عشق من.........       صفر  و صد سرنوشت من اینجاست

میان این دو سد برزخی پیداست
در محکمه ی قاضی من امروز
تبعید شدم به ناکجایی دور
شد درد مرا به اشک و آه مرهم
رفت و دل من به پای او پر پر
ای دوست! ای عشق!  چه کرده ای با من؟
باشد که تو را غمی نباشد در محفل ما دلی نباشد
زان سوزو گداز می هراسیم
زین سوز و گداز در عذابیم     از وقتی که مردم .............

نقش اول داستانم..........     نیمه ی گم شده  

اهنگ وبم تقدیم به اون کسی ک هیچ وقت نمیفهمه..................
میون قلبای امروزی ما نمیدونم چرا نمیشه پل بست...........
میدونم نیمه ی هم دیگه هستیم.................
نشد پیدا بشیم تو متن قصه..............
به رسم عاشقی..............
      .....   من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من , من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد , من نه عاشق هستم نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید , من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگیم می فهمد

 
فروغ     هیچ چیز برای یک فرشته بدتر از اون نیست که برای کمک به کسی مامور بشه که بهش اعتقادی نداره!     شبی نا تمام       میلغزد شبی نا تمام.........

رویایی که از کابوس میگوید و تو خوشحال که کابوست رویاست........
فرار میکنی از هر نوشته ای به رنگ حقیقت....
شاید اینک مستی لازم است!
مشت های زندانی ام بر تن اسیرم فرود می ایند
کبود از بی تو بودن میشوم
نفس های اخر است....
تولدی دوباره
سیاهی مطلق!
و انگاه چیزی به نام عشق............
بمان در تلاطم ذهن خسته ام
خیره ام به تو محو تماشای صدای تو غرف در وجودت....
 
  قصه اصحاب کهف شوخی ست

اینجا
یک روز که میخوابی همه تورا از یاد خواهند برد     ............ جسارت می خواهد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها مردانه   با زندگی می جنگد,
اما شب ها بالشش از هق هق های دخترانه خیس می شود....
    همیشه درست همون جایی که فکر میکنی همه چی   خوبه..................

بووم     چقدر سخته هیچ کس نباشه بهش بگی دلت گرفته

خسته ام......
خدایا تمومش کن دیگه
نمیتونم گذشت..........   هم سوختي هم سوزاندي................      
ادامه مطلب         دوستت دارم       چقدر دوستت دارم؟

بگذار بشمارم..............
من تورا به طول و عرض و عمق دوست دارم
با احساست نامرئی
به اندازه پایان هستی
من تورا مثل هرروز دوست دارم!
مثل نیاز انسان به افتاب و شمع
تو را بااندوه قدیمی با ایمان کودکی
با عشقی که سال ها گم کرده ام
با معصومیت خالصانه ام
با تمام هستیم    و بعد از مرگم     اواره و سایه اش     راهی نیست گرداگردم! مغاک و سکوت مرگ!

تو چنین میخواستی و راه اراده ات را زدود
اکنون تو را ای اواره! چاره ای!
سرد و صاف بنگر
تو گم شده ای خطر را باور کن     تصادف    

آیا عشق یک تصادف احمقانه است؟
یا یک شروع دل انگیز؟
یا باوری دست نیافتنی؟؟؟
من میخواهم احمقانه با شروعی دل انگیز به باورم برسم
فقط تو را کم دارم.
کجایی؟     حس     یه حس عجیب دارم...........

خدا کنه دروغ باشه
هر چند بعید میدونم.......       """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""    
آسمان بی انتها
 
 

پست ثابت

دنیا را بد ساخته اند...
کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی‌دارد...
کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی‌داری...
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد...
به رسم و آئین هرگز به هم نمی‌رسند...

و این رنج است


اینم لوگوی وب؛ 
    بدشانس به این میگن!! خخخخخخ      
          قاطی پاتی!!    
پشت صحنه راز بقا

تــــــورو خـــدا امپـــول نزن ...

بـــدون شـــرح...

اقـــا دمت گـــرم ما رو هم تـــا یه جــایی میرســونی ...؟؟؟
 


    کی میخواد خودکشی کنه؟



    خخخخخخخخخ!!       والا اسمش زنگ تفریح بود ما که همش توش مشق هاى ساعت بعد مینوشتیم 



کل ساعات اذان صبح تا افطار، یه طرف... موقع ربناخوندن یه طرف دیگه.... تاتموم میشه جیگرت خون میشه!!!! 


بیاااااااااااااااااااااا دوری کنیم از هم
بگو خب 


پدر خطاب به پسرش :هی پسر تو بهتره امتحانت رو خوب بدی و پاس بشی... اگه نشدی دیگه باید فراموش کنی که من پدرتم!!!
پسر :باشه... هر چی شما بگی پدر.
"روز بعد"... پدر :خب، امتحانت چه طور بود؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر :شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 


فانتزیم اینه که واسه یه بارم که شده وقتی اردلان تمجید میگه "بگو خب" طرف مقابل هم بگه خب.! 


همیشه فکر میکردم هوا مجانیه
تا اینکه یک بسته چیپس خریدم 


خدایا در آفرینش مردها کیفیت را فداى کمیت نکن
کمتر خلق کن ولى آدم خلق کن! 


تاپ تاپ خمیر
شیشه پر پنیر
دست کی بالا؟؟
مدرسان شریف!!! 




سوالی که از بچگی تا حالا ذهن منو مشغول کرده...
داخل نون خامه ای چطوری پر میشه؟          مازراتی!!    
 
پسری دختر زیبایی رو تو خیابون دید.... شیفته اش شد .... چند ساعتی

 باهم تو خیابون قدم میزدند ...که یهویه مازراتی جلوی پاشون ترمز کرد . . .

دختره به پسر گفت :
خوش گذشت اما من همیشه نمیتونم پیاده راه برم .... کار نداری؟!! بای

 ...!دختره نشست تو ماشین

راننده بهش گفت : خانوم ببخشید میشه پیاده بشی؟ ... من راننده این
اقا هستم !!!! . . آخی طفلی دختره چقدر کنف شده!! نه؟           امام حسن مجتبی(ع)    
جان به جانان عرض کردن عاشقان را عار نیست
مفلسان را با کریمان کارها دشوار نیست
میلاد امام حسن(ع) مبارك!
 
    آرزو    

از خدا پرسید : اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای، آرزو کردن چه سود دارد؟ خداوند خندید و گفت : شاید در سرنوشتت نوشته باشم " هرچه آرزو کرد...         رنگارنگ      
                        زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت جوجه هاشو سیر کنه           گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند  زمستان تمام شد و کلاغ مرد... اما بچه هاش نجات پیدا کردند وگفتند: آخی راحت شدیم از این غذای تکراری ...

یارو میره سمعک بخره فروشنده میگه:
همه جورشو داریم از هزار تومنی تا یک میلیون تومنی
طرف میپرسه: هزارتومنی اش چطوری کار می کنه؟
فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط مردم با دیدنش بلندتر حرف می زنن!

دستام خسته شدند . پاهام طاول زدند . از کمر افتادم . اصلا جون ندارم .  دارم میمیرم تو رو خدا یکی از اندی بپرسه خوشگلا تا کی باید برقصن!!


قلم چی دیگه کم مونده اینو تبلیغ کنه:
به نام خدا مسی هستم...
بهترین بازیکن جهان...
از سال دوم دبیرستان عضو کانون قلمچی بودم..
مدرسان شریف!!
d:



بچگیامو دیدین؟!
      غذا!!!!!    



من گشنمه!!

    be happy



یکی باید پیدا شود که به مادران سرزمین من بفهماند که اگر شام دیشب خوردنی بود، همان دیشب خورده میشد بعععععله...
.
.
من یه خواستگار داشتم.......بهش گفتم فعلا میخوام درس بخونم..بیشعور رفت و دیگه نیومداصلن به کلمه "فعلا"توجه نکرد!!!!
.
.
مجری اخبار رو حذف کنن و به جاش آهنگ "همه چی آرومه" رو بزارن بهتره 
.
.
یکی از دوراهی‌های زندگی وقتی‌ است که نمی‌دانیددر شیشه‌ای مقابل‌تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!
.
.
فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ما ایرانیا رو می آفرید دکمه Caps Lock رو فشار داده بود...
.
.
دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیستمسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه... !!



ترول      






school  
يه سايت خارجي به نام school كه بزرگترين سايت آموزشي هست
اقدام به كار جالبي كرده ابتدا به لينك زير بريد در قسمتSearch ،
 کشور را انتخاب كنيد به صفحه بعد برويد در صفحه بعد
 
مشخصات ...خود را كامل وارد كنيد نام و نام خانوادگي رو
 
به انگليسيبنويسيد و سپس عكس خود را ببنيد اين سايت از
 
كسهاي موجود بر سرور آموزش پرورش استفاده مي كنه من خودم
 
وقتي ديدم كف كردم حتماً نگاه کنید …
 
 
 
  فقط یه ایرانی میتونه...        
فقط یه ایرانی میتونه 2 سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه!
فقط یه ایرانی میتونه زمانی که چراغ به نشانه احتیاط زرد شد سرعتش رو چند برابر کنه...
فقط یه ایرانی میتونه با تمام وجود تو مترو هل بده ولی به بقیه بگه اینا فرهنگ ندارن!
فقط یه ایرانی میتونه با بوق ماشین هم سلام کنه هم خداحافظی کنه هم فحش بده هم تشکر کنه...!!

فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیر تلفن بگه " عه رفت رو پیغامگیرشون" و سریعا تلفن رو قطع کنه...!       آب میخوام...      
 پسر کوچولو بعد از رفتن به رختخواب: باباااااااا
پدر: بله؟
پسر کوچولو: میشه برام یه لیوان آب بیاری؟
پدر: نه نمیشه. قبل از این که بخوابی گفتم آب میخوری؟ گفتی نه.
3 دقیقه بعد، پسر کوچولو: بابااا تشنمه، یه لیوان آب میاری؟
پدر: نخیرررر، اگه یه بار دیگه آب بخوای، میام میزنم توی گوشت تا بخوابی.

5 دقیقه بعد، پسر کوچولو: بابا... میشه وقتی میای منو بزنی، یه لیوان آبم بیاری؟!
        ماه رمضان مبارک        
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه
نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را  تبریک عرض میکنم ...
التماس دعا
      دروغ!!  
باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم ؛ ملتمسانه از تو میخواهم :
 
 دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد …
 


 
یعنی من خودم رو یک لحظه جای این پسرای مجرد می زارم خیلی حالم گرفته میشه که دختر خوشتیپ و خوشگل و تحصیل کرد ای مثل من قصد ازدواج نداره!!

تنها فایده ای که زاویه پرتاب تو فیزیک داشت این بود که تو  
angry birds   تبدیل به ابر قدرت شدم!!!
.
صادقانه ترین تبلیغی که تو این چند سال دیدم بنر شهرداری بود که نوشته: هر شهروند یک درخت!!
مغزت چند سالشه؟  

ابتدا    اینجا     را کلیک کنید.


بعد دکمه استارت رو بزنید.
بعد از یک آماده باش ۳ – ۲ – ۱ بایستی جای اعداد رو که چند لحظه نمایشداده می
شه به خاطر بسپارید و روی جای اون ها به ترتیب از کم به زیاد کلیک کنید!
  بعد از چند مرحله، سن مغز شما با توجه به زمان عکس العمل و درستی اون محاسبه    و نمایش داده می شود   نظرت چیه؟؟
نظرت در مورد آهنگ وبم چیه؟


    عروسک  
این روز ها جای خالی تو را با عروسکی پر می کنم
همانند توست، مرا دوست ندارد، احساس ندارد!

اما هرچه هست، دل شکستن، بلد نیست ...
   
نداشتن هیچگاه به تلخی فراموش کردن یک داشتن نیست ...

 
          دلم خیلی گرفته...............

از بی توجهی ادمایی که برام مهمن....
چرا ما ها فکر نمیکنیم شاید یکی منتظرمون باشه شاید یکی دلتنگمون باشه شاید یکی
از رفتار ما بغض گلوشو چنگ بزنه دیگه نتونه حرف بزنه
خسته بشه گریه کنه ......
بی پناه باشه ......
شاید فقط شاید اگه یه لحظه حالشو ببینی
خندت بشه مزخرف ترین خاطره زندگیت......
خوش باشی...........       !ٍَ       دوست دارم اینارو..................
 
 
ادامه مطلب       اییییییییییییییییییییی  

متاسفم واسه سرزمینی که ارزش یه اثر ادبی فقط به نویسندشه!
 
گرمای این جهان از گرمای اشک نسل من و توست!     آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد

کاش می امد و از دور تماشا میکرد           دروغ       زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوب منی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. چرا به من کممحبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند. حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من. آوردند. سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم. گفت من چنین قدرتی ندارم. سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟ گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده. عاشق که ملامت نمیشه. من عاشقم. یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره. حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟ گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو. مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟
این کلام در دل حضرت سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت: الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن.    
ادامه مطلب     با کمک استاد به وزن در امد/..
زندگی یک رویاست

خنده ی یک عشق است......



و به زیبایی یک قافیه شبنم، حتی
زندگی یک رویاست...............

داغی جسم کویر و
بلندای سراب...
با من اهسته بیا!تو اگر تنهایی! تو اگر بی عشقی!

که اگر تنها نیست شب دریا چون من

همه از مردم غرقه شده در بی خبری است....

من اگر اینجایم و
اگر از غصه تو
قصه ای میگویم

تو بدان پر دردم .............
    عدالت یا علی کجایی که به اسم عدالتت .................
یا مهدی................ کجایی که نشون بدی عدالت یه
دروغ چیه حق کیه!
 
  دردو دل!       نمیدانم دنیا قفس است یا قفس دنیا!

خدایا کسی که در قفس زندانیست میداند کلیدی هست امیدی هست که باز شود این در لعنتی.........
منی که قفسم دنیاست چه کنم!؟ کجا مرا جای میدهی؟
خدایا اینجا همه چیز میفروشند!
عشق
انسان
ابرو
خدایا در این قفس را باز کن ........
دیگر تقلا نمیکنم ..... ارام نشسته ام و به گوشه ای بی انتها مینگرم!
خدایا در قلب های شکسته خانه داری.....
من امیدم شکسته دنیایم شکسته قلبم شکسته ایمانم را نشکن..............
خدایا اشک هایم  همانند انسان ها و دل هایشان ارزان نیست که خریداری داشته باشد جز تو..........
من امروز صدای گریه های مردی را شنیدم که تمام وجودم را ذوب کرد.....
دنیایت را زشت کرده ایم  مارا ببخش و بیامرز که نمیدانیم راه بازگشتمان به سوی تورا     زندگی ترنم یک رویاست

                                تبسم یک عشق است......
 
و به زیباترین قافیه ی یک شبنم       زندگی زیبا نیست......
زندگی یک رویاست...............
 داغی تن کویر  و قصه ای مثل سراب  تبلور یک رویاست
با من اهسته بیا!تو اگر تنهایی! تو اگر بی عشقی!
که اگر تنها نیست شب دریا چون من
همه از خود خواهی این مردم بی خبرند....
من اگر اینجایم و از غصه تو قصه ای میگویم
تو بدان پر دردم .............
 
 
 
 

 

 

 
 
روزگارم هم چو   پائیز سرد
و
   برگهای سبز بهارم خزان زده
و 
من هم چو باد  پائیزی سرگردان
  دور از تو



وقتی به پایان “من و تو” اندیشیدی

باورت نبود که پایان من و تو فقط پایان “ما” نیست

آغاز دنیایی است بی “ما”

و دنیا بدون “ما ”

پر است از هزاران “من و تو” ی تنها!

ای کاش...    



ای کاش ...
ای کاش چشم هایم را میخواندی نه نامه هایم
ای کاش دستانم به دستانت می رسید نه نامه هایم
ای کاش موهای بلندم را پریشان میکردی نه انبوه نامه هایم
ای کاش فرصت هایم صرف شکستن سکوت بینمان می شد
نه نوشتن نامه هایم
ای کاش تمام نبودن هایم را
برای رسیدن من طاقت می کردی نه نامه هایم
ای کاش نگاهت به نگاهم خیره می ماند نه به نامه هایم
ای کاش دستانت چین و واچین دامنم را مچاله می کرد نه نامه هایم
ای کاش .........
ای کاش دست تو به دامن کوتاه من می رسید نه به نامه هایم .


        می نویسم تا بدانی ...      

مینویسم ...
می نویسم تا بدانی که :
هر چه داغ ها کهنه تر شود دیر تر از یاد خواهد رفت !
می نویسم تا بدانی :
باران ابرها زود گذرند و باران چشم عاشق ماندگار تر !
می نویسم تا بدانی :
رد پا فانی و رد عشق سوزنده تر از هر آتش !
می نویسم تا بدانی :
اسم ها تکراری ولی یادشان همواره قشنگ !
می نویسم تا بدانی :
دوستت دارم
و یادت ماندگارتر از هر چه در یادم خواهد ماند ! ! !
می نویسم :
به امید دیدار
تو اگه دلتنگ منی
یک به یک فاصله ها را بردار


        می گویند شاد بنویس!!!    


می گویند : شاد بنویس ...
نوشته هایت درد دارند !
و من یاد مردی می افتم ،
که با کمانچه اش ،
گوشه ی خیابان شاد میزد...
اما با چشمهای خیس ... !!


      تو آنجـــــــا من اینجـــــا...
مشکل از ما نیستـــــــــ...
نیمکـــت های دنیـــا را بــد چیده انــد...


  ...
اینکہ بهتـــ میگمـ برو خـیالــــ نکـن کہ راحتہ
بدونـــ کہ بعد رفتنتـــــ دلمـ فکر شکایتہ
نگاهـ بی تفاوتمـ ترسیہ از برگشتنتــــ
خواستمـ بیوفتہ  از سرتـــــ عادتــــ دلتنگــــ شدنتــــ...



دلت که پیش کسی باشـــد ...

و

تنتـــ در آغوش کس دیگــــری......

هــــــــزار "خطبـــه "هم بخــوانند ..

" خیــانتـــــــ " استـــــــــ ....



 
                                                                                         
 
عشـــق تو
شـــوخی زیبــایی بود که خدا با مــن کرد…!
زیبــا بود
امــا
شــوخی بود….!!


 
عیبی نـداره .....
ایـن شبا کـه مـن تـو رو " آه " می کـشم ..
تـو در آغـوش دیـگری نـفس عمیـــــــق بـکش
لعنتی ............!
نداشتن تویعنی اینکه دیگری تو را دارد....
نمی دانم... نداشتنت سخت تر است
یا تحمل اینکه دیگری تو را داشته باشد...!؟!



      فت ...
بی صدا اما با ادعا .....
بی خداحافظی و با غرور ....
حال من ماندم و تنهایی ....
اما دیگر طلب صبر را دارم ....
نه او را.....!!!!!!!!!!






دل من باز گریست
قلب من باز ترک خورد
و شکست
باز هنگام سفر بود
و من از چشمانت می خواندم
که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد
و از این عشق گذر خواهی کرد
و نخواهی فهمید....
بی تو این باغ پر از پاییز است...!

 


خیلی دوست دارم بدانم

فکر و خیالت را به کدامین سو روانه میکنی

وقتیکه من اینجا، دور از تو

با خیال تـــــــو خوشم...!


      دو خط موازی...      

سالهاست پذیرفته ام
که ما دوخط موازی هستیم!!!
و هیچگاه به هم نمیرسیم...
ولی فقط کمی فاصله را کم کن...
میخواهم بهتر ببینمت!...


   


شنیدید که میگن : اونی که گریه می کنه ، یه درد داره
اما اونی که میخنده هزار تا ؟
من میگم : اونی که میخنده هزار تا درد داره ،
ولی اونی که گریه میکنه ،
به هزار تا از دردهاش خندیده.
اما جلوی یکیشون "کم" آورده!


 
میان ما
حصار فاصله ها
غربت ثانیه ها
میان ما
تلخی دلتنگی ها
باران اشکها
از دریچه چشمانم بخوان
این تب تلخ را...






انگار از هر طرف
 که میروم
 به تــو
می رسم،
 چه خوب که تو
 این همه بزرگـــی ..




 

وقتی فهمیدی قرار نیست
با هر زن یا دختری که دوست شدی،به رختخواب بری ؛ 
هر وقت یاد گرفتی بدون توقع دوستی کنی... 
هر وقت فهمیدی هر کسی که دوستت شد ،
دوست دخترت نیست 
و برای جواب سلامش
باید به یک علیک محترمانه فکر کنی نه به
پیداکردن یک مكان خالی...
اونوقت میتونی
روی همراهی و همدلی یک جنس مخالفت حساب کنی





    خواستم بدونی که...      



 
همیــــشه جایی در حوالی دلتنگی... 
 من جــاری می شــوی… 
جــاری می شــوی در ابـــریِ چشمانم... 
و می بـــاری آنقــدر تا زلال شـــوم… 
تا آســمانی شــود هوای دلم... 
آنقــدر که با همـــه روحـــم حــس کنـــم… 
داشتــــن تو …
می ارزد… 
به تمـــام نداشــته هـــای دنیــــا…



      دلت به ماندن نیست برو...        


دلـت به ماندن نيست بـرو.....،

عشـق كه گـدايي نـدارد.

يادت نيست مگر؟

اين نذر مـن بود،

كه كوه شوم و پاي نبودنهايت بمانم...



    مخاطب خاص من!                                                                            

مخاطب خاص من...!!!
هرچه دلم را خالی می کنم باز هم پر می شود از تو ،
چه برکتی دارد دوست داشتنت...




 

تلاش براي فراموش کردن کسي که دوستش داري
درست مثل اينه که بخواي کسي رو
که تا به حال نديدی به خاطر بياري !

        آری نمیدانم کجایی...!      

چندان هم دور نیستی

فقط به اندازه ی یک " نمیدانم " از من فاصله گرفته ای!

آری

نمیدانم کجایی...!

      چکار به حرف مردم دارم؟      


چکار به حرف مردم دارم؟
زندگي من همين است، شب که ميشود…

عاشقانه اي مي نويسم و خيره مي شوم

 به "عکست توی خیالم"

و با خود فکر ميکنم مگر ميشود..

تو را “دوست نداشت”..!



   

زیبایی ها را چشم میبیند و مهربانی ها را دل....!

چشم فراموش میکند اما دل هرگز....!

پس بدان تا زمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد


     

رفتـــــم و گفتـــــم از "خیــــــرش" می گذرم...
شنیدم زیر لب گفـت:
از "شرش" خلاص شدم...


      مواظب باش..      


مــــواظـــــب بــــاش

مــواظـــب حرف هــــــایت

طعنه هــــایــت ، رفتـار هـــایــت

بتـــــرس از روزی که

 تنـــها آرزویـت شــــنیـدن صـــــدایم بـاشد

روزی که لـــمس دستـــــهایم

فقــــط از روی سنگ قبرم ممکن بـــاشد

   
ارزان تـــــــر از آنچه که فکرش را بکنی بــــودی

ولی

برای مـــــــــن

گران تمـــــــــام شدی . . .



      مثل همیشه..        





مثل همیشه
برای تو می نویسم
تو به نیت هر که دوست داری بخوان !



 
 هرکسی رو می تونستم دوست داشته باشم! 
اگر دوست داشتن رو از تو شروع نمی کردم …


  روز عشق مبارك ...      

  
هر كه فرهاد شود در ره عشق



        همه كس در نظرش شيرين است ...


               تهمت كفر به عاشق نزنيد


                       عاشقي پاكترين آيين است ...


                                   ولنتاين بر عشقم مبارك



  
فقط تو باش ...

 
مفرد مذکر غایب من ...


ضمیر لحظه هایم که تو باشی


"قید" همه چیز را می‌زنم
و
هیچ حرف "اضافه ای" در کار نیست


تمام حرف ها ،


به تو "ربط" دارند ...
      عجب دوستاي بامرامي دارم چند روزه نيستم كلي بهم نظر دادن ،‌نزديكه ديگه وبلاگم بتركه ...

حالم بدجور گرفته شد ...

    دوستت‌دارم‌..................      
   اگر کلمه دوستت دارم قيام عليه بندهاي ميان من و توست
   اگر کلمه دوستت دارم راضي کننده و تسکين دهنده قلب هاست
    اگر کلمه دوستت دارم پايان همه جدايي هاست
    اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستين من به توست
    اگر کلمه دوستت دارم کليد زندان من و توست
    پس با تمام وجود فرياد ميزنم دوستت دارم


درگیر عشق...

درگیر توأم ، منی که مال توأم ،
تویی که زندگی ام هستی ، از آغاز تا آغاز دوباره اش با دلم هستی

و تو آغاز من هستی ،
این تو هستی که تنها مال من هستی ،
کسی جز تو در قلبم جایی ندارد ،
عشق بی تو هیچ معنایی ندارد!

این لحظات با تو بودن است ، که زندگی همیشه پر از عشق و لبخند عاشقانه
است ،
این روزهای من است ،
مثل آن لحظات در گرو با تو بودن است ، تویی که چشمانت مرا عاشق کرده ،
منی که اینک دلم بهانه تو را کرده ، تویی که به انتظار نشسته ای ،
منی که آغوشم هوس در میان گرفتنت را کرده…

تشنه ام ،
تشنه ی تو را در میان خود  گرفتن ،
احساس آن لحظه های گرم ،
و رفتن به اوج آن لحظه هایی که با تمام وجود درک میکنم و میدانم مال منی ،
تنها مال من، همیشه مال هم!

هیچ چیز جز تو برایم در این دنیا ارزش ندارد ،
میخواهم تا زنده ام در کنارت باشم ،
میخواهم تا فرصت باقیست محو نگاه زیبای تو باشم

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم ،
میترسم تو نباشی و من تنها بمیرم!

میترسم بخوابم و در خواب هم نبینم تو را 
حسرت شود دیدنت ،
باز کنم چشمهایم را و ببینم دیگر هیچگاه نمیبینمت!

عشق برایم همه لحظه هاست ،
از اینجا که بیدارم تا آنجا که خوابم ،
و جایی که در آن دنیا میمانم ،
از اینجا که در کنارمی تا آنجا که تو را با خود میبرم و جایی که همیشه در قلبم
میمانی!

عشق برایم تویی و صدای نفسهایت ،
هیچکس که جز تو برایم عشق نمیشود و تو برایم مثل هیچکس نمیشوی!
تو برایم مثل بارانی ، پر از طراوت و تازگی ،
تو برایم مثل این روزهایی ، روزهای پر از عشق و دلدادگی!

