را دوست بدار ، از تنفر متنفر باش ، به مهرباني مهر بورز با آشتي آشتي کن و از جدايي جدا باش
عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او
زندگي دفتري از خاطرهاست ... يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک ... يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ،چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد... ما همه همسفريم
شبي از شب ها تو مرا گفتي شب باش من که شب بودم
شب هستم و شب خواهم بود
شب شب گشتم تا
تو فانوس شبم باشي
اگر ديدي ۱۰۰نفر دوست دارن يکيش منم. اگر ديدي ۱۰
نفر دست دارن يکيش منم. اگر ديدي يک نفر دوست داره اون يکي منم. اگر ديدي کسي دوست نداره بدون من مردم
خوشبخت ترين پسر کسي هست که اولين عشق يه دختر باشه و خوشبخترين دختر کسي هست که آخرين عشق يه پسر باشه....!!!!
عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او
زندگي گل زرديست به نام غم فرياد سياهيست به نام آه رشته کوهي ست به نام آرزو و رودخانه ايست به نام عشق که به درياي صفا ميريزد زندگي يعني عشق , محبت , اميد , آرزو که در آخر به بياباني به نام وداع منتهي ميشه 

يک بار از کنار دريا عبور کردي.يک عمر امواجش براي بوسيدن جاي پايت ميايند و ميروند. 


مي گن خدا ابر رو به گريه در مياره تا گل بخنده پس هر وقت بارون اومد يادت نره بخندي
هنوز گوشم از گفتگوي بي گريه مان گرم بود!
از جايم بلند شدم،
پنجره را باز کردم
و ديدم زندگي هم هر از گاهي زيباست!
شنيدم که کلاغ ديوارنشين حياط
چه صداي قشنگي دارد!
فهميدم که بيهوده به جنون مجنون مي خنديدم!
فهميدم که عشق،
آسمان روشني دارد!
روبه روي عکس تو ايستادم،
دستهايم را به وسعت "دوستت دارم" باز کردم،
وجهان را در آغوش گرفتم!
گر با غم دوريت نسازم چه کنم / با ياد تو گر عشق نبازم چه کنم / چون در نظرم فقط توي ماييه ناز / گر من به تو اي دوست ننازم چه کنم
دوست دارم براي تو يه حرف خيلي ساده بود ... غافل از اينكه دل من منتظر اشاره بود روز اول گل سرخي بريم آوردي و گفتي براي هميشه دوستت دارم... روز دوم گل زردي برايم آوردي و گفتي که دوستت ندارم روز سوم گل سفيدي بريم آوردي و سر قبرم گذاشتي و گفتي مرا ببخش فقط يک شوخي بود
...... ...... 

جاده ي خوشبختي در دست تعميره ! دور بزن برگرد اين اسمش تقديره 

گاه گاهی که دلم می گیرد به تو می اندیشم خوب در یادم هست چه شبی بود آن شب! تو همان نوگل دیرینه و من برگ زردی که فتاده است به خاک و من اندر عجب این دیدار که تو بعد از سال ها هم چنان زیبایی! کاش می دانستی که چه کردی با من در همان لحظه که لبریز ز شوقت بودم چشم بر گرداندی و مرا سوزاندی

...... ......
سيب سرخي رابه من بخشيد رفت ساقه سبزدلم راچيد رفت عاشقي هاي مراباورنکرد عاقبت برعشق من خنديدرفت اشک درچشمان سردم حلقه زد بي مروت اشکهايم راديد رفت
ميدوني چرا بعضي شبها زود صبح مي شه؟؟؟؟؟؟ چون خورشيد هم دلش براي چشماي تو تنگ ميشه
اگه مي تونستم مجازاتت كنم از تو مي خواستم به اندازه اي كه تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشي . 


هر اغازي را پاياني است صد حيف كه اغاز عشق تو پايان عمر من بود !!! 


عشق بها دارد ... من و تو بوديم و يك دريا عشق ... حالا من هستم و يك دنيا اشك ... اري عشق بها دارد ... 


با خيال تو به سر بردن اگر هست گناه . با خبر باش كه من غرق گناهم هر شب
مهم نيست که قشنگ باشي قشنگ اينه که مهم باشي حتي براي يه نفر...........
من از خدا خواستم، نغمه هاي عشق مرا به گوشت برساند تا لبخند مرا هرگز فراموش نكني و ببيني كه سايه ام به دنبالت است تا هرگز نپنداري تنهايي. ولي اكنون تو رفته اي ، من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من اين است كه من شاهد رفتن تو هستم
عشق خام ميگه: چون به تو نياز دارم دوستت دارم ، عشق پخته مي گه : چون دوستت دارم بهت نياز دارم
دير آمدی
تمام شده ام ديگر
بس كه بلعيده ام اندوه نبودت را...
هنوز اما همانند حاتم ام
می بخشمت
با آنكه هزار شب بی خوابی
طلب دارم از تو!!!

ميدوني فرق لبخند تو با لبخند من چيه ؟ تو وقتي شادي ميخندي،من وقتي تو شادي ميخندم 

به عشق گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم منو تنها گذاشت و رفت... به احساس گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم منو تنها گذاشت و رفت... به وفا گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم اونم منو تنها گذاشت و رفت... ولي وقتي به تنهايي گفتم : تا تورو دارم تنها نيستم موندو همدم و مونسم شد
دوست دارم براي تو يه حرف خيلي ساده بود ... غافل از اينكه دل من منتظر اشاره بود روز اول گل سرخي بريم آوردي و گفتي براي هميشه دوستت دارم... روز دوم گل زردي برايم آوردي و گفتي که دوستت ندارم روز سوم گل سفيدي بريم آوردي و سر قبرم گذاشتي و گفتي مرا ببخش فقط يک شوخي بود
...... ...... 

گاه گاهی که دلم می گیرد به تو می اندیشم خوب در یادم هست چه شبی بود آن شب! تو همان نوگل دیرینه و من برگ زردی که فتاده است به خاک و من اندر عجب این دیدار که تو بعد از سال ها هم چنان زیبایی! کاش می دانستی که چه کردی با من در همان لحظه که لبریز ز شوقت بودم چشم بر گرداندی و مرا سوزاندی

...... ......
سيب سرخي رابه من بخشيد رفت ساقه سبزدلم راچيد رفت عاشقي هاي مراباورنکرد عاقبت برعشق من خنديدرفت اشک درچشمان سردم حلقه زد بي مروت اشکهايم راديد رفت

...... ......
گفتم دوستت دارم نگاهي به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بود


...... ......
هر کسي هم نفسم شد دست آخر قفسم شد من ساده به خيالم که همه کار و کسم شد

...... ......
هیچکس نیست که در زلالی خاطراتم تیرگی تنهایی هایم را بزداید؟ کسی نیست تنهایی بی پایان مرا با ذره ای دوستی تاخت بزند؟

...... ......
نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني! حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي! نگاهت نمي کنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني! صدايت نمي زنم ..... زيرا اشک هاي من براي تو بي فايده است! فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام

...... ......
کاش کسي تو دلمون پا نميذاشت... کاش اگه پا ميذاشت دلمون رو تنها نميذاشت... کاش اگه تنها ميذاشت رد پاش رو روي دلمون جا نميذاشت

عشق ورزيدن خطاست حاصلش ديوانگي ست عشق ها بازيچه اند عاشقان بازيگر اين بازي طفلانه اند عشق کو ؟! عاشق کجاست ؟! معشوق کيست؟ 



روزي كه فرياد زدي و گفتي دوستت دارم ... گفتم بلند تر نمي شنوم
امروز كه در گوشم گفتي دوست ندارم ... گفتند آرومتر بقيه مي شنوند



دلم گرفته اين روزا غم خونه كرده تو صدام
بارون غصه انگاري مي باره تو ترانه هام
دل بيا بريم
از عشق ديگه نگيم
درد عشقي كه كشيدم جز خدا به كسي نگيم 



دوست دارم شمعي باشم كه در دل شب ها بسوزم

روشني بخشم به جمعي و خودم تنها بسوزم




عاشقت بودم كه گفتي عاشقان ديوانه اند

عاقبت عاشق شدي ديدي كه خود ديوانه اي 




اگه يه روز من مُردم و تو منو دوست داشتي پنج شنبه ها بيا سر ِ مزارم و
گلِ سرخي رو روي قبرم بذار تا هميشه اون گلي که بهت داده بودم رو به
خاطرم بيارم ... ولي... اگه تو مُردي ... من فقط يه بار ميام مزارِت... ميام و اون دسته گلِ سفيدِ مريم رو که با خون خودم سرخشون کردم ،برات ميارم
وعاشقانه کنارت جون ميدم تا بدوني هيچ وقت تنها نيستي 


من آن گلبرگ مغرورم، كه مي ميرم ز بي آبى، ولي با خفت و خارى پى شبنم نمي گردم
چهار چيز است که نمي‌توان آن‌ها را بازگرداند... سنگ ... پس از رها کردن! حرف ... پس از گفتن! موقعيت... پس از پايان يافتن! و زمان ... پس از گذشتن!
اگه مي تونستم مجازاتت كنم از تو مي خواستم به اندازه اي كه تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشي . 


هر اغازي را پاياني است صد حيف كه اغاز عشق تو پايان عمر من بود !!! 


عشق بها دارد ... من و تو بوديم و يك دريا عشق ... حالا من هستم و يك دنيا اشك ... اري عشق بها دارد ...


با خيال تو به سر بردن اگر هست گناه . با خبر باش كه من غرق گناهم هر شب
عشقي که تو را نثار ره کردم در سينه ي ديگري نخواهي يافت ... زان بوسه که بر لبانت افشاندم سوزنده تر آذري نخواهي يافت
اضطراب هرگزغم فردا را فرو نمي نشاند فقط خون شادي رااز رگ امروز بيرون ميکشد
بعضي عشق ها آتشين اما كم عمق و سطحي هستند گردبادي بر پاي مي كنند و زود هم سرد مي شوند اما بعضي عشق ها عميق است و ملايم چون يك نخ باريك شروع مي شود و در طول زمان استمرار مي يابد 

ثمره عمر آدمي يک نفس است و آن نفس از براي يک همنفس است گر نفسي با نفسي هم نفس است آن يک نفس از براي عمري بس است
هرگاه دلت هوايم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببين که همچون دل من در هوايت مي تپند
عشق يعني شب نخفتن تا سحر. عشق يعني سجده ها با چشم تر .عشق يعني در جهان رسوا شدن عشق يعني سست و بي پروا شدن. عشق يعني ديدن بر در دوختن عشق .يعني در فراقش سوختن عشق يعنی سوختن یا ساختن. عشق یعنی زندگی را باختن. عشق یعنی قطعه ی شعری نا تمام عشق یعنی بهترین حسن ختام
گر با غم عشق سازگار اید دل بر مرکب و ارزو سوار اید دل ور دل نبود کجا وطن سازد عشق ور عشق نباشد به چه کار اید دل
نمي خوام بگم قدر 1 دنيا دوست دارم چون دنيا 1روز تموم مي شه
نمي خوام بگم سياهي چشات مثل شب پر ستاره است چون شب هم بالاخره تموم مي شه
نمي خوام بگم دوست دارم چون دوست ندارم بلكه عاشقتم
اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز كان سوخته را جان شد و آواز نيامد
اين مدعيان در طلبش بي خبرانند كان را كه خبر شد خبري باز نيامد
سعي كن تنها باشي زيرا تنها بدنيا امدي و تنها از دنيا خواهي رفت.بگذار عظمت عشق را درك نكني.زيرا انقدر عظيم است كه تورا نابود خواهد كرد
نمي خوام بگم قدر 1 دنيا دوست دارم چون دنيا 1روز تموم مي شه
نمي خوام بگم سياهي چشات مثل شب پر ستاره است چون شب هم بالاخره تموم مي شه
نمي خوام بگم دوست دارم چون دوست ندارم بلكه عاشقتم 

عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او
کي با زمزمه عشـق دو سه روزي عـاشقـم شـد عشـق اون باعـث زجـر همـه دقايقـم شـد اون که عاشق بود و عمري از جدا شدن مي ترسيد همه هراس و ترسش به دروغش نمي ارزيد
هرگز نميگيرد کسي در قلب من جاي تو را
هرگز نديدم بر لبي لبخند زيباي تو را
خورشيد عشق تو هنوز سوزد مرا سر تا ز پاي
در کوي راه زندگي روشن کند راه مرا 

فقط موجهاي دريا هستند که عاشقن با اينکه ميدونن اگر به ساحل برسن ميميرن بازم بيقرار رسيدنن 

دلم گرفته دلم گرفته به ايوان مي روم و انگشتانم را بر پوست كشيده شب مي كشم چراغهاي رابطه تاريكند كسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد كرد كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردني است
اشكي كه بي‌صداست پشتي كه بي‌پناست دستي كه بسته است پايي كه خسته است دل را كه عاشق است حرفي كه صادق است شعري كه بي‌بهاست شرمي كه آشناست دارايي من است ارزاني شماست
دلم براي کسي تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هديه مي دهد دلم براي کسي تنگ است که با زيبايي کلا مش مرا در عشقش غرق مي کند دلم براي کسي تنگ است که تنم اغوشش را مي طلبد دلم براي کسي تنگ است که قلب من براي داشتنش عمرها صبر مي کند دلم براي کسي تنگ است
اضطراب هرگزغم فردا را فرو نمي نشاند فقط خون شادي رااز رگ امروز بيرون ميکشد
یک جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد این چند هزارمین شب بی خوابیست ای عشق فقط حساب دستت باشد
امشب از خواب خوش گريزانم كه خيال تو خوش تر از خواب است
چند تا دوسم داري ؟ هميشه وقتي يکي ازم مي پرسيد چند تا دوسم داري يه عدد بزرگ ميگفتم... ولي وقتي تو ازم پرسيدي چند تا دوسم داري گفتم : يکي !!! ميدوني چرا ؟چون قوي ترين و بزرگترين عدديه که ميشناسم ... دقت کردي که قشنگترين و عزيز ترين چيزاي دنيا هميشه يکين ؟ ماه يکيه ... خورشيد يکيه ... زمين يکيه ... خدا يکيه ... مادر يکيه ... پدر يکيه ... تو هم يکي هستي ... وسعت عشق من به تو هم يکيه ... پس اينو بدون از الان و تا هميشه : يکي دوست دارم
وقتي بهم گفتي که تا آخر دنيا باهاتم تازه فهميدم که چرا ميگن دنيا دو روزه

: شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي... سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد گفت طولي نکشد نيز تو خاموش شوي 

خدا به انسان 2 گوش و 2 چشم و 2 دست و 2 پا داد.اما ميدوني چرا 1 قلب داد؟ چون ميخواست تو دنبال دوميش باشي
عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او 

هر موقع خواستي از كسي جدا بشي يادت نره بهترين راه اينه كه بهش بگي براي هميشه خدانگهدار، شايد طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشكنه ولي بهتر از اينكه منتظر بمونه

بجاي دسته گلي که فردا در قبرم نثار مي کني امروز با شاخه گلي کوچک يادم کن * به جاي سيل اشکي که فردا بر مزارم مي ريزي امروز با تبسمي شادم کن * به جاي اون متن هاي تسليت که فردا برايم مي نويسي امروز با يک پيغام کوچک خوشحالم کن * من امروز به تو نياز دارم نه فردا 

سعي كن به كسي كه تشنه ي عشق است دل نبندي ، سعي كن به كسي كه لايق عشق است دل ببندي چون تشنه ي عشق روزي سيراب خواهد شد 

نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي 

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه 

روزها در كوچه باغي نگاهت قدم مي زدم اما دريغا كه لحظه اي مرا درك نكردي. چشمان هميشه گريانم را مسخره مي كردي و از پشت به من نيشخند ميزدي هميشه در برابر جنگل وحشي نگاهت خزان بودم...خار بودم و از شرم آب بودم و باز از حرارت عشقم به تو بخار ميشدم و به آسمان ميرفتم...آنقدر بالا ميرفتم تا به خدا برسم چون او بهترين بود براي گوش دادن به درد و دلهاي من...حال اون روزها گذشته و هروقت كه بدان فكر ميكنم موجودي از پشت پنجرهي خاطراتم با تمام وجود فرياد ميزند كه هيچگاه فراموشت نميکنم 

يک نصيحت : مواظب خودت باش . يک خواهش : هيچ وقت عوض نشو . يک آرزو : فراموشم نکن . يک دروغ : دوست ندارم . يک حقيقت : دلم برات تنگ شده ، و يک رؤيا : تو رو تا ابد داشتن 

اگه تونستي برف رو سياه کني پر کلاغو سفيد کني آتيشو بوس کني تويه آب يه نفسه عميق بکشي اون وقت منم ميتونم تورو فراموش کنم

 

 

 

  دیکته

بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد                                       سارا به سین سفره مان ایمان ندارد

بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم                                   یا سیل می بارد و یا باران ندارد

بابا انار و سیب و نان را می نویسد                                 حتی برای خواندنش دندان ندارد

انگار بابا همکلاس اولی هاست                                   هی می نویسد این ندارد آن ندارد

بنویس کی آن مرد در باران می آید                              این انتظار خیسمان پایان ندارد؟

ایمان برادر گوش کن،نقطه،سر خط                           بنویس بابا مثل هرشب نان ندارد!

                                                      پاییز

خش خش برگ خزان ولوله ای پاییزی                        در دلم می گذرد قافله ای پاییزی

کوچه لبریز شد از شروه ی دلتنگی باد                     باغ سرریز شد از حوصله ای پاییزی

چه قدر زرد بمانم چه قدر؟ای همه سبز                   از تو و چشم تو دارم گله ای پاییزی

چه کس انداخته عمری است میان من و تو             فصل در فصل خزان فاصله ای پاییزی

باز در کوچه کسی نیست بجز کولی باد                خش خش برگ خزان ولوله ای پاییزی

 

 

میگن هیچ عشقی تو دنیا

مثل عشق اولی نیست

میگذره یه عمری اما

از خیالت رفتنی نیست

داغ عشق هیچکی مثل

اون که پس میزنتت نیست

چه بده تنهاشی وقتی

هیچ کسی هم  قدمت نیست

 

چقده سخت بدونی

اون که میخوایش نمیمونه

که دلش یه جای دیگس و

همه وجودش مال اونه

چه بده برای اونکه

جون میدی غریبه باشی

بگی میخوام با تو باشم

بگه میخوام که نباشی

 

چند جمله ی عاشقانه 

 

 
از دشمنی تا دوستی یک لبخند از جدایی تا پیوند یک قدم از توقف تا پیشرفت یک حرکت از عداوت تا صمیمیت یک گذشت از شکست تا پیروزی یک شهامت از عقب گرد تا جهش یک جرات از نفرت تا علاقه یک محبت از خست تا سخاوت یک همت از صلح تا جنگ یک جرقه از آزادی تا زندان یک غفلت

***

 به نام او به یاد تو سلام:سلامی به گرمی آفتاب به لطافت ابر به روشنی مهتاب و به زیبایی چشمانت،چشمانی که با یک نگاه دل هزارن مو جود را به لرزه در می آورد که یکی از انها من باشم . سلامی به نغمه شیدایی بلبلی که از سرزمین عشق و آرزوها شروع به پرواز نموده و راه طولانی و خسته کننده را با تمام وجود بال و پر زده تا پیامی برای معشوقی که با تمام وجود در قلب من جای دارد بیاورد و اری عشق من آن معشوق تو هستی وآن پیام چیزی نیست جز اینکه با تمام وجود بگویم دوستت دارم، دوستت دارم

***

عشق یعنی قطره قطره آب شدن... در وفــور اشـک یـار گـــریان شـــدن عشق یعنی بر دلی چیره شدن... دست از جان شستن و مـجنون شـــدن عشق یعنی در حضور باران طوفان شدن... در کنار قاصدک رقصیدن و پرپر شدن عشق یعنی در عمیق قلب یار ساکن شدن... بر دامان وی افتادن و بی جان شدن عشق یعنی در پی باد رفتن و راهی شدن... از فراز کوه ها بگذشتن و پیدا شدن

***

 نمی دانم محبت را بـر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود. بـرچـه گلـی بـنویـسم که هـرگز پرپر نشـود. بـر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود. بـر چه آبـی بنویسم که هـرگز گل آلود نشود. وسرانجام بـر چه قلـبی بنویسم که هـرگز سـنگ نشود

***

 هر چه می کنم به چشمانم نگاه کن . آنوقت تو خواهی دید که چقدر برایم ارزش داری در قلبت جستجو کن - در روحت جستجو کن و وقتی که مرا پیدا کردی دیگر نخواهی گشت به من نگو که ارزش سعی کردن ندارد تو نمی توانی بگویی که ارزش مردن ندارد می دانی که اینگونه است هر چه می کنم برای تو می کنم به قلب من بنگر در خواهی یافت که چیزی برای پنهان کردن ندارم مرا آنگونه که هستم بپذیر جانم را بگیر همه چیز را خواهم داد همه چیز را خواهم داد نگو که ارزش جنگیدن ندارد

***

 در برق آن نگاهت هر شب رهایم ای دوست شاعر شدم که روزی وصفت کنم ای دوست چشمان پر فروغت میعادگاه عشق است من آسمان چشمانت را می ستانم ای دوست

***

 در آینه ی پر فروغ نگاهت در اعماق سکوتت تنها محبت رامی بینم مهر تو در ذره ذره وجودم رخنه کرده سکوت زندگی ام را شکسته و حقیقت را به من نشان داده و حالا به پاکترین و مقدس ترین دوستی های دنیا قسم می خورم دوستت دارم، دوست ندارم بگویم دوستت دارم دوست دارم احساس کنی که دوستت دارم

***

 خانه ام وقتی که میایی تمامش مال تو هر چه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو صد دو بیتی صد غزل دارم و حتی یک بغل شعرهای خوب نیمایی تمامش مال تو ضربه آهنگ غزلهایم صدای پای توست این صدای پای رؤ‌یایی تمامش مال تو

***

می دونی چرا وقتی می خوای بری تو رویا چشمهات رو می بندی ؟ ... وقتی می خوای گریه کنی یا می خوای فکر کنی ؟ ... حتی وقتی می خوای کسی رو ببوسی چشمهات رو می بندی ؟ چون  قشنگترین چیزهای این دنیا در این لحظات قابل دیدن نیستند

 

 

لهجه گل های نیلوفر

 

 

    شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی

    تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم

    تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم

    پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس

    تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم

    و تو در پاسخ موج تمنای دلم گفتی : دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی

    و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم

    همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت

    حریم چشم هایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم

    نمی دانم چرا رفتی نمی دانم چرا

    شاید خطا کردم

    و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی نمی دانم کجا تا کی برای چه

    ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید

    و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت

    و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد

    و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت

    تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد

    و بعد از رفتن تو آسمان چشم هایم خیس باران بود

    و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت

    کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد

    و من با آنکه می دانم تو هرگز یاد من را با عبورت نخواهی برد

    هنوز آشفته ی چشمان زیبای توام برگرد

    ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد

    و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید

    کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت

    تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم

    و من در حالتی ما بین اشک و حسرت و تردید

    کنار انتظاری که بدون پاسخ و سردست

    و من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل

    میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر

    نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم عادت پروانگی مان باز

    برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم

پشت تنهایی من که رسیدی ،

گوشهایت را بگیر !

اینجا سکوت ،

گوش تو را کر میکند

اما !

چشمهایت را باز کن

تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی

هجوم سایه های خیال،

سرابهای بی وقفه ی عشق،

تک بوسه های سرد

و فریادهای عقیم جوانی

منظره ای به تو میدهد

که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم کنی …!

 

 

مهربانم، ای خوب  

 
 
مهربانم، ای خوب

یاد قلبت باشد یک نفر هست که اینجا

بین آدمهایی که همه سرد و غریبند با تو

تک و تنها، به تو می اندیشد

و کمی

دلش از دوری تو دلگیر است

مهربانم ای خوب

یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش

به رهت دوخته ، بر درمانده

و شب و روز دعایش این است

زیر این سقف بلند، هر کجا هستی، به سلامت باشی

و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد

مهربانم ای خوب

یاد قلبت باشد، یک نفر هست که دنیایش را

همه هستی و رویایش را

به شکوفایی احساس تو پیوند زده

و دلش می خواهد لحظه ها را با تو به خدا بسپارد

مهربانم ای خوب

یک نفر هست که با تو

تک و تنها با تو

پر اندیشه و شعر است و شعور

پراحساس و خیال است و سرور

مهربانم این بار یاد قلبت باشد

یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است

و به یادت هر صبح گونه سبز اقاقی ها را

از ته قلب و دلش می بوسد

و دعا می کند این بار که تو

با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی

و پر از عاطفه و عشق و امید

به شب معجزه و آبی فردا برسی….

