شعار بزرگ ژاپنیها:

اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد,

 تو هم می توانی آن را انجام دهی.

اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی.

نسخه ایرنی این شعار:

اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.

اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد,

 چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!
.
.
.

.
نمی‌خوام پز بدم

تحقیرتون کنم

سرکوفت بزنم

مایه‌دار بازی دربیارم و اینا …

ولی جاتون خالی الان یه نیمرو خوردم

 با نون سنکگ ۲ رو خشخاشی !
.
.

اس ام اس خنده دار اس ام اس جدید
.

.

آقای داماد چه کاره هستن؟

توی شرکت پاکسان کار میکنن

اونجا کارشون چیه دقیقا

به سلامت خانواده می اندیشن!

.

.

.
این اس ام اس نیست !

کی میگه جنس مردا خرابه ؟

زن با عصبانیت پای تلفن : “این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!”

مرد : “عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته

که از یه انگشتر الماس نشان ش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم

اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما

 این انگشتر مال تو میشه عزیزم…؟! “

زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : ” بله عشقم…”

مرد : “من تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم!”

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

مادرم داره با اشک و آه میگه : از وقتی تو ازدواج کردی رفتی خیلی تنها شدیم میخوام برم یه سگ بخرم جاتو برامون پر کنه ... اینم از ننه ما .....!!!!فک و فامیله داریم؟

به یارو میگن تور رو تعریف کن؟ میگه تور مجموعه سوراخهایی هستند که با طناب به هم وصل شده اند.

اس م اس بازی یک دختر با پسر
عشق من اگه الان خوابی رویلهاتا برام بفرست
اگه داری میخندی لبخندتا برام بفرست
و اگر در حاله گریه ای برایم اشکهایت را ارسال کن
دوستت دارم
پسره جواب میده
من الان تو توالتم چی برات بفرستم!!

همیشه دستان همسرتان را در دست بگیرید، چون اگه رهاش کنید میره خرید!
جوک خنده دار
طرف موبایلش آنتن نمیداد ، بهش مسیج دادم : نمیتونم بگیرمت …
جواب داد : به درک! مگه کم خواستگار دارم؟

نمیدونم بعضیها تو دلشون چن دست مبل دارن که هرروز یه نفر به دلشون میشینه

هرکس به طریقی دل ما می شکند...
اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی آفرین!
اس ام اس خنده دار
همسر استیو جابز ضمن تشکر از ملت داغ دار و جــــــــــــــــــو زده ایران، از ایرانیان خواست به زندگی عادی بازگردن و لباس های سیاه خود را از تن در آورند ! 

آرزو دارم به جایه طوطی خوش سیما ، کلاغی سیاه و زشت بودم
زیرا سیاد برای به اسارت کشیدن کلاغ دام پهن نمی کند

یه سوال:
به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟ یا باید دوباره از جلوت رد شم؟
دوست عزیز! اگر خیلی آشغالی حداقل قابل بازیافت باش!
کلیپ موبایل
بعد از خوندنِ این متوجه میشید که که مغزتون اجازه خوندنِ “که” دوم رو به شما نداد !

به سلامتی ایرانسل که بهمون یاد داد قبول کردن بعضی پیشنهادها فقط از اعتبار آدم کم میکنه

قدیم انسان ها به پای هم پیر میشدند
اما
این روزها...
خیلی از آدم ها به دست هم پیر میشوند
نه به پای هم

دیروز رفتم بقالی... یه بسته هوا خریدم.
کارخونه ی نامرد از خدا بی خبر، چند تا تیکه چیپس هم انداخته بود توش!

طرف میره سوپر مارکت میگه آقا نوشابه دارید ؟ مغازه داره میگه مشکی ؟ طرف میگه : پَ… مغازه داره میگه : کوفت ، زهرمار ، گمشو بیرون ! طرف میگه صبر کنین کامل بگم ! پنیرم دارید ؟ مغازه دار کلی عذرخواهی میکنه و میگه پنیر کیلویی میخواید ؟ طرف میگه : پَ نَ پَ متری میخوام !!!
اس ام اس مخصوص مهر ماه
اس ام اس سرکاری مخصوص نیمه شب:
یه سوالیه خیلی ذهنمو مشغول کرده... تو می دونی چرا به گلابی می گن گلابی؟ آخه نه گله نه آبی.

یه سوال
چرا وقتی یه نفر رو “هلو” خطاب میکنی ، لپاش گل میندازه و حال میکنه
اما بهش میگی “گلابی” بهش بر میخوره !؟
بابا میوه میوه است دیگه !
امیدوارم به توئه گلابی بر نخوره !

وقت خریدن لباسهای پاییزی دقت کنید،
لباسهایی بخرید با جیب های بزرگ
به اندازه ی دو دست،
شاید همین پاییز عاشق شدید...

درخواست حیف نون از نامزدش: مرا دوست بدار، اندکی، ولی خَرَکی!
عکس خنده دار
پسر داییم میگفت: لذت بخش ترین تفریح بی خطری که تو زندگیم داشتم این بود که زنگه خونه خودمونو بزنم و در برم بعد بابام بیاد بیرون به خودش فحش بده! :D منم پشت دیوار همسایه کر کر بهش بخندم! :D فک و فامیله ما داریم؟

بچه بودیم از تکلیف می ترسیدیم، بزرگ شدیم از بلاتکلیفی

تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه ، همین لباس زیباست نشان آدمیت
ویرگول را دریاب!

اعتبار دوستى شما رو به اتمام است با وارد نمودن رمزطلایى
I LOVE YOU
علاوه برشارژ خود از علاقه (صددرصد) ما برخوردار شوید !

قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابـر بـودیم و آفـتـاب شدیم
ساخت ما را همان که می پنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم
تفریح و سرگرمی
رسید شبی ز حال من دلدارم
گفتم كه «ز رنگ و بوی تو بی زارم»
گفتا «نكند دو تا شده شلوارت؟»
گفتم «پـَـ نه پَــ، فقط تو رو دوس دارم!»

از دکتره میپرسن: چیکار کنیم وبا نگیریم؟
میگه: ازدواج نکنید!
میگن: چه ربطی به ازدواج داره؟
میگه: خب کاری نکنید که به گ*ه خوردن بیفتید !

نشسته بودم سر کلاس مامانم بهم اس ام اس داد :
700 هزار تومن ترمی بابای بدبختت داره واسه دانشگاهت پول میده
اونوقت تو سر کلاس گوشیتو چک میکنی ببینی کی اس ام اس داده الاغ؟؟
20JOK.COM
پس از سالیان شیطان اعتراف کرد!!!! دلیل سجده نکردن به انسان ...
.
.
.
نوبت من که شد عزرائیل فحش گذاشت هرکی سجده کنه!!!!

پدر بزرگ رو به نوه:
بدو برو قایم شو
امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت
نوه:
نـــــــه، شما باید قایم شی،
من بش گفتم نمیام چون شما مردی

جدیدا مد شده همه میگن
"ﻭﻟﺶ ﮐﻨﻴﺪ ﺑﺮﻩ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﺎﻝ ﺷﻤﺎﺳﺖ"
ﮐﻔﺘﺮ ﺑﺎﺯﻱ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﮐﻨﻴﻢ ؟

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

دلا دیدی كه آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین؟
به جای لوح سیمین در كنارش
فلك بر سر نهادش لوح سیمین
روز بزرگداشت حافظ مبارک

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
 شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
روز بزرگداشت مرد شعر و ادب پارسی حافظ شیرازی مبارک

خیز تا برکلک آن نقاش جــــــــان افشان کنیم
کاینهمه نقش عجب در گردش پرگارداشت
گر مرید راه عشقـــــــــی فکر بد نامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن صوفی قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشـــــــت
روز خواجه شمس الدین محمد شیرازی مبارک
شعر و اس ام اس حنده دار
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمن دعای شب و ورد سحری بود
روز لسان الغیب ، حافظ شیرازی مبارک

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
روز بزرگ مرد ادب و شعر پارسی ، حافظ شیرازی مبارک

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
بهر درش که بخوانند بی خبر نرود
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
روز لسان الغیب ، حافظ شیرازی مبارک

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
روز بزرگداشت حافظ مبارک

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد، حقا که آن ندارد
روز بزرگ مرد ادب و شعر پارسی ، حافظ شیرازی مبارک
اس ام اس و جوک و کلیپ
هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
روز لسان الغیب ، حافظ شیرازی مبارک

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و می در ساغر اندازیم
روز بزرگداشت حافظ مبارک

حاصل کارگه کـــون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست
روز بزرگداشت حافظ مبارک

این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
روز بزرگ مرد ادب و شعر پارسی ، حافظ شیرازی مبارک
جوک و کلیپ جدید موبایل
بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار
روز فراق را که نهد در شمار عمر
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش ماند از قلمت یادگار عم
روز بزرگداشت حافظ مبارک

منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
غرض ز مسجد و میخانه ام، وصال شماست
جز این خیال ندارم، خدا گواه من است
روز لسان الغیب ، حافظ شیرازی مبارک

گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام ست
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکّر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام ست
روز بزرگ مرد ادب و شعر پارسی ، حافظ شیرازی مبارک


 

 

به دوستم میگم دارم واسه چند روز میرم آبادان. میگه واسه کار داری میری؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ یه دماسنج خریدم دارم میرم تو دمای بالای 50 درجه تستش کنم

رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سه راه آذری، دربست

نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت علی دزده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ "زوروِ " داره از دست گروهبان گارسیا در میره

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه

یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین. دوستم میگه : معتاده؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه

کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم از شارژ خورشیدی استفاده می کنم

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه نیـــــو فولدر

دارم با تلفن حرف میزنم. زنم میگه دوستت بود؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سارکوزی بود در مورد مناقشات اخیر خاورمیانه نظرمو می خواست

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش می کنیم

صدای خروپفش کشتمون ! تکونش دادم از خواب پریده، میگه سر صدام اذیتت می‌کنه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!

تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست

حالا از تاکسی پیدا شدم به راننده نیگا میکنم، میگه باقی پولتو میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم!

داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده، خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم

تو حیاط دانشگاه تو انگلیس دارم با دوستم فارسی حرف میزنم، یارو اومده میگه خانوم شما ایرانی هستین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ انگلیسی هستیم فارسی یاد گرفتیم بتونیم صادقی گوش بدیم!

تو پارک رفتم دستشویی اومدم بیرون یکی جلومو گرفته! میگم پولیه؟
مبگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ من اینجا نشستم پشه ها نیان تو حین کار براتون مزاحمت ایجاد کنند

از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن، طرف میگه بفرستم واستون؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ آپلود کن، لینکش رو بده، دانلود میکنم

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پـَـَـ نــه پـَـَــــ ژاپنه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم

رفتم داروخونه، میگم باند دارین؟ میگه باند پانسمان؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ باند فرودگاه ! میخوام فرود بیام !

جلو توالت عمومی… آقاهه میگه ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ما سوسکیم اومدیم عید دیدنی

تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم. میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده! میگه مرده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی!

به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام. میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست!

روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

دراز کشیده بودم لب استخر. دوستم میگه آفتاب می گیری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم. مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ همینجا میخورمش

دارم کباب درست میکنم رو منقل و سیخای کبابو میگردونم. اومده خودشو لوس کرده با لحن بچه گونه میگه کباب درست میکنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم فوتبال دستی بازی میکنم

جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم

رفتم دفتر هواپیمایی میگم عجله دارم میشه پرواز امروز شیراز رو واسم چک کنید؟ میگه اگه جا داد بگیرم؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ نگیر بذار پر شه من فردام میام چک میکنم با هم بخندیم

سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!

رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر. میگه شمام دستشویی داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!

رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم، میگه بیام پایین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم

با دوستم رفته بودیم استخر غریق نجات اومده میگه میخوایین شنا کنین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم تو آب حل بشیم به عنوان املاح معدنی مردم استفاده کنن

سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. همسرم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخو ابه

سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده. میگم عبور دوچرخه ممنوع. میگه این دوچرخه است؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ تانکه. میگه پـَـَـ نــه پـَـَـــ و مرض! هنوز فرق دوچرخه با موتورگازی را نمیدونی؟


با دوستم رفتیم دکتر زیبایی ، منشیه میگه می خوای دماغتو کوچیک کنی؟
منم گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم بکوبم 4 طبقه بسازم!!!

تو کلاس دستمو بالا گرفتم......استاد میگه شما سوال داری؟؟؟
میگم پَــ نَــ پَــ تف زدم سره انگشتم دارم جهت بادو تعیین میکنم !

دارم تراکِت پخش می کنم تو خونه ی مردم ، بعد یه زنه اومده میگه آقا شما تراکت پخش می کنید؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! نقاشی کشیدم دارم میندازم خونه مردم ، با اس ام اس بهم نمره بدن !

 

 

 

فیروز کریمی بازگشت طوفانی به لیگ برتر داشت.

به گزارش «ارم نیور» فیروز کریمی، بعد از تساوی در آخرین لحظه مقابل نفت با گزارشگر تلویزیونی چنین حرف زد:

مصاحبه‌کننده: شما دقیقه ۹۳ بازی رو به تساوی کشوندین، آیا این اتفاق حاصل خوش شانسی نبود؟

فیروز کریمی: پَ نه پَ حاصل برنامه‌ریزی تاکتیکی بود!

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

به طرف میگن : یه میوه خوشمزه ، آبدار و شیرین نام ببر ؟

میگه : خیار!

بهش میگن : خیار کجاش آبدار و شیرینه ؟

یارو میگه : با چایی شیرین بخور ، نظرت عوض میشه !

 

 

 

 

محکوم به اعدام : آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم…

دادستان : اشکال نداره ، پسرت کجاست ؟

محکوم : من هنوز ازدواج نکرده ام !

 

 

یه پیرزن خودشو تو آینه نگاه می کنه

میگه آینه هم آینه های قدیم !

 

 

از حیف نون می پرسن اسم کوچک جومونگ چیه ؟

میگه افسانه !

 

 

 

پدر طرف رو می برن اتاق عمل

یارو پشت در اتاق عمل ایستاده بود

خانم پرستار صدا می زنه : همراه مریض … همراه مریض !

غضنفر میگه : …. 093535 !!!

 

 

 

به طرف میگن اگه آب نبود چی می شد ؟

میگه شنا یاد نمی گرفتیم در نتیجه همه خفه می شدیم !

 

 

هر کاری می کردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته

فقط هی داد میزده من کاری نکردم بابا ، فقط سیفونو کشیدم !

 

 

طرف میره دزدی تفنگو میذاره پشت گردن طرف

میگه تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت !!!

 

 

 

طرف کنکور داشته میره سر جلسه

سوالها رو که پخش می کنند

اول یک پنج دقیقه‌ای مبهوت به سؤالا خیره میشه !

بعد یک بیست پنج تومنی از جیبش درمیاره

شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ برگه رو پر کردن…

بعد 40-50 دقیقه مراقب می بینه یارو خیس عرق شده !

هی داره یک سکه رو میندازه بالا …

میره جلو می پرسه : داری چیکار میکنی ؟

میگه : همه سوالا رو جواب دادم ، دارم جوابامو چک میکنم !!!

 

 

از طرف پرسیدن : دیشب زلزله اومد بیدار بودی ؟

گفت : نه ، صبح فهمیدم

توی روزنامه خوندی یا رادیو گفت ؟

یارو : نه ، یه هزاری تو جیبم بود

صبح دیدم پول خورده !!!

 

 

 

اگه کسی دستهات رو گرفت و قلبت لرزید، عجله نکن...
شاید بابا برقی باشه!

 

 

 

یارو از صدای جیرجیرک خوابش نمی برده،
جیرجیرکه رو روغنکاری می کنه!