از آنجا که خیلی دوستت دارم ،
میتوانی از عمق احساسم بفهمی تو آنقدر با ارزشی که چه عاشقانه میتپد قلبم
برایت…

      در آغوش توام ، آرام تر از همیشه....       در آغوش توام ، آرام تر از همیشه ، و ای کاش میشد که همیشه اینجا بمانم، آغوشت را آخرین سرپناه خودم بدانم، اگر عمری باقی نمانده ، در آغوش تو بمیرم…همینجا میمانم ، همینجا تمام حرفهای دلت را میخوانم، و همینجاست که میدانم مرا دوست داری ،خیالم راحت است هیچگاه تنهایم نمیگذاری
میروم به اعماق خاطره هایمان ، چه صبری داد به ما عشقمان …
گذشتیم با هم از سردی لحظه ها ، رسیدیم به آخر خط همه غمها ، رها شدیم از هر چه غصه بود ، آخر سر شدیم یکی از شیرین ترین قصه ها!
در آغوش توام ، رفته ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام از این احساسم ، در این خواب و بیداری ، لذت در کنار تو بودن را درک میکنم ،هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از عشق نگاه تو خیره شده ام به چشمانت ، هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم!
مرا بگیر و رهایم نکن ، اگر هم خواستم ناخواسته لحظه ای پرواز کنم ، مرا پر پر کن، من به عشقمان شک ندارم ، من که جز تو کسی را ندارم ،پس اسیرم کن تا همیشه ، این لحظه هیچگاه بهانه ای نمیشود از اینکه زندانم در قلب مهربان تو!
لبریز از عشقم ، خالی از هر نیازی  به سوی آنچه که آرزویش را دارم ، به سوی تو می آیم که تنها آرزوی منی !
رو به سرچشمه روشنی ها ، دنیای من تاریک میشود اگر نباشی …
در آغوش توام ، شعر با تو بودن را برایت میخوانم ، شعری که با من و تو آغاز میشود، من و تو یک روز با هم میرویم اما شعر با تو بودن هیچگاه تمام نمیشود!




   
آهاے همیشگے ترینم! تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..

چہ در گذر باشے

چہ نباشے

براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے

خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم ...!     در آغوشـم کـ ِ مۓ گیــرۓ        
در آغوشـم کـ ِ مۓ گیــرۓ

آنقــَــَدر آرام مۓ شوم

کـ ِ فـَـراموش مۓ کنم

بـایـ ـد نفس بکشم ...نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم...

اما

ایـــــــــــــن روزها...

به لطـــــــــــفِ تــــــــــو...

انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم....!!!!
    بیا نقش بازی کنیم
بیا نقش بازی کنیم
من در آغوش تو
طلب بوسه میکنم
تو هم بی هوا
در من هیچ شو
بگذار یک سکانس
باهم بودن هم اجرا کرده باشیم...



دلم هواتو كرده ، تو اين بارون يك ريز ،   ‌ حس عجيبي دارم ،‌ بعد از ظهراي پاييز...    
دلم هوایت را می کند
و من
بـــــــــــــــــــــــــــاز هم
"شرمنده ا ش" می شوم...





   
در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!         آری عزیزم خیلــﮯ בوستت دارم    
  از مـטּ خواستــﮯ تنها با تو باشم
  با احترام قلب تنهایم را به تو تقـבیم کرבم

  گقتم این قلب مال تو
  همیشه وفاבار تو
  هرگاه خواستــﮯ بگو تا شوב فـבاے تو

  از مـטּ خواستــﮯ به کســﮯ جز تو בل نبنـבم
  میترسیـבی روزے تو را ترک کنم



  شاخه گل زیباے مـטּ
  پر پر نمیشوے هیچگاه בر قلب مـטּ
  به عشق پاکمان قسم
  تنها تو مــﮯ مانــﮯ تا ابـב בر בل مـטּ

  هیچگاه نمیگذارم בلتنگم شوے
  همیشه בر בلت خواهم مانـב
  هیچگاه نمیگذارم בلگیر شوے همیشه בر کنارت هستم
  هم با تو בرב בل میکنم
  هم میشنوم בرב בلهایت را



  בوباره میرسیم به آטּ احساس زیبا
  هماטּ حرف صاבقانه
  هماטּ حرف בل بــﮯ ریا

  هماטּ کلام عاشقانه
  هماטּ احساســﮯ که تنها نسبت به تو בارم
  آری عزیزم خیلــﮯ בوستت دارم

  گفتــﮯ בلت میخواهـב همیشه בر کنارم باشــﮯ
  آرزو בارے سرت را بر روے شانه هایم بگذارے و آرام بخوابــﮯ
  بیا عزیزم که مـטּ نیز بــﮯ قرارم
  آرزو בارم בر کنارت همین شعر عاشقانه را برایت بخوانم

آری عزیزم خیلــﮯ בوستت دارم

 






















    ♥ نفسم ♥         درهرورق از زمان بیادتم...  حتی اگرهزاران صفحه ازتو دور اشم...  
    نگو صبر داشته باش...           نگوچه مي شود كرد


نگو صبر داشته باش


نگو درست مي شود


نگو ...

گاهي نمي شود


نمي شود تحمل كرد

اين همه

بي تو بودن ها را ...



   
کلبه کوچک قلبم تا ابد خانه ی توست

    خدا جونم      
چه زیبا خالقی دارم .
چه بخشنده خدای عاشقی دارم.
که میخواند مرا با انکه میداند گنه کارم.
اگر رخ بربتابانم ،دوباره مینشیند برسر راهم
دلم را میرباید با آن طنین گرم و زیبایش
که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیباست.
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم.
دلم گرم است ، می دانم که می داند بدون لطف او تنهای تنهایم.
خدای من ،خدایی خوب می داند.
و می داند که سائل را نباید دست خالی راند.
چه ترس از ظلمت شبها به هنگامی که می گوید :
عزیزم! حاجتی داری اگر اینک بخوان ما را
که من حاجت روا کردن برای بنده ام را دوست می دارم
    مردم آزاري ...
    ايستگاه تأمل...      
تا حالا توجه كردی :
 
با اينكه خــــــــــدا ميتونه مچت رو بگيره
 
ولی همش دستت رو می گيره ...؟



خواب در بازوان مردانه ات

بهترین آرامش دنیا برای من است

بگذار حسودان هر چه دلشان میخواهد

بگویند
    کـاش مـی فـهـمیـدی ....      
 کـاش مـی فـهـمیـدی ....

 قـهـر میـکنم تـادسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:

   بـمان...

   نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛

   و آرام بـگویـى:

   هـر طور راحـتـى ... !


   

 

 

 در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم

 

 خدا پرسید: پس تو میخواهی با من گفتگو کنی؟

 من در پاسخش گفتم:اگر وقت دارید.

 خدا خندید: وقت من بی نهایت است.

 در ذهنت چیست که میخواهی از من بپرسی؟

 پرسیدم: چه چیز بشر شما را سخت متعجب میسارد؟

 خدا پاسخ داد: 

 کودکیشان، اینکه آنها از کودکیشان خسته میشوند،

 عجله دارند که بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدتها،آرزو میکنند که کودک باشند.

 اینکه آنها سلامتی خود را از دست میدهند تا پول و ثروت بدست آورند.

 و بعد پولهایشان را از دست میدهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند.

 اینکه با اضطراب به آینده مینگرند و حال را فراموش میکنند 

و بنابر این نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده.

 اینکه آنها به گونه ای زندگی میکنند که گویی هرگز نمی میرند،

 و به گونه ای میمیرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند.

 دستهای خدا دستانم را گرفت....

 برای مدتی سکوت کردیم

 و من دوباره پرسیدم:

 به عنوان یک پدر ،میخواهی کدام درسهای زندگی را فرزندانت بیاموزند؟

 او گفت: بیاموزند که آنها نمیتوانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد.

 همۀ کاری که آنها میتوانند بکنند این است که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند.

 بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

 بیاموزند که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخمهای عمیق در قلب آنان که دوستشان داریم، ایجاد کنیم

 اما سالها طول میکشد تا آن زخمها را التیام بخشیم.

 بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد

 کسی است که به کمترینها نیاز دارد.

 بیاموزند که آدمهایی هستند که آنها را دوست دارند

 فقط نمیدانند که چگونه احساسشان را نشان دهند.

 بیاموزند که دو نفر میتوانند با هم به یک نقطه نگاه کنند

 و آنها را متفاوت ببینند.

 بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند

 بلکه آنها باید خودشان را نیز ببخشند.

 من با خضوع گفتم :

 آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟

 خداوند لبخند زد و گفت: فقط اینکه بدانند من اینجا هستم.

« همیشه »


 

 

همه ما پنهانی ودر نهان با خداوند، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد
آن چه می آید بخشی هایی از گفتگوهای من وشما» با خداست. ا.وخود می گوییم و خدا شنونده است

گفتم: خسته*ام تا


گفت: لاتقنطوا من رحمة الله


.:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.


گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!


گفت: فاذکرونی اذکرکم


.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.


گفتم: تا کی باید صبر کرد؟


گفت: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا


.:: تو چه می*دانی! شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب/63) ::
.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟


گفت: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله


.:: کاراهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109) :
.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده*ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک

اشاره* کنی تمامه!


گفت: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم


.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.


گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟


گفت: ان الله بالناس لرئوف رحیم


.:: خدا نسبت به همه*ی مردم - نسبت به همه – مهربان است (بقره/143) ::.


گفتم: دلم گرفته


گفت: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا


.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58) ::.


گفتم: اصلا بی*خیال! توکلت علی الله


گفت: ان الله یحب المتوکلین


.:: خدا آنهایی را که توکل می*کنند دوست دارد (آل عمران/159) ::.


گفتم: خیلی چاکریم


ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن! یادت باشد که:


گفت: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنةانقلب علی

وجهه خسر الدنیا و الآخره


.:: بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می*کنند. اگه خیری به آنها برسد، امنو آرامش پیدا

می*کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت

ضرر می*کنند (حج/11) ::


گفتم: چقدر احساس تنهایی می*کنم ؛


گفت: فانی قریب


.:: من که نزدیکم (بقره/???) ::.


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می*شد به تو نزدیک بشوم


گفت: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال


.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یادکن

(اعراف/???) ::.

گفتم: این هم توفیق می*خواهد!


گفت: ألا تحبون ان یغفرالله لکم


.:: دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/??) ::.


گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی


گفت: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/??)


گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری می*توانم بکنم؟


گفت: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.:: مگر نمی*دانید خداست که توبه را از بنده*هایش قبول می*کند؟! (توبه/???)


گفتم: دیگر روی توبه ندارم


گفت: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزو دانا است، او آمرزنده*ی گناه هست و پذیرنده*ی توبه (غافر/?-?)


گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟


گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه*ی گناه*ها را می*بخشد (زمر/??) ::.


گفتم: یعنی اگر بازهم بیابم؟ بازهم مرا می*بخشی؟


گفت: و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/???)


گفتم: نمی*دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می*زند؛ ذوبممی*کند؛ عاشق

می*شوم! ... توبه می*کنم


گفت: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه*کننده*ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/???)


ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفت: الیس الله بکاف عبده


.:: خدا برای بنده*اش کافی نیست؟ (زمر/??)


گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می*توانم بکنم؟


گفت:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذییصلی علیکم و ملائکته

لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و

فرشته*هایش بر شما درود و رحمت می*فرستند تا شما را از تاریکی*ها به سویروشنایی بیرون

بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. (احزاب/??-??)


گفتم: هیچ کسی نمی*داند تو دلم چه می*گذرد


گفت: ان الله یحول بین المرء و قلبه


.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)


گفتم: غیر از تو کسی را ندارم


گفت : نحن اقرب الیه من حبل الورید


.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک*تریم (ق/16)


گفتم : ...



گفت : ...


همه ما پنهانی ودر نهان با خداوند، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد
آن چه می آید بخشی هایی از گفتگوهای من وشما» با خداست. ا.وخود می گوییم و خدا شنونده است

گفتم: خسته*ام تا


گفت: لاتقنطوا من رحمة الله


.:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.


گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!


گفت: فاذکرونی اذکرکم


.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.


گفتم: تا کی باید صبر کرد؟


گفت: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا


.:: تو چه می*دانی! شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب/63) ::
.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟


گفت: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله


.:: کاراهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109) :
.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده*ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک

اشاره* کنی تمامه!


گفت: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم


.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.


گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟


گفت: ان الله بالناس لرئوف رحیم


.:: خدا نسبت به همه*ی مردم - نسبت به همه – مهربان است (بقره/143) ::.


گفتم: دلم گرفته


گفت: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا


.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58) ::.


گفتم: اصلا بی*خیال! توکلت علی الله


گفت: ان الله یحب المتوکلین


.:: خدا آنهایی را که توکل می*کنند دوست دارد (آل عمران/159) ::.


گفتم: خیلی چاکریم


ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن! یادت باشد که:


گفت: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنةانقلب علی

وجهه خسر الدنیا و الآخره


.:: بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می*کنند. اگه خیری به آنها برسد، امنو آرامش پیدا

می*کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت

ضرر می*کنند (حج/11) ::


گفتم: چقدر احساس تنهایی می*کنم ؛


گفت: فانی قریب


.:: من که نزدیکم (بقره/???) ::.


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می*شد به تو نزدیک بشوم


گفت: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال


.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یادکن

(اعراف/???) ::.

گفتم: این هم توفیق می*خواهد!


گفت: ألا تحبون ان یغفرالله لکم


.:: دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/??) ::.


گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی


گفت: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/??)


گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری می*توانم بکنم؟


گفت: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.:: مگر نمی*دانید خداست که توبه را از بنده*هایش قبول می*کند؟! (توبه/???)


گفتم: دیگر روی توبه ندارم


گفت: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزو دانا است، او آمرزنده*ی گناه هست و پذیرنده*ی توبه (غافر/?-?)


گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟


گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه*ی گناه*ها را می*بخشد (زمر/??) ::.


گفتم: یعنی اگر بازهم بیابم؟ بازهم مرا می*بخشی؟


گفت: و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/???)


گفتم: نمی*دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می*زند؛ ذوبممی*کند؛ عاشق

می*شوم! ... توبه می*کنم


گفت: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه*کننده*ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/???)


ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفت: الیس الله بکاف عبده


.:: خدا برای بنده*اش کافی نیست؟ (زمر/??)


گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می*توانم بکنم؟


گفت:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذییصلی علیکم و ملائکته

لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و

فرشته*هایش بر شما درود و رحمت می*فرستند تا شما را از تاریکی*ها به سویروشنایی بیرون

بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. (احزاب/??-??)


گفتم: هیچ کسی نمی*داند تو دلم چه می*گذرد


گفت: ان الله یحول بین المرء و قلبه


.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)


گفتم: غیر از تو کسی را ندارم


گفت : نحن اقرب الیه من حبل الورید


.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک*تریم (ق/16)


گفتم : ...



گفت : ...



 

گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا ، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو پس کجا بود؟

گفت:ای عزیزترین آفریده من ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که
 
 در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو
 
 دریغ نکرده ام که برعکس تو اینگونه بودی،من همچون عاشقی که
 
 به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به
 
 نظاره نشسته بودم .

گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار

بگریم؟ 
گفت:  ای عزیزترین مخلوق من، اشک تنها قطره ای است که قبل از

 آنکه فرود آید، عروج می کند.اشکهایت به من رسید و من یک یک

آنها را بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از

اهالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود

.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟ 


گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم: از این راه نرو که به جایی نمی

 رسی، توهرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که

 ای بنده خوب من ، از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید

 .
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ 


گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا

صدایم کنی، چیزی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی.

آخر تو بنده ی من بودی ،چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه

شد که تو صدایم کردی .


گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟ 


گفت: اول بار که گفتی خدا ،آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار

 دگر بانگ ربّنای تو را نشنوم،تو باز مرا صدا زدی و من مشتاق تر

برای شنیدن خدا خدا کردن دیگری از تو ،من می دانستم تو بعد از

 علاج دردت بر صدا زدن من اصرار نمی کنی ، وگرنه همان بار اول

شفایت می دادم


گفتم: مهربانترین خدا، دوستت دارم .


 

گفت:ای عزیزتر از همه هستی ، من دوست تر می دارمت            ...  

                                             

1327019716_483299_fnxxuw2j.jpg

 

 

 

 

 

 


 

 

 


هی فلانی...
 
 
 
 

هی فلانی
زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که زندگی را
جز برای او و جز با او نمی خواهی . . .  .

مهدی اخوان ثالث

و امروز هم...
 
 
 
 
میگه چه طور تو یه هفته شدی *ویژه* می گم جای من باشی سر ماه مدیر می شی

تلخِ تلخم...
 
 
از باران که کمتر نیستی /نوازش کن

زخمیِ دلم را با نمک صورتت رفیق

تلخِ تلخم

تلخِ تلخ

آنقدر که قهوه ی شب های تنهایی باشم .............

چه چسبید این شعر...
 
 
 

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند

پلکی بزنی به سیم آخر بزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود

تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو

دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

آتش بزن این قافیه ها سوختنی ست

این شعر ِ پُر از داغ ِ تو آتش زدنی ست

ابیاتِ روانی شده را دور بریز

این دردِ جهانی شده را دور بریز

من را بگذار عشق زمین گیر کند

این زخم سراسیمه مرا پیر کند


علیرضا آذر


باید یه راز می موندی...
 
 

چقد خوشم میاد از اینایی که از کنار آدم رد می شن عطرشون میزنه تو صورت آدم، از اینایی که بادقت لباس می خرن با دقت ست می کنن؛ گفتم اینم منو گیر آورده داره اینا رو می گه حواسم پرت شه درد آمپول بی حسی از یادم بره، فقط با اشاره سر تاییدش می کردم، خانم دکتر شیک و باکلاسی بود یه لحظه نگاهشو ازم دزدید و با لبخند به همکارش که الان دیگه بالای سرم بود گفت: چه عجب یه خانومه تمیز و زییا به خدا کف کردیم از صبح، به روم نیاوردم ولی یه حالی کردم تو دلم که نگو، جناب همکار اومد روبرم و با وقاحت تمام زل زد تو چشم: بله بیمارای من اینجور آدمایی هستن، ممنون خانم دکتر خودم ادامه می دم، یعنی آب سرد و ریختن روسرم، آخه این که تو اون یکی بخش بود الان اینجا چی کار می کنه...

: کسی که فکرشو از سرم انداخت...

:چقد بده ندونی باید منتظرش باشی یا فراموشش کنی...

...
به اندازه تموم سه نقطه های دنیا باهات

 

کار داشتم

 

اما...

برای اینکه خیالت راحت باشه...
 
 

آرومم...

سکوت کن...
 
 
 
 
 
سکوت کن بگذار غم هایت سربسته بماند..گاهی سبک نشوی سنگین تری...




هنوز در قفسم...
 
 
 

چه پشتـکار شگرفی . . . هنوز در قفسم

هنوز هستم و از رو نمی‌رود نفسم

 

دکتر شریعتی



پروردگار مهربان من! از دوزخ این بهشت رهاییم بخش... کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم... دردم درد بیکسی بود...

---

دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است...

---

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش....
من...
 
 
 

حالا من نخوام برم استخر کیو باید ببینم؟ خوب پوستم خراب می شه! این مریم فک می کنه چون پوست برنزه به خودش میاد به همه هم میاد...

:چرا هیچ شعری به دلم نمی شینه...

:فک کنم راه خوبی نباشه ولی...

امروز موتور هوس کردم...
 
 
 

وای خدا، هوس موتور سواری کردم نافرم، با سرعت بره منم موهامو بدم به باد، چه حالی میده، ااااااااااااااه از کی سوار موتور نشدم؟ خیلی ساله، الان یهو هوس کردم، حالا یه کاره همه هم باکلاس شدن ماشین دارن، ااااااااااه حالا چی کار کنم...

: من با همین چیزای کوچیک خوشحال می شم...

: وای خدااااااااااااا شمارش معکوس ماه رمضون شروع شده...


دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم ...
 
 
 

دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم ...

آدم هـا را..

اتـفـاق هـا را ...

نرسـیـدن هـا...نتـوانـسـتـن هـا...نخـواسـتـن هـا را نـیـز ...!

دلـم مـی خـواهـد...

رویـاهـا از سـر و کـول هـم بـالا بـرونـد...

مـردمـان بـخـنـدنـد از تـه دل ...

مـی خـواهـم هـرکـسـی دسـت دراز کـنـد

و سـتـاره خـودش بـچـیـنـد از آن بـالا...

مـی خـواهـم دیـگـر سـر بـه تـن هـیـچ غـصّـه ای نـبـاشـد...

خیال
 
 

خیالت که به جانم غُر می زند..،

محکوم به قتل عمدی آرزویی می شوم

که بزرگ نمایی رویا را، حتی ندارد..

بی حساب داشته و نداشته ام..،

بغضم را

به هیچ اشکی حواله نمی دهم

و مشتعل می شوم

از آتشی که به جانم افتاده است..


خودم را فاکتور می گیرم

از دنیایت

که دیگر جایی برایم ندارد..،

آن لحظه که

چیزی شبیه مرگ،

در قعر ذهن واژه ها، کم کم جان می گیرد..

...

...و

شبیه قطعه ای از یک قصیده

سر و ته خودم را می زنم

تا نگاهم را بدزدم از سکانس تکراری هر روز ندیدنت..


باقی این سناریو نوشتن ندارد

از زبان مردی، که با پایان قصه روبروست..

تو در ادامه خواهی دید

من چگونه به مرگ میرسم

و زندگی را در جهان پس از تو از سر خواهم گرفت..

تو در تمام طول فیلم

مردی را خواهی دید

که ایستاده است کنار

و چشم به تاراج آرزویش دوخته..


 

 

...

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،

می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی

 تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟

 

تولد...
 
 
 

از صبح دیوونه ام کرده، صبحونه ی تولد می خواد، ناهاره تولد می خواد، شام تولد می خواهد، می گه من خیلی زحمت کشیدم، تو یه همچین روزی نازل شدم، آره واقعا خسته نباشی...

:به اینا می گن دوست، چه تولدی براش گرفتن، من سورپرایز شدم...

:این هفته انقد رفتم تولد دیگه داره حالم بهم می خوره، فردا هم تولد انسیه اس...

هر چقد هم تنها هستی ...
 
 
 
 
 
ببین دوست من :

هر چقد هم تنها هستی ...

لباس خوب بپوش

برای خودت غذای خوب بپز

خودت را به صرف قهوه ای در یک خلوت دنج میهمان کن

برای خودت گاهی هدیه ای بخر

وقتی به خودت احترام می گذاری

احساس سربلندی میکنی

آن وقت دیگر از تنهایی یه دیگران پناه نمی بری

و اگر قرار است انتخاب کنی

کمتر به اشتباه اعتماد می کنی

یادت باشد

عزت نفس غوغا می کند

 
 
 
فردا...
 
 

فردا روز تولدشه، اما برنامه ای نداریم، ولی این دلیل نمی شه براش کادو نخرم، خوب پارسال گوشی دادم، دفعه قبلشم ساعت دادم، الانم یه مدته نق می زنه لباس ندارم، راست میگه البته به غیر از اون سی چل دست، این بشر می خواد بره آشغالو رو بندازه بیرون دوساعت تیپ می زنه، البته خیلی خوش تیپه، گونیم بپوشه دخترا می افتن دنبالش، فک کنم فردا ببرمش یه دست لباس بخرم براش...

کاش خوش تیپ نبود اما یه کم...

سرو گوشش می جنبه، نصفه نیمه اس ولی هست


هی کافه چی!
 
 
 
 

 هی کافه چی!

برای یک شب کافه ات را به دست من بده

می خواهم برای یک شب هم که شده

خــودم باشم و این صندلی های خالی

خـــودم باشم و اشک هایی که سرازیر می شوند

و "خـــدا" هم پاکشان نمیکند!

بگذار این سکوت وحشـی تن مرا به اسارت بگیرد

بگـــذار در این تنهایی خون دل بالا بیاورم

بگــذار سیگارم بند بند وجودم را بسوزاند

بگــــذار دیگر نــــباشـــم...!


 

 

 

GetBC(8);


 
 
 

 
 

 
 

 
 

 
 

 
 

 

نـﮧ التماسـ میڪنم

نـﮧ خیره خیـره نگاهتـــ

فقط آهـ مے ڪشـم و{سڪـوتــ} میڪنـم

همینــ آهـ براے تمـام زندگیتـــ ڪافیستـــ

 

 

 

 
 
یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه
یه دختر خوب توی روی مامانش وانمیسته و به خاطر قراری که داره (و سرکاره) ۱۰۰۰۰۰ تا دروغ نمی گه
یه دختر خوب از مثلاً ۶ ساعت وقت کلاس خودش ۵ ساعتش رو نمی پیچونه
یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمی کنه
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری
یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل تره لج نمی شه
یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش باباشو انقدر تو خرج نمی اندازه
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده
یه دختر خوب توی قرار با پسر کلاس زورکی نمی آد و پدر کارمند بیچاره اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی کنه
یه دختر خوب دیگه به دختر افغانی ها حسودی نمی کنه
یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می ترکید ۱۰۰۰۰ تا عیب و ایراد روی پسر نمی زاره
یه دختر خوب شب زود نمی خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صافکاری و نقاشی کنه
دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیره اسمشو عوض نمیکنه (صغرا= هانی – کبری= شانی)
یه دختر خوب از دماغ فیل نمی افته که نه؟
یه دختر خوب توی مسافرت به خاطر کسی که روش کلید کرده، باباشو توی منگنه قرار نمی ده که بابا تندتر برو!
یه دختر خوب عکسهای پسر خوشگلا مانند حمید گودرزی شادمهر عقیلی و نخ سوزن محمدرضا گلزار رو به در و دیوار اتاقش نمی زنه
یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد از همسایگانش قرض نمی کند
و در پایان بازم خواستم بکم که دختر خوب اصلا وجود ندارد
 
 
  جادوگرم من...    
این عکس شما رو جادو میکنه!!!