 
       سخنان کوتاه زیباو پرمعنی:
 
 

خُلق نیکو،گناهان را هم چنان نیست کند که آفتاب یخ را.حضرت محمد (ص)
" برای اداره کردن خویش ، از سرت استفاده کن . برای اداره کردن دیگران ، از قلبت " . دالایی لاما
در دشمنی دورنگی نیست. کاش دوستان هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند دکتر علی شریعتی
کُوکِ ساعتِ خوشبختی با توست! علی نو شادی شبستری
مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد . ارد بزرگ
تنهایی برای جوان ارزشمند ، و برای پیر آزار دهنده است .اُرد بزرگ
مردمان توانمند در خواب نیز ، رهسپار جاده پیشرفتند . ارد بزرگ
بزرگترین کارخانه نابودی توانمندیها ، آیین آموزشی نادرست است. ارد بزرگ
سوز دل را نیازی به دل سوزی نیست. علی نوشادی شبستری‌
" بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند " . امرسون
تملق خوراک ابلهان است.شکسپیر
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند . مارکز
افکار مثبتِ جاری و ساری، زاینده رودند. علی نوشادی شبستری‌
مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم . ویلیام جیمز
عاشق بودن به همان اندازه طبیعی است که نفس کشیدن و زنده بودن . باربارا دی آنجلیس
آنکه پریدن نمیداند نباید بر پرتگاه آشیانه بسازد. نیچه
موسیقی؛ صدای خداست. پور سینا
  عشق، ترانه زندگی و موسیقی ریتم آن است. علی نوشادی شبستری
راز جوانی من در این است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیریم . سولون
دلها مانند آهن زنگ می زند. گفتند صیقل آن چیست؟ گفت: یاد مرگ کردن و خواندن قرآن مجید. حضرت محمد (ص)
بدبختی،نبوغ را نمایان می سازد وخوشبختی آن را می پوشاند.هوراس
اگر با دشمنی زیاد بجنگی ،‌ بعد از مدتی تمام استراتژی های تو را فرا میگیردناپلئون بناپارت  
آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند . جرج برناردشاو
نوابغ بزرگ  زندگی نامه بسیار کوتاهی دارند. امرسون
شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص . چارلی چاپلین
موی سر احمق هیچ گاه سفید نمی شود. مثل تازی
آزار رساندن،کاری است انسانی ولی بخشیدن کاری است الهی.
عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد: افلاطون
آیا دین غیر از عشق ورزی می باشد؟ حضرت علی(ع)
حسد آتشی است که چون زبانه زند ایمان رامانندهیزم خشک خاکستر کند. حضرت علی(ع)
مومن،از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نمی شود.حضرت محمد (ص)
تجربه تاریخ انقضاءندارد. حضرت علی(ع)
دروغ مثل برفی است که با حقیقت آب می شود. علی نوشادی شبستری
بزرگ ترین الماس جهان آفتاب است،که خوشبختانه بر گردن همه می

افــکار عاشقـانه ام را ، جمـع که می کنـم … دسته گلی می شود ، شبیه تو ، برای تو … . . . می گویند درد را از هر طرف بنویسی درد است نمی دانند درد را از طرف تو اگر بنویسند شعر می شود . . . مهربانی ات را مرزی نیست ! یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده
 
 

 
 
دلمـ  یکـ  کوچهـ  میخوآهد
 
بنـ  بستــ

و بارانیـ  نمـ نمـ

و یکـ خدآ

کهـ  کمیـ  با همـ  راهـ  برویمـ

فقطـ همینـ



نه سهم من از عشق اين نيست.....





  بهترين لحظاتم را در آغوش تو احساس كردم...


   اشك هاي تو ارزش هيچ چيز ندارد ...
 
آن قدر دلم دگرفته كه نميتوانم وسط صفحه سياه جز اين
چيزي بنويسم
 
 
 


פֿـستــــه امـ . . .آنقـــבر פֿـستــه کـه פـتــے نــاے لـبـــــ گشــــوבטּ بــراے בرב و בل هـــم نـــدارمـولـــے گــــاهے مے تــوانـــمـبــا غلبـــه بــر פֿـستــــگے لبــــانــمــ را به انـבازهـ قطـــــر یکـــــ سیگـــــار بــاز کنـــمـ . . .בر گـــوشش آرامـ آرامـ زمـزمـــــه کنـــم . . .او هـــمـ بے هیـــچ פــرفـــی بســـوزבو פֿـــاکستــــر شـــوב از ایــــن همـــه בرב . . .آرے تنهــــا اوستـــ ــــ کـه می شنــــوבاز בلــــــــــمـو بــا تمـــام وجـــوב بــرایـــــمـבل مـے ســـــوزانــב . . .
 
 
  غلط بود انچه میپنداشتیم

هیچکس اشکی برای ما نریخت ،


هر که با ما بود از ما میگریخت ،



چند روزیست که حالم دیدنیست ،



حال من از این و از آن پرسیدنیست ،



گاه بر روی زمین زل میزنم ،



گاه بر حافظ تفعل میزنم ،



حافظ دیوانه فالم را گرفت ،



یک غزل آمد که حالم را گرفت ،



ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،



خود غلط بود آنچه میپنداشتیم .
        نسلی هستیم...


 
 
نسلـی هستــیـم ،

که روزهــا میخــوابیــم..



و شبــهـا بیـــــداریـــم !



چــون..



تــاریـکی شب ، بـــرامــون..



قــابــل تحمـّـل تــر از “تـــاریــکی” روزهــامــونــه !
          و مرگ مردن نیست    


و مرگ، مُردن نیست

و مرگ، تنها، نفس نکشیدن نیست
من مردگان بیشماری را دیدهام
که راه میرفتند
حرف میزدند
سیگار میکشیدندو خیس از باران
انتظار و تنهایی را درک میکردند
شعر میخواندند
میگریستند
قرض میدادند
قرض میگرفتند
میخندیدند
و گریه میکردند...
          لذت می برم          
ازسردرد لذت می برماز خوردن قرص های رنگارنگ لذت می برماز برهنه بودناز تنهایی بی انتهایم لذت می برماز پرواز توی خیالم با تو لذت می برماز تک تک کام هایی که از سیگارمی گیرم لذت می برموهمین برای انتقام گرفتن از زندگی کافیست...             چه کسی میفهمد    


چند وقتـﮯست
هر چـﮧ مـﮯگردم
هیچ حرفـﮯ بهتر از سُڪوت پیدا نـِمـﮯڪنم
نگآهم امٌـآ . . .
گاهـﮯ حرف مـﮯ زند
گاهـﮯ فریــآد مـﮯڪشد
و من همیشـﮧ بـﮧ دنبال ڪسـﮯ مـﮯگردم
ڪـﮧ بفهمد
این نگآه خستـﮧ
چـﮧ مـﮯخوآهد بگوید . . ..
          همچی خوبه      


بعضـے وَפֿــتـآ بـآيـَـכ تـَنهـآ بـآشـے ، تَنهـآـے ِ تَنهـآ ....

هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے ، فِكــ ڪـُـنـے ، هَمــہ چيـو بـريزـے تـُو פֿــوכتـــ ... 

تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے ....

اونـوَפֿــ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ لـَبـפֿـَـنـכ مـَسـפֿــَرــہ ـے هَميشگـے

وـآنِــموכ ڪـُـنـے ڪـہ هَمــہ چے פֿــوبــہ ..!!.
        چه لذتی دارد         آتیش בارﮮ ؟ هـَوسِ سیگـار ڪـرבҐ !نـﮧ براﮮ ڪـشیـלטּ۫ نـﮧ !میخـواҐ ببینمـ چـﮧ لذَّتـﮯ בارـﮧ سوختـَטּِ یـڪـﮯ رو تمـاشـا ڪـر۫בَטּ۫ (؟)             خیلی سخته  


פֿـیـلـے ســפֿــتـــہ
بــاهاش آפֿـــریــטּ قـــرارو بـــذارے
تـــا بـعــבش از هــــم جُدا شـیـב
تــو با بـــغـــض صـــحــبــت ڪنــے
امّـا اوטּ گـــوشــیــش هـــر چنـב دقیـــقہ SMS بیاב و مــوقع פֿـــونـבטּ SMS هـــے همــونجورے بــפֿـنـבه ڪه تــو בوس בارے !
"פֿـیـلـے ســפֿــتـــہ"
        وفا یعنی :.:.: خداحافظ      


میـــــ ــان ِ نــامــــ ـه هــایـــ ـــت مـی نــوشـــــ ــتی : زنــــدگــــ ـــی زیبـــــ ـاسـت...
و من هــــ ــم زنــــدگــــ ـــی را ، در تــــ ــــو دیـــــــ ــدم .
بــــــ ــرو اســـتـــــ ــاد ِ خــــوبـــــ ــــی هـا !
بـه مـــ ـــن درس ِ وفــــــــ ـا دادی !
و مـــــ ـــن هـــــ ـــم خـــــ ــوب فهـــمیـــــ ــدم
وفــــــ ــا یعنــــــ ـــی : خـــداحـــــــ ــافـــ ــظ !!!.
        خوب جور میکند      


جـُور مـیـڪُنـَב פֿُـבآ בَر و تـَפֿــتـِـہ رآ بآ هَم
هَمـآטּ طُور کـِـہ مـטּ و تـُو رآ آشـِنـآ ڪَرב
...
تـُو شُـבے פֿــآطره سـآز و
مَـטּ شُـבم פֿــآطره بـآز
....
      شاکی نبا ــــــــش    

از اینـڪـہ صـכآے گریــہ ات رآ فقطכیـوآرِ اُتـآقت مــے شنـوכ ، شاڪـے نبآشببیـטּ بآ כیوآر چــہ ڪرכه اَنـכ ڪـہ حتـے صـכآے اشڪ هایش هم بــہ گوش نمــے رسـכ.         همیشه تنهایی    





بــآیَـב بَـבجِـنس بـآشے...!!!تــآ عـآشِقِت بـآشَـטּ...!!!


بــآیَـב פֿـیـآنَت ڪُنے...!!!تـآ בیوونَت بـآشَـטּ...!!!


بــآیَـב בروغ بِگے...!!!تـآ هَمیشــﮧ تـو فِکرِت بـآشَـטּ...!!!



بــآیَـב هـِے رَنگ عَوَض ڪُنے...!!!تـآ בوسِت בآشتــﮧ بــآشَـטּ...!!!




اگـﮧ سـآבه اے...!!! اگـﮧ بـآوَفـآیــے...!!!




اگـﮧ یـﮧ رنگے...!!!هَمیشــﮧ تَنهــآیے...!!!...


      زورم نمیرسد    


وقتی دلــــــــــــــــــتنگم.. .
بشقاب ها را نــــــــــمی شکنم... شیشه ها را نـــــــــــــــمی شکنم...


غرورم را نــــــــــــــــــــــــ می شکنم...

دلــــــــت را نـــــــــــــــــــــــم ی شکنم...

در این دلتنگی ها زورم به تـــــــــــــــنها چـــــــــیزی که می رسد...

این بــــــــــــــغض لــــــــــــعنتی ست... !         تنهاتر از من      

میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست 
کسی اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
دلم امشب برای خنده هایت تنگ تنگست
فقط در دستهای گرم تو مردن قشنگست...



    اینجا زمین است    

اینجا زمین است.
ž ساعت به وقت انسانیت خواب است.
ž دل عجب موجود سخت جانی است،
ž هزار بار تنگ میشود;
ž میشکند;میسوزد;میمیرد؛
و باز هم می تپد....
ž اینجا زمین است
ž رسم آدم هایش عجیب است
ž اینجا که گم میشوی،
ž به جای آنکه دنبالت بگردند؛
ž فراموشت میکنند.....
ž اینجا زمین است
ž زمین گرد است
تویی که مرا دور زدی؛
ž فردا به خودم خواهی رسید؛
ž حال و روزت دیدنی است...
        من از تو درگذشتم!    




دلت که برای من تنگ شد بیا سراغ زیر سیگاریم ...

کنار قبرستان خاطرات من بشین ، فاتحه بخوان و اشک بریز ..



من از تو درگذشتم !
        تا حالا شده ؟؟      
تـآ פــآلـآ شُـכـہ כر ِ اُتـآقـتـ ُ ببـَنـכے ،
چـرـآغـآرو هـَمـ פֿــآمـوشـ ڪـنـے ؟؟؟
بـرـے زيـر پـَتو بـڪـشيشــ رو سـَرتــ،
چـشآتـو اون زيـز بـآز ڪـنـے ،
صـِכاى نَفـساتــ ُ بشنـَوـے ،
تيـڪ تيـڪ سـآعـَتــ پتــڪ بشــہ تـو مَغزتــ ؟؟؟
سيـآهـے ببينـے ، تَنهـآيـے ببينــے ،يـآכ گذَشتــہ هـآ بيـوفتـے ،
گـريـَتــ بگيـرــہ ، ضَجــہ بزَنــے ،هـِـقـ هِـقـ هـاتــُ غـورتــ بـכے تـآ ڪـَسـے نَشنَـوــہ صـכاشُـ ،
بَعـכ بفَهمے چـقـَכ تَنهـآيـے ،بـفَهمـے چقـَכ بى كَـسـے ،
بفـَهمـے هيچى نيسـے ،
نــہ نـَشُـכـہ !
مَعـلومـہ ڪــہ نَشُـכـه פֿــכا ڪـُنــہ هيـچوَقـتــ هـَمـ نَشــہ بـَرـآتــ
وَگـرنـــہ ميشـے يـكــے شَبيـــہ مـَטּ !!!
        حرفی نیست :. من فقط خسته ام      

مــَن یــــه روزے دخــــترے بـــودَم کــه از تـــه دل مــے خَـــندیدَم...!!!
مــــَن یـــه روز آروم تــــَرین اعــــصآب دُنیـــآ رو دآشــــتَم...!!!
اکــــنون بــے آنکـــــه شآد بـــآشَــم نـــفس مــے کشَـــم...
بـــے آنکــــه شآد بآشــــم زیــــر بآرآن رآه مـــی رَوم...
بــے آنکـــــه شآد بآشــــم زنــدگــے مــے کـــــُنَم...
دیگـــــرآن از کـــنآرم عبــــور مـــے کـننـــد...
ســــرد و سنگـــــین... بــے آنکــــه نآمــــم رآ بــه خآطـــر بیآورنــد... جــورے عبـــــور مـــے کننــد کــــه انگـــــآر مـــن نیســـــتم....
حـــــرفــے نیــــست...فقـــط خســـته ام
مــن دخــــــترے هـــستم کـــــه بآتمـــــآم تـــوآن بآ ســـرنوشـــت مــے جنگـــــد...
وچــــه جنگــــ نآبـــــرآبرے...
مـــن خـــــسته ام ولـــے مــَغــــــلوب نخــوآهــــَم شــــُد...!!!

        من قول داده ام ...


با تو نیستم تو نخوان
با خود زمزمه میکنم
من خوبم...من آرامم...من قول داده ام....
فقط کمی تو را کم آورده ام
یادت هست میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟واژه کم می آورم برای گفتن دوستت دارم ها؟
حالا تمام واژه هادر گلویم صف کشیده اند....با این همه واژه چه کنم؟تکلیف این همه حرف نگفته چه میشود؟
باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گرده باد بیاندازم....باید خوب باشم! من خوبم...من آرامم...من قول داده ام....
فقط کمی بی حوصله ام...آسمان روی سرم سنگینی میکند...روزهایم کش آمده....هرچه خودم را ب کوچه بی خیالی میزنم باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم....روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمیبارند چون
من خوبم...من آرامم...من قول داده ام....
تمام خنده هایم را نذر کرده ام ک گریه ام نگیرد...اما شبها...وای از شبها...هوای آغوشت دیوانه ام میکند...موهایم بدجوری بهانه دستانت را میگیرند...تک تک نجواهای شبانه ات لا ب لای موهایم مانده اند...کاش لااقل میشد شب بخیر شبها را بگویی تا بخوابم...لالایی ها پیشکش....
من خوبم...من آرامم...من قول داده ام....
فقط نمیدانم چرا هی آه میکشم....آه و آه و بازم آه خسته شدم از این همه آه...شبها تمام آه ها در سینه منند...آنقدر سوزناک هستند ک میتوانم با این همه آه دنیارو خاکستر کنم....اما حیف ک قول داده ام
من خوبم...من آرامم...من قول داده ام...
فقط کمی دلواپسم...کاش قول گرفته بودم از تو برای کسی از ته دل نخندی....میترسم مثل من عاشق خنده هات شود...حال و روزش شود این....
تو ک نمیمانی برایش....آنوقت مثل من باید آرام باشد....خوب باشد....قول داده باشد...بیچاره...
نترس باز شروع نمیکنم،اصلا تمام نشده ک بخواهم شروع کنم...همین دلم برایت تنگ شده را هم ب تو نمیگویم....تو راحت باش....
من خوبم...من آرامم....
آخر من قول داده ام ک آرام باشم....باورت میشود؟من خوبم!!
        فقطـــ لبخند...    





بعضی وقتهــا یه شیشه ویسکی جلوته با یه پاکت سیگــاراما نه پیـک میزنی نه پکفقط یه لبخند به تنهاییت میزنی. . .       اگر خودت بودی      
          تحمل ندارم      
بدون تو آسمان نیز تحمل این همه (آبی) را ندارد   (من)که جای خود دارم

      که چـــِی ...؟      

به خيال خودت روي اسمم خط كشيدی و تركم كردي كه چي...!!!

فكر كردي رفتنت باعث تموم شدن و انتهاي منه...!!

نه اين خبرا نيست..!!!

ترک كردن من شروع بي لياقتي توست....!! همــين....!!

    انرشیست ؟؟؟          
عصبیتر از همیشــــــــــه این روزا خیلی کلافم روحمو میشکافم اینبـــــــــار تا یکی از نو ببافم
ذهن خلاق حقیـــــقت با سلیقم نمیخونه نوسان داره و در منــــــ همه چی رنگ جنونه
فاجعه خیلی عمیقه درد تحت کنترل نیست
من دیگه اسمـــــی ندارم تو بهم میگی (انرشیست)؟

اینارو میگم که شاید درد دوری عادیتر شه
این ترانه خصـــــــوصی یکمی عمومی ترشه

من به سبک خودم اینبار بیمه ام با این ترانه
با همین حرفا که گفتم فارغ از هر عاــــــشقانه         هرکه عاشــق شده ....    



دلیل سرفه هایم را نپرس 
باور کن !...!
هرکه عاشق شده سیگاریست         تنها بودم .....خیلی...!!!    



یکی بود افسردگی داشت ؛ به حدی که خونوادش بردنش تیمارستان و بستری کردنش ؛ دکتره میگفت ازش پرسیدم :چی شد که سیگاری شدی؟
- یه شب بارون میومـد.......خیلی تنها بودم خیلی ......!!
چی شد که ترک کردی ؟ 
- یه شب بارون میومد ...... دیگه تنها نبودم ..!! ( زهر خند )!
چی شد که الکی شدی و دوباره سیگار رو شروع کردی ؟
- یه شب بارون میومد.......دوباره تنها شده بودم اما قلبمم جای دیگه بود.....!!
چی شد که آوردنت اینجا بستریت کردن ؟
- یه شب بارون میومد ......خیلی تنها بودم.....خیلی......دیدمش..! اما اون تنها نبود......!!!         بعد تو    


بعد تو
اشک ها , با گیتار و سیگار چسب می زنند تکه های زخمی دلم را ..
    بدبختیمــــ    




يـقـه بـالـا مـي دهـيـم،
دسـت هـا در جـيـب،
سـيـگـار بـه تـه رسـيـده بـر لـب،
بـه ديـوار تـکـيـه مـي دهـيـم،
نـه کـه کـارآگـاه بـاشـيـم يـا عـضـو مـافـيـا،نـه،
بـد بـخـتـیـم . . .
    هوار بکشیمـــــــ    


هوارهایمان را سیــــــگار کشیدیم دادمان , دود شد نه در چشم دشمن دردی شد در دلمان ..
یادم باشد این بسته سیـــــگارم که تمام شد حتما هوار بکشم ..
 
 
   

 

 

 
 



كام تو شيرين !

دل من مجنون است

هرزه نيست 

دوست دارد زندگي

در آغوش تورا

گم شدن در ميان

موج گيسوي تورا

عاشق آن تب داغ تو

در شب وصل است

بند دلش در كف دستان تو

چشم او سير نشود

ازرخ  زيباي تو

برلب خشكيده ام

لب زن

ازبوسه داغ

براين درد مرهم زن

عشق من

با غنچه گلي

دل من  شاد كن

ياكه نه دل

من ياد كن

 

 

 

جاده


بانو

دلت از چه گرفت

بي پروا باريدي

كدام سنگ مسيرت را بست  

كه آواره جاده شدي

بانو به عقب برنگرد

به اطرافت نگاه نكن

ديگر نگاها آنگونه كه تو دوست داري نيست

چشمهايت را ببند وبرو

جاده هست ديگر شايد انتها داشته باشد

 

 

ديوانه ترميشوم

وقتي در موج موهايت گم ميشوم

تمام دنياييم ميشوي

وقتي بازوان مهربانت مرا دربر ميگيرد

رها تراز اين نخواهم شد

بي دام ودانه در بند توام

وتو مهربان

همسفرم

دوست ميدارمت

 

 
 
 
 
 
 
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند.

دیگر گوسفند نمی درند!

به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند....


دلم یک دنیا تنهایی می خواهد 

با یک عالمه تو

وتمام گوشه کنارهای آغوشت...

 

 

 

""""""""""""""""""""""""""""  دوستت دارم """""""""""""""""""

 

 

 
 

آموخته ام که با پول مي شود رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه، مي توان مقام خريد ولي احترام نه، مي توان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه، خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ، مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه. آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند

 

 

 
 
 

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو که چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح
بیرون فتاده بود یکباره راز ما
رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی
من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سر هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله آتش زمن مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت بتلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم

 

 

 

 
 
شخص جواني گندم بر در آسياب برد که آرد نمايد. اتفاقا آسيابان مشغول کاري بود. آن شخص از فرصت استفاده کرد و از ساير جوال ها گندم بيرون مي آورد و در جوال خود مي ريخت.
آسيابان متوجه شد و گفت: اي احمق! چرا چنين مي کني؟
گفت: به جهت اين که احمق هستم.
گفت: اگر راست مي گويي چرا از جوال خود گندم بيرون نمي آوري و به جوال ديگران نمي ريزي؟
گفت: اکنون که چنين مي کنم يک احمق هستم و اگر چنان کنم دو احمق خواهم بود.

 

 

 
 
 
 
خانواده بسیار فقیری بودند که در یک مزرعه و یک کلبه کوچک کنار مزرعه کار و زندگی می‌کردند، کلبه آنها نه اتاقی داشت و نه اسباب و اثاثیه ای. اعضای خانواده از برداشت محصولات مزرعه آنقدری گیرشان می‌آمد که فقط شکمشان را به سختی سیر کنند. اما یک سال بدون هیچ علتی، محصول کمی بیشتر از حد معمول بدست آمد، در نتیجه کمی بیش از نیازشان پول بدست آوردند…
 
 
ادامه مطلب

 

 

 
 

شكسپير ميگه : هرگز به دنبال كسي نباش كه بتوني با اون زندگي كني بلكه به

دنبال كسي باش كه

نتوني بي اون زندگي كني.

شکسپیر گفت:


من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟


برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،


انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ..

زندگی کوتاه است ..

پس به زندگی ات عشق بورز ..


خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..


قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن


قبل از اینکه بنویسی » فکر کن


قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش


قبل از اینکه دعا کنی » ببخش


قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن


قبل از تنفر » عشق بورز


زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر

 

 

 

 
 
میرسد روزی که بی هم میشویم یک به یک از جمع هم کم میشویم میرسد روزی که ما در خاطرات موجب خندیدن و غم میشویم گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق رسد روزی که بی هم میشویم

بدون اینکه “مار” ی در کار باشد
مزه ی “زهرمار” را میچشم وقتی نیستی…..

گفـــــته بودمـ بی تـــو سخــــت میگــــــذرد بـی انـصـافــــــــ !
حـــــرفمـ را پس میگــیرمـ
بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـیگــــــذرد …

 

 

 
 
 

من زندگي را دوست دارم ولي از زندگي دوباره مي ترسم

دين را دوست دارم ولي از کشيش ها مي ترسم

قانون را دوست دارم ولي از پاسبانها مي ترسم

عشق را دوست دارم ولي از مردها مي ترسم

کودکان را دوست دارم ولي ز آئينه مي ترسم

سلام رادوست دارم ولي از زبانم مي ترسم

من مي ترسم پس هستم

اينچنين مي گذرد روز و روزگار من

من روز را دوست دارم ولي از روزگار مي ترسم

 

 

 

 
 

عشق چيست ؟؟؟

بزرگترين خودکشي در دنيا !!!

عاشق شدن يعني :

ارتکاب به خودکشي و کشتن نَفُس !!!

براي همين است که مردم اينقدر از عشق ورزيدن مي ترسند ...

آنان درباره عشق داد سخن مي دهند ...

وبه عاشق بودن تظاهر مي کنند ...

آنان ترتيبي مي دهند تا خودشان

و ديگران را بفريبند که عاشقند ...

ولي آنان از عشق ورزيدن پرهيز مي کنند ...

زيرا عشق ، نخست از تو مي خواهد تا بميري ...

و تنها آن هنگام است که دو باره زاده مي شوي !!!...

 

 
 
با اینکه می دانم آخر این قصه انتها ندارد .با اینکه میدانم کلاغ ها به خانه هایشان نخواهند رسید

اما باز .....باز عاشقانه به خواندنش ادامه میدهم
آری
این قصه ی عشق من وتوست
قصه ای که اولش با لبخند تو شروع شد
قصه ای که خدا هم چندین بار می خواندش
قصه ای که انتها ندارد
 یعنی چه؟
تو چه فکری می کنی اری این قصه با به خاک سپردن من
ناقص ماند
از این دنیا ناکام رفتم اما................
این عشق به کامم شیرین نشست
گریه نکن به بزودی رنج های این دنیا سقف دلت را که کوتاه کرد
تو هم کنار من میایی
واین قصه را به اتمام میرسانی
به اتمام
 
 
بازی کن     این دنیا مثل بازی شطرنج هست         

هر حرکتت را به نفع خودت انجام بده
وبدان حریف منتظر مات کردنت هست
                                                       
نازنینم       آن نازنین کجاست که یادم نمی کند

صد غم به سینه دارم و شادم نمی کند
یک لحظه انکه بی من نمی نشست
امشب به یاد کیست که یادم نمی کند
این روز ها       این روز ها محبت را باید گدایی کرد

 این روزها روز های بی وفایی است
 قطره های عشق با باران دروغ خاموش شده است
 وتنها پناه من گریه های شبانگاهی است
گریه ای یاور همیشگی من
 چرا با تو ارام می گیرم
 تو در خود چه داری که با باران هم نفس می شوی
 وبی اراده از چشمانم سرازیر می شوی
                                                                     

یه روزی     ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ
ﮐﺸﺘﯽ ، ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ
ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد...
... ﭘﺲ ﺍﺯ15ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ
ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ
ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ
ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ

 
 

دل من ای دل نمی دانم چرا همه ی دل نوشته هایم را با تو آغاز می نمایم

 شاید تو سر وجودمی وشاید راز های درونت از دنیا خسته ام کرده
وهیچ چیز را در ارزش ان نمیدانم که دلنوشته هایم را با ان اغاز نمایم
به جز خدا .همان خدایی که تو رو بهم داد تا من گلویم از درد و رنج تو
 پر از بغض باشد                                                         
                                                                                
من و تو                             من نگاهم پی نگاه توست               تونگاهت سوی دیگری است

                         من چشمانم پر اشک شوق            تو چشمانت گویای غم دیگری است   
                        من وجودم با وجودت آرام است      تو وجودت افسوس حال دیگری است
                       من  قلبم  عاشق  قلب  توست           تو  قلبت  عاشق  قلب  دیگری  است ؟ 
                      من لب هایم بی صدا است              تو بگو جز نام من روی قلبت نام کیست؟
                     من سکوت کردم می پرسی چرا       تو بگو جز نام من روی قلبت نام کیست؟
                    من دلم هوای تو کرده اما......         تو  دلت  پی  هوای  دیگری  است
                   من می خندم چرا تو می گریی         تو گلویت پر از بغض شنیدنی است
                   من  سال  هاست  رفته  ام                 تو اما. دیدنت سر قبر من دیدنی است
                                   
 
  میخواهم رای بدهم !!!!
میخواهم اسم تو را در برگه ای بنویسم . . .
هنوز هم معتقدم 
!!!! تنها کسی که میتواند دنیای مرا بسازد تو هستی !!!!
از اینکه...
از اینکه صدای گریه ات را فقط دیوار اتاقت می شنود شاکی نباش . . .


