یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟ گفت مرگ بگیری مردشور برده … الهی به تیر غیب گرفتار بشی… سرت به سنگ لحد بخوره … لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟! داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی…|: . . . جا داره از اون دسته دخترانی که با جمله ” همه مردها از یه قماشن “ منو در ردیف ، انیشتن و ابوعلی سینا و رازی و مصدق و اینا قرار میدن تشکر ویژه داشته باشم ! . . . بعضی حرف ها را “نباید زد” بعضی حرف ها را “نباید خورد” بیچاره دل چه میکشد میان این “زد” و”خورد” . . . هر زمان لواشک رو گذاشتى گوشه لــُـپـِت و تونستى نَجُوییــش یَنـى به نفسِت مــُــسَلط شدی . . . مامانم باهام لج کرده میگه از بس هر دختری نشونت دادیم یه ایرادی گرفتی اگه دختر مورد علاقت پیدا شد اسید میپاشم روش ! . . . یکی از فانتزیام اینه که یکی واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه به سویچ پورشه یامثلا لامبورگینی ! . . . دو تا پسربچه ۴ و ۹ ساله تو فامیلمون داشتن دعوا میکردن یعنی داداش بزرگه داشت کوچکه رو کتک میزد ؛ من رفتم پا در میونی کردم و کوچیکه رو نجات دادم بعدش همون کوچولوه بهم فوش میده میگه به تو چه داداشمه ؟؟؟ صلاحمو میدونه داره تربیتم میکنه ! . . . ینی فقط تنها در صورتی بوی ادکلن ماندگاره که بوش بد باشه ! . . . یادش بخیرچقد اسکل بودم! نیم ساعت دست به سینه مینشستم تا مبصر اسمم روجزءخوبها بنویسه! بعدم معلم میومدبدون توجه به اسم ها تخته روپاک میکرد! وچقداسکل تر بودم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستم ! . . . وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم : اسم : غلام
فامیل : غلامیغذا : غلام پلومیوه : غلام سبزشغل : غلام فروشیشهر : غلام رودکشور : غلامستانگل : غلام بواشیا : غلام پلاستیکیماشین : همونی که غلام سوار میشه ! (اسمشو نمیدونم) . . . دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت ! مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه : این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران نباش ! . . . امروز از سرکار برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن هیشکی تحویلم نمیگیره ، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون اجازشون ازدواج کردم … اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه ! . . . مرد عاشق بشه دنیا رو با خبر می کنه زن عاشق بشه فقط به نزدیکاش میگه، مرد جدا بشه نزدیک تریناش می فهمن زن جدا بشه همه دنیا ! . . . دارو عبارت است از عوارضی جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می کنند . . . ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﺰﺩﻩ: ﺩﺧﺘﺮﺍﺕ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺭﻥ,ﭘﺴﺮﺕ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﺮﻡ ﻧﺪﺍﺭﻩ,ﺧﻮﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ; ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﻟﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻣﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺑﯽ ﺟﻧﺲ ﺑﯿﺎﺭﻩ!!!؟ . . . ﻫﻨﻮﺯ ﻫﯿﭻ ﺑﻮﯾﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺑﻮﯼ ﺍﺩﮐﻠﻦ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﻭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ! . . . گواهی نامه گرفتن مامانم حدود یک سال و نیم طول کشید قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود ! . . . دوست و دَست بسیــار است اما دَست دوست انـــدک . . . ﻫﺮ ﻏﻠـﻄﯽ ﺭﻭ ﺍﻧـﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻥ ، ﺍﺳﻤـﺶ ” ﭘﺎﻳـﻪ ﺑـﻮﺩﻥ ” ﻧﻴـﺴﺖ ﺧـَـﺮﻳـَﺘـﻪ ! . . . خودم رو کشتم رفتم مهندسی رباتیک گرفتم فامیلمون برگشته میگه عقربه بزرگه ساعت خونه مون افتاده ، می تونی جا بندازیش !؟ . . . یه روز از بیرون اومدم رفتم رو تخت خوابیدم مامان و بابام اومدن بالا سرم و با محبت هرچه تمام دست تو موهام کرد و گفت : الهی قربونش برم … بعد با یه لحن غم انگیز به بابام گفت : خوب شد دختر نشد وگرنه رو دستمون باد میکرد ! . . . به مامانم میگم من شام بیرون میخورم ، هوس فست فود کردم … میگه نمیخواد ، فردا شب هوس کن ! . . . الان ۶ ساله که ما یک پنجم تصویر برنامه های تلویزیون رو نمیتونیم ببینیم !!! آخه مامانم لِیبِلِ روی لامپ تصویر رو نمیذاره بِکَنیم … . . . با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم … دادشم برگشته به فروشنده میگه : دروغ میگه از صبح به ده نفر دیگه هم همینو گفته ، شما منتظر ما نباشین ! . . . خواهر زادم (پنج سالشه) بهم میگه : دلم برات تنگ شده … ازش می پرسم : دلت برای من تنگ شده یا موبایلم ؟ میگه : هم موبایلت هم کامپیوترت ! . . . دماغمو عمل کردم آوردنم خونه ، بابام هی میاد تو اتاقم میگه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت ؟ . . . به مامانم میگم چرا همیشه میخوای قسم بخوری جون منو قسم میخوری ؟ چرا جونه مهردادو (برادرم) قسم نمی خوری ؟ میگه آخه اون طفلک بچه بود زیاد مریض میشد … . . . اون چیه که راحت از جیب میاد بیرون … گوشی های جدید GLX با جدید ترین آپشن روز دنیا هم اکنون در خدمت شما … دیگه کسی آیفون و گلکسی نمی خره … ! . . . اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره، اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن، اینایی که عشقشون لباس مشکیه، اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن، اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن، اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن، اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید، این لامصبا دزدن ! . . . داداشم نوجوون بود میرفت باشگاه کونگ فو و کشتی, منم اون موقه ها بچه بودم هر وقت که تو باشگاشون یه فن جدید بهشون یاد میدادن میومد تو خونه رو من اجرا میکرد منم به ازای هر فن پول میگرفتم یعنی از کوچیکی من با این سختی پول درمیاوردما ! . . . پسـرا موجـوداتِ شــادی هستـن؛ چـــــــرا ؟؟ ۱- اسم فامیلیشـون رو همیشه نگه میدارن ۲- مُکالماتِ تلفـنی شـون ۳۰ ثانیه بیشترنیست ۳- برای یه سفـر ۵ روزه یه شلوار جین کافیـه ۴- اگر جایی دعوت نشدن قهـر نمیکنن ۵- در طولِ زندگی نیازی به تغییـر مدل مو ندارن ۶- برای ۲۵ نفر در عرض ۲۵ دقیقه سوغاتی میخرن ۷- اگر به مهمونی برن و لباسـشون با دیگری یکی باشه ضد حال براشون نمیشه بلکه با طرف دوست میشن )) . . . روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند. ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد.. یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید. دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود. مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم. کافیست از تو سریعتر بدوم… و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت ! . . . از وقتی که شماره شو به بلَک لیست گوشیم انتقال دادم چند ماهی میگذره… شیش،هفت تا اس داده بود که چند هفته بعد خوندمشون. اون موقع از دستش عاصی بودم. واقعاً اذیت میکرد. یه شب با یه شماره دیگه اس داد برا همین نرفت تو بلک لیستم نوشته بودکه اگه میخوای دیگه اس ندم بهت،یه چیزی بگو. بدون معطلی جواب دادم و همون چیزی رو که میخواست براش فرستادم چون واقعاً دیگه نمیخواستم اس.ام.اساشو ببینم. راد اس ام اس دیگه ا………س نداد نمیدونم اصلاً چی شد که اینطور شد. دیگه سراغمو نگرفت انگار نه انگار که من “هستم” به هرحال اعتراف میکنم که خیلی دلم برای اس.ام.