 
 
  فرق عروسی رفتن دخترا با پسرا...       فرق عروسی رفتن دخترا و پسرا

عروسی رفتن دخترها
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه خاطرش اینه که: من چی بپوشم؟! توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار «پرو» لباس داره…
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد… حالا متناسب رنگ لباس، آرایش صورتش رو تعیین می کنه… اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش کم داره رو تهیه می کنه… حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه…
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامش حفظ بکنه…
یه رژیمی هم برای پوست اش می گیره…! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!…
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی (اینا دستور غذا نیستا!) گرفته تا لیموترش
خوب، روز موعد فرا می رسه!
ساعت ۸ صبح از خواب بیدار می شه (انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم… بالاخره ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰ می یاد بیرون… (البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره… که تا ساعت ۱۱ در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار…!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر…
توی آرایشگاه کلی نظرخواهی می کنه از اینو اون که چی کار بهترتره، هرچی هم ژورنال زیبایی هست رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!
ساعت ۳ می رسه خونه…
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره (که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت ۸ عروسی شروع می شه… یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!
عروسی رفتن پسرها
اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت ۱۲ ظهر از خواب بیدار می شه… خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت ۶ بعدازظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله.. عروسی دعوتیم…!
بعد از خبردارشدن انگار که برق گرفته باشتش…! می پره تو حموم…
توی حموم از هولش، صورتشم می بره…! (بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
صورتش رو اصلاح کرده، نکرده (نصف بیشتر موهارو تو صورتش جا می زاره!!) از حموم می یاد بیرون…
ساعت ۶:۳۰ بعد از ظهره… هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه،رسمی باشه یا اسپرت…!
تازه یادش می افته که پیرهنش رو که الان خیلی به اون شلوارش می یابد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیراهنش که توی کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و چرا از علم غیبشون استفاده نکردن که بدونن شلوارش نیاز به دوختن داره…!
خلاصه… بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه (البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و برادر هم دستبرد می زنه!)
ساعت ۸ شب عروسی شروع می شه، ساعت ۹:۳۰ شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیرتر از این به عروسی نمی رسه!!!!!
 
 
 

فرق درس خوندن پسرا با دخترا       فرق درس خوندن پسرا و دخترا…

درس خوندن دخترها:
بعضی از اونا واقعاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند.
بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست…
یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد!

و حالا اصل مطلب! درس خوندن پسرا:
یا درس نمی خونند یا وقتی می خوان بخونن باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه… یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندن، بلند میشن میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند.
وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.
همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند (لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده.
خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی…
 
  فواید مرد بودن...    
فایده های مرد بودن

۱) اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست.
۲) در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید.
۳) میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه.
۴) از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید.
۵) مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است.
۶) مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه.
۷) در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید.
۸) هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید!
۹) لازم نیست از ۱۸ سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد.
۱۰) فقط شما میتونید برید استادیوم.
۱۱) خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید…
۱۲) لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید.
۱۳) میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید.
۱۴) موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید.
۱۵) از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید.
۱۶) هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره.
۱۷) فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید.
۱۸) فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با موتوررو تجربه کنید.
۱۹) میتونید با خط ریشتون بیش از ۱۲۰۰۰ اثر هنری خلق کنید.
۲۰) به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید.
۲۱) تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟
۲۲) سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا…
۲۳) در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید.
۲۴) لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید.
۲۵) اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید.
۲۶) لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید.
۲۷) فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید.
۲۸) لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته رو تماشا کنید.
۲۹) لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید.
۳۰) میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه.
۳۱) میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های Brtاین قضیه رو خرابش کرد)
۳۲) میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید.
۳۳) خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزمایش برقرار کنه ندارید.
۳۴) لباسهاتون ظرف ۴۸ ساعت دلتون رو نمیزنه.
۳۵) در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون.
۳۶) نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت ۶ بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید.
۳۷) نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در ۳/۰ ثانیه بگذرانید.
۳۸) نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک Lcd لنز چشم داشته باشید(رنگهای Lcd معمولا بالای ۱۶ میلیون میباشد)
۳۹) اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره.
۴۰) فقط شما میفهمید که یک ۲۰۶ اسپرت خفن چقدر زیباست.
۴۱) بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید.
۴۲) با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند.
۴۳) فرق Cd رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید.
۴۴) با یک سرماخوردگی سه ماه در Ccu بیمارستان بستری نخواهید شد.
۴۵) میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید.
۴۶) روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه)
۴۷) داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد.
۴۸) فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید.
۴۹) بیش از ۶۰ درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟)
۵۰) و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟!
 
 
  ترول های جدید...        

بیا ادامه مطلب

ادامه مطلب...         ببینو نخند.(رانندگی خانوما)    

 

 

 

 

 

 
 
  تعریف لغت...    
طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ
کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب
بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی)
مترو: تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار
مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج
فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز .
مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.
روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .
تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .
مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند .
پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.
شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد .
کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.
دانشگاه: یک دوره چهارساله که ازش چیز بیشتری یادم نمی آید .
طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید .
قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد .
لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است .
اعصاب : چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند تو داشته باشی.
خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.
بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.
لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.
عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.
مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.
منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.
قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.
بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.
هر ننه قمری : کلمه ای عمده ی ایرانیان از آن برای خطاب کردن سایرین استفاده میکنند
پاتوق دات آی آر : سایت جامع و کامل از جدیدترین و جالب ترین مطالب که از دیدنش لذت مبرید.
بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.
گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند .
زن همسایه : موجودی که ساعت ها دم در حرف میزند اما داخل نمیاد چون دیرش میشود .
رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر
ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟
پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.
صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.
هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند .
جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.
و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.
شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد.
پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.
خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون
دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.
فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.
 
 
  لغت نامه جدید...      
Hello Honey : جهنم و عزیزم ! کوفت و عزیزم !
.
Histogram : شما (دوست) گرامی ، خفه شو !
.
قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده
.
زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد
.
کاشمری : در آرزوی ازدواج
.
کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی
.
ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد
.
خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است
.
وایمکس : درنگ چرا؟…
.
خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر
.
شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد
.
گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.
.
البرز: عربها به « پرز » گویند
.
هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود
.
غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای
.
قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود
.
پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد
مختلف : مرگ مغزی
.
مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند
.
کره حیوانی : بیچاره ناشنواست
.
توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن
.
کته ماست : آن گربه مال ماست
.
Saturday : روز جهانی ساطور
.
کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟
.
سه‌پایه : ۳ تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی‌ هستند
.
یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها
.
وانت : اینترنت آزاد و بدون
.
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن
.
نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت
.
نلسون ماندلا:نلسون اون وسط گیر کرده
.
شاطر : کسی که در خرابکاری استاد است !
.
باباکرم : بابا بهت میگم نمیشنوم !
.
پارکینگ : شخصی که به صورت پاره وقت به پادشاهی می پردازد !
.
ایستک : سکته خفیف !
.
کوسه ؟ : این که دوتاس ؟!؟!
.
Setup : top top top
.
تراس : گند زدی به همه ی ما !
.
کار از کار گذشتن : سبقت گرفتن یک اتومبیل از اتومبیل دیگر
.
عقربه : عقرب مونث
.
لوزی : سطح پایین زندگی کن
.
صفت : سه تا آدم چاق
.
رامبد : قبلا رام بود حالا وحشی شده
.
چایکوفسکی : ماخوذ از روسی یعنی چای مرا چه کسی کوفت کرده است ؟
.
باکتری : از کتری استفاده کن ! با قوری نه !!!
.
فضاحت : کلاه فضانوردی !
.
نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت !
.
باکتری : پ ن پ با قوری !
.
شومینه : این شوهر منه !
.
شبکه : شب شده که !!!
.
نهنگ : هنگ نکن !
.
خودکامی : منظور خود کامیار است ، کسی که خودش می آید !
.
عاشقم : آشی که در دوران غم پخته شود !
.
ژرف بینی : کسی که سوراخ بینی اش عمیق است !
.
سودای باطل : نوشابه ای که گاز آن پریده باشد !
.
هیهات : آبگرمکن یا کتری برقی که هی به جوش می آید !
.
فضاحت : کلاه فضانوردی !
.
کته ماست : آن گربه مال ماست !
.
کدبانو : دختر خانمی مجرب در نقشه کشی با نرم افزار اتوکد !
.
سوغاتی : بسیار عصبانی !
.
عجبشیر : احساس رضایت از مطبوع بودن شیر !
.
کته ماست : ابن گربه مال ماست !
.
TOSHIBA : در سرازیری ها !
.
See you later : لات تر به نظر میای !
.
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن !
.
کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنت است !
.
مخلص : بدون مخ !
.
نوکرم : شنوایی خود را تازه از دست داده ام !
.
نوکرم : کرمی در کار نیست ؛ هیچ بخششی وجود ندارد !
.
A B C D : ای کسی که CD نداری !
.
Latino : لات بازی ممنوع !
.
Finland : سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی‌ دارند !
.
روبوسی : پارچه ای که روی بوس می کشند !
.
Subsystem : صاحب دستگاه !
.
سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم !
.
طنزپرداز : عابربانکی که به جای پول جک تحویل مردم میدهد !
.
Communication Board : کامیون کی شن ها رو برد ؟
.
Free fall : فال مجانی !
.
Superman : مرد بقال !
.
واهمه : همه را باز کن !
 
 
  منم فانتزی دارم خب!!!    
یادش بخیر بچه بود یکی از فانتزیام این بود که وقتی گریه میکنم مثل شخصیت های کارتونی که اشکاشون به دو طرف پرت می شد ، باشم ولی افسوس
::
::
یکی از فانتزیام اینه که سر میز شام وختی که همه دارن غذا میخورن من هی با غذام بازی کنم بعد بابام خَعلی باکلاس بهم بگه آ قربونش برم چرا غذاتو نمیخوری ؟ بعد من با یه لبخند ملیح بگم مرسی پدر میل ندارم . . .
ولی لامصب یا همیشه مِث گاو میخورم یا بابام یه خورده سنگین برخورد میکنه و کلمات رکیک استفاده میکنه که چون اینجا خونواده نشسته و تردد میکنه و . . . از گفتنش معذورم
::
::
یکی از فانتزیام اینه صبح که از خواب پا میشم مثل یه غنچه وا بشم
خخخخخخخ
::
::
یه افق دارم شاه نداره
نوری داره ماه نداره
به کسی نشونش نمی دم
به کسی می دم که کس باشه
ماشین باباش پراید باشه
گوشی تو جیبش گیر نکنه
مخ منو درگیر نکنه…
::
::
یکی از فانتزیام اینه مامور شهرداری بشم و یه کیف پر از پول پیدا کنم ( ترجیحا دلار ) برم تو افق همشو خرج کنم ؛ همش که نباید فانتزی آموزنده باشه ! والا ! یه بار شانس در خونه ما رو زده ، اگه گذاشتید شما ها
::
::
ﺩﺳﺘﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍﮐﺴﭙﻠﻮﺭﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ، ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﺒﻨﺪﻣﺶ ، ﺯﺩ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻢ ﮔﻒ ﻣﯿﺒﻨﺪﯼ ؟
ﺍﺻﻦ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ ﺍﺷﮏ ﺟﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﻭﺩ ! ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﺨﺎﺳﺘﻢ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﺰﺕ ﮐﻨﻢ @
ﮔﻔﺖ ﻣﺮﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﺪ . . .
::
::
ﺁﻗﺎ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﭘﺎﻟﺘﻮﯼ ﻣﺸﮑﯽ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺯﯾﺮ ﺑﮕﯿﺮﻩ !
ﺑﭙﺮﻡ ﭘﺮﺗﺶ ﮐﻨﻢ ﺍﻭﻥ ﻭﺭﻭ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺑﺪﻡ، ﺑﻌﺪ ﻃﺮﻑ ﮐﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻗﺪﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺸﻢ ، ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤﺎ . . .
ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻭﺍﯾﺴﻤﻮ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﺳﺮﻣﻮ ﯾﮑﻢ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﻤﻮ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻤﻮ ﺑﮕﻢ ﯾﻪ ﺭﻫﮕﺬﺭ !
ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ
::
::
یکی از فانتزیام اینه بفهمم چرا با اینکه سالهاست در تولید گوجه فرنگی خود کفا شدیم ، اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته !
نه عاخه واقعا چرا ؟
::
::
یکی از فانتزیام اینه که تو مِه پنهان شم بعد فانتزیایی که میان تو مِه محو بشن رو با دمپایی ابری خیس اونقد بزنم که صدا سگ دربیارن تو مه !
::
::
یکی از فانتزیام اینه تو افق عوارض بذارم با پولش پراید بخرم !
::
::
یکی از فانتزیام اینه که برم چین افق چینی وارد کنم بعد هرکی خواست تو این افقا محو شه نتونه خیط شه بعد من در حالی که خنده میزنم تو افق واقعی محو شم !
::
::
یکی دیگه از فانتزیام اینه جنگ بشه ، بعد محاصره بشیم ، فرمانده بگه ی نفر باید بره حواس دشمنو پرت کنه تا بقیه بچه ها نجات پیدا کنن بعد همون موقع بیسیم چی به فرمانده بگه حاجی سریع تر تصمیم بگیر بچه ها دارن از پُـشت قیچی میشن بعد فرمانده داد بزنه کی این فداکاری رو میکنـه ؟!
بعد من با یه لبخند مَلیح از بین جمعیت بیام بیرون و بگم حاجی من هستم
بعد فرمانده بگه عاخه تـو چـرا ؟! تـو موجبات نشاط رزمندگان رو فراهم می کنی روحیه ی بچه ها به حضور تو بستگی داره D: ، نـه تو باید سالم برگردی عـقب بعد من بگم نـه حاجی من سنگامو با خودم وا کندم دیگه دل بستگی تو این دنیا ندارم پراید شده ۴۰ میلیون ، فقط تنها دلخوشیم اینه که گوشیم راحت از جیبم درمیاد D: بعد فرمانده بگه پس پلاکتُ بده ببرم واسه خانومت ، منم یه لبخند بزنمُ بگم حاجی من که زن ندارم . . .
بعد برم و پشت سرم گردو خاکه بالگرد هلیکوپتر بلند بشه تو گردو خاک و افق محو بشم و صـدای خُمپاره بیاد و حاجی اشکاش سرآزیر بشه و زیر لب بگه انا لله وانا الیه راجعون تو بیسیم بگه حاجی هادی رو کشتن جنگو باختیم . . .
خـودم گـریه م گـرفت لامـــصــبا شادی روحِ مـطهرم صلوات
::
::
یکی از فانتزیام اینه
که رئیس یه شعبه بزرگ بانک بشم بعد بهم پیشنهاد اختلاس کنن ولی من قبول نکنم بعد شب که دارم تو خیابون با ماشینم بر میگردم خونه ( پــراید سـفید ) یهو موبایلم زنگ بخوره همونا که بهم پیشنهاد اختلاس کرن باشن بعد بهم بگن ما دختر همسایتو گروگان گرفتیم اگه واست مهمه بیا به این آدرس بعد من با مُشت بکوبم رو فرمون و داد بزنم لعنتی ! بعد موبایلو پرت کنم تو خیابون ( خعلی با کلاسه نـه؟! ) بعد داشبورد ماشینو باز کنم و خشاب تفنگمو پُـر کنم بعد برسم به اون بـُرجِ نیمه کاره و متروک بعد داد بزنم کجایین لعنتیا ؟! بعد یهو ببینم دختر همسایمونو با تناب عاویزون کردن به سقف اونم هی داد میزنه بعد ۷ و ۸ نفرم دورم کنن بعد من همشونم تا سَـر حـده مرگ بزنم و برم تنابُ باز کنم یهوو یه چاقو بره تو شیکمم بعدببینم کاره دختر همسایمون بوده بهش بگم چرا با من این کارو کردی !؟ اونم یه لبخند کثیف بزنه و بگه اینا همش نقشه بود من با اونا همکارم بعد در حالی که داره میره بهش بگم Game Over !! اونم تا برگرده به من نگا کنه منم کنترل بمبُ از تو جیبم در بیارم و ساختمونو منفجر کنم
::
::
یکی از فانتزیام اینه که . . .
.
برم به شرکت سامسونگ پیشنهاد بدم که روی گوشی هاشون یه شلوار کردی هم بدند به مردم که دیگه گوشیاشون راحت از جیبشون در بیاد. بعد اونا هم همین کارو بکنن بعد فروششون ۱۰ برابر شه . بعدش بیان دنبال من که برم مدیر عاملشون بشم منم بی تفاوت به همه چی برم تو افق محو شم !
::
::
یه فانتزی دارم توی یه مهمونی بزرگ سر شام یهو تلفنم زنگ بزنه ، گوشی رو وردارم بعد کلی حرف زدن بگم این حرفا چیه اقای وزیر مگه پول منو شما داریم ما ، با اقای رییس جمهورم حرف بزنید اگه صلاح میدونن من این چند ملیارد رو وارد بازار کنم ، من همه جوره حاضرم به دولت کمک کنم . تو این بحران ارزی ، بعد بگم به خانم بچه ها سلام برسونید . تلفنو قطع کنم ، بعد به مهمونا که با دهان باز دارن منو بگا میکنم بگم ببخشید اقای وزیر بعد موقع زنگ زدن ، احمد جون بی زحمت اون کاسه ترشی رو بده یکم ازش بکشیم ، ( نکته : چون سر شام هستیم نمیتونم شامو ول کنم برم افق )
از قدیم گفتن : فانتزی سالم در بدن سالم
::
::
یکی از فانتزیام اینه که سوار اتوبوس باشم ، یکی با عجله سوار بشه و کارتش شارژ نداشته باشه بعد هی دنبال یکی باشه که براش کارت بزنه و بعد برسه به من ، منم دستمو بکنم تو جیبمو کارتمو در بیارم بدم بهش که کارت بکشه ، بعد من همون موقع ایستگاه پیاده شمو کارتمم ازش پس نگیرم و اون داد بزنه حداقل اسمتو بگو ؟
منم محل ندمو تو عمود محو شم ! ( پ.ن : افق دیگه جا نداره )
 
  فانتزی های دانشجویی...    
یکی‌ از سرگرمیام اینه سر امتحان الکی‌ هی‌ کفه دستمو نگا کنم مراقب احساس زرنگی کنه بیاد خفتم کنه ببین هیچی‌ کفه دسم نیست ، بعد بش بگم ضایع شدی خخخخخ )
اصن به عشق همین حرکت میرم دانشگاه !
::
::
میگن تو بهشت وقتی‌ سر کلاس می‌خوابی ، استاد میاد پتو میندازه روت ، هیچکسم حرف نمیزنه تا تو راحت بخوابی )
::
::
دقت کردین تو فیلم و سریال های ایرانی وقتی دوتا دانشجو میخوان عاشق هم بشن
باید پسره اشتباها به کیف دختره بزنه تا همه وسایلش بریزه و تو جمع کردن کمکش کنه و عاشقش بشه ؟
::
::
سر جلسه امتحان یه دختره بغل دسته من نشسته بود من میگی حال کرده بودم گفتم لااقل ۲۰ نگیرم ۱۷ که رو شاخشه خلاصه کلی باهاش هماهنگ کردم که بهت علامت دادم چطور برسونو این حرفا !
هیچی دیگه تا برگها رو اوردن دیدم بلند شد برگهارو پخش کرد و گفت بچها سرتون تو برگه خودتون باشه . . . !
::
::
طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد :
پسرا : استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم مادرم مریض بابام مرده ۲ شیفت کار میکنم واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخترا : اســـــتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !!
::
::
سوتی که منجر به افتادنم شد )
استاد دانشگامون میخواست مثال بزنه که کار ماشینی سریعتر از کار دستی انجام میشه :
گفت مثلا من تا دیروز ، روزی ۲ تا کفش دستی میدوختم، بعد از ماشینی شدن تونستم روزی ۱۰۰ تا کفش بدوزم !
منم بلند گفتم : دنیا رو میبینید استاد ، تا دیروز کفاش بودید امروز شدید استاد دانشگاه . . .
تازه فهمیدم چه گندی زدم
::
::
دارم به این فکر میکنم وقتی یه جزوه رو میشه تو یه روز خوند حتما میشه تو یه روزم درسش داد !
پس ما چرا یه ترم دانشگاه میریم ؟
::
::
فرق مدرسه و دانشگاه :
اگه به مدرسه دیر برسی مجبوری بری نیمکت آخر بشینی . . .
ولی اگه به دانشگاه دیر برسی مجبوری بری نیمکت اول بشینی . . .
::
::
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺭﺩﯾﻒ ﺍﻭﻝ ﮐﻼﺱ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻫﻮﺷﻦ !
ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎﯼ ﺭﺩﯾﻒ ﺁﺧﺮ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ !
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺩﯾﻒ ﺁﺧﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ . . . )
::
::
خانم های عزیز لطفا جزوات را با خودکاری غیر از آبی ، مشکی و حداکثر قرمز ننویسید
موقع کپی گرفتن ، بدجور میوفته !
در صورت تکرار این عمل جزوه اصلی از شما گرفته خواهد شد و کپی ها را تحویلتان خواهیم داد
با تشکر ، جمعی از دانشجویانِ نمونه !
::
::
میگن تو بهشت سر کلاس استاد هی میگه خسته نباشید !
دانشجوها میگن خسته نیستیم بقیه درسو بگو دیگه . . . !
::
::
از تفریحاتم تو کلاس اینه که . . .
.
دخترا رو صدا میزنم تا برمیگردن ؛
جوری که استاد بشنوه داد میزنم برگرد خانوم فلانی . . . )
::
::
مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟
گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی‌ بیام امتحان بدم ؟
گفت خداییش نه و ول کرد رفت !
::
::
بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم :
ردیف اول : حال به هم زن !
وسطی ها : یه سلام علیکی داریم !
ته کلاس : دمشون گرم !
اونایی که اصن کلاس نمیان : اینا رفیقمن !
::
::
دانشجوی سال اولی : دانشجویی که فکر می کند با تحصیلات دانشگاهی می‌ تواند آینده‌ی بهتری برای خودش بسازد .
دانشجوی سال دومی : دانشجویی که فکر نمی‌کند با تحصیلات دانشگاهی بتواند آینده‌ی بهتری برای خودش بسازد !
دانشجوی سال سومی : دانشجویی که مطمئن شده است با تحصیلات دانشگاهی نخواهد توانست آینده‌ی بهتری برای خودش بسازد .
دانشجوی سال چهارمی : دانشجویی که دیگر نه فکر می‌کند ، نه به چیزی اطمینان دارد و نه آینده‌ی برای خود متصور است .
::
::
یکی از فانتزیام اینه که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه که بهت صفر میدم بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم :
منو از نمره میترسونی ؟
من زندگیمو باختم استاد . . .
برو از خدا بترس . . .
::
::
به اونایی که عجله دارن فارغ التحصیل شن یادآوری کنم که عزیزم بیرون که کار نیست ، باور کن خونه هم هیچ خبری نیست !
همون دانشگاه بمون حداقل هر کی پرسید چیکار میکنی بگی دانشجو هستم
 
  دوران زندگی پسرا!!!!    
مراحل زندگی پسرها به ۱۰ دوره تقسیم میشه، که شامل مراحل زیره :

شش سال اول زندگی:
- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن…
.
دوره دبستان:
- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن
- مدادت رو تو دهنت نکن
- تخته پاک کن رو خیس نکن
- حیاط مدرسه رو کثیف نکن
- گچ رو پرت نکن
- تو راهرو سروصدا نکن
.
.
دوره راهنمایی:
- ترقه بازی نکن
- تو کوچه فوتبال بازی نکن
- با مامانت کل کل نکن
- اتاقت رو شلوغ نکن
.
.
دوره دبیرستان:
- با کامپیوتر بازی نکن
- تقلب نکن
- با دوستات موتورسواری نکن
- عصرها دیر نکن
- با دختر همسایه صحبت نکن
- با بابات دعوا نکن
- مردم آزاری نکن
- نصف شب سر و صدا نکن
- وقتت رو با مجله تلف نکن
.
.
دوره دانشگاه:
- سر کلاس درس غیبت نکن
- با دختر همسایه دل و قلوه رد و بدل نکن
- خیابون ها رو متر نکن
- تو سیاست دخالت نکن
- شب برای شام دیر نکن
- با مامور پلیس کل کل نکن
- چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
- موبایلت رو Reject نکن
- حذف پزشکی نکن
- آستین کوتاه تنت نکن
- همه رو دودره نکن
.
.
دوره سربازی:
- موهات رو بلند نکن
- روت رو زیاد نکن
- از اوامرسرپیچی نکن
- فرار نکن
- با اسلحه شوخی نکن
- غیبت نکن
- به آینده فکر نکن
- درگیری ایجاد نکن
- به فرمانده بی احترامی نکن
.
.
دوره شوهر بودن:
- با زنت شوخی نکن
- زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
- با دوستانت الواتی نکن
- تو فیــ ـس بوک خودت رو مجرد معرفی نکن
- موبایلت رو قایم نکن
- از عکس های قبل از ازدواجت نگهداری نکن
- پولت رو خرج دوستات نکن
- رفتار دوران مجردی رو تکرار نکن
- بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن
.
.
دوره پدر بودن:
- بچه رو تنبیه نکن
- به بچه بی توجهی نکن
- به بچه توهین نکن
- بچه رو از بازی منع نکن
- بچه ت رو کتک نزن
- بچه دختر شمسی خانومو تشویق نکن
- بچه رو محدود نکن
- به مادر بچه بی توجهی نکن
- بچه رو به هیچ چیز مجبور نکن
.
.
دوره پیری:
- برای بچه ها مزاحمت ایجاد نکن
- نوه هات رو لوس نکن
- با پیرزن های دیگه حرف نزن
- هوس جوونی نکن
- از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
- لباس شاد تنت نکن
- به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجه نکن
- تو وصیتنامه، هیچکس رو فراموش نکن
- به هر کی رسیدی، نصیحت نکن
.
.
دوره پس از مرگ!
- حالا دیگه دوره نکن تموم شد!
حالا هر کاری دلت می خواد بکن. فقط لطفا با روح دختر شمسی خانوم کاری نداشته باش
 
  عکسای بی حال        

 

 
 

 

                                                            خداوکیلی بیا ادامه مطلب خیلی جالبن!!!
 

ادامه مطلب...        
سلامتی پسری که داره از
دوری عشقش عرق میخوره
 اما نمیدونه عشقش داره
  تو بغله کسی دیگه عرق میکنه
 
گاهی وقتاموقع دعـــــوا دیگه قربونت برم و فدات شم و
 

دیگه تکرار نمیشه جواب نمیــــــــــده
 

باید بغلش کنی بگی:
 

ببین با من نجنگ من عـــــــــــــــاشقتم...
 
 
 
 
             دختره بینوا عشق میفروشد !! غافل از اینکه آدمهای شهر قلب ندارند ...
 
 
 
اگر با کسی نیستم خوشحال نباش
 
وقتی تنها مانده ام
 
یعنی هنوز نتوانسته ام تو را ببخشم و بروم.
   