تو ببین با دیوار چه کرده اند که حتی صدای اشک هایش هم به گوش نمی رسد       !!!!!!!



 
هنوز عادت نکرده ام...


 


هنوز عادت نکرده ام . . .


خیال میکنم روزی باز می گردی ، آرام از پشت سر می آیی !!!!


مرا که به انتهای خیابان خیره شده ام دوباره به نام کوچک صدا میزنی 


و عمر تنهایی ام به پایان می رسد . . .



دمت گرم...


 


دمت گرم سرنوشت . . .


مدام ناسزا میشنوی و صبورانه به کارت میرسی !!!!



 
ترجیح میدم...
 


ترجیح میدم همه رو غریبه صدا کنم تا وقتی از پشت خنجر میزنند ،


 با خودم بگم : بیخیال !!!!


از غریبه بیشتر از این انتظاری نیست . . .



 
بارها لحظه ی...
 
 



بار ها لحظه ی رفتنت را صحنه سازی کردم . . . !!!!


اما ،،،،،،، هنوز هم مرگ من مشکوک است . . . !!!!

 






 
 

 
 
چه سخت است...
 



چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمیوزد . . .

 
 
به چشمانت...
 
!!!!! به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش دیدن ندارد !!!!

 
 
گاهی وقتا...
 
 





گاهی وقتا توی رابطه ها ، نیازی نیست طرف بهت بگه برو !!!!


همین که روز ها بگذره  ویادی ازت نگیره ،


 همین که نرسه چه جوری روزا رو به شب میرسونی ، 


همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه ، 


همین که دیگه لا به بای حرفاش دوست دارم نباشه 


و همین که حضور دیگران توی زندگیش پررنگ تر ازبودن تو باشه . . .



 
 
روزهایی که...
 
 



روزهایی که میدیدمت ، نفسم میگرفت . . .


اما حالا که نیستی دلم میگیرد !!!!!


برگرد . . .


تحمل اولی آسان تر است !!!!
 
 





نگاه کن باران هم دیگر دل آمدن ندارد !!!!


حرف مرا جدی گرفته ، گفته بودم بار دیگر به یادت بیفتم کار دست خودم


 میدهم . . .

 
 
لحظه ی رفتن...
 
 



لحظه ی رفتن سکوتم علامت رضایت نبود . . .


می خواستم مثل همیشه روی حرفت حرفی نیاورم !!!!
 
 
 
لعنت به تو...    



لعنت به تو ای دل . . . 


که همیشه جایی جا میمانی که تو را نمیخواهند !!!!!

 
 
هیچ وقت...
 
 



هیچ وقت برای تنهایی خودم گریه نکردم . . . 


دلتنگ آنهایی شدم که تنهایم گذاشتند !!!!

 
 
به حرمت...
 
 





به حرمت دلم که شکسته شد دل ها را میشکنم !!!!!


گناهش پای دلی که دلم را شکست . . .



 
 
 
تنگی نفست...
 
 





تنگی نفست را نینداز گردن آلودگی ، بچه نیستم 


فهمیدم دلیل نفس نفس زدن هایت را . . .


راستش را بگو !!!!!!!


دلت کجا گیر کرده . . . ؟؟؟؟؟



 
 
زخمی که میزنیم...
 
 



زخمی که میزنیم ، دلی که میشکنیم ارزان نیست !!!!


یک جا باید بهایش را بپردازیم . . .


یک وقت شاید همین نزدیکی ها . . . !

 
 
هرگز نفهمیدم...        

هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن !؟!؟!؟!؟
به هر حال دارم فراموش میکنم . . .
فراموش شدنم را !!!!!


 
 
برای تو...
 
 

برای تو ، برای چشم هایت . . . 
بــرای مـن ، بــرای دردهایــم . . .
بــرای مــا ، بــرای ایـن هـمه تنهایــی . . . 
ای کـاش خــــدا کـاری کنـد  !!!!!!




او هم آدم است...
 
 

او هم آدم است . . .
اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت
غصه نخور
اگر رفت گریه نکن
یک روز چشم های یک نفر عاشقش میکند
یک روز معنی کم محلی را میفهمد
یک روز شکستن را درک میکند
آن روز میفهمد آه هایی که کشیدی
از ته قلبت بوده
میفهمد شکستن یه آدم تاوان سنگینی دارد . . . !!!!



 
 
 
چقدر دلتنگ میشوم...
   

چقدر دلتنگ میشوم . . .
اما بیشتر از دلتنگی حسرت میخورم
به بیخیالی او . . . و . . . دلتنگی خودم
کاش من هم دل سنگی داشتم 
  ای کاش . . . !!!!!  


غصه مرا کشت...
 
 
 
غصه مرا کشت ،
وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای . . .
تـــمام  راه را بــرای آغــوشـت دویــده بــودم بــی انــصاف !!!!



 
 
 
امتحان عشق...
 
 
در جلسه ی امتحان عشق . . . من مانده ام و یک برگه ی سفید !!!!


یک دنیا حرف ناگفتنی و یک دنیا تنهایی و دلتنگی . . . 


درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود 


در این سکوت بغض آلود ، 


قطره ی  کوچکی هوس سرسره بازی میکند 


و برگه ی سفیدم عاشقانه قطره را به آغوش میگیرد


عشق تو نوشتنی نیست ، در برگه ام کنار آن قطره یک قلب کوچک میکشم




وقت تمام است . برگه ها بالا !!!! 






خنده ام میگبرد...
 
 


خنده ام میگیرد
وقتی پس از مدت ها بی خبری
بی آنکــه ســـراغی از این دل  آواره بگیـــری
می گـــویی : دلم برایت تنــگ اســت
یا مــرا به بازی گرفتــه ای
یا معنـــی واژه هایــت را خوب نمیدانــی
دلتنــــگی ارزانـــی خودت . . .     
 


از انتهای...
 
 





از انتهای خیالت تا به هر کجا که بروی . . . 


باز هم به هم می رسیم


زمین بیهوده گرد نیست !!!!







گفت...
 
 



گفت: مرا فراموش کن


اما . . .


ندانست که اصلا ارزش به یاد ماندن را نداشت . . . !









وسعت نبود تو...
 


وسعت نبود تو به اندازه ی تمام دنیای من است . . .


تا آنجا که چشم کار میکند . . . جای تو خالیست !!!!!





دیگر...
 
 
دگــــر تــــــقــدیــــر را
بـــرای نــیـــامــد نــت بـــهانـه نـــکـــن !!!!
مـرد بـــاش . . .
و بـگـو نــخـــواســــتـــــی . . . 
و نــیـــامـــــدی. . . !


 
 
  عشق گاهی...








عشق گاهی از درد دوری بهتر است


بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است


توی قرآن خوانده ام یعقوب یادم داده است


دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است


سوگند به مهر که هیچ اندیشه ایی بی آن توان ایستایی ندارد . حکیم ارد بزرگ



بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی. نلسون ماندلا



مرد به این امید با زن ازدواج می کند که زن هیچگاه تغییر نکند، زن به این امید با مرد ازدواج می کند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید می شوند. آلبرت انیشتین



آدمی بخشی از گیتی است و باز در آن آمیخته می گردد .  حکیم ارد بزرگ



خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنه ای ایستاده اید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکمتان را تو داده اید. چارلز استیون هامبی



می شود از امشب قانون تازه ای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیشتر از نیاز، مهربان باشیم. جی.ام. بری



در دل هر بنایی ، کرشمه یاری دیده می شود ، اگر دلنوازی نباشد ، خشتی بر خشت نمی نشیند .  حکیم ارد بزرگ



شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک هایمان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم. الکس تان

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,


دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند. آنتوان چخوف



اگر دشمنت با روی خوش نزدیکت شد ، در برابرش خموش باش و تنهایش بگذار .  حکیم ارد بزرگ



بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم، بدانم که نیست و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست. آلبر کامو



هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است. ویل دورانت



زیبایی در مهربانی است . حکیم ارد بزرگ



مردم دو دسته اند، یا گول می خورند یا گلوله. از دفتر خاطرات یک دیکتاتور



من هیچ راه مطمئنی به سوی خوشبختی نمی شناسم اما راهی را می شناسم که به ناکامی منجر می شود: گرایش به خشنود ساختن همگان. افلاطون



مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .  حکیم ارد بزرگ



یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین آن است که تقسیمش کنیم . پول شرر



برای اینکه بشر بتواند در دنیا خوشبخت زندگی کند باید از قسمتی از توقعات خود بکاهد. شامفور



آنانی که همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدمهایند .  حکیم ارد بزرگ



خوشبختی وجود ندارد و ما خوشبخت نیستیم ، اما می توانیم این حق را به خود دهیم که در آرزوی آن باشیم . آنتوان چخوف



تمام چیزى که خدا از بشر مى خواهد یک قلب آرام است . میستر اکهارت



آنکه خود را دوست ندارد ، فر و جایگاه کسی را نگه نمی دارد .  حکیم ارد بزرگ



دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد . حکیم فردوسی خردمند

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,


انسان ها به نسبت هر ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقلند نه به نسبت تجاربی که اندوخته اند . برنارد شاو



تباهی زندگی ، برآینده کاشتن تخم غم است .  حکیم ارد بزرگ



انسان ها مانند خطوط انگشتان هیچ کدام به هم شبیه نیستند ادیسون



نمی گویم دستخوش هیجان نشو، اما خودت را به آتش هیجان ها نسوزان . مثل انگلیسی



باور دورنی ، نیروی شتاب دهنده ، پرتاب شدن به سوی ایده هاست .  حکیم ارد بزرگ



مدت ها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می شوی و مهم تر آن که خوک از این کار لذت می برد. جورج برنارد شاو



آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق می گردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می کند. مونتسکیو


از مردم غمگین نمی توان امید بهروزی و پیشرفت کشور را داشت .  حکیم ارد بزرگ



دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور بلکه به خاطر کسانی که شرارت ها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند. انیشتین



مردان بلند نام و با افتخار هرگز نمی میرند زیرا که گوهرشان قلوب نسل های آینده است . توسیدید



آرامش رسانه ایی ، افزایش شادی های مردمی و هنجارهای درست دیوانسالاری ، توان سرمایه گذاری و کارآفرینی را بیشتر می کند .  حکیم ارد بزرگ



مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . گوته



مرد خشمگین پر از زهر است و زندگی را زهرآگین می کند . کنفوسیوس



دودمانی که بزرگانش خوار شده اند ، پیکره بی جانیست ، که خوراک پلیدان می شود .  حکیم ارد بزرگ



خوشبختی توپی است که وقتی می غلتد به دنبالش می رویم و وقتی توقف می کند به آن لگد می زنیم . شاتو بریان

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,

 


گاه لازم است که انسان دیدگان خود را ببندد ، زیرا اغلب خود را به نابینایی زدن نیز نوعی خوشبختی است . نیوتون



کوچک کنندگان انتخابات ، با ریشه آن دشمن اند .  حکیم ارد بزرگ



خوشبختی یعنی هماهنگی با حوادث روزگار . فلوبر



انسان خوشبخت آن کسی است که حوادث را با تبسم و اندکی دقت بعلت وقوع آن تلقی وقبول نماید . مترلینگ



زندگی ، پیشکشی است برای شاد زیستن .  حکیم ارد بزرگ



یکی از مهمترین راههای خوشبختی، حقیر شمردن مرگ است. لوبون



خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز . فردریش نیچه

 



ماندگارترین نوا ، آهنگ مهربانی است . حکیم ارد بزرگ



بشر به خوشبختی خیلی زود عادت می کند و چون خیلی زود عادت می کند خیلی زود هم فراموش می کند که خوشبخت است . آندره مصورا



سعادت دیگران بخشی مهم از خوشبختی ماست. رنان



مردان و زنان کهن در راه رسیدن به آرمان بزرگ ، یک آن هم نمی ایستند . حکیم ارد بزرگ



آنچه جهان به ما می دهد و آنچه خوشبختی نام دارد بازیچه تقدیر بیش نیست. لاوات



اشکهای دیگران را مبدل به نگاههای پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست . بودا



پیران جهان دیده همواره جوانان را به خروش و بیداری فرا می خوانند .  حکیم ارد بزرگ



انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد . دوسن پیر

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,


خوشبختی شکل ظاهری ایمان است ،تا ایمان و امید و سخت کوشی نباشد ،هیچ کاری را نمی توان انجام داد . هلن کلر



مبارزه پیگیر با آلودگی دستگاه دیوانی ، توان سرمایه گذاری و کارآفرینی را بیشتر می کند .  حکیم ارد بزرگ



خوشبختی وجود ندارد و ما خوشبخت نیستیم، اما می توانیم این حق را به خود دهیم که در آرزوی آن باشیم. آنتوان چخوف



آنکه همسایه مرگ است از چیزی نمی هراسد .  حکیم ارد بزرگ



خوشبختی تنها در علم نیست ، بلکه در طریقه استفاده از آن است. اوگاریو



سعادت دیگران ، بخشی مهم از خوشبختی ماست. رنان



برای پرش های بلند ، گاهی نیاز است چند گامی پس رویم .  حکیم ارد بزرگ



کسی که از هیچ چیز کوچکی خوشحال نمی شود ، هیچگاه خوشبخت نخواهد شد. اپیکور



انسان خوشبخت آن کسی است که حوادث را با تبسم و اندکی دقت بعلت وقوع آن تلقی وقبول نماید . مترلینگ



نامداری بی نیک نامی ، به پشیزی نمی ارزد .  حکیم ارد بزرگ



اگر یکی از مشتاقان کتاب هستید بزرگترین خوشبختی جهان را دارا هستید. ژول کاراوتی



همه خوشبختیها و موفقیت که به من روی آورده از درهایی وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم . بایرون



غرور و فروتنی هر دو نیاز آدمی هستند . حکیم ارد بزرگ



خوشبختی میان پرده بدبختی است . دن مارکی

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,


هیچ کس جز خود ما مسوول بدبختی ها و یا خوشبختی های ما نیست . بودا



کجاست سینه کش کوهستان سرد و بلندی که ، گامهای برآزندگان را بر تن خویش به یادگار نداشته باشد ؟ . حکیم ارد بزرگ



وقتی در زندگی به داشتنی های خود فکر می کنیم خود را خوشبخت و زمانی که به نداشته می اندیشیم خود را بدبخت حس می کنیم . پس خوشبختی ما در تصور خود ماست . تناجیو



خوشبختی میان خانه ی شماست، بیهوده آن را در میان باغ دیگران می جویید. مارک اورل



پرهای خون آلود برآزندگان ، نما و نوای ، آزادی آیندگان است . حکیم ارد بزرگ



راز خوشبختى در این است که بدانید دیگران دلیل خوشبختى شما هستند. لرد تنیسون



بهترین خوشبختی ها ، یاری به دیگران است. آلبرت هوبار



پاکترین آدم هم ، دشمنان بسیار دارد .  حکیم ارد بزرگ



وظیفه اصلی و اساسی کلمه قدرت این است که در خوشبختی بشر بکوشد. هانری دورلئان



اندیشه کنید زیرا اندیشه کردن مایه زنده دل بودن مردم است. ناپلئون



ناامیدی و افسردگی تنها بن بست زندگیست .  حکیم ارد بزرگ



تعلل و عقب انداختن کارها، یکی از شایع ترین راههای فرار از رنج است. آنتونی رابینز

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,


هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان. ویکتورهوگو



زمین همچون آینه می تواند بازخورد رفتارها و کنش های ما باشد .  حکیم ارد بزرگ



هر چه تعهد خود را نسبت به چیزی بیشتر کنید ، عشق و شور و حال بیشتری نسبت به آن چیز در خود احساس خواهید کرد . باربارا دی آنجلیس



از آنچه باعظمت است یا باید هیچ نگفت یا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن یعنی به دور از آرایش وآلایش . فریدریش نیچه



آنگاه که ایران ، شکوهی دوباره یابد ، آرزوهای اُرُد به پایان می رسد .  حکیم ارد بزرگ



به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی؟ تا بگویم بعد از مرگ کجا می‌روی . شوپنهاور



باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید منتسکیو

 



دلدادگی تنها با از خودگذشتگی ارزش می یابد . حکیم ارد بزرگ



افزونی دانش گذشته، افزونی تاریخ انسان را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حالیکه انسان باید قادر باشد گذ شته را در خد مت حال دربیاورد. البته اگر بتوانیم خوب یاد بگیریم که تاریخ را وسیله ای برای زندگانی قرار دهیم . فردریش نیچه



تو، جدا از دیگران نیستی ، قضاوت در مورد کارهای خوب دیگران هم دست کمی از قضاوت در مورد کارهای بدشان ندارد. وین دایر



کسی که شادی را پاک می کند ، روان آدمیان را به بند کشیده است . حکیم ارد بزرگ



جمال اگرچه مایه شرافت است ولی مقرون به هزاران شر و آفت است . شوپنهاور



ارزش مرد به ارزشی است که برای وقت خود قائل می شود . آلبرت هوبارد



هیچ دری به روی مهربانان بسته نخواهد ماند . حکیم ارد بزرگ



تنها ابزار موفقیت که قطعا به آن نیاز دارید ، صرف نظر از اینکه کارتان چیست ، این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارایی داشته باشید و خدمات عرضه کنید. آگ ماندینو

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,


دوستان عبارت از خانواده ای هستند که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است . آلفونس کار



اگر می خواهی بزرگ شوی ، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن .  حکیم ارد بزرگ



انسان عاقل همیشه از بدگویی هایی که از او میشود استفاده میکند. ژرژبانه



استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود . فردریش نیچه



کوشش بی پایان برای رسیدن به یک آرمان پاک ، از آدمی چهره ماندگار می سازد  . حکیم ارد بزرگ



انسان جائزالخطاست بخشاینده خداست. الکساندر پوپ



کلمه "نه" در زبان یک زن به معنی جواب منفی نیست. سر فیلیپ سیدنی



میهمانی های فراوان از ارزش آدمی می کاهد ، مگر دیدار پدر و مادر .  حکیم ارد بزرگ



بیش از حد عاقل بودن کار عاقلانه ای نیست . مارون



موفقیت توانایی رفتن از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن شور و حرارت است . وینستون چرچیل



فرمانروای خوب ، باید درونی آرام و دلی شاد داشته باشد تا مردم را به چهار میخ نکشد . حکیم ارد بزرگ



کار خودتان را انجام دهید ، اما نه فقط در حد وظیفه بلکه اندکی بیشتر و از روی سخاوت . همین مقدار اندک به اندازه تمام کار ارزش دارد. دین بریگز

 

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,

 

نیاسائید ، زندگی در گذر است . بروید و دلیری کنید ، پیش از آنکه بمیرید ، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید ، تا بر زمان غالب شوید . گوته



دشمن ! دشمن است ، فریب زبان چرب او را مخور .  حکیم ارد بزرگ



کسیکه پشت الاغ باد به غبغب بیندازد ، چون اسب سوار شود پاک دیوانه خواهد شد . ارسطاطالیس



هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند را بر شانه خویش احساس کرده ام . چارلز مورگان



آنگاه که آرمان هویدا شد ، هزاران راه بن بست هم نمی توانند پیشدارمان باشند .  حکیم ارد بزرگ



محبت را به هیچ چیز تشبیه نتوان کرد زیرا که هیچ چیز دقیق تر و لطیف تر از محبت نیست. سمنون محب



اگر شخصی باعث رنجش شما می شود، به این دلیل است که خود در اعماق وجود خود رنج می کشد و رنج او لبریز می شود. بنابراین او مستحق مجازات نیست بلکه نیازمند کمک است. این همان پیام او برای شما است. تیک نات هان



مهم نیست که دیگران ما را باور کنند ، مهم آن است که خود ، خویشتن خویش را باور کنیم .  حکیم ارد بزرگ



خردمندی که بخشنده و دانشور و دادگر و نژاده باشد هرگز بد خو نمی شود . حکیم بزرگمهر



باید بر فریب حواس خود پیروز شویم . فریدریش نیچه



خردمندان تاریخ ، همچون رشته کوههای سترگ ، دشتهای اندیشه آدمیان را نگهبانی می کنند . حکیم ارد بزرگ



لبخند، حتی زمانیکه بر لبان یک مرده می نشیند ، بازهم زیباست . کریستیان بوبن



من آینده را دوست دارم چون بقیه عمرم را باید در آن بگذرانم . کترینگ



تن پوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم .  حکیم ارد بزرگ



برای آنکه عمر طولانی باشد ، باید آهسته زندگی کنیم . سیسرون



حکیمان مال را از برای آن دارند که محتاج لئیمان نگردند . ارسطا طالیس



گفتگو با آدمیان ترسو ، خواری بدنبال دارد.  حکیم ارد بزرگ



تنها علاج عشق ، ازدواج است . آرت بوخونواله

 

حکیم ارد بزرگ , orod ,  orod bozorg , orodbozorg , خقخی ذخظخقل , اشنهئ خقخی ذخظخقل , hvn fcv' , p;dl hvn fcv' , sokhk p;dlhki hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست ؟ , بزرگ شیروان , فاطمه جاهد طبسی , محمد تقی شرکا , محمد حسین شرکاء , محمدتقی شرکاء , محمدحسین شرکا , بابا شرکا , بزرگ شیروان کیست ؟ , ارد کیست ؟ , زادگاه ارد بزرگ  , تاریخ تولد ارد بزرگ , حکمت اردیسم چیست , orodism , orodist , orod bozorg , ارد بزرگ کیست , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , سخنان ارد بزرگ , جملات ارد بزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , بیوگرافی ارد بزرگ , ارد بزرگ wiki , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارد بزرگ ویکی , حکیم ارد بزرگ , کتاب سرخ , red book , nameh sorkh sorkh ,  حکیم ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ گرگان ,


به گونه ای زندگی کنید که وقتی فرزندانتان به یاد عدالت ، صداقت و مهربانی می افتند ، شما در نظرشان تداعی شوید . جکسون براون



روان مردگان و زندگان ، در یک گردونه می چرخد .  حکیم ارد بزرگ



هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند . گوته



تواضع بیجا آخرین حد تکبر است . لابرویر

 



 

دوستت دارم

و همین کمی ملولم می کند

وقتی همه حراف و شادند

حرف زدن آرامش خاصی دارد

ول می چرخم

تلق تولوق می کنم

مثل

ظروف چینی

در گاوفروشی،

می خواهم بروم،

می خواهم بمانم.

دوستت دارم  و همین کمی ملولم می کند.

شاید فکر کنی تو  مخم پنبه است

حرف زدن آرامش خاصی دارد

دوست بی قرار، معمولی و ناآرامی برای تعطیلات

پیدا کردی.

دوستت دارم وهمین کمی ملولم می کند.

آسمان گوسفند شکل، با پف هایی از

 

 

پشم زرد،

 

شاهد موجی است  که از خلیج

بازجویی  می کند.

 

حرف زدن آرامش خاصی  دارد.

 

راستی من بدجور ساکتم، غمباد گرفتم

نمی توانم

بگویم

"دوستت دارم". وهمین  نسبتآ ملولم می کند.

حرف زدن آؤامش خاصی دارد.

مریلین هکر

 

 


گل سرخ

ای تناقض ناب

ای شوق خواب هیچ کس نبودن

در پشت ایهمه پلک...

(ریلکه)


باش تا بی اشتها شوم

نباشی اگر

نان می خرم

و آب می خورم

باش تا به هرچه غیر تو

بی اشتها شوم

مثل دو عاشق

که ساعت نگاه کردن را

به غذا خوردن

تلف نمی کنند!

(علیرضا روشن)

 


دیگر از تاریکی نمی‌ترسم

که روشنایی در گل آفتابگردان

شب‌پیمای است!

(آلن سلن تو)

 


شاید به دل کوه‌های بلند روم

به رگ‌های سخت

تنها

چون سنگ معدن

و چنان ژرف شوم

که هیچ پایانی نبینم

و هیچ دوردستی

همه چیزی نزدیک

و همه‌ی نزدیکی سنگ شود!

(ریلکه، کتاب از تهی‌دستی و مرگ)

 


اوین یک در به دیوار و دری رو به درک دارد

اوین رو به زمین صدها درِ دلخوش‌کنک دارد

اوین دیو و اوین دار و اوین دیوار در دیوار

چنان برجی که پا در چاه و گیسو در فلک دارد

درین جا چار دیوار است و صدها در ولی بسته

که در با در فقط دیوارهای مشترک دارد

اوین از تنگنای دره می شلاقد از بغضی

که بین مرگ و هستی، لحظه های دو به شک دارد

تمام داستانها برعلیه گرگ یا میش است

که چوپان دائمن دامی، ولو در نی لبک دارد

اوین را آرزوهایی که در خود کشته خواهد کشت

اگر دیوار دیوار است از جایی ترک دارد

بچرخ ای چرخ همبازی مبادایم بیاندازی

که این بازی بجای سر، سر دل بشکنک دارد

 

 


بارها

بارهای بار

آدم می خوابد

تنش بیدارش می کند؛

بعد، یکبار

فقط، یکبار

آدم می خوابد

و تنش را

گم می کند!