اس هاش تنگ شده. اگه الان اینارو میخونی، ازت میخوام که یه شانس دیگه بهم بدی. قول میدم بچه ی خوبی بشم ! هم تو مسابقه ها شرکت کنم هم آهنگپـیشواز داغ هفته رو انتخاب کنم و حتی با شارژ ۱۶۸۶۵۰ریال، برنده ۱۰۰ تومن اعتبار هدیه داخل شبکه شم ..! ایرانسل دوسِت دارم ! . . . من به اندازه یک مجلس ختم ، دوستانی دارم! (حتما بخوانید) چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز بر شکوه سفر آخرتم، افزودنداشک در چشم، کبابی خوردندقبل نوشیدن چای،همه از خوبی من میگفتندذکر اوصاف مرا،که خودم هیچ نمی دانستمنگران بودم من،که برادر به غذا میل نداشتدست بر سینه دم در استاد و غذا هیچ نخوردراستی هم که برادر خوب استگر چه دیر است، ولی فهمیدمکه عزیز است برادر، اگر از دست رودو سفرباید کرد،تا بدانی که تو را میخواهنددست تان درد نکند،ختم خوبی که به جا آوردیداجرتان پیش خداعکس اعلامیه هم عالی بود،کجی روبان هم،ایده نابی بودمتن خوبی که حکایت می کردکه من خوب عزیزناگهانی رفتمو چه ناکام و نجیبدعوت از اهل دلان،که بیایند بدان مجلس سوگروح من شاد کنند و تسلی دل اهل حرمذکر چند نام در آن برگه پر سوز و گدازکه بدانند همه،ما چه فامیل عظیمی داریمرخصتی داد حبیب،که بیایم آنجاآمدم مجلس ترحیم خودم،همه را میدیدمهمه آنهایی،که در ایام حیات،نمی دیدمشانهمه آنهایی که نمی دانستم،عشق من در دلشان ناپیداستواعظ از من می گفت،حس کمیابی بوداز نجابت هایم،و از همه خوبیهامو به خانم ها گفت: راد اس ام اساندکی آهستهتا که مجلس بشود سنگین ترسینه اش صاف نمودو به آواز بخواند:” مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم”راستی این همه اقوام و رفیقمن خجل از همه شانمن که یک عمر گمان میکردم تنهایم و نمی دانستممن به اندازه یک مجلس ختم،دوستانی دارم! مثه خوابی…مثه رویامثه آرامش دریامثه آسمون آبیآرومی وقتی که خوابیمثه پروانه نجیبیتو یه رویای عجیبیمثه یاسای تو باغچهمثه آینه تو تاغچهمثه چشمه ی زلالیانگاری خواب و خیالی....بی تو من موندم و رویاخسته از تموم دنیایه دل تنگ شکستهدو تا چشم خیس خستهروزا تب دار شبا بیداریه تن خسته بیمارمثه یه مرده سر داراز خودم از همه بیزارله له لحظه دیداربینمون دیوارو دیوار ادامه در لینک زیر من حسودی میکنم به تموم چشمایی که یه روزی تو رو میببینن از تو باغچه نگاهت گلای نرگس میچینن به همون تکه زمینی که قدمهاتو میذاری به تموم دستهایی که دستتو یه روز میگیرن به گلای نرگسی که عطر و بوی تو رو دارن به بال فرشته هایی که زیر پاهات میذارن به همون لحظه نابی که بالاخره میآیی نازنینم نازنینم تو کدوم جمعه میآیی از همون لحظه اول که تو قلبم پا گذاشتی قلبمو ازم گرفتی و یه جایی جا گذاشتی منو کشتی ٬منوکشتی٬ منو قلبمو سوزوندی رفتی و رو همه حرفات خیلی راحت پا گذاشتی خودت اما خوب میدونی منو با راز نگاهت توی این شهر غریب رفتی و تنها گذاشتی رفتی و ازم گرفتی همه ی دارو ندارم به جز اندوه و غم و غم دیگه چیزی جا نذاشتی رفتی و حتی نگفتی یه کلام خدا نگهدار حتی یه بوس کوچولو روی گونه هام نذاشتی یادته بهت می گفتم اگه تو بری می میرم حالا تو رفتی و نیستی ٬ پس چرا من نمی میرم؟؟ چرا هستم؟ چرا موندم؟ چجوری طاقت می آرم؟ چجوری من دلم اومد رو مزارت گل بزارم؟؟ جای خالیت و چجوری میتونم بازم ببینم؟ دیگه چشمام و نمیخوام. نمیخوام دیگه ببینم! وای چطوری دلم اومد جسم سردت و ببوسم؟ من که آتیش میگرفتم٬ چی باعث شد که نسوزم؟ ذره ذره٬قطره قطره٬ میسوزم اما میمونم خودمم موندم چه جوری میتونم زنده بمونم هنوزم باور ندارم که تو نیستی و من هستم شایدم من مرده باشم٬ الکی میگن که هستم! کاشکی وقتی که میرفتی دستتو گرفته بودم کاشکی پر نمیکشیدی بالت و شکسته بودم نازنین وقتی که بودی شبا هم تو رو میدیدم دیگه از روزی که رفتی حتی خوابتم ندیدم تو که بی وفا نبودی٬لااقل بیا تو خوابم مگه تو خبر نداری شب و روز برات بیتابم؟ میدونم یه روز دوباره می تونم تو رو ببینم تو پیش خدا دعا کن که منم زود تر بمیرم اگه آسمون زمین شه اگه دریا یه کویر شه اگه دنیا زیرو رو شه اگه چشمات بی غرور شه اگه خورشید بی غروب شه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه کوه بیاد رو دوشم اگه جام زهر بنوشم اگه ماه دیگه نباشه روزا آسمون سیاه شه اگه جنگل بشه صحرا اگه امروز نشه فردا بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه خوابتو نبینم دیگه گل برات نچینم اگه حتی یه جوونه توی گلدونا نمونه بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باز مثه همیشه بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه بگی که منو نمیخوای دیگه پیش من نمیای بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه باشم و نباشم هر جای دنیا که باشم حتی از چشمات جداشم بازم عاشقت میمونم عشقو تو نگات میخونم اگه شعرامو نخونی اگه باز پیشم نمونی راز عشقم رو ندونی بازم عاشقت میمونم عشق و تو نگات میخونم دلم که مهمون نمیخواست کی گفت که مهمونم بشی؟ کی گفت بیای تو قلبم و مهمون ناخونده بشی؟ کی گفت منو صدا کنی با اون چشات نگاه کنی قلبم و از جا بکنی بعدش اونو رها کنی کی گفت یواشکی بیای تو قلب من پا بذاری کی گفت بری و تا ابد رد پاتو جابذاری کی گفت منو شکار کنی شکارت و رها کنی صیدت و تنها بذاری صید دیگه شکار کنی کوه غرور بودم کی گفت بیای و مجنونم کنی کی گفت که تو حصار غم اسیر و زندونم کنی کی گفت که عاشقم کنی زار و پریشونم کنی کی گفت که از عاشق شدن منو پشیمونم کنی کی گفت که از چشای من خواب و بدزدی و بری؟ کی گفت پریشونم کنی٬ کی گفت بری؟کی گفت بری؟ ببین خدایی با دلم چه کردی این کارا رو با دل دیگه کردی؟ مثه دل من دلی رو سوزوندی؟ لباس غم به هیچ دلی پوشو ندی؟ هیچکی مثه من نازت و خریده؟ هیچکی با رویای تو پر کشیده؟ میشه بگی چند تا دل و شکستی؟ میشه بگی تو چند تا دل نشستی؟ دین و مرام و اعتقادت اینه؟ دوست دارم عاشقتم همینه؟ دروغ بود هر چی که به من میگفتی؟ همین بود اون وفایی که میگفتی؟ شاید خدا نکرده عاشق شدی؟ عاشق یک دلبر دیگه شدی؟ برو ولی اینو یادت بمونه تو قول دای بیوفای دیوونه ببخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم ببخش منو که بچگی کردم و خواهانت شدم ببخش که التماس من می لرزونه دل تو رو ببخش که میخوام بدونم هر لحظه ای حال تو رو تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم ببخش که نیمه های شب فاصله رو داد میزنم ببخش که توی خوابمم اسمت و فریاد میزنم ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشده کاشکی الان تو خواب بودم تو رویا یعنی میشه بیدار بشم خدایا؟ بیدارشم و ببینم اینا خوابه یا مثلا حباب روی آبه اما نه این تقدیر شوم منه مثل یه جغد شوم رو بوم منه انگار باید بسوزم وبسازم ا ی خدا جون مرامت و بنازم نمیدونم تا کی ادامه داره تا کی میخواد بلا واسم بباره تا کی باید هی الکی بخندم چشام و رو بدیها من ببندم همه بگن چه دختر شادیه خوش به حالش از زندگیش راضییه کا شکی دلم غصه پنهون نداشت جغد رو بوم خونمون جون نداشت کاشکی میشد این دلمو از تو سینه در بیارم پاره کنم دور بریزم یک دل بهتر بیارم یه دل که توش غم نباشه غصه و ماتم نباشه یه دل که عین سنگ باشه زشتی ها توش قشنگ باشه دلی که توش راز نباشه یه دلبر ناز نباشه به غصه و غم هیچ دری توی دلم باز نباشه دلی که با نگاه اون پاره نشه این همه نازک نباشه یه دل که توش خون نباشه غصه ی پنهون نباشه دلی که مثل قصه ی لیلی و مجنون نباشه کاشکی میشد کاشکی میشد اما میدونم نمیشه همین دلم توی تنم میمونه واسه همیشه این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم دیگه کسی نیست که بهش هر چی دلت میخواد بگی هی التماست بکنه بگه نگو ، بازم بگی چقد بهت گفتم نگو صبرم یه روز تموم میشه حالا اومد اون روزی که می ترسیدم همون بشه سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم این جمله رو اینقد میگم تا که فرموشت کنم نازنین وقتی که نیستی میدونی چه حسی دارم میدونی از غم دوریت چه حس غریبی دارم؟ مثه حس یه قناری که توی قفس می میره مثه اون نهال کاجی که تو گلدون جون می گیره مثه اون ماهی کوچولو که توی تنگش اسیره مثه اون پرنده ای که زیر بارون پر میگیره مثه حس بچه ای که مامانش جلوش می میره باباشم زودی میره یه زن دیگه میگیره مثه حس بابایی که پسرش دوچرخه میخواد باباهه قول بده اما..