تصور کنین دخترا برن جبهه جنگ:
کتی: اون دشمن رو تیر بارون کن
نه حیفه خوشکله دلم نمیاد بکشمش؛ نمیخوام
سارا: اون پسره رو بمبارون کن
نه شبیه رضا هس نمیتونم بکشمش
مهسا تفنگ ها رو پر کن
باشه؛یه لحظه وایسا موهامو ببندم
نیلو خشاب ها رو بیار
أه یه سوسک داره رو خشابا راه میره
شبنم اون پسره رو بکش
وای نه نمیتونم خون ببینم
سوسن هفتیرا رو پر کن
اه دیدین جی شد ناخنم شکست !
***************************************************
سپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است  و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب ..... از جيب و جان که بر آيد ...... کز عهده خرجش به در آيد
 ********************************************************
به آسمون نگاه ميکنم تو رو ميبينم ... به دريا نگاه ميکنم تو رو ميبينم  ... به دشت های سبز نگاه ميکنم تو رو ميبينم و حتی وقتی به قلبم نگاه ميکنم تو رو ميبينم ... بابا بيا برو اونطرف بگذار يه چيز بهتر ببينيم
 ************************************************************


*************************************************
چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!
چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!
چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!
چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!
چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!
چرا می گویند ” ماشین ” و نمی گویند “شماشین ” ؟!
چرا به طراح چنین سوالاتی می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ” غول آنه ” !؟
  گوشي لمسي!!!!!!!!!!!
 
دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم
************************************************
آخ الهيي خوب مگه مرض داري رفتي اون جا خو؟؟


******************************************************
یه شب خونه تنها بودم یهو صدای خنده از حیاط شنیدم ، گفتم برم بیرون ببیم کیه …
رفتم تو حیاط و چند متری رفتم جلو وایسادم بازم دیدم میخنده ، بازم یه خرده رفتم جلو وایسادم ، بازم صدای خنده اومد !
داشتم خودمو خراب میکردم ولی بازم رفتم جلو …
الان فهمیدین حیاطمون بزرگه یا بازم برم جلو ؟؟؟
*************************************************************  ****************************************************************** به بابام میگم اگه من یه روز سکته مغزی کردم، اعضا ی بدنم و اهدا کنینبرگشته میگه آخه اصن تو مغزت کجا بود که بخواد سکته هم بکنهبه فکر یه راه دیگه باش!!!!هر جور فک میکنم میبینم حتی سر راهی هم باشم این جور برخورد خیلی ایدآل نمیتونه باشه ************************************ تو انتشارات دانشگاه یه دختره سر فلشش رو گم کرده بود بعد آروم از من پرسید : ببخشید اگه فلش سر نداشته باشه ویروسی می شه!! ******************************************************************* یـه ضرب المثـل غدیمی هست کـه میـگه :پشت هر عادم موفـق یک پارتی قطور هست!! ******************************************************************* توصیه عامریکایی: سال اولی که یه مدل جدید ماشین میاد بیرون نخرید که کمپانی ایراداشو بفهمه برطرف کنه بعد سال دوم بخریدش.   توصیه ایرانی: سال اولی که یه مدل جدید ماشین میاد بیرون سریع بخرید تا هنوز کمپانی فرصت نکرده گند بزنه بهش...!!!   ******************************************************************** ********************************************************************* یه بنر زده بودن توی شهر که 
حجاب زیباست اما زیبایی نیست

هنوز هنگم! 
نظریه نسبیت این قدر پیچیده نبود برام ****************************************************** چن روز پیش براجلب توجه یه کم بتادین ریختم کف دستم بعد سرفه کردم تو دستم اومدم به داداش کوچیکم میگم خون خون دارم میمیرم میگه اخ جون بمیری اتاغت ماله من میشه !!!!!!! ******************************************************************* تو تلویزیون نشون داد بچه حافظ کل قران بود بعد بابام بم میگه یاد بیگیر نسف توعه !!!! بعد باباشو نشون داد که اونم حافظ کل بود! هیچی دیگه بابام کانال و عوض کرد !!! ***************************************************** هي يادش به خير يه روز تو مدرسه نمايش داشتيم يكي از بچه ها در نقش خر بود هیچی دیگه تا خواست خودشو معرفی کنه گفت به نام خدا خر هستم در نقش فلانی به جان خودم مدرسه رفت رو هوا به دلمون موند یه بار بریم سینما فقط و فقط فیلم نگا کنیملامصب هر صندلی رو نگا میکنی یه فیلم جداگانست
همه هم صحنه دار !! آدم حساب کردن بعضیا
خیانت به هرچی گاو و گوسفنده
والا به خدا   میدونم حوصله نداری بخونی ولی یه نیگا بنداز هدف آفریدن مردها!!!! چرا خدا مردها را آفرید؟ 1. هدف خاصی نبود 2. گِل اضافه مونده بود 3. نسخه آزمایشی بود 4. اصلا کار خدا نبود   چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟... 1. از نظر خدا مردها وجود خارجی ندارند 2. مگه ما روی زمین مرد هم داریم 3. وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد 4. حالا چه عجله ایه؟  اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟ 1. چیز خاصی نمی آفرید 2. پیراشکی 3. خروس دریایی 4. فضای خالی  اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟ 1. مگه قراره اتفاقی بیافته 2. خارشتر کویر لوت که آفت نداره 3. اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد 4. یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر  چه وقت مردها عاشق می شوند؟ 1. چه وقت مردها عاشق نمی شوند! 2. هر وقت مامانشون بگه 3. چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند 4. یک روز از همین روزا !  مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟ 1. در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می کنند 2. جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون 4 نیوتن) 3. بستگی تام و تمام به میزان تستسترون دارد. 4. رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.  مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟ 1. هر شب 2. هر وقت که خدا بخواد 3. هر وقت تستسترون بگه 4. سیکل خاصی ندارند  مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟ 1. اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن! 2. تمام تلاششون رو می کنن که بتونن 1 کاری بکنن! 3. به مامانشون می گن که 1 کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن! 4. می رن کلاس آمادگی جسمانی!!  وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟ 1. چیزی نمی گن چون وقت عمله 2. وقت نمی کنن چیزی بگن 3. اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه 4. در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن  مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟ 1. با دست 2. با تور 3. با چنگول 4. با زبون معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟ 1. هر که پیش آمد خوش آمد 2. به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه 3. ده بیست سی چهل 4. به قول مادر بزرگ پسر، دختر مثل پارچه می مونه هر روز 1 مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد  چند بار گفتید واقعاً،واقعاً !! خیلی به مردها خندیدید!
پس نتیجه اینكه : خدا مردها را آفرید كه گاهی خانمها را بخندانند و اغلب اوقات آنها را حرص بدهند !  
حرکت دانش آموزان بعد از امتحانات ! :))
والا من که اینطوری بودم

کیا این سه تا کلمه رو یادشونه:
ایمان،تقوا،عمل صالح
لامصب جواب نصفه سوالای کتاب دینی بود
 
 
تنهایی



 
 
بـــــــــــدونــــــــــ شــــــــــــرحــــــــــــ
تنهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــآیی ریشه تمام رنج ها،گناهان و دردهاست. چوپان را فقط تنهایی دروغ گو کرد...
.
بدانید ”حوای” کسی نمیشوم که روزی به ”هوای”دیگری برود ، تنهاییم را با کسی قسمت نمیکنم که روزی تنهایم بگذارد ، از روح خداست که درمن دمیده شده است به نام احساس آن را ارزان نمیفروشم. زنــــــــــــگ تفریــــــــح

چــــــــــه دختــــر گلـــــــــی بــابــاقـربـونش بـــره

دارو چیست !؟
دارو عبارت است از مجموعه عوارضی جانبی
که بعضاً اثرات درمانی هم دارد برای رفع این عوارض جانبی
داروهای دیگری تجویز می‌شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می‌کنند!
.
.
.
یه بارم ما یه دونه هندونه خوردیم
در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه !
فرداش رفتگر محلمون در زد و گفت :
اگه دیگه بااین پوست هندونه کاری ندارین من ببرمش :|
.
.
.
یکی از دردناک ترین اتفاقاتی که تو خرداد ماه می افته
شیرین شدن گوجه سبزه !
.
.
.
یه مثل جدید هست که میگه :
حق ﺑﻪ حقدﺍﺭ ﻧﻤﯽﺭﺳﻪ
ﺣﻖ ﺑﻪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ، ﺷﺎﻧسدﺍﺭ ، ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺩﺍﺭ ، ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖ ﺩﺍﺭ ﻣیرﺳﻪ !
.
.
.
آقایون عزیزی که اعتقاد دارید لوازم آرایش تحریم میشه کلی می خندید…!
به اینم فکر کردید که این قرص و پودرهای بدنسازی تحریم بشه کی باید بخنده؟
گفتم در جریان باشید :))
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎ : ﻣﻨﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﻳﺎ ﻣﺎﻣﺎنُ ؟
ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﺎﺗﻮنُ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺗﻮ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ ؟
ﺑﭽﻪ : ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﻳﻨﻰ ﺗﻮ ﻣﺎﻣﺎﻧﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﺩﻳﮕﻪ
ﺑﭽﻪ : ﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﻮ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ ؟
ﺑﭽﻪ : ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ
ﺑﺎﺑﺎ : ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ؟؟؟
ﺑﭽﻪ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻼً ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺑﻮﺩﻡ :)))
ﺑﺎﺑﺎ :|




يک مکالمه تلفنى جالب
 
 
چند مرد در رختکن يک باشگاه ورزشى مشغول لباس پوشيدن بودند که تلفن یکیشون که روى نيمکت بود زنگ زد. مرده گوشى را
 
 برداشت، دکمه  صداى بلند آن را فعّال کرد و شروع به حرف زدن کرد. توجه بقيه هم به مکالمه  تلفنى او جلب شد.

مرد: سلام

زن: عزيزم، منم. تو هنوز توى باشگاهى؟

مرد: آره

زن: من الان توى مرکز خريد هستم. اينجا يک مغازه، پالتو پوست خيلى قشنگى داره که قيمتش  سه ميليون تومنه. از نظر تو اشکالى نداره
 
 بخرم؟

مرد: چه اشکالى داره؟ اگه خوشت اومده بخر.

زن: ضمناً از جلوى يک ماشين فروشى رد شدم. يک بنز2007 خيلى خوشگل گذاشته بود پشت ويترين.

مرد: چند بود؟

زن: 45 ميليون تومن

مرد: باشه، بخرش. فقط مطمئن شو که دست اول باشه

زن: عالى شد! آخرين چيز هم اين که اون خونه‌اى که پارسال ديديم يادته؟ صاحبش حالا راضى شده نهصدو پنجاه ميليون تومن بفروشدش.

مرد: بهش بگو نهصد ميليون. فکر کنم قبول کنه. ولى اگه هيچ جورى قبول نکرد.پنجاه ميليون اضافه‌ش را هم بده. خونه  خيلى خوبيه.

زن: باشه. خيلى ممنون. دوستت دارم عزيزم. مى‌بينمت.

مرد: خداحافظ! مواظب خودت باش.
 
مرد تلفن را قطع کرد. بقيه  مردها در رختکن باشگاه هاج و واج به او نگاه مى‌کردند و دهنشان باز مونده بود.

مردى که تلفن را جواب داده بود لبخندى زد و پرسيد: اين تلفن موبايل مال کى بود؟




                                           برا منم یه موش دانلود کن







کاش خدا از پشت اون ابرها میومد بیرون... و محکم گوشمو میگرفت و میکشید و میگفت: آهــــــــــــــــــــــــــــــــــای همینی که هست انقدر غر نزن... بعد یواشکی چشمک میزد و میگفت: غصه نخور،همه چی درست میشه..
 
. رفاقتی...   رفاقت را جای عشق در دلم سپردم تابا یاد دوست از درد هیچ عشقی نسوزم....

                                                 ***************
رفیق امیدوارم اگه قراره چیزی بین ما بهم بخوره فقط استکان باشه اونم واسه سلامتبت.....
                                                 ***************
امتحان آیین نامه داشتم سرهنگ ازم پرسید دور زدن کجا ممنوعه گفتم تو رفاقت گفت قبولی برو...
                                                 ***************
به دوستان یکرنگ بیشتر از عصای شاهنشاهی میتواتن تکیه کرد(کوروش کبیر)
                                                 ***************
در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگیست وگرنه با یک استخوان صد سگ رفیقت میشوند...
                                                ***************
از زندانی پرسیدند جرمت چیست؟گفت رفاقت گفتند توضیح بده گفت ب احترام رفاقت بماند....
                                                ***************

 


  باور نمیکنم...           آنگاه که...       آن گاه که....

 غرو ر کسی را له می کنی    َآن گاه که آرزو های کسی را ویران می کنی    َآن گاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی    َآن گاه که بنده ای را نادیده می  انگاری    ان گاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشوی    آن گه که خدا را می بینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری     می خواهم بدونم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی...؟؟؟

                                        *******************************
 بیزار باش...
  بیزار باش از معشوقی که
اسم هرزگی هایش را بگذارد   "آزادی"   .اسم نگرانی هایت را بگذارد    "گیر دادن"   و برای بی تفاوتی هایش   "اعتماد داشتن به تو"   را بهانه کند...               *ادمی را دیدم باسایه ی خود درددل میکرد..
چه رنجی میکشد او وقتی هوا ابریست...
                                                  *********************
*خدایا از تجربه ی تنهاییت بگو.. این روزها سراپا گوشم...
                                                  *********************
*چه افکار غریبی داشت ابریشم..تمام عمر قفس میساخت اما هوای پریدن داشت...
                                                 *********************
*کاش کسی میفهمید وقت دلتنگی وزن یک((آه))چقدر سنگین است...
                                                **********************
*گفت پای رفتن ندارد راست گفت!بهتر از من که دید باسر رفت...
                                                **********************
حس سفید و خاکستری شدن اینجا !
نشانه ی دوباره جوانه زدن است
چند سطر آبی می شوم
چند سطر سفید
و گاهی خاکستری
                                               **********************
*زیر پتوی تار شب بغض گلومو میشکنم که هیشکی باخبر نشه اونی که میشکنه منم...  
                                              ***********************
تمام می شود
تمام ناگفته های من
فقط چند نقطه چین باقی می ماند
تا حرف های سادگی هایم را
دوباره تکرار کنی ....
                                              ***********************
اون لحظه که گفت یکی بهتر از من پیدا کرده یاد روزایی افتادم که به صدتا بهتر از اون گفتم  من بهترینو دارم...
                                              ***********************
گاهی باید نباشی تا بفهمی نبودنت واسه کی مهمه اونوقته که میفهمی باید همیشه باکی باشی...
                                              ***********************
باران همیشه میبارد اما مردم ستاره دوست دارن  نامردیست ان همه اشک را به یک چشمک فروختن...
                                              ***********************
چه سخت است تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ودل سپردن قبرستان جدایی وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست تا رهگذری بر کسی ات فاتحه بخواند...
                                             ***********************
درد من چشمانی بود که به من اشک هدیه میداد و به دیگری چشمک...
                                             ***********************
کنج گلویم قبرستانیست پر از احساس هایی زنده به گور شده به نام ((بغض))....
                                            ***********************
چقدر زندگی دیر به ما می اموزد که هیچکس شبیه حرف هایش نیست...


                                                 زنــــــــگ تفریــــــــــح


جو یارو هه رو گرفته یه چیز , با اون بچه هه چیکارداره من نمیدونم!!

 
 
 

 
  قهوه ای به نام زندگی       گارسون آمد …
پرسیدم : تلخ ترین قهوه ای که دارید چیست ؟ 
آهی کشید و جواب داد : زندگی …
پرسیدم : با چه شیرین میشود ؟ جوابی نداد …
 خواستم دوباره بپرسم 
که سرانجام با یک پوزخند جواب داد :
 شیرین شدنی نیست تا وقتی که ما انسان ها گناهکاریم !    ﮔﻨﺎﻫﮑﺎﺭﯾﻢ !
راست میگفت 
واقعا چرا انقدر تلخ و گناهکار شده ایم ...
قـــندهايمان را در دل چه کسي آب ميکنيم   که اینگونه زندگی را به کام دیگری تلخ کرده ایم...؟!           آخر خط زندگي      
میدونی آخر خط زندگی کجاست؟

 
وقتی که خوابت برای فرار از بیداری باشه!

چه سنگدل است سیری
 
 که گرسنه ای را نصیحت می کند
 
تا درد گرسنگی را تحمل نماید.
        فروش معرفت ارزان !      
ما اسیرِ غم و، اصلا غمِ ما نیست، تورا
 
با اسیرِ غمِ خود، رحم چرا نیست، تورا؟


دلم یک آلزایمر خفیف میخواهد 
 
آنقدر که یادم نرود ،
 
به نفعم است به چند زبان زنده دنیا سکوت کنم ...         اهل کجایی ؟      
اهل کجا بودنت مهم نیست
 
اهل و بجا بودنت مهمه،
 
منطقه زندگیت مهم نیست
 
منطق زندگیت مهمه ...


از آن بالا
از نگــاه تــــو
تنها یک نقطه کوچکم ؛
و ببین که چه بیخود
بزرگی میکنم برای خودم ...!         حرف سنگین
حرفها
گاهی اوقات
از زباله های هسته ای هم خطرناک تراند
هیچ جا نمیشود چالشان کرد ...

 
روزها یکی پس از دیگری میرود
 
و من هنـــــوز
 
منتظر فردا هستم !       مادر      
مــــادر


سالخوردگی دخترکی تنهاست


که عروسکهایش حرف میزنند


بزرگ میشوند


راه می افتند


و میروند ...

کسی برای کودکی هایم


قصه بگوید !


قصه مادربزرگ تمــام شد ...
          آفریقا    

من ریشه در شقــ ـ ـــایق پرخون نشانده ام


گل های ســــرخ باغ مرا خـ ـ ـوب بو کنید


 


 
برای ما چه فرقی میکن
 
آفریقا خیابان است یا میدان ،
 
ویا قاره ای که روی دست زمین مانده ...
 
ما همیشه از آفریقا رد میشویم...!         گاهی          
گاهی نباید


ناز کشید


انتظار کشید


آه کشید ...


درد کشید و 


فریاد کشید ...!


گاهی تنها باید دست کشید و 


رفت ...


آتش سیگار
 
تنها نقطه روشن زندگی من است ...         بیگانه ای میان ما         مــرا بازداشت کردند



به جرم " ارتباط با بیگانگان " !


دستهایم را دستبند زدند


با دستبند خارجی


حکم اعدامم را نوشتند


با خودکار خارجی



مرا به میدان اعدام بردند


با ماشین خارجی


و تیربارانم کردند


با سلاح های خارجی


من


فقط گورم ایرانی بود...!


علیرضا روشن
    گل مصنوعی    
محبت کردن به بعضی ها
 
 مثل آب دادن به گل مصنوعیه !
 

 
 
نمیبخشم اما فراموش میکنم


همیشه به همین سادگی


از ادمای بی ارزش زندگیم میگذرم......
 
    دل های زنگ زده    
صفر را بستند


تا ما به بیرون زنگ نزنیم !


از شما چه پنهان ،


ما از درون زنگ زدیم





خیابان شلوغی است


که تو درمیانه اش ایستاده باشی ،


ببینی می آیند


ببینی می روند


و تو همچنان ایستاده باشی ...       گدایی      
گدا که میبینم ،
 


در دل نمیگویم راست میگوید یا دروغ ؟


بدهم یا ندهم ؟ ... آدم خوبی است یا نه  ؟







چشمانم را میبندم و کمکش میکنم .


تا وقتی رفتم گدایی پیش خـــدا


نگـــوید که ........

        درد
 
زمان غارتگر غریبی است ...
 


 
انسانم !

 

ساکت ، چون درخت سیب !


گسترده ، چون مزرعه ی یونجه !



و بارور ، چون خوشه ی بلوط !


به جز خداوند ،


چه کسی شایسته ی پرستش من خواهد بود ؟


      حکم دل    
 ﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺣﮑﻢ ﻣﯿﺰﻧﯽ!!
 
ﺩﻡ ﺍﺯ ﺣﮑﻢ ﺩﻝ ﻣﯿﺰﻧﯽ!!
 
ﭘﺲ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ!!
 
ﻗﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﮑـــــ ♥ﺩﻝ♥ ﺭﺍ
 
ﺑﺎ ﺧﺸﺖ برﯾﺪ!!


ﺑﺎﺧﺖ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ!!
 
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﻝ ،ﺩﻝ ﻧﺒﻨﺪﻡ
 
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﻝ ﺣﮑﻢ ﻧﮑﻨﻢ
 
ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺯﺩ ﺟﺎﯾﺶ ﺳﻨﮓ ﺭﯾﺨﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ
 
ﺧﺸﺖ ﺗﮏ ﺑﺮﯼ ﻧﮑﻨﻨﺪ
        زندگی چند بخش است       پرسیدم زندگی چند بخش است؟
 گفت : دو بخش: کودکی-پیری...
 پرسیدم:جوانی چه شد؟
 گفت:با عشق ساخت   با بی وفایی سوخت و با جدایی مرد...!!!




 
حافظه ی آدم های غمگین 

 
قویــست .. 
 
می دانند کجایِ کدام خیابان 

 
آن روز 

 
" مُــردند " ....         آینده      
باید از بهترین دوست ترسید


 چونکه هیچ کس روح تورا


انقدر عریان ندیده است


که جای دقیق زخم ها را بداند.....!
 
این آینده کدام بود


 که بهترین روزهای عمر


 را حرامِ دیدارش کردم …       کاسه ای پر از دروغ      

 خدایا


گله نمیکنم . . .


ولی کاسه ام را اینقدر خالی دیده ای


که هر چه خواسته ام را در کاسه ام میگذاری !
 
بیاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد،


اما هر وقت تنم به جماعت بینا خورد


گفتند : مگه کوری؟؟!1


روزگارت بی نیاز باد از این جماعت بینا!!
 
چه درد بدی ست بزرگ شدن دردهایت ، قبل از خودت . . .
      قسم      

دنیای عجیبی شده است .
 
برای دروغهایمان
 
خدا را قسم میخوریم .
 
وبه حرف راست که میرسیم .
 
میشود جان تو....

غم انگیز است اگر تو را نخواهد !
 
مسخره است اگر نفهمی !!
 
احمقانه است اگر اصرار کنی ...!
          آدم های ساده    
آدمهای ساده را دوست دارم
 
همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.


 
همان ها که برای همه لبخند دارند.


 
 همان ها که همیشه هستند،


 
برای همه هستند.


آدمهای ساده را


 
باید مثل یک تابلوی نقاشی
 
ساعتها تماشا کرد؛
 
عمر شان کوتاه است.

 
بس که هر کسی از راه می رسد
 
یا ازشان سوء استفاده می کند یا زمینشان میزند
 
یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.
 
آدم های ساده را دوست دارم.
 
بوی ناب “ آدم ” می دهند..
 


 
 میدانی چرا آدم های ساده را دوست دارم
 
چون بوی ناب آدم می‌دهند

 
می‌دانی

 
آدم‌های ساده

 
ساده هم عاشق می‌شوند

 
ساده صبوری می‌کنند

 
ساده عشق می‌ورزند

 
ساده می‌مانند

 
اما سخت دل می‌کنند

 
آن وقت که دل می‌کنند، جان می‌دهند

 
پروانه من در تاری اسیرست،
 
که عنکبوت آن سیر است

 
نه یارای پرواز دارد،نه می تواند بمیرد         در کنار شیطان      
خـــــــدا مــــــرا از بــهشـت رانـــد...
 
از زمـــــیـن ترســــــاند!!!!!

 
شــــــما مــرا از زمـــین رانـــــدید..
 
از خـــــــــدا  تـــــــرساندید!!!!!!!!!
 
مـــن ایــنک در کـــنار شـــیطـــان آرام گــرفــته ام....
 
که نــه مـــرا از خـــویش می رانـــد
 
 و نــــــــه از هیـــچ می ترســــاند

 
 خسته ام از تمام آدم های که ....
 
لبخند میزند دست دراز میکنند ولی....
 
بوی گرگ میدهند...         برباد رفته         نقـش یـــک درخــت خشک را

در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر...
 
"بربادرفته"
صد بار بهتر است از
"از یاد رفته ".....
یه گـوشـه دنـج....    یــه بـُغــض...    یــه دُنــیــآ حــَرف... ...    یــه دل ســوخـتـه...   کــُلـی پــَشـیـمـونـی...   و بــی نـهـآیـت خــاطــره...   کــآفـیـسـت بــَرای جـَـوُنـمـرگ شــُدن ....           بازی شطرنج      
زندگی مثل بازی شطرنج اگه بلد نباشی
 
 همه میخان یادت بدن
 

 
ولی اگه یاد گرفتی و خوب بازی کنی
 
 همه میخوان شکستت بدن ...

 
 
 
 
اینقدر خودت رو نگیر ..!
 
 اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن ..!
 
 وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد ..
 

 
 فکر نکن که فوق العاده ای ..
 
شاید اون کم توقعه ..‬

        نسل سوخته         ما نسل بوسه های خیابانی هستیم…


نسل خوابیدن با اس ام اس…


نسل دردو دل با غریبه های مجازی…


نسل غیرت رو خواهر,روشنفکری رو دختر همسایه…

نسل پول ماهانه,وی پــ ی ان…


نسل عکسهای برهـ ـنه بازیگران…


نسل جمله های کوروش و شریعتی…

نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس…


نسل استرس های کنکور و سکته های خاموش…


نسل تنهایی,نسل سوخته…


یادمان باشد هنگامی که دوباره 

به جهنم رفتیم مدام بگوییم:


یادش بخیر…دنیای ما هم همینجوری بود….




شهر من اینجا نیست !



اینجا…


آدم که نه!



آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!


و جالب تر !


اینجا هر کسی


هفتاد رنگ بازی میکند


تا میزبان سیاهی دیگری باشد! .
شهر من اینجا نیست!




اینجا…

همه قار قار چهلمین کلاغ را



دوست می دارند!


و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد! .


شهر من اینجا نیست!



اینجا…


سبدهاشان پر است از



تخم های تهمتی که غالبا “دو زرده” اند! .

من به دنبال دیارم هستم,


شهر من اینجا نیست…


شهر من گم شده است..!         گردوی کوچک    
 

 برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی.
 
نترس ای گردوی کوچک.
 
انچه چه سیاه میشود
 
روی تو نیست دست آنهاست...



قیافه ام تابلو شده بود ..
 
گفتن : چی میکشی ؟

 
گفتم : زجر !

 
گفتن : نه یعنی چی مصرف میکنی ؟

 
گفتم : زندگی … !
        حرف      
وقتی زیادی باشی آدما ترش می کنن ،


 حیف و میلت می کنن !