 

 


آتش و آدم

ترکیبی نامتجانس است

من از میان این آتش گر گرفته

در رؤیاها و عشقها

غیرممکن است سالم برگردم

بازگشت من اندوهبار خواهد بود

کاش مثل نان بودم

چه زیبا برمی گردد

از سفر آتش!

 

 


پای کودک هنوز نمی داند یک پاست

می خواهد یک پروانه باشد یا سیب

از این پس سنگریزه ها

خورده شیشه ها

خیابان ها

پلکان

خاک سرد

جاده

پی در پی به او می آموزند که نمی تواند پرواز کند

نمی تواند چونان میوه ی گردی بر شاخسار باشد

پای کودک

مغلوب در نبرد به زیر آمد

و محکوم به زیستن در یک کفش شد

و به پیروی از شکل آن

کم کم در تاریکی

به تفسیر جهان پرداخت!

 

 


گاهی از من آدم برفی می سازی

و چشمهایم را

با دکمه های پیراهنت می بندی

*

چشم که باز می کنم

دکمه هایت می افتند

اما پیش از در آغوش کشیدنت

دستهایم آب شده اند!

 

 

 

 

 

چه حسرتی است عبور ازکنا رعابرانی


که عطرتورا میزنند اما...


هیچکدام تو نیستی...!!!

 

 

 
 



چه زود فراموش شدم تو ذهنا خاموش شدم

شدم بده تو قصه راحت فراموش شدم


ادامه مطلب

 

 

 
 


کاش ميدانستي من سکوتم…حرف است..

خنده هايم…حرف است...حرف هايم…حرف است...

کاش ميدانستي، کاش ميفهميدي، کاش...

 و صد کاش نمي ترسيدي...که مبادا دلم پيش دلت گير کند...

يا نگاهم پلي از عشق به دستان تو زنجير کند 

من کمی زودتر از خيلي دير مثل نور , از شب چشم تو سفر خواهم کرد

 تــو نترس...

 


گفتار های دونالد والترز خیلی کوتاه است گاهی به یک خط هم نمیرسد.

اما اگر هر یک از آنها را برای چند بار در روز بخوانید اثر عمیقی در روح شما خواهد داشت.


ادامه مطلب


سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت





یک تست ساده و جذاب برای نمایش میزان علاقه شما به معشوقه تان که باید با صداقت به سوالات ان پاسخ دهید 


ادامه مطلب

 

 

 
سال ۱۳۶۰ :
پسر : من عاشقتم …
دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم!
پسر : میکشــــــمت! (قتل)
سال ۱۳۷۰ :
پسر : من عاشقتم …
دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم!
پسر : باشه . ( خودکشی )
سال ۱۳۸۰ :
پسر : من عاشقتم …
دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم!
پسر : باشه منم میرم یکی دیگه پیدا میکنم :دی
سال ۱۳۹۰ :
پسر : من عاشقتم …
دختر : من با یکی دیگه رابطه دارم!
پسر : اوکی. صبر میکنم تا باهم بهم بزنین

 

 

 
 

تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم ...

که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی

و وقتی که نیستتو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم

چون تو پاک هستی

می توانم تو را خط خطی کنم

که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی

و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم

 ی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم

 

 

 

 


نوشتن از عشقم و خاطرات برام مثله جون کندن میمونه...


ادامه مطلب
 
 
 
"""""""""""""""""   دوستتدارم   """"""""""""""""""
 

 

 

تورو با چشم عاشقم دوباره روبروت کنم

یه روز بیا ببینمت


بیا دستاتو بگیرم


سرتو دامنت بمیرم


دارم میمیرم از غمت


یه روز بیا ببینمت


یه روز بیا که سینه ام


پر بشه از عطر تنت


یه روز بیا ببینمت


سر بزارم رو شونتو بازم بشم دیونتو

دل دیگه جون بسر شده


ازبس گرفته بونتو


اشکی بریزن چشمامون


بیاد خاطراتمون


درد دلی کنند باهم

بعد یه عمری دلامون


دارم میمیرم از غمت


یه روز بیا ببینمت


یه روز بیا که سینه ام

پر بشه از عطر تنت


 


خصوصی کسی اون پشت و نبینه ...

طعم لب های تو 

شاید جزو چهار مزه ی اصلی نباشد

اما !

جزو اصلی ترین مزه های زندگی هست.. 

دوستت  دارم پریســـــــــــــــــــــــــــــا   جون

 

 
 

   
 
زن ها

                                   تنهاییشان را گریه میکنند

                                             و مردها

                                    گریه شان را تنهایی.........
 
 
  دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم…
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم…

نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم…

برای اینکه نگذارم آنها بیایند…
  گفتم بهت یه روز  یادته ؟  
پایانم نزدیک است .... نبودنم را تمرین کن!
 
و من تمام شدم تا تو آغاز کنی دیگری را !!
نه آنکه به خاطر او ... نه  نه
به خاطر من .... تمام شدم که نباشم ... که نباشی در خاطراتی که حتی مال خودم نیست ...
تمام شدم که تمامت کنم ....
 
   هه !!! منتظر پس لرزه هام !
پ. ن:   گفتم میگذره !
 
  تو لعنــتي من هــنوز به عــشق تــو , چــشم تــو چــشم کــسي نــميشم .


دخترا...................  

عكس العمل دخترها وقتی واسشون شارژ میفرستی: هزار تومانی= وای مرسی عزیزم دو هزار تومانی= وای؛وای مرسی گلم؛فدات شم پنج هزار تومانی=وای ،قربونت برم؛عجیجم؛نفسم؛
عقشم ده هزار تومانی=وای مرسی نفسم؛قربوووونت   بشم؛عمرم؛گل نازم؛

كجایی بغلت كنم اصلا بوست کنم ، بیست هزار تومانی=نه دیگه؛هیشكی دیگه اینقدر احمق نشده  

 كه شارژ بیست هزار تومانی بفرسته!

منتظر جوابهای دندان شکنم...
 
 
نمی دانم .
نمی دانم
چرا امشب واژه هایم
خیس شده اند . . .
مثل ِ آسمانی که امشب
می بارد …
و اینک باران
بر لبه ی ِ پنجره ی ِ احساسم
می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد …
تا شاید از لحظه های ِ دلتنگی
گذر کنم…
قهر
 
دیشب با خــــــدا دعوایم شد / با هم قــــــهر کردیم
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد / رفتم گوشه ای نشستم / چند قطره اشک ریختم
و خوابم برد / صبح که بیدار شــــدم مادرم گفت:
نمیدانی از دیشب تا صبح چه بـــــارانی می آمد
 
  جدایی
 
 
خیلی بی معرفتی من فقط بازیچه ی دستت بودم
بخدا خیلی بی تو زندگی سخته
هنوز تنهام تنهای تنها
نمیخوای بیای
هروز هوای دلم بارونی
ولی نه
همچنین آدمی رو نمی خوام
همون بهتر با اونا باشی .......................................
 
 
 

    دل من    
غربت آن نیست که تنها باشی / فارغ از فتنه ی فردا باشیغربت آن است که چون قطره ی آب / در به در ، در پی دریا باشیغربت آن است که مثل من و دل / در میان همه کس یکه و تنها باشی
 


همیشه دونفری قشنگتره کاش هیچوقت نفر سوم نیاد



دل ، بازهم حاکم شد 
عقل از سرم برد و به دل واگذارم کرد
دیگر نمیتوتنم تصمیم بگیرم و چه سخت است

 
  تنهــا نیستم     تنهــا نیستم
ولی میان این همه شلوغی،
باز هم احساس تنهایـــی میکنم
و این است درد مـــن . . .
تنهایی را دوست دارم …
بی دعوت می آید ،
بی منت می ماند ، بی خبر نمیرود …




        من این جا زیر بارانم       لبهایم که تشنه و دلتنگ می شوند باران را می بوسم
من این جا زیر بارانم،
وقتی که بسیار از تو دورم و تو را می خواهم
باران را می بوسم؛ او تو را قطره قطره در من فرو می ریزد
خاطرت باشد ؛ ما هر دو زیر یک آسمان زندگی می کنیم
در دو سوی باران ها من به تو و بوسه و باران ایمان دارم
و قاصدک ها به تو خواهند گفت که دوستت دارم !
زندگی شاید همین فاصلۀ خیس ِ بارانیست
که تو را به من پیوند می زند . . .

       
      عشقم ....  
وای که چـــه لـــذتی داره
اونــــی که باهمـــه وجـــودت دوستــــش داری
یهــــویی صـــدات کنه
"عـــــــشقـــــم"
 
 








به من گفت برو گورت را گم کن…



و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من میگردد!



کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی میگفتی:



‏”زبانم لال”!










دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست؛


اگر برف بیاید هست،



اگر برف نیاید نیست.


مثل دنیای من…؛


اگر تو باشی هستم،


و اگر نباشی……..



 


کاش ، کاش میدانستی چقدر برای لحظه های با تو بودن لحظه ها را سپری کردم و خواهم
کرد ، آری من همان عاشق همیشگی هستم ، همان که نمیداند چه کند و از غصه نبودن تو به
کجا و کی پناه ببرد .

و مثل همیشه و تمام نوشته هام و تمام نفسهایم میگویم دوستت دارم







ایـــن لحظه هــا


تنــــم یــه آغــوش گرم می خواهــــد با طـــعم عشــق نه هوس.


ایــن لحظـــه هــا


لبــانم رطوبــت لبــهایی را می خواهـــد با طعم محبت نه شهوت


این لحظــه ها


گیسوانـــم نوازش دستی را می خواهــد با طعم ناز نه نیـــاز


این لحظـــه ها


تنی می خواهم که روحــــم را ارضـــا کند نه جســـمم را


 
 
آرزو داشتم قطره اشکی بودم که در کنار چشمت متولد میشدم ، بر روی گونه ات می غلطیدم و در کنار قلبت می مردم .

  ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم / چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم / به نفسهای تو در سایه ی سنگین سکوت / به سخنهای تو با لهجه ی شیرین سکوت .



 
وقتی خداحافظی میکنیم چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره ی اشک برای نچکیدن .


 
 
آدمها را دوست دارم ، همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند ، همانهایی که برای همه لبخند دارند ، همانهایی که بوی ناب انسانیت میدهند ، و من باور دارم که تو از همانهایی .

  واقعی
  دوم ابتدایی بودم تازه خونمون رو عوض کرده بودیم بابام به خاطرضرر زیادی که کرده بود مجبور شد حتی خونمون رو هم بفروشه و یه خونهء کوچیکتر بگیره روز اول بود که اومده بودیم تو اون محل اثاث کشی تموم شده بود ومنو بابام در خونه بودیم بابام کلید انداخت که درو باز کنه یهو یه دختر 6 ساله با یه بلوزدامن سفید تور دار عین مال عروسا از کنارمون رد شد من نمی دونم چرا وقتی اون رو دیدم یه جوری شدم نمی دونم چی بود ولی یه چیزی بود که تا اون موقع احساسش نکرده بودم فقط شنیدم بابام گفت ماشالله!!! این دخترِ کیه خدا نیگهش داره....................



ادامه مطلب       عشق یعنی......؟
 
عشق يعني بگذري از هفت خان ، عشق يعني آرش و تير و کمان
 عشق يعني تک درختي در کوير ، عشق يعني عاشقاني سر به زير
عشق يعني ياد آن روز نخست ، عشق يعني هر چه در آن ياد توست
عشق يعني آن نخستين حرفها ، عشق يعني در ميان برفها
عشق يعني بشکني قلب مرا ، عشق يعني مي پرستم من تو را
عشق يعني لحظه ي ديدار يار
عشق يعني پاي معشوق سوختن
عشق يعني چشم را به در دوختن
عشق يعني انقباظو انبصاط
عشق يعني درده من درده کتاب
 
عشق يعني زندگيم وصله به توست
عشق يعني قلب من در دست توست
عشق يعني گل به جاي خار باشپل به جاي اين‌همه ديوار باش     دوستت دارم
 


دوستت دارم، نه واسه اينكه تنهام
دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه هستي باهام
دوستت دارم، نه واسه اينكه بي قرارم
دوستت دارم، چون تو گفتي، هيچ وقت نميكني خارم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دربه درم
دوستت دارم، چون تو گفتي، ميگيري بال و پرم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دل تنگم
دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه باهات يكرنگم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دورم
دوستت دارم، چون تو گفتي، واست يه هم زبونم
دوستت دارم، نه واسه اينكه هستي تو رويام
دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة آرزوهام
دوستت دارم، نه واسه ادامه حياتم
دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة نجاتم
دوستت دارم، نه واسه يه روز و دو روز
دوستت دارم، واسه هميشه، واسه هر روز
        دخترک عاشق       سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

برای خواندن ادامه مطلب مراجعه کنید
ادامه مطلب   برای تو ای تمام وجود من
 
بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن
هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
چی میشد تو  هم منو دوستم میداشتی نا زنین
جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم
طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نا زنین
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ادامه مطلب   برای تو که عشق را به من نشان دادی ......
 

 
کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد!
لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟!
دلتنگی معنی ندارد... درد دارد...
 

 
این روزها من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا
آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود...
اینجا زمین است
اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است
اینجا گم که میشوی
بجای اینکه دنبالت بگردنن
فراموشت میکندد.........
 

 

 
دلتنگی چه حس بدی است....
تنهایی چه حس بدی است
کاش...
پاره ای ابر میشدم
دلم مهربانی می بارید
کاش نگاهم شرار نور میشد
اشتی میدادش
و
که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و
من...
چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!
 

 
میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد



بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟     حرفاهایی از جنس عشق
 
تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!
این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزمپ
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!
این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرم زنده میشد ، همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهنم تکرار میشد
آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو در قلبم ماندنی نبود ، بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
یه نصیحت میکنم دوست داشتید گوش بدید  دوست نداشتید هم صلاح خویش خسروان دانند
اگر عاشق شدید عاشق بمونید اگر نمیتونید هرگز عاشق نشید و  اینکه عشق رو بازیچه دست خود نکنید .


  نترس عزیزم  


میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم


      روی دلـای آدمــا، هــرگـــز حـســـابــی وا نـکــن       روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن
از در نشد از پنجره، زوری خودت رو جا نکن
آدمکای شهر ما، بازیگرایی قابلن
وقتش بشه یواشکی رو قلب هم پا می ذارن


شعري از «ملاپروين همداني»

كرده خواهش زمن آن مه عمل دشواري   

                                  اصطلاحات زنان همدان را باري

وخي اماج بمال دخدره عيد آمد آخر      

                                  قرچمانه زده؛ آخر چغذر رو داري؟

حالا چنگول ميگيري نكه برودت افتاد؟       

                                 اماشي، مثل بواي … بيعاري

ديه اي چالمه شيه شرتي كنان هشتي سرت

                                اينه هشتي كه بگن يعني تونم دين داري؟

پسره رد شو برو و ايسادي اينجا شي كني   

                                هي ميزلاني بشم چشمات با يقوچ واري

لوبان نشده بودي شي بكني اي سره خور    

                             چشمت افتاده به اربايم بنه بازاري؟

آش پلته مخوري پت پيلت پند ميده         

                             هي ماقت مي‌چينه، هي همه روزه بيماري

شور رم شو زدتم لممه سي كن شي شده 

                            خوش حال تو كه ار روي شوور بيزاري

روز سينزه قوزوله‌ي تچ مي‌وريم هف‌لانجين  

                          خش نكن خانه‌مه كردم همه ر گردواري

اكهه‌ي شي شده باز، مگه دايزت زدتت؟    

                           داملا بشنفه مي‌پلمانتش گو واري

توضیح: من با اینکه اهل همدان هستم  اما زیاد معنی این شعر رو ندونستم اما تا جایی که امکان داشته باشه لغات رو براتون معنی می کنم!!

وخی= بلند شو

آماج= مخلوط کردن آرد با آب برای آش

دخدره= دختره

شی= چی

بوا= بابا

دیه= دیگه

هشتی= گذاشتی

تونم=تو هم

آش پتله= نوعی آش

شوور= همان شوهر است

سینزه= سیزده بدر

اکهه ی= ای بابا

داملا= برادر، داداش

بشنفه= بشنوه

می پلمانتش= لهش می کنه!!

 

 

 

 

اشكسته : شكسته
پچا : پس چرا
كوخه : سرفه هنگامي بيماري
ميليچ : گنجشك
دينگلانفيس : الاكلنگ
دولابه : كمد ديواري
ونديك : پنجره
سانجو : دل درد
پلميده : پخش شده
Bial :بذار
BeKep : استراحت كن
Miva :بايد
Bepa : نگاه كن
البته اين كلمات توي زبان همداني اصيل استفاده ميشه !
موتکا: بالش
فس فس کردن : کسی که ارام کاری را انجام میدهد
تومانده : فرو رفته
بیعل : بگذار
پچا اوجو موکونی : پس چرا این جوری میکنی ؟
می سانی : می گیری
مي ساني بسان نمي ساني قبرسان !!!
مي گيري بگير نمي گيري به درك ! ( به قبرستان ! )
قلاق:کلاغ
وخیز:بلندشو
موایل : موبایل
ول مان کن : ما را رها کن
پلمانده : بخش کرده
پیس : کثیف
هشتن : گذاشتن
دن ذره : خمیاره
تاب : کوف
اعصاب خراب : کرخت
سقلمه : سکلان
گنده : بزرگ ghonde
دس پلمان : دست و پاهایمان des peleman
اساندن: گرفتن
اشاندن: پرتاب کردن
اشنفتی : شنیدی
عيدتان موارك eidetan mevaarak
مویز:کشمش
تنکه:جوجه(toneke)
تنجیده:له شده , خرد شده, (tenjide
کولانچه:آرنج
روجونه:لثه
خامجی:مادر
آوجی:خواهر
شاوجی:خواهربزرگ
خازمنی:خواستگاری
چقیده:فرورفته
چنجه:تخمه

واتو نم ) = با تو هستم)





د یالا     deyala
مترادف : لش خبرت جان بکن یی دفه !   leshe kheberet
معنی : بجنب

سرمانه خوردی چقدر فک می زنی !  seremane khordi
معنی : مغزمانه جوییدی !


حالا شی میوا بشه یا ؟
معنی : در حال حاضر قرار چه اتفاقی بیوفته  یا اینکه حالا چکار باید بکنیم

واژه که خود بروبچ ما تو همدان جا انداختن ! :
چه گوهی بخورم الان ؟!
معنی : خوب می گی الان چی کار کنم ؟!



لهجه مان


پ چرا حرف نزنیمان همدانی                         چرا قدر لجه مانه ندانیم

کوجا می جورم لجه به ای شیرینی                جان م لنگشه جایی می وینی؟

بیایم برای لجه مان کاری کنیم                       ا جای که بینیشیم براش زاری کنیم

ایسواته دارم حرف میزنی تهرانی                  سرخور مگه خودت لجه نداری؟

همش دوس داری اصول تهرانیاره دراری؟     مگر ا خودت اخدیار نداری؟

اوجوری برات بگم عزیزوم جانوم                    طاقت اوجو حرف زدنه ته نداروم

پ بیا همدانی حرف بزنیم تا می تانیم             بیا تا قدر لجه مانه خوب بدانیم


مثنوی عروسی


برات جانم بگه اَ خواب دیشبُ

بگه َا ماجرای ناب دیشب

عروسیم بود و َم داماد بودم

جاتان خالی که شاد شاد بودم

در و دیواره آگین بسده بودنَِ

همه‏ی َتخچا پر گلدسده بودن

زیرابرو خانه ره ورداشده بودنِِ

میان َتخچه‏ها گل کاشده بودن

ا هر جای خانه بوی گل می‏آمدَ

صدای چهچه بلبل می‏آمد

درخدار چراغان کرده بودنِ

همه‏ی فامیله مهمان کرده بودن

همه‏ی جاها‏ره فرش انداخده بودنِ

واکاغذ جغجغه، گل ساخته بودن

نیمی‏دانی چه خوّر بود خانهَِ

ا باغم با‏صفا‏تر بود خانهَ

زمان گردیده بود و دال ما بودِ

زمین چرخیده بود و سال ما بود

وا دُمم گردو میشکسدم دمادم ُِّ

سر جام نشده بودم مثد آدمِِِ

که خانچای رخد دامدایمه اودَنَِِ

لباسای کنمه‏ یی سر درودنَُُِِِِ

لباس نو تن‍‍‍ُم کردن به قادهِ

منم پوشیدم و کردم افادهَِِ

میان خوانچه‏ها پر بود میوه

کُلا و رخد دامادی و گیوهَِ

گز و شیرینی و نقل بید‏مشکیِ

میان کاغذای زرد و زرشکیِ

برام چند وار اسفند دود کردنِ

حسود و دشمنه نابود کردنِِ

گلاب و نقل پاشیدن سر مَِِ

دو تا گلدان گل هشدن ور مَِِ

بزرگا نشده بودن گوش تا گوشِِ

سبیل تو داده بودن تا بنا‏گوشِ

جوانا سر‏خوش و شنگول بودن ِ

میواره همه ره ورچیده بودنَِِ

تمامه روی میزا چیده بودنِِ

بساط چای و شربت روبه‏را بودِِ

گز و شیرینی و میوه رابرا بودِِ

عزیز خان سور ساتش روبه‏را بودِ

شالان شیپان مهمانا به‏را بودِ

عزیز خان سازشه گوشمال می‏دادِِ

به مجلس ساز و ضربش حال می‏داد

همش سرگرم دوران بود شمسیََِ

دمادم فکر دوران بود شمسیَِِ

شواش میساند ا مهمانا هزاریَِِ

اُ شب هر کی که می‏رقصید، باری

شواشم که می‏دادن ضربگیره

دعا می‏کرد هوادارش نمیرهِِِ

چنان رقصید که هر کی دید حض کردَِ

خود شمسی سه چاروار رخد عوض کردَِ

برامان آمدن بازی درودنَُِِ

چقد بازی درارا لوده بودنِِ

شامم حاضر شد و سفراره چیدنُِ

سر آخر که مهمانا رسیدنِِ

به یی دس قاشق و یی دس به دوریََ

همه نشدن کنار سفره فوریِِ

مرتب لقمه‏ها ُلمانده می‏شد

دمادم گمّذی رّمانده می‏شدُ

میان کاسه بشقابای لعابی

چه شامی، سفره مجماعه‏ی حسابی

هما دوغ بود همارم رب انگورََُ

خوراکا و غذاهای جورواجور

مربا و پیاز و قورمه‏سبزی

پنیر و ماس و کشک و خورده سبزی

دو جور بورانی و کشک بادمجانُ

خورشت قیمه و مرغ و فسنجان

من بی‏چاره بی‏تقصیر بودمِِ

خدا می‏دانه سیر سیر بودم

همه‏ی اصله عضای مَ خسده بودنَََ

 میگی بلکم گلومه بسده بودنََِ

دل بی‏صاحبم ناجور می‏زدُِ

دمادم سوک سینم شور می‏زدََِِ

عروس تازه می‏آمد به خانه

انم سر بسده مثد هندوانهََُِِِ

ندیدم لااقل یی تار موشهِِِ

اَ این و اُ شنفدم وصف روشهََُِِ

فرنگ خانم برام پیداش کردهَِِ

دل بیچارمه شیداش کردهِِِ

فرنگ خانم که ختم روزگارهَِ

اَ دلالای قدیم و کنه کارهُِ

بشم گفده عروست خانه دارهُُِِ

میان دخدرا همتا ندارهُِ

نجیب و اصلمند خانواده‏اسِ

سته سنگینه اما بی‏افادسِِِ

اَ گل خوشبو‏تره الله و اکبر

دنش بوی بد نیمیده جان اصغرََِِ

عروست شاخ شمشاده ماشا لاّ

درس همقد داماده ماشالاُُِّ

سفید و بور مور و چشم زاغه

نه خیلی لاغره نه چاق چاقهِِِ

صبور و ساده و بی‏شیله پیلس َِ

خانه‏ی بوّاش سر آب گیجیلسَِِِِ

زرنگ و با سواد و با کماله ِِِِ

ظریف و خوشگل و کم سند و سالهِِ

چقّدم سر بزیر و سازگاره ََِِ

خودش دار می‏زنه پول در میاره

هزارش آفرین صد بارک الله

بپام تکّ دماغم آره واللهُُِِِ

فرنگ هی گفت و دانم آب افداد َُِِِ

دل زارم به پیچ و تاب افدادُِ

در ای بینا خور اودن که دارنََِِِ

عروسه وا سلام صلوات میآرن

قیامت شد، همه رخدن محلّه َِ

یکی ساز میزد و یکی دوزلّه

یکی میگفد گوسفنده درارین ِِ

یکی میگفد برین اسفند بیارین

میان هیر و ویر و رخده پاشا ِِ

همه ویل کردن و رفدن تماشاََ

خور اودن عروس گل کرده نازشََِِ

میگن داماد بیایه پیش‏وازش

عروس خانم که را افداد دووارهُِ

ما رفدیم پشت بان بی‏استخارهَِ

نماز خواندم دو رکعت وا ارادتِ

به درگاه خدا کردم عبادت

اُنارم وا تمام دار و دسّه

همه‏ی بند و بساط و بسده مسدهََ

عروس و ینگش و خاله خوارچاش ِِ

زن همسادشان و بچه مچاشِِِِِ

خوار و دایزش و عمقز بتولشَُِِِ

 اُ یکی عمقزیش و بچه تولشَِِِ

یواش یوّاش رسیدن پاین پلاِِِِ

به خوبی و خوشی الحمدولله

همه‏ی صحن حیاط پر شد اَ آدم

وا هم صلوات میفرسادن دمادمِ

شیرین کاشدن همه‏ی بچای محلهِ

چقد چوپی گرفدن وا دوزلّهَِ

زنای همساده‏ها برگشته بودن

لب بانا قطاری نشده بودنِِِِ

اَ پاین گفدن که بی مایه فطیرهُِ

شاداماد سیب بزن یالّا که دیره

 دو سه تا سیب زدم بی‏توش کردنِ

جوانا قپّلی قپّوش کردنََُِ

عروسه یی کلای بالای سرش بودُِِِ

دو سه تا اَ خوار چاشم ورش بودَُِِ

کلاره توش گرفدم سیبه شاندمََُِِ

عروسانه سر جاشان نشاندمِِِِ

اَ بان که آمدم وا ساقدوشمَُِ

بازم کلّی متل گفد بیخ گوشمَُُِِ

زنا رفدن اطاق عمه خانمََِ

بازم هول و ولا افداد به جانمَُِِِ

عزیزخان یارمبارک باد می‏زد

مرتب نغمه‏های شاد می‏زد

زنا لی لی کنان چایه که خوردنِ

وخیزادن عروسه حجله بردن

برامان حجله دایر کرده بودن ِ

اطاق خوابه حاضر کرده بودنِ

بساط چیدن و آماده کردن

تمام مشکلاره ساده کردن

خور دادن دم و دسگا طیارهََِِ

به شادامّاد بگین تشریف بیاره

عموش آمد سراغم وا م دس دادََََُ

واهم رفدیم و ماره دس به دس دادَِ

همونجا زیرچشمی پاشه پایدم ِ

زرنگی کردم و پاشه ولایدمُِِ

عجب حجله‏ی قشنگی ساخده بودن

روتخدی صورتی انداخده بودن

در و دیوار و پردا غرق گل بودَِ

هنوزم همهمه‏ی ساز و دهل بود

ای سر آفتابه لولنگ گلی بودَِ

اُ سر یی میز و دو تّا صندلی بودِِ

عجب میزی تدارک دیده بودنِ

عسل وا نقل و خرما چیده بودن

در و دیوار حجله دیدنی بود

شراب وصل عجب نوشیدنی بود

یوّاش یوّاش همه‏ی قوماش رفدنَِِِ

عموش و دایزش و ینگاش رفدنَُِِ

غریبا رفدن و ماندیم تناََُِ

 دو تا نا آشنا غرق تمّناَِ

دلم هی سوکّ سینم ساز می‏زدَُِِ

برام هی شور و هی شهناز می‏زدِِِ

وخیزادم دراره چفت کردمِِ

کلوم پنجراره سفت کردمُِ

ماخواست بندای دلم اَ هم سوا شهُِ

چنان می‏زد که میشنفدم صداشهَُ

دروردم زود و دادم رونمارهَُِِِ

بشش گفدم قاقاقابل ندارهِِِ

پ پ پ پس بزن گیله دواقهََََ

درار مهتاب و روشن کن رواقهَُِِ

ازُم اسّاند و وازش کرد و دیدشِ

یواش دس برد بری تور سفیدشُِِِِ

دواقه پس که زد دیدم عجوزسَََِ

اَ اُ جنسای عتیقه‏ی باب موزسَِ

سیا برزنگی و دندان گرازهَِ

دماغش عینهو دوندوک غازهِِ

 اَ اُ ترشیده‏های عهد بوقهِ

اَزش هر چی برام گفدن دروغهِِ

فرنگ خانم حسابی منترم کردََُِِ

نیمیدانی چه خاکی بر سرم کردُ

چنان آزّاد زدم مغزم دوبمّهََُِ

 که هول اَ خواب پریدم جان عمّهِِ



ددّر


تورفتی دَدر و ما رِ نبردی اَراسکانی بوگوبی ما شی خوردی

 