 

 

طرف دو دست خرشو قطع میکنه یکی ازش می پرسه چرا این کارو کردی میگه میخوام کانگروش کنم

 

 

به خانومه میگن چرا اینقد دماغت گندس خانومه میگه والا خواستم آیدان سفارش بدم اشتنباهی زنگ زدم لارجر باکس

 

 

وقتی زنت خونه نیست چه کار می‌کنی؟ استراحت. وقتی هست چی؟ استقامت!

 

زن: من بر خلاف تو همیشه موقع شنا سرم از آب بیرونه. شوهر: آخه عزیزم، چیز سبک همیشه روی آب می‌مونه!

 

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

اس ام اس های حضرت معصومه:

زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام

دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام

 

ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل

نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام

روی تو قبلگاه دل لطف تو شمع راه دل

آستانت پناه دل ای دل بی دلان سلام

هرکه یکسردلش شکست از طبیبان نظر گسست

آمد رشته بر تو بست ای امید جهان سلام

هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم اجابتی

هم ولا هم ولایتی ای زمین را آمان سلام

آنکه مهرتوبرگرفت ورغمت شور شر گرفت

بیکران زیرپرگرفت بر تو تا بیکران سلام

بارگاهی که به شهر قم به پاست،

هم برای نجف هم کربلاست،

خاک اورا غرق بوسه می کنم،

چون که جای پای اربابم رضاست.

از جوار دخت بی بی فاطمه

می‌شوم نائب زیارة از همه

یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم

چون جنت اعلا، حرم محترم قم

بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی

دردانه زهرا و ملائک خدم قم

این مژده بس او را که بهشت است جزایش

هر کس که زیارت کندش در حرم قم

اى دختر عقل و خواهر دین عصمت شده پاى بند مویت

اى میوه شاخسار توحید وى گوهر تاج آدمیّت

شیطان به خطاب ز قم براندند کاین خانه بهشت و جاى حوّاست

اندر حرم تو عقل مات است جسمى که در این زمین نهان است

این ماه منیر و مهر تابان ایران شده نور بخش ارواح

هر کس به درت به یک امیدى است وى گوهر دُرج عزّ و تمکین

اى علم و عمل مقیم کویت همشیره ماه و دخت خورشید

فرخنده نگین خاتمیّت پس تخت تو را به قم نشاندند

ناموس خداى جایش اینجاست زین خاک که چشمه حیات است

جانى است که در تن جهان است عکسى بود از قم و خراسان

مشکات صفت عرش و کرسی محتاج تر از همه «وحیدى» است

از جوار دخت بی بی فاطمه

می‌شوم نائب زیارة از همه

یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم

چون جنت اعلا، حرم محترم قم

بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی

دردانه زهرا و ملائک خدم قم

این مژده بس او را که بهشت است جزایش

هر کس که زیارت کندش در حرم قم

زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام

دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام

ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل

نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام

روی تو قبلگاه دل لطف تو شمع راه دل

آستانت پناه دل ای دل بی دلان سلام

هرکه یکسردلش شکست از طبیبان نظر گسست

آمد رشته بر تو بست ای امید جهان سلام

هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم اجابتی

هم ولا هم ولایتی ای زمین را آمان سلام

آنکه مهرتوبرگرفت ورغمت شور شر گرفت

بیکران زیرپرگرفت بر تو تا بیکران سلام

بارگاهی که به شهر قم به پاست،

هم برای نجف هم کربلاست،

خاک اورا غرق بوسه می کنم،

چون که جای پای اربابم رضاست.

……………………………………………………………………………………

جا برای گنجشک زیاد است ولی ، به درختان خیابان تو عادت دارم .

——————————————–

دوست دارم شب را به غم تو سر کنم ، دفتری را از اشک چشمم تر کنم ، نام آن دفتر نهم دیوان عشق ، عشق را عنوان آن دفتر کنم .

——————————————–

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ، شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم ، تو چیستی که از هر موج تبسم تو ، بسان قایق سرگشته ی روی مردابم .

——————————————–

دوست دارم همیشه از تو بنویسم بی آنکه در جستجوی قافیه ها باشم ، بی آنکه واژه ها را انتخاب کنم ، دوست دارم از تو بنویسم که می دانم هنوز دوستم داری و هر سپیده دم یک سبد مهربانی از تو دریافت می کنم .

——————————————–

همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد .

——————————————–

رابطه ی قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . (جبران خلیل جبران)

——————————————–

نماز عشق ترتیبی ندارد ، چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستی نیست . (ارد بزرگ)

——————————————–

هرکس را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست .

——————————————–

اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده ! اگه بی محابا دلها از دستها بهم گره خورد بدون کار خدا بوده ! اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده ! حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهایی خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده .

——————————————–

اتل متل لالایی ، گلم چه بی وفایی ، عزیز دل من کجایی ، دوست دارم خدایی .

——————————————–

شکسته شیشه ی قلبم ، کجایی مرحم دردم ، تو را در غربت عشقم غریبانه صدا کردم ، صدا کردم تو را هستی شنیدی و گذر کردی ، مرا آواره و تنها گدای در به در کردی .

——————————————–

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ، دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند ، دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ، دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند ، دلم برای کسی تنگ است ، دلم برای تو تنگ است .

——————————————–

چراغ دل تاریکم از این خانه مرو ، آشنای تو منم بر در بیگانه مرو ، شمع من باش و بمان نور ز تو اشک ز من ، جانفشان تو منم در بر پروانه مرو ، سوختی جان مرا آه مکن ، اشک مریز ، از بر عاشق دلداده غریبانه مرو .

——————————————–

از جرم عشق گر پیش کسم راه نیست ، یا رب تو آگهی که محبت گناه نیست .

——————————————–

زندگی تلخ ترین خواب منست ، خسته ام ، خسته از این خواب بلند .

——————————————–

هر وقت نتوانستی کسی را فراموش کنی بدان هنوز تو در خاطرش هستی .

——————————————–

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد .

——————————————–

بگو یارم کجاست تا خاک پایش را طوطیای چشمانم کنم .

——————————————–

من پذیرفتم شکست را ، پندهای اهل دور اندیش را ، من پذیرفتم که عشق افسانه است ، این دل درد آشنا افسانه است ، می روم از رفتن من شاد باش ، از عذاب دیدنم آزاد باش ، چون که تو تنهاتر از من می روی ، آرزو دارم که تو عاشق شوی ، آرزو دارم بفهمی درد را ، معنی برخوردهای سرد را .

——————————————–

همه چیز برای من و تو می شکفد و اولین اندیشه جهان فقط می تواند از آن ما باشد ، ما عاشقیم و بهشت برای ما آفریده شده ، فقط برای من و تو .

——————————————–

مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان ؟ بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !

——————————————–

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست ، گرچه که دورم از تو منولی دلم به یاد توست .

——————————————–

درد عشقی کشیدم که مپرس ، زهر هجری کشیدم که مپرس ،گشته ام در جهان و آخر کار ، دلبری برگزیدم که مپرس ، آنچنان در هوای خاک درش ، میرود آب دیده ام که مپرس ، من به گوش خود از دهانش دوش ، سخنانی شنیدم که مپرس ، سوی من لب چه میگزی که مگوی ، لب لعلی گزیده ام که مپرس ، بی تو در کلبه گدایی خویش ، رنجهایی کشیدم که مپرس ، همچو حافظ غریب در ره عشق ، به مقامی رسیده ام که مپرس .

——————————————–

من از عهد آدم تو را دوست دارم ، از آغاز عالم تو را دوست دارم ، چه شبها من و آسمان تا دم صبح ، سرودیم نم نم تو را دوست دارم ، نه خطی نه خالی نه خواب و خیالی ، من آن حس مبهم تو را دوست دارم ، سلامی صمیمی تر از غم ندیدم ، به اندازه غم تو را دوست دارم ، بیا تا صدا از دل سنگ خیزد ، بگوییم با هم تو را دوست دارم ، جهان یک دهان شد هم آواز با ما ، تو را دوست دارم تو را دوست دارم .

——————————————–

پنج تا از بزرگترین کلمات : من نمیخوام از دستت بدم ، چهار تا از دوست داشتنی ترین کلمات : تو برام مهم هستی ، سه تا کلمه شیرین : تو رو تحسین می کنم ، دو تا کلمه شگفت انگیز : دلتنگت هستم ، یک کلمه که از همه مهمتره : تو .

——————————————–

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ، که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست ، نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر ، نهادم آیینه ها در مقابل رخ دوست .

——————————————–

تو مگه باده فروشی که همه مست تو اند ، تو مگه ساغر عشقی که همه معشوق تو اند ، منشین با همگان ای گل زیبای دلم ، که به ظاهر همه مشتاق و خریدار تو اند .

——————————————–

در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگیست ، ورنه با یک استخوان صد سگ رفیقت میشوند .

——————————————–

بوسه یعنی لذت دلدادگی ، لذت از شب لذت از دیوانگی ، بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ، بوسه آتش می زند بر جسم و جان ، بوسه یعنی عشق من با من بمان .

 

 

با سلام   یه  مشت جوک و  اس ام  اس  برای  دوستان خوبم و  تقدیم  به  دوست  خیلی خوب  و مهربون م شیرین  جون    ...

 

راستی  اگه  بعضی  جاهاش   یه   زره  بی  تربیتیه   معذرت  میخوام  از همتون    مخصوصا  از شیرین جون  ....

 

ممنونتون   سیامک ....

 

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

 

 

رشت زلزله مياد، رشتيه ميره بالاي سر جنازه زنش وميگه فقط ديوار روت نخوابيده بود كه اونم خوابيد.


رشتيه پاي كامپيوتر جو ميگيرتش زنشو (سند تو ال) ميكنه


به رشتیه میگن بگو به جون زن و بچم .

میگه: به جون رشت و حومه.


چوپان دروغگو مي ميره تو قبر ميپرسن اسمت چيه؟ميگه دهقان فداكار


بچه هه به دنیا میاد یه دستش مشت بوده مشتشو باز می کنن می بینن توش قرص ضد حاملگیه!


میدونی معنی کلمه ی love چیه؟

l : لایق دوست داشتن بودن

o:امیدوار بودن به اینده ای روشن

v : وفا دار بودن در عشق

e: انرزی هسته ای حق مسلم ماست


به رشتیه میگن نظرت در مورد انرژی هسته ای چیه؟

میگه : انرژی هسته ای مثل ناموس می مونه که استفاده صلح امیزش حق مسلم همه ی ماست.


به معتاده میگن فرق تو با ورزشکارها چیه؟

میگه اونا تکنیکی کار میکنن ما پیکنیکی.


غضنفر تو هواپيما تفنگشو ميذاره رو مخ خلبان و ميگه:از همينجا صاف ميري بندرعباس خلبانه ميگه:حالا چرا بندرعباس؟

میگه :آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقي ببردم دوبي.


غضنفر حال نداشته بره حموم جاش یه کپسول چرک خشک کن میخوره.


به یارو میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه ای بابا.کی میاد زنش رو بده به ما؟


 یارو کفترشو گم میکنه تو روزنامه اگهی میده بیوه بیوه.......


یارو میره بازار کدو بخره در مغازه که میرسه اسم کدو رو یادش میره میگه: ببخشید اقا گلابی خانواده دارید؟؟؟


غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست


به بگور برره ميگن يه شعراز خودت در وكن ميگه:

ديشب در ماه روي تو را ديده بيدم انگار كه ، فضانوردها در ماه ريده بيدند. خوب بيد


رشتیه میره خونشون چراغ و روشن میکنه میبینه یکی رو زنش خوابیده، ....دوباره چراغ و خاموش می کنه میگه؟جواب ابلهان خاموشیه


پسر ميگه: ببخشيد اسم شما چيه ؟

دختر با ادا ميگه :عطر گل ياس اسمم ثريا س وبعد از پسر اسمش را مي پرسد

پسر ميگه:گوز تو هوا پخشه اسمم جهان بخشه


رشتیه به دوستش میگه : خاک بر سر بی غیرتت کنن....زنم خالکوبی عکس خواهرتو رو شیکم اصغر اقا دیده!!!


رشتیه واسه اینکه به بچه محلاش ضد حال بزنه میره زن ایدزی میگیره!!!


 غضنفر یه سکه میندازه هوا شیر میاد فرار میکنه!


اصفهونیه و رشتیه و ترکه با هم یه جا کار میکردن .یک روز ساعت ناهار اصفهونیه ظرف غذاشو باز میکنه میبینه قورمه سبزیه.میگه اگه فردام قورمه سبزی باشه من خودمو از این برج پرت میکنم پایین.رشتیه غذاشو باز میکنه میبینه کله ماهیه .اونم همینو میگه.ترکه ظرف غذاشو باز میکنه میبینه کوفتست .حالش بهم میخوره میگه منم اگه فردا باز تو این ظرف کوفته بود خودمو از این برج میندازم پایین.فردا هر سه نفر میان سر کار و در غذا ها رو باز میکنن و از قضا هر سه تکراری بوده و اینام خودشونو میندازن پایین.خلاصه پلیس میاد و اخر سر زن هاشونو مقصر میدونه.زن اصفهونیه میگه: من نمیدونستم .تو خونه هر وقت قورمه سبزی درست میکردیم این میخورد.زن رشتیه میگه:اووو! تو رشت همه کله ماهی میخورن من روحمم خبر نداشت این دوست نداره.زن ترکه میگه: جناب سروان به ولله من یه هفته بود خونه مادرم بودم ، این خودش وخودش غذا درست میکرد.


اگه گفتی چرا دو × دو میشه هفت؟ خب چون علم پیشرفت کرده !

اینم اثباتش:

2×2

به دوها یک رقم اضافه میکنیم

<=(2+1)×(2+1)

9=3×3

چون 2 واحد به ضریب ها اضافه کرده ایم در اخر دو واحد از حاصلضرب کم میکنیم.

=> (9-2)=2×2 => 7=2×2


 رفیق غضنفر بابا ش مرده بوده هی بی تابی میکرده .دوستاش بهش میگن برو دلداریش بده.میره پیشش میگه: ناپلون رو که میشناسی؟ اینهمه جنگ و فتوحات کرد اخر مرد.انیشتنم که میشناسی؟اینهمه کشف و اختراع کرد اخرش مرد.بابای تو که هیچ گهی نبود تو اینقدر براش بی تابی میکنی.

 


 

 

قاضی: شکایت شما از این اقا اینه که به شما گفته: احمق ، بیشعور ، نفهم...

شاکی: بله.عین حقیقته.

قاضی:پس اگه عین حقیقته چرا شکایت کردی؟


يه چوب كبريته سرش رو مي خوارونه آتيش مي گيره


غضنفر عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشش، سرش گیج میره میخوره زمین!


وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت


گوشه ای از نامه عاشقانه غضنفر به زنش : بدون توي دنيا يه قلب هست كه فقط براي تو ميتپه اونم قلب خودت


به غضنفر ميگن چرا ميري سربازي؟ ميگه والا فقط به خاطر مرخصي هاش


غضنفر داشت آب جوش ميريخته توي باغچه! بهش ميگن: چرا آب جوش ميريزی تو باغچه؟؟ ميگه: آخه چاي كاشتم.


غضنفر مي‌ميره، مي‌برنش بهشت. دو سه روز مي‌گذره، ‌يك روز ميان ازش مي‌پرسند كه همه چي ميزون هست يا نه، ميگه: والله همه چيز عاليه، فقط كمي هوا سرده! مي‌برنش دم مرز جهنم كه يخرده گرماي جهنم بخوره بهش، كه گرم شه. دوباره بعد از چند روز ميان مي‌پرسند: خوب اوضاع چطوره؟

ميگه: والله همه‌چي خوبه، ولي هنوز يه ذره سوز مياد! ميگن بابا تو اصلا" لياقت بهشت رو نداري، ميندازنش تو جهنم! بعد از چند روز ميان، مي‌پرسند: خوب بالاخره گرم شدي؟ ميگه: والله اينجا بهتره، ولي هنوز هم يه ذره سوز مياد! شاكي مي‌شند ميندازنش طبقه هفتم جهنم، تو مركز آتيش. چند روز مي‌گذره‌ ، ميان بهش سر بزنن ببينيند اوضاع احوالش چطوره. تا درو باز مي‌كنند، غضنفر داد ميزنه: ‌داداش اون درو ببند،‌ يخ كرديم .


