اس ام اس های تبریک ولادت حضرت محمد (ص) و امام صادق(ع)

آرشیو اس ام اس های تبریک ولادت حضرت محمد(ص) و امام صادق(ع)

ز یمن مقدم رسول خاتم

معطر آمده محیط عالم

مولد صادق آل محمد

مقارن گشت با میلاد احمد

میلاد نبی اعظم(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد

.

.

.

از مکه فروغ ایزدی پیدا شد / سرچشمه فیض سرمدی پیدا شد

در هفدهم ربیع از دخت وهب / نو دسته گل محمدی پیدا شد

میلاد رئیس مکتب، محمد مصطفی(ص)

و رئیس مذهب، صادق آل عبا مبارک باد

.

.

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت محمد(ص)

دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد

یاسهاى آسمانى در زمین روئیده شد

نخل حق در سرزمین مشرکین روئیده شد

لاله در باغ دل اهل یقین روئیده شد

ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام صادق (ع) بر شما مبارک

.

.

.

ز آسمان دل من خورشید و مه برآمد / شب میلاد احمد(ص) با پور حیدر آمد

همه شادی نمایید که میلاد نبی شد / جلوه ی نور صادق ز بعدش منجلی شد

عید شما مبارک

.

.

.

اس ام اس ولادت امام صادق (ع)

عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع

عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع

موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده

مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده

عید شما مبارک

.

.

.

دوبیتی ولادت امام صادق(ع)

دوبیتی ولادت حضرت محمد(ص)

به هفدهم ربیع دو ماه تابان

ز تارک سپهر دین و ایمان

براى دادن پیام جانان

دمیده با سراج لطف یزدان

.

.

.

شعر ولادت حضرت محمد(ص)

امشب سخن از جان جهان باید گفت

توصیف رسول انس و جان باید گفت

در شام ولادت دو قطب عالم

تبریک به صاحب الزمان باید گفت

میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع) مبارک

.

.

.

شعر ولادت امام صادق (ع)

بر جمال این دو یاس بى قرینه بنگرید

گاه سوى مکه گه سوى مدینه بنگرید

محور اسلام و قرآن در ثبات از این دو مَه

مکتب توحید باشد در حیات از این دو مه

روشن آفاق تمام کائنات از این دو مه

منجلى اوصاف بى پایان ذات از این دو مه

میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع) مبارک

.

.

.

متون آماده برای تبریک ولادت حضرت محمد(ص)

آسمان عاشقى شد پر ستاره زین دو گل

عشقبازى با تداوم شد هماره زین دو گل

بر دل عشاق صادق شد اشاره زین دو گل

دیده دل شد گشوده بر نظاره زین دو گل

.

.

.

متون آماده برای تبریک ولادت امام صادق(ع)

ولادت ختم رسولان آمد

محمد آن حبیب جانان آمد

به جسم پیروان او جان آمد

بر حرمتش جهان گلستان آمد

میلاد رسول اکرم بر شما مبارک باد

.

.

.

متن رسمی تبریک ولادت حضرت محمد(ص) و امام صادق(ع)

مژده که میلاد شه خاتم است

عید سعید نبى اکرم است

مژده که مسرورى عالم رسید

خرمى عالم و آدم رسید

ولادت مضرت محمد (ص) بر شما مبارک

.

.

.

پیامک ولادت حضرت محمد(ص)

به صبح هفده شهر ربیع از مطلع عزّت

عیان شد طالع مسعود و ختم مرسلین آمد

چو خورشید جلال احمدى تابید در عالم

ز ایزد بر جمال او هزاران آفرین آمد

عید ولادت بر شما مبارک

.

.

.

پیامک ولادت امام صادق(ع)

طلوع صبح سفید شما مبارک باد

محمد آمده عید شما مبارک باد

محمدی که دو عالم گواه عصمت اوست

همه سفارش او در کتاب و عترت اوست

 

 

مـــــژده ایـــدل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد

مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد

تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـیــد بـهـر بـــام و دری

بـهـر نــابـودی اصــنـــام شــتــابـان آمــد

مـسـلـمـیـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــویـــد

اشــرف خـلـق جـهـان نـیـر تــابـــان آمـد

.

.

.

اسم تو نور امـید است و صفای سینه هاست

دین تو اسلام عشق است و بدور از کینه هاست

روز میـلادت شدم مست می عرفان تو

آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو . . .

.

.

.

امشب سخن ازجان جهان بایدگفت / توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت

در  شـــــام  ولادت دو  قــطب عالم / تبریک به  صــاحب الزمان (عج) باید گفت . . .

.

.

.

گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند

عرشیان و فرشیان نام محمّد می‌برند

ولادت حضرت محمد بر شما مبارک

.

.

.

محمّد وارث پیغمبران است / که او سلطانِ شهرِ دلبران است

به حق فرمود حق لایزالی / محمّد علت خلقِ جهان است . . .

میلاد خاتم پیامبران بر شما مبارک

.

.

.

دو چشمِ آمنه بر روی احمد / گره خورده دلش بر موی احمد

گهی خندان گهی محو تماشا / چو می‌بیند خمِ ابروی احمد

خجسته میلاد پیامبر اکرم مبارک باد

.

.

.

جهان را حق به عشقش آفریده / وجودش کلِ هستی را خریده

بگویم از مه رویِ محمّد / کسی زیباتر از او را ندیده . . .

.

.

.

جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر

منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر

بده ساقى مى باقى که غرق عشرت و شادى

دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر . . .

 

 

 

دو چشمِ آمنه بر روی احمد ص


گره خورده دلش بر موی احمد ص


گهی خندان گهی محو تماشا


چو می‌بیند خمِ ابروی احمد ص

 

 

 

در ارض و سما جلوۀ توحید، مبارک
 
ای اهـل ولا اهل ولا، عیـد، مبارک!
 
بــا چـرخ بگـویید فـرو ریـز ستاره
 
با مـاه بگوییـد که خورشید مبارک
 
ای مردم عالم شب میلاد محمد ص
 
رویی که درخشید و ندیدید، مبارک
 
در هفـدهم ماه، مـه چـارده سر زد؛
 
یـا نـور خـداوند درخشیـد، مبارک
 
ای مکـه قدمگـاه پیمبر ص شدی امشب
 
ای آمنه تبریک! که مادر شدی امشب
 
----
 
این است که ملکِ دو جهان بسته به مویش
 
دیده است خدا صورت خود در گل رویش
 
سرهای نکویان همـه خاکِ کفِ پایش
 
دریای کمالات، یکـی قطـره ز جویش
 
پیغامبـران پیشتــر از صبــح ولادت،
 
نوشیده همـه کوثر عرفـان ز سبویش
 
روید ز جهنم گـلِ «بَـرداً و سـلاماً»
 
افتد چو در آن قطره‌ای از آب وضویش
 
هر صبح و مسا بانگ اذان است سرودش
 
شغل ملک و شغل الهی است درودش
 
----
 
این نور الهی است به سماوات و زمین است
 
این عبـد ولـی آینــۀ حـی مبیــن است
 
این است که سرسخت‌ترین دشمن جانش،
 
می‌گفت امین است، امین است، امین است
 
ایـن جـان گــرامی بــه تـن پـاک نبیین
 
ایـن روی خـدا در نظـرِ اهــل‌یقین است
 
چنـدی شـده همسـایۀ مـا خاک نشینان
 
این است که در عرشِ خدا صدرنشین است
 
از صبح ازل دست خدا بر سر او بود
 
جبریل بدان مرتبه خاک درِ او بود
 
----
 
بحریست که خوبـان دو عالـم دُرِ نابش
 
نوری است فروزنده که نور است حجابش
 
افـواج مـلَک ذرۀ خورشیــد وجـودش
 
ارواح رُســل، مستمعِ علــمِ کتــابش
 
گلهای بهشتی که پـر از عطـر بهشتند
 
شستند همـه پیرهـن از بـوی گلابش
 
ای خلـق جهان! مکتب او را بپـذیرید
 
والله قسـم وحـیِ الهیست، خطــابش
 
ادیان همه منسوخ بـه جز مکتب احمدص
 
تا حشر رسول است رسول است محمّد ص
 
 
 
 
 

 

 

 

 

 

ز یمن مقدم رسول خاتم

معطر آمده محیط عالم

مولد صادق آل محمد

مقارن گشت با میلاد احمد

میلاد نبی اعظم(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد

.

.

.

دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد  / یاسهاى آسمانى در زمین روئیده شد

نخل حق در سرزمین مشرکین روئیده شد  / لاله در باغ دل اهل یقین روئیده شد . . ..

.

.

.

عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع  / عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع

موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده  / مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده . . .

ولادت حضرت محمد(ص) و امام صادق(ع) بر شما مبارک

.

.

.

به هفدهم ربیع دو ماه تابان  / ز تارک سپهر دین و ایمان

براى دادن پیام جانان  /  دمیده با سراج لطف یزدان . . .

.

.

.

امشب سخن از جان جهان باید گفت  / توصیف رسول انس و جان باید گفت

در شام ولادت دو قطب عالم  / تبریک به صاحب الزمان باید گفت . . .

.

.

.

بر جمال این دو یاس بى قرینه بنگرید

گاه سوى مکه گه سوى مدینه بنگرید

محور اسلام و قرآن در ثبات از این دو مَه

مکتب توحید باشد در حیات از این دو مه

روشن آفاق تمام کائنات از این دو مه

منجلى اوصاف بى پایان ذات از این دو مه

.

.

.

از مکه فروغ ایزدی پیدا شد / سرچشمه فیض سرمدی پیدا شد

در هفدهم ربیع از دخت وهب / نو دسته گل محمدی پیدا شد

میلاد رئیس مکتب، محمد مصطفی(ص)
و رئیس مذهب،
صادق آل عبا مبارک باد

.

.

.

آسمان عاشقى شد پر ستاره زین دو گل

عشقبازى با تداوم شد هماره زین دو گل

بر دل عشاق صادق شد اشاره زین دو گل

دیده دل شد گشوده بر نظاره زین دو گل . . .

.

.

.

چون از افق برآمد، نور امام صادق

شد صبح عالم آراش، بر شام تیره فائق

ولادت با سعادت ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

امام صادق (ع) را به وشما تبریک و شاد باش عرض می کنم.

.

.

.

ولادت ختم رسولان آمد

محمد آن حبیب جانان آمد

به جسم پیروان او جان آمد

بر حرمتش جهان گلستان آمد . . .

.

.

.

خورشید، محمد است و صادق ماه است

با مقدم خورشید، قمر همراه است

یعنی که ولادت امام صادق (ع)

در روز ولادت رسول الله (ص) است

عیدتون مبارک

.

.

.

مژده که میلاد شه خاتم است

عید سعید نبى اکرم است

مژده که مسرورى عالم رسید

خرمى عالم و آدم رسید

.

.

.

به صبح هفده شهر ربیع از مطلع عزّت

عیان شد طالع مسعود و ختم مرسلین آمد

چو خورشید جلال احمدى تابید در عالم

ز ایزد بر جمال او هزاران آفرین آمد

.

.

.

ز آسمان دل من خورشید و مه برآمد

شب میلاد احمد(ص) با پور حیدر آمد

همه شادی نمایید که میلاد نبی شد

جلوه ی نور صادق ز بعدش منجلی شد

عید شما مبارک

.

.

.

تعالى الله از این نعمت کز او اسباب آسایش

براى ما فراهم گشت از میلاد پیغمبر

ز لطف و رحمت ایزد ز یمن مقدم احمد

ظهور حق مسلم گشت از میلاد پیغمبر . . .

.

.

.

ای بحـر تجـلا! گهـرت باد مبارک

ای طور نبوت! شجـرت باد مبارک

ای مکه! نسیم سحـرت باد مبارک

ای آمنه! قرص قمـرت باد مبارک

 

 

دید دارم از خجالت سر، به زیر
گفت ما را بین و سر بالا بگیر
دید از غم تنگ گشته سینه ام
پاک کرد از زنگ ها آیینه ام
من دگر «او» گشته و خود نیستم
آنکه همره با شما شد نیستم
حُر نبوده حُر، به لطفش حُر شده
بوده آب، آلوده اما، کُر شده
دور شد جانم ز تن های شما
کرد مِنهایم ز مَن های شما
دید از پا تا به سر عیب ام به عین
کرد، از پا تا به سر حُسنم حسین
هر که بر این آستان باشد سرش
عاقبت، بر خیر گردد آخرش
هر مُحِبّی را که او محبوب شد
گر بدی هم داشت آخر خوب شد
دل ز هَر دلداده می گیرد حسین
دست هر افتاده می گیرد حسین
مَستِ چشمش جام عالم پُر کند
دو جهان را یک نگاهش حر کند
جُرم را بخشیده می گیرد کریم
دیده را نادیده می گیرد کریم

 

 

 

حضرت قاسم بن الحسن(ع)


 این اسب ها از این بدنم  پا نمی کشند

جانم درآمد از کفنم پا نمی کشند

تا که گلاب ناب مرا در نیاورند

از غنچه های یاسمنم پا نمی کشند

این نیزه ها که در جگرم پا گذاشتند

چون داد می زنم حسنم پا نمی کشند

می خواستم دوباره صدایت کنم ولی

یک لحظه هم از این دهنم پا نمی کشند

موی مرا به دست گرفتند و می کشند

اما ز دست و پا و تنم پا نمی کشند

چگونه تو خوش قد و بالا شدی

به یک لحظه اینقدر زیبا شدی

مکش اینقدر پا به روی زمین

مکش پا که هم قد طوبا شدی

تو نیمت حسن بود و نیمت حسین

چرا اینقدر شکل زهرا شدی

چنان از سر اسب انداختند

که از نصفه های کمر تا شدی

چنان پیچ خوردی در این تیغ ها

گل پیچك آسمان ها شدی

ملائک گلاب تو را می برند

گلاب غم انگیز دنیا شدی

دل ماه خیمه برایت گرفت

صدایم نکن که صدایت گرفت

چرا دست هایت کشیده شدند

گمانم که دیشب دعایت گرفت

چه دشنام هایی به تو داده اند 

که اینگونه حال و هوایت گرفت

کمی صبر کن تا بیاید پدر

که گویا دل مجتبایت گرفت

سرت را به سینه گذارم که تو

ببینی دل کربلایت گرفت

 

 

هر لحظه از خدا طلب مرگ میکنی

وقتی که دشمنت بلد ِ راه میشود

ته مانده ی نفس زدنِ صبح تا غروب

صرف کشیدن دو سه تا آه میشود


در موج اشکهای خودت غرق میشوی

با این همه مصیبت و داغی که دیده ای

نسبت به گام قبلی خود پیرتر شدی

کم کم به شانه های رقیه رسیده ای


آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

شاید سریعتر بشود انکسار تو

حالا که چند قطره فقط آب خورده ای

حالا که شیر هست ولی شیر خوار تو..


حالت شبیه محتضر رو به قبله است

دردسری شده به سلامت رساندنت

از بعد دیدن سر اصغر به نیزه ها 

تغییرکرده لهجه ی لالای(ی) خواندنت


دلتنگ گرپه های کسی میشوی که او

آرام سرسپرده به اغوش نیزه ها

"این گریه ها برای تو اصغر نمیشود"

لالایی تو پر شده در گوش نیزه ها

 

 

 