تونه دِسِ خدا اِسپرد ه بود م تو اصلا ما ر به خاطرسپردی

 

دلی که دا د مش بِشِت اما نت یا د ته برد یتش ا ما نیودی

 

خاک و خُلّم اگر کبشا ته پلماند پفِ پف کردی گرتا رِستردی

 

اگرخاکسرُم نِشت روی لواسات مِنه چیلتیک خور رختات شمردی

 

دِلک دادی منه شاندی آلشکو میا ن اِ تِ اِشغا لا خُشرد ی

 

کلا ته اَ خوشی می شانی بالا شلنگ تخته میری وا رِنگ کردی

 

همو جوری اگرخوش بذ گرانی همه د نیا بیمیرن تو نمردی


خواستگاری

چرا با تير كمان سنگ ل‍ِر مي دي تو  *********  بـري گرفتنم گَل پِر مي دي تو 

سر بان دان نشـان ، آخـه غريبم   *********  پَچا قلب من هي شِر مي دي تو

بـري يي لـت نامه ي عـاشقانـه   *********  بوات برام كشيده خط و نشانه

نميدانه كه ويـلان تونـم مــه ؟   **********  بشش بگو برام ل‍ٌقٌظ نخوانـه

اگــه اي بي وفــا بيـگانتم مَه    *********  از او زنجيلياي چِلخانتم مــه

سـر مـه كــمتر اَ ران ملخ نيس  **********  قبولش كن ازُم مورچانتم مه

نميدانه كه ويـلان تونــم مــه ********** ميان كوچه حيــران تونم مه

ميـام پيش دادات ميگم ماخامت  ************ مه نوكر دادا جان تونم مه


شعري از «ملاپروين همداني»

كرده خواهش زمن آن مه عمل دشواري   

                                  اصطلاحات زنان همدان را باري

وخي اماج بمال دخدره عيد آمد آخر      

                                  قرچمانه زده؛ آخر چغذر رو داري؟

حالا چنگول ميگيري نكه برودت افتاد؟       

                                 اماشي، مثل بواي … بيعاري

ديه اي چالمه شيه شرتي كنان هشتي سرت

                                اينه هشتي كه بگن يعني تونم دين داري؟

پسره رد شو برو و ايسادي اينجا شي كني   

                                هي ميزلاني بشم چشمات با يقوچ واري

لوبان نشده بودي شي بكني اي سره خور    

                             چشمت افتاده به اربايم بنه بازاري؟

آش پلته مخوري پت پيلت پند ميده         

                             هي ماقت مي‌چينه، هي همه روزه بيماري

شور رم شو زدتم لممه سي كن شي شده 

                            خوش حال تو كه ار روي شوور بيزاري

روز سينزه قوزوله‌ي تچ مي‌وريم هف‌لانجين  

                          خش نكن خانه‌مه كردم همه ر گردواري

اكهه‌ي شي شده باز، مگه دايزت زدتت؟    

                           داملا بشنفه مي‌پلمانتش گو واري

 

 


 
 


خـــدایا




دلم هوس یک نماز دو نفره کرده است ...

فقط من باشم و تو !!!

آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند.اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه...آنجا که در میان خاک خوابیدی؛"سنگ تمام" را می گذارند و می روند ...!



ادامه مطلب
 
 
  سه چیز را با احتیاط بردار : قدم, قلم, قسم

سه چیز را پاک نگهدار: جسم, لباس, خیال

از سه چیز خود را نگهدار: افسوس, فریاد, نفرین کردن

سه چیزرا بکار بگیر : عقل, همت, صبر

اما سه چیز را آلوده نکن : قلب, زبان, چشم

سه چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکن: خدا, مرگ, دوست خوب           """"""""""""""""""""""""""""""  
از باغِ نگاهت من ریحانه شوم کاش! چون بلبلِ صحرا بی‌ کاشانه شوم کاش

هابیلِ وفایت را آدم نتوان دید من سیبِ گناهی در شکرانه شوم کاش 

چون گنبدِ یک مسجد از دور عیانی من کفترِ پر دردم! بی‌ دانه شوم کاش!

با اینهمه زیبایی‌ یک طرّه مرا بس! از گنجِ قناعت من شاهانه شوم کاش

از گریهٔ بی‌ پایان اشکت به کجا رفت؟ بر شانه چکاندی؟پس من شانه‌ شوم کاش!

آباد شوم روزی کز بوی تو میرم گر‌ زنده شوم بی‌ تو ویرانه شوم کاش!

گفتند که اوهامی وین فلسفه پوسید پوسیدم و از وهمت دیوانه شوم کاش

گفتند چنین می را عالم نتوان خورد.. آن باده خورانیدم،مستانه شوم کاش

گفتند که چون گویی این قصّه‌ی بی‌ یار؟  یار ار که بُود جز تو،بیگانه شوم کاش

من سجده گهی دیدم کز عشقِ تو خالیست چون مست تو را دیدم،میخانه شوم کاش 

در عالمِ عشّاقت افسوس که مورم.. حاجت نبود انسان!...پروانه شوم کاش! 

          عاشقِ بی‌درمان      
سر به سرم مگذار،در به درم دلبر! از لبِ تو لولم،از سخنت بدتر

نغز مکن‌ خود را،نقض شود کارت نقض مکن‌ ما را،نغز شوم آخر!

حکمتِ این زندان،سنقرِ صحرا نیست! اهلِ دلان بندند،چون به قفس کوکر!

راسمِ ترا شاید قصّه سرا داند... کور به کر گفتا:بشنو...چو من بنگر!

سر به سرم مگذار،خواب نگیر از چشم! چو گرگ را یک گرگ...چو طفل را مادر!

روحِ منی دانی،جانِ منی دانی قلبِ منی دانی،پس مکش این پیکر!!

تا به خدا گفتم کفر و بدی گفتا: "عاشقِ بی‌درمان،گشت مرا باور!"

گفتم : از این کفرم گلایه‌ای هم نیست ؟ گفت:عبادت بود در نظرِ داور!!

وحی که بر من شد کز بد و خوبش عشق تازه کند جان را،گفتمت‌ای یاور:

خط زنم آن شعرم تا که بگویم باز!: سر به سرم بگذار ،در به درم دلبر! 

        کفش کجاست؟      
روضه نخوان که گیرم توی دو دستِ مرداب نیمِ وجودمان خواب،نیمِ دگر چه بی‌تاب

روضه نخوان که بغضم شکستنی دگر نیست [کلافه شعر می‌خواند ، مرد میان یک خواب]

گریه،برای خوبان؟ضجه،برای خوبی؟ تمام کن که خونم،حالِ مرا تو دریاب!

نذر نکن که تقدیر برای ما چنین است : عکس، به یادِ هیزم سوخته توی یک قاب

سینه نزن که این درد ز دستِ ما به پا شد دست نزن! که شادی هچو گلیست نایاب

ترس ندارد اما وحشتِ من ز این است... که نشنوم دگر بر صدای پای سهراب 

کفش کجاست؟ در شعر؟...کیست صدا زد آرام؟ کفشِ مرا ربودند...مانده صدا و ...جوراب!! 

روضه نخوان که باز این شعر گلایه دارد مثلِ دو لکهٔ خون توی نگاهِ قصاب

ماتمِ من ز این است که او چه آزاده رفت شیعهٔ او بدو گفت: من عبدم و تو ارباب 

        رفت    
شعرِ پانصد و هشتاد و هفتم هم رفت جغد رفت،سحر شد،تلاطم هم رفت

کافری که خدایش تراول‌ها بود... عشق خواست،نشد،خندید...تا قم هم رفت! 

سال‌ها دل‌ِ خود را به دین داد اما... "و الکرامت الحق علیکم" هم رفت

فقه را که چو مروارید در صندوق کرد بعد دید تمدن ز مردم هم رفت!!

تا نخست وزیرش به مردم رو کرد  شعر خواند! دهل زد!...تهاجم هم...رفت

رفت،رفت،به جا رفت...رفت از دل‌ ها شعرِ پانصد و هشتاد و هشتم هم رفت 

        رازیست جوان میکندت در هر خشم در عمر نیاز است،چو در دیدن چشم گر‌ گفت ترا مردکِ خر پندی نو در سر تو بگو چشم و بگو در دل‌ پشم! 

        مرا با سنقران جنگیست    
مرا با سنقران جنگیست در صحرای این ایام چنان چنگیز را رستم! چنان خورشید را در شام

مرا در بند خود کردم که این آزاده بودن شد! که این خود شرطِ شاعر هاست ؛ بگویی تا خوری دشنام 

مرا با سنقران جنگیست،چه جیغی میزنند امروز! که از امروز تا فردا،خطر باشد در این پیغام

مرا این جنگ پیروزیست و سنقر‌ها همین دانند ولی‌ دل‌ خوش به این کردند که فاتح میشود اوهام

مرا با خود همین جنگ است،گاهی در پرستیدن کدامش راست میگوید : نظامی؟مولوی؟خیام؟

منم من،کوکری بی‌ آسمان،هر لحظه میجنگم  که کوبم سنقران را تا همین یک دم شوم آرام

مرا با سنقران جنگیست...قلیانی فراهم کن! که می‌خواهم نباشد سنقری دیگر پس از این کام! 

      [یک قهرمان خاموش شد]    
[یک قهرمان خاموش شد] یک شعر تب کردست یک جفت شش تا مردنش...یک تخته اش...نردست

[یک قهرمان خاموش شد] یک جغد می‌رقصد -یک نامه از سو‌ی خدا : اینجا هوا سرد است!

[یک قهرمان خاموش شد] -سینا تمامش کن این رسمِ این دنیاست هر گامش عقب گرد است

-آقای شاعر رنگِ شعرت قرمزِ جیغ است! -آقای زاهد رنگِ زهدت بدتر از زرد است!!

در پشتِ یک خونگریه یک بن‌بستِ متروک است یک کافه میبینی‌ که در یک گوشه‌اش مرد است

آرام می‌پرسی‌ : تو آن...آن قهرمان هستی‌؟ آرام میگوید : ببین...این قرص بی‌ درد است 

        می‌سوخت      
افوس که در یاران فقط قلیان به پایم می‌سوخت کفرست گر‌ دیگر نگویم با خدایم می‌سوخت

آنقدر با تنها رفیقم خو گرفتم دیدم تنها نگاهی‌ چاره شد وقتی‌ صدایم می‌سوخت

وقتی‌ که جز تنها شدن یا مرگِ دل‌ راهی‌ نیست میمردم از تنهایی‌ و تنها هوایم می‌سوخت

با استکانی پر تر از طاقت کنارم بنشین! تا قبل از این با گریه‌ام لیوانِ چایم می‌سوخت 

من مثلِ ابراهیم،ابراهیم هم همچون من این قصّه تکراریست،مشعل‌ها برایم می‌سوخت

گاهی که از غم سنج هم رد میشود غمهایم دیگر نمی‌فهمم چه شد؟ کی‌ ام؟ کجایم می‌سوخت؟

یک بار هم خنیدم اما کاش میمردم چون خندیدم و با خنده دیدم شعر‌هایم می‌سوخت 

      چند وقتی‌ میشود      
چند وقتی‌ میشود در شعر خُر خُر می‌کنم مثلِ آنوقتی که میگریی...همانطور می‌کنم

اوستا! آپارتمانت را به من قرض میدهی‌ امشب از حسّم ورا آجر به آجر می‌کنم

اهلِ گرییدن نبودم،جانِ اشکم را قسم! بی‌ دلیل اما به آبی گونه‌ام سر می‌کنم

چند وقتی‌ میشود سردی و من از سردی ات مثلِ آبی روی آتش سخت گر‌ گر‌ می‌کنم 

در خیبنت پر از گشت است و من یک بد حجاب هر طرف مرد است و من دارم که دوردور می‌کنم

کارتِ ملی‌ ام،نگاهم ،خودرو‌ام ؟ چشمات کجاست؟ اصل خود سوزم،نگه پوشم، اُتُل قر می‌کنم 

شرط را دیدی نبردی؟...هرچه خب من نیز نه! دستِ کم دارم تقلا‌های درخور می‌کنم

من چه میگویم؟ نمی‌دانم ، سرم درد می‌کند شعر؟گویی بی‌ جهت دارم که خط پر می‌کنم 

          بزن!    
آاخ که این درد چه زیباست،بزن! پشتِ سرم خنجر دنیاست...بزن

بزن به جایی‌ که دگر مرد شوم! نقطه ی ضعف هم که پیداست، بزن

مرا[به همراهِ کمی‌ ترس] بکش! زنده شوم...معجزه اینجاست،بزن

صومعه هم قتلِ خدا خواست ولی‌..، جای خدا میانِ رگ هاست،بزن

جبر به دل‌ یاد ندادند ولی‌ گریه چو احتمالِ بالاست بزن

گفت خدا قطره چکید و عشق شد حال که این قطره چو دریاست،بزن

تیغ بزن،تیر بزن،تلخ مشو چون که همین شکنجه حلواست بزن

تا خودِ این پرنده باخت قافیه بزن،که از ماست که بر ماست،بزن 

      همین خوب است
      نگاهم کن،ببین،من قانعم با این، همین خوب است نخواهم پیشِ من خوابی‌ بیا بنشین همین خوب است

نمازم رکعتِ پنجم گذشت اما نبشکستم طریقی نو بنا کردم! خطر در دین ،همین خوب است

نیایش‌های پنهانی ز شب تا صبح میخوانم نگفتم تا کنون یک بار هم آمین،همین خوب است 

نه جمشیدم ک قصرم نور و نه همچون نرون آتش چو بهرامم ولی‌ بی‌ گور و بی‌ چوبین،همین خوب است

بیا اینجا که یک لاچین،به بالش زخمِ یک بیت است بیا اینجا که یک شاعر..شبی غمگین...همین خوب است

ببین! اینجا گناهی جز نهان بودن به پایت نیست چه می‌خواهم؟! بیا این سو‌ی این پرچین،همین خوب است

مرا کشتی‌ ولی‌ من تازه فهمیدم که این خوب است! دروغی بیش نیست این جملهٔ خونین : همین خوب است 

       
باید که به عشّاق خبر داد امشب
دیوانهٔ رنجور شود آزاد امشب!
امروز که شیرین نگذشت از تقویم
من می‌شنوم نعره ی فرهاد امشب 
بگذار بگویند که کوری،لالی
با چشم بزن یکدله فریاد امشب!
این شعر نباید به درازا بکشد
چون بیست و پنجم شده خرداد امشب
      این عشق که دادند چه تدبیری بود؟      
این عشق که دادند چه تدبیری بود؟
گردوی جوانی که در آن پیری بود!
وقتش کم و صبرش خوش و این یعنی‌ عشق!
بر روی وجودش ژلِ تاخیری بود...
گویند که عاشق شده اند از "دیروز"...!
از بدوِ تولّد غمِ پیگیری بود!
[یک مرد که دارد به غمش میخندد]
-عشق است! -نه در قلبِ تو درگیری بود!
افسوس که چون دانش و شعر و ایمان
عاشق شدن از روی شکم سیری بود 
          فرض کن!    
فرض کن یک فوقِ مردی، لوت را پیست کنی‌! قدرتی‌ داری که شاید نمره ات بیست کنی‌

توی تهرانی‌ و حرف از کلن و پاریس زنی‌ میتوانی‌ با دقایق لحظه‌ای ایست کنی‌

مثل یک آقا،دروغی گنده لافی خوش زنی‌ صوفیِ خلوت نشین را همچو آرتیست کنی‌

تختِ هستی‌ را نشینی،فارغ از هستی‌ شوی ذهنِ خود را لحظه‌ای در کوچ و توریست کنی‌

فرض کن! باید که زیبا باشد این قدرتِ ژرف! در به در در جست و جویی تا که آن چیست،کنی‌

شاعران!-جادوگرانِ خسته از جنسِ بشر- شاعری کن تا توانی‌ جنسِ خود نیست کنی‌


        آقای گمنام    
آقای گمنام عشق مجنون پیشِ عشقت کوچک است
لیلا نداری جای آن عشقت به برگِ میخک است 
آقای گمنام از همین یک بیت هم معلوم بود
جایت در این دنیا کم است،جایت در آن دنیا تک است
لازم نبود از پنجره من در خیابان زل زنم
هر جا که تو پا مینهی در جای جایش لک‌لک است
آقا،دلم پر بود و سر خالی‌ تر از ایمانِ شیخ!
آنقدر میخندم به بغض تا اینکه گویی دلقک است 
آقا!چه تلخی‌‌ها کنند آنان که سر شوریده اند!
فرهاد میبایست بود با آن که شیرین مسلک است
آقای گمنام آدم از لبخندِ هستی‌ غافل است
حتی از این مخلوقِ سبز،ابلیسِ قرمز در شک است
آقای گمنام از خدا خواهم که گم مانی چو یاد...
شوقش دو چندان میشود،پولی‌ که اندر قلّک است
آقا...همین! [پایانِ شعر] بعدا بگویم شرحِ دل‌
[یک قطره اشکم روی شعر] در بودنت صد مدرک است 
        قلیانِ ما      
قلیانِ ما را می‌‌کشی؟بر پشت ما خنجر زنی‌؟ ای لا مروّت دودِ ما را در ضمیرت میتنی

با شاخِ خود خوش گشته ای؟دیگر نمی‌بیند دلت؟ بس کن که ما بس دیده ایم این شیوه‌ی کرگدنی!

تاریخِ "قهوه خانه" را یک بار دیگر خوب خوان با این جهان آلودگی‌،بنیادِ خود را میکنی

قلیانِ ما خاکسترش با صد جهان جنگیده است ما مانده ایم و نیست شد هرکس که دارد دشمنی

تختی ک در جایش خوشی‌؛صد‌ها نفر همچون تو را جا داده است و دلم نبند!بر پشتهٔ دلبستنی

ما در "زمین" جا کرده ایم پس تا ابد قلیان کشیم.. هستیم و "تو" باید روی با ریه‌های الکنی 

      شاعرِ بی‌ درد منم،غافلِ با درد شما        
شعرِ کلاسیک منم،مار به سانِ اژدها! به سانِ سرو بسته ام،مثل زباله‌ای رها

عارفِ راستینِ شهر،کاو بَرَدش عشق منم  توی موبایلم دو سه تا،پیامک از سو‌ی خدا!

خدا : شبیهِ دوست است ،هرچه که نزدیکتری شوخی‌ و فحش و گریه‌اش لطف و عزیزست،چرا؟

درونِ شعرِ من هنوز رحمت حق می‌گذرد بخوان که همچون ژلوفن میدهمت بسی‌ شفا!

صد گره مثل هدفونی ،میانِ عشق و قالبِ ماست کاش که بیسیم شود رابط عشق و قالبِ ما

شرابِ شیراز دگر حال به من نمیدهد شرابِ شیراز کجا،اتانول از شوش کجا

چرا معنی‌ که شاعرم رانده شدم به عمقِ چاه موشکِ آن هوس نشان یکسره در هوا فضا ؟؟!

گر‌ که به چه میفکنید...کمی‌ عمیق تر کَنید  تا که ز پولِ نفتِ آن ،رسم به یک نان و نوا

ادای پر دردِ دلان بلد نبود‌ام ،ببین:  شاعرِ بی‌ درد منم،غافلِ با درد شما ! 

      همگی‌ یک حسّیم      
همگی‌ یک حسّیم
کوسه‌ای در آبِ انسان غرق میگردد
آدمی‌ با آبِ اقیانوس میخندد
کودکی می‌ترسد
کودکی میخندد...
دلقکی بیمارِ لبخندست و دارد خنده‌ای بدخیم!
همگی‌ ودکای شیرین،حبّه‌ای تلخیم
مثل عیدی گم شدن در تقویم...
همگی‌..
همگی‌ یک حسّیم..
همگی‌ هرروز با پیژامه‌ای مهمان دنیا می‌شویم!
همگی‌ یک حسّیم 
      من هستم!!!    
من هستم!!!
و همین یک شعر است!
و همین جملهٔ ساده به جهان خواهد گفت:
"دل انسان سندِ معتبرِ بودِ خداست" 
      عیّار!    
نگاه و او به هیچ و از همین هیچی‌ طلبکار رفیقِ گریه‌اش همیشه در دستش وفادار

"چرا" برای او سوالِ هر بارست،هر بار لباس واژگانِ او کمی‌ پوسیده انگار

به مردمش کنایه میزند با من چه کردید؟ که چشم پر فروغِ روزگارانم بشد تار 

خوشی‌ برای او فسانه‌ای خسته کنند‌ست ستاره‌ها برای او چو یک هرزهٔ بیمار؟

کنارِ بغضِ او کمی‌ نشستم درد دل‌ کرد و حالِ شعرِ من بهانه‌ای شد بهرِ آوار 

شروعِ بغضِ او چقدر با چشمش غریبست شروعِ شعرِ من چقدر بی‌ رنگ و خود آزار 

بگفت:با رفیقِ خود نیامیز‌ای رفیقم! رفیقِ خوب مرد و وارثش بغض است و سیگار 

جهانِ خود به پای دوست دادم، خبط کردم جهان دیگری اگر بیابم میزنم جار: 

که قدرِ یک نخود برای من مردانگی کرد که من دهم به او رفاقتم خروار،خروار

پس از گلایه‌های بیکرانش ناگهان گفت: برای تو که دردِ من شنیدی میشوم خوار! 

 بگفتم از چه بارِ دیگری در پای یاری؟ بگفت از این که سرنوشتِ ما این است،عیّار! 

        آسمان    بهرِ لرزِ قمریان         گریه می‌کند خزان که میشودقمریان    خیس و ناسزا دهند        لرزشان دو صد برابر شده استقطره ها    کز سفر پخته شدند       نیک‌ دانند که خورشید شفاست                     از برای این همیشه ابلها‌ن                           آسمان و قمریان       نیک‌ دانند که خورشید شفاست 

        باید به او بگویم    
فهمیدم و نفهمید من تا چه حد مریضم وقتی‌ که چون هواکش،با بوی خود ستیزم!!

در بین دوستام یک‌دفعه فکرش از دور می‌تازد و فراقش منم به دست لیزم!

باید به او بگویم من تا چه حد بزرگم! افسوس وقت گفتن من یک پشیزِ ریزم

شب خاطره نگفتن،روز عاشقی نکردن هر روز بی‌ نگاهش،مثل پنیر،چیزم!!!

باید به او بگویم هر چیز با نگاهم افسوس وقت گفتن بسته ‌ست چشمِ هیزم

اینجا هوا کویریست،بی‌ عشق مثل پیریست با عشق طفل باران،با اشک در ونیزم

باید به او بگویم تا اندکی‌ بفهمد!! از رنجِ کامِ قلیان... از ریه ی تمیزم 

از شعرِ بی‌ تلاطم،تا حرف چرتِ مردم گیجم که عشق جویم یا سو‌ی حق گریزم؟!