غضنفر عاشق مي شه روي در خونش مي نويسه بزودي در اين محل جشن عروسي برگزار مي شود.


دو تا ماشين با هم تصادف مي‌كنند. افسر مياد و مي‌پرسه: كدومتون مقصر بوديد؟ غضنفر ميگه: والله من خواب بودم، نديدم از ايشون بپرسيد .


غضنفر داشت دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم .


قزويني ها به توالت ميگن زورخونه


از يه بسيجيه مي پرسن : دو خط موازي چيه ؟ ميگه : دو خط موازي دو خطي هستند که هيچ گاه بهم نميرسن ، مگر به دستور مقام معظم رهبري!


يه روز يه ياروكفتر بازه ميشنوه تو قزوين كفتري هستش كه با يه بال پرواز ميكنه ميره و اونو ميخره ميبره شهر ، خودشون ولي ميبينه كفتره بادو بال پرواز ميكنه شاكي ميشه برميگرده قزوين پيش فروشندش ميگه عوضي ، اين كه درست پرواز ميكنه !!! يارو ميگه بالام جان اينجا گزوينه و اين كفترم از ترس كونش يه بالشو ، ميگيره در كونش و پرواز ميكنه .


به یارو ميگن يك جمله بگو توش 6 تا بيل داشته باشه ميگه: والا نميدانم هابيل با بيل قابيلو كشت يا قابيل با بيل هابيلو كشت


يه روز يه غضنفر تو جوي اب تف ميكنه... ميدو دنبالش تاپاش رو روش بزاره


يه روز غضنفر به زنش ميگه بيا هر پنجشنبه بريم پيتزايي بعد زنش ميگه نه پنجشنبه ديره بيا هر دوشنبه بريم


غضنفر به زنش میگه سه تا حیوون رو نا ببر که با حرف خ شروع بشه میگه خودت خواهرت خدا بیامرز مادرت


يارو تو قزوين بوده پولش افتاده بوده زمين....ولي دولا نميشده برش داره ، يه پيرمرده مياد بهش ميگه بالام جان را پولتو بر نميداري...؟؟ يارو ميگه: بابا اينجا قزوينه...خطرناكه...پيرمرده ميگه: نه بابا اين حرفا ماله قديمه...اينجا عوض شده. يارو ميگه راستي؟؟؟پير مرده ميگه: آره بابا

يارو تا دولا ميشه پولشو برداره پيرمرد ..................يارو شاکي ميشه ميگه:مرتيكه عوضي مگه نگفتي اينجا عوض شده... اين كارا ماله قديمه؟؟؟؟ پير مرد ميگه: خوب بالام جان منم ماله قديمم ديگ

 

 

 

اس ام  اس  در مورد  پاییز

 

بزرگترین سایت فرهنگی و تفریحی ایرانیان |Funshad.com

 

 

 

 

امشب تمام عظمت هستی در برابر عشق تعظیم می کند

زیرا می خواهد اولین برگی که از بلندی افتاد را نظاره کند . . .

پاییز مبارک

.

.دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه

قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو . . .

.

.وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید :

لباس هایی با جیبهای بزرگ به اندازه ی دو دست !

شاید همین پاییز عاشق شُدید . . .

.

.شب های ملال آور پاییز است / هنگام غزل های غم انگیز است

گویی همه غم های جهان امشب / در زاری این بارش یکریز است

.

.دوباره پاییز

اما نه ((فصل خزان)) زرد!

دوباره پاییز

اما نه فصل اندوه و درد!

دوباره پاییز

فصل زیبای سادگی

دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی . . .

.

.من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت

در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت . . .

.

عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید / باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید

گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم / بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید . . .

.

.

.

باز پاییز است، اندکی از مهر پیداست

حتی در این دوران بی مهری باز هم پاییز زیباست

مهرت قشنگ ٬ پاییزت مبارک . . .

.

.

.

پاییز زیبا و عروس فصل هاست

برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست

خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست

هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل  فصل قصه هاست . . .

 

.

.

.

همره باد سر پاییزی سرنوشت من و و تو گشته جدا

رهسپاری  عشق من اکنون میسپارم تو را به دست خدا . . .

.

.

.

فصل باد و برگ فصل رنگ و رنگ و رنگارنگ

فصل مشق و مشق عشق و عشق انار

فصل باز باران با ترانه فصل شیدایی و مهر و مهرگان

فصل یلدا و چله

پائیز پادشاه فصول بر همه مبارک باد . . . !

.

.

.

خیزید و خز آرید که هنگام خزانست / باد خنک از جانب خوارزم وزانست

آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست / گویی به مثل پیرهن رنگ‌رزانست . . .

.

.

.

می پسـندم پاییـز را

که معافـم می کنـد

از پنـهان کردن

دردی که در صـدایم می پیچـد ُ

اشکی که در نگاهـم می چرخـد

آخر همه مـی داننـد

سـرما خورده ام . . . !

.

.

.

میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی

فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم . . .

 

 

 

 بزرگترین سایت فرهنگی و تفریحی ایرانیان |Funshad.com

 

خدایا ، آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم . . .

(کورش بزرگ)


یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم

در آرامش فراموش نکنیم . . .


به خدا گفتم : به من همه چیز بده ، تا از زندگی لذت ببرم

خداوند فرمود : به تو زندگی دادم تا از همه چیز لذت ببری . . .

.یک دانه بذر میلیون ها دانه را با خود دارد. آیا وفور وغنای هستی را می بینی؟

خداوند در وجود ما هم “روحش” را به امانت گذاشته است

این همان “دانه الهی” است که باید آنرا با عشق و ایمان آبیاری کرد تا شکوفا گردد
.

معبودم!

متبرکم گردان به نامت

متبلورم گردان به عبادتت

متذکرم گردان به ذکرت

مرحمتم گردان به رحمتت

.
چه خود ساخته هایی که مرا سوخت ، و چه سوختن هایی که مرا ساخت

ای خدای من ، مرا فهمی عطا کن ، که از سوختنم

ساخته ای آباد از من بجا ماند . . .

الهی دانایی ده که در راه نیفتم

و بینایی ده که در چاه نیفتم

الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوییم

و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوییم . . .


میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا

خدا کنه همین شبا گفته بشه قصه ی تو واسه خدا . . .

.
خدایا !

من چیزی نمیبینم .

آینده پنهان است.

ولی آسوده ام ،

چون تو را می بینم

و تو همه چیز را . . .

با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت

با هر چه رود نام تو را می توان سرود

بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍

با دستهای روشن تو می توان گشود


ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی

هر دم که ترا دهم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی

هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیابی. . .

.
از تمام چیزایی که داری خدا رو جدا کن !

چی داری؟ هیچ

حالا به همه نداشته هایت ،خدا رو اضافه کن !

چه کم داری؟ هیچ

.
خدایا

همه دنیا بخواد و تو بگی نه / نخواد و تو بگی آره ، تمومه

همین که اول و آخر تو هستی / به محتاج تو محتاجی حرومه . . .


و تو این مهربانم مرا یاد کن ، آن دم که خدا را تلاوت میکنی

شاید به صداقت قلب پاکت ، من نیز اجابت شوم . . .

خدایا

شکرت میکنم بخاطر نداشته هام ، که اگه داشتم ارزششون رو نمیدونستم

شکرت میکنم بخاطر هیچ چیز و همه چیز . . .

.

خدایا

اگر بناست بسوزیم طاقتمان ده

و اگر بناست بسازیم قدرتمان ده

.

در فصل زمستان و خزان می گردیم / با نیت خوشحالی شان می گردیم

افکار شهید جنگ را ول کردیم / دنبال پلاک و استخوان می گردیم . . .

.

ای جـمـلـه بـیکـسـان عـالـم را کَـس

یـک جـو کرمـت تـمـام عـالـم را بـَس

مـن بـیکـَسَـم و کـسی نـدارم جز تـو

یا رب به فریاد من بی کَس رَس

(مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری)

.

.
به خدا گفتم :

« بیا جهان را قسمت کنیم آسمون واسه من ابراش مال تو

دریا مال من موجش مال تو ماه مال من خورشید مال تو … »

خدا خندید و گفت : « تو بندگی کن ، همه دنیا مال تو …من هم مال تو

.


خداوندا دستانم خالی ودلم غرق در آرزوهاست.

یا با قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان

یا دلم را از ارزوهای دست نیافتنی خالی کن . . .

.


انیس قلب خود تنها خدا کن / خدا را در دل شبها صدا کن

ز خوف حق چو اشکی را چکاندی / به حال ما زمینی ها دعا کن

.


زیباترین ستایش نثار کسی که کاستی هایم را می داند

و باز هم دوستم دارد . . .

.


اگر تنهاترین تنها شوم…..باز هم خدا هست

.


خدایا تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم ،

تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم ،

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم باز گشتم ،

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم ،

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی…؟؟

.


خدا در دستی است که به یاری میگیری

درقلبی که شاد میکنی

درلبخندی که به لب می نشانی

خدا با من است. خدا با توست…خدایمان را آشکار کنیم

.


آرامش چیست؟

نگاه به گذشته و شکر خدا.

نگاه به آینده و اعتماد به خدا.

نگاه به اطراف و جستجوی خدا.

نگاه به درون و دیدن خدا .

” لحظه هایتان سرشار از بوی خدا”

.


در دلم مهر تو باشد دگرم هیچ مباد

دو جهان را چه کند گر تو کنی احسانش

آنکه دل پیش تو دارد چه غم از بود و نبود

وانکه ره سوی تو پوید چه غم از پایانش . . .

 

چرا بعضی وقتا هیچکی حرفامونو نمی فهمه ؟
چرا بعضی وقتا همه خودشونو می زنن به نفهمی؟
چرا بعضی وقتا بی اراده اشکامون میریزه؟
 چرا بعضی وقتا کسی اشکامونو نمیبینه ؟
چرا بعضی وقتا هر حرفی میزنیم ، فایده نداره ؟
چرا بعضی وقتا بی بهونه از دنیا سیر میشیم ؟
چرا بعضی وقتا فکر می کنیم دیگه رمقه آخره ؟
چرا بعضی وقتا که داریم میمیریم، کسی دردمونو نمی دونه ؟
چرا بعضی وقتا یه خودی از صدتا غریبه، غریبه تر میشه ؟
چرا بعضی وقتا تو دلمون پر غمه، ولی رو لبمون یه لبخند ؟
چرا بعضی وقتا می خوایم بریم ، کسی مانع رفتنمون نمیشه ؟
چرا بعضی وقتا هر چی فریاد می زنیم، هیچ گوش شنوایی نمی بینیم ؟
چرا بعضی وقتا یه آدمو هر چی خورد می کنیم تا آدم بشه، نمیشه ؟
چرا بعضی وقتا می آییم ابروشو درست کنیم، میزنیم چشمشو خراب می کنیم ؟
چرا بعضی وقتا با زبونه بی زبونی میگیم بی گناهیم کسی باورش نمیشه؟
چرا بعضی وقتا دلمون تنگه، چشامون با گریه باید تاوانشو پس بده ؟
چرا بعضی وقتا که آسمون می گیره، دله همه ما می گیره ؟
ولی
چرا وقتی دله ما می گیره، آسمون نمی گیره ؟
چرا  این چرا هامون هیچ وقت جواب نداره . . . ؟

 

 

دختری "آبی ته" با پسری "قرمــــــزته" ،

و دل قرمـــزته در گـــــــرو آبــــی بــــــــود


بخت شان یار شد و زود عروسی کردند

آسمان دلشان روشن و مهتابی بـــــود


بعدِ ۹ ماه پســـــردار شــــدند و عـــجبا،

همه جای تن آن بچه ههِ سرخابی بود

 

 

 

هر وقت من یك كار خوب می كنم مامانم به من می گوید بزرگ كه شدی برایت یك زن خوب می گیرم.

تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.

حتمن ناسرادین شاه خیلی كارهای خوب می كرده كه مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود.

ولی من مؤتقدم كه اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود!

چون بابایمان همیشه می گوید مشكلات انسان را آدم می كند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فكری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند كه كارشان به تلاغ كشیده شده و چه بسیار آدم های كوچكی كه نكشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر كسی از شوهرش سكه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید.

من تا حالا كلی سكه جم كرده ام و می خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ كس را خوشبخت نمی كند. همین خرج های ازافی باعث می شود كه زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.

دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.

خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی كم بوده كه نتوانسته خرج عروسی را بدهد.

البته من و ساناز تفافق كرده ایم كه بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمكی بدهیم. هم ارزان تر است، هم خوشمزه تر است تازه وقتی می خوری خش خش هم می كند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد.

زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یك زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین!

اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید.

ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یك خانه درختی درست كردم.

اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست. از آن موقه خاله با من قهر است.

اما بعدا فهمیدم که قهر بهتر از دعواست.

آدم وقتی قهر می كند بعد آشتی می كند ولی اگر دعوا كند بعد كتك كاری می كند بعد خانومش می رود دادگاه شكایت می كند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!

البته زندان آدم را مرد می كند. تازه عزدواج هم آدم را مرد می كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است تا برود زندان که آیا مرد بشود یا نشود!
این بود انشای من ...

 

 

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

 

ميخواهم بگويم ......
فقر همه جا سر ميكشد .......
فقر ، گرسنگي نيست .....
فقر ، عرياني هم نيست ......
فقر ، گاهي زير شمش هاي طلا خود را پنهان ميكند .........
فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست .......
فقر ، ذهن ها را مبتلا ميكند .....
فقر ، بشكه هاي نفت را در عربستان ، تا ته سر ميكشد .....
فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......
فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......
فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....
فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....
فقر ، همه جا سر ميكشد ........
فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ...
فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است ...

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

هیچ کس منتظر خواب تو نیست      

                                       که به پایان برسد            

                                                      لحظه ها می آیند،سال ها می گذرد

                                                                             و تو در قرن خودت در خوابی               

 هیچ پروازی نیست که برساند ما را به قطار دگران

             مگر اندیشه وعلم     مگر انگیزه وعشق             مگر آینه وصلح           وتقلا وتلاش

              بخت از آن کسی است که مناجات کند در کارش

                                                و در اندیشه یک مسئله خوابش ببرد

                                                              ببیند در خواب

                                                            حل یک مسئله را

                                                                       باز با شادی یک مسئله بیدار شود.

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

براى برآورده شدن حاجات و اداى دين و رسيدن به مطالب ختم صلوات مجرب است كه چهارنوع آن ذكر می شود .

نوع اول ؛ آن است كه اگر كسى حاجتى داشته باشد به دل مى گذارند يا به زبان مى گويد: كه چنان حاجتم تا فلان مدت برآورده شود، چهارده هزار صلوات بفرستيم و هر هزارى براى يكى از ائمه - عليه السلام - هديه باشد و چنان چه حاجت برآورده شد وفا كند.
نوع دوم ؛ روزى هزاربار صلوات بفرستد و هر هزارتا را براى يكى از ائمه - عليه السلام - هديه كند دربين يا در پايان حاجت روا شود.
نوع سوم ؛ روزى هزاربار صلوات بفرستد، تا دوماه پى در پى چون ماه تمام شود آن مطلب ان شاءالله برآورده شود.
نوع چهارم : براى قضاى حاجت و اداى دين مجرب است ، از شب جمعه شروع كند تا دو هفته و در هر شب ، نصف شب بخواند.
شب اول غسل كند و ساير شب ها ضرورى نيست . شب جمعه ؛ اللهم صل على محمد و آل محمد، هزاربار.
شب شنبه ؛ اللهم صل على اميرالمؤ منين .
شب يكشنبه ؛ اللهم صل على فاطمه الزهراء.
شب دوشنبه ؛ اللهم صل على الحسن .
شب سه شنبه ؛ اللهم صل على الحسين .
شب چهارشنبه ؛ اللهم صل على على بن الحسين .
شب پنج شنبه ؛ اللهم صل على محمد بن على .
شب جمعه ؛ اللهم صل على جعفر بن محمد.
شب شنبه ؛ اللهم صل على موسى بن جعفر.
شب يكشنبه ؛ اللهم صل على على بن موسى .
شب دوشنبه ؛ اللهم صل على محمد بن على .
شب سه شنبه ؛ اللهم صل على على بن محمد.
شب چهارشنبه ؛ اللهم صل على حسن بن على .
شب پنج شنبه ؛ اللهم صل على حجة بن الحسن .
شب جمعه سوم ؛ اللهم صل على العباس الشهيد.
ان شاءالله برآورده مى شود و هرشب بايد هزاربار اين صلوات را بگويد.