باید کم باشی تا مزه مزه ات کنن …

گاهی حرفم را برای


نان ریزه های حیاطمان میزنم ،


شاید گنجشکان هضمشان کنند …       فکرهای آلوده       دیرگاهیست

بالهایمان را آویخته ایم به جالباسی

عادت کرده ایم به زمین

زمین جای گرم و نرمیست

چه خیال اگر چشمهایمان را خواب

چه خیال اگر دلهایمان را آب برده است!




دختران شهر

به روستا فکر می کنند

دختران روستا
...
در آرزوی شهر می میرند

مردان کوچک

به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند

مردان بزرگ

در آرزوی آرامش مردان کوچک

می میرند

کدام پل

در کجای جهان

شکسته است

که هیچکس به خانه اش نمی رسد ...!
 
 
 
 
فاحشه بودن به تن فروشی نیست 
 به فروختن  
خاطرات قدیمی به بهای ورود
 یک
 تازه وارد است.         بوی گرگ             هنوز هم نقاشی های من
       آدمهای کشیده با گردنی
        دراز یک دایره و چند خط ...
        امّا این بار .....
      چوپانی میکشم که بوی گرگ میدهد...



                                              دیگر فرقی نمیکند چوپان راست میگوید یا . . .                                                                               دروغ


          دور تا دور مرا گرگها گرفته اند ... 




 

گرگها هميشه زوزه نميكشند



گاهي هم مي گويند: دوستت دارم


و زودتر از آنكه بفهمي بره اي،




میدرند


خاطراتت را


و تو ميماني با تني كه بوي گرگ گرفته ...
 
  کافه شکلاتی       پشت میز همیشگی ...


رو به صاحب کافه :


روز برفی قشنگیست فقط آمده ام 


یک ساعت سکوت کنم و کمی هم آرامش...


لبخند میزند...


روز برفی قشنگیست....



      دنیای کثیف         امروز دختر 10 ساله ای مادر شد


امروز دختری در ماشین شیشه دودی


 با پسری همخواب شدامروز دختری 


در التماس چشمانش در چهار دیوار زن شد


امروز مادری در مقابل پسر سه ساله اش 


با مردی همخواب شدامروز عشق دختر باكره


 را با اسكناس سبز سنجیدندامروز دلم برای امروزم گرفت.


نمیدانم دنیای شما كثیف است یا چشمان من؟

به دنبال ویلچری هستم برای روزگار ، 


ظاهرا پایی برای راه آمدن با من ندارد …       گلاب



به گلاب گفتم : خوشا به حالت ؛ چه خوشبویی!
گفت : گل بودم ، به دست روزگار چیده شدم
 و در کوره اش سوختم ؛ سوختم و سوختم ...
ولی با متانت صبر کردم .
کوره ی پاتیل  که خاموش شد ...
خالص شده بودم و عزیزتر از پیش ...
 


 
 

 

 


ب خاطر خواسته ی بعضی ها!.! ک گفتن میخوان بدونن قلم من چ جوریه؟

چن تا از نوشته های خودم رو با "قلم:خودم" مشخص کردم.

البته خیلی از نوشته های وبلاگم قلم خودمه...

راستی اگه خوشتون اومد نظر بدید

اگه هم خوشتون نیومد،ک هیچی....

 
 
 
 

 

پرسیدم این گوشی ذاغارت(زاقارت!) چیه دستت؟.؟

بندازش دور...

من واست ی خوبش رو میخرم...

ی جمله گفت ک من دیگه هیچ چی واسه گفتن نداشتم...

گفت:تا حالا

 شده

حتی

 پیامای خالی و اشتباهی 

عشقت رو هم نگه داری؟.؟

 

 

 

قاصدک و گریه ی مرد....

می خواست بگوید ک ... {شب و گریه ی مرد}


می خواست بگوید ک ...{ سکوتی از درد}


گفتند ب ما ک لال مادرزاد است


این قاصدکی ک باد با خود آورد....


 
 


البته شاید تو یادت رفته باشه

.

.

.

.

.



راستی یکی دو هفته نیستم

کامنتاتون رو برگشتم میخونم

برگردم خودم خبرتون میکنم

اگه هم نیومدم حلال کنید...


 
 
تشخیص با خودت!.!
تشخیص با خودت...

 


ادامه مطلب

 

همه چـــــــــــی خوبــــــــــــــــــه...

همه چـــــــــــی خوبــــــــــــــــــه...

 ...

فقط دلتنگم!.!

همه چی خیـــــــــــــــــــــلی خوبه

فقط

کم کم

دارم فراموش میشم...

 

 

نامردی یا فراموشکار؟.؟

نامرد یا فراموشکار؟.؟

همیشه ابرها میبارن

اما آدما عاشق ستاره ها میشن!.!

خودت گفتی ک  نامردیه اون همه اشک رو

 ب ی چشمک فروخت...

نامردی یا حرفات یادت رفته؟.؟

 

 

 

کی دروغ میگه؟.؟

یکی این وسط داره دروغ میگه!.!

 

کی دروغ میگه؟.؟

 

یا دلم دروغ میگفت ک تو هم منو ...

یا تو دروغ میگفتی ک اصلن منو ...

مگر میشود تو هم منو...

ولی تنهام بزاری؟.؟

                                             

     

 

هیچی!.!

. . .

 

{{{{{{{{{عید مبعث مبارک}}}}}}}}

.

.

.

..

 اللهم صل علی محمد(ص) وآّل محمد(ص)

و عجل فرجهم

 

 

خدا جون شکر...

 

خداجون شکر...

خدا جون شکر...

 

خیلی مم ن

 

 

 

 

هرگز هرگز !.!

 

 

من تمنا کردم که تو با من باشی

و تو گفتی هرگز هرگز

پاسخی سخت و درشت

و مرا غصه ی این هرگز کشت!.!

 

 

حافظ!.!

"""یوسف گمگشته باز آید ب کنعان غم مخور..."""

نه حافظ جان....

انگار دست بردار نیستی!.!

نه؟.؟

انگار نمیخواهی دست برداری از این همه وعده های دروغ،

از این همه امید بیجا!.!

ولی من دست بر میدارم از تو،

از دیوان شعرت...

از تفالت....

بیخیال شاخه نبات میشوم...

بیخیال میشوم...

بیخیال...

 

 

 

چسب زخم، زخم عشق !.!

 

رسوای زمانه شدم بی تو...

امروز داروخانه چی

باقی پولم را چسب زخم داد!.!

انگار او هم زخم عشق مرا احساس کرد!.!

 

 

 

نوش جونم!.!

نوش جونم!.!

نوش جونم ک همش دلتنگم،نگران من نباش....

اگه عمرم داره از کف میره،نگران من نباش....

اگه هر شب نفسم میگیره،نگران من نباش....

 

 

گاهی من پدر میشم!.

!

گاهی من هم پدر میشوم!.!

از آن پدر های عصبانی!.!

البته برای دلم...

خشمگین و عصبانی

 سرش فریاد میزنم:

"بس کن دیگر،تو دیگر بزرگ شده ای..."

اما چ گستاخ است این پسر،

انگار نه انگار ک با او بوده ام...

همچنان بیاد تو است ...

 

 

خجالت!.!

 

به سلامتی پدری

 که لباس خاکی و کثیف میپوشه

 میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،

 اما

بچه اش خجالت میکشه

به دوستاش بگه این پدرمه !.!

 

.

.

.

روز مرد مبارک...

 

 

جنهم!.!

جهنم یعنی همین:

جهنم یعنی همین روزهای زندگی من!.!

یعنی این روزها

 ک

بین من و تو

حرفهای معمولی رد و بدل میشود!.!

مثل دو آدم معمولی!.!

انگار نه انگار ک روزی....

 

 

عاشق!.!

 

 

 

خوابی ها !.!

الو !.!

نیستی ها !.!

کجایی ؟.؟

ولش کن طرف عاشق شده !.!

 

تو ک رفتی،

خیلی ها مرا با این کلمات خطاب میکنند...

راستی اینها چ در من می بینند ک میگویند:عاشق؟.؟ !.!

چ می بینند ک تو ندیدی؟.؟

 

 

 

 

سنگ تمام!.!

 

آدم هــا

بـرای هــم

سنگ تمــام مـی گذارنــد،


امــا نـه وقتــی کــه در میانشــان هســتی،


نــــــــه!.!

کی؟.؟

کجا؟.؟

آنوقت ک ترکشان کنی!.!


آنجــا کــه در میــان خـاک خوابیــدی،


"سنـــگِ تمــام" را می گذارنـد و مــی رونــد !.!


دسته گلی  که برای سر قبر من انتخاب کرده ای
 
الآن بیشتر ب آن احتیاج دارم..."

 

 

امشب،شب آرزوهاست..........

 

 

مخاطب این تصویر خیلی خیلی خاصه:

همیشه آرزو داشتم

ی روزی

ی همچین عکسی بزارم

ک مخاطب خاصش اون باشه!.!

ولی حالا ک رفت ،حداقل عکسو ک میتونم بیادش بزارم...

 

 

چنگیز مغول!.!

گفت : احوال ات چطور است ؟.؟


گفتم اش : عالی است...


مثل حال گل   !.!


حال گل در چنگ چنگیز مغول !

 

 

 

 

اول رجب...

 

امروز اول رجب،

میگن خیلی ثواب داره روزه بگیری...

خدایا روزه ی غصه هم داری؟.؟

ب خودت قسم سیر شدم!.!

غصه ی خونم عجیب بالا رفته!.!

 

 

با گریه ی من شادی؟!

اون ک میگفت با دستای دل من

 از قفس بیکسی آزاد شد

چی شد ک با گریه ی من شاد شد؟.؟

با شبنم اشک من آباد شد؟.؟

 

 

اولین پک! اولین پیک!

 

امروز برای اولین بار

ب دستش آوردم!.!

انگار فهمید غم دارم

آخه از ته دل واسم سوخت...

سیگار رو میگم!.!

 

امروز اولین پک رو زدم!.!


باور کن...


تو  ک  نباشی، اولین پیک هم نزدیک است...

 

                                      

 

 

 
تو هم رفتی...
 
 
تو هم رفتی مثه هر چی ک داشتم!.!
 
 
 
ب طرز فجیعی تلخ است این روزها...
 
ک قرار است
از تو...
برای دلم،یک انسان معمولی بسازم!.!
=
 
 
پتروس ! . !
 
 

آه پتروس !.!

کاش بودی و انگشتت را فرو می بردی

در چشمم

عجیب چکه می کند این روز ها !.!

 
 
 
خدا...

 

هیچکس نفهمید

ک

خداوند هم

تنهاییش را فریاد میزد :

" قل هو الله احد "


 
چسب زخم عشق!.!

گراهام بل ِ لعنتی عزیز !.!

تلفنی که زنگ نمی خورد

 که 

نیازی به اختراع نداشت !.!

حوصله ات سر رفته بود؟.؟

" چسب زخم عشق"

 

 اختراع می کردی ؛

می چسباندیم روی این ترک های قلب ِ صاحب مرده مان

و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی

که اختراعش نکرده ای را

نمی خوردیم !.!

ساده بگویم گراهام بل عزیـــز !.!

در حال ِ 

وحشتناک

 این روزهای من،

 تــو هم مقصری ...


برچسب‌ها: چسب, زخم, عشق, غمگین, جدید
 
جذام!.!
ﺩﺭ ﻧــﺎﻧــﻮﺍﯾـــﯽ ﻫــﻢ ﺻـــﻒ ماها،

"ﯾــﮏ ﺩﺍﻧـــﻪ ﺍی"هـــا ﺟــﺪﺍﺳـــــﺖ !.!

ﺍﺯ ﺟــذﺍﻡ ﻫــﻢ ﺑــﺪﺗــﺮ ﺍﺳــﺖ "ﺗﻨﻬﺎﯾـــــــــﯽ"!.!

[ یکشنبه پانزدهم اردیبهشت 1392 ] [ 23:14 ] [ ] [ GetBC(191); 7 نظر ]

ابلیس خوشخیال!.!

چقـدر خـوشحـال بـود شیطــان

وقتے سیب را چیـدم

گمـان مے ڪـرد فـریب داده است مـرا

نمے دانست

تـو پرسیدهـ بـودے

مـرا بیشتـر دوست دارے

یـا مـاندن در بهشـــت را... !.!

 
 
 
 
 

 مثه خوابی…مثه رویا
مثه آرامش دریا

مثه آسمون آبی
آرومی
وقتی که خوابی
مثه پروانه نجیبی
تو یه رویای عجیبی
مثه یاسای تو باغچه
مثه آینه تو تاغچه
مثه چشمه ی زلالی
انگاری خواب و خیالی.
.
.
.
بی تو من موندم و رویا

خسته از تموم دنیا
یه دل تنگ شکسته
دو تا چشم خیس خسته
روزا تب دار شبا بیدار
یه تن خسته بیمار
مثه یه مرده سر دار
از خودم از همه بیزار
له له لحظه دیدار
بینمون دیوارو دیوار

 

 

 

از یه جایـــی به بعــــد . . .

مرضِ چک کردنِ موبایلت خـــوب میشه

حتـــی یـــه وقتـــایی یادت می رهِ گوشـــی داری

دیـــگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری

یا اس ام اســی بـــی جواب بمـــونه

از یـــه جـــــایی به بعــــد . . .

... دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلــــــــوتِ خودت راه بدی
حتی اگه تنهـــــــایی کلافه ات کرده باشه
از یه جـــــایی بهِ بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه _دوســـــت دارم_
لبخنــــد میزنی و ازش فاصـــــله میگیری
از یه جــــایی به بعد . . .
هر روز دلــــت برای یه آغوش ِ امن تنـــگ میشه
اما دیگه به هیچ آغوشی فــــــکر نمی کنی
از یه جـــــایی به بعد . . .
حرفی واســــه گُفتن نداری
ساکــــت بودن رو به خیلی از حَرفا ترجــــیح میدی
و می ری تو لــــاک خودت
از یه جـــــایی به بعد . . .
از اینکه دوسِـــت داشته باشن می تَرســـی
جـــــای دوست داشـــته ِ شدن ها
توی تن و فکر و قلبت می ســـــوزه
از یه جـــــایی به بــــعد . . .
فقط یه حس داری حس ِ بی تفــــــاوتی
نـــه از دوست داشتن ها خوشـــحال میشی
و نــــه از دوست نــــداشتن ها ، ناراحـــــت
از یه جــــــایی به بعد . . .
توی هیجان انگـــــــیز ترین لحـــــظه ها هم
فقط نگــــــاه می کنی ...

خــُداحــآفــظ ایـــن آخرین دیدارهـــ
 خُـــداحافظ ازهمیـــن حالــا
مــــَن تنـــــــــهام
خُــــدآحافــظ روزآی خــُـوبـــــم
خُـــدآحــآفظ عشـــق ِ دیــــروزم
خُـــــدآحافظ ازهمین حـــالا من تنـــــهام

http://s2.picofile.com/file/7666409351/girl24.png



+شُــکـــر ..کـــه ..نیستی .. کـــه نداآارَمـِ ِـت..

 

 


 





پـــایـــان یـــک رآبـِطـــه

فقــط پـــایــآن یــک رابطِـــه نــیســت

ممکــنــه پـــایـــآن خیلـــی چیزهــا بــاشـه

پـــایــان حس ودیــد ِ مُثبــت

پـــایــان دوســت داشتــن

پــایـــان خوش بینــی

پـــایــان اعتمـــاد !!!!

نمیگم  کـه تـــو بدی . . . هرچـــی بود بـــه پـــای من

تـــو فقط  بیشــتر از این نمـــون تو لحـــظـــه های مـــن

جــــز یــه دنیا خاطره دیگــــه چی موند بـــرآی من !


روزهـــآی زندگـــــیمــــــ  باتنهــاییمـــ ، بهــتریــن لحظـــاتمــــ،، دآرآیـــی هــآی من :)

Hotpinklip9b12





 
 



تو زندگـــيـﮧ  همـــ ـﮧ ـے  مــاها  يـﮧ  دلخوشـے هايـے  هســ ـت !!

مَثلن  בلخوشيــــﮧ ِ  مــَלּ  ؛  لبخنــב ِ   ماבرم ؛ پـבرم ،


هـבفـُــونـــو  آهـــنگام ،


ق
ــבم زدלּ تـــو  خيابوناـے  باروלּ  خورבه ،


اينكـــﮧ يه آينـבه ـے خوب واسـﮧ خـــوבم بســـازم ،

 

چايـــي 
בارچيـــن  و بســتني  خوردלּ ...

... اينـــا  همـﮧ  בلـــخوشي  هاـے  منـﮧ  ،


 هم
ـﮧ  ـے בاشتـــه هام ،

با   اينـــا زندگـــي   ميكنم ،



 هر  چـــِقَد  ك
ـﮧ  چِــرت باشه ،

تو هم كلـے  از اينا  ב
اري ، بهشُــون  خوب  فكــر  كن ...

هميشـﮧ  كه  نبايد  غصه ـے نــבاشـــتـﮧ  هامونو  بخوريم  ،


بهتـــره ي
ـﮧ بار واسـﮧ هميشـــﮧ بـا  ב
اشــته هامون  زنـــدگي كنـــيم ... ♥






مـَ هسـآن نوشــت : سـ ــآل نـُـو ،شُـ ـروعی دوبــ آره ،بــآلَحـ ظـِـه هـآی جَدید :)

یــ ک خَط خَطـ ـی :مهــلــآ این جُمـ ـلــ ه ی آخَـ ـُرو مخصوص وآسِــه تـونوشتمــ :)

یــ ک حِـ ـس : خُـ ـوشحـ ـآلمـ ، ازلحظـ ـه لحـ ـظه تنهـآییم لِذت میبرَمــ :)

 یـ ک فریـ ـآدهـ : سَــلــآمــــ تنهـــآیــــــــی :)

یـ ک بَرچَسـ ب : زندگـ ـیمــ ، بــآز خُـودَم از نُـــو میســآزمــت :)

 



+ خـــآص تَـــریـــלּ مُــخـــآطب ِ زندگـ ــی ات

+ مُتــفــآوت تــَـریـלּ شَخــص ِ زندگــ ــی ات

+ בروغـ ــی بیــش نیســت

+ בروغــ ـی بـ ــآ نـــآم ِ  בوســت دآشتــלּ

+ کـ ـ ـــ یــک روز בر عیــن نــابــآور ے .. دنیـ ـآ ایــن جمـــلــ ـــ رآ با صــבآے بلند

+ בرگــوش هــ ـآیــت فریــآده می کــنـב


گالری ایکن های لیدی الیناآیکُن های اِمیلیآیکُن های اِمیلیelina-icon


 
 


ღ برایم بخند ღ دوستت دارم ღ

 
برایم بخند
برایم که می خندی ...
چشم هایت که هیچ ، آسمان هم زیبا می شود !
 

 
 
 
✔ دوستت دارم هدیه ایست که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد ...
✔ قیمتی دارد که هرکسی توان پرداختش را ندارد ...
✔ جمله ایست که هر کس لیاقتش را ندارد ...
✔ این جمله برای توست که لایق شنیدنش هستی ...
 
دوستت دارم
 

    ❤ با ارزشترین چیز دنیا ❤

 
 
من رابطه هایی را دوست دارم که دو طرفه اند…
هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش…
هر دو خطر می کنند…
هر دو وقت می گذارند…
هزینه می کنند…
هر دو برای یک لحظه بیشتر، در کنار هم بودن ...
با زمان هم میجنگند…
من عاشق رابطه های دو طرفه ام ♥
رابطه هایی که برای هر دو طرف ، با ارزشترین چیز دنیاست.
بـــــــرای هــــر دو … ♥ ♥
 
 
شب مهتاب
 
شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه

دیگه عادت شده با بغض واسۀ تو می نویسه


کاش می فهمیدی که قلبم خونۀ آرزوهات بود

یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود


آسمون و ماه نُقْرَش با یه عالمه ستاره

شاهدن که این بریدن دیگه برگشتی نداره


رفتی بی اونکه بدونی دل من مال خودت بود

حال بغضای شبونم به خدا حال خودت بود


سهم چشمای تو بودن توی دنیا هر چی داشتم

واسۀ خاطر نازت جونمو گرو گذاشتم

یه دروغ ساده اما قصۀ ما رو بهم زد

سرنوشتمونو آخر با جدا شدن رقم زد


تو پشیمون شدی و من حالا صندوقچۀ دردم

سخته اما باورش کن من دیگه بر نمی گردم


اما یادت باشه حرفا مث گوله های برفن

خیلیا قربونی یای بی گناه دو تا حرفن


تو ترانه های شرجیم می درخشی تو همیشه

اما من هر کاری کردم که ببخشمت نمیشه
 

 
 
 
 نقطه ی پایان
 
تو رو کجا گمِت کردم بگو کجای این قصه
که حتی جوهر شعرم همینو از تو می پرسه
 
که چی شد اون همه رویا همون قصری که می ساختیم
دارم حس می کنم شاید ، من و تو عشقو نشناختیم
 
میون قلبای امروزی ما ، نمی دونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست
 
به لطف و حرمت خاطره هامون نگو همیشه یاد من می مونی
که نه من مثل اون روزای دورم نه تو دیگه برای من همونی
 
بذار جز این سکوت سرد لبهات برام چیزی به یادگار نمونه
بذار تا نقطه ی پایان این عشق مثه اشکی بشینه روی گونه
 
تحمل می کنم غیبت ماهو ، می دونم نیمه ی همدیگه هستیم
نشد پیدا بشیم تو متن قصه به رسم عاشقی دردو شکستیم
 
میون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست
 

 
 
 
ساده
راحت و بی دردسر کنار تو
با منی و من در اختیار تو
 
با همین توی تموم لحظه ها
خوابای خوب دیده دنیا واسه ما
 
واسم آهنگ ملایم می ذاری
زیر لب بهم میگی دوسم داری
 
وقت شام شمعا رو روشن می کنی
پیرهنی که دوست دارم تن می کنی
 
توی آغوشی که تسلیم منه
حس تند نفساتو دوست دارم
سر گذاشتم روی بالش و فقط
به هوای تو و با تو دوست دارم
 
من ازت چیز زیادی نمی خوام
خیلی ساده با دلت کنار میام
 
مثل آسمون اون ستاره هاش
به تو وابسته شدم یواش یواش
 
وقتی هرکسی باهات حرف می زنه
باز نگاهت زیر چشمی به منه
 
تورو بیشتر از همیشه دوست دارم
تورو تا اونجا که میشه دوست دارم
 
توی آغوشی که تسلیم منه
حس تند نفساتو دوست دارم
سر گذاشتم روی بالش و فقط
به هوای تو و با تو دوست دارم
 
من ازت چیز زیادی نمی خوام
خیلی ساده با دلت کنار میام
 
مثل آسمون اون ستاره هاش
به تو وابسته شدم یواش یواش
 
من ازت چیز زیادی نمی خوام
خیلی ساده با دلت کنار میام
 
مثل آسمون اون ستاره هاش
به تو وابسته شدم خیلی زیاد
یواش یواش
 

 
 
حس
 
تو چه باشی چه نباشی
پیشم بمونی یا جدا شی

من واست عوض نمیشم
من واست عوض نمیشم

تو برام یه حس خوبی
که مثل ِ نفس میمونه

قدر این حس قشنگو
بگو جز من کی میدونه

نمیتونم نمیتونم
نگران تو نباشم
چجوری بگو چجوری
تا ابد مال تو باشم


نمیتونم نمیتونم
نگران تو نباشم

چجوری بگو چجوری
تا ابد مال تو باشم


دستاتو میگیرم تو بگی بمیر می میرم
برای زندگی باتو عاشق سر به زیرم


نمیتونم نمیتونم
نگران تو نباشم

چجوری بگو چجوری
تا ابد مال تو باشم


نمیتونم نمیتونم
نگران تو نباشم

چجوری بگو چجوری
تا ابد مال تو باشم

 
+ ادامه مطلب
 

ادامه مطلب
   

 
فرشته ی بی بالم
برای پرواز تو آسمون آغوشت دلتنگترین مرغ عشقم تو حصار دوری !!
و
خیس ِ بارون ِ تنهایی ...
بی آشیون ، دنبال ِ سایه بون ِ چشمات هستم !!
و حریم آغوشت مقصد نهایی رویا های منه!
 

  ♥یک خلوت عاشقانه♥

 
اگربجای هردعایی که کردم یک قدم برمیداشتم الان درکنار خدا بودم..!
 
 
خدارا دوست بداریم
حداقل اینگونه اگر روزی مردیم به کسی خواهیم رسید که روزگاری دوستش داشتیم !!
 
 
    ♥ اس ا م اس عاشقانه ♥  

 
یادت باشه
من خاطرت رو می خوام …
نه خاطره ات رو ….
 
 
حقارت واژه ها را وقتی دیدم که نتونستن مهربونیت رو توصیف کنند
به اندازه تمام خوبی های دنیا دوستت دارم .
 
 
تــفــاوتـــے نــבارב
خــواب بــاشــم یــا بــیــבار
زیــبــاتــریــטּ تــصــویـــر پــیــش چــشــمـــانــم
هــمــیــشـــہ
تــویــــے ♥
 
 
رویا هایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند
اما همیشه شیرین اند
مثل رویــــای داشتن تـــــــو . . .
 
 
کاش میدانستی
نه فرصتی دارم برای فراموش کردنت و نه جراتی برای دوست نداشتنت
مهم نیست
می بینی چقدر بی عرضه ام مخاطب خاصم !!
 
 
تـــــو
زنـدگـی مـیـکـنـی
پـیـر مـیـشـوی
تـمـام مـیـشـوی ...
 
مـــــن
عـاشـقـت مـیـشـوم
عـاشـقـت مـیـمـانـم
عـاشـقـت مـیـمـانـم ...!
 
 
مثل یک روحی؛ رها از بند زندان و تنی
دور هم باشی اگر از من٬ همیشه با منی
تو همیشه بی خبر مهمان بغضم میشوی
بی هوا از چشم های خسته ام سر می زنی
 
 
در روزهایی که دلم شکسته است یادحرفهای پدرژپتو به پینوکیو میافتم که می گفت:
پینوکیو !چوبی بمان.
آدم ها سنگی
اند.
دنیایشان قشنگ نیست.
 
 
ستاره ها وقتی میشکنند
میشن شهاب
اما دلی که میشکنه
میشه یه سوال بی جواب
 
 
خسته ام… از تـــــو نوشتن…!
کمی از خود می نویسم
این “منم” که،
دوستت دارم…!
 