باید به او بگویم تا بعدِ آن بمیرم از چربی وجودت قلبم گرفت عزیزم! 

 
     
بیرون شبِ تاریک و دلم سپیده دم بود
میمردم اگر در شبِ من سپیده کم بود
در معجزه‌ها قصّه‌ی عشقم تو نخواندی؟ 
شب بود ولی‌،ای عجبا،سپیده هم بود
آرام گذر می‌کند از نور نگاهم...
یک زلزله در نور و نگه...سپیده بم بود!!
آنقدر که می‌گریم از این جورِ دو چشمش
حتی تن‌ و تنپوشِ من از سپیده نم بود
گفتند که تنها شده ای؛ چون شبِ تاری
غافل که برای شب نشان سپید سم بود 
ای مرد فریبت ندهد وقتِ سحر عشق
 آزموده ام؛در پسِ هر سپیده غم بود

        با این که نشکن نیست جنسِ قلبِ من                     دیگر نمی‌شود شکانداز بس که بشکاندی ورا،‌ای نازنین و قاتلم!!!     هر تکّه از هر تکّه اش                     دیگر نمی‌شود شکانددیگر به لطفت پودر شد                     دیگر نمی‌شود شکاند 

 
 


 می‌شنوی؟ دل‌ِ من می‌شکند و سرودش تبِ مردم فکنَد                 شازده جان!             تبِ مردم که چه!هان؟
               گلِ مارا تبِ مردم بکَند 


          می‌دانی‌؟ باغبان نمی‌داند اولین چروکِ رویِ برگِ گل همان مرگ است

می‌دانی‌؟ زندگی‌ چو یک باغ است دشمنت همیشه در کمینِ یک عدد برگ است 



      صحرای سینا    
اگر بوسد لبت را خشک گردی
      اگر در دیدگانش لحظه‌ای چشمی بتازی در غبارش گم شوی
            اگر شعری سراید باز
                   تمامش مار و عقرب میشود گویی
      که هیچی‌ رسمِ اینجاست 
و خورشیدی که می‌تابد به سردی
      و زیرش مردِ مغروریست با شولایِ تابستان و آهی عیسوی
            و در پلکش هزاران راز
                   بدیدم ردِّ پایش من به هر سویی
      و او‌را نام صحراست 
چه فرقی‌ است در سرخی و زردی؟
      زمانی‌ کز شراری سرخ،ترسان،با تمنّا،سو‌ی زردی می‌دوی
            چه جانسوز است و چون جانساز
                   شود همچون گدازه آنچه میمویی
      که این صحرای سیناست 

        معذرت      
معذرت می‌خواهم آجر‌های شعرم خسته اند
چرخِ مایوسند و از گاراژِ حق برگشته اند
معذرت می‌خواهم از جوهر که حیفش کرده ام
روی کاغذ بی‌ اثر گشتند و همچون لخته اند
با لطافت می‌سرودم شعرِ خود با هر اتم
معذرت می‌خواهم این ذرّات هم بی‌ هسته اند
شهردارا!شعرِ من را با زباله‌ها ببر
این خلایق هرچه لایق چون غزل را بسته اند
هرچه میخ از هرکجا در سنگ کردم تو نرفت
میخ ها،این میخ‌ها در سنگِ من خوش رفته اند
مثلِ تقویمی که سرتاسر کنایه باشد اند
سیزده ماه از چهل شش شنبه از هر هفته اند
معذرت می‌خواهم اما میسرایم شعرِ خود
خونِ خود جوهر کنم گر‌ صد قلم بشکسته اند 

        رباعی       هرچند قضا حکم کند با طرفند نقضش بکند عشق که این سیخی چند؟ در سنگ نشد میخ ولیکن فرهاد عاشق شد و در سنگ دو صد میخ افکند 

        ترکشِ نو      
واکنشی بینِ بشر با درخت
            مسالهٔ آدم و تنها شدن
                      پرسشِ گالیله ز یک مهر پرست
ان‌همه ترس و وحشت از قاصدک
              فهم بهار از سخنِ یک لجن
ذهنِ مرا ان‌همه ترکش شکست!!
ذهنِ مرا اینهمه ترکش ساخت!!
                        موجِ دوبیتی هنوز
                               می‌شکند خلوتِ من را به شک!
کافر بی‌ کینهٔ مومن نما
پرسد از این ذهنِ خراباتیِ بی‌ ادّعا
             پس چرا؟؟؟؟؟
هرکه خدا را به تمنّا بخواست
زود کناری بگرفت و گداخت؟
چون که جوابی‌ به سرم نیست من
                               گویمش از نو مزن
                                               ترکشِ نو بر بدنِ ذهن من 

            دیوانه ی فروتن    
شیهه کشید ‌اسبِ زمان،تاخت به ویرانه او هرکه نبود و بود را کرد چو افسانه او

در گذر از یورشِ او پارسه چون گور شد سکندران،با چه توان،برد به گورانه او

بید و سپیدار و بنه،سرو و بلوط و مغیل یک به یک از پست و بلند،راند به یک خانه او

جز به دو کس رحم نکرد این شه‌ِ بی‌ تاج و تخت یکی‌ به خاک دیدگان یکی‌ به دیوانه او

آنکه فروتن گذرد ز شعله‌ای کاو گداخت  هیزمِ جان سوخته را ساخت چو کاشانه او

آنکه از این آتشِ بی‌ مشعله دیوانه شد چرخ گذارَد بخورد بادهٔ جانانه او

خاشعِ دیوانه چنان سهرهٔ بی‌ ادّعا بال و پرش گشود و شد با همه بیگانه او

دُردکشی کرد و ز قلیانِ خمش کام یافت تا که کنون کامِ جهان یافت ز پیمانه او

رمز و رموزِ بی‌دلان را به تواضع گرفت حق بدهیدش که کند غرّهٔ مستانه او 


     
من فروتنم همیشه خاک بر سرم ببین دوستم فضا رسید و من هنوز بر زمین

من مهندسم به روی مدرکم نوشته اند خاک بر سرانِ باسوادِ شرم بر جبین

حادثه خبر نکرد و بی‌خبر مرا....چرا؟ ما خطر نکرده ایم و بی‌ خطر در این کمین!!!

خواستم که :حق بگیرم این عرب گاف داد!!! پایه در جهان نهادم از نهادِ خود...همین

خنده بر لبم نبین اگر که خنده بوده است یادگارِ صد غم است،قوسِ بی‌ روحِ عجین 


       

 
 




سیگارم چه خوب درکم میکند مرا.. و چه زیبا کام میدهد...
این نو عروس شب تنهایی هایم
 
 لباس سپیدش را برایم میسوزاند.... ومن تا صبح بر لبانش بوسه میزنم ..
 
 چه لذتی میبرم از این هم بستری!!!
 
او از جان مایه میگذارد ومن ازعمرم .. هر دو میسوزیم به پای هم...
 



 
 



داره بارون مـیــاد . . . به درکــــــــ !! من که نـه یـــاری دارم و نه حـتــی یـادی ؛ می مونم خونه، تــنـهـایـی سیـگـارمـو میکشم . . .





من ســـــــرد هوا ســــــــرد پاییز ســـــــــرد
تو با من ســــــرد
دنیای من ســـــرد
همه چی ســـــــرد
ولی سیــــــــگارم گرم، این تضاد،برای یه لحظه مرا به آرامش می رساند . . . !!


 




مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت

داد نمیزنند

ناسزا نمیگویند

نمیزنند

نمیشکنند...

تهمت نمیزنند

کبود نمیکنند

خراب نمیکنند


تنها سیگاری روشن میکنند و در آن میسوزانند تمام خشم خودرا

تا مبادا به کسانی که دوستش میدارند از گل کمتر گفته باشند...










خدایا

زیر سیگاری پر از سیگار

یک استکان چای نصفه

یک جیگر سوخته

یک خستگی تکراری

یک تخت خواب خالی از خواب

اینها سهم من از این زندگیه

حالا به هر جرمی که می خواهی منو ببر جهنم...!!!











هر کس یک جور زندگی کردن رو دوست داره
من دوست دارم تو اتاقم تنها باشم
با کبریتم سیگار روشن کنم و دودش رو تماشا کنم 
نه ناراحتم
نه افسرده
فقط چیزه جذابی اون بیرون وجود نداره ، همین











به سلامتی سیگارکه لازم نیست براش تعریف کنی
همین که میبینه ناراحتی اتیش میگیره







ازسردرد لذت میبرم
از خوردن قرص های رنگارنگ لذت می برم
از برهنه بودن
از تنهایی بی انتهایم لذت می برم
از پرواز توی خیالم با تو لذت می برم
از تک تک کام هایی که از سیگار می گیرم لذت می برم
وهمین برای انتقام گرفتن از زندگی کافیست
 




عمر ما آدمها مثه سیگار ه ، یا باید بسوزی و بسازی تا عمرت کووتاه و کوتاه تر بشه و بالاخره به فیلتر برسه و تموم شه ، یا به نصفها که رسید بنا به اقتضای شرایط زیر پا لهت میکنن . گر هم نخوای بسوزی و یا  بخت باهات یار باشه که نسوزی ، به زودی


 خشک میشی

 و بی مصرف دور انداخته میشی !

بستگی به اقبالت داره که کدوم راه رو پیش بگیری ...

تو چی ؟ داری میسوزی و درد میکشی یا کم کم با گذز زمان خشک میشی ؟!







بـه ته سیگار هایتان احتـرام بگذارید نیــندازیدشان زیر پــا ...

چـــرا ادم ها عادت دارند

هرکه به پایش سوخت رامی اندازند زیر پا ...؟؟





قرار بود درد هایم را درمان باشی ولی آخر شدی زخمی دیگر بر دلم ، کاری تر ... عمیق تر .... من ماندمو غروب جمعه و همین نخ سیگار خاموش ..... بی خیال ... فندک را زیر سیگارم بگیر آخرین نخ را با قاب عکست دو نفره میکشیم .... عکس تو بود ... وفایش به من!!



   چه طعمی میشود
تلخی سیگارباشیرینی لب هایت

لذت بخش ترین است این تضاد عاشقانه ...







سیگارو گذاشتم بودم زیر لبام...

گفتم هی یارو!!!

آتیش داری؟؟؟

جواب میده: توی جیبم که نه!!!

ولی تو دلم آره...

به کارت می آید؟؟؟

گفتم بده همدردیم!!





چیزی نمیخواهم جـــز ...
 
یک اتاق تاریک
 اهنگ با صدای داریوش
 
 یـــــک سیگارسنگین
 
 یک لیوان چای به تلخی زهرمار!

 
 وخوابی ارام به آرامی یک مرگ همیشگــی ! 


چند روز است سیگارم دلم را می زند... میلی ندارم...
اما بی انصافیست...
آنطور که تو مرا ترک کردی ترکش کنم...
اعتراف می کنم...
هیچگاه سیگارم را ترک نخواهم کرد ..
آتش داری ...؟







امـشـبـــــــــــــــــ هم تـلـخ ؛ تلخ هستم ، مثل . . .
مثل قـهـوه مثل سیگــــــــــارم . . .
مثل تلخ تــــریـن حــس ها٬مثل گـــــــرم ترین فکرها٬
مثل بودن پــــــــــــوچ
مثل من . . .مثل تـــــــــــــــو . . .
مثل هزارتامثل تـــــو و نـه حتی یه دونه مثل مـــن . . .
مثل هیچ مثالی٬ هیچ تمثیلی
مثل یه غـروب گــــــــــــرم و مسخره و مست ازبی حسی مطلق !
مثل آدم توی شعر سیاوش قمیشی ؛
«سهم من از با تـــــو بودن غـــم تـلـخ غــروبــه » . . . !
که گــاهــی دستم نمی ره بـنـویـسـم
چـــقـدرنـاگـفـتـه دارم . . .
که باید کلمه بشن و پشت هم آوارشون کنم !!












سیگار به دست به آینه خیره می شوم
به چشمانم نگاه می کنم… به صورتم… به دود سیگار…
پک می زنم… عمیق… عمیق تر…
.
.
... .
.
.
.
.
.
.
چقدر دلم برای خودم تنگ شده است…







 



 یادش بخیر
من بودم و تو و سیگارهایی که دو نفری میکشیدیم
وهمیشه سر ته سیگار دعوا میشد 
من میکشم
نه
من میکشم
حالا نیستی
ومن سهمت را نمیکشم
سیگارهایم نیمه خاموش میشوند 
به یاد دوستی که زود خاموش شد







  سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم
کام عمیق همراه آهی کوتاه…
بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه…
مثل خودم . . .
نفسم میگیره از زندگی اجباری…








  سیگار م را بیرون میکشم . . .
نه برای اینکه کسی از دودش آزرده نشود !
برای اینکه نمیخواهم نمیخواهم کسی در غم و دود سیگارم شریک شود . . .








  دستـــت می سوزد با سیـــــگار !
به خودت می آیی
یادت می آید دیگر نه کسی است

که از پشت ♥بـــــغــــلــــت♥ کند

نه دستی که شـــــانه هایت را بگیرد

نه صــــدایی که قشنگ تر از بــــــــــآد باشد ..
اسم این // تـ ـ نـ ـ ـهـ ـایـــــی // است




 


 


  دوستی گفت
به آتش میکشی پولت را برای سیگار ؟
گفتم : پولم !؟!؟!
من خودم را به آتش کشیده ام برای او ...








 باسیــگار کشـیدن کـسی ...

مـــرد نشد...

ولــــی با نامـردی خیـــلی ها

سیــــگاری شـدنـد...

 









 باور کـن ...
ازخـــاکستــر...
سیـــگارمـ ...
بی ارزش تری...
باورکـن ...



  روی تختم ولو می شوم , ولووووو...
تنها صدای جیر جیر تختم است , که خسته تر از من , از بار سنگینش می نالد.
....و این سکوتِ تکراریِ مرگبار , که خسته ترم می کند.
من خسته...
سیگارم خسته...
تختِ پیر خسته...
من از زندگی خسته...
زندگی از من خسته...
خستگی امانم را بریده.
سیگاری آتش میزنم که صدای سوختنش مرهم عذابم باشد.
سیگارم را اسلحه ای میبینم...
تیری به قلبِ سکوت...
گلوله ای به بنیانِ خستگی...
.
..
...
آتــــــش..








کافه سیگار ...
بهانه ای برای عاشق شدن ...
بهانه ای برای درد کشیدن ...
بهانه ای برای تنهایی
...
و در آخر بهانه ای برای کشیدن سیگار!








اولین باری که عشقم فهمید سیگار میکشم ،مثل بارون بارید . . .

با گریه قسمم داد ” توروخدا دیگه نکش توروخدا ترکش کن ” صداش توگوشمه هنوز !

اما من هنوزم که هنوزه دارم میکشم . . .

آخه چون اونم قسم خورده بود ، که ترکم نکنه ولی رفت . . . . . . !





عروسی مان خوب برگزار شد…
حالا در خانه خودمان نشسته ایم و این اولین شب آرامش ماست…
هنوز لباس عروس و کت شلوار دامادی بر تن مان است…عروسی مان خوب برگزار شد…
حالا در خانه خودمان نشسته ایم و این اولین شب آرامش ماست…
هنوز لباس عروس و کت شلوار دامادی بر تن مان است…
خسته ایم و این شیرین ترین خستگی دنیاست که پس از سال ها به هم رسیده ایم…
با همان لباس عروس برمیخیزد و ۲ نخ سیگار میاورد و روی پاهایم مینشیند…یکی بر لب من و دیگری بر لب او…
چشم هایمان میخندد…
میدانیم امشب چه خبر است و این هم… شیرین ترین سیگار دنیا خواهد شد..
چشم در چشم، دست در دست و چند پک عمیق… و فضای خانه مه آلود میشود…
ناگاه لای انگشتانم داغ میشود و از این رویای شیرین بیرون می آیم…
یادم می آید تو سال هاست که رفته ای بی معرفت… و من هنوز با هر نخ سیگار غرق رویای تو می شوم…










  سیگار بعدی را روشن میکنم

کامی از لبش میگیرم

بجای لبهایی که چندی است نبوسیده ام

... انگشتانم بوی تند سیگار میگیرند

همان انگشتانی که همچو باد

جنگل موهای تورا نوازش میکردند

دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده

دود سیگار است و بس…

سیگارم که به آخر میرسد

لبم را میسوزاند مانند بوسه ای

که تو هنگام خداحافظی به آن تقدیم کردی........       
 
اندام زیبایش را در دست گرفتم ...

لبانم را بر لبانش نهادم، چشمانم را بستم ...

بوسه زدم بر لبانش و آرامم کرد ، این سیـــــــــــ...ــــــــــــــگار لعنتی...            آنقدر سیگار میکشم تا تلخی سیگار شیرینیِ لبهایت را از خاطرم ببرد ...        
 دلت که برای من تنگ شد بیا سراغ زیر سیگاریم . . . کنار قبرستان خاطرات من بشین ،
 فاتحه بخوان و اشک بریز . . . من از تو درگذشتم !
 
 
 
 بیاید روزی که 2 فنجان چای بریزم و 2 نخ سیگار آتش کنم
بنشینیم دور میز.
من و تو !
رو به روی هم...
و چنان محو تماشای هم شویم
که چای یخ کند و سیگار , خود به خود دود شود...
... .
.
.
من و تو...
و خودسوزی سیگار...
 
 
 نـہ یـک نَـخ

نــہ یـک پــآڪَـت

یک عـُمـر هـم ڪـہ سـیـگـآر بـڪـشـم فـآیـدہ نَـدآرد

تآ خـودم نَـسـوزم دِلـم آرام نـمــے شـود

اگـر قرآر بـآ شـــد تــو نـبـاشــے
    
من عاشق نیستم.. ؛

فقط وقتی حرف تو می شود

دلم سیگار می خواهد ،

تا بغضم را با دود

قورت بدهم

همین...........









نمی دانم...


...حکم این کاغذهای لوله شده چیست...

...که تو مدام آتششان می کنی...

...و به جای لب های لیلی...

...آن لعنتی ها را...

میبوسی ...
 

  
صبحی کـــه بجـــای عـــشق با سیـــگار شروع بـــشه

یــــک شــــــروع دوبـــاره نیــــست

امـــــتداد پایان اســــت

بــــــرای کــــسی که دیــگر امــــیدی بـــه ادامه نـــدارد...
  
ادم ها به دودسیگار معتادد می شوند!
 خیره می شوند
 به دود ...
 وغرق در خاطرات
 ادمها معتاد
 خــاطـــرات
می شوند...
 
 
 
   پرسید: سیگارت را ترک کردی؟

گفتم: نه، کبریت را ترک کردم!

سیگار را با سیگار روشن می کنم...!  

   



آدم ها برای یکدیگر نقش سیگار را بازی میکنند
همدیگر را می کشند
ازهم لذت می برند ..دود می کنند
تمام می کنند.....
وبعداز اندک زمانی سیگاری دیگر... 

  
کمر بسته ام به خودکشــــی...
بیخیال هم نمی شوم
هم دست اندبامن
این سیگار های تلخ و ان خاطرات 

  
متنفرمـــــ از عشق هایی که
مثل حلقه های سیگار اول بزرگ میشه
وبعد محــو...
 
 
 ســـــیگارم را از پنـــــجـره بیرون می تکانم...
دنیای شمـا
زیر سیگاری من است ...
 
 
  
میگن یه مرد وقتی گریه میکنه درد داره

وقتی سیگار میکشه بار تمام دنیا رو میکشه

اما وقتی با اشک سیگار بکشه میدونی یعنی چی؟
 

  2  
از عجایب سیگار همین بس که آتشش آرامت میکند در برابر کسی که دلت را آتش
زده .
  
  
من بیهوده سوختم...
درست مثل یک سیگار روشن وسط لبهای کسی که سیگاری نیست





 
 
طعم تلخ سیگار رو دوست دارم!!!
تلخ مثل اخرین بوسه لعنتی ما...
تلخ مثل آخرین دروغ توکه باز همدیگه رو می بینیم...
تلخ مثل نبودنت...
 
 
 

نسلی هستیم که در اوج جوانی مشروب میخوریم تا انرژی داشته باشیم

فراموش کنیم ؛

 سیگار می کشیم تا بغضمان را فرو ببریم.
 

 

گفتم:

با عشق زمان فراموش می شود ، و با زمان عشق!

سیگاری گوشه ی لب، گفت:

با سیگار هر دو ..
 
 
 
 
وقتی مردی گریه میکند یعنی دیگر سیگار آرامش نمی کند...
وقتی زنی سیگار
میکشد یعنی دیگر گریه آرامش نمی کند...!!
   
 
 
چنـد نــخ سیــگار، بطـری الـکل و چشمــان تـــو ...

آنـقـــدر برایـت عاشقـانــه خـواهـم نـوشـت تـا ازحـسادت دوبـاره عاشـق ات شـَوم!
 
 

 
 
 
میدونی!!!
کاش شعورت قدر یک پاکت سیگار بود
که هیچ نمیگه ولی آرومت میکنه با هیچش . .
 
 

 

بی سیگار که می شوم اندکی فقط اندکی پول خرج میکنم ودوباره سیگار دارم...   اما جوانی ام ، کوه غرورم را خرج کرده ام ، هنوز تو را ندارم . . . !
 
 
 
  اولین بار بود که از سیـگار متنفر شدم

وقتی لبانت بوی سیـگار میداد
من میدانستم که تو سیـگار نمیکشی!  
     

 
  مے خـندمـــ..

تَظاهُـــــر بـِہ شـــادي ميـ ـ ـکنم..

حرفـــ ميزََنمـــــ مثلـــ هَـمـہ..

اما..

خيليـ وَقت است مرده امــ..

خيليـ وَقت است  دلَم مي خواهَد روزه سکوتـــــ بِگيـرم..

دلم مے خواهد ببـــــــارم..

وَ کسيـــ نپُرسد چرا..

تو چه مے فهمے..

اين روزها ادايـــــ زِنده ها را دَر ميـــــــآورم...


 
 
 
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …

شاکی بشی ولی شکایت نکنی …

گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …

خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی...



 

خـــدایـا دیدے ؟؟؟

ڪُلـے بـاراטּ فرسـتـادے

تـا ایـن لـڪہ ها را از دلم بشــویـــے . . .

مـטּ ڪہ گفتـہ بودم لڪـہ نیسـت

زخــم اسـت ،
زخــــــــ ــــــــــم . .


 
بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

با این همه بنــد

چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..



 
 
کجایی؟؟ " کجایی " یه کلمه ی ساده نیست !
گاهی خیلی معنی داره !
کجایی یعنی چرا سراغم نمیای ؟! چی کار می کنی ؟! چرا پیشم نیستی ؟!
کجایی به معنی فضولی کردن نیست !
به این معنیه که برام مهمی . . . دلم برات تنگ شده . . . به یادتم . . . نگرانتم . . . !
از کنار کلمات ساده نباید گذشت....

کارگر خسته ای سکه ای از جیب کت کهنه اش درآورد تا صدقه دهد ، ناگهان
جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد… صدقه عمر را زیاد می کند...

 

 
 
به " عشق در نگاه اول " اعتقاد ندارم

ولي
به " از چشم افتادن در يك لحظه "‌عجيب معتقدم . . .

 
 
  خــــ ــدایـــ ــــا
آرزوهـــ ـــــایم در نــــ ــزدت خـــ ـــاک گرفتــ ـــــه انــــد
دیـــ ــگر نمیـــ ــخواهمــ ـشان
بمـــ ـــاند برای خـــ ـــودت
مـــ ـــن به حــــــ ــسرت عــ ــادت کــ ـرده ام          
خَستــ ـــہ ام....!
امــــآ تَحمـُـ ــل مـے کُنــم...
خُــ ــدایـــآ روزِگـ ــآرت بآ
مـَטּ و احســ ـآسم بـَـ ـد تـــآ کـــرد...!
 

 
 
 
کـــــاش میــدانسـ ـتی

جـــــ ـــهانم

بــــــی تو الــــــف نـــ ــــدارد!!!!!!!!
 
 

 
 
فقــــط چـــند قـــدم مـــانده بـــود

بـــرسم بـــه تــــ ـــــــــــو

اگــــر ایـــن خـــواب لعـــنتی دیــشب ادامـــــه داشــــت...
 
 


خدایــــا !

خـــودمــــونیــــما ....


ایــــن ضـــربـــه هـــایــی کــه بـه مـن خــورد

چـــــند امتیــــــازی بــــود ؟
 
 

 
دنـیــآ بــآزی هــایـت رآ ســرم در آوردی
گـــرفتنــی هــآ رآ گــرفتــی
دآدنــی هــآ رآ نـــدآدی
حســـرت هــآ رآ کـــآشتــی
زخـــم هآ رآ زدی
دیــگر بـس آســت...
چیــزی نمــآنــده..بگــذآر بخــوآبــم
محتــآج یــک خــوآب بــی بیــدآرم



 
 
 
بَعضـــــــے موقع هـــــآ
اَز شِدَت دلتَنگــــــــے ، گریه کــــه هیــــچ !!!

دِلَت مــــــے خوآهَد . . . .

هــآـــے هـــآـــے

بمیـــــرـــے ....
 

 
 
 
در آغـــوش خودم هستـــم!
مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!

نه چنـــدان با لطافتــــ

نه چنـــدان با محبتــــ…
.
.
..
امـــا

وفـــادار….وفـــادار….
 
 

عاشق را که برعکس کنی می شود "قشاع"

دهخدا را که میشناسید

لغت نامه اش را باز کردم نوشته بود

قشاع یعنی:

 
دردی که آدم را از درمان مایوس میکند..

 
 
گاهي وقتا خودمو بغل ميكنم و ميگم :

غصه نخور ديوونه من كه باهاتم .....
 