 

 

ختم صلوات براى رفع حوايج .:

 

 

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

كسى كه مى خواهد صلوات بفرستد براى معصومين يا براى رفع حوايج و يا براى رفتگان خودش ، يا ديگرى به صورت زير مى تواند عمل كند:
اول ؛ به عدد صلوات كه 14 حرف است ، مى تواند صلوات بفرستد.
دوم ؛ به عدد صلوات كه 557 مى باشد مى تواند صلوات بفرستد.
سوم ؛ اگر مى خواهيد به ساحت يكى از معصومين صلوات بفرستد، مى تواند به عدد نام آن بزرگوار صلوات بفرستد، مثلا اگر مى خواهد به ساخت امام حسين - عليه السلام - صلوات بفرستد، بايد 128 مرتبه كه عدد نام آن بزرگوار است صلوات بفرستد.
چهارم ؛ اگر براى برآورده شدن حوايج و رفع گرفتارى ها و هموم و غموم باشد چون تعداد مشخص نيست ؛ بايد به عدد نام مبارك رسول الله - صلى الله عليه و آله - يا به نام حضرت على - عليه السلام - صلوات فرستاد.
پنجم ؛ اگر براى شادى روح يكى از رفتگان باشد، بايد به عدد نام آن شخص ‍ (متوفى ) هديه فرستاد.

 
 
 
 
:. خطبه ازدواج در همه احوال .:
 
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابن عباس مفسر معروف در تفسير آيه ياآيهاالذين امنوا... گفت : در نماز، در مسجد و در هرجا كه هستند و در خطبه عقد ازدواج ، صلوات بر او را فراموش نكنيد. (84)

 
 
 
 
. واجب بودن صلوات در همه مكان ها .:
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در نوشته هايى از امام رضا - عليه السلام - پيرامون شرايع دين آمده :
صلوات بر محمد و آل محمد در همه جا و هنگام عطسه كردن ، وزيدن باد، و ذبح گوسفند و غيره واجب است .
(83)

 
 
 
 
 
 
:. وجوب فرستادن صلوات .:
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در هر جايى كه اسم مبارك آن پيامبر ص برده شود، خواه خود مذكور نمايد، و خواه ازكسى بشنود در آن مقام ، فرستادن صلوات واجب است و مراد اين است : از ياد كردن و شنيدن اسم مبارك آن حضرت ، فرستادن صلوات واجب مى شود، خواه ذكركردن و شنيدن واجب باشد يا نباشد؛ چنان كه در خواندن و شنيدن آيه عزيمه ، سجده واجب مى شود، اگر چه خواندن و شنيدن آن واجب نباشد.

 
 
 
 
:. بر من درود بفرستيد! .:
 
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرمود: حيثما كنتم فصلوا على فان صلاتكم تبلغنى ؛ هرجا كه باشيد برمن درود فرستيد؛ زيرا درود شما به من مى رسد. (82)

 
 
 
 
 
:. صلوات در مسجد .:
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

همچنين از فاطمه دختر امام حسين - عليه السلام - روايت شده است : وقتى رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - داخل مسجد مى شد، صلوات مى فرستاد، و بعد از آن مى گفت :
رب اغفرلى و افتح لى ابواب رحمتك و چون بيرون مى آمد، صلوات و سلام مى فرستاد، و مى فرمود: رب اغفرلنى ذنوبى و افتح لى ابواب فضلك .

 
 
 
 
 
:. صلوات هنگام ورود به مسجد .:
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در بعضى از روايات مذكور است كه :
بايد در وقت دخول و خروج بگويد: اللهم صل على محمد و آل محمد و اما در طريق اصحاب ما، حديثى در خصوص صلوات فرستادن در وقت دخول و خروج مسجد در نظر نيست ، نهايت از آن جا كه براى هريك ، دعاى بلكه چند دعا روايت شده است و صلوات فرستادن پيش از دعا كردن و بعد از آن از لوازم است و تا وقتى كه صلوات فرستادن پيش از دعا كردن و بعد از آن از لوازم است ، و تا وقتى كه صلوات فرستاده نشود دعا محجوب مى ماند و به اجابت نمى رسد، بايد كه البته صلوات فرستيد.

 
 
 
 
 
 
:. صلوات هنگام عبور از مسجد .:
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عامه از اميرالمومنين - عليه السلام - روايت كرده اند كه فرمود:
اذا مررتم بالمسجد فصلوا على النبى صلى الله عليه و آله
يعنى ؛ هرگاه از مسجدى عبور كرديد، بر پيغمبر - صلى عليه و آله - صلوات بفرستيد.
چون نظر بر مسجد افتد، بايد صلوات فرستاد.

نوشته شده توسط : : سید هادی : : در 3:50 | لینک به این مطلب
چهارشنبه 19 فروردین1388
:. استغناى باطنى .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤ منين على - عليه السلام فرمودند:
هنگامى كه زنى نظر يكى از شما را جلب كرد بايد به همسر خود روى آورد و بداند كه زنان همه از يك مقوله اند.
او بايد شيطان را بر دل خود مسلط نسازد و اگر همسر ندارد، دو ركعت نماز بخواند و سپس به حمد الهى و صلوات بر محمد و آل او بپردازد، و از خدا بخواهد تا بارحمت و فضل خود، وى را استغناى باطنى ببخشد و گره از كارش باز كند.
(81)

 
 
 
 
 
:. فرستادن صلوات پس از نماز صبح .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام صادق - عليه السلام فرمودند:
پس از نماز صبح ، پيش از آن كه حرفى بزنى صدبار بگوييد:
يا رب صل على محمد و آل محمد و عجل فرج آل محمد واعتق رقبتى من النار.

 
 
 
 
 
 
 
:. ترازوى عمل .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هركس در اين ماه(شعبان) ، بر من صلوات فرستند، خدا ترازوى عمل او را در روزى كه ترازوهاى اعمال سبك باشد، سنگين مى گرداند.

 

 
 
 
 
 
:. صلوات در ماه شعبان .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

از سيدالساجدين امام سجاد - عليه السلام - صلواتى وارد شده است ، كه در هر روز ماه مبارك شيعيان در وقت زوال بايد خواند. و آن صلوات ، در مصباح متهجد و غير آن را كتب دعوات مذكور است .
و در كتب عامه مذكور است در آسمان ، دريابى است كه آن را درياى بركات گويند و بر لب آن دريا، درختى است كه آن را درخت تحيات نامند بر آن درخت ، آشيانه مرغى است مسمى به مرغ صلوات .
و وقتى مؤ منى ، در ماه شيعيان ، بر سيد پيغمبران - صلى الله عليه و آله - صلوات فرستد، حق تعالى آن مرغ را امر نمايد تا در آن دريا غوطه خورد، و پرهاى خود را بيفشارد. و هر قطره اى كه از پرهاى آن مرغ بريزد، ملكى خلق نمايد. و جميع آن ملك ها، به تقديس و تحميد و مدح و ثناى پروردگار مشغول گردند. و ثواب آنها در ديوان اعمال صلوات فرستنده ثبت گردد.
و ايضا روايت كرده اند كه يك صلوات در ماه شعبان ، برابر است با ده صلوات در غير ماه شعبان

 
 
 
 
 
 
 
:. صلوات هنگام صداى گوش .:
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پيامبراكرم - صلى الله عليه و آله - فرمود:
اذا طنت اذن احدكم فليصل على وليقل : ذكرالله بخير من ذكرى ؛
هنگامى كه گوش كسى به صدا در آيد، برمن صلوات بفرستد و بگويد:
ياد خدا از زياد من بهتر است ؛ يعنى : به صدا در آمدن گوش دليل بر آن است كه كسى ذكرى از آن كس (صاحب گوش ) به ميان آورده است .

 
 
 
 
 
 
 
:. صلوات در روز مبعث .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حسن بن راشد گفت : به امام جعفر صادق - عليه السلام - عرض كردم : آيا غير از اعياد مشهوره ، عيد ديگرى نيز هست ؟ فرمود: شريف تر و كامل تر از همه آنها روزى است كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - مبعوث گرديد.
عرض كردم : آن روز، كدام روز بود؟ فرمود: آن روز شنبه بيست و هفتم ماه رجب بود. عرض كردم : در آن روز، چه عملى بايد به جاى آورد؟
فرمود: روزه مى گيرى و صلوات بسيار بر محمد و آل محمد - عليهم السلام - مى فرستى.

 
 
 
 
 
 
 
:. ياد خدا زمان صلوات .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عبيدالله بن عبدالله دهقان گويد: نزد امام رضا - عليه السلام - رفتم ، به من فرمود: معنى قول خدا: و ياد كرد نام پروردگار خود را و صلوة به جا آورد چيست ؟
گفتم : يعنى هر وقت به ياد خدا آمد برخاست و نماز خواند.
در پاسخم فرمود: در اين صورت خدا تكليف نابه جا وزورى كرده است .
پس من گفتم : پس چگونه است معنى آن ؟
فرمود: وقتى به ياد پروردگارش آيد، صلوات بر محمد و آلش ‍ فرستد.

 
 
 
 
 
 
 
 
:. صلوات زياد در روز جمعه .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پيغمبر خدا - صلى الله عليه و آله - فرمود:
در هر روز جمعه بسيار من صلوات و درود فرستيد؛ زيرا صلوات امنم در هر جمعه بر من عرضه مى شود و هر كه برمن بيشتر درود فرستد منزلت و مقام او به من نزديك تر است .

 
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

محاسبه ثواب صلوات


رسول خدا (ص) فرمودند : در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد ( یعنی یک میلیون ) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و


هر انگشتی هزار هزار بند دارد . آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می


بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم . رسول خدا (ص)


فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم
 


_________________
گفت یا علی(ع)؛عشق آغاز شد.

گفت یا زهرا(س)؛سوز آغاز شد.

و چه سریست بین عشق و سوز؟

شاید همان قصه شمع و پروانه باشد که حکایت نور است و سوختن؛

 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 

فواید صلوات


 فواید صلوات بقدری زیاد است که به قلم و زبان ناید هم فواید دنیوی دارد وهم فواید اخروی.


یعنی صلوات فرستنده هم در دنیا صواب می برد وحوایج دنیای او به واسطه صلوات برآورده می شود وهم در آخرت موجب خلاصی از عذاب و نجات از هول قیامت می گردد. اینک به چند نمونه از آن اشاره می نماییم:


 


فواید دنیوی صلوات


 


فایده اول :   در اصول کافی است که ، رسول خدا (ص) فرمود در مقابل صد صلوات حق تعالی صد حاجت را برآورده می سازد. 1


فایده دوم :   با صدای بلند صلوات فرستادن نفاق را بر طرف می سازد. 2


فایده سوم:   صلوات فرستادن موجب پاکیزه شدن عمل هاست.


فایده چهارم : هر کس یک صلوات بفرستد حق تعالی در عافیت را بر روی او می گشاید.


فایده پنجم :   صلوات فرستادن فقر را بر طرف می کند.


فایده ششم :   هرگاه چیزی از یاد انسان برود و آدمی آنرا فراموش کند صلوات موجب می شود که به خاطر آید. 3


فایده هفتم :   صلوات دشمن دیرین و همیشه در کمین انسان یعنی ابلیس لعین را ذلیل و خوار می کند.


 خلاصه این صلوات آتش جهنم را خاموش می کند آری وقتی که هوی و هوس و آتش سوزان نفس سرکش به واسطه صلوات بر محمد و آل محمد خاموش شد و ظلمات نفس به نور صلوات محو و نابو گردید آن وقت است که انسان از آتش جهنم رهایی یافته وبه حریم امن الهی داخل و "" لیخرجکم من الظلمات الی النور "" را شامل می شود.


 


فواید اخروی صلوات


فایده اول :   امام صادق (ع) می فرماید : ""هر کس ده مرتبه صلاوات بفرستد حق تعالی صد مرتبه بر او صلوات می فرستد. "" و فرموده اند: "" هر کس ده مرتبه صلوات بفرستد خدا وملائکه هزار مرتبه بر او صلوات می فرستد و هر که حق تعالی بر او هزار صلوات بفرستد هرگز او را به آتش عذاب نخواهد کرد و در مقابل هر صلوات ده حسنه به او عطا می فرمایدو هر کس ده مرتبه صلوات بفرستد حق تعالی ده صلوات بر او می فرستد وده گناه او را می آمرزد و ده درجه او را بلند می گردان و از اهل بهشت خواهد شد. "" 4


فایده دوم :   سزاوار ترین و نزدیک ترین مردم در روز قیامت به رسول خدا (ص) کسی است که در دنیا بر آن حضرتبیشتر صلوات فرستاده باشد. 5


فایده سوم :   رسول خدا (ص) به علی مرتضی می فرماید : "" هر کس برمن صلوات بفرستدشفاعت من بر او واجب می شود. "" 6


فایده چهارم :   حضرت رضا (ع) فرموده اند: صلوات فرستادن نزد خدا برابر است با تسبیح وتهلیل وتکبیر."" 7


فایده پنجم : حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می فرماید : " هر کس قادر بر کفاره گناهان نباشد بسیار صلوات بر محمد و ال محمد (ص) گناهان را می ریزاند . "" 8


فایده ششم :   امیر المومنین علی (ع) می فرمایدند: "" صلوات فرستادن در محو گناهان شدیتر است از خاموش کردن آتش به وسیله آب . "" 9


فایده هفتم : صلوات فرستادن در روز قیامت به صورت نوری در آمده در سر ، طرف راست، طرف چپ و بالا ، وجمیع اعضا آدمی دیده می شود."" 10


فایده هشتم: هر که بگوید "" اللهم صل علی محمد وآل محمد "" خدا او را به ثواب هفتاد و دو شهید عنایت  می فرماید.


فایده نهم :   سنگین ترین چیز در یوم الحشر (روز قیامت) صلوات است و صلوات، قبر را نورانی می کند. 11


فایده دهم :   فرستنده صلوات داخل آتش جهنم نمی سوزد.


فایده یازدهم : برای فرستنده صلوات تلخی مرگ و هول و عطش روز قیامت نیست.


 


 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

فواید صلوات
 

فواید صلوات بقدری زیاد است که به قلم و زبان ناید هم فواید دنیوی دارد و هم فواید اخروی.

یعنی صلوات فرستنده هم در دنیا ثواب می‌برد و حوائج دنیائی او بواسطه صلوات برآورده می‌شود و هم در آخرت موجب خلاصی از عذاب و نجات از هول قیامت می‌گردد.اینک به چند نمونه از آن فواید اشاره می‌کنیم:

فواید دنیوی صلوات

فایده اول:در اصول کافی است که، رسول خدا(ص) فرموده‌اند در مقابل صد صلوات حق تعالی صد حاجت را برآورده می‌نماید.1

فایده دوم:با صدای بلند صلوات فرستادن نفاق را برطرف می‌سازد.2

فایده سوم:صلوات فرستادن موجب پاکیزه شدن عمل‌هاست.

فایده چهارم:هر کس یک صلوات بفرستد حق تعالی در عافیت را بر روی او می‌گشاید.