 
مرد عاشقـ
مردیهـ کهـ زنـ مورد علاقشو تو باسـ عروسیـ تصور کنهـ نه لختـ
 
 
ذهنـــم فلـــــج میشود… وقتــــــی میخــوانمــت و تــــــو نمیگویی جانــــــم ؟
 
 
نیستی … و من پُرم از لحظاتی که مملو از توست
 
 
تنهایی خیلی خوبه.. اما دو نفره اش..!
 
 
مردای واقعی؛ زیباترین دختر دنیا رو دوست ندارن
اونا دختری رو دوست دارند که بتونه دنیاشون رو به زیباترین شکل بسازه . .
 
 
 قابل توجه خانوما
مرد اونه که قلبتو شارژ کنه
نه سیم کارتتو !!!!!!!!!!
 
 
اسمتو رو سیگار نوشتم
برای اولین بار کشیدم
تا بسوزی و فراموشت کنم
اما نمی دونستم با هر پوک
ذره ذره میری تو نفسم و
می شی همه چیزم
 
 
عشق چیست ؟
 
 
به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.   به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.   به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.   به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.   به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.   و به انسان گفتم عشق چیست؟    اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!  
 

 
دوستون دارم
 
 
 
برای تو می نویسم...

برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...

برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...

برای تويی كه احسا سم از آن وجود نازنين توست ...

برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...

برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...

برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...

برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...

برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...

... تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است برای

برای تويی كه قلبت پـا ك است ...

برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...
       
چرا رفتی؟؟؟؟؟
 
 
 
خدایا...........
 
 
خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم
مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...اون نمي دونه که با دل من چه کرده...نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده
هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام
روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود ...آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم و او شد اولين عشقم در زندگي
بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي
واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگي
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد....خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..
چگونه بگويم بدون او مي ميرم....او رفته و در باورم نيست نبودنش...
خود خوب مي دانم او مرا کودکي فرض کرد که نمي داند عشق چيست و براي عاشقي حرمتي قائل نمي باشد
مرا به بازي گرفت يا شايد....نمي دانم.....دگر هيچ نمي داني.. اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه
   
بیا
 
 
بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی
چرا رفتی از کنارم؟
تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت
با چند خاطره ماندم
برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
صدای خنده هایت تنگ شده
با آمدنت من را دوباره زنده کن
واحساس را دوباره در وجودم شعله ور کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسم

 
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی
چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟
چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟
چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟
چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟
ای تنهاترین ستاره زندگی من
پشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانم
تا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی

       
 

زندگی زیباست
 
زندگی زیباست ، اگر روح آزاد عشق و محبت اسیر زندان فراموشی دل نگردد و خزان یأس گلبوته های امید بهار جان را در وسعت انتظار زرد خویش ، مدفون نسازد زندگی زیباست اگر عقده های زخمی بزرگ ، طپش زیستن را از قلب کوچک کبوترها نرباید و در ذهن شلوغ بیشه زار اندیشه ، مرگ نیلوفرهای وحشی نروید زندگی زیباست اگر لب خوفناک تیرها ، خون بیدهای مجنون را در جام سبز لیلای چمن نریزد و دست بی خبر طوفان ، گل خواب را در صدف آبی باغ پرپر نکند زندگی زیباست اگر کنار جویباران نیم خفته ، غزالهای خسته دشت از آغوش وهم و هراس بگریزند و در بال رویاهای شیرین به آن سوی حصارهای شب سفر کنند زندگی زیباست اگر خرمن هستی جنگل در خشم آتشین تندر نسوزد و خاکستر سیاه مرگ تن پوش درختان بی پناه و محزون نگردد زندگی زیباست اگر پری مهربان قصه ها از بستر خاطره ها برخیزد و در معصومیت و صداقت ناب کودکان همواره زنده بماند زندگی زیباست اگر هوای نگاه تو از آه سینه سوز خاکهای افسرده بارانی شود و مسیح دستانت در کالبد دستهای مرده بذر حیات و رویش بپاشد زندگی زیباست اگر من و تو در کشتزار قلبمان گلی بکاریم که هیچ کس را یارای چیدن آن نباشد و هیچ اشکی جز اشک شبانه عشق رخسار زیبایش را نشوید زندگی زیباست حتی برای تو که هم آغوش رنج و حرمانی و آفتاب شادی رابه خنجر زهر آلود شب غم سپرده ای آری زندگی برای تو نیز زیباست زیرا روزی مهمانی عزیز در خانه دلت را خواهد زد و با حضورش زندگی را از نو به تو تقدیم خواهد کرد مهمانی که عشق نام دارد
 
به سلامتی عزیزان
 
  ღ♥ღ
به سلامتی درخت!
نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.

 ღ ღ♥

به سلامتی دیوار!
نه به خاطرِ بلندیش، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم روخالی نمی‌کنه.
ღ ღ♥

به سلامتی دریا!
نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.
 ღ♥ღ

به سلامتی سایه!
که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.
 ღ♥ღ
به سلامتی پرچم ایران!

که سه‌رنگه، تخم‌مرغ! که دورنگه، رفیق! که یه‌رنگه.


ღ♥ღ

به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون دارن و نمی‌دونیم.

ღ♥ღ

به سلامتی نهنگ!
که گنده‌لات دریاست.


ღ♥ღ

به سلامتی زنجیر!
نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستس.


ღ♥ღ
به سلامتی خیار!
نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
ღ♥ღ

به سلامتی شلغم!
نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.


ღ♥ღ

به سلامتی کرم خاکی!
نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکی‌بودنش


ღ♥ღ

به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا !


ღ♥ღ

به سلامتی برف!
که هم روش سفیده هم توش.


ღ♥ღ

به سلامتی رودخونه!
که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.


ღ♥ღ

به سلامتی گاو!
که نمی‌گه من، می‌گه ما.


ღ♥ღ

به سلامتی دریا!
که ماهی گندیده‌هاشو دور نمی‌ریزه.


ღ♥ღ

به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو می‌گیره دورش.

ღ♥ღ

به سلامتی بیل!
که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.


ღ♥ღ

به سلامتی دریا!
که قربونیاشو پس می‌آره.


ღ♥ღ

به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!
که یه ‌تنه یه اتوبان رو حریفه.


ღ♥ღ


به سلامتی عقرب!
که به خواری تن نمی‌ده.

(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش می‌ره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش می‌کُشه که کسی ناله‌هاشو نشنوه)



ღ♥ღ

به سلامتی سرنوشت!
که نمی‌شه اونو از "سر" نوشت.


ღ♥ღ
به سلامتی سیم خاردار!
که پشت و رو نداره.
 
الهی
 
مناجات
 
 

الهی:
دلی ده که طاعت افزاید
طاعتی ده که به بهشت رهنمون آید
 علمی ده که در او آتش هوا نبود

عملی ده که در او آب ریا نبود
 دیده ای ده که غر ربوبیت تو بیند
 دلی ده که ذل عبودیت تو گزیند
 نفسی ده که حلقه بندگی تو در گوش کند
 جانی ده که ز هر حکمت را به طبع نوش کند.
             
برام دعا کن عشق من
   
برام دعا كن عشق من، همين روزا بميرم ...


آخه دارم از رفتن بدجوري گُر ميگيرم ...

دعا كنم كه اين نفس،تموم شه تا سپيده ...

كسي نفهمه عاشقت، چي تا سحر كشيده ...

اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

اگه يروز برگشتي و گفتن فلاني مرده ...

بدون كه زير خاك سرد حس نگاتو برده

گريه نكن براي من قسمت ما همينه ...

دستامو محكمتر بگير لحظه ي آخرينه ...


اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

برام دعا كن عـــــــــشــــــــــق من ...
       

چشمان‌ات راز ِ آتش است.

و عشق‌ات پيروزي‌ي ِ آدمي‌ست
هنگامي که به جنگ ِ تقدير مي‌شتابد.

و آغوش‌ات
اندک جائي براي ِ زيستن
اندک جائي براي ِ مردن


و گريز ِ از شهر

 
 
که با هزار انگشت

 
 
به‌وقاحت

پاکي‌ي ِ آسمان را متهم مي‌کند.

کوه با نخستين سنگ‌ها آغاز مي‌شود
و انسان با نخستين درد.

در من زنداني‌ي ِ ستم‌گري بود
که به آواز ِ زنجيرش خو نمي‌کرد ــ
من با نخستين نگاه ِ تو آغاز شدم.
 
به خاطر هیچی زندگی نمیکنم !!!!!!!!!!!!!!
 
 


 
پرسيد:
 به خاطر كي زنده هستي؟ با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم
"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هيچ كس. پرسيد پس به خاطر چه زنده
 هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو" با يك بغض غمگين گفتم به
خاطر هيچ چيز. ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليكه اشك
 تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده
 است.
       
دوست داشتن واقعی
 
 

اگر می توانستم مجازاتت کنم
از تو می خواستم......
به اندازه ای که تو رو دوست دارم
مرا دوست داشته باشی        
سوختن
 
 
 
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
                                      بيچاره از اين عشق سوختن آموخت
فرق منو پروانه در اينست
                               پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت
      
     
سوختم
 
 
 
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
                                      بيچاره از اين عشق سوختن آموخت
فرق منو پروانه در اينست
                               پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت
      
     
نمی بخشمت اما ...
 
 
  .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسی كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي    
     
راه بی پایان
 
           
زيبايي ام را پاياني نيست

وقتي كه در چشمان تو به خواب مي روم
و  هراس كودكانه ام را از پای در می آورم
 
در عطري كه از تو بر سينه دارم

چه بي پروا دوستت دارم

و چه بي نشان تو را گم مي كنم

وقتي كه دروغ مي گويم
 
دختری که در چشمهای من،تو را جستجو می کند
 
 دروغ است
 
این جا فقط پسری است که هر روز از تو می پرسد!


 
اسکله
   

 
 
اسکله ی ناز چشات      
کاری دارم 
                                         یه قایقم
تو ساعته یه ربع به عشق
  عقربه ی دقایقم    
گرمی دستای تو رو
                                                  به صدتا دنیا نمی دم                                          
هر وقت که یارم تو بودی
                                                         بی کسیو نفهمیدم                                   
تو بند دل
                                                               سلول عشق
                                       حبس نگاتو می کشم                  
 ولی بازم رو میله ها ش      
                                                                        عکس چشاتو می کشم
آی قصه ی بی سر و ته
                                                                             شعر بدون قافیه            
برای مرگ این پسر
                                                                                       نبودن تو کافیه
              
 
عشق و دوست داشتن
 
 
 
عشق نيروي است در عاشق كه او را

به طرف معشوق مي كشاند

 و دوست داشتن جاذبه اي است در دوست

كه دوست را به طرف دوست مي برد.........

عشق غذا خوردن يك حريص است......

دوست داشتن در سرزميني بيگانه

  يافتني است...... عشق جنون چيزي

 جر خرابي و پريشاني نيست ... اما

دوست داشتن در اوج معراج از سرحد

          عقل فراتر مي رود به قله بلند افتخار......

       
دوستت دارم . شاید تکراری باشه اما ارزش نوشتن دوباره داشت
 
 
 

گویند شقایق ها نمی میرند ، تا
 
مرگ شقایق ها دوستت دارم
 
خلوتم را نشکن
 
 
 
خلوتم را نشكن .
تقدیم به تمام عاشقان


خلوتم را نشكن

شايد اين خلوت من كوچ كند

به شب پروانه

به صداي نفس شهنامه

به طلوع اخرين افسانه

و غروبي كه در ان

نقش ديوانگي يك عاشق

بر سر ديواري پيدا شد.

خلوتم را نشكن

خلوتم بس دور است

ز هواي دل معشوق سهند

خلوتم راه درازي ست ميان من و تو

خلوتم مرواريد است به دست صياد

خلوتم تير وكماني ست به دست سحر

خلوتم راه رسيدن به خداست

خلوتم را نشكن
 

 
 
 
عشق واقعی اینجوری بایدباشه
 
 
عشق خاطره ای است که زمان را توان نابودی آن نیست.
نوایی است روح پرور. شاد و خوش آهنگ. نوایی که ترنم آن
به گوش نمی رسد.
 
  عاشق تنها     حقیقت دارد که تو می‌توانی با دست‌های من
     سه تار قلم مو را بنوازی و نُت‌های رنگ پریده را  فیروزه‌ای کنی
    ( باید بسیار زیسته باشی که این همه از آسمان آکنده‌ای)

    حقیقت دارد که من می توانم با شعر های تو
    با باران مشاعره کنم .. و بند نیایم
    ( باید بسیار گریسته باشم که این همه در واژه های تو غوطه‌ورم‌)

   تا من بنفشه ها را  میان شب های زمستان قسمت کنم ،
   تو یک خوشه انگور به صدایت  تعارف کن
   خطی از شعرهایت را که بخوانی ،سال ، تحویل می شود
   (حقیقت دارد که در حضور تو بودن .. همیشه از نبودن زیبا تر است  
     
 
 
عشق
به کسي عشق بورز که لايق عشق

 
باشد

 
نه تشنه ي عشق
 
چون تشنه روزي سيراب مي شود.

     
     

 
 
 
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
 
 

عشق اگر با تو بیاید به پرستار

شب هجران نکند قصد دل آزاری من

روزگاری که جنون رونق بازارم بود

تو نبودی که بیایی به خریداری من

برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان

باغبان نیز نیامد پی دلداری من....

وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
 
 

پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو

 هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو

 از خستگی روز همین خواب پر از راز

 کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو

 دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم

 من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو

 پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم

 ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو

 آزادگی و شیفتگی مرز ندارد

 حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو

 یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟

 دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو

 وقتی همه جا از غزل من سخنی هست

 یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو

 پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟

 تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟

 

 

تفهیم اتهام
 
 

درین محاکمه تفهیم اتهام ام کن

سپس به بوسه ی کارآمدی تمام ام کن

اگرچه تیغ زمانه نکرد آرام ام،

تو با سیاست ابروی خویش رام ام کن

به اشتیاق تو جمعیتی ست در دل من

بگیر تنگ در آغوش و قتل عام ام کن

شهید نیستم اما تو کوچه ی خود را

به پاس این همه سرگشتگی به نام ام کن

شراب کهنه چرا؟ خون تازه آوردم...

اگر که باب دلت نیستم حرام ام کن

لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم

تو مرحمت کن و با بوسه ای تمام ام کن

 

 

در چاله عجب نیست اگر کور افتاد
 
 

دل، ماهی خسته‌ای که در تور افتاد

در چاله عجب نیست اگر کور افتاد

 از عشق چه خیر غیر ناکامی دید؟

بر چاک چه جز وصله‌ی ناجور افتاد؟

 از اصل خودش دور شد و بالا رفت

این بود که فواره‌ی مغرور افتاد

 بسیار به غیر او دلم شد نزدیک

تا از غم عشق او کمی دور افتاد

 بسیار به صخره‌ها سرش را دریا

کوبید بیفتد از سرش شور، افتاد؟

 من با غم او از خود او دوست‌ترم

او با غم من از خود من دور افتاد!

 با اینهمه راضی‌ست نشابوری که

از چنگ مغول به چنگ تیمور افتاد

 

 

شب های بی رحم رفتن تو...
 
 
 
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله و دوری عشق

و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست

مست شد...

خواست که ساغر شکند!
عهد شکست...
فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند، مست...

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو،

ای سکوت ای مادر فریادها

گم شدم در این هیاهو گم شدم،

تو کجایی تا بگیری داد من؟

گر سکوت خویش را می‌داشتم،

زندگی پر بود از فریاد من!

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
 
 

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست 

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست 

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست 

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست 

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد

پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست

هرجا که دلت میخواهد برو…
 
 
 
 
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
 هرجا که دلت میخواهد برو…
 فقط آرزو میکنم
 وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
 و اما من…
 بر نمیگردم که هیچ!
 عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
 که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!

قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند
 
 
 

بعد از اين بگذار قلب بي‌قراري بشكند
گل نمي‌رويد، چه غم گر شاخساري بشكند

بايد اين آيينه را برق نگاهي مي‌شكست
پيش از آن ساعت كه از بار غباري بشكند

گر بخواهم گل برويد بعد از اين از سينه‌ام
صبر بايد كرد تا سنگ مزاري بشكند

شانه‌هايم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
تخته‌سنگي زير پاي آبشاري بشكند

كاروان غنچه‌هاي سرخ، روزي مي‌رسد
قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند

 

 

 

 

ماتم
 
 
 
ســـوم 
هفتــــم 
چهلـــم 
ســـــال . . .
چنـــد ســــال دیگــــر
بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟

برای تو...
 
 

بیهوده انتظار تو را دارم

دانم دگر تو بازنخواهی گشت

هر چند

 اینجا بهشت شاد خدایان است

بی تو برای من

این سرزمین غم زده زندان است

خانه ات زيباست
 
 
 

خانه ات زيباست

نقش هايت همه سحرانگيز است

پرده هايت همه از جنس حرير

خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست

جاي ماندن هم نيست

بايد از كوچه گذشت

به خيابان پيوست

و  تكاپوي كنان

عشق را  بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد

عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست

*****

تن تماميت زيبايي پيراهن نيست

مهرباني با تن، مثل يك جامه بهم نزديكند

و اگر ميخواهيم روزهامان

همه با شبهامان

طرحي از عاطفه با هم ريزند

گاهگاهي بايد

به سر سفرهء دل بنشينيم

قرص ناني بخوريم

از سر سفرهء عشق

گامهامان بايد

همهء فاصله ها را امروز

كوتاه كنند

و سر انگشت تفاهم هر روز

نقب در نقب دري بگشايد

دري از عشق به باغ گل سرخ

"و بينديشيم بر واژهء "دوستت دارم

 

 

شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی  من دلبر بارانی من۰۰۰۰۰

از برای روز میلادم
 
 
 
روزگار بر خلاف آرزوهایم...

سال ها تکراری تر از همیشه

و لحظه هایی که

که می گذرد

اما به سختی

بهار پائیز گونه ام مبارک

 

گفته بودم دوستت دارم؟
 
 
 
دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد
زلالی چشم هات
بی پایانی آسمان
مهربانی دست هات
...
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان.
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم.
گفته بودم دوستت دارم؟
 
 
 
 
 
 
می دانی؟
 
یک وقت هایی باید

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است
 
و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

... ... باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بگـذار تـا فرو بـروم تــــوی منــجلاب
 
 
 
عـاصی شدم ، بریـده ام از اینهمه عـذاب

از گـریـه هـای هـرشبـه ام روی رختـخواب

ده سال مـی شود کـه بـرایـم غـریبـه ای

ده سال مـی شود کـه خـرابـم...فقـط خـراب

شایـد تـو هـم شبیـه دلـم درد می کشی

شاید تـو هـم همیشـه خـودت را زدی بـه خـواب

از مـن چـه دیـده ای کـه رهـایـم نمی کنـی؟

جـز بیقـراری و غـم و انـدوه و اعتصـاب؟

جــز فکـرهـای منفـی و تصمیـم هـای بـد

جـز قـرصهـای صـورتـی ضـد اضطـراب؟

اصـلا تـو بـهترین بشـری!!مـن بـدم بـدم!

بگـذار تـا فرو بـروم تــــوی منــجلاب
احتمال
 
 
از خانه که می آیی
 یک دست مال سفید
پاکتی سیگار
گزیده شعر فروغ
 و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است ....
بچه که بودم

از جریمه های نانوشته که بگذریم

سلمانی و ساعت و سیب

سکه و سلام و سکوت

و سبزی صدای بهار

هفت سین سفره ی من بود

بچه که بودم

دلم برای آن کلاغ پیر می سوخت

که آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید

بچه که بودم

تنها ترس ساده ام این بود

که سه شنبه شب آخر سال

باران بیاید

بچه که بودم

آسمان آرزو آبی

و کوچه ی کوتاهمان

پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود

 

 

باید که لهجه کهنم را عوض کنم
این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم

یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب
شمع قدیم سوختنم را عوض کنم

هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم

بردار شعر های مرا مرهمی بیار
بگذار وصله های تنم را عوض کنم

بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم

من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم


خدایا...!

اندكی نفهمی عطا كن،كه راحت زندگی كنیم!

مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم...! 

من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم
تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم
با یادگاری از تبر، از سمت جنگ آمدی گفتم
چه آمد بر سرت؟ گفتی که مَحرم نیستم
مجذوب پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست
حالا قضاوت کن خودت، من بی‌گناهم! نیستم
با یک تلنگر می‌شود، از هم فروپاشی مرا
نگذار سر بر شانه‌ام، آن‌قدر محکم نیستم
خواندی غزل‌های مرا، گفتی که خیلی عاشقم
اما نمی‌دانم خودم، هم عاشقم هم نیستم
منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم
تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده

ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد
به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده

نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او
 
 
 
شب و روزم گذشت به هزار آرزو
نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او

نه سلامم سلام، نه قیامم قیام
نه نمازم نماز، نه وضویم وضو

دل اگر نشکند به چه ارزد نماز
نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو

نه به جانم شرر، نه به حالم نظر
نه یکی حسب‌حال، نه یکی گفت‌وگو

نه به خود آمدم، نه ز خود می‌روم
نه شدم سربلند، نه شدم سرفرو

همه جا زمزمه است، همه جا همهمه است
همه جا «لاشریک... »،  همه جا  «وحده... »

نبرد غیر اشک، دل ما را به راه
نکند غیر آه، دل ما را رفو

نشوی تا حزین هله با مِی نشین
هله سر کن غزل، هله تر کن گلو

به سر آمد اجل، نسرودم غزل
همه‌اش هوی و های، همه‌اش های و هو

هله امشب ببر به حبیبم خبر
که غمش مال من، که دلم  مال او

هله از جانِ جان، چه نوشتی؟ بخوان !
هله گوش گران! چه شنیدی؟ بگو !

بِبَریدم به دوش، به کوی می‌فروش
که شرابم شراب، که سبویم سبو

 

 

بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟
 
 
 
بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟

باز تکرار به بار آمده، می بینی که؟


سبزی سجده ی ما را به لبی سرخ فروخت

عقل با عشق کنار آمده، می بینی که؟


آن که عمری به کمین بود، به دام افتاده

چشم آهو به شکار آمده، می بینی که؟


حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد

گل سرخی به مزار آمده، می بینی که؟


غنچه ای مژده ی پژمردن خود را آورد

بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟
حسرت
 
 
اما تو بگو «دوستي» ما به چه قيمت؟

امروز به اين قيمت، فردا به چه قيمت؟


ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ

این حسرت دریاست تماشا به چه قيمت


يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل

گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت


از مضحكه دشمن تا سرزنش دوست

تاوان تو را مي‌دهم اما به چه قيمت


مقصود اگر از ديدن دنيا فقط اين بود

ديديم، ولي ديدن دنيا به چه قيمت

ف. نظری

...
سال تحویل شد و من

تمام دلتنگی هایم رابه جای تو

در آغوش می کشم...

و چقدر جایت در میان بازوانم خالیست...

 

 

دوست داشتن،

صدای چرخاندن کلید است در قفل.

عشق،

باز نشدن آن.

کاری که ما بلدیم اما...

باز کردن در است

با لگد...

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...

 
 
 







 


شعبان شد وپیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقیه الله آمد

با جلوه سجاد وابولفضل وحسن

یک ماه وسه خورشید در این ماه آمد

میلاد نور مبارک    
معنی گل ها.....    

گل شقایق :زندگیم فقط به خاطر عشق توست .


گل بنفشه :همیشه به یاد من باش .


گل اطلسی :نمی دانم مرا دوست داری یا نه .


گل محمدی :تو را از صمیم قلب دوست دارم .


گل شب بو :در شب مهتاب رویت را می بوسم .


گل همیشه بهار :محبت تو برای همیشه در قلب من رخته کرده .


گل داوودی :از صدای دل پذیر تو لذت می برم .


گل اشرفی :هد یه ام را بپذیر .


گل اقاقیا سفید :عشق پاک ؛نتیجه ی ازدواج وخوشیختی است .


گل میمون :یک بوسه می خواهم نه بیشتر .


گل یخ :از دوستی ومحبت تو نا امیدم.


گل تاج خروس :از دوریت سر گردان شده ام .


گل لادن:گاهی از من یاد کن .


گل سفید:می سوزم ومی سازم .


گل مینا :بی وفا به دلداه ی خود رهم نکردی ؟


گل کامیلیا :فدا کاری در راه عشق خوشبختی می اورد .


گل زرد :از تو بیزارم .


گل نسترن :شهرت را به دوستی ومحبت رحجان دادی .


گل ساعتی :تا واپسین دم زندگی خوشبختی تو را میخواهم .


گل پژمرده :افسوس که بهای عشقت را ناچیز پنداشتی .


گل مریم :به پاک دامنی تو درود می فرستم .


گل کوکب :چرا بیهوده قلبش را افسوده ساختی .


گل رازقی :شفا وبهبودی تو را آرزو مندم .


گل سرخ :عشق آتشین مرا بپذیر .


غنچه گل :برای نخستین بار قلبم به خاطر تو لرزید .


گل میخک :قلبم را به تو تقدیم میکنم .
                                
                      این به عنوان فال هم استفاده میشه







 
 
 
                                                     نپرس چرا سیگار میکشی 



                        بپرس چی میکشی که اینقدر سیگار میکشی !!!!








می گویند مرگ حق است


خدا حقم را می خواهم


                                                  


می خواستم زندگی کنم ؛راهم را بستند


ستایش کردم؛ گفتند خرافات است 


عاشق شدم؛گفتند دروغ است


گریستم ؛گفتند بهانه است


خندیدم ؛گفتند دیوانه است


دنیا  را نگه دارید ؛می خواهم پیاده شوم .....!!!


                                                      



دلم را تهدید کرده ای

که اگر یکبار دیگر بهانه ات را بگیرد

میدهم

دوباره

بسوزانیش

 





عشق

بعضی ها رو نباید بالا برد

باید بالا آورد !



ترکت میکنم !تا هر سه راحت بشیم !

من ؛تو؛رقیبم .....!

من از قید تو ؛او از قید من ؛وتو از قید خیانت



بودم .....!

دیدم با دیگری شادی

رفتم .....!



به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی

که نامردان خجل گشتند بس که تو نامردی



مقصر خود ما هستیم .......!

عشق ومحبت را به کسانی ارزانی میداریم

که جز آب وعلف روزانه ؛نه می فهمند ونه می خواهند .....



 


آنقدر مرا از رفتن نترسان 


قرار نیست تا ابد با هم بمانیم


روزی همه رفتنی اند


ماندن به پای کسی معرفت میخواد نه بهانه


بلند می گویم :رفتی به دررررررررک لیاقت ماندن نداشتی !!!





شک نکن ....!