 
 
بي انصاف
با كدام لالايي وجدانت را خوابانده اي كه اينچنين بيخيال من شدي...؟

 
به این متن چن میدی؟
اشکالی نداردموبایلم میس کال ندارد...
اشکالی ندارد روزم افتاب ندارد...
شبم مهتاب ندارد...
اشکالی ندارد قلبم تپش ندارد...
مغزم تفکرندارد...
حافظه ام خاطره ندارد...
اشکالی ندارد دستم همدست ندارد...
سرم شانه ای ندارد...
دردهایم همدردندارد...
نامه هایم تمرندارد...
انشاهایم خواندن ندارد...
گریه هایم ثمر ندارد...
کلماتم ریتم ندارد...
اشکالی نداردکه پلک هایم خیس است از ردنگاه باران...
اشکالی نداردکه قلبم لگدمال است از گذر ره گذران...
اشکالی نداردفراموش شده گفته هایم...
خاموش شده ناگفته هایم...
اشکالی نداردفریادهایم صدایی ندارد...
صدایم همصدایی ندارد...
اشکالی ندارد...
روزم شبم میگذردبافکر او...
قلبم مغزم کارمیکندبایاد او...
دردهایم بی معنامیشود بارویای او...
اشکالی ندارد...
پلک هایم گریه هایم دردهایم روزم شبم قلبم مغزم ردمیشوندباخیال او...
اشکالی ندارد...
بی خیال میشوم تمام گریه هارا تمام درد هاراتمام غم هاراتمام تاریکی هاراتمام تنهایی هارا...
اما...
بیخیال است خیلی بیخیال همانکس که تمام خیال من است...
 
 
 
 

 
 
 



عشــــــ♥ــــــق یعنـــی یــــــکــــــی بــــــــــــــــود و یکـــــــــــــــــــــــــــــــــی ...نــــــــــــــــآبــــــــــــــــــــود!!!!
 

امشب همین حوالی زلزله ای رخ داد...
حالا همه حالم را می پرسند...
بی خبر از اینکه من به این لرزیدن ها عادت کرده ام...
به لرزش های شدید شانه هایم...
و گسل های عمیق قلبم...
اما...هنوز خوبم... .
 
 
هرگاه از سر تنهایی شدید دلم هوس اعتمادی دوباره را میکند...

خنجر خیانتی که به پشتم خورده است را در می اورم...

میبوسمش.صیقلی عاشقانه.کمی نمک رویش میریزم.نوازشش میکنم...

و دوباره می گذارم سر جایش...

لطفا از قول من به ان لعنتی بگویید منه دیوانه به خنجر خیانتش هم هنوز وفادارم... .
 

 



ای تنـــهاتـرین دلــیل عــاشقـانه هایـم!




در کــنارم نیــستی

و

“نــبودنــت”




در بـــاور ♥♥ دلــــــ♥ ـــــ♥♥ بـی قــرارم نمـیگنجــد




چنان به عـــشـق تــو دل بســتـه ام که در ایـــن




سکــــــوت تــلــخ فــاصله ها




فــقط

در تــمـنای آمـــدنــت نشـــسـتــه ام...


 
 
یک نفر در همین نزدیکیها


چیزی به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است !


خیالت راحت باشد …



ارام چشمهایت را ببند…!


نگرانی هایت بیدار است !


یک نفر که ار همه ی زیبایی های دنیا


تنها تو را باور دارد …!

 
 
دیگر دلم در تنم
 
بند نمی شود...
 
 
 
باز
از یک نگاه گرم تو یافت

همه ذرات جان من


هیجان....

(فریدون مشیری

 
شقايق زندگى كن:كوتاه اما زيبا،مثل پرستو كوچ كن:فصلى اما هدفمند،مثل پروانه بمير:دردناك اما...عاشق
عشق را رنگ آبي زدم، دوست داشتن را قرمز، نامردي را سياه، دروغ را سفيد، ولي نمي دانم چرا به تو كه ميرسم نمي دانم مهرباني چه رنگي است...
 
هرکس به طریقی دل ما می شکند , اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی
آورین …آورین

 

بچه هاهرکی فوتبالی بودوطرفدار رئال بود بره ادامه مطلب

همین یباره دیگه از این اپانمیذارم...
ادامه مطلب

  قلبم ♥راعصب کشى کردم!

دیگرن ازسردى نگاهى میلرزد ن ازگرمى آغوشى میتپد♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 
 
 
 
 

همیشه اینطور است
وقتی نیستی
حرف ها دارم
وقتی هستی
دیگر حرفی نیست !
آری ، آری ...
اینست تفسیر سکوت های من !...






 
 
ادعای بی تفاوتی سخت است!

آن هم

نسبت به کسی که

زیباترین حس دنیا را،

با او تجربه کردی….!

 



لای پنجره ی اتاقم همیشه باز است .....

چه در سرما و چه در گرما ........

آخر میدانی ....

میدانم که روزی برمیگردی و به در بسته میخوری .....

گفتم آن روز پنجره ای به رویت باز باشد .....

 
 
آن چیزی که تنگ شده،

دل است برای تو..

وجهان است، برای من…
 

دختر کوچولو :چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟

پسر کوچولو :میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟

 
 

چه تـــلـــخ است با بــــغـــض بنویسی با خــنـــــده بخوانند...
 

 
 
 
نیلوفر رویید، ساقه‌اش از ته خواب شفافم هم سركشید
من به رؤیا بودم
سیلاب بیداری رسید چشمانم را در ویرانه خوابم گشودم
نیلوفر به همه زندگی‌ام پیچیده بود
در رگ‌هایش من بودم كه می‌دویدمهستی‌اش در من ریشه داشت
همه من بود
كدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد

 
 
 
 
 






"مــــن" بـــه " تــــو" بستـــگــــی دارم ...

حــــال مــــن را از خـــــودت بپـــــرس !
 
 
 

 
 
گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق می شوندبجای شمع گرد چراغ های بی احساس خیابان می میرند.
 
 

 
اینجــا صـدای پـا زیــاد می شنــوم...!


امــا هیچکــدام تــو نیستــی ...!


دلــــــم ؛ خـوش کرده خــودش را بــه ایـن فکــر ؛


که شایــد ؛ پابرهنه بیایی ...
 


 

اشتباه من این بود...

هرجا رنجیدم لبخند زدم

فکر کردند درد ندارد...سنگین ترزدند


ضربه هارا...
 

 
 
نه نقطه ایم که تمام شده باشیم.نه سه نقطه ایم ک دلم نه عشق ميخواهد، نه دروغهاي قشنگ، نه ادعاهاي بزرگ، نه بزرگهاي پر ادعا ...! دلم يک فنجان قهوه داغ ميخواهد و يک "دوست" ، که بشود با او حرف زد و بعد پشيمان نشد ...!!! +ندارم ....
 

 
 
 
میخواهم بدهم دنیارا برایم تنگ کننددرست به اندازه آغوش تو...تاوقتی به آغوشت می رسمبدانم تمام دنیااز آن من است...

 
 


دلشکسته ای کنار پنجره سیگار می کشید

خسته بود...

آنقدر که یادش رفت...بعد از آخرین پک

سیگاررابه پایین پرت کند

نه خودش را...
 
 

 

ﺁﻏـــــــﻮﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـ♥ــﺖ ﺩارمـــ ؛

ﮐـــﻪ ﺑــــــﻮﯼ " ﺑـــــﯽ ﮐﺴــ ـــﯽ " ﺑﺪﻫـــﺪ ...

ﻧـــــﻪ ﺑـــــﻮﯼ " ﻫــــﺮﮐﺴـــ ـــﯽ " ..................!
 

 
دیوارها هم عاشق می شوند

یادگاری ننویسید اگر قصد برگشتن ندارید!!!

 
  خیالت همیشه هست...


اما امروز دلم خودت را می خواست


نه خیالت را  

دست هایت را زیر تنهاییم


ستون کن...


من ازآوارگی بی تو بودن


می ترسم...


خسته تر از دیروزمکاش میشد گوشه ای نوشت...خدایا خسته امفردا بیدارم نکن...    

 
ماهیگیر دلش سوخت این بار،این ماهی بود که از تنهایی قلاب را رها نمیکرد....

 
 
 





یک جمعه دلگیر!

تنهایی...

از این اتاق به اتاق بغلی...

از این ایوان به ایوان پشتی...

درازکش از این ور به اون ور سیگار و سیگار...

بغض...

دود...

گونه های خیس...

و باز هم سیگار...

شاید این آخرین سیگار باشد...          

 

 

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 
 

 

 

 

 

beauty 5 چشم انداز های فوق العاده زیبا و شگفت انگیز از گوشه کنار جهان

 

beauty 1 چشم انداز های فوق العاده زیبا و شگفت انگیز از گوشه کنار جهان

 


 

آپلود , آپلود عكس , آپلود سنتر , آپلود فايل , آپلود دائمي,آپلود موزیک

 

 
 
 

 

http://www.iranerooz.com/photo/InterPhoto.image.php?file=MjAxMV8xMi8xNjYyL2E3YWU1YjQwMGZiZTY4NzE0ZDJkMzQ3ODZjOWQ4ZWU1LmpwZw==

 


 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

 

دختر بچه ناز و خوشگل Beautiful girl baby

 

 
 
 
 
 
اس ام اس جدید ایرانسل:

مشترک گرامی

بخدا اگر بفهمم رفتی رایتل خریدی باهات کات میکنم

۱ بار با همراه اول بهم خیانت کردی

بسه دیگه

تحملشو ندارم!

 

 

 


 

تلخ ترین قسمت دنیا

اونجاس که آدم به خودش میگه:

"چی فکر میکردیم چی شد"...!

 
 

 
 

چه دوره زمونه ای شده.....!!!

به هرکی خوبی کنی جوابشو با بدی بهت میده...

و به اونی هم که بگی دوسش داری ولت میکنه میره...!!

اینم زمونه ی ما...

اهای زمونه  چرا رسمت اینجوریه تا کی باید این رسمو تحمل کنیم..؟؟!!!!!!


 

 


 
 

خیلی سخته میون یه جمعی باشی که همیشه داری مقایسه میشی؟

ولی وقتی ناراحتی بهت بگن چی شده چرا ناراحتی؟؟؟

یکی نیست بهشون بگه همین مقایسه کردن های شماهه که ناراحتم میکنه...!!


 

 

 


 


ازواج دختر تایوانی با خودش ....

بقیشو ادامه مطلب بخون..!



 
 
اگه گفتین این خونه کیه؟؟

.

.

.



ادامه مطلب
 
 
 

بهترین جمله درباره مــادر چیست؟؟


جوابشو حتما بگین؟؟!!!

 

 
 
 
سرم را نه ظلم میتواند خم کند

نه مرگ

نه ترس

سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم میشود مادرم..!!

از اعماق وجود اعتقاد دارم که هرروز روز توست


روز مـــادر به همه ی مادر مهربون تبریک میگم!!

 
 
 

 
 
 

مادرم را هیچ وقت ندیدم که پرواز کند؛

زیرا به پایش؛

من را بسته بود؛

پدرم را؛

و همه ی زندگیش را ...

نو
 
 

 
 
 

وقتي يه بار از کسي ضربه مي خوري

درست مثل اين مي مونه که با ماشين بهت زده و داغونت کرده

ولي وقتي مي بخشيش درست مثل اين مي مونه

که بهش فرصت دادي تا دنده عقب بگيره و دوباره از روت رد بشه تا مطمئن بشه

چيزي ازت نمونده ...‏


 
 
 
 

همهٔ رابطه‌ها با جملهٔ " تو با بقیه فرق داری " شروع میشه

و به جمله " تو هم مثل بقیه ای" ختم میشه ...

راست میگه ها !!

_________________________


همیشه فاصله تون رو با آدما رعایت کنین

یهو میزنن رو ترمز اونوقت شما مقصر میشین !!

 
 

 
 
پسری که ازت نپرسه کجا میری کجا میای؟؟؟

بهت نگه زود میری خونه ها,نگه رسیدی زنگ بزن

نگه روسریتو بکش جلو

اخم نکنه نگه موهاتو بده تو...

روزی ده بار زنگ نرنه حالت و بپرسه...فقط حالتوبپرسه...

نگه فقط 5min بیا جلو در ببینمت...

جلو دوستاش دستت و سفت تر نگیر وفشارش نده

نبرتت برف بازی

برات عروسک ولواشک وپاستیل نخره...

اصلا پسر نیست...

شلغمه ,هویجه, سیفی جاته, پلانکتونه ,جز اشیا محسوب میشه....

اقا اصلا میخوام نباشه....

 

 
 
 
از بیرون تحریم !

.

.

از داخل فیلتر !

 

سلامتی خودمون که هنوز نفس میکشیم...

 

ساعت 6 صبح تو رادیو گفت:

با هرکی قهرین همین الان بهش زنگ بزنین آتشی کنین !!

والا با هرکی ام آشتی باشیم...

اون موقع صبح زنگ بزنیم یه عمر باهامون حرف نمیزنه
 
 

 

کمی زود بود ولی...

دعایت گرفت مادر بزرگ !

پیر شدم...!

 

همــــیشـه دقــیقا وقـــــتی پـر از حـــرفی

وقتـــی بغــــض میکـــنی

وقتـــی دآغونــــی

وقــــتی دلــِت شکــــستـه

دقیقــــا همیـــن وقـــــتا

انقــــدر حـ ـرف داری کـــه فقــط میتونــی بگــی :


"
بیخـــیآل"...

 
 

 
 
 


با رفتنت ...پیشت بودنمو ازم گرفتی !

با حرفای تلخت و بی محلیات ...صداتو ازم گرفتی ...

الانم که داری نگاتو ازم میگیری؟! ...چرا ؟

 

 

 
 


ســــخـــت اســـت وقتـــي از شـــدت بـــغـــض ؛

گـــلـــو درد بگـــيري

و هـــمـــه بگـــويـــند

لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!

 
 
 

 
 

از بس به شمارت زنگ زدم

شیشه گوشیم ترک برداشت

تا کی باید بگه...

مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد....!!

 
 
 

 
 

!--مثل دیوونه ها الکی میخندم--!!

x...باصدای بلند میخندم...!x

&..!..که خوب بشنوی....!..&

''..?''..شوخی میکنم...؟؟

x..x..سربه سرت میدارم....x!

باهات حرف میزنم....؟؟

باهات میخندم...........

ونمیدونی چه سخته....

این احساس

...احساس خنگی...!!..!..

x...پشت یک نقاب..x!

??....!..نقاب لعنتی من..&.x..??..!

 
 
 
 

 
 

چیه؟؟

چرا دلت گرفته؟؟

اونم آدمه ....

اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت...

غصه نخور...

... اگر رفت...

گریه نکن...

یک روز چشمای یه نفر عاشقش میکنه...

یک روز معنی کم محلی را میفهمه...

یک روز دل شکستن رو درک میکنه...

... یک روز میفهمه آه هایی که کشیدی از ته قلبت بوده...

میفهمه شکستن یک آدم تاوان سنگینی داره.....

 

 
 

نسلـی هستــیـم ،

که روزهــا میخــوابیــم..   

و شبــهـا بیـــــداریـــم !              

چــون..                         

تــاریـکی شب ، بـــرامــون..                          

                    

قــابــل تحمـّـل تــر از “تـــاریــکی” روزهــامــونــه !                   

 

 
 


می خواهی قضاوتم کنی ؟

کفش هایم را بپوش

راهم را قدم بزن

دردهایم را بکش

سال هایم را بگذران

بعد قضاوت کن !

 
 

 
 

با کسی باش

که

وقتایی دلت گرفته !

تنهایی !

حوصله نداری !

ناراحتی !

غصه داری !

بلد باشه شادت کنه ! بهت آرامش بده !

که یادت بیاد با وجود اون همه دردوغم یکی هست که تنهات نمیزاره !

 

 
 


تعداد روزهای تنهاییم به بی نهایت رسیده

نمیدونم من زیادی منتظرتو هستم

یا تو خیلی زود منو فراموش کردی

ومن

بازهم تنهایی

و یک دنیا انتظار...

وباز این شعرهای بی سروته هستند که منو آروم می کنن

 

 
 

خـیـلـی وقـتـه کـه چـشـم هـایـم بـه در خـشـک شـده

بـه سـاعـت روی دیـوار

بـه عـکـس روی میـز

دیـگـه حـرفـی بـرای زدن نـدارم

دیـگه اشـکـی بـرای ریـخـتـن نـدارم

جـز انـتـظـار....

منتظرت می مونم !!!!


 
 

 
 


گـوش کن لعنـتی .........!

اينی که من می کـشم .... درد بـی تو بودن نيـست ....

تـاوان با تو بـودنه .......!

 

 
 

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت:

فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان.

مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...

 حتما بقیشو بخون ضرر نمیکنی!؟!



ادامه مطلب
 
 
 

 
شمادرکدام مرحله ازرابطه ی عاطفی قراردارید؟؟
1)تــــــــــــــــنها
2)درحــــال مــــــــــخ زنی
3)دوستـــــــــــِ و عاشـــــقی
4)چـــــنـــــدنــــفــــری
5)تـــــــــــوکــــــفشم فعــلا
6)شـــــکـــــست
7)اســـــــــــــــتــــــــــغــــــــــفـــــــــرا...
لــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطفـــــــــــــــــــا آرایـــــــــــــــــه ی چــــــــاخــــــــــان رو بــــــه کــــــــارنـــبــــریــــــد!!!
                                          بــــــــــــــــــــــــــــــا
تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشـــــــــــــــــــــــکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
خیانت شاخ ودم ندارد!
دلت رابه کسی نسپار.این روزاهابعضی ازسپرده هم بهره میخواهند...
بیزارباشیدازمعشوقی که اسم نگرانی هایتان رامیگذاردگیردادن وبرای بی تفاوتی هایش"اعتمادداشتن به شمارابهانه میکند...
دنیارومی بینی؟
حرف حرف میاره پول پول میاره خواب خواب میاره ولی محبت خیانت میاره...به اندازه ی همی دنیاست...
تودروغت رابگو...
گاه کوچکم میبینی وگاه بزرگ...نه کوچکم نه بزرگ..این تویی که دورمیشوی ونزدیک... ا
هرکه میخواهی باش.این عادت مشترک همه ی انسان هاست.توهم روزی ساعتی لحظه ای احساس میکنی هیچکس دوستت ندارد...
خط زدن به ممن پایان من نیست!آغازببی لیاقتی توست...

بعضی زخم هاهست،که هرروزصبح بایدپانسمانشوبازکنی وروش نمک بپاشی!تایادت نره...دیگه سراغ بعضی آدمانبایدرفت...
جداکه شدیم هردوبه یک حس مشترک رسیدیم..توبه"فراغت"من به"فراقت"...
یک حرف تفاوت که مهم نیست...
همیشه درحال که ی عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده
"خب...خدافظ..." دست روی دلم...
دست روي دلم نــگـذار ...
پــــا گـــذاشـــتـي ؛ کـــافـيـسـت ...!!
 .

(√)مـَرآ ببَخـــش ڪِـﮧ ســــآבه بوُבنـَمـ בلـَــت رآ زَב►


ஜ(√)مَرآ ببَخــش اَگــَر عِشــــق وَرزیــدنـَم چِشمآنَت را بَست►


ஜ(√)مـܨ رَوَمـ  تـآ آنــآטּ ڪِـﮧ تــَوآنـــآ تـَرَنــב►


ஜ(√) تـُـو رآ بــِﮧ اُوجـ بـُوבنــَـت بــِرسآنَنــב►
 .

کاش می فهمید خنده ی لبانم اجباری بیش نبود !
همچون تلخکی شده ام که سرنوشتش را به سخره میکشد
و به بیچارگی خود می خندد …
 
 .
آدمها که دارن از احساسشون حرف میزنن...
اول جمله هاشون یه "فعلا" بزارید؛
اینطوری شاید بشه باور کرد...
البته با تأکید روی "شـــــــــــــایـــــــــــد"!!
 
 

موقعی که تکیه گاه کسی میشی، نباید پات سـُر بخوره...
نه این که از زمین خوردن خودت بترسی...
نـــــــــــــــــــــــــــــــه...
باید بترسی از این که کسی که به تو تکیه کرده زمین بخوره و بشکنه...
 . 
بـــراي بـــعضي دردها...

نـــه مي توان گريــــه کرد ، نــــه مـي توان فريـــــــــاد زد ... !

بــــراي بـــــــــــعضي دردها ...

فـــــقط مي توان نــگاه کرد و بي صدا ،

شـــــــــکــــــــــســـــــــت ... ! 
 
 
نگران نباش
 
نگران نباش! حال دلم خوب است…
آرام گوشه ای نشسته و رویاهایش را به خاک می سپارد
 
 
ساکت که می مانی میگذارند به حساب جواب نداشتنت!
عمرا" بفهمند داری جان میکنی تا حرمت ها را نگه داری!
 
 
شانه ات کو؟؟؟


دنیایم باز به هم ریخته.....
 
 
آهنی!
آבمهاﮮ احساساتیـ ــ را بایـב کشت ...

می בانی راست می گویم،

آבمهاﮮ احساساتیــ ـ ،

به בرב این زنـבگــــی آهنی امروز نمی خورنـב!! 
 
زنده ام... نه از جانی که مانده!
 
از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند !
  
خدایا :
بت بود ... بت شکن فرستادی!
و من پر از بغضم... بغض شکن هم داری؟؟؟
  
میگن یه نخ سیگار آدمو آروم میکنه...
من موندم این همه آدم قد یه نخ سیگار نیستن؟! 
 
اولین حس مادرم به من "تهوع" بود ..
از دیگران هیچ انتظاری ندارم!
  
هر وقت زندگی یه ضربه بهت زد

آروم لبخند بزن و بهش بگو :

جوجه! همه زورت همین بود...؟؟! 
 
چرک نویس احساساتت
مــــن چرک نویس احساسات تو نیستمــــ !
 ـــ“دوستـت دارم”ـــ هایت راــــ
جـــای دیگری تمرین کنـــ !
 
 
مـــــــــــــیدانی ؟

همه را امــــــــــتحان کرده ام !

قرص خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ واب

خـــــــــــــــــنده های زورکـــــــــــــــــــــ ـــــی . . .

هنــــــــــــــدزفری توی گـــــــــــوش و گـــــــــــــــریه کردن

دل من این حــــــــــــــــــــرفها حــــــــــــــــــــــال یش نــــــــــــــمیشود !

آغوشــــــــــت را مــــــــــیخواهم !!!

بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــرگــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ رد ... !!!
 

 
مــی دانـــی
اگـــر تو را آرزو می کنم
برای ِ بـی آرزو بودن ِ من نیستـــ !!
شــایـــــد
آرزویــی زیبـــاتــر از تـــ ــــو ســراغ ندارم...
  
 




 
 
اینی که میکشم ، درد نبودنت تو این روزا نیست!
تاوان بودنت توی اون روزاست…
 
 
 
دنیای عجیبی شده است…
برای دروغ هایمان خدا را قسم می خوریم…
و به حرف راست که میرسیم میشود جان تو !
 
  
فیلم شاهکار زیاد دیده ام …
مادر از علی حاتمی …
پدرخوانده از فرانسیس فوردکاپولا…
ولی فیلمی که تو برایم بازی کردی چیز دیگری بود ..!
 
 
 
خودم را بغل گرفته ام…
نه چندان با لطافت !
نه چندان با محبت !
اما … وفادار … وفادار …
 
چه "شوری" میزند دلم...
وقتی در چشم دیگران آنقدر "شیرین" میشوی!
 
 
نمیدانم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن!
به هرحال فراموش میکنم فراموش شدنم را …
 

 
چرا نگاه میکنی؟؟؟ تنها ندیده ای؟؟؟
به من نخند !
من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم…
 

 
 
دلم هوا میخواهد …
کمی هوا در یک سرنگ ‼!
 

 
 
 
علی دایی علی دایی در ادامه مطلب

ادامه مطلب

 
 

آهـــای شمــایی که کســـی دوستتان دارد!!



بــله! با شمــا هستــم…



خواستــم بگویــم کـه….



هیچ!



فقط “خوش بحـــالتان…”
 

 

 

 



با کسی که دوستش دارید
فیلم نبینید، آهنگ گوش نکنید،کتاب نخوانید..
کلا خاطره نسازید !!
وقت نبودنش میفهمید که چه میگویم...
 
 
 
نامه باید کوتاه باشد
ساده و بی ابهام
پس این چنین می نویسم:
سلام عشق من..
حالم خوب است،
اما ..
تو باور نکن !!
 
  
"قسمت بود"

که تا دل سپردم دیگر نباشی!!

این تنها حرفی است که نبودنت را توجیح میکند !

شاید هم مرا آرام . .!
     

روی قـلــبــــــــــ♥ــــــــے نـوشـــتــه بـود :

شــکـســــتـــــنــــے اســــت مـواظـــــــب بـاشــــــــیـن


ولـــــــــــے


مـــن روـــے قــلــــــ♥ــــــبــم نـوشــــتـم :


شــکـســ ــــ ـــتـه اســــت , راحــــــــــــــت بـــاشــــیـن
  
 
توی زندگی حقایقی هست که میشه فهمید... ولی نمیشه فهموند....!
 
  

 
 
دوری از کسی که می‌خوای داشته باشی‌ اش سخته ؛
اما سخت‌تر از اون
 
نزدیک بودن به کسي که ندونی داریش یا نداریش ...
“این یعنی بلاتکلیفی”
 
 

 
 
 
 
هی غریبه
روی کسی دست گذاشتی
که همه دنیامه
بی وجدان
اینقدر راحت به او نگو
عزيزم                                                   
...
 

 


گاهـــــي آدم دلـــــش ميخواهد کفش هايش را در بياورد،
 
يواشکــــي نوک پا نوک پا از خودش دور شـــــــــود،
 
بعد بزند به چاک وفرار کند ازخودش...
 

لعنت به همه راههایی که عرضه ندارند تو را به من برسانند !!!
 
 

 
 
اشـکــــ مـيـريــزم و نـمـــ ــيـفـهـمـم ؛بـراي کـدام يـکـــ از غـصـه هـايـم... !


 
 
 
اگه زيادی خاکی باشیفکر می کنن زمينیو از روت رد می شن!!!


 
 
خـیـلـی سـخـته...

دلـت بـودنـش رو بـخـواد . . .

ولـی بـه نـبـودنـش عـادت کـنـی...!
 