فایده پنجم:صلوات فرستادن فقر را برطرف می‌کند.

فایده ششم:هر گاه چیزی از یاد انسان برود و آدمی آن را فراموش کند صلوات موجب می‌شود که به خاطر آید.3

فایده هفتم:صلوات،دشمن دیرین و همیشه در کمین انسان یعنی ابلیس لعین را ذلیل و خوار می‌کند.

خلاصه اینکه صلوات آتش جهنّم را خاموش می کند.آری وقتی که آتش هوی و هوس و آتش سوزان نفس سرکش به واسطه صلوات بر محمّد و آل محمّد خاموش شد و ظلمات نفس به نور صلوات محو و نابود گردید آن وقت است که انسان از آتش جهنم رهائی یافته و به حریم امن الهی داخل و «لیخرجکم من الظلمات الی النور» را شامل خواهد شد و غایت امر در سایه رحمت خاصّ الهی مأوا کند «و کان بالمؤمنین رحیماً».«طوبی لهم و حسن مأب؛خوشا به حال آنان و حسن عاقبت‌شان».

فواید اخروی صلوات

فواید صلوات را در ظاهر دانسته‌ای و بدان رسیده‌ای اما فواید آن را در باطن که در نهایت صعوبت و دشواری است، عقل می‌خواهد تا بدانی،چشم بصیرت تا ببینی، دلی پاک تا یقین نمائی.

فایده اوّل:امام صادق(ع) می‌فرمایند:«هر کس ده مرتبه صلوات بفرستد حق تعالی صد مرتبه بر او صلوات می‌فرستد» و فرموده اند:«هر کس ده مرتبه صلوات بفرستد خدا و ملائکه هزار بار بر او صلوات می‌فرستد و هر که حق بر او هزار صلوات بفرستد هرگز او را به آتش،عذاب نخواهد کرد و در مقابل هر صلوات ده حسنه به او عطا می‌فرمایند و هر کس ده مرتبه صلوات بفرستد حق تعالی ده صلوات بر او می‌فرستد و ده گناه او را می‌آمرزد و ده درجه او را بلند می‌گرداند و از اهل بهشت خواهد شد».4

فایده دوم:سزاوارترین و نزدیک‌ترین مردم در روز قیامت به رسول خدا(ص) کسی است که در دنیا بر آن حضرت بیشتر صلوات فرستاده باشد.5

فایده سوم:رسول خدا(ص)به علی مرتضی (ع) می‌فرماید:«هرکس بر من صلوات بفرستد شفاعت من برای او واجب می‌شود».6

فایده چهارم:حضرت رضا(ع) فرموده‌اند:«صلوات فرستادن نزد خدا برابراست با تسبیح و تهلیل و تکبیر».7

فایده پنجم:حضرت علی بن موسی الرّضا(ع) می‌فرماید:«هر کس قادر بر کفاره گناهان نباشد صلوات بسیار بفرستد که صلوات بر محمّد و آل محمّد(ص) گناهان را می‌ریزاند».8

فایده ششم:امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند:«صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شدیدتر است از فرو نشاندن آب، آتش را».9

فایده هفتم:صلوات فرستادن در روز قیامت به صورت نوری در آمده در سر،طرف راست،طرف چپ و بالا، و جمیع اعضاء آدمی دیده می‌شود.10

فایده هشتم:هر که بگوید:«اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد(ص) خدا به او ثواب هفتاد و دو شهید عنایت می‌فرماید».

فایده نهم:سنگین‌ترین چیز در یوم الحشر(روز قیامت) صلوات است و صلوات، قبر را نورانی می‌کند.11

فایده دهم:فرستنده صلوات داخل آتش جهنّم نمی‌شود.

فایده یازدهم:برای فرستنده صلوات تلخی مرگ و هول و عطش روز قیامت نیست.

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

لوات : بهترين هديه از طرف خداوند برای انسان است.
صلوات : تحفه‌ای از بهشت است.
صلوات : روح را جلا می‌دهد.صلوات : عطری است كه دهان انسان را خوشبو می‌كند.صلوات : نوری در بهشت است.صلوات : نور پل صراط است.صلوات : شفيع انسان است.صلوات : ذكر الهی است.صلوات : موجب كمال نماز می‌شود.صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن می‌شود.صلوات : رمز ديدن پيامبر در خواب است.صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است.صلوات : انيس انسان در عالم برزخ و قيامت است.صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.صلوات : انسان را در سه عالم بيمه می‌كند.صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سوی فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا است.صلوات : برترين عمل در روز قيامت است.صلوات : سنگين‌ترين چيزي است كه در قيامت بر ميزان عرضه می‌شود.صلوات : محبوب‌ترين عمل است.صلوات : آتش جهنم را خاموش میكند
.

صلوات جهت حاجت

حضرت محمد (ص) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت هاي شماست و خدا را از شما راضي مي گرداند و اعمال شما را پاک و پاکيزه مي کند.

شرکت ملائکه ها در مجالس صلوات
حضرت محمد (ص) فرمودند : کارواني از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت مي کنند و هنگامي که به جلسه ذکر و صلوات مي رسند ، به يکديگر مي گويند : فرود آييم . زماني که پياده مي شوند ، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمين ، ياري کرده و نيز اهل جلسه را هنگام صلوات کمک و همراهي مي کنند و در پايان به يکديگر مي گويند : خوشا به حال افراد اين جلسه که خدا آنان را آمرزيد
گم کردن راه بهشت
رسول خدا (ص) فرمودند : مَن نَسَي الصَلاة عَليَ اخطَا طَريقَ الجنَةِ
کسي که صلوات بر من را فراموش کند راه بهشت را گم کرده است
 
 
 
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 
نمی دونی، نمی دونی وقتی چشمات پر خوابه،
به چه رنگه، به چه حاله
مثل یک جام شرابه
نمی دونی ، نمی دونی چه عمیقه ، چه سخنگو مثل اشعار مسیحایی حافظ ،
یه کتابه یه کتابه
مثل یک جام شرابه
نمی دونی ، نمی دونی که چه رنگه ، چه قشنگه ، رنگ آفتاب بهاره ،
مثل یک جام بلوره شایدم چشمه ی نوره
مثل یک جام شرابه
نمی دونی که دل من توی اون چشمای شوخت،
روی اون برکه ی آروم یه حبابه یه حبابه
مثل یک جام شرابه
نمی دونی و به جز من دگری هم نمی دونه ،

که یه دنیا توی اون چشم سیاهه

هرکی گفته ، هرکی می گه ،
همه حرفه تو رو می خواد بفریبه

(جز دل من که پر از عشق و جنونه)2 حرف اون چشم سیاهو
دل دیگه نمی دونه چشم دیگه نمی خونه
جز دل من که پر از عشق و جنونه حرف اون چشم سیاهو
دل دیگه نمی دونه چشم دیگه نمی خونه


نمی دونی، نمی دونی وقتی چشمات پر خوابه،
به چه رنگه، به چه حاله
مثل یک جام شرابه


 
 
 
 

 

 

 

 

http://shyar.persiangig.ir/simage/normal_IMG_1006.jpg

http://shyar.persiangig.ir/simage/normal_IMG_1225.jpg

http://shyar.persiangig.ir/simage/normal_IMG_1225.jpg

http://shyar.persiangig.ir/simage/normal_IMG_1248.jpg

 

 

 

 

روز ولادت گل خـــلاق سرمـــد است

او از تبار حیـدر و از نـسل احمد است

در آسمـان و زمین می رسـد به گـوش

میـــــلاد قـــــائم آل محــــــــمد است

 

 

میلاد حجت خدا، دوازدهمین ساغر الهی، ستاره سهیل آسمان امامت، تداعی کننده شادی لحظه طلوع، مشعل هدایت و روشن گری، مبیّن حقیقت، سفینه نجات و امید حیات، تصنیف سرخ ترانه های انتظار، بر منتظران جمالش مبارک باد

 

مبارک باد میلاد تو، ای معراج خاکیان و ای سراج افلاکیان؛ ای آینه ایمان، یا صاحب الزمان!

میلادت مبارک باد، ای سپیده پنهان که اهل زمین در آرزوی بوی بهشتی تو، هماره دعای فرج را زمزمه می کنند!

ای ماه فاطمه! به آن امید که از افق نور بازگشت تو را دریابم، همه شب ستاره می شمارم تا صبح دیدارت فرا رسد.

مهدی جان! به روسیاهی‌مان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی و گنهکارند، قلبمان را ببین که هر روز، صبح و شام تو را می‌خوانند.

یا مهدی(عج)! ای نقطه شروع شفق، ای مجری حق!

تو خواهى آمد و یاس‏ها و نیلوفرهاى «سرکش‏» را به دعوت، خواهى خواند و حضور تو تسلاى دل یاس‏هاى کبود خواهد بود.

آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره و پاره پاره پنهان بماند؟ حیف نیست دیده را شوق وصال باشد ولی فروغ دیده نباشد؟!

مهدی جان بیا و دنیاى دل را به بوى خوش فطرت پر کن. دل‏هایى که همواره در سرزمین نیمه شب تو را مى‏خوانند و به عشق تو در آسمان مکاشفه پرواز مى‏کنند...

میلاد تو، قصیده بی انتهایی است که تنها خدا بیت آخرش را می داند؛ بیا و حُسن ختام زمان باش!

به امید روزی که میلاد آقا رو با حضور خودشون جشن بگیریم

 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
میلاد نور مبارک -

سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلی زیبا

گلی کز بوی دلجویش، جهان پیر شد برنا

 

زهی سروی که الطافش، فکنده سایه بر عالم

زهی صبحی که انفاسش، دمیده روح در اعضا

 

سپیده دم ز دریای کرم برخواست امواجی

که عالم غرق رحمت شد، از آن مواج روح افزا

 

به صبح نیمه شعبان تجلّی کرد خورشیدی

که از نور جبینش شد، منوّر دیده زهرا

 

چه مولودی که همتایش ندیده دیده گردون

چه فرزندی که مانندش، نزاده مادر دنیا

 

به صولت تالی حیدر، به صورت شبه پیغمبر

به سیرت مظهر داور، ولیّ والی والا

 

قدم در عرصه عالم، نهاده پاک فرزندش

که چِشم آفرینش شد، ز نورش روشن و بینا

 

به پاس مقدم او شد، مزیّن عالم پائین

ز نور طلعت او شد، منوّر عالم بالا

 

چو گیرد پرچم (انّا فتحنا)، در کف قدرت

لوای نصرت افرازد، بر این نُه گنبد خضراء

 

شها چشم انتظاران را، ز هجران جان به لب آمد

بتاب ای کوکب رحمت، بر افکن پرده از سیما

 

تو گر عارض بر افروزی، جهان شود روشن

تو گر قامت برافرازی، قیامت ها شود برپا

 

تو گر لشگر برانگیزی، سپاه کفر بُگریزد

تو گر از جای برخیزی، نشیند فتنه و غوغا

 

بیا ای کشتی رحمت، که دریا گشت طوفانی

چو کشتیبان توئی، ما را چه غم از جنبش دریا

 

خوش آن روزی که برخیزد، ز کعبه بانگ جاء الحقّ

خوش آن روزی که برگیرد، حجاب از چهره زیبا

 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 

 


امام زمان (عج)

با گشت و گذاری در بوستان روایات رسیده از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام هم بخشی از آن اسرار بر ما عیان می شود و هم به دستور العمل های شفا بخشی برمی خوریم که خاندان عصمت علیهم السلام آنها را برای رشد و بالندگی بشر به او تعلیم کرده اند.


آنچه در پی می آید احادیثی اند از این سنخ که اسرار گفته اند و اعمال تعلیم کرده اند. باشد تا بدانیم و عمل کنیم و پر بکشیم. پرواز به سوی بی نهایتی که از آنجا آمده ایم و ناگزیر باید به آنجا برگردیم.


عنایتی خاص به زائران حضرت حسین علیه السلام


امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی نیمه شعبان می شود هاتفی از افق اعلی ندا می دهد که أَلَا زَائِرِی قَبْرِ الْحُسَیْنِ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَکُمْ وَ ثَوَابُکُمْ عَلَى رَبِّکُمْ وَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکُمْ ای زائران قبر حسین علیه السلام شما در حالی به شهر و دیار خود برمی گردید که مورد بخشش الهی قرار گرفته اید و ثواب و اجر این زیارت شما را خداوند متعال و پیامبرش صلی الله علیه و آله بر عهده گرفتند. (کافی 4/589)


امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع لَیْلَةً مِنْ ثَلَاثٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ؛ اگر کسی در یکی از این سه شب، قبر حسین بن علی علیهماالسلام را زیارت کند خداوند متعال گناهان گذشته و آینده او را آینده او را می آمرزد. راوی عرض می کند: فدایتان شوم این سه شب، کدام شبها هستند؟ امام علیه السلام فرمودند: شب عید فطر، شب عید قربان و شب نیمه شعبان. (کتاب المزار، ص45)


امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَیْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَیْلَةَ عَرَفَةَ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ؛ اگر کسی در یک سال حسین بن علی علیهماالسلام را در شب نیمه شعبان و شب عید فطر و شب عرفه زیارت کند خداوند متعال برای او هزار حج و هزار عمره مقبول ثبت می کند و نیز هزار نیاز دنیایی و آخرتی او نیز برآورده خواهد شد. (کتاب‏المزار ص50)



جبرئیل علیه السلام از جانب خداوند متعال پیام آورد که یا رسول الله! شب نیمه شعبان را زنده بدار؛ امتت را هم به این کار توصیه کن. در این شب می توان با اعمال عبادی به خدا نزدیک شد چرا که این شب شبی است بس شریف و ارزشمند


دو وقت ویژه برای زیارت سید الشهداء علیه السلام


‏محمد بن ابی نصر بزنطی می گوید از امام رضا علیه السلام پرسیدم در کدام ماه قبر شریف اباعبدالله الحسین علیه السلام را زیارت کنیم؟ حضرت فرمودند: فِی النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ در نیمه رجب و نیمه شعبان. (کتاب‏المزار، ص40)


ملاقات با پیامبران الهی از نزدیک


امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس دوست دارد پیامبران الهی را از نزدیک ملاقات کند؛ فَلْیَزُرْ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ پس بر او لازم است تا در نیمه شعبان قبر حسین به علی علیهماالسلام را زیارت کند؛ چرا که در چنین روزی ارواح پیامبران علیهم السلام از خداوند متعال اجازه می گیرند تا به زیارت حسین علیه السلام مشرف شوند که خداوند متعال هم به آنها اجازه می دهد.(تهذیب‏الأحکام، ج6، ص48)


توصیه به احیای شب نیمه شعبان


جبرئیل علیه السلام از جانب خداوند متعال پیام آورد که یا رسول الله! شب نیمه شعبان را زنده بدار؛ امتت را هم به این کار توصیه کن. در این شب می توان با اعمال عبادی به خدا نزدیک شد چرا که این شب شبی است بس شریف و ارزشمند.


بعد اضافه کرد امشب شبی است که لَا یَدْعُو فِیهَا دَاعٍ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ وَ لَا سَائِلٌ إِلَّا أُعْطِیَ وَ لَا مُسْتَغْفِرٌ إِلَّا غُفِرَ لَهُ وَ لَا تَائِبٌ إِلَّا تِیبَ عَلَیْهِ؛ هر دعایی در آن مستجاب است و به درخواست هر نیازمندی پاسخ داده می شود هر که طلب بخشش کند او را می بخشند و هر که توبه کند پذیرفته می شود. یا رسول الله محروم واقعی کسی است که از خیرات این شب محروم بماند. (وسائل الشیعة، 8/104)


زنده دلی با زنده نگهداری شب نیمه شعبان


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس که شب عید و شب نیمه شعبان را زنده بدارد لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ قلب او در روزی که قلبها می میرد نخواهد مرد و هیچگاه دل مرده نخواهد شد.(ثواب‏الأعمال، ص77)


برترین شب بعد از شب قدر


امام صادق علیه السلام نقل می کند که از امام باقر علیه السلام در مورد فضلیت شب نیمه شعبان سوال کردند. امام علیه السلام در پاسخ فرمودند: هِیَ أَفْضَلُ لَیْلَةٍ بَعْدَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ شب نیمه شعبان بعد از شب قدر از ارزشمندترین شبهاست. در این شب خداوند متعال فضلش را به بندگانش عطا می کند و آنها مورد آمرزش ویژه خود قرار می دهد. در این شب نهایت کوشش خود را به خرج دهید تا به خدا نزدیک شوید. چرا که در این شب خدا به خودش قسم خورده که دست نیازمندی را رد نکند مگر آنکه گناهی را در خواست کرده باشد. همانگونه که خداوند شب قدر را برای پیامبر ما صلی الله علیه و آله قرار داد این شب را هم به ما اهل بیت اختصاص داد.