آینده ای خواهم ساخت که.....


گذشته ام جلویش زانو بزند ......!!


قرار نیست من هم دل کسی دیگری را بسوزانم .....!!!


برعکس کسی که وارد زندگیم می شود ....


آنقدر خوشبخت میکنم که ....


به هر روزی که جای او باشی به خودت لعنت بفرستی ...


                                              
حال من دیدن دارد


وقتی کسی حال تو را از من می پرسد



                                                                       




   
   
تقدیم به همه ی بی وفا ها..........  
     


گفت بازی برد وباخت دارد !!!


یادش رفته بود که من.....


من بازی نکردم .....


من باهاش زندگی کردم ....

   


هی لعنتی ....


اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ....


شاید عاشقت بودم روزی .....!


ولی ببین بدون تو


هم زنده ام ؛


هم زندگی میکنم ....


فقط گاهی در این میان ؛یادت.....


زهر میکند به کامم زندگی را....


همین ...
                          .  

نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم خرداد 1392ساعت 16:16 توسط ناهید| GetBC(24); 21 نظر |

  این روزها ؛





بغض دارم ؛




گریه دارم ؛




تا دلت بخواهد ؛




آه دارم ؛




ولی بازیگر خوبی شده ام .میخندم



گاهی آنقدر دلم برایت تنگ میشود ؛




که دوست دارم ببینمت ؛




حتی با کسی دیگر ......




فرقی نمیکند دختر باشی یا پسر :




همینکه با دل کسی بازی نکنی مردی....





مینویسم ***




دوستت دارم ***




نگو تکراریست شاید فردا نباشم که تکرارش کنم..




 













دل است دیگر .....

وقتی میگیرد ......

حرف آدم که نمی فهمد .....

حتی اگر آسمان را هم برایش به زمین بیاوری آرام نمیگیرد .....

مگر دستانی که تنها مسکن برای درمان است ......

ولی افسوس که آن دست ها در دست های دیگر یست.......



قید همه چی رو زده ام ........

قلبم .....

احساسم .....

محبت ام .....

غرورم .....

وجودم ....

حتی تو را .....





خیلی سخته ؛

همه سراغ کسیو ازت بگیرن که فقط  تو میدونی که دیگه نیست ؛

سخت ترش وقتیه که لبخند بزنی وبگی خوبه .........



دل اگر بستی ؛

محکم نبند ؛

مراقب باش گره ی کور نزنی ..........

او میرود !

آن وقت تو میمانی ویک گره ی کور .........!!

 


همه ی رابطه ها با جمله ی تو با همه فرق داری ...


شروع میشه ...


وبا جمله ی تو هم مثل بقیه ای ....


ختم میشه ....



 


میخواست ثابت کنه میتونه فراموشم کنه ؛


یه قدم که رفت برگشت ؛


گفتم :دیدی نمیتونی !


گفت: شما؟!!


            
بد حال نیستم


اما .....


آدمها


بد حالم را می گیرن .....


               
به جایی رسیدم ....


که دلم میگه :آره


ولی تجر به ام
 
 


میگه : خفه ....                                               




برای خودت زندگی کن ...

کسی که تو را دوست داشته باشد باتو می ماند ...

برای داشتنت می جنگد ...

اما اگر دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای

میرود ........!!!!!    

 

 

اگه تو شب به اسمون نگاه کرده باشی قطعا ستاره های زیادی رو دیدی که

میدرخشند. خیلی قشنگن نه؟

امشب وقتی داشتم به اسمون نگاه می کردم هزاران هزار ستاره رو دیدم که هر

کدوم جای خودشونو داشتن و سر جاشون می درخشیدن ، اما بعضی هاشون

پر نور تر بودن ،بزرگتر بودن و توجه ادم رو به بین اون همه ستاره به خودشون جلب

می کردن ، باخودم فکر کردم قصه ی زندگی ما ادما هم شبیه این ستاره هاست ،

هر کدوم جای خودمون رو داریم و هیچ کدوم جای دیگری رو نگرفتیم ...

خدا به هممون فرصت داده ، موقعیت داده ، واسه بزرگ شدن ، واسه پر نور شدن

و واسه ی درخشیدن...

هیچ ستاره ای مثل ستاره ی کناریش نبود !

هیچ کدوم از ما ادما هم شبیه هم نیستیم ...

هیچ ستاره ای مثل ستاره ی کناریش نبود !

هیچ کدوم از ما ادما هم شبیه هم نیستیم ...

سعی کنید خودتان باشید و این اندرز عاقلانه را که "ارونیک برلین" موسیقیدان

معروف به" ژرژ گریشوین" داده است به کار ببرید.

وقتی که ان دو برای اولین بار همدیگر را دیدند ارونیک برلین در شهرت غوطه ور بود

استعداد گریشوین در موسیقی نظر برلین را جلب کرد و او را با ۳ برابر دستمزدی

که میگرفت به معاونت خود برگزید و به او گفت:

(( اگر از من می شنوی این کار را قبول نکن زیرا در این صورت ممکن است یک برلین

درجه دوم بشوی در حالیکه اگر بخواهی خودت باشی روزی یک گریشوین درجه اول

خواهی شد...))

گریشوین پند او را به کار بست . کم کم ترقی کرد تا اینکه یکی از موسیقی دان های

معروف امریکا شد.

او سعی کرد خودش باشه و از کسی تقلید نکنه و اون وقت بود که تونست خودش رو

به جهانیان ثابت کنه...

بسیاری از افراد موفق به این موضوع پی برده اند .

تو توی این جهان بزرگ منحصر به فرد هستی ...

وجود تو توی این دنیا بی دلیل نیست ،

قطعا اومدی که یه کار بزرگ انجام بدی ،

دنیاتو عوض کنی دنیا رو عوض کنی...

فقط باید بخوای و جای خودت رو پیدا کنی و واسه ی پر نور شدن بجنگی ، سخته

ولی ممکنه و این وسط باید یادت بمونه که :

همیشه کسانی هستند که نمیخوان پرواز تو را ببینند اما تو به پرواز فکر کن نه به

انها ...!

نباید و نباید بذاریم که دیگران با حرفاشون و با انرژی های منفی شون روی ما و روی

هدف بزرگمون تاثیر بذارن ، نباید ...

وین دایر میگه که اگر به خاطر حرف دیگران از دنبال کردن اهداف خود عقب نشینی

کنید گویی به طور ضمنی به انها می گویید نظر شما درباره ی زندگی ام از نظر

خودم مهم تراست من برای جلب رضایت شما می کوشم تا انچه از دستم

بر می اید انجام دهم!! ...

تا کی میخوای به خاطر حرف دیگران از هدفت دور بشی ؟

پس کی میخوای یه جوری زندگی کنی که خودت ، خودت از خودت راضی باشی

و وقتی شب سرتو گذاشتی رو بالش بگی خدایا شکرت امروزم عالی بود...

گلد اسمیت میگه : کسی که می خواهد دیگران دائم برای او کف بزنند تمام

خوشبختی خود را در دست دیگران می گذارد ...

به قول استادم اقای سرور پور که میگن:هر وقت حرف پشت سرت زیاد بود بدون که

تو از اون ادمایی که پشتت حرف می زنند جلو تری ، چون اونا دارن پشت تو حرف

میزنند ...

فقط به هدفت فکر کن و بجنگ واسه ی رسیدن بهش...

و بجنگ واسه اینکه تو جایگاه واقعی ات قرار بگیری جایگاهی که دوست داری تو

اون باشی..

زندگی ات رو تغییر بده

هیچکس جز خودت نمی تونه این کار رو برات انجام بده...

تو رو خدا به خودت اعتماد کن و باور داشته باش باور که می رسی به چیزی

که ارزوته فقط اگه بخوای !

اگه شکست خوردی دستت رو بذار رو زانوهات و بلند شو...

اشخاص عادی با تجربه اولین شکست دست از تلاش بر میدارند و به همین دلیل است

که در زندگی با انبوه اشخاص عادی و تنها با یک ادیسون رو به رو هستیم.


"ناپلئون هیل"

شروع کن و نذار که این فرصت بزرگی که خدا برات گذاشته از دستت بره ...

این فرصت بزرگ نفس کشیدن...

"یک راند دیگر مبارزه کن وقتی پاهایت چنان خسته اند که به زور راه میروی

یک راند دیگر مبارزه کن...

وقتی بازوهایت چنان خسته اند که قدرت گارد گرفتن نداری

یک راند دیگر مبارزه کن ...

وقتی که خون از بینی ات جاریست و چشمانت سیاهی میرود و چنان خسته ای

که ارزو می کنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار را تمام کند

یک راند دیگر مبارزه کن و به یاد داشته باش

مردی که همواره یک راند دیگر مبارزه میکند

هرگز شکست نمی خورد."


 

 




تاريخ : سه شنبه بیست و یکم خرداد 1392 | 15:45 | نویسنده : مـریـم | GetBC(4); 9 نظر
2

  آموختن آسان نيست!
خستگي هر آن در کمين است!
آزرده مي شوي!
احساس شکست ميکني...
شک ميکني که رها کني  و بگذري...
ميخواهي به کناره بروي و وانمود کني که اتفاقي نيفتاده!

امـــــــــــــــــــــــــــــــا نــــــــــــــــــــه!

تو بازنده نيستي...
بلکه يک مبارزي!

پيش از آنکه برنده باشيم ، بايد بازنده باشيم . . .
بايد گاه بگرييم تا بتوانيم روزي بخنديم!
بايد آزرده باشيم تا روزي توانمند باشيم...

و اگر پيوسته بکوشي و ايمان داشته باشي،
در پايان پيروزي از آن تو خواهد بود . . .


آخیـش امـروز امتحـاناتمـون تمـوم شـدن !حقیقـت زنـدگی من اینـه ک میخـوام همـه چیـو از صفـر شـروع کنـم از همیـن 1 هفتـه دیگـه ...خداجونـم ی هفتـه دیگـه بـا نـام قشنگ خودت شروع ب حـرکت میکنـم ...

خیلیییییییییییییییییی دوست دارمو میدونم تو هم واسه کمک ب من و رسیدن ب آرزوهای قشنگم کمکم میکنی.




تاريخ : شنبه هجدهم خرداد 1392 | 19:58 | نویسنده : مـریـم | GetBC(3); 7 نظر
1

انسانها وقتی ناامید میشوند که چیزی به موفقیتشان نمانده است


 

كسی كه در آفتاب زحمت كشیده، حق دارد در سایه استراحت كند...


 

"""""""""""""دوستتدارم   عزیزم """""""""""""""""

 

به این سوالات خودت جواب بده !!!!!

چرا آب خيسه ؟

مرغ همسايه چند سالشه ؟

چرا ماهي آبميوه نمي خوره ؟

لاستیک عشقت پنچر شه چیکار میکنی؟

مرغ اول اومده یا تخمرغ؟

از نظر شما عشق چیههههههههه؟

اگه اهدای قلب کنی به کی قلبتو اهدا میکنی؟

علم بهتر یا ثروت؟

چرا ماهي ها پلك نميزنن؟

خر چرا جفتک میندا زه ؟

چرا آدما غرور دارن؟

چرا عاشقا چشمشون کوره؟

چرا ادمها رو نمیشه شناخت ؟

چرا عمر گل کوتاهه؟

تا حالا زير آب گريه كردي ؟

چه شامپویی میزنی؟

من چقدر دوست داشنیم؟؟؟

چرا خانوما عاشق کادو هستن؟

کی میشه ارزش یک دوست رو فهمید؟

آخرین ارزوت چیه؟

چرا پسرا دامن نمی بپوشن ؟

چرا به جای شب عروسی نمیگن شب دامادی؟

چرا پسرها ابرو هاشون برمیدارن

تا حالا دل شکوندی؟

بزرگترین مشکل من چیه از نظر شما؟

چی توز موتوری یا اشی مشی؟

ميمون چي توز از كدوم كشوره ؟

ظاهر خوب یا باطن؟

چرا زير آب نميشه گريه كرد ؟

از کی متنفری؟

تا حالا شکست خوردی؟

عید رو اولین نفر به کی تبریک میگی؟

من کی هستم ؟

به نظر شما کمک فنر ماشین بیگلی بیگلی که گوریل انگوری روش مینشست چی بود؟

  آخر دنیا کجاست؟ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ»»»

 از چی خیلی میترسی ؟

 چرا عیدی میدن؟

 چرا وقتي از خواب پا میشي ، جیش داري؟

1.     چرا چرخ ماشین میچرخه؟

 - هواپیما بوق داره؟

1.     چرا کسی نمیتونه پشت آرنج خودشو گاز بگیره ؟

چرا به فردا نمیگن دیروز؟

اگه موبایلت بیفته تو موال چیکار میکنی؟؟

اگه با كيك بزنن توصورتت چيكار ميكني ؟

خانمي كه ميگه مشترک مورد نظر در دسترس نمي باشد ، مجره يا متاهل ؟

چرا بعضي ها ميميرن ؟

چرا به تو میگن ادم ؟؟؟ چندتا دلیل بیار که تو ادمی ؟؟؟؟

چرا خواننده ها مي خونن ؟

الان حالت خوبه؟؟؟ يا فردا ؟؟؟

دوست داری زمان مرگت را بدونی ؟ چرا ؟

چرا مرغ ها توي مرغداري تخم ميذارن با اينكه هيچ خروسي وجود نداره ؟

چرا به توپ 12 تيكه اي ميگن 40 تيكه ؟

چرا ما میتونینیم بجای دماق از دهنمون نفس بکشیم ولی بجای دهن با دماقمون نمیتونیم غذا بخوریم

چرا تو خيابون آهنگ رو بلند گوش ميدي ....توخونه كم ميكني......كار برعكس انجام ميديم ؟

مرز ایران چند سانتيمتره ؟

چرا زندگي ميكنيم؟

ايا كنكور حذف ميشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ساعت چنده؟

چرا الان خواب نيستي  ؟

چرا دل ادما بعضی وقتها بی دلیل میگره ؟

چرا گوشهای ادما روی پیشونیشون نیست؟

چرا نميتوني چيزي اختراع كني ؟

چرا دخترا اینقدر برا پسرا ناز میان؟

چرا وقتي راه ميري دست هامون عقب وجلو ميرن ؟

آیاایران وقتی نفت صادرمیکنه بشکه هاشوپس میگیره؟

برای چی من این همه مهربونم؟

چرا زنها سيبيل ندارن ؟

به نظر شما حاج زنبور عسل ... عمره رفته يا تمتع ؟

چرا وقتی میمیریم میمیریم؟

1.     چرا آدمها بهم دروغ ميگن؟

چرا بعضي وقتها جواب سوال رو نمي دونيم ؟؟؟؟؟؟؟؟

آیا سگ آبی هم میتونه پارس کنه؟

دل آدمي که غمگینه دواش چیه؟

تو چرا فوضولی؟

وقتي خر مي بيني چي فكر مي كني ؟

بزرگترین خواسته ات از خدا؟

چرا فرغون يك چرخ داره ؟

بهترین خواننده ای که تا حالا صداشو نشنیدی کیه؟

دقیقا بگو بابای پسر شجاع قبل از بدنیا امدن پسر شجاع اسمش چی بوده ؟

مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو؟

این فلانی که میگن کیه ؟

چرا وقتی یه سنگ به شيشه  پرت میکنیم شيشه  میشکنه؟؟؟؟؟؟؟

چرا بادکنک میترکه؟

به نظرت زندگی چه رنگیه ؟

چرا تو توالت فكرت آزاده و خوب فكر ميكني ؟

چرا خون قرمزه ؟

چرا شبا می خوابیم و روزا بیداریم ؟

شاعر چی میگه؟

چرا مرغ 1 پا داره؟

چرا مورچه ها ازدواج نميكنند ؟

 

 

 


 
 

حتما سر بزنین.سوالای باحال و خنده دار که همه عاشقشون میشن.اگه

 خواستی میتونی ازشونه کپی کنی.اگه نبینی.... یه خنده بلند رو از دست

 دادی.بدو  بدو  که تموم شد....

.

.

.

 


::ادامه مطلب::
 
 
 

 
 
 
عکس های خنده دار و مفهومی !!!  - www.taknaz.ir

 
 
 
 
 

 
 
 
ا- نام های در تضاد با جنسیت
تجزیه و تحلیل جنسیتی نام های نامتعارف نشان می دهد که ۷۰درصد نام هایی که متناسب با زنان است برای مردان و ۳۰درصد نام هایی که متعلق به مردان است برای زنان به کار گرفته شده است.
مصادیق نام ها:
مهین رضا، زن، زاهدان
سینا، زن، آمل
پری تک، مرد، میناب
ولی بانو، مرد، تهران
پریا، مرد، زابل
یاسمین خان، مرد، میانه

2- نام های جغرافیایی
ساختار برخی دیگر از نام های نامتعارف نشان می دهد که ۷۰درصد از این نام ها متعلق به مردان بوده و برگرفته از مکان های جغرافیایی است.
مصادیق نام ها:
آمریکا،
زن، آبادان

اروپا، مرد، همدان
دریاقلی، مرد، شهرکرد
بغداد، مرد، بندرعباس
بوشهر، مرد، ممسنی
اهواز،
مرد، اهر


۳- نام های زمانی
در ساختار بسیاری از این نام ها، نشانه هایی از فصل، ماه، هفته، و روز دیده می شود. در این نمونه نیز باز هم مردها ۸۲درصد این فراوانی را تشکیل می دهند.
مصادیق نام ها:
امروز،
مرد، میانه
تیرماه، مرد، سراب
روزعلی، مرد، شهرکرد
اذان وقت، مرد، اردبیل
فوری، زن، تهران
شب چراغ، زن، ایذه

۴- نام های حیوانی
ساختار این نام ها برگرفته یا تلفیقی از نام های مرکب یا مستقل حیوانات است. این نام ها ۸۰درصد متعلق به مردان و ۲۰درصد متعلق به زنان است. تجزیه و تحلیل این اسامی نشان می دهد که ۶۱درصد اسامی پستانداران، ۳۰درصد پرندگان، ۵۱درصد خزندگان است.
مصادیق نام ها:
پشه، مرد، سرکان
تیله گرگ، مرد، یاسوج
سیدگرگ الله، مرد، ممسنی
ساس، مرد، شیراز
بزعلی، مرد، درگز
کلاغ، مرد، کهنوج

۵- نام های نباتی
این گونه نام ها از پسوند یا پیشوند نباتی گرفته شده است. در این بین سهم زنان بیشتر از موارد دیگر در حدود ۴۰درصد است. تفکیک این نام ها برای مشخص شدن جنسیت بسیار مشکل است.
مصادیق نام ها:
انگور، مرد، ایرانشهر
تریاک، مرد، رامهرمز
زردآلو، مرد، خرم آباد
فلفل، مرد، ممسنی
گیلاس، زن، اردبیل
نخود، زن، میناب

۶- نام های وصفی
این گونه نام ها از صفات مختف گرفته شده است. نسبت این گونه نام ها در میان مردان بیشتر از زنان است.
مصادیق نام ها:
روسپی، زن، مرودشت
قیمتی، زن، سنقر
سوخته، مرد، فارسان
فقیر، مرد، لنجان
فتنه، زن، سیرجان
قاچاق، مرد، الشتر
 
 

 
 
 
 
یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما

 

 برگشت...پرسیدم چرا برگشتی؟گفت فرشته ها

 

 نمیتونن مراقب فرشته ها باشن ......20تافرشته تو دنیا

 

 هست که10تاشون خوابن 9تاشون دارن بازی می کنن

 

 یکیشون هم الان داره این پیامو میخونه..این پیام جک

 

 نیست واقعیته....فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این

 

 پیامو به 10تا از دوستات بفرست.حتی به من..اگه 5تا

 

 برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری

 

 سوپرایزت می کنه.یادت نره هااااااا.

 
 
 

h4751_image.jpg

 
 
 
 
 

 
 
 
 


 

"""""""""""""دوستتدارم   عزیزم """""""""""""""""

 

 

 رفته بودم سر حوض

تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب

آب درحوض نبود

 ماهیان می گفتند

 هیچ تقصیر درختان نیست

 ظهر دم کرده تابستان بود

 پسر روشن آب لب پاشویه نشست

 و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد

به درک راه نبردیم به کسیژن آب

برق از پولک ما رفت که رفت

ولی آن نور درشت

عکس آن میخک قرمز در آب

که اگر باد می آمد دل او پشت چین های تغافل می زد

چشم ما بود

روزنی بود به اقرار بهشت

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن

و بگو ماهی ها حوضشان بی آب استش

باد می رفت به سر وقت چنار

من به سر وقت خدا می رفتم

سهراب سپهری

 
 
 
 
 
رانده از هرجمع، از هرجا شدي                  ديدي اي دل عاقبت تنها شدي؟

آبرويت رفت، رازت فاش شد                      عاقبت اي مشت بسته، وا شدي

كو؟ كدامين دست دستت را گرفت؟            برزمين خوردي و تنها پا شدي

روزهايت خاكي و خاكستريست                  گوشه‌گير خلوت شبها شدي

روي دست دغدغه پرپر زدي                       زير بار بيقراري تا شدي

گم‌شدن، زخمي‌شدن، بي‌كس‌شدن            اين شدن‌ها سخت بود امّا شدي

گفته‌بودي ميروم دريا شوم                         چاه‌ آبي خشك در صحرا شدي

                                                                                                                                                                                                                                                           



 
 
 
 
 
 
روزگاري شهر ما ويران نبود               دين‌فروشي اينقدر ارزان نبود!

صحبت ازموسيقي و عرفان نبود         هيچ صوتي بهتر از قرآن نبود!

دختران را بي‌حجابي ننگ بود            رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود

مرجعيّت مظهر تكريم بود                  حكم او را عالمي تسليم بود      

اينك امّا...

پشت پا بر دين زدن آزادگي است!     حرف حق گفتن عقب‌افتادگي است!

آخر اي پرده‌نشين فاطمه                 كي رسي بر داد دين فاطمه!!!   

 

اللهم عجّل لوليك الفرج



 
 
 
 
 
 
شعري زيبا از علّامه سيّد محمّدحسين طباطبائي نويسنده‌ي تفسير الميزان:

مهرخوبان دل و دين از همه بي‌پروا برد                                                                                                                                                      رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زيبا برد

تو مپندار كه مجنون سرخود مجنون گشت                                                                                                                                                  از سمك تا به سهايش كشش ليلا برد

من به سرچشمه‌ي خورشيد نه خود بردم راه                                                                                                                                              ذرّه‌اي بودم و مهر تو مرا بالا برد

من خس بي‌سروپايم كه به سيل افتادم                                                                                                                                                   او كه مي‌رفت مرا هم به دل دريا برد

جام صهبا ز كجا بود؟ مگر دست كه بود؟                                                                                                                                                  كه در اين بزم بگرديد و دل شيدا برد؟

خم ابروي تو بود و كف مينوي تو بود                                                                                                                                                          كه به يك جلوه ز من نام و نشان يكجا برد

خودت آموختيم مهر و خودت سوختيم                                                                                                                                                      با برافروخته رويي كه قرار از ما برد

همه ياران به سر راه تو بوديم ولي                                                                                                                                                          خم ابروت مرا ديد و ز من يغما برد

همه دل باخته بوديم و هراسان كه غمت                                                                                                                                                  همه را پشت سرانداخت، مرا تنها برد                                                                                                          



 
 
 
 
چند تك بيت از صائب تبريزي:

بهار عمر ملاقات دوستداران است                                                                                                                                        چه حظ برد خضر از عمر جاودان تنها

                                       ***

دل چو شد غافل ز حق فرمان‌پذير تن بود                                                                                                                                   مي‌برد هرجا كه مي‌خواهد، اسب خواب‌آلوده را

                                       ***

فكر شنبه تلخ دارد جمعه‌ي اطفال را                                                                                                                                    عشرت امروز بي‌انديشه‌ي فردا خوش است

                                       ***

هرچه رفت از دست ياد آن به نيكي مي‌كنند                                                                                                                                 چهره‌ي امروز از آيينه‌ي فردا خوش است

                                       ***

ما آبروي خويش به گوهر نمي‌دهيم                                                                                                                                       بخل بجا به همّت حاتم برابر است

                                       ***

به صبر مشكل عالم تمام بگشايد                                                                                                                                       كه اين كليد به هر قفل راست مي‌آيد

                                       ***

سبك مغزي كز اسباب جهان بر خويش مي‌بالد                                                                                                                          چو حماليست كز بار گران بر خويش مي‌بالد

                                       ***

درون خانه‌ي خود هر گدا شهنشاهيست                                                                                                                                  قدم برون منه ز حدّ خويش و سلطان باش

                                       ***

خنده رسوا مي‌نمايد پسته‌ي بي‌مغز را                                                                                                                                     چون نداري مايه از لاف سخن خاموش باش                        




 
 
 
مگسي را كشتم
 
 

نه به اين جرم كه حيوان پليديست، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر يك به صد است

طفل معصوم به دور سر من مي‌چرخيد، به خيالش قندم

يا كه چون اغذيه‌ي مشهورش، تا به آن حد گندم

اي دوصد نور به قبرش بارد، مگس خوبي بود

من به اين جرم كه از ياد تو بيرونم كرد        

 

             مگسي را كشتم 



 
 
 
 
درد كشيدن باعث رشد "فهم و كمال" ميشه، بعدها روزي ميرسه كه از خود "فهم و كمال"
 
 
بيشتر درد ميكشي، اونجاست كه روياي ندونستن، دعاي شبانت ميشه.

اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز                    كان سوخته را جان شد و آواز نيامد

اين مدعيان در طلبش بي‌خبرانند                      كانرا كه خبر شد خبري باز نيامد



 
 
 
 

ابلهي ديد اشتري به چرا                    گفت نقشت همه كژ است چرا؟

گفت اشتر كه در اين پيكار                   عيب نقّاش ميكني، هشدار



 
 
 
 
 
تقديم به..
 
پریـــــــــــــــــــــسا  جون
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
.