دلتنگم!!

بــرای کسـی کـه مدتهـاســت ....

بــی آن کـه باشــد ....

هــر لحـظــه ....

زنــدگــی اش کـــرده ام !

بــدهــکاری بــه مــن....

بــه تــمام "دوســتت دارم" هــایــی که گــفتم ,

و تــو نــشنــیده گــرفتــی ...
 
 
همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!گفتم:می دونم!گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!گفتم: می دونم!گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !… گفتم:می دونم!گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم...
 


برای دغدغه های خودم

برای شانه ای که تکیه گاهم نیست !

برای دلی که دلتنگم نیست ...

برای دستی که نوازشگر زخم هایم نیست ...

برای خودم می نویسم !

بمیرم برای خودم که اینقدر تنهاست !.!.!.!

  خدایا….اینقدر تو خودم ریختم ،که از سرمم گـَذشت دارم غرق میشم ....…دستت کــــــجاست !!!
 
  چِـرآ هـَـــــمه میــــــ گُــویَنچونــــــــــ میگُــذَرد غَمـــــی نیستـــــــ!!

چِـرآ هیچــکَســــ نِمیـــ گُـــویــد:
تآ بُگــــذَرد دَردِ کَمـیـــــــــ نیـستــــــــــ...




 
 
 
نبودن هايت آنقدر زياد شده اند

که هر رهگذري را شبيه تو مي بينم !!

نمي دانم غريبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اند
يا تو ” غريبـــــــــــــــــــــــــــه ” ؟؟!!
 
  
دلم جاده ای می خواهد

که ببرد مرا

و برنگرداند هرگـــــــــــــــــز....
 
 



خدایا ...

در گلویم ابر کوچکی است که خیال بارش ندارد…

میشود مرا بغل کنی؟!!!...
 
 
لبهایم آلزایمرگرفته اند...

تومیدانی لبخند چیست!!؟؟!!
 
 
 
هی آسمان!اشکهایت رابرای خودت نگهدار!اینجا زمین است...کسی دردت رانمیفهمد!ساکنانش با اشکهای دیگران شاد میشوند و زیر آن میرقصند...و از شوری اشکهایت برای نمک پاشیدن به زخم های خودت استفاده میکند!!!
 
 
دیروز زیر باران گریه میکردیم و می انداختیم پای باران!
امروز زیر آسمان گریه میکنیم و می اندازیم پای آلودگی هوا!
آلودگی هوا انقدرها هم که می گویند بد نیست!
 
 
 
 
قطار می رود....
تو می روی.....
تمام ایستگاه می رود............

و من چقدر ساده ام که سالهای سال
،در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!
وتو از دور بگویی کی گفته وایستی منتظر نمون
 
 
مرا به تخت ببندید و تنهایم بگذارید...هرچقدر هم نالیدم و فریاد زدم به سراغم نیایید!!!!من دارم او را ترک میکنم.........!!
 
 


میکشد...میکشی...میکشم!

او نازتورا...تودست ازمن...و من مثل همیشه سیگار....
 
 
 
 
 

خوش به حالت حوا!خودت بودی و آدمت!

کسی نبود که آدمت را هوایی کند...
 
 
 
دیرآمدی باران...من مدتهاست

در حجم نبودن کسی خشکیده ام.....
 
 
 
دیشب خدا را دیدم!گوشه ای میگریست...

من و خداوند هردو یک درد داشتیم!!! آدم........


 
نه اینکه زانو زده باشم...نه!

تنهایی سنگین است...
 
جاخالی وقتى تو جاخالى دادى، اون محــــكم بغلم كرد تا زمين نخورم!


تا بيشـتر از اين نشكنم...
كمــرم خم نشه...
چشام نسـوزه...
وقتى تو جاخالى دادى، دســتمو گرفت و گفت ميكشمت بالا!
ن مثل تـــو ك دستمو گرفتى، بردى لب چاه... بعدم ولم كردى!
گفتم بت. ايندفه ديگه مردى واسم...
يه روز ميرسه ك بى تفاوتى هاتو با جاى خاليم حس كنى...
و شايد تو دلت بگى :كاش اينجا بودى!
اونوقته ك ميفهمى: ناگـــهان چــقدر زود ديــر ميــشود...
من دعا میکنم تو را داشته باشم


تو دعا میکنی که من نباشم!!


بی چاره خدا !!!!!!!!!!
هــــــــمـهـ مـــیـگــنـ:
تــــــــوشـ چـــــــیـ دیــــــدیـ کـــــهـ عــــاشــقـشـ شـــدیـ؟؟
آخــــــهـ ایـــــــــنـمـ ســـــوالـــــــهـ کـــــــهـ تــــــــو مــــــیـپـرســــیـ؟
اگــــــــــهـ قــــــرار بــــــود تـــــــوامـ بـبـــیــــنــیـ کــــــهـ
تــــــو عــــــــاشـــقـشـ مـــیـــشـــــدیـ...





     
نگرانت نیستم...
شادی های دنیاکنارت هستند
مزاحمت نمی شوم.....
من ودلتنگی هایم زیادی هستیم....
جایی برای ما نیست.
می روم گوشه ای...
کنار دلهره...
ازدور به تماشا می نشینم
مزاحمت نمی شوم....
                                     تو فقط بخند......


آخرین خدانگهدار
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
!همه چیز رو به راه و بر وفق مراد است و خوب.
تنها... تنها دل ما
دل نیست
...آره
.
.
.
.
.
.
.
.
گریه کردم گریه کردم
اما دردمو نگفتم
تکیه دادم به غرورم
تا دیگه از پا نیفتم
گریه کردم گریه کردم

چه ترانه بی اثر بود
مثه مشت زدن به دیوار
اولین فصل شکستن
آخرین خدانگهدار

من به قله می‌رسیدم
اگه هم ترانه بودی
صدتا سدّو می شکستم
اگه تو بهانه بودی
اگه هم ترانه بودی
اگه تو بهانه بودی

گریه کردم گریه کردم
اما دردمو نگفتم

با تو فانوس ترانه
یه چراغ شعله ور بود
لحظه‌ها چه عاشقانه
قاصدک چه خوش خبر بود
کوچه‌ها بدون بن بست
آسمون پر از ستاره
شبا گلخونه‌ی خورشید
واژه‌ها شعر دوباره
واژه‌ها شعر دوباره
.....
دست تکون دادن آخر
توی اون کوچه‌ی خلوت
بغض بی وقفه ی آواز
گریه‌های بی نهایت
 
گریه کردم گریه کردم
اما دردمو نگفتم
گریه کردم گریه کردم
اما دردمو نگفتم
گریه کردم گریه کردم
گریه کردم گریه کردم...
(چقدگریه کردم!!)
 
  مهم نیست ... که  بعد چی میشه ! مهم اینه که  دیگه هیچی مثل قبل نمیشه ...   دیگر نه اشکم را خواهی دید و نه خورد شدنم را...خدا...من...تو... حافظ.  خداحافظ! 

زندگی قافیه باران است،  من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند، تو بهاری و به اندازه ی باران خدا                                            زیبایی
   یکی باش برای یک نفر   نه تصویر مبهم                  در خاطره ی یک صد نفر
پایان راه تو نبودی
   پایان راه رقص نگاهت بود پایان راه تو نبودی
  تنها بازی مردمک هایت
نمک پاش زخم هایم شد
دل ناله می کند از من
دل ناله می کند از عشق
جای باران خالی است باران...باران...باران...
باران..
بهانه خوبی است برای گریستن
شرم است
 در پیش چشم تو اشک ریختن
 شرم است
      این ارزن غرور را شکستن
  شرم است
  آری    باران بهانه ی خوبی است
  وقتی...    آتش زبانه می کشد از بند بندم
افسوس
 پایان راه تو نبودی تو بودن بود
و من روازتورا
در کنج بی نهایت این قفس                                                            به نظاره خواهم نشست
آری...
پایان راه سوختن من شد
پایان راه عادت من شد
  شرم است که بگویم.....
دل داده ام هنوز......
به پایان راه
هیس.. واقعیت تلخیست...
هــر چـه شیـشه ی عینکــم را تمــیز تـر مـی کنــم
دنیــا را کثیــف تـر می بینــم!!
.....
زخمی در پهلویم است...
              روزگار نمک می پاشد...
و من به خود می پیچم....
          اما همه فکر می کنند که..
می رقصم...
هیس..
حواس تنهایی ام را
با خاطرات با تو بودن
پرت کرده ام.....بگو کسی حرفی نزند..
بگذار لحظه ای آرام بگیرم..
....مردم این شهر چه قدر خوبند...
  دیدند کفش ندارم ...
 برایم "پاپوش" درست کردند...!
....


...
زندگی باید کرد ! گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
 
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
 
عشق
آدمو داغ میکنه,
دوست داشتن
آدمو پخته,
هر داغی یک روز سرد میشه
ولی هیچ پخته ای دیگه خام نمیشه,
پس دوست داشتن برتر از عشقه...


 
 
 
 

مـَــטּ ڪـــفر نِمیگویـَـم..

آرزوے مُرבَטּ בَر سَـ ــر בارَم

فَقَطـ جَهَنَـــــم ايـنجـآستــــ وَقـتـے ڪِـــﮧ

مـَــטּ

اِمــروز مـے مـيــرَم

و

بــآز فـَرבآ زِنــבه امــ...

 
 
 

جستجوگـــر آدم هستــم . . .
تا لــذت خـــوردن یک سیب ســرخ را

با او تجــربه کنــــــــــم

قرن هاست . . .! مشکل از من نیست نه مــــن ،

نه سیب ســرخ ،

نه شیــــطان

تـــــــ ـــــو نایاب شـــده ای آدم . ..        

 
  دوســــت دارَم

هَميــن رو نــوكِ پَـنجـه بُلَـند شُــدَن ها را

وَ بوسيــدَنِ لَــب هـاي ِ تــو را

هَمــان لَــحظـه هـايـي كـه تــو

  يِــك عـالَـمه مَـــرد ميـشَـوي وَ مَــن يِــك عالَــمه زَنـــــ



گاهي فِكــــــر ميكُنـَـم ،

كـارِ تـــو سَــــــــخت تـَـر اَز مَنــه ...

مَــن يــــه دُنيـــــــــــــا دوستَـــــــــــــت دارَم

وَ تـــو زيـــرِ بـارِ ايـن هَمـــــــــــه عِشـــــ♥ـــــــــق

قـَــد خَم نِميكُنـــــــــــي ؟!؟

خُـــــــــــــدا قُـــــــوَت نَفَــــــــــسَم...

سه شنبه چهاردهم خرداد 1392 | 16:8 | nadi | GetBC(70); CM





تــ♥ــو مِثلِ سيــگار مي مــاني ،

مُخــرِب وَ اِعتيـــاد آوَر ...

اَمــا گـاهــي ،

آرامِــــش بَخـــش ...
اِعتيــــاد بــه تــ♥ــو را دوســـت دارَم ! 





بـــــودَنـَت را دوســــت دارَم ...


وَقتـــي پَنجــــه دَر كَمَـــرَم حَلقـــه ميكُنـــي


وَ به آغــــوشَـت سِــــفت مـَـــرا ميـــفِشاري


وَ وادارَم ميكُنــــــــي


كـــه به هيـــچكَـــــس فِكـــر نَكُنـَـــم


جـُــــز "تــ♥ــو"....


سه شنبه چهاردهم خرداد 1392 | 16:5 | nadi | GetBC(69); CM


در آغوشـم کــ‌ه می گـیــری
آنقد‌ر آرام مـی‌شــــوم
که فـرامــوش می کــــنـم
بـایـد نفـس بــکـشـــم
.
بیا تا بریزیم…
تو استکانی چای برای من
من زندگی ام را به پای تو
.



میدونے قشنگتریـטּ احساسـ چہ وقتیہ؟ وقتے برمیگردے یواشڪے بہ عشقتـ نگاهـ ڪنے مے بینے ڪہ اونمـ داشتہ بهتـ نگاهـ میڪرده...!





دوشنبه سی ام اردیبهشت 1392 | 20:19 | nadi | GetBC(68); CM

قرارم را برده است ندیدنت ...
از روزها گذشتم
به شب رسیدم
با ز هم ندیدمت ...
میدانم آخر می بینمت دوباره
فقط کمی صبر لازم است صبر ... صبر ... صبر...
خدا جون :
صبوری بلد نیستم تو یادم بده..... پنجشنبه بیست و ششم اردیبهشت 1392 | 23:29 | nadi | GetBC(67); CM


دیوانه می شوم از ندیدنت ...
از نبودنت ...
از تمام زخم زبان هایی که می شنوم و به روی خود نمی آورم ...
و شاید این تنها راهی ست که دیگر کسی نمی پرسد : چرا آشفته ای و پریشان
فقط می گویند دیوانه است همین ... ... گاهی دیوانگی هم عالمی دارد ....؟؟!!


پنجشنبه بیست و ششم اردیبهشت 1392 | 23:28 | nadi | GetBC(66); CM

دلتنگ تو می شوم ...
میخواهم برایت حرف دلم را بنویسم اما در نوشتنش می مانم
چقدر نوشتن از تو برای تو سخت می شود ...
تنها می نویسم :
دوستت دارم  وحیــــــــــــــــد حتی از راه دور...

پنجشنبه بیست و ششم اردیبهشت 1392 | 23:24 | nadi | GetBC(65); CM

خاطراتــــــ ـــ ـ قدیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم "
 بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..
 بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ
با این همه بنــد
 چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم"
.. هوایت که به سرمــــ می زنــــــد
 دیگر در هیچ هواییــــ،
 نمی توانم نفس بکشمــــ!
 عجب نفس گیـــــــــــــــــر است هوایِ بی تـــــــو(وحـــــــــــــــید)




پنجشنبه بیست و ششم اردیبهشت 1392 | 23:23 | nadi | GetBC(64); CM



و چه زود ميگذرد زمان و چه سخت ميگذرد وقتي كه تو نيستی.....
و چه گرم است عشق و چه سوزان است وقتي كه در آسمان خيالم مي درخشی.

امروز سالگرد عاشقی قلبم است.
قلبی كه در اين يك سال مملو از عشق و محبت شد.قلبی كه خوشحال است از عاشقت بودن و با يادت روزها
را شب كردن و با خيالت شب را سپری كردن.
امروز روزی ست كه روزهای عاشقیم يك ساله شد.
و چه زيباست پايداري عشق در بهبوهه ي حوادث ناگوار.
چقدر زيباست مرور خاطرات گذشته.مرور ابتداي آشنايي.مرور سلام اول .مرور خاطرات عاشقی ...
چقدر زيبا بود تمامی خاطراتی كه با تو گذشت و من هر روز دفتر دلم را ورق مي زنم مبادا كه خاطره ای از
ديدگانم پنهان شود.
 وحید عزیزم

و حالا كه364روز از عاشق شدنم مي گذرد ميخواهم برايت باز هم از عشق بگويم اما اين بار از عشقي كه يك
ساله شد.ميخواهم بگويم: تنها بهانه زندگانيم دوستت دارم.اما اين دوستت دارم از ان حرف هايی نيست كه با
گذر زمان محو گردد و به فراموشی سپرده شود.اين سخن قلبم است.قلبها هرگز فراموش نميكنند .اين دوستت
دارم بر خاسته از قلبی ست كه كه شعله اش را خودت روشن كردی و از گرمای قلب مهربانت به آن بخشيدي.
اي كاش امروز كه عشقم يك ساله شد مي توانستم چشمهاي زيبايت را ببينم .اي كاش در چشمهايت نگاه
مي كردم و باتو ميگفتم از عشق و تو شور عشق را در چشمانم ميديدی كه خود را به شكل قطرات اشك در
آورده اند و بر ديدگانم جاری شده اند.
افسوس كه دستهايمان در اين روز مقدس از يكديگر جداست.

اما مهم قلبهايمان است که از دورترین فاصله به یاد همند.
امیدوارم تندیس بلورین این عشق تا ابد ماندگارترین عشق و دوستی بماند
دوستت دارم ........دیونــــــــــــــــــــــــــــــــــه  ...... دوشنبه شانزدهم اردیبهشت 1392 | 19:47 | nadi | GetBC(63); CM

فقط 2روز موند تا طلسم بشکنه ولی دل سرد شدم وحید
بد جوری اذیت میشم اخلاقت عوض شده کلا شدی یه وحید دیگه
انگاری چشمون زدن کمی تجدید نظر کن تو رفتارت اقـــــــــــــــــــــــــــــا به نفعته
چون من دست خودم نیس اگه ببینم درس بشو نیستی منم عوض اولام کلــــــــــــــــــــــــا....
حالا تصمیم با خودتـــــــــــــه.... : ( شنبه چهاردهم اردیبهشت 1392 | 22:9 | nadi | GetBC(62); CM

بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
و من سکوت کردم و  سکوت کردم و سکوت کردم ،
اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !
بعضی حرف ها را نباید زد
بعضی حرف ها را نباید خورد
بیچاره دل چه می کشد میان این زد و خورد !
شاید برایت عجیب است این همه آرامشم !
خودمانی بگویم ؛ به آخر که برسی ، دیگر فقط نگاه میکنی . . .



جمعه سیزدهم اردیبهشت 1392 | 22:4 | nadi | GetBC(61); CM


سلام وحید جونم خوبی؟؟
9روز مونده تا بشه یه سال
یه سال با تموم خوبی و بدی هاش من یاپیشده
باعث اولده:
من خودمو بهتر بشناسم
یه حس عالی رو تجربه کنم
به کسی برسم که وجودم به وجودش بستس وبا همه فرق داره فقط فقط واسه خودم
شده تموم زندگیــــــــــــــم تموم لحظه هام
خوش حالم شدی تنها و بهترین دلیل نفس کشیدنـــــــــــــــــــــــــــــــم...
دیونم کردی دیونه جون............دیونتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم دیونــــــــــــــه..
بوســـــــــــــــــــــــــــت دارم وحیــــــــــــــــدم..
شنبه هفتم اردیبهشت 1392 | 1:8 | nadi | GetBC(60); CM
سلام خوبـــــــــــی؟ وحیدم مــــــــــــن دارم میرم نمیدونم کی بر میگردم معلوم نیس کاش قبل رفتن میدیدمت
نشــــــــــــــــد عیبی نداره ...سخت تحملش ولی .....
مواظب خودتـــــــــــــــــــــــ باش خیــــــــــــــــــــــــــــلی دوست دارم وحید اینو بدون...
بــــوس..فعلا...


یکشنبه بیست و پنجم فروردین 1392 | 13:1 | nadi | GetBC(59); CM



اگه بگم که قول می دم تا همیشه باهات باشم
اگه بگم که حاضرم فدای اونچشات بشم
اگه بگم توآسمون عشق من فقط تویی
اگه بگم بهونه ی هر نفسم تنها تویی
اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت می کنم
اگه بگم زندگیمو بذر بهارت می کنم
اگه بگم ماه منی هر نفس راه منی
اگه بگم بال منی لحظه ی پرواز منی میشی
برام خاطره ی قشنگ لحظه ی وصال میشی
برام باغبون میوه های تشنه وکال میشی
برام ماه شبای بی سحر میشی
برام ستاره ی راه سفر ولی بدون هرجا باشی یا نباشی مال منی
بدون اگه برای من هم نباشی عشق منی..








شنبه بیست و چهارم فروردین 1392 | 22:19 | nadi | GetBC(58); CM







حتی اگه تو چیزای کوچیک  شانس نداشته باشم
خیلی خوش شانسم
چون خدا بزرگترین شانس زندگیمو بهم داده
و من
خوش شانسترینم
می دونی واسه چی؟
 
چون...!
چون تو رو دارم
 

 بزرگترین شانس زندگی من تویی




 
 
 

بدون که جات تو قلب من یه جای امن و راحته

بدون که دوست داشتن تو واسم مث عبادته♥



 

میگویند عشق خدا به همه یکسان است

ولی من میگویم مرا بیشتر از همه دوست دارد

وگرنه به همه یکی مثل تو میداد . . .






من همون جزیره بودم               خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موجا                قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم                  پیش چشم خیس موجا
یه نگین سبز خالص          روی انگشتر دریا     
تا که یک روز تو رسیدی                 توی قلبم پا گذاشتی
قصه های عاشقی رو      تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت                 دلم انگار زیرو رو شد
برای داشتن عشقت               همه جونم ارزو شد  
تو نفس کشیدی انگار              نفسم برید تو سینه 
ابر و باد و دریا گفتن          حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم          بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد                از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت           سوی روشنی فردا
من و دلم اما نشستیم         چشم به راهت لب دریا
دیگه رو خاک وجودم                    نه گلی هس نه درختی
لحظه های بی تو بودن                  می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم                         داره این گوشه می میره 
ولی حتی وقت مردن                  باز سراغت و میگیره   
می رسه روزی که دیگه                  قطر دریا میشه  خونم
اما تو دریای عشقت                    باز یه گوشه ای می مونــــــــــــــــــــــــم..


 


 
 



در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند

مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

من به آن محتاجم !
عصاره ی تمام مهربانی ها را می گیرم

و از آن فرشته ای می سازم همچون “خودت”!♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥


 
 
گاهي ، وقت خداحافظي از کسي خواسته يا ناخواسته ميگيم : « مواظب خودت باش ! »
مواظب خودت باش يعني فکرم پيش توئه !
مواظب خودت باش يعني برام مُهمي !
مواظب خودت باش يعني نگرانتم !
مواظب خودت باش يعني به خدا مي سپارمت !
مواظب خودت باش يعني... واقعاً مواظب خودت باش....
پس مواظب خودت باش.........
 



چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری
بهت اعتماد داره
از دلتنگی هاش برات میگه
از دلتنگی هات براش میگی 
اروم میشه اروم میشی
حس که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه
این حس مثل قطرهای بارون پاکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.....
 







مگه اشك چقدر وزن داره...؟
که با جاري شدنش اينقدر سبک مي شيم...
 
 


دوستت دارمحالا تو به دنبال دلیلش بگردچقدر زیباست کهبی دلیل دوستت دارمو این
اغاز با تو بودن است و
اخرین دلیل برای عاقل بودن
به قداست باران
به ارامش دریا
به سکوت سنگ
به رستگاری پروانه
به سوزانندگی اتش
به خداوندی خدا تا عمر خورشید دوستت دارم..........








دنیــــا فهمـید خیلی حــقیر است وقتی گفتم :

یک تارمــوی "تــــــــــ♥ـــــــو " را به او نمیدهم …!!♥
 
دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی
دوستت دارم چون زیبا ترین لحظات زندگی منی
دوستت دارم چون زیبا ترین رویای خواب منی
دوستت دارم چون زیبا ترین خاطرات منی
دوستت دارم چون به یک نگاه تنها عشق منی ♥


چقدر میخوام نگاتو ، خنده هاتو ، هر لحظه
میای قلبم چه حالی میشه ، با تو میلرزه
نگاهت روبه رومه ، آرزومه ، با تو باشم تا همیشه
همه دنیام فدای تو ، برای اینکه هستی
به این دیوونه دل بستی ، پای حرفاش نشستی
تو میدونی چی میگم ، نشستی تو قلبم
دلم داره واسه ی چشم های تو دیوونه میشه
روبه روم میشینی ، ساعت ها گم میشن
گرم صحبت میشیم ، لحظه ها آتیشن
دستامو میگیری ، دستاتو میگیرم
تو میگی خوشحالی ، از خوشی میمیرم

دوست دارم میزارم هرچی دارم پای تو
ولی بیشتر از این می ارزه چشم های تو
کنارت میمونم ، تو شادی تو غمت
دلت که بگیره خودم می خندونمت..!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
 

 


وقتی پیشه تواَم یه آدمه دیگم ♥
وقتی تو با منی من تو یه عالمه دیگم ♥
از خوبیات یه عالمه میگم ♥
حتی خاطراته زشتتم به یه عالم نمیدم♥


 
اگر روزی عاشق شدی …

قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن …

این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده ……!!!!!!!!!
 

خوشحالم که ,

در تمام لحظه هایم تکرار می شوی ،

اما تکراری نمی شوی!





 
 
میدونی قشنگترین حس دنیا چیه؟

اینکه بدونی کسی که دلت براش تنگه;

دلش برات تنگه;

تقدیم به بهترینم  

پریـــــــــــــــسا جون
 
نگم دق میکنم

میگم:هیس هیچی نگو .

دلم میگه:نمیشه . نگم دق میکنم

میگم:هر حرفی رو که نباید به زبون بیاری

میگه:این یکیو نمیتونم نگم....

میگم:باشه بابا بگو !

من و دلم با هم میگیم

" دلم برات تنگ شده بود "




 
 

دلم اس ام اس از نوع نصفه شبی می خواد ...
همونا که یهو از خواب بیدارت کنه... تا مطمئن شی یکی تو بی خوابیش به یادته..
دلم از اون وقتایی میخواد که همه رو میپیچونه به خاطر تو... از اون وقتایی که پشت خطیشو قطع میکنه....♥♥
از اون هوا داشتنای خــاص ...♥♥




شاید تکراری باشد
ولی گاهی ، بعضی چیزها
ارزش هزاران بار تکرار را دارند
تکرار می کنم ، تکرار می کنم : ♥دوستت دارم♥ . . .



 

تنها معمــــــای بزرگ زندگــــی ام...

که هنـــوز حل نشـــده این است که ...

چـــه شد اینطور دلباخته ات شدم؟ ....


آن هم کسی مثل مـــــــــــن .....

که از کنار عشق رد هـــــم نمی شـــد...!!

..



 

تو مال منی... و این  حس مالکیت نمی گذارد هیچ کس
تو را از قلمرو حافظه ام دور کند عشقـــــــــــــــــــم..


تو مخاطب نبودی که خاص بشی
خاص بودی که مخاطب شدی..


میلیون ها میلیون تن صدا وجود داره!!!!!!!!!!!!
ولی فقط وفقط یکیــــــــــــ شه که وقتی میشنوی دیونه میشــــــــــــی!!!!؟؟؟؟


 

 
آنقدر در تـــــــــــــــــــــــــــو غــرق شـــده ام..

که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!!

عشــــــــــــــــــــــــــــــق یعنى همین...