  زندگی نامه حضرت محمد (ص)
  زندگی  نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود. كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم. القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و... منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام. تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته‏اند. عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت. محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى). نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. حضرت محمد (ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد. مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف. اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت. و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد. زندگی نامه حضرت محمد (ص) مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص)  علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت. همسران حضرت محمد (ص): 1. خديجه بنت خويلد. 2. سوده بنت زمعه. 3. عايشه بنت ابى بكر. 4. امّ شريك بنت دودان. 5. حفصه بنت عمر. 6. ام حبيبه بنت ابى سفيان. 7. امّ سلمه بنت عاتكه. 8. زينب بنت جحش. 9. زينب بنت خزيمه. 10. ميمونه بنت حارث. 11. جويريه بنت حارث. 12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب. نخستين زنى كه افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود. خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى‏كردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى می‏داد. خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام». حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ويژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد می‏كرد. از عايشه، سومين حضرت محمد (ص)، روايت شده است: «كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1) حضرت محمد (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمی‏رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كرد و از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه حضرت محمد (ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبى‏هاى او را بيان میكرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حركت درآمد.   زندگی نامه حضرت محمد (ص) فرزندان حضرت محمد (ص): الف) پسران ان حضرت محمد (ص): 1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند. 2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مى‏گفتند. 3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت. عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از دنيا رفتند. ب) دختران حضرت محمد (ص): 1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س). دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است. گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود. زندگی نامه حضرت محمد (ص) آغاز بعثت حضرت محمد (ص): محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايی مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذيرش وحی - کم کم - آماده مي شد . درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحی مأمور شد آياتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايی و توجه خاص به خالق يگانه جهان جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم " . يعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست . زندگی نامه حضرت محمد (ص) حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانايی  خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند " لوحی " را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت بسيار توانفرسا و مشکلش بود . جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نيز از کوه حرا پايين آمد و به سوی خانه خديجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خديجه دانست که مأموريت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمي دارد زيرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بينوايان کمک مي کنی و ستمديدگان را ياری مي نمايی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خديجه او را پوشاند . حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خديجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانايان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنين گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پيش آمده است آغاز پيغمبری  است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود مي آيد . خديجه با دلگرمی به خانه برگشت . معراج حضرت محمد (ص): پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم : در سال دهم بعثت "معراج " پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به نام "براق " انجام شد. حضرت محمد (ص) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجد اقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود. سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهي " رفت و آنرا سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه "ام هاني " پائين آمد. به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کريم در سوره "اسرا" از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شده است : "منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای  خويش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بيناست ". در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحانی مومن است . اصحاب و ياران حضرت محمد (ص): پيامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايى بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود: 1. على بن ابى‏طالب(ع). 2. ابوطالب بن عبد المطلب. 3. حمزة بن عبدالمطلب. 4. جعفربن ابى‏طالب. 5. عباس بن عبدالمطلب. 6. عبداللّه بن عباس. 7. فضل بن عباس. 8. معاذبن جبل. 9. سلمان فارسى. 10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده). 11. مقداد بن اسود. 12. بلال حبشى. 13. مصعب بن عمير. 14. زبير بن عوام. 15. سعد بن ابى وقاص. 16. ابو دجانه. 17. سهل بن حنيف. 18. سعد بن معاذ. 19. سعد بن عباده. 20. محمد بن مسلمه. 21. زيد بن ارقم. 22. ابو ايوب انصارى. 23. جابر بن عبدالله انصارى. 24. حذيفة بن يمان عنسى. 25. خالد بن سعيد اموى. 26. خزيمة بن ثابت انصارى. 27. زيد بن حارثه. 28. عبدالله بن مسعود. 29. عمار بن ياسر. 30. قيس بن عاصم. 31. مالك بن نويره. 32. ابوبكر بن ابى قحافه. 33. عثمان بن عفان. 34. عبدالله بن رواحه. 35. عمر بن خطّاب. 36. طلحة بن عبيدالله. 37. عثمان بن مظعون. 38. ابو موسى اشعرى. 39. عاصم بن ثابت. 40. عبدالرحمن بن عوف. 41. ابوعبيده جراح. 42. ابو سلمه. 43. ارقم بن ابى ارقم. 44. قدامة بن مظعون. 45. عبدالله بن مظعون. 46. عبيدة بن حارث. 47. سعيد بن زيد. 48. خَبّاب بن اَرَت. 49. بريده اسلمى. 50. عثمان بن حنيف. 51. ابو هيثم تيهان. 52. ابىّ بن كعب. تاريخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص): دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيمارىِ وفاتش مى‏فرمود: اين بيمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود. محل دفن حضرت محمد (ص): مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد   """"""""""""""""""""""""""""""""" تاريخ تولد فاطمه عليهاالسلام در بين علماى اسلام اختلاف است. لكين در بين علماى اماميه مشهور است كه آن حضرت در روز جمعه بيستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد يافته است. (1) مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) در شهر مكه و در خانه خديجه اتفاق افتاد. اين خانه در محله‏اى است كه در گذشته به آن «زقاق العطارين» يعنى كوچه عطارها مى‏گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود. خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) نازل گرديد. اين خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2) و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زيستگاه پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) و مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمين ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از اين رو بارها در طول تاريخ هم‏زمان با تعمير و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند. (3) كيفيت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س) دوران باردارى حضرت خديجه سلام‏اللَّه‏عليه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسيد، حضرت خديجه سلام‏اللَّه‏عليه براى زنان قريش پيام فرستاد تا بيايند و او را در امر وضع حمل كمك كرد و كارهاى مربوط به اين برهه كه مخصوص زنان است برعهده گيرند. اما زنان قريش پاسخ دادند كه ما نخواهيم آمد، چرا كه سخن ما را نشنيده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه عليه و آله يتيم ابوطالب، پيمان زناشوئى بستى. خديجه از اين پاسخ رنجيده خاطر گشت، اما در يكى از همين روزها در حالى كه او همچنان در بستر آرميده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود كه بر او وارد شدند. خديجه كه از ديدن آنان در هراس شده بود به تكاپو افتاد اما يكى از زنان او را آرام نمود و گفت: اى خديجه! اندوهگين و هراسناك مباش، ما از جانب خدا به سويت آمده‏ايم و خواهران تو هستيم، من ساره همسر ابراهيم خليلم و اين آسيه همسر فرعون است و آن يكى مريم دختر عمران و چهارمين ما صفورا دختر شعيب است. در اين هنگام چهار زن در چهار سوى خديجه سلام‏اللَّه‏عليه قرار گرفتند و حضرت خديجه سلام‏اللَّه‏عليه حمل خود را بر زمين نهاد و نورى از او ساطع گرديد كه شرق و غرب عالم پرتوافكن شد. نورى كه به خانه‏هاى مكه راه يافت و همه را در حيرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابريقى مملو از آب كوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانويى كه در پيش روى خديجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه كه از شير سفيدتر و از عنبر خوشبوتر بود بيرون آورد. با يكى تن مولود را پوشاند، و ديگرى را مقنعه‏ى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان كودك نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنين فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسول‏اللَّه سيدالانبياء و ان بعلى سيدالاوصياء و ولدى سادة الاسباط. آنگاه يكايك بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رويى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوريان بشارت تولد او را به آسمانها بردند. در آسمان از يمن قدوم او نورى پديدار آمد و ساطع گرديد كه تا آن زمان سماواتيان چنين نورى را رؤيت ننموده بودند. بانوان خديجه را شادباش گفته از ميمنت و مباركى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خديجه با سرورى زايدالوصف كودك را در آغوش كشيد و با دنيايى اميد و آرزو پستان در دهان او گذارد. 1- علماى اماميه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اكثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مى‏دانند. عبدالرحمن بن جوزى در كتاب تذكره‏ى الخواص ص 306 مى‏نويسد: تاريخ‏نگاران نوشته‏اند كه فاطمه‏ى زهرا در سالى متولد شد كه قريش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. يعنى پنج سال قبل از بعثت. محمد بن يوسف حنفى در كتاب «نظم دررالسمطين» ص 175 مى‏نويسد: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مشغول ساختن كعبه بودند. طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مى‏كند كه گفت: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مغشول ساختن خانه‏ى كعبه بودند و در آن هنگام پيغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.   """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""" مولودی - مرثیه حضرت محمد(ص) حاج سید مهدی میرداماد  میلاد  همه ی عالم فدای محمد  دانلود  میلاد  ای قبله ی بیت الله ، آن گنبد خضرایت  دانلود  میلاد  آمنه بین یه هاله نوره و غرق سروره  دانلود          رحلت  بابی انت و امی یا حسین، به فدای لب عطشان  دانلود  رحلت  بی تو ای دوست چه گویم که چه آمد به سرم  دانلود  رحلت  دست من و دامان تو یا رسول الله  دانلود  رحلت  مریز اشک غم اینچونین به بر من  دانلود    حاج احمد نیکبختیان  میلاد  روشن شده شهر مکه از نور سرمدی  دانلود         حاج حسن خلج  میلاد  حبیبی یا محمد طبیبی یا محمد  دانلود         حاج عبدالرضا هلالی  میلاد  پیامبری رسیده ، زیباتر از رخش کسی ندیده  دانلود  میلاد  فتاده قلب اهل حق به گیسوی خم نبی  دانلود         حاج سعید حدادیان  میلاد  گل نکند جلوه در جوار محمد  دانلود  میلاد  مژده مژده روز میلاد نبی اکرم است،به به  دانلود  میلاد  هفدهم ربیع بهار دل شد  دانلود  میلاد  یا مصطفی یا مصطفی یا مصطفی  دانلود             رحلت  امشب هوای غربت رخنه به سینه کرده  دانلود  رحلت  روضه رحلت رسول اکرم  دانلود   حاج محمدرضا طاهری  میلاد  امشب از سوی عالم بالا میرسد بانگ یا رسول الله  دانلود  میلاد  ای عشق دل ها ای ماه بطحاء  دانلود  میلاد  نازنین دلبرم یا رسول الله مدد  دانلود  میلاد  یا رسول الله یا محمد، یا ابا الزهرا یا محمد  دانلود  میلاد  یا محمد یامحمد یا رسول الله  دانلود          رحلت  ادرک یا رسول الله  دانلود  رحلت  بابای خسته، سرو شکسته  دانلود  رحلت  به حال احتضاری ، به کجا رهسپاری  دانلود  رحلت  پریده مرغ جانم  دانلود  رحلت  کوه هستی، دیده بسته  دانلود  رحلت  یا رسول الله یا ابا الزهر  دانلود  رحلت  قلب آدم در غم پیغمبر خاتم گرفته  دانلود         حاج محمود کریمی  میلاد  گرچه ندیده دیده ام چهره ی دلگشای تو  دانلود  میلاد  امشب وجود را شرف دیگر آمده  دانلود  میلاد  قال علی انا عبد من عبید محمد  دانلود  میلاد  یا حبیبی یا رسول الله یا ابالزهرا  دانلود  میلاد  زیباترین بنده ی دادار محمد  دانلود  میلاد  ای شور تو در دلها مولا یا ابالزهرا  دانلود  میلاد  ز شرق بادی اشراق با چه زیبایی  دانلود  میلاد  ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد  دانلود  میلاد  میخونه کجاست خمارم  دانلود  میلاد  سینه آسمون رو تب ذکر تو بیتابه  دانلود  میلاد  ای رونق چشمات گل های بهاری  دانلود  میلاد  ای دل و دلبر خوش آمدی  دانلود  میلاد  امشب شب عشقه، دلهای همه حیدریون دنبال یاره  دانلود  میلاد  امشب از عمق دل آوا میکنم  دانلود  میلاد  از مکه شفق احمد سر زد  دانلود  میلاد  آروم نداره قلبم، در کنج سینه  دانلود  میلاد  صلی الله علی محمد، صلی الله علیه و آله  دانلود  میلاد  طنین شوق شکسته سکوت این شب تارم  دانلود  میلاد  یا حبیبی یا ابا الزهرا یا محمد یا نبی  دانلود  میلاد  یا رسول الله ، یا محمد  دانلود          رحلت  یاعلی من برم در خونه ات آتیش می گیره  دانلود  رحلت  گرفتار رسول الله گشته جانم امشب  دانلود  رحلت  ای دل دیوانه راهی باز کن، تا مدینه یک نفس پرواز کن  دانلود  رحلت  دخترم گریه تو پشت مرا می شکند  دانلود         حاج مهدی سلحشور  میلاد   آن شب زمین شکست و سراسر نیازشد  دانلود  میلاد  النّبی یا حبیبی یا مولا  دانلود  میلاد  میخوام بی کس بمانم ولی بی تو نمانم  دانلود  میلاد  یا حبیبی ابا الزهرا  دانلود          رحلت  چشمهاشو بسته بود نبی، تو نفسهای آخرش  دانلود  رحلت  مدینه لبریز درد، مدینه غوغای داغ  دانلود  رحلت  نور سحر محمد، کحل بصر محمد  دانلود  رحلت  یا رسول الله مدد  دانلود         حاج حسین سیب سرخی  میلاد  آی عاقل ها ببینید دیوونگی همینه  دانلود  میلاد  امشب شادم و می خوانم عید آمد  دانلود  میلاد  بلغ العلی به کماله کشف الدجی به جماله  دانلود         حاج مهدی اکبری  میلاد  آبروی اهل عالم شاه خاتم رسول الله  دانلود         حاج سید مجید بنی فاطمه  میلاد  دل خرابم عاشقه و سرگردونه  دانلود  میلاد  به گوش دل می رسه صدای روح الامین  دانلود  میلاد  امشب دل آیینه ها، بی قراره  دانلود         مرحوم سید جواد ذاکر  میلاد  مژده ای عالمیان شاه اومده  دانلود  میلاد  شب میلاد رسول اکرم مبارک  دانلود         حاج منصور ارضی  رحلت  بیا که کار دل من همیشه نجوا شد  دانلود  رحلت  در این داغ بزرگ زهرا شد غم نصیب  دانلود  رحلت  سلام من به مدینه  دانلود      