چه روزها كه يك به يك غروب شد نيامدي                                                                                                                                       چه بغض‌ها كه در گلو رسوب شد نيامدي  

خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت‌شكن                                                                                                                                       خدايمان دوباره سنگ و چوب شد نيامدي

براي ما كه خسته‌ايم و دل‌شكسته‌ايم نه                                                                                                                                       ولي براي عدّه‌اي، چه خوب شد نيامدي

تمام روزهاي هفته را در انتظار جمعه‌ام                                                                                                                                           دوباره صبح... ظهر... غروب شد نيامدي   



 
 
 
 
 
 
 
شعر فكر ظريف را گويند                       نظم نغز و لطيف را گويند

شعر نظمي بود به سحر حلال               كه كند اهل ذوق،حال به حال

شعر نظم بلند فردوسي است               راست‌گويي ترانه‌ي قدسي است

شعر خاصّ سخن نباشد هم                 بلكه لفظي بود به معني هم

هرچه زان ديده برخورد شعر است           هرچه اندوه دل برد شعر است

هركجا بوي وجد و حالي هست              هرچه را جلوه و جمالي هست

هرچه آزاده دل بدو بندد                        و آنچه ذوق سليم بپسندد

غضب شير و غمزه‌هاي غزال                  خشم دريا و لطف آب زلال

حال ابهام جنگل انبوه                           قهر طوفان و سهمگيني كوه

نزهت سبزه و تبسّم گل                       سروناز و ترانه‌ي بلبل

آه مظلوم و ناله‌ي شبگير                       سركشي جوان و صحبت پير

خفتن طفل و دامن مادر                        عشق بي‌باك و عفّت دختر

جوشش چشمه‌سار و سايه‌ي بيد           تيغ كوه و دميدن خورشيد

عفو شاهانه و گذشت كريم                   ناز شهزاده و نياز يتيم

حسرت عاشق و وصال حبيب                 قصّه‌ي عشق و سرگذشت غريب

سرسودايي جهان‌گردان                        روح جانبازي جوانمردان

سينه‌‌ي كبك و بال سبزه‌قبا                    غزل شهريار و ساز صبا

رنگ و بوي بهار و حزن خزان                    برگ‌ريز خزان و باد وزان

اين همه شعر و دفتر غزل است             ابدي كارنامه‌ي ازل است

شعر آميخته است با دل و جان              شير و شكّر بود به كام جهان

باتو اي شعر عالم است بهشت             ور بهشت است بي‌تو باشد زشت

بي‌تو انسان نمي‌تواند زيست               وانكه بي‌شعر زيست انسان نيست

باتو دارم حيات جاويدان                        بي‌توام زندگي بود زندان

شعر رجحان انس بر جان است              مابه‌الامتياز انسان است

شعر هم ازجهان جان و دل است            نه ز دنياي دون آب و گل است...

حكمتست آنچه لازم است و ضرور           شعر زيبايي است و ذوق و سرور

حكمت آمد اساس و ماهيّت                  شعر كميّت است و كيفيّت

حكمت آغازگير يا انجام                         شعر حسن شروع و خير ختام

شعر را جامه‌ي سخن ديباست               كه در اين جامه شاهدي زيباست

شعر چون جامه‌ي سخن پوشد               لطفش از چاك پيرهن جوشد

سخن ار شعر بود جان دارد                    دولت عمر جاودان دارد

سخن ار شعر نيست جانش نيست         گر همه شاهد است آنش نيست

شعر،منظوم‌گير يا منثور                         ابدي شاهدي بود منظور...  


 
 
سیامک  و  پریسا  جون
 
۴/۴/۱۳۹۲
 
ساعت ۵:۳۰
 


اين پسرايي كه ته ريش دارن

اينايي كه باشگاه نرفتن و هزار تا قرص و آمپول نزدن

اينايي كه زير ابرو بر نداشتن

اينايي كه قدشون نه خيلي بلنده نه كوتاه

اينايي كه موهاشون نه بلنده نه بلوند

اينايي كه واسه جلب توجه دخترا تو خيابووون هزارتا دلقك بازي در نميارن

اينايي كه وقتي كه تو كوچه تاريك دختر از روبرو بياد سرشونو پايين ميندازن
تا دخترهاحساس آرامش كنه

اينايي كه تو تاكسي جمع ميشينن تا دختره راحت باشه

اينايي كه با دوس دخترشون مثه پرنسس رفتار ميكنن


اينايي كه تك پرن

اينا ... هنوزم هستن !؟

اعلام وجود بكنيد ببينم :))))))








جوک جدید, پیامک جوک, جدیدترین جوک های روز, لطیفه های جدید, جوک خنده دار+جوک لری







ﺑه یارو ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻭﺭﺕ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻴﺮﺳﻪ؟

ﻣﻴﮕه ﺁﺟﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻴﺴﺖ !

.

.

.

یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان

بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!

زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ :D

.

.

.

اس ام اس خنده دار تیر ماه ۹۲

خـــاطــرات هـمـه دخــتـرا شـبــیـه بـه هـمـه

فـقـط اسـم پـسـراش بـا هـم فـرق مـی کـنـه ! :))







برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید




برچسب‌ها : جوک جدید, پیامک جوک, جدیدترین جوک های روز, لطیفه های جدید, جوک خنده دار

ادامه مطلب
 
 
  جوک جدید+جدیدترین جوک های روز+لطیفه های جدید+جوک خنده دار






دختره PM ﺩﺍﺩﻩ :ﮐﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ؟

ﮔﻔﺘﻢ:ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ

ﮔﻔﺖ:ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟

ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻐﻞ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ

ﮔﻔﺖ:ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﺘﻮﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟

ﮔﻔﺘﻢ:ﺑﮕﻢ ﺑﺂﻭﺭﺕ ﻧﻤﯿﺸﻪ

ﮔﻔﺖ: ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ ﺑﮕﻮ ؟؟

ﮔﻔﺘﻢ:ﮐﻨﺂﺭ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ

ﻫﯿﺠﯽﺩﯾﮕﻪ ﺑﻠﻮﮐﻢ ﮐﺮﺩ !

ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻋﺼﺎﺍﺏ ﻧﺪﺍﺭﻥ :|

.

.

.

دیروز یکی اس داد میتونیم با هم بیشتر آشنا شیم ؟

گفتم شما؟ گفت حالا آشنا میشیم

من قدم ۱۷۳ و۶۹کیلو

گفتم مگه میخوام گوسفند بخرم؟

دیگه جواب نداد :|

.
.
.

ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺦ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ

ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻢ ﮐﻪ ۵ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﯿﮑﺎر ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﻣﻨﻢ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺣﺎﻟﯿﺶ ﻧﻤﯿﺸﺪ

ﯾﺪﻓﻪ ﺧﺎﻟﻢ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﯽ ﭘﯽ ﻫﺎﯼ ﻻﯼ ﺩﻧﺪﻭﻧﺸﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻩ!

ﺍﻭﻧﻢ ﮔفت اَه اَه  !  ﻭ ﺭﻓﺖ ﭘﯽ ﺑﺎﺯﯾﺶ :|








برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب
 
 
  تبریک روز پدر ۹۲+اس ام اس روز پدر+جوک روز مرد+عزیزم روزت مبارک+پدرم روزت مبارک+اس ام اس تبریک روز پدر




تندیس جاودانه ایثار پدر جان

ما همه نیک می دانیم که هر چه داریم از تو داریم

و هر چه ما به دست آورده ایم همه آن چیزهایی است که تو به آنها نرسیده ای

و به خاطر ما از آنها گذشته ای و هیچ وقت به رویمان نیاورده ای.

پدر جان فقط می توانیم بگوییم سپاس سپاس برای این همه گذشت و ایثار.

روزت مبارک

.

.

.

تبریک روز پدر ۹۲

پدر نازنینم

تو گرانمایه ترین تصویری

من اگر قاب تو باشم کافی است.

روزت مبارک.

.

.

.

همسر خوبم

زیبایی عشق، پاکی صداقت، اوج مهربانی و نهایت آرامش

همه در کنار تو برایم معنی پیدا کرده است.

روزت مبارک

.
.
.
مرد باید:
خشن باشه،خفن باشه،
سبیل داشته باشه،
اخلاقش مثل سگ باشه،
تف کنه اندازه یک بشقاب،
زیر بغلش بوی گند بده،
دست بزن داشته باشه،
بوی جورابش فیل و از پا بندازه،
صدای آروقش تا ۱۰ تا خونه انور تر بره و……
حالا مردی یا نه؟
اگه مردی روزت پیشاپیش مبارک








برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب
 
  درس زندگی+اس ام اس درس زندگی  






بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن


بعد چشمشون به گردویی می افته


دولا میشن تا گردو رو بردارن،


الماس می افته تو شیب زمین قل می خوره


و تو عمق چاهی فرو میره


میدونی چی می مونه ؟


یه آدمو یه دهن باز با گردوی پوک و یه دنیا حسرت










  اس ام اس عاشقانه جدید اردیبهشت 92





کابوس نبودی که رهایت بکنم / از خاطره عشق جدایت بکنم

آنقدر عزیزی که دلم می خواهد / هر چیز که دارم فدایت بکنم


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای کاش نگاه خسته را خوابی بود / یا در شب بی ستاره مهتابی بود

ما مثل دو کاج دور از هم هستیم / ای کاش که بین من و تو تابی بود


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می سپارم به نسیم ، بوسه از جنس بلور / دل من تنگ تو باز ، باد در حال عبور

بوی چشمان تو را میرساند به مشام / می دهد آرامش ، به دل نا آرام

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد

یا باید خانه مان را عوض کنم

یا پستچی را !

تو که هر روز برایم نامه می نویسی ، مگه نه . . . ؟








برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید







ادامه مطلب اس ام اس امتحانات92+اس ام اس شب امتحان92+اس ام اس جدیدامتحانات+جوک امتحان






شیر یا خط دانشجویی :

اگه شیر اومد میخوابم !

اگر خط اومد فیلم میبینم !

اگه راست ایستاد درس میخونم !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قانون پایستگی واحد :
واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند
بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این منم ، تازه از سر جلسه امتحان بلند شدم
همه چی عادیه ، هیچ چیز غیر طبیعی نمیبینید !
پوشک دانشجویان ایزی لایف مخصوص امتحانات !








برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید








ادامه مطلب
 
 





قول بده اگر یک روز

خیلی اتفاقی

نگاهمان به هم افتاد،

با هم گره اش را کور کنیم

باشه!؟



* * *


انـقـضای خــاص بــودنـت بـه پـایـان رسـیـد...

دیـگـه بـه تــو فکـر نـمـیـکـنـم

گـنـاه اســت!!

چـشم داشتـن بـه مال غـریـبـه ها ...

* * *


اگه شما لیسانس حال گیری داری... ما فوق تخصص انتقام داریم...!!!!

گفتم كه در جریان باشی!!








برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید







ادامه مطلب داستان حجاب






بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.






برای خوندن یه داستان دیگه به ادامه مطالب برید







ادامه مطلب عکس ترول جدید+ترول ایرانی+عکس های خنده دار+جدیدترین عکس های خنده دار ترول

 


برای دیدن بقیه عکس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید




ادامه مطلب
 
  جوک جدید+اس ام اس خنده دار و طنز+اس ام اس های جدید و خنده دار+پیامک جوک+جک




میدونستین خرچنگها تو عروسیاشون نمیتونن دست بزنن

فقط بشکن ریز میزنن!

برید حال کنید با این اطلاعاتی که در اختیارتون میزارم !!

.

.

.

انقدر بدم میاد یکی موقع درس خوندن بیدارم کنه :|

.

.

.

یکی از اولین حیرت‌های فلسفیم وقتی بود که

فهمیدم علت این که میگن “بادمجون بم آفت نداره” اینه که بم اصن بادمجون نداره







برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید


ادامه مطلب
 
  داستان صدای دلنشین مادر






دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب می‌گشتم

که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر.

اصلا حوصله نداشتم گفتم من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد.
الان هیچی نون نداریم. گفتم چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت می‌دونی که بابا
نون لواش دوست نداره.
گفتم صف سنگگ شلوغه. اگه نون می‌خواهید لواش می‌خرم. مامان اصرار کرد سنگک بخر، قبول نکردم.
مامان عصبانی شد و گفت بس کن تنبلی نکن مامان حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شستم. دیروز هم کلی برای خرید
بیرون از خونه علاف شده بودم. داد زدم من اصلا نونوایی نمیرم. هر کاری می‌خوای بکن!
داشتم فکر می‌کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک
می‌کنم باز هم باید این حرف و کنایه‌ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی.
حالا مامان مجبور میشه به جای نون برنج درسته کنه. این طوری بهترم هست. با خودم فکر کردم
وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می‌افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی‌کنم. اما یک دفعه صدای در
خونه رو شنیدم. اصلا انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی
پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته‌اش کرده بود. اصلا حقش نبود بعد از این همه کار حالا
بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. کاش اصلا با مامان جر و بحث نکرده بودم و خودم رفته بودم.
هنوز هم فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی‌کرد.
سعی کردم خودم رو بزنم به بی‌خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود.
یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد.








برای خوندن بقیه داستان بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب
 
 







زیباست یادت ....

ببین اگر خودت بودی چه غوغایی می کردی!!


* *

من ازت چیز زیادی نمیخوام / خیلی ساده با دلت کنار میام

مثل آسمونو اون ستاره هاش / به تو وابسته شدم , یواش یواش


* * *

بی شک کپی رایت را خدا رعایت کرد !

وقتی تو را بی همتا آفرید . . .

* * *

آنقدر دوست داشتنى هستى که ایستاده هم به دل مى نشینى






برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب




همه فک و فامیلاشون از خارج براشون تبلت و لپ تاپ و اچ تی سی و ...... میارن!!!!

مال مــا بوگیر توالت :|


ﯾﮑﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ :
ﺑﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﺩﻡ،
ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﻫﻨﺪﺯﻓﯿﺮﯼ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﺩ ...
ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻨﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ
ﻣﯿﺪﻩ ....
ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﺷﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﯾﻬﻮ
ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻭ ﮔﻮﺷﯿﺸﻮ ﮔﺮﻓﺖ ....
ﻣﻨﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﻄﻊ ﮐﻨﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ " ﺁﯼ ﺑﺮﯼ ﺑﺎﺥ ﺑﺮﯼ
ﺑﺎﺥ" ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺨﻨﺪﻩ ﯾﺎ ﻓﺤﺸﻢ ﺑﺪﻩ : ((






به همسرت نیکی کن
اگر همسر نداری به دوست دخترت نیکی کن
اگر دوست دختر نداری یکی پیدا کن
اگر پیدا نکردی تلاش کن
اگر تلاشت نتیجه نداد...
خاک بر سرت کنن بی عرضه!




برای خوندن بقیه جوک ها بر روی ادامه مطال کلیک کنید










دامن چیست !؟

پوشش پایین تنه
زیرنداز همراه
حوله
خشک کردن ظروف غذا
گرفتن آب بینی
بادبزن
مخفی کردن کادو
هدایت کردن مرغ ها به طرف لانه
و سار موارد که به عقله ما قد نداد دیگه !


* * *

مریض :

خانم دکتر دارم از درد میمیرم منو بکش راحت بشم

دکتر :

من خودم کارم رو خوب بلدم نیاز به تذکر شما نیست


* * *

اگه یه موقع از جلوی خشکبار فروشی رد شدی،چشمت به پسته افتاد

دلت شکست،مارو هم دعا کن!!





برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطال کلیک کنید





ادامه مطلب






سلام به اون عزیزی که ، فاصله ها باهاش دارم

تو دفتر خاطره هام ، خاطره ها باهاش دارم

آرزوی دیدن اون ، صورت زیباشو دارم

آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم

* * *

من

تو

او

ما

حتی بین ضمایر هم او بین ما فاصله انداخته !


* * *

اغلب فکر میکنیم اینکه یاد کسی هستیم

و با خاطره ی کسی زندگی می کنیم ، منتی است بر گردن او

غافل از اینکه اگر یاد کسی هستیم

این هنر اوست ، نه هنر ما . . .







برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطال کلیک کنید







برچسب‌ها : اس ام اس, اس ام اس جدید, اس ام اس جدید 92, اس ام اس 92, اس ام اس جدید اردیبهشت 92

ادامه مطلب






عزیزم اونی که با دیدنت " کــــف " میکنه دلستره نــــه مــــن ....:|


* * *


کجای زندگی را با تو مشترک بوده ام؟؟؟!!!...

که حالا تلفن خوش خیالت تو را...

مشترک مورد نظر من میخواند...؟!

مورد نظر شاید...ولی مشترک...!؟

هه...گفتم که خوش خیال است...!!!

من + تو = محال

* * *


حـرف حـق مـی زنـی عـزیـزم

ولـی بـایـد یـاد بـگـیـری

هـر حـقـیـقـتـی رو تـو صـورت طـرف مـقـابـل تـُف نـکـنـی

روح و روان آدمـا از هـر حـقـیـقـتـی عـزیـزتـره









برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب
 
 






دلت که گرفت، دیگر منتِ زمین را نکش
راهِ آسمان باز است ، پر بکش . . .

.

.

.

جملات زیبا با موضوع خداوند

ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺩاﺭﻡ

ﭼﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺧﺪاﻱ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺩاﺭﻡ

ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮاﻧﺪ ﻣﺮا ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ ﮔﻨﻪ ﻛﺎﺭﻡ . . .

.

.

.

او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را می‌خواند

اگر هیچکس نیست، خدا که هست . . .

.

.

.


خداوند امید شجاعان است ، نه بهانه ی ترسوها . . .




برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید







ادامه مطلب





بهم گیرمیده که چرا ظرف ماستو می لیسی

والا ماست چارتومنی رو من کارگرای کارخونه‌شم ببینم می لیسم !




داشتم ماهی میخوردم که یهو استخون ماهی گیر کرد توی گلوم

هر کاری کردم در نیومد ،مجبور شدم زنگ بزنم به خدمات شرکت glx.


دلیل اینکه تــُــــپــــــُـــلــَــم اینه که این همه

شعور و شخصیت در یک بدن لاغر جا نمیشه !



برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید


ادامه مطلب











برای دیدن بقیه عکس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب
 
 






آرزویم این است :

“آرزویت” ساکن کوچه ی بن بست نباشد هرگز . . .


* * *

میگویند عشق خدا به همه یکسان است

ولی من میگویم مرا بیشتر از همه دوست دارد

وگرنه به همه یکی مثل تو میداد . . .

* * *


میگویند شکستنی رفع بلاست

ای دل تحمل کن شاید حکمتیست  . . .






برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید


ادامه مطلب





روايت شده

دوست دختر بايد لاغر باشه تا در موقع ضروري تو کمد جا بشه

والا :))






انقد بدم مياد موقع درس خوندن يکي بياد بيدارم کنه







خواهرم ميخواد بهم زبان انگيليسي آموزش بده ميگه

هميشه يادت باشه پسرا هيزن پس واسه افراد مذکر his
 به کار ميره






برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید



ادامه مطلب





تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم،

انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه...! :|


* * *


مــن خوبـم

خسـته نیســتم

فـقط گـاهـی

دســتم بـه ایـن زندگـی نمــی رود !!


* * *


در خواب مــن

دست دیگری را نگیـــــر !!

حرمـت نگه دار لعنتــــــــی ... !!


* * *

هَمیـــشه بـاید کســـی باشد
تا بغــض*هایت را قـبل از لرزیدن چــانه ات بفهمد.....
آهای فلانـــــــی... بــفــهــم!!!




برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید



ادامه مطلب
 
 




دیدین تو تبلیغ گوشی جی ال ایکس میگه "یه پله بالاتر از رویای تو....."

 حالا فکر کن رویای ما چی هست که این گوشی یه پله بالاترشه :|


* * *



ازدواج سال ۹۲:

طرف دوماد:

پراید صفر آوردیم / دختدرتون و بردیم

طرف عروس:

پراید صفر ارزونیتون / پسته بیارین برامون

* * *

ﺧﺪﺍﯾﺎ؛
ﺧﻮﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻥ ﺩﺍﺩﯼ .... ﺑﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ !
ﻧﮑﻨﺪ ﻣﺎ ﺑﻬﺮ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟






برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید




ادامه مطلب دانشجوهای دانشگاه(طنز)+داستان دانشجویی




طي يک نظرسنجي از يک دانشجوي ورودي جديد و يک دانشجوي ترم آخري خواسته شد که با

ديدن هر کدام از کلمات زير ذهنيت و تصور خود را در مورد آن کلمه در يک جمله کوتاه بنويسند.

جمله اول مربوط به دانشجوي جديد و جمله دوم مربوط به دانشجوي ترم آخري…



رييس دانشگاه

1)مردي فرهيخته و خوشتيپ

2)به دليل اينکه در طي اين چند سال يک بار هم ايشونو نتونستم ببينم، هيچ ذهنيتي ندارم

يک وعده غذاي سلف

1)بيفستراگانوف با سس کچاپ با نوشيدني خنک

2)چلو لاستيک به همراه افزودني هاي غير مجاز

کارت دانشجويي

1)کارت شناسايي و هويت دانشجو

2)تنها استفاده از اين کارت گرفتن فيلم از ويدئو کلوب است








برای خوندن بقیه داستان بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب
 
 

انسان پدیده ای غریب است : به فتح هیمالیا می رود
به کشف اقیانوس آرام دست میابد ، به ماه و مریخ سفر می کند
تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند

و آن دنیای درونی وجود خود است . . .



خانه ات را برای ترساندن موش ، آتش نزن . . .

(مثل فرانسوی)



نه هر چشم بسته ای ، خواب است ؛ و نه هر چشم بازی ، بینا  . . .



جــــاده هـــای زنــــــدگـی را خـــدا هـــمـوار میـکــنـد . .

کــــــار مــــا فـــقـــط بـــــرداشــــتـن ســـنــگ ریـــــزه هـــاسـت








برای خوندن بقیه اس ام اس ها بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب داستان جدید و خنده دار داستان زن و شوهر






زن: میشه کمکم کنی باغچه رو مرتب کنم؟ مرد: تو فکر کردی من باغبونم؟


زن: زیر ظرفشویی آب می‌چکه، میشه درستش کنی؟ مرد: تو فکر کردی من لوله‌کشم؟

زن: لولای در خیلی وقته خرابه، کمک می‌کنی درستش کنم؟ مرد: واقعا که! تو فکر کردی من نجارم؟!

عصری که آقا از سر کار برمی‌گرده خونه، می‌بینه همه چی






برای خوندن بقیه داستان بر روی ادامه مطالب کلیک کنید





ادامه مطلب
 
  عیدتون مبارک پیامک و اس ام اس و مسیج تبیک عید سال    




این عید به نور فاطمه زیبست


روزی تمام سال ما با زهراست 


با بردن نام فاطمه فهمیدم


سالی که نکوست از بهارش پیداست


در پناه مهدی فاطمه سالی پربرکت داشته باشید






خونه تکونی و دل تکونی  





ﺩﻝ ﺗﮑﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﮑﻮﻧﯽ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮِﻩ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ
ﺍﺯ ﺣﺮﻓﺎ
ﺑُﻐﻀﺎ
ﺁﺩﻣﺎ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻳﮏ ﺳﺎﻝ ...
ﻳﺎﺩﺵ ﺩﻟﺘﻮ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ
ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺵ ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻥِ ﺍﻭﻧﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻳﺸﻮﻥ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ ﺍﺯ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ
ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﻳﻪ
" ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ! ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﻘﺼﺮ ﺑﻮﺩﻡ" ﻳﮑﯽ ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺁﺭﻭﻣﺶ ﮐﻦ
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺘﮑﻮﻥ .. ﻳﻪ ﻧﻔﺲِ ﻋﻤﻴﻖ ﺑﮑﺶ
ﺳﻼﻡ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ
ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﯼ ﺧﻮﺏ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﺎﻝِ ﺟﺪﻳﺪ
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺨﻨﺪﯼ .......


 




حدود دويست و پنجاه سال پيش از ميلاد در چين باستان شاهزاده اي تصميم به ازدواج گرفت.

با مرد خردمندي مشورت كرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت كند تا دختري
سزاوار را انتخاب كند.وقتي خدمتكار پير قصر ماجرا را شنيد بشدت غمگين شد، چون دختر او
مخفيانه عاشق شاهزاده بود،دخترش گفت او هم به آن مهماني خواهد رفت.

مادر گفت: تو شانسي نداري نه ثروتمندي و نه خيلي زيبا.دختر جواب داد : مي دانم هرگز
مرا انتخاب نمي كند ، اما فرصتي است كه دست كم يك بار او را از نزديك ببينم.
روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يك از شما دانه اي ميدهم،

كسي كه بتواند.................






 
 
 
 

 

 

بوسه مگر چیست

 

 

بوسه مگر چیست فشار دو لب

 

آنکه گنه نیست چه روز و چه شب

 

بوسه يعني وصل شيرين دولب         

     بوسه يعني خلسه در اعماق شب

بوسه يعني مستي از مشروب عشق

بوسه يعني آتش و گرماي تب

     بوسه يعني لذت از دلدادگي

لذت از شب , لذت از ديوانگي

بوسه يعني حس طعم خوب عشق

طعم شيريني به رنگ سادگي

   بوسه آغازي براي ما شدن

لحظه اي با دلبري تنها شدن

   بوسه سرفصل كتاب عاشقي

بوسه رمز وارد دلها شدن

بوسه آتش مي زند بر جسم و جان

بوسه يعني عشق من , با من بمان

 شرم در دلدادگي بي معني است

بوسه بر مي دارد اين شرم از ميان

 

طعم شيرين عسل از بوسه است

 

پاسخ هر بوسه اي يك بوسه است

 

 بهترين هديه پس از يك انتظار

 

بشنويد از من فقط يك بوسه است

 

 

  بوسه را تكرار مي بايد نمود

بوسه يعني عشق و آواز و سرود

 

بوسه يعني وصل جانها از دولب

 

بوسه يعني پر زدن , يعني صعود

 


(¯`•..•´¯)بيشتر از آنچه كه تصور ميكني دوستت دارم و بيشتر از آنچه باور داري عاشق تو هستم (¯`•..•´¯)
 
 

در وجودم مهر تو

 

تنها دليل بودنم در زندگيست

 

پس به من مهري بده

 

تا با تداعي به آن آرام گيرم

 

تا بدانم

 

در عملكرد من و تو

 

عشق هم روييده است

 

دوستت خواهم داشت

 

گر بخواهي تا ابد

 

 

 

بوسه ی عشق:


بوسه ای که مدتها طول  میکشد


تا لبها پر حرارت شوند


  داغ داغ


بعد از مدتی          


زمانی میرسد که هر لحظه میتوان بوسید


لبها خودشون میدونند چجوری با هم حرف بزنند


وقتی که دو صورت نزدیکترین فاصله ی ممکن را پیدا میکنند


بوسه ی عشق غوقا میکند

 

یک صدای داغ:


وقتی آرام مینشینی


وقتی حرف نمیزنی


فقط دستهای گره خورده میتوانند فهمند معنای سکوت را.


وقتی چشم تو چشم نشستی


صورت مقابل صورت


وقتی برای همیشه کنار کسی میمانی


فقط بوسه میتواند بگوید


عشق یعنی چه


زمانی که حوس از روی عشق خجالت میکشد و میرود


و عشق فرمان بوسیدن میدهد


چه لب روی لب


چه یه بوس کوچولو