نتونه واسش بگیره مثه وقتی که بخوای داد بزنی اما نتونی مثه حس غنچه ای که باغبون اونو می چینه مثه وقتی که دلت واسه یکی خیلی می سوزه بغض و گریه لباتو به هم می دوزه مثه وقتی آسمون ابری باشه اما نباره مثه وقتی بگی اما … بت بگن اما نداره روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و داداشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون ماه و دعوت نمیکنم آخه خودت ماه منی بذار خیال کنم یه شب تا خود صبح مال منی به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک خاطره و یه قلب بی قرار و کوچک فقط می خوان بهت بگن تولدت مبارک عاشق اسمم می شوم وقتی تو صدایم می کنی . . . . . . شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم خودمانی میگویم ، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی . . . . . . غمگینم مثل عکسی در اعلامیه ی ترحیم که خنده اش همه را می گریاند . . . . . . سرنوشتم چیز دیگر را روایت میکند / بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند قلب من با هر صدا با هر تپش با هر سکوت / غرق در خون یکنفس دارد دعایت میکند . . . . . . آرامـــش یعنــــی : هـر وقت قهـــر کــــردی مطمئــــن بـــاشـی کـــه تـــا آشتـــی کنـــی هیـــچ کسی جـــات رو نمی گیــــــره . . . عاشقانه هایم همه رابه زانو زده ! توبه عشق چه کسی ایستاده ای . . . . . . دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت تو ساده باور کن ، که سخت دوستت دارم . . . . . . دیگر پیام هایت نمیرسند سیم بانان را خبرکن ! شاید کاجی افتاده باشد . . . . . . چقدر کم توقع شده ام نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را.. همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست مرا به آرامش می رساند…. حتی اصطحکاک سایه هایمان… کافیست . . . خدایا بت بود ؛ “بت شکن” فرستادی من پر از بغضم ”بغض شکن” هم داری . . . ؟ . . . عطر های گرون قیمت رو ول کن ، آدم باید بوی اعتماد بده . . . . جای خالیت را انقدر باچشمان آب خواهم داد که بازکنارم سبزشوی . . . . دوستی میوه ی درختانی است که در روح غنی عشق کاشته میشود و با مراقبت محبت آمیز و درک متقابل پرورش می بایند . . . . کاش میشد در آسمان ها پر کشید / چون عقابی ابرها را هم درید پر کشید و در حضورت جان سپرد / لحظه ی آخر دو چشمان تو دید . . . . زمان است که وفاداری را ثابت میکند ، نه زبان . . . . . . ﻟﮑﻨﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺰﻩ ﻣﺰﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﻤﺖ . . . . عشــق همین خنده های ساده ی توست وقتی با تمام غصه هایت میخندی تا از تمام غصه هایم رها شوم . . . . . . یکی نوشت یکی خوند / بازم نوشت بازم خوند اخرش اونی که نوشت مرد / اما اونیکه میخوند موند حالامن مینویسم توبخون / من میمیرم توبمون . عمری فرشته هم که باشی یک اشتباه … فقط کافی است یک اشتباه از تو ببینند تا از تو ابلیس بسازند . . . . . . تا تو هستی که دستانم را بگیری آرزو میکنم هر روز زمین بخورم کاش تابستانها هم برفی بود . . . . . مقصر خود ماییم عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که از زندگی ، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند . . . . . . آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل میکرد چه رنجی میکشد او وقتی هوا ابریست . . . . . . آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند ، اما نه وقتی که در کنارشان هستی ، نه آنجا که در میان خاک خوابید ، سنگ را تمام می گذارند و می روند . . . . . . باید به بعضی ها گفت : ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده ، من نشد ، یکی دیگه ! تو که عادت داری . . . . . . درد دل کـه می کنــی ضعـف هـایـت، دردهـایــت را می گـذاری تـوی سیـنی؛ و تعـارف می کـنی کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد؛ تیــز کننــد … تیــغ کننــد … و بــزننـد بـه روحـت . . آدم گاهی چه گرم می شود به یک ” هستـــــــــــــــــــــم ” ؛ به یک ” نتــــــــــــــــــــــــرس ” ، به یک ” نـــــــــــــــــــــــوازش ” ! به یک ” آغـــــــــــــــــــــــوش” … . .