 

 

گذری بر تولد حضرت فاطمه  (( س ))

 

در بررسی ابعاد شخصیّت حضرت فاطمه، ولید\ الاسلام(س)1 موضوع تولّد ایشان یکی از جنبه‌های رازگونه و پیچیده‌ای می‌باشد که دارای برنامه‌ریزی طولانی الهی بوده است.
همان‌گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفته‌های زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سال‌هاست دل عاشقان را داغدار ساخته و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولّد او نیز سِرِّ غامض و سر به مُهری است که فقط نکاتی از آن، از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما بسی کوچک و کم‌حجم است.


در بررسی شخصیّت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب می‌گردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با در نظر گرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل، با اهمّیت‌تر و پیچیده‌تر می‌گردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائم ‌الدّین»2 (بزرگان دین، پایه‌ها و ستون‌های اصلی اسلام) می‌رسد ـ که مبحث عصمت برای آنها طرح می‌شود ـ موضوع حسّاسیت فوق‌العادّه‌تری می‌یابد و نیاز به سندهای محکم‌تری دارد.
در مسیر برنامه‌ریزی ‌شده الهی برای تولّد حضرت فاطمه(س)، دو بخش قابل بررسی است:
بخش اوّل: اسرار پیش از تولّد تا زمان تولّد؛
بخش دوم: اسرار، کیفیّت و نکات مربوط به هنگام تولّد.
بر اساس حکمت الهی، تولّد دختری که تکمیل‌کننده موضوع نبوّت و پایه‌گذار مسئله امامت است و به القاب امّ ابیها و اُمُومَـه الائمّه (همان) مزیّن شده، نیازمند مقدّماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدّمات، کار به سرانجام نمی‌رسد و به هدف نائل نمی‌شود.
امّا در زمینه مقدّمات تولّد حضرت فاطمه(س) در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمّل است.
حضرت فاطمه(س) از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است:
«خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی؛3
همه چیزها را برای تو و تو را برای خودم آفریدم.»
در این بیان نورانی، عظمت وجودی پیامبر اکرم(ص) به تصویر کشیده شده است؛ هرچند عقول ما از درک کُنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری که از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب و به نبیّ قُرشی4 معروف است، وجود نازنین حضرت فاطمه(س) را بِضعه؛ (پاره گوشت خود) می‌داند.5

1. اسرار قبل از تولّد تا زمان تولّد
این موضوعات و نکات، مواردی است که در احادیث بیان شده است و هدف ما در این گفتار، بحث سندی احادیث نیست؛ زیرا پرداختن به آن مجالی گسترده‌تر و فرصت دیگری می‌طلبد. غالب این موارد که در احادیثی با مضامین مشترک بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور کار، حدیثی است که علّامه مجلسی آن را با سند مُفَضَّل بن عمر جعفی از قول امام صادق(ع) بیان کرده است.

1 ـ 1. بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه(س) در معراج
پیش از تولّد حضرت فاطمه(س)، خداوند در معراج، بشارت تولّد ایشان را به نبیّ خاتم(ص) داده و فرموده بود:
«یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَۀَ مِنْ خَدِیجَۀَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ...؛6
ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه، دختر خویلد به تو بشارت می‌دهد.»
بشارت پیامبر اکرم(ص) به وجود مقدّس حضرت فاطمه(س)، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمّیت موضوع تولّد ایشان است و می‌توان به جرئت گفت که این مسئله، یکی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان بوده که از طرف خداوند در آن موقعیّت به پیامبر(ص) نوید داده شد. نکته دیگر در این حدیث، این است که خداوند نام مبارک فاطمه را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است. در مورد نام فاطمه وجه تسمیه‌های مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا(ص) فرمودند:
«لِاَنّها فُطِمَتْ هِیَ وَ شیعتُها و ذُرّیتُها مِنَ النّار؛7
زیرا او، شیعیان و ذُرّیه‌اش را از آتش باز داشته و برکنار شده‌اند.»