حضرت ادامه دادند؛ تا آنجا که می توانید در این شب دعا کنید و خدا را بستایید اگر کسی در این شب صد بار سبحان الله و صد بار الحمد لله و صد بار الله اکبر بگوید غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ مَعَاصِیهِ وَ قَضَى لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ خداوند تمامی گناهان گذشته او را می آمرزد و نیازهای دنیا و آخرت او را برآورده می سازد. (الأمالی‏للطوسی، ص 29)


تعجب امیرالمومنین علیه السلام از بی تفاوتی نسبت به این شبها


امیرالمومنین علیه السلام می فرمود: یُعْجِبُنِی أَنْ یُفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ فِی السَّنَةِ أَرْبَعَ لَیَالٍ در شگفتم از کسی که چهار شب از سال را به بی تفاوتی می گذراند. آن چهار شب عبارتند از: شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب. (مصباح‏المتهجد، ص 852)


عرضه اعمال سالانه در شب نیمه شعبان


امام صادق علیه السلام فرمود پدرم امام باقر علیه السلام می فرمود: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَدُومَ عَلَى الْعَمَلِ إِذَا عَوَّدْتُهُ نَفْسِی من دوست دارم هر عمل صالحی را که انجام می دهم آنقدر در آن مداومت داشته باشم تا روحم به آن عادت کند از این رو اگر به دلایلی عمل مستحبی را انجام ندادم در اولین فرصت آن را به جا می آورم تا نفسم به آن عادت کند. برترین عمل نزد خداوند متعال عملی است که بر آن مداومت شود.


سپس فرمود: فَإِنَّ الْأَعْمَالَ تُعْرَضُ کُلَّ خَمِیسٍ وَ کُلَّ رَأْسِ شَهْرٍ وَ أَعْمَالَ السَّنَةِ تُعْرَضُ فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ تمام اعمال [یک هفته] در هر پنج شنبه و [تمام اعمال یک ماه] در اول ماه [بعد] و اعمال یک سال در نیمه شعبان [به خدمت ولی عصر آن زمان] عرضه می شود. پس اگر می خواهی عملی را به نفست عادت دهی آن را یک سال ادامه بده. (بحارالأنوار، ج84، ص37)



تا آنجا که می توانید در این شب دعا کنید و خدا را بستایید اگر کسی در این شب صد بار سبحان الله و صد بار الحمد لله و صد بار الله اکبر بگوید غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ مَعَاصِیهِ وَ قَضَى لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ خداوند تمامی گناهان گذشته او را می آمرزد و نیازهای دنیا و آخرت او را برآورده می سازد


صد فرشته در خدمت کسی که این نماز را بخواند


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ صَلَّى لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ مِائَةَ رَکْعَةٍ بِأَلْفِ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ هر که در شب نیمه شعبان صد رکعت نماز با هزار قل هو الله احد بخواند(1) روزی که قلبها می میرند قلب او نمی میرد و تا نمرده است صد فرشته را خواهد دید که خیال او را از بیم عذاب الهی آسوده می کنند به این ترتیب که سی ملک از آنها به او نوید بهشت می دهند. سی ملک دیگر او را از شیطان حفظ می کنند. سی ملک دیگر روز و شب برای او طلب بخشش می کنند و ده تای آخر هم او را در برابر مکر و حیله حیله گران و مکاران یاری می کنند. (إقبال‏الأعمال، ص 701)


تصمیم به فرزنددار شدن نگیرید


رسول خدا صلی الله علیه و آله در معارف خانواده ای که به امیرالمومنین علیه السلام آموخت به آن حضرت فرمود که در شب نیمه شعبان قصد فرزند داشتن نکند فَإِنَّهُ إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ مُشَوَّهاً ذَا شَامَةٍ فِی شَعْرِهِ وَ وَجْهِهِ چرا که اگر نطفه ای در شب نیمه شعبان منعقد شود آن فرزند فرزندی خواهد شد بسیار زشت و بد ترکیب که در مو و صورتش لکه های رنگی وجود خواهد داشت. (علل الشرائع، ج‏2، ص 516)


سفارش امام رضا علیه السلام در شب نیمه شعبان


علی بن حسن فضال می گوید پدرم گفت که در مورد نیمه شعبان از امام رضا علیه السلام سوال کردم. امام فرمود: هِیَ لَیْلَةٌ یُعْتِقُ اللَّهُ فِیهَا الرِّقَابَ مِنَ النَّارِ وَ یَغْفِرُ فِیهَا الذُّنُوبَ الْکِبَارَ پرسیدم در این شب نماز خاصی واجب شده است؟ فرمود این شب عمل واجبی ندارد اما اگر دوست داشتی عمل مستحبی بجا آوری نماز جعفر طیار را بخوان و در آن بسیار ذکر خدا بگو و استغفار کن و دعا نما. زیرا پدرم مرتب می فرمود که دعا در این شب مستجاب است. عرض کردم مردم می گویند که امشب شب صکاک (صدور برات و مقدرات) است. فرمود شب صکاک، شب قدر در ماه رمضان است. (عیون‏أخبارالرضا علیه السلام

 

 

 

 


 

 

بارام خبر آورده واز خبر کش

که یک جماعت غیور سرکش

نخشه درن مشهده خوردو کنن

مارم میگیره گوشه های ترکش !

مشهد اگر خوردو بره مترسم

همه بیفتم ته کال زرکش !

جا نمرم تو شهر خوردو او وخ ...

 بری تو سخته ای قضا یا درکش !

وخز دایی تویم برو مون کوچه

تویم دایی پشنه کفشه ورکش

مشهد ما باید بره تا تهرون

هی بدمش از ای ور و او ور کش!

از اینجه تا خود چنارون برم

از او ورم تا پشنه کمر کش

قافیه داغون مره اما اصلا

مگم برم تا کشور مراکش

از شوخی و خنده گذشته دایی

بیزر بارات بگم الان کوجایی

یادم مییه مشهد ما صفا داشت

یک دل و یک پینجله طلا داشت

اکثر ما اصیل و خالص بودم

خبر مون همه مجالس بودم

هر که دلش موخواس مرفت زیارت

نه دزدی بود ،نه اجنبی ،نه غارت

پایین خیابون و بالا خیابون

دروازه قوچون بود و پیچ نوغون

مشهد و بست پایینش صفا داشت

تو هر محله صد تا باوفا داشت

اصل و نسب تو شهر ما مهم بود

عشقشا به امام رضا(ع) مهم بود

هرچه بزرگ تر مره شهر مشهد

 میگی ماره میگیره قهر مشهد 

خیابونا ره زوج و فردش کنن

بازاره میدون نبردش کنن

ای ساختمون ستون سوت و کوره

حرم دایی خیله از اینجه دوره

اینجه دایی دزدی و مزدی زشته

همه مگن اینجه مثه بهشته

پس وخه با حج دایی کل کل نکن

مثل همیشه دایی ره کل نکن

فکر میکینی از اینجه رفتی بیرون 

بزت مگن بچه ناف تهرون؟

مشهد و دود و دم به نفع ما نیست

به نفع هیشکه غیر بعضیا نیست !

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 غم عشق تو

 

دل،دیوانه از آن شد که نصیحت شنود    مگرش هم ز سر زلف تو

زنجیر کنم

تحریر کنم

تقریر کنم

کنم

 

دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی     من نه آنم که دگر گوش

به تزویر کنم

نیست امّیدِ صلاحی ز فسادِ حافظ     چونکه تقدیر چنین است چه
 
 
 
تدبیر کنم!؟
 
 
 
 
""""""""""""""""""""
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
                            

پنجره ها رو وا کنین که عشقم از سفر میاد

برای غربت شبم مژده ای از سحر میاد

صدای پاشو می شنوم تو کوچه ها قدم زنون

پر می کشه دلم براش به سوی ماه تو آسمون

آهای آهای ستاره ها فانوس راه اون بشین

بگین بیاد از این سفر تو این شب ستاره چین

پنجره ها رو وا کنین گل بریزین سبد سبد

میاد که پیشم بمونه گفته نمی ره تا ابد

ستاره ها بهش بگین جدایی و سفر بسه

بگین به این شکسته دل یه عمره دلواپسه

منم تنهـــا، منم بی کس

منم مانند آن شمعی که در غربت برای قلب بی نورم همیشه اشک می ریزم.

منم خاکستری سرد و بی احساس.

منم آن تک درخت بی گناه و بی برگ.

منم دلمــــرده ی غمگین.

منم بیزار از عشق و از محبت های بی فرجام.

چــــــرا از من نمی پرسی؟ چــــرا اینگونه غمگینم؟!!

 

توی روزگاری که دل واسه شکستنه   

         قیمت طلای دل قد سنگ و آهنه

                بین این همه غریبه یه نفرمثل تو میشه

                       آشنایی که تو قلبم می مونه واسه همیشه

 

تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه

                          با صبوری با من دل خسته سازش می کنه

 

تو نباشی نمی خوام لحظه ای رو سر بکنم

         نمی دونم بعد تو من چی رو باور بکنم

                    نمی تونم نمی تونم که تو رو رها کنم

                           بعد تو من چه کسی رو عشق من صدا کنم

 

تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه

                          با صبوری با من دل خسته سازش می کنه

 

توی روزگاری که عشق دیگه رسم زندگی نیست

         وقتی تو دلهای سنگی هیچ کسی همیشگی نیست

                      بین این همه غریبه یه نفرمثل تو میشه

                             آشنایی که تو قلبم می مونه واسه همیشه

 

تو نباشی چه کسی منو نوازش می کنه

                          با صبوری با من دل خسته سازش می کنه

 
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 

پیام لیلا فروهر عزیز به طرفدارانشون

 

 

 

 

ميدوني آرزوم چيه؟؟؟ يه اتاق باشه گرم گرم

روشن روشن توباشي ومن باشم ،كف اتاق سنگ باشه،سنگ سفيد....

تومنوبغل مي كني كه سردم نشه،كه نلرزم!!يه جوري كه توتكيه داغدي به ديوارمنم اومدم نشستم جلوت

بهت تكيه دادم،منومحكم گرفتي،دوتادستتم دورم حلقه كردي...

بهت ميگم: چشمات روميبندي؟ميگي: آره،ميگم: قصه ميگي ؟ميگي آره!!

بعدآروم آروم توگوشم قصه مگي...يه عالمه قصه ي طولاني...كه هيچ وقت تموم نميشه...

ميدوني...!!ميخوام رگ بزنم...رگ خودمو...!!يه حركت سريع...يه زخم عميق...بلدي كه...!

ولي تونميدوني كه ميخوام رگ بزنم...!!!توچشماتوبستي ونميبيني كه من تيغ وازجيبم درآوردم!!!

نمي بيني كه من چه سريع ميزنم،نمي بيني كه من تيغ وازجيبم درآوردم!!!

نمي بيني كه من چه سريع ميزنم،نمي بيني كه چه جوري خون فوران ميكنه روي سنگاي سفيد...

نمي بيني كه دستم ميسوزه...لبمو گازميگيرم كه نگم

 

...((آخ))... كه چشماتوبازنكني ومنونبيني،توداري قصه ميگي دستموگرفتي دستموميذارم رو زانوهام خون مياد...

 

ازروي دستم مي ريزه رو زانوم وازروي زانوم، روي سنگاي سفيد...!!!چقدرمسيرحركتشون قشنگه...

حيف كه چشمات بستن و نمي بيني...توبغلم كردي و مي بيني

كه من سردشدم،محكم تربغلم ميكني تاكه گرمم بشه....!!

ميبيني كه نامنظم نفس ميكشم...

تو دلت ميگي:((اه دوباره نفسش گرفت))....

ميبيني هرچقدربغلم مي كني بيشترسردم ميشه...ميبيني كه ديگه نفس نميكشم...

چشماتوباز ميكني وميبيني كه من مردم....!!!

ميدوني چيه؟؟؟من ميترسيدم خودموبشم....ازسردشدن،ازتنهايي مردن،ازخون ديدن!!!

مي ترسيدم....!!!وقتي توبغلم كردي ديگه نترسيدم.... مردن خوب بود...الان آرومم..گريه نكن ديگه...

من كه نيستم اشكاتو پاك كنم!بگم:((...بگم دوستت دارم...))

وميون گريه هات بزني زير خنده....!!

گريه نكن ديگه...دلم ميگيره ها...ميشكنه ها... دل روح نازكه....نشكنش...باشه!!؟!؟

 

 

به اميد آن روز

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""


به نام آنكه آفريد مرا تا دوست بدارم تورا بي آنكه

بدانم چرا....

 

عابرناآشنا

روزهادرانتظارت رهسپاركوچه ي غم ميشوم نيمه شب ها در خيالت

غرق روياهاي شيرين ميشوم گويند  دل به دل راه دارد ولي راه قلبم

رابرقلبت عابري ناآشنا تيشه دردست قلبش از پولاد كفش هاي آهنين

درپا دل احساس مراويرانه كردتوبه جنگ عابر ناآشنا رتي اوتورا

مجذوب قلب آهنين خويش كرده بود ....

 

عابرناآشنا

شيشه را زد برقامت بيدمجنون بركه ي احساس ولي ليلاي خود

            عاقبت جان داد در كوير قلب من....

 

 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

به نام خدايي كه مراديوانه تو وتورا ديوانه ديگري آفريد

 

مي دانم كه دوچشمانت دلفريب وزيباست ولي نمي دانم شراب نگاهت

خون به جان چه كسي خواهد ريخت....

مي دانم كه لبانت بوسه طلب وهوس آلوداست اما نمي دانم لبانت را چه كسي خواهدبوسيد....

مي دانم كه دستانت چون ياس وخورشيداست اما نمي دانم انگشتان زيبايت را كه خواهدفشرد....

مي دانم كه اندامي هوس آلود داري اما نمي دانم آغوش كدام خوشبختي را درخود جاي خواهي داد....

 

بازهم ميدانم كه ازجان بيشتردوستت دارم اما نمي دانم....

صاحب آن لبهاي هوس آلود.....

وآن دستان چون خورشيد....

وآن اندام زيبايت....

                     هوس بخش كه خواهدبود؟؟؟

 

باااااااااااااااااااارهااااااا آرزو كردم كه من باشم

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

هنوزآشفته ي چشمان زيباي توام برگرد

 

توراآهسته من ديدم كنارپيچك تنهايي قلبم تودراوج شعف بودي

 ومن هم خيالم راچه بي تابانه درنيزار چشمانت فروكردم

تو ميخنديدي ومن درنگاه تو غريبانه براشكم راه ميدادم توميگفتي

 ومن سرتابه پا

دركوچه هاي تنگ غربت هاي هاي گريه هايم

 را به دست باد ميدادم.!؟

 

به اميد چترفرداهايت خيس

 بارانم.....

 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

روزایی که چشمامــ رو خیـ ـســـِ  بـ ـارون کردن تو کجا بودی؟؟

کجای زنـ ـدگـ ـی من رَد پای اسمــِ  تو بود که بی هوا به عطر نفس هات مست شدمــ؟؟

ببخش که رویـ ـاهایی رو که با تو قسمت کرده بودمــ ، آسون از فکرمــ انداختم بیرون... 