2 ـ 1. دوری گزیدن پیامبر(ص) از خدیجه(س)
خداوند به پیامبر اکرم(ص) دستور می‌دهد که باید چهل شبانه‌روز از حضرت خدیجه(س) دوری گزیند.
در بخشی از حدیث آمده است:
«النَّبِیُّ(ص) جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بکر وَ عُمَرُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِیطَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَۀُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَتِهِ الْعُظْمَی قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّی أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِیجَۀَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً؛8
پیامبر(ص) در ریگزار ابطح با عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، علیّ ابن ابی‌طالب(ع)، عبّاس بن عبدالمطلّب و حمزه بن عبدالمطلّب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بال‌هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: «ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می‌فرستد و به تو دستور می‌دهد که چهل روز از خدیجه فاصله بگیری.»
در این قسمت از حدیث، دو نکته قابل تأمّل است:
اوّل اینکه جبرئیل(ع) با هیبت اصلی خود (با بال‌های گسترده) بر پیامبر(ص) فرود آمد. این مسئله نشان می‌دهد که حامل پیامی بسیار مهم برای پیامبر(ص) بوده است؛ همچنان ‌که برای اعلام امر رسالت هم با هیبت کامل بر رسول ‌الله(ص) ظاهر شد؛9
نکته دوم، واژه «یَأْمُرُکَ؛ خداوند به تو دستور می‌دهد» است. این نکته، متضمِّن این معناست که دستور لازم ‌الاجرا و دارای وجوب فوری است؛ زیرا خداوند از عشق فراوان پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س) به یکدیگر آگاه بود و می‌دانست چنین دستوری بر آن دو حضرت، سنگین و مشقّت‌بار است. از این‌رو، در ادامه حدیث آمده است:
«فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛10
پس، آن بر پیامبر(ص) سنگین و سخت آمد؛ زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.»
ولی چون دستور، دستور الهی و لازم‌ الاجرا بود، پیامبر(ص) بر انجام آن، لحظه‌ای درنگ نکرد و از همان لحظه، امر الهی را شروع نمود؛ بدون اینکه واقعیّت امر را به حضرت خدیجه(س) اطّلاع دهد. از این ‌رو، آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمّار یاسر را به خدمت خدیجه(س) فرستاد و به او فرمود: «به خدیجه بگو:
یَا خَدِیجَۀُ لَا تَظُنِّی أَنَّ انْقِطَاعِی عَنْکِ [هِجْرَۀٌ] وَ لَا قِلًی وَ لَکِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِذَلِکَ لتنفذ [لِیُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّی یَا خَدِیجَۀُ إِلَّا خَیْراً فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یَوْمٍ مِرَاراً؛11
گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کرده‌ام؛ بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن، خیر بیاندیش. خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته‌ها افتخار می‌کند.»
لازم به ذکر است که حضرت خدیجه(س) نیز در همین ایّام به دستور پیامبر اکرم(ص) در منزل مانده بود و نمونه بارز آیه «و قََرنَ فی بُیُوتِکُنَّ»13 در این ایّام و در تمام عمر و برای دوری پیامبر(ص) در حزن و نگرانی بود.

3 ـ 1. روزه گرفتن، قیام و عبادت شبانه در طول مدّت چهل شبانه‌روز
در بخشی از حدیث آمده است:
«فَأَقَامَ النَّبِیُّ أَرْبَعِینَ یَوْماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ؛14
پیامبر در این چهل روز، روزه‌دار بود و در شب به عبادت می‌پرداخت.»
او باید چهل شبانه‌روز، یادآور اربعین میقات حضرت موسی(ع)15 با تمام مشکلات آن زمان و مسائل روزمرّه نوپای اسلام، در عبادت و بندگی سپری نماید.
در حدیث، بیان شده که پیامبر(ص) در پیغام خود به حضرت خدیجه(س) می‌فرماید:
«فَإِنِّی فِی مَنْزِلِ فَاطِمَۀَ بِنْتِ أَسَدٍ؛16
من در منزل فاطمه بنت اسد، مادر اسدالله الغالب هستم.»

4 ـ 1. پایان چهل روز، نزول جبرئیل و میکائیل برای تحفه الهی
پس از سپری شدن «فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ»، جبرئیل(ع)، فرود آمد و گفت:
«یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی! یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِیَّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِیُّ(ص) یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تُحْفَۀُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَا تَحِیَّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِی...؛17
ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود می‌فرستد و به تو دستوری می‌دهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی. پیامبر(ص) به او گفت: «تحفه پروردگار چیست؟» جبرئیل گفت: «من به آن آگاهی ندارم.» در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچه‌ای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود. آن را جلوی پیامبر(ص) گذارد.»
در قسمتی از حدیث آمده که جبرئیل(ع) در جواب سؤال پیامبر(ص) در مورد تحفه الهی، این جمله را بیان کرد: «لا علمَ لی.» این چه تحفه‌ای بود که جبرئیل(ع)، مأمور خبرهای غیبی خداوند، نسبت به ماهیّت آن اظهار بی‌اطّلاعی می‌کند؟ همان‌گونه که در زیارتش به آن اشاره شده است:
«فاطمۀُ بنتُ رسول‌الله وَ بِضعَه لَحمِهِ و صَمیم قَلبِهِ و فَلذَه کبدِهِ وَ التَّحیه مِنکَ لَهُ وَ التُحفه؛18
فاطمه دختر رسول خدا، پاره تن و قوام قلب او، پاره جگرش و آنکه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر(ص) بود.»
«وَ لَها لیسَ نَواله الّا نَوالَ اللهِ عَمَّ نَوالَهُ؛19
برای آن حضرت (زهرا(س)) عطا و بخششی است که بالاتر از آن نیست، مگر عطا و بخشش خداوندی که بخشش او همگانی است.»
نزول میکائیل(ع)، فرشته رزق و روزی، از نکات قابل تأمّل در این موضوع است. فرود دو فرشته برای انجام یک امر الهی، یکی حامل پیام و یکی حامل هدیه الهی، همه عظمت یک موضوع را می‌رساند. قرار است چه اتّفاقی بیافتد؟

5 ـ 1. افطار با غذای مخصوص دربار الهی، معجونی از بهشت
جبرئیل(ع) به پیامبر(ص) گفت:
پروردگار به تو دستور می‌دهد که از این غذا افطار کنی. «کَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَکَلَ النَّبِیُّ(ص) مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِیّاً وَ مَدَّ یَدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ غَسَلَ یَدَهُ مِیکَائِیلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِیلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَی السَّمَاءِ؛20
ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشه‌ای خرمای تازه و خوشه‌ای انگور بود. رسول خدا(ص)از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست‌های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست‌هایش آب ریخت. میکائیل آن را شست‌وشو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.»
نکته اوّل: یکی دیگر از فرشتگان الهی، یعنی اسرافیل(ع)، به عنوان یک خدمت‌کار در این زمان و برای این موضوع حضور یافته است.
نکته دوم: در بخشی از حدیث آمده که حضرت علی(ع) می‌فرمایند:
«روش پیامبر(ص) این بود که هنگام افطار به من دستور می‌داد در را باز کنم تا اگر کسی می‌خواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند: «کنار در بنشین و کسی را راه نده؛ زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است.»21
پس می‌توان گفت این غذا با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت؛ بلکه در میان مائده‌های الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
نکته سوم: در مورد نوع غذایی که باعث انعقاد نطفه وجود
حضرت زهرا(س) در جسم پیامبر(ص) گردید، چندین نظر بیان شده است:
1. خرما و انگور (همان)؛
2. سیب بهشتی از درخت طوبا؛22
3. آمیخته ‌شدن عرق جبرئیل؛23
4. خرما به تنهایی.24
از میان موارد فوق، سیب بهشتی از بقیّه اهمّیت و شهرت بیشتری دارد. از همین‌روست که در زیارت‌نامه آن حضرت، ایشان را «تفاحه الفردوسِ و الخُلدِ؛ سیب بهشتِ فردوس و خلد»25 خطاب قرار می‌دهیم.
امّا می‌توان این نکته را نیز عنوان نمود که هر سه مورد، یعنی سیب، انگور و خرما از بهشت برای پیامبر(ص) آمده بود و با توجّه به دو نکته، می‌توان بین هر سه میوه جمع نمود:
الف) از مهم‌ترین درختان بهشتی، درخت طوبا است. در فرمایش امام رضا(ع) خطاب به اباصلت آمده است:
«إنَّ شجرۀَ الجَنَّۀِ تَحمِلُ أنواعاً ... وَ لَیست کَشَجرۀِ الدُّنیا؛26
همانا درخت بهشتی انواع میوه‌ها را دارد و مانند درخت دنیایی نیست. بنابراین درخت طوبا می‌تواند هر نوع میوه‌ای را در بر داشته باشد.»
ضمن اینکه در برخی از روایات، نام اختصاصی از میوه برده نشده و فقط اشاره شده که جبرئیل(ع) از میوه‌های طوبا به پیامبر(ص) دادند؛ مانند این حدیث:
«هنگامی که عایشه به بوسیدن مکرّر حضرت فاطمه(س) توسط پیامبر(ص) اعتراض کرد، رسول خدا(ص) به او فرمودند:
«یَا عَائِشَۀُ! إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّۀَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَۀِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَۀَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَۀَ؛27
ای عایشه! هنگامی که به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل مرا به نزدیک درخت طوبا برد و از میوه‌های آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل کرد و هنگامی که به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه، به فاطمه باردار گشت.»
ب) خوردن این میوه‌ها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث میوه سیب و درخت طوبا برای پیامبر(ص) مطرح شده و بعد از آن، در زمین رطب و انگور و در جمع باعث ایجاد نطفه آن بانوی اسلام گردیده است و به نظر می‌آید آمیختگی عرق جبرئیل(ع) در موقع حمل آن غذا صورت گرفته باشد؛ نه به عنوان یکی از اجزای اصلی.

6 ـ 1. تعجیل پیامبر(ص) در مواقعه با حضرت خدیجه(س) به امر الهی
پس از آنکه پیامبر(ص) از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل(ع) او را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود:
«الصَّلَاۀُ مُحَرَّمَۀٌ عَلَیْکَ فِی وَقْتِکَ حَتَّی تَأْتِیَ إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَۀَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یَخْلُقَ مِنْ صُلْبِکَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَۀِ ذُرِّیَّۀً طَیِّبَۀً فَوَثَبَ رسول ‌الله(ص) إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَۀَ؛28
اکنون وقت نماز نیست؛ بلکه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا(ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه خدیجه روان گردید.»
از عبارت «وَثَبَ الی؛29 پرید، برجست.» می‌توان فهمید که اوّلاً امر الهی وجوب فوری داشته است و ثانیاً پیامبر اکرم(ص) به‌ خاطر علاقه وافری که به همسر خویش داشت، به محض رخصت الهی برای دیدار حضرت خدیجه(س)، به منزل ایشان رفت و این عشق دو طرفه بود؛ زیرا در حدیث آمده است که حضرت خدیجه(س) هنگامی که صدای پیامبر(ص) را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوان در را باز کرد.
«قَالَتْ خَدِیجَۀُ فَقُمْتُ فَرِحَۀً مُسْتَبْشِرَۀً بِالنَّبِیِّ(ص) وَ فَتَحْتُ الْبَابَ»30
پیامبر(ص) هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو می‌ساخت و دو رکعت نماز مختصر می‌خواند، سپس در بستر قرار می‌گرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نکرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات می‌کند. آری، امر الهی.

7 ـ 1. احساس بارداری در همان لحظات اوّل برای حضرت خدیجه(س)
در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه(س) به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مطهّر منتقل شد و این نکته مهمّی بود که در جمله حضرت خدیجه(س)، هویداست؛ اینکه برخلاف تمام انعقاد نطفه‌ها، حضرت خدیجه(س) از همان لحظه متوجّه باردار شدن خود گردید.
«فَلَا وَ الَّذِی سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّی النَّبِیُّ(ص) حَتَّی حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَۀَ فِی بَطْنِی؛31
سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمه‌ها جاری ساخت، رسول خدا(ص)در آن شب از من دور نگردید، مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه(س) را در وجود خود احساس کردم.»
یکی از بیشترین بحث‌هایی که در مورد حضرت فاطمه(س) مطرح شده است، تناسب ایشان با درخت طوبا است که به جرئت می‌توان گفت میوه‌های درخت طوبا، اصل و اساس وجود مقدّس حضرت فاطمه(س) را تشکیل داده‌اند؛ یعنی عصاره‌ای از بهشت.

8 ـ 1. نقش درخت طوبا در تولّد حضرت زهرا(س)
به دلیل اهمّیت موضوع و نقش طوبا در تولّد و ازدواج آن حضرت، به توضیح مختصری در مورد طوبا و چند نمونه از احادیث آن اشاره می‌گردد.
در زبان هندی و حبشی، طوبا یکی از نام‌های بهشت است32 و اصل مادّه آن به معنای دوری از آلودگی ظاهری و باطنی است و متضادّ آن خَبُثَ می‌باشد.33 مرحوم طبرسی در تفسیر خود، ده مورد معنی را در زیر آن می‌آورد.34 در مجموع می‌توان گفت هر کدام از آن موارد به جنبه‌ای از آن اشاره دارد.
واژه طوبا به همراه مشتقّاتش پنجاه بار در قرآن کریم به کار رفته است. خود این واژه، به طور اختصاصی در آیه 29 «سوره رعد» آمده است:
«طوبی لَهُم و حُسنُ مَآب.»