عاشقونه هات رو سخت به دست فراموشی سپردمــ ...

 ســخـ ت بود اما  راحــ ت شدمــ .

حالا که نیستی ....؟!

حالا که نیستی یادت رو  بیشتر به سرمــ می کوبن و  بهتر بهمــ فحش میدن....

حقمــ دارن  چون تو نیستی....!!!

اگه پیشمــ بودی...اگه پشتمـــ بودی...هیچوقت،هیچکس به خودش اجازه نمیداد باهامــ اینطوری کنه...

ولی نیستی...نیستی که اونارو ساکت کنی...نیستی که منو آرومــ کنی...نیستی که من تو آغوشت آرومــ بگیرم...

حرفی نیست....هیچوقت حرفی نبوده ....

سـ ـ ـکــ وت  اولین و آخرین حرف منه....

.....

همه چیز مث خوبی تو برامــ  رویاست.....

 مـ ـثــ ل   همـ ـیشـ ـه....

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

 

تو احساس داشتی،تو قلب و دل داشتی،تو دوسم داشتی اما حالا همه اینارو از من منی که عمرت بودم دریغ کردی و گرفتی.

تو اگه دوسم داشتی اینقدر راحت رهام

نمی کردی و نمی رفتی

یادته چه روزهایی داشتیم؟چه شب هایی داشتیم؟میگفتیم ،می خندیدیم

یادته من ناز می کردم و تو ناز می خریدی ،تو لوس می شدی من فدات می شدم؟

یادته که وقتی اشک می ریختی من دل داریت می دادم؟

یادته از صبح که بلند می شدیم تا شب حتی یک ثانیه از هم بی خبر نبودیم؟

اما تو....آره تو....عشقت دروغ بود،احساست دروغ بود،حرفات دروغ بود،....اين همه آدم كنارت چرا من؟!چون كه ساده بودم؟به پاي دلت افتاده بودم؟

هي.....دل دادم،دل نبستي!دل دادم دل شكستي!

حالا ياد روزاي با تو بودن هلاكم مي كنه،من و تو كه چه خاطره هايي ساختيم،چه اشك هايي با هم ريختيم،چه خنده هايي با هم كرديم و.......

اما تو بهار امسال منو خزون كردي....

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

قصه به پایان رسید

 و من همچنان در خیال چشمان سیاه تواَمــ

که ساده فریبمـــ داد !

قصه به پایان رسید

و من هنوز بی عشقِ تو از تمامــ رویا ها دلگیرمـــ

 خداحافظ ………………….


اگه گفتم خداحافظ

 نه اینکه رفتنت ساده است

 نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است

 خداحافظ واسه اینکه دل نبندی به رویاها،بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا...

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

                             

دوســــتت دارم‌هـــا را نگــه مــی‌داری....

بــرای روز مبــادا...

دلم تــنگ شــده‌هــا را

عاشــقتم‌ها را....

این‌ جمــله‌ها را که ارزشــمندند الکی خـــرج کسی نمــی‌کنـــی!!!!

باید آدمــش پیدا شـــود....

بایــد همان لحظــه از خودت مطمئـــن باشــی.....

و بایــد بدانـی که فــردا

!!! از امــروز گفتنـش پشـیمان نخواهی شــد

سِنــت که بــالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشــت مانــده...

کلــی دلم تنــگ شده ....

و عـاشقتــم مانــده!!. که خرج کســی نکــرده‌ای و روی هــم تلنبار شده‌انــد

فرصــت نداری صــندوقت را خــالی کنــی...

صنــدوقت سنـــگین شده

.. و نمــی‌توانی با خودت بِکشــی‌اش

شــروع می‌کنــی به خــرج کردنشـــان....

توی میهــمانی اگر نگاهــت کرد

 اگر نگــاهش را دوست داشتی....

توی رقــص اگر پا‌به‌پایــت آمد اگــر هوایت را داشـــت !!!!

اگر با تــو ترانه را به صــدای بلند خواند....

توی جلســـه اگر حرفـــی را گفـــت که حرف تــو بود...

اگر استـــدلالی کرد که تکـــانت داد ...... در ســفر اگر شوخ و شـــنگ بود

اگر مدام به خـــنده‌ات انداخت....

و اگر مـــنظره‌های قشنــــگ را نشانت داد!!!!

برای یکـــی یک دوستــت دارم خرج می‌کنــــی ....

برا ی یکـــی یک دلم برایت تنــگ می‌شــود خرج می‌کنـــی....

یک چقـــدر زیبایی یــک با من می‌مانـــی؟؟؟

بعد می‌بیـــنی آدم‌ها فاصـــله می‌گیرنـــد...

متهمــت می‌کننــد به هیـــزی...

به مــخ‌زدن به اعتماد آدم‌هــا....

سواستــفاده کردن به پــیری و مــعرکه‌گیـــری....

اما بگــذار به سن تو برسنــد!!!

بگــذار صنـــدوقچه‌شان لبریز شـــود....

آن‌‌وقت حـــال امروز تـــو را می‌فهـــمند

بدون این‌کـــه تو را به یاد بیــاورند....

غریب اســت دوست داشتــن...

و عجیــــــب تر از آن اســـت دوست داشته شــدن....

وقتی می‌دانیــم کسی با جــان و دل دوســـتمان دارد....

و نفـــس‌ها و صدا

و نگاهـــمان در روح و جانــش ریشه دوانـــده!!!!

به بازیـــش می‌گیــریم هر چه او عاشـــق‌تر

 ما سرخــوش‌تر....

هر چه او دل نـــازک‌تر، ما بی رحــم ‌تر...

تقصیـــر از ما نیســت...

تمامیِ قصه هــایِ عاشـــقانه، اینگونه به گوشـــمان خوانده شــده‌انـــد!!!

 

   " دکترعلی شریعتی "

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

 

بی تو نفس کشیدن محال است ، با من بمان همنفسم که بی تو زندگی کردن به معنای مرگ است

حالا دیگر زندگی ام تنها با تو به معنای زندگیست ، و عشق تنها با تو برایم واقعیست.

من که از عشق فراری بودم ، ببین تو چه بودی و چه کردی که مرا دیوانه خودت کردی!از فرشته نازنین تر و

از هر عزیزی دوست داشتنی تری عزیزم.

بهترین هدیه تو به من مهر و محبتهایت است ، چقدر قلبت مهربان است.

بی تو یک لحظه تنها ماندن محال است ، با من بمان هسفرم که بی تو یک لحظه عاشق ماندن خیال است.

حالا دیگر نام تو در قلبم حک شده ، اگر هم بمیرم نامت هنوز در قلبم ماندگار خواهد ماند ، پس تا آخر

دنیا با تو می مانم ، در آن دنیا نیز به یادت خواهم ماند.

میخواهم قصه گو قصه ای تازه بنویسد ، قصه ای که غوغا کند ، از عشقمان بنویسد.

از یک لیلی و مجنون دیگر ، تو لیلی نباش اما من مجنونت هستم عزیزم .

تو خودت بهترینی ، تو خودت از عشق بالاترینی ، چه بگویم که هر چه بگویم از خوبی هایت باز کم گفته

ام ، چه بنویسم که دیگر قلمم مرا یاری نمیکند که از آن قلب مهربانت بنویسم.

ای نازنینم ، خیلی دوستت دارم ، ای بهترینم میخواهم تو را برای همیشه ، مرا تنها نگذار که دیگر ماندنم

همیشگی نخواهد بود

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 


گویا هنوز در جامعه ما:

دختر بودن یعنی كله قند و لی لی لی لی..........

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر وخاله وعمه ت هستن

دختر بودن یعنی " دخترو رو چه به رانندگی؟ " تو باید چرخ خیاطی برونی!

دختر بودن یعنی " شنیدی شوهر سیمین واسش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟"

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی

دختربودن یعنی نخواستن و خواسته شدن

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه

دختر بودن یعنی "چه معنی داره عکس گذاشتی تو پروفالیت؟ (حتی باحجاب!)

دختر بودن یعنی " به بابات گفتی؟" داداشت راضیه؟! ناراحت نمیشن؟! رئیس اداره چی؟!!!

دختربودن یعنی " برو تو ، دم در وای نستا"

دختر بودن یعنی تو گرما لباست 4 متر و نیم پارچه ببره كه مردان به گناه نیفتن!

دختر بودن یعنی " تا حالا کجا بودی ؟"

دختر بودن یعنی "كجا داری میری؟"

دختر بودن یعنی " تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم "

دختر بودن یعنی "كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟" گوشیتو بده ببینم!

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن !

 



دختر بودن یعنی بگی: "کاشکی منم پسر بودم !!!!!!!!!!!!!!!!"(پاک کردن صورت مسئله و بزرگترین توهین به خودت)

دختر بودن یعنی بگی: "تو مردی میتونی اما من که....!"

دختر بودن یعنی " خیلی خودسر شدی"(ترجمه: خجالت نمیکشی از مغز و سر خودت استفاده میکنی؟!!!)

دختر بودن یعنی سوار دوچرخه میشی؟ بگیریدش!!! اما اصلآ ناراحت نباش چون اجازه داری ترک موتور شوهرت بشینی! ! !

دختر بودن یعنی مجرم بودن (کافیه دست داده باشی به یک پسر پس ارتباط نامشروع داشتی که حد(شلاق) داره ! گرچه ممکنه این دنیا لو نرفته باشی اما اون دنیا حتمآ مجازات میشی ! ! !

دختر بودن یعنی "خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم"



دختر بودن یعنی سالها بشین تا شاید یه روز یه سبیل کلفت بیاد زنگ درخونتونو بزنه و ببرتت ایشالآ خوشبخت میشی ننه !

دختر بودن یعنی 30 سالت شده هنوز داری میگی :"ایشالا وقتی رفتم سر خونه زندگیم... !" یکی نیست بگه بابا زندگی تو 30 ساله شروع شده تا حالا چه گلی به سر خودت زدی؟ چه لذتی از زندگی بردی؟ حتمآ باید بشینی تا یکی دیگه بیاد تورو خوشبخت کنه؟! ! !

دختر بودن یعنی بر بدن خود حقی قائل نبودن! یعنی پرورش اندام برای استفاده یک نفر دیگر! یعنی سوء تغذیه برای مانکن شدن!

دختر بودن یعنی یه مرد چند میلیون ازت بگیره و دماغتو قصابی کنه تا یه مرد دیگه خوشش بیاد البته اگه در این راه شهید نشی!

و در مقابل سالها پز دماغ پهن و زشت شوهرتو بدی و بگی وای چقدر مردونه اس دماغش! هیچ کاری لازم نداره!


دختر بودن یعنی خواستگاره از بابات میپرسه: خوب حاجی حالاجنسو ازبچگی واسم آکبند نگه داشتی ایشالا؟! خط و خش که نداره ها؟!!! لازمه ببرم معاینه فنی؟!!! و بابات میگه برو حالشو ببر خیالت تخت! مورد داشت پس بیار جنس بد بیخ ریش صاحبش !

دختر بودن یعنی آنچنان شستشوی مغزی بشی که به مصادیق ظلمی که بهت شده افتخار هم بکنی ؟؟ 


دختر بودن یعنی توهم نجابت اینترنتی!!! با نذاشتن عکس!!!

دختر بودن یعنی از شوهرت متنفری اما شبها تمکین و تمکین! ! !

دختر بودن یعنی بگی: "بیچاره داداشم معلوم نیست زن گرفته یا شوهر کرده !" (نتیجه: ته دلت خودت هم قبول نداری که حقوق مساوی با مرد داری!

دختر بودن یعنی متوجه نیستی داری به بدبختیهات دامن میزنی وقتی میگی: "واه واه دختره رو ببین چه لباسی پوشیده خجالت هم خوب چیزیه! ! "


دختر بودن یعنی داف بودن البته داف بی گاف!

دختر بودن یعنی ضعیفه بودن ! و دائم به دنبال سایه بالا سر (همون آقابالاسر) گشتن

دختر بودن یعنی شوهرت تو خیابون با یه بنده خدا درگیر میشه و با فحاشی میگه: مگه نمییبینی صاحاب داره! و تو قند تو دلت آب میشه از اینهمه صاحاب داشتن! ! !

دختر بودن یعنی دیه تو ***** ((لااله الاالله)) !!!
دختر بودن یعنی گاهی تخفیف مجازاتت از سنگسار به اعدام! ! !

برو حالشو ببیر دیگه چی میخوای از این اجتماع دختررررررررررررر؟!!!



و در نهایت دختر بودن یعنی اگر این مقاله رو یک زن نوشته بود با خیال راحت در موردش فکر میکردی اما الان از من میپرسی: آقا حالا شما خودتون واقعآ به این حرفا عقیده دارین؟!!!!

(ترجمه: بابا این مردها همشون....)

 

یعنی حتی در تصورت هم به وجود چنین افرادی با شک نگاه میکنی!اما انتظار داری در واقعیت وجود داشته باشند!!کاش این دل نوشته تلنگری باشه واسه اون دسته از دخترها و مادران آینده که هنوز نمیدونن چقدر توانایی تغییر این واقعیتهای تلخ اجتماعی رو دارن .حتی اگر فقط یک دختر مونده باشه که هنوز حقوق انسانی خودش رو نمیشناسه و نوشته من بتونه کمترین اثری بر او داشته باشه من به مقصودم رسییده ام.

 

فراموش نکنیم:تا حقی برای خودتون قائل نباشین کسی به شما حق نمیده

 
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

 

به روزهای در کنار هم بودنمان فکر کن ، روزهای غم و غصه را ترک کن ،مرا دوباره نوازش کن

مهربانم مگذاز که در پشت ابرهای سرگردان آسمان تیره و تار بمانم

مگذار که به دشتهای بی انتها رها شوم ...

تو با قلب پر احساست باش ، من اینجا نظاره گر احساس زیبایت هستم ،

تو مرا صدا بزن ، تو مرا ندایی بکن ، من هستم عزیزم .. منتظرت نشسته ام نازنینم

تو بیا و مرا یکباره دیگر نوازش کن ، مگذار که تو را بی وفا صدا بزنم

احساسم را برای دیگر جلوه گر کنم !

مگذار که سکوت از بام خانه زندگیم بال و پری بزند و تو را بی وفا صدا بزنم

شاید تو بی وفا نشده ای ، شاید تو از من دلسرد شده ای !!!

از عشق من خسته شده ای ، از من دگر نا امید شده ای ... شاید !

انگار که قلب سرخ هر دو شبنم در مرداب زندگی ، پاره پاره شده است

قلب آنها شکسته است ، دیگر توان ماندن را از دست داده است

انگار که روزگار دلسرد ، نا امید شده است ، آرزوها دیگر محال و نشدنی گردید است

انگار که همه آشفته حال و ماتم به همه کس و همه چیز شده اند ...

شاید ابرها در آسمانها باز سرگزدان و هیران شده اند ...

ای تنها امید و یکتا عشق من بیاو بی وفا مشو !

بیا و دوباره عاشقم باش تا عاشق قلب سرخت باشم ... مرهم و راز دار زندگی

پر رمز و رازت باشم . بیا و این احساست را که خدشه دار شده است را به نسیم ها

بسپار تا رهسپار نیستی ها شوند ، رهسپار به آن سوی نیستی ها شوند !

بیا و بی وفایی را ترک بکن ، زندگی را از نو شروع بکن ، بیا ای سرور قصر زندگیم ، بیا

 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

و مــ ن  هنـ وز  عاشــقــ مـــ

آنــ قــدر  کـ ـه  میـ توانـــ مــ

هـ ر  شــ ب  بـدون اینـ که  خــ وابــمـــ  بگیــ رد

از اول تا آخــ ر  بیــ  وفایــی هایــ ت  را بشــ مارمـــ

و دســ ت  آخــ ر

همــه را  فـ رامـ وش  کنم بــ دونِ  هیـچ گِـلـه ای ....