9 ـ 1. طوبا و حضرت فاطمه(س)
در مورد تولّد حضرت فاطمه(س) و کیفیّت پیش از آن و همچنین زندگی و ازدواج آن حضرت در ارتباط با شجره طوبا احادیثی آمده که به اختصار به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم تا پرده‌ای دیگر از حقیقت طوبا و نقش طوبا در تولّد آن بانو، برای ما برداشته شود.
پیش‌تر بیان گردید که پیامبر اکرم(ص) ماجرای ورود به بهشت و خوردن میوه درخت طوبا و تبدیل آن به نطفه صدّیقه کبرا(س) را برای عایشه و (زنان دیگر خویش) بیان کرد. در آخر حدیث آمده:
«فَکُلَّما اِشتَقتُ اِلی الجَنَّۀِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجدتُ رائحۀَ شجرۀِ طوبی مِنها، هِی حوراءُ انسیۀُ؛35
پس هر گاه که مشتاق بهشت می‌‌شوم، او را می‌بوسم و بوی درخت طوبا را استشمام می‌کنم. او [حضرت فاطمه(س)] فرشته‌ای با ظاهر انسانی است.»
این حدیث، بسیار مشهور و معروف است که بیان می‌کند حضرت فاطمه(س) چه تناسبی با درخت طوبا دارد. فاطمه زهرا(س) در حدیثی این‌گونه معرفی شده است:
«الصدّیقۀُ الکبری، راحۀُ روحِ المصطفی، حامِلۀُ البَلوی مِن غیرِ فزعٍ وَ لا شَکوی وَ صاحِبَۀُ شَجَرَۀِ طُوبی؛36
صدّیقه کبرا، آرامش روح پیامبر(ص) و حمل‌ کننده بلاها بدون گِله و شکایتی و جزع و فزع و صاحب درخت طوبا است.»
صدّیقه طاهره، حضرت فاطمه(س) در خطبه مفاخره خود با همسرش امیرالمؤمنین، علی(ع) در عباراتی خود را این‌گونه معرفی می‌کند:
«انا ثمرۀُ فُؤادِهِ [فؤادِ النّبی(ص)] و عُضوٌ مِن اَعضائِهِ و غُصنٌ مِن اَغصانِهِ ... انا اِبنۀُ سدرۀِ المنتهی ... اَنَا الشَجَرۀُ الّتی تخرُجُ آکلُها، اَعنی الحسنَ(ع) و الحسینَ(ع)؛37
من میوه قلب پیامبر(ص) و عضوی از اعضای او و شاخه‌ای از شاخه‌های آن هستم. من دختر سدره المنتهی هستم. من درختی هستم که میوه‌هایش خارج می‌گردد؛ منظورم حسن(ع) و حسین(ع) است.»
در مورد ازدواج حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع) و حضرت فاطمه(س) «مَرَجَ البَحرَینِ یلتَقِیانِ»38 باید گفت که چون حضرت فاطمه زهرا(س) صاحب عصمت بود، کُفو او نیز باید صاحب عصمت باشد و مرد غیر معصوم را بر زن صاحبِ عصمت راهی نیست. در ازدواج آنها همانند ازدواج پیامبر(ص) و
حضرت خدیجه(س) آمده که «درخت طوبا» از جانب خداوند دستور یافته که دُرهای خود را نثار بهشتیان کند. در اینجا بود که پیک مخصوص، پیدایش حسن(ع) و حسین(ع) را در اثر این ازدواج به پیامبر گرامی(ص) نوید می‌دهد:
«سَیُولدُ مَنها وَلَدان سَیِّدا شِبابِ أهلِ الجنَّۀِ و بِهِما تَزَیَّنَ اهلُ الجنّه؛39
از آن ازدواج، دو سرور جوانان اهل بهشت متولّد خواهند شد که به‌ وسیله آن دو مولود، اهل بهشت تزیین می‌شوند.»
صاحب «المناقب» در مورد درخت طوبا و ازدواج حضرت فاطمه(س) می‌آورد:
«نَصَبَ الجلیلُ لجبرئیل مِنبراً فی ظِلِّ طُوبی مِن مُتونِ زبرجدِ/ شَهِدَ الملائکۀُ الکِرامُ وَ رَبُّهُم وَ کَفَی بِهِم وَ بِرَبِّهم مِن شُهَِّدِ/ وَ تَنَاثَرَت طُوبی علیهم لؤلؤاً وَ زَمرُّداً مُتَتابِعَاً لَم یَعقِد/ وَ مَلاکُ فاطمۀَ الذی ما مِثله فی متهم شَرَفٍ و لا فی منجِد؛40
در بحث ازدواج حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع) و حضرت فاطمه(س) علاوه بر درخت طوبا، درخت سدر نیز مأمور نثار کردن دُر‌ها و یاقوت‌های خود به میمنت این ازدواج شد.
عن جابرِ بنِ عبد الله، قال لمّا زوَّجَ رسول‌الله(ص) فاطمۀَ(س) مِن علیٍ(ع) أتاهُ ناسٌ مِن قُریش فَقَالُوا إنَّکَ زَوَّجتَ علیاً بمهرٍ خسیسٍ فَقالَ ما أَنا زَوَّجتُ علیاً، وَ لکنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ زَوَّجَهُ... ، أَوحی اللهُ إلی السِّدرۀِ أن انثری ما عَلیک، وَ نَثَرت الدُرَّ و الجواهرَ و المَرجانَ...؛41
از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است، هنگامی که پیامبر(ص) حضرت فاطمه(س) را به ازدواج امیرالمؤمنین(ع) درآورد، گروهی از قریش نزد وی آمدند و گفتند: شما او را با مهر ناچیزی به ازدواج علی(ع) درآوردید. پیامبر(ص) فرمودند: «من او را به ازدواج علی(ع) درنیاوردم؛ بلکه خداوند آن ازدواج را منعقد کرد و ... خداوند به سدره المنتهی دستور داد تا آنچه که دارد بر فاطمه(س) نثار کند. پس آن دُرّ و جواهر و مرجان خود را نثار نمود.»
در «تفسیر عیّاشی»، حدیثی آمده است که مقام زهرای اطهر(س) را این‌گونه بیان می‌کند:
لقد نَحَلَ اللهُ طوبی فی مهر فاطمه(س) و جَعَلَها فی دار علیّ بن ابی‌طالب(ع)؛42
خداوند درخت طوبا را در مهر حضرت فاطمه(س) به او بخشید و آن را در خانه علی(ع) قرار داد.
عبدالوهّاب شعرانی در کتاب «الیواقیت و الجواهر» آورده است:
اگر تو بگویی اصل شجره طوبی در کدام منزل از بهشت است، جواب این است که محییّ ‌الدّین در «فتوحات» و شیخ ابن ابی منصور در رساله خود گفته‌اند: اصل شجره طوبی در منزل علیّ بن ابی‌طالب(ع) است، به سبب اینکه شجره طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(س) است. پس هیچ ‌یک از هشت درِ بهشت و نه خانه‌ای و نه مکانی به آن درجه نیست؛ مگر اینکه در آن شاخه‌ای از شجره طوبی است که غالب مردم نمی‌دانند اصل آن در کجاست ... و تمامیّت این نعمت نیست، مگر به جهت اینکه سرّ هر نعمتی که در بهشت است و هر نصیبی که در آن به اولیا می‌رسد، مُتفرِّع از نور فاطمه(س) است.43
بنابراین، مرتّب او را می‌بوسید و می‌فرمود:
«فَکُلمَّا اشتَقتُ اِلی الجَنَّۀِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجَدتُ رائحۀَ شجره طوبی منها؛44
هر گاه که مشتاق بهشت می‌شوم، او را می‌بوسم و بوی درخت طوبی را استشمام می‌کنم.»
نیز جمله «فَانَا اِذا إشتَقتُ اِلَی الجَنَّۀِ اَدنَیتُها (فاطمه) فَشَممتُ ریحَ الجَنَّۀِ؛45
پس من هنگامی که مشتاق بهشت می‌شوم، به او نزدیک می‌شوم و بوی بهشت را استشمام می‌نمایم.»
حال به وجود حرف «ط» در این واژه‌ها نگاهی بیندازیم: مصطفی، فاطمه، علیّ بن ابی‌طالب. ضمن اینکه در نام دیگر ائمّه حرف «ط» دیده نمی‌شود. از حضرت موسی بن جعفر(ع) نقل شده که وی به نقل از پدرانش فرمودند:
«از پیامبر درباره طوبی سؤال شد. فرمود: «درختی است که اصل آن در خانه من و شاخه‏های آن در خانه‏های اهل بهشت است.» سپس بار دیگر از حضرتش سؤال کردند. فرمود: «اصل آن در خانه علی است.» علّت را سؤال کردند. فرمود: «خانه من و علی در بهشت، در یک مکان است.»46
طوبی به وجود هر سه گره خورده است. بار دیگر به حرف «ط» در این آیه دقّت کنیم. «إنّا أعطیناکَ الکوثر»47 فاطمه کوثر است و نور خدا «یریدون لِیطفِئوا نورَ اللهِ بِافواهِهِم...»48 راز فاطمه «و السرّ المستودع فیها»49 تا ظهور ناظر طوبی، یعنی حضرت ولیّ عصر(عج) پا برجاست.

2. اسرار، کیفیّت و نکات مربوط به ولادت
در مورد تاریخ تولّد حضرت فاطمه(س) اندکی اختلاف وجود دارد؛ امّا از نظر دوست‌داران و پیروان حقیقی آن حضرت، تمسّک به نقل ائمّه اطهار(ع)، صحیح‌ترین و قطعی‌ترین تاریخ، پنج سال بعد از بعثت، در بیستم جمادی‌الآخر هجری قمری است. در مورد سال‌های ازدواج و شهادت ایشان، چندان مورد اختلاف وجود ندارد؛ یعنی ازدواج در سال اوّل یا دوم هجرت و شهادت در تاریخ یازدهم هجرت؛ امّا در اینکه حضرت در این وقایع چه سنّی داشته‌اند، مورد اختلاف است و آن به تعیین زمان ولادت ایشان بستگی دارد.
آنچه که مسلّم است، ولادت آن حضرت بنا بر روایات بعد از بعثت اتّفاق افتاده است:
أَنَّ فَاطِمَۀَ(س) وُلِدَتْ بَعْدَ مَا أَظْهَرَ اللهُ نُبُوَّۀَ أَبِیهَا ‏بِخَمْسِ سِنِینَ وَ قُرَیْشٌ تَبْنِی الْبَیْتَ وَ رُوِیَ أَنَّهَا وُلِدَتْ فِی جُمَادَی الْآخِرَۀِ یَوْمَ الْعِشْرِینَ مِنْهُ سَنَۀَ خَمْسٍ وَ أَرْبَعِینَ مِنْ مَوْلِدِ النَّبِیِّ(ص)؛50
همانا فاطمه(س) بعد از اینکه خداوند نبوّت پدرش را آشکار کرد، متولّد شد. حضرت فاطمه(س) در سال پنجم، در حالی که قریش «خانه کعبه» را بنا یا تعمیر می‌کرد، در روز 20 جمادی الآخر در سنّ 45 سالگی پیامبر(ص) متولّد شد.
همچنین آمده است:
رُوِیَ أَنَّ فَاطِمَۀَ(س) وُلِدَتْ بِمَکَّۀَ بَعْدَ الْمَبْعَثِ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ بَعْدَ الْأَسْرَی [الْإِسْرَاءِ] بِثَلَاثِ سِنِینَ فِی الْعِشْرِینَ مِنْ جُمَادَی الْآخِرَۀِ؛51
روایت شده که فاطمه(س) در «مکّه»، پنج سال بعد از بعثت ـ سه سال بعد از معراج ـ در روز بیستم جمادی ‌الآخر متولّد شده است.
به نظر قوی، این بازسازی کعبه برای بار دوم بوده است.
تاریخ ولادت حضرت فاطمه(س) مسئله بسیار مهمّی است؛ زیرا ثبت دقیق این وقایع، مستندات تاریخی را قوی‌تر می‌کند و مسئله ازدواج و به خصوص شهادت آن حضرت را نیز دقیق‌تر و آشکارتر می‌سازد و شاید همین اختلاف در ولادت ایشان، همانند مخفی ‌بودن قبرش از اسرار الهی باشد. البتّه ما در این نوشتار در پی اثبات زمان و سال تولّد ایشان نمی‌باشیم. درباره حوادث، رویدادها و نکات زمان تولّد ایشان می‌توان به نکات زیر اشاره نمود:

1 ـ 2. تکلّم حضرت فاطمه(س) با مادر خویش در زمان بارداری
هنگامی که حضرت خدیجه(س)، با پیامبر(ص) که فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج نمود، زنان مکّه از او دوری می‌گزیدند، به او وارد نمی‌شدند و سلام نمی‌کردند. از این‌ رو، حضرت خدیجه(س) احساس تنهایی می‌نمود.
فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَۀَ(س) صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِی بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ خَدِیجَۀُ تَکْتُمُ ذَلِکَ عَنْ رسول ‌الله(ص) فَدَخَلَ یَوْماً وَ سَمِعَ خَدِیجَۀَ تُحَدِّثُ فَاطِمَۀَ فَقَالَ لَهَا یَا خَدِیجَۀُ مَنْ یُحَدِّثُکِ قَالَتِ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی؛52
زمانی که به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه(س) در بطن حضرت خدیجه با او حرف می‌زدند و او را به صبر و شکیبایی دعوت می‌نمودند. حضرت خدیجه حرف زدن فاطمه(س) با خود را از پیامبر(ص) مخفی می‌کرد تا اینکه روزی رسول خدا شنید که حضرت با فاطمه(س) صحبت می‌کنند. فرمودند: «با چه کسی سخن می‌گویی؟» عرض کرد: جنینی که در شکم من است، پیوسته با من حرف می‌زند و موجب آرامش من می‌شود.
حضرت فاطمه(س) علاوه بر لقب امّ ابیها، مادر خود را نیز در حالت جنینی، به صبر و شکیبایی دعوت می‌نمود.

2 ـ 2. بشارت به دختر بودن جنین و ادامه نسل با برکت پیامبر(ص) توسط آن جنین
پیامبر(ص) به حضرت خدیجه(س) فرمودند:
«هَذَا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسَمَۀُ الطَّاهِرَۀُ الْمَیْمُونَۀُ وَ أَنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّۀً فِی الْأُمَّۀِ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ؛53
جبرئیل به من خبر داد که آن جنین دختر است و نسلی پاک و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل مرا از ذریّه او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی خواهند آمد که پس از من و بعد از اتمام وحی، خلیفه‌های الهی بر روی زمین خواهند بود.»
نکته مهمّ این قسمت، آن است که معمولاً نسل هر فردی از طریق فرزند ذکور وی ادامه می‌یابد و اصطلاحاً به کسی که فرزند پسر ندارد، ابتر می‌گویند؛ ولی از رازهای دیگر وجود مقدّس حضرت زهرا(س) این است که در آن جامعه جاهلی و دیدگاهی که نسبت به دختر داشتند، نسل برترین انسان جهان هستی از طریق او ادامه می‌یابد و خلیفه‌های الهی از دامن او رشد یافته و زمینه‌ساز سعادت انسانی می‌گردند.

3 ـ 2. حضور چهار زن برتر جهان هنگام تولّد
هنگامی که زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی می‌رسد، معمولاً زن‌ها برای کمک به او می‌شتابند؛ ولی هنگامی که حضرت خدیجه(س) به زنان قریش و بنی‌هاشم پیغام کمک فرستاد، آنها با کینه‌ای که از ازدواج ایشان با پیامبر(ص) به دل داشتند، از کمک به او سر باز زدند و به یاری او نیامدند. در این هنگام، خدایی که تمام مقدّمات و برنامه‌ریزی خود را برای تولّد این بانو، آماده و مهیّا ساخته بود، رسولان خود را برای یاری فرستاد:
«دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَۀٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی‌هاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَۀُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَۀُ وَ هَذِهِ آسِیَۀُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّۀِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ صَفْرَاءُ [صَفُورَاءُ] بِنْتُ شُعَیْبٍ؛54
چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند که بیشتر، زنان بنی‌هاشم بودند. حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید. یکی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا که ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است.
چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خدیجه(س) از برای چنین امر مهمّی مأمور شده و کمر به خدمت چنین وجودی بسته بودند.

4 ـ 2. نورانی‌شدن خانه‌های مکّه و سرتاسر غرب و شرق زمین
«فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی‏ الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّۀَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ؛55
پس هنگامی که حضرت فاطمه(س) پا به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینکه این نور به تمام خانه‌های مکّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند. این همان «مثلُ نورِهِ کَمِشکا\»56 و «نور الله»57 است.»
شکوفه‌ها، شگفت‌زده از طراوات نوزادی شدند که عطر خدا را به همراه داشت و ستارگان، خیره در سیمای طفلی شدند که نور آفریدگار در آن باز تابیده بود و حضرت خدیجه(س) شادمان از ولادت دختری که بوی عصمت می‌داد و طعم بهشت داشت.

5 ـ 2. خوراندن آب کوثر به حضرت فاطمه(س)، شست‌وشو با آن و لباس‌های بهشتی
پس از آنکه حضرت متولّد شد، زنی که در مقابل حضرت خدیجه(س) بود، آن نوزاد را گرفت، اندکی از آب کوثر که قبلاً توسط حورالعین آماده گشته بود، به او خورانید و در آب کوثر شست‌وشو داد و با دو پارچه سفید رنگ که از شیر، سفید‌تر و از مشک و عنبر خوش‌بوتر بودند، یکی را بر بدن نوزاد و دیگری را بر سر او بست.58
این نوزاد همان کوثر، حقیقت خیر فراوان است که خداوند وعده‌اش را به پیامبر(ص) داده بود که: «ما به تو کوثر عطا می‌کنیم.»

6 ـ 2. شهادت بر توحید، نبوّت و امامت، اوّلین و آخرین رسالت
حضرت فاطمه(س)
نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود:
«فَنَطَقَتْ فَاطِمَۀُ(س) بِشَهَادَۀِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ أَبِی رسول‌الله(ص) سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَنَّ وُلْدِی سَیِّدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَۀٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا؛59
خدایی جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی(ع)، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور تمام بنی‌آدم.
سپس نام تک‌تک فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام کرد.»
اینکه دیگران چه می‌اندیشیدند، مهم نیست؛ ما را همین حدیث بس است برای صراط مستقیم. آنهایی که این حدیث را باور ندارند، به سراغ آیات «قرآن کریم» بروند؛ آن هنگام که حضرت مریم(س) فرزند خود را به روی دست به میان آماج تیر تهمت‌ها و ناسزاها آورد، حضرت عیسی(ع) لب به سخن گشود و فرمود:
«اِنّی عَبدُالله آتانِی الکتابَ و جَعَلَنی نَبیا؛60
من بنده خدایم. به من کتاب داده است و مرا پیامبر قرار داده است.»
حال چگونه این نوزاد سخن نگوید که خود، دختر اشرف انبیا و همسر و مادر یازده انسان برتر از حضرت عیسی(ع) است؟

7 ـ 2. بشارت اهل بهشت برای تولّد حضرت فاطمه(س)
در بخشی از حدیث آمده است که حضرت فاطمه(س) به حورالعین بهشتی لبخند زد:
«ضَحِکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ الْجَنَّۀِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَۀِ فَاطِمَۀَ(س)؛61
حورالعین و اهل بهشت یکدیگر را برای تولّد فاطمه(س) بشارت گفتند.»
این‌چنین است که خداوند و بهشت به وجود او افتخار می‌کند.
و َإفتَخَرَ جبرئیلُ بِکَونِهِ مِنهُم؛62
جبرئیل از اینکه از آنها (خاندان پیامبر) باشد، افتخار می‌کند.

8 ـ 2. رشد معجزه‌سان حضرت فاطمه(س)
کَانَتْ تَنْمِی فِی کُلِّ یَوْمٍ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی شَهْرٍ وَ فِی شَهْرٍ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی سَنَۀٍ؛63
حضرت فاطمه(س) در هر روز به ‌اندازه‌ای رشد می‌کردند که بچّه‌های دیگر در ماه به آن اندازه رشد می‌کنند و هر ماه تا به حدّی که بچّه‌های دیگر در یک سال.

9 ـ 2. اذان و اقامه گفتن پیامبر(ص) در گوش حضرت فاطمه(س)
از حضرت علی(ع) روایت شده:
«هنگامی که فاطمه(س) متولّد شد، پیامبر(ص) وارد شد و در گوش راست حضرت فاطمه(س) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و پیامبر(ص) با هر کس مانند این انجام داد، از شیطان در امان ماند.»64
و این تازه آغازی بود برای رازهای پیچیده حضرت فاطمه(س) و ما فقط می‌توانیم بگوییم:
الّلهمَّ صَلِّ علی فاطمۀَ و أبیها و بَعلِها وَ بَنیها و السِّرالمُستَودِعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ.
و از او بخواهیم: «یا فاطمۀُ! إشفَعی لَنا فی الجَنَّۀِ»
لا تَقسَ فَضلَهُم لِلأنبیاء أجَل فَإنَّ سَلمانَهُم بعدَ تصغیرِ سلیمانُ؛65
فضل و برتری آنها را با انبیا قیاس نکن؛ همانا سلمانِ آنها را اگر (با لفظ) کوچک کنی، سلیمان می‌شود.