 

 

 

 

ابراهیم حامدی

(ابی)

Ebrahim Hamedi

(Ebi)

 

 

زندگینامه:

 

ابراهیم حامدی در 29 خرداد 1328 در میدان فوزیه (امام حسین امروزی) زاده شد.

ابی از کودکی شنیدن ترانه ها و خواندن را دوست می داشت. بطوری که بنا برگفته خود او، زمانی که در کلاس سوم دبستان بوده، در جلوی صف، قرآن می خوانده است.

 

 

از سن ده – یازده سالگی باشنیدن ترانه ها از رادیو، دوستدار آوازخوانی شده و به آن فکر

می کرده و برای نزدیکان خود می خوانده است.

 

 

در نوجوانی آوازخوانی را در یک گروه موسیقی دوستانه و کوچک، به نام Sunboys   آغاز کرد و سپس در برنامه های باشگاه ها و کاخ جوانان به خواندن می پرداخت.

ابی پس از چند سال تلاش موفق شد تا اولین ترانه خود به نام عطش را که از ساخته های حسین واثقی بود، برای فیلمی به همین نام اجرا و توجه بسیاری را به خود جلب کند.

 

 

دومین ترانه ای که ابی اجرا کرد، چرا؟ نام داشت که از ساخته های حسین واثقی با شعری از مسعود هوشمند بود. اما ترانه ای که ابی را پُرآوازه کرد، شب نام داشت که از ساخته های منصور ایران نژاد بود با شعری از اردلان سرفراز که در برنامه موسیقیایی نمایشی (شو) میخک نقره ای فریدون فرخزاد اجرا گردید.

 

ابی / ابراهیم حامدی و شهرام شب پره

در همین سال ها بود که ابی همکاری خود را با گروه بلک کتز در کنار شهرام شب پره آغاز کرد. اما پس از 4 سال از آنها جدا شد و به ترانه خوانی خود ادامه داد.

 

 

ابی در سال 1353 با فروزنده مقدادی ازدواج کرد که ثمره آن سه دختر به نام های خاتون، سایه و عسل می باشد.

 

 شهرام شب پره و گوگوش همراه با ابی در یک برنامه تلویزیونی

ابی در سال های پیش از انقلاب اسلامی پرآوازه شده بود و صدایش از برنامه های گوناگون رادیو و تلویزیون پخش می شد تا اینکه دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران خارج شد.

 

داریوش اقبالی و ابراهیم حامدی / ابی

ابی با پیروزی انقلاب اسلامی، در خارج از ایران ماندگار شده و به ترانه خوانی خود ادامه داد و چندین کنسرت در شهرهای بزرگ جهان اجرا کرده است.

 

ابی در کنار همسر (دوم) و پسرش

دومین ازدواج ابی با مهشید برومند بوده است که ثمره آن پسری به نام فرشید است.

 

ترانه ها:

 

آبی - آخر قصه – آرزو – اتل متل – اسیر – اقاقی – با تو – باغ بلور – بانوی خاوری –

باور کن – بدرقه – برفراز آسمان ها – برج – بگو آره بگو نه – بگو ای یار بگو – بنویس – پاییز – پروانه ای در مشت – پل – پوست شیر – پیچک – پیر – تپش / طپش  - تحمل کن – تندیس – تو همخونم (همراه با شاهرخ) - جست و جو – جعبه جواهر – جواب – چشمه –

چه باید کرد – چیزی بگو – حریق سبز – حنا خانم – خاتون – خاکستری – خالی – خانم گل – خانه سرخ – خدا می داند (همراه با نلی و سُلی) - خلیج – خواب / سوته دلان – خورجین – خورشید بی حجاب – خونه – درخت – دریایی – دلیر – دو راهی – راز همیشگی – رازقی – راه من – رحم کن – روزگار – زبانم را نمی فهمی – سادگی – سایه – سبد سبد –

ستاره دنباله دار – ستاره های سربی – سفر – سیاهپوش ها – شب / اشک ماهی – شبزده – شب شیشه ای – شب گریه – شب مرد تنها – شب نیلوفری – شکار – شما / نفس نفس – صدام کردی – عادت – عسل – غریبه (1) – غریبه (2) – قاصد – قصه عشق – کلبه من – کوه یخ – کویر – کی اشکات رو پاک می کنه – گریز – گریه نکن – گل سرخ – گل واژه – محتاج – مداد رنگی – معلم بد – من اگه خدا بودم – من رو ببخش – منزل به منزل –

مولای سبزپوش – مهمانی – ناجی شرق – نازی ناز کن – نون و پنیر و سبزی –

وقتی تو گریه می کنی – وقتی تو نیستی – هزار و یک شب – همدم – هموطن

 

فیلم ها:

 

 

بوی گندم

  

 

 

 

""""""""""""""""""""""""""""

 

 

 

 

 

 

 

دير گاهي است در اين تنهايي

رنگ خاموشي در طرح لب است

بانگي از دور مرا مي خواند
ليك پاهايم در قير شب است

رخنه اي نيست دراين تاريكي

در و ديوار به هم پيوسته

سايه اي لغزد اگر روي زمين

نقش وهمي است ز بندي رسته

نفس آدم ها

سر به سر افسرده است

روزگاري است دراين گوشه پژمرده هوا

هر نشاطي مرده است

دست جادويي شب

در به روي من و غم مي بندد

مي كنم هر چه تلاش

او به من مي خندد

نقشهايي كه كشيدم در روز

شب ز راه آمد و با دود اندود

طرح هايي كه فكندم در شب

روز پيدا شد و با پنبه زدود

ديرگاهي است كه چون من همه را

رنگ خاموشي در طرح لب است

جنبشي نيست دراين خاموشي

دست ها پاها در قير شب است

سهراب سپهری

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

  •  
  • گاهی وقتا چشمام مال ِ خودم نیست
  • انگار دوس داره باهام بازی در بیاره
  • دوس داره زُل بزنه یه نقطه دست عین الان
  • مات و مَبهوت 
  • چشمام مونده رو کیبورد تکونم نمیخوره 
  • چشمام زُل زه به حرکت انگُشتام 
  • *چقدر گوش دادن به داریوش حالَمو خوب میکنه
  •  
 
 

دلم استفراغ میخواد ..

.دوست دارَم بالا بیارَم !

 همه ی ِ ذهنیات ِ گند و آشغال و مُزخرفمو تا راحَت شَم

تا بتونَم نفس بکشَم :|

 

 
 
 
 

خیلی سَخته وقتی حتی خودتَم ندونی از این زندگی چی میخوای ؟ دونستن که میدونم ولی مُبهم ِ واسَم راهی که میخوام طی کنم :| کدوم راه صحیح ِ و کدوم غلط ؟ امروز ظُهر به این فکر میکردم که شایَد تصمیمی که گرفتم خیلی هم اشتباه نباشه ! میدونم یکم غیر ِ منطقی ِ ولی همونیه که خودم میخوام ...

از کجا معلوم اگه جور ؤ دیگه تصمیم بگیرم میشدم خوشبَخت ِ عالَم ؟ خوشحالَم که فردا قراره خاله بیاد اینجا ، با اون میشه حسابی شاد بود و بی خیال ِ این غَمگین بازیای ِ این دنیا :| دینا بی ارزش تر از اونیه که فکرشو میکردَم!

 
 
 
 
 

چه غُروبه دلگیری :) تو این غُروبای ِ دلگیر جُمعه حتی لگه حالت خوب هو بوده باشه قَبلش به اینجا که میرسه همه چیز به هَم میریزه ...

بی ربط نوشت : میدونَم کاری که من دارم میکنم ، و تصمیمی که دارم میگیرَم شاید دخترای ِ دیگه بودن اونم تو این روزگار هیچ وَقت انجام نمیدادَن ! شاید خرم ...شاید عشق کورم کرده ! شاید ....بی خیال عین ِ همیشه :|

 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

یهـ رُوز یه دختَر ِ نوجوون پر از شر و شُور کهـ همیشه خودشو بهـ آب و آتیش میزده جلوی ِ پسرای هم سن و سال و بزرگتَر خوشگل و جذاب جلوه کنهـ و همهـ بیان سَمتش و عاشقش بشَن و این حَرفا دل ِ یهـ پسر ساده رو میبره و پسرک یه دل نهـ صد دل عاشقش میشه !!

پسره میشه عین ِ مجنون بلکَم مجنون تزاز مَجنون :|

ولی دختر ِ قصه ی ِ ما تیریپ ِ ناز و افاده میاد ...کهـ آره من عاشق زیاد دارم کهـ تو بین اون همه عاشق گمی ...و به پسرک ِ قصه ی ما کم محلی میکنهـ ...

و چون یکی از اثبات شده ترین اخلاق ِ آدما هم این ِ که هرموقع یکی بهت کم محلی کرد تو بیشتَر میمیری واسَش پسر هم هر روز عاشق تر میشده .دست بهـ هر کاری واسه بهـ دست آوردن ِ دل دخترک میکرد و کمتر نتیجهـ میگرفت :|

ولی دیگهـ مجبور بهـ تحمل ِ این وَضع میشه ...البته از اون طرف هم دخترک بدش نمیومده و حای خوشش هم می اومده از پسرک و دوسش داشته اما میخواسته بیش از حد ناز کنهـ و غمیش بیاد ( البته به گفته خودش) ..


ادامه‌‌ی مطلب
 
 
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

بعضی وقتا دلت میخواد بهـ زَمین و زمان گیر بدی ، گریهـ کنی و اصلا یه چاقوی ِ کُند برداری بری سراغ ِ اونایی که میرینَن تو زندگیت تو اعصابت :|چاقو رو بزاری روی گردنشو شاه رگ و بزَنی بره ...بعد با عشق نگاه کنی به ریختن ِ خونش  ، شاید قَبلش واست مهم بوده باشن اما حالا بهـ درک !!

اصلا بعضی وقتا با خُشونت حال میکنم ! احساس و عشق و مهربونی کیلویی چنده ؟ مردن ، خاک شدن ، یهـ فاتحهـ هم نثارشوُن کن ...عوق روی ِ هرچی آدم خودخواه وپرتوقعهـ ، عوق بهـ کسایی که باعث میشن من حالَم این همهـ کیری باشهـ ، ذات گُهی داری دنیای گُنده و بی سرو تهـ

 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
خسته میشود دلم
گاهی
از اینهمه پاییز و زمستان
که می آیند و میروند
و میلولند در جان تقویم
بی آنکه ثانیه ای
جفت شوند
رد ِ پاهایمان
در برف
…!!!
کــ…ــــاش ساعتی آرام بگیرند
در کنار لحظه هایمان
این ردِ پاهای بـــــرفی…!
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

حالَم واقعا مُزخرفهـ ، هُمُون درد ِ ماهانهـ ی ِ کوفتیـ :| تمام ِ حال ِ جسمیو روحیمو میریزه به هَم :) ولی وَقتی فکر کمیکنم این دردا در بَرابر ِ بعضی بیماری ها و دردهاشون اصلا هیچی به حساب نمیان ولی این چند روزه مَنو از پا میندازه واقعا حیرَت میکُنم !!

امروز توی ِ خیابون که راه میرفتَمو نگاهَم میفتاد به بعضی از این پیرمردا و پیرزانی ِ کهنسال و دیدن ِ چهره ی ِ شکسته و خستشُون بعد از سالها عُمر که به چهـ سَختی حتی قدم از قدم بَرمیداشتَن به این فکر میکردم ارزششُو داره که منم برسَم یهـ روز به این مَرحلهـ ؟

تحمُل ِ انواع و اقسام ِ درد و بیماری و از هَمهـ سخت تر تنهایی !!

وای اصلا نمییتِونم و نمیخوام !!!

تنهایی این بدترین درد و تحملش از من بَر نمیاد :| نمیارزه و نمیخوام برسَم بهـ اون روزای ِ سرد و سخت ...راستش مگهـ الان دارم چهـ خیری از این زندگی میبینم که بخوام تا اونجا ها هَم پیش برم ؟

 
 
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

خُدایا بَسهـ دیگهـ جُون ِ هرکے دوُس دارے بکِش بیرُون ، یهـ کارے کُنـ زوُدتَر تَمُوم شهـ هَمهـ چے (OK) ؟؟؟

خیلے دوُست دارَم ایمان بیاَرم بهـ کُـ_سـ_ شراییـ کهـ بهـ خوردمُنـ دادَنـ و 2012 و پُکیدن ِ دُنیا و اینـ حَرفا

ولے نمیتونَم آخهـ به جُون ِ خودَمـ خیلے غیر ِ قابل ِ باور ِ :|

نَهـ ؟

 

 

 

 

 


چقدر قشنگ است وقتی دنیا

وقتی دنیا

وقتی وقتی دنیا

سرش گیج می خورد از دود سیگار من


و چقدر زشت می شود

وقتی "اِسی آبی" جای تو را  بگیرد

در زندگی من



""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""




چهره ام را آینه هم قبول نمی کند . . .

وقتی هم که بعد از سالی روبرویش می نشینم ،

همانی را که می خواهم نشانم نمی دهد ،

اصلا شاید مقصر آینه نباشد ،

روزگار است که گردوخاک می کند . . . !


آی روزگار با توام !

من بچرخ تا بچرخیم های اجباری را دوست ندارم.

مرا رها کن

رها

یکی گفت :

آینه گناهی ندارد!
خودت را آن گونه که هستی بپذیر!

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 



دوست دارم دوباره به کودکی ام برگردم

و مادرم

مرا با سیم رادیو تنبیه کند  . . .

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

ای کاش بزرگ نمی شدیم

و من از دیوار حیاطمان بالا می آمدم و به حیاط شما می پریدم

و تو دست هایت را از درخت آلبالو پر می کردی و در دهان من

چقدر زود بزرگ شدیم

ای کاش بزرگ نمی شدیم

تا مثل همیشه به خانه شما می آمدم

خروس داخل حیاط به من حمله می کرد و تو برای نجات من می آمدی

چقدر زود بزرگ شدیم

ای کاش بزرگ نمی شدیم

و باز هم مراسم عروسی می گرفتیم و من داماد

و باز انگشت پر از عسلت در دهان من و من پر از خجالت

چقدر زود بزرگ شدیم

ای کاش بزرگ نمی شدیم

و هر وقت پسر عمه مان به تو ابراز محبت می کرد

تو زیر چشمی مرا نگاه می کردی و من نفس راحتی می کشیدم

چقدر زود بزرگ شدیم

ای کاش بزرگ نمی شدیم

تا باز به من بگویند ساقی و به تو سایه

و دایی تو بیاید و بگوید : ساقی نرو به سایه. سایه خودش می آیه

چقدر زود بزرگ شدیم

ای کاش بزرگ نمی شدیم

تا باز عید و بهار و پیک نوروزی می داشتیم

تا باز نگاه هامان خیره به هم میشد

چقدر زود بزرگ شدیم

ای کاش بزرگ نمی شدیم

ای کاش عروس نمی شدی

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 


 

 

تو برای من بهترین و محبوب ترینی

هر چند منفورترین باشی در نگاه اسپرم های چاه حمام


هر چند مقطوع النسل شوم

ولی باز تو همان تصویر قابل انتظار ذهن من هستی

هر چند نباشی

هر چند گفتی نه

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

 

وقتی به تو فکر می کنم خمار می شوم

هر چند بیوه ای

هر چند رنج دیده ای

اما وقتی به تو فکر می کنم

خمار می شوم

شاید متانت توست که خمارم می کند

شاید تنها بودن توست که خمارم می کند

شاید خروش آبشار شهوت من است

نمی دانم

اما هر چه هست

خیلی زیباست !

خماری بی همتایی دارم

حتما مستی بزرگی در پس رسیدن به توست که من بی نصیب از آنم

حتما همین طور است

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

 

 

التماس دعا دوستان

فقط همین !

منتظر دعاتون هستم.

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 

 

از خودم خسته شده بودم
گفتم خودم را همین جا تنها بگذارم و فرار کنم از خودم و جسمم
راه افتادم بروم
اما یادم آمد زمین گرد است
باید عادت کنم با این جسم و این خودم و این من

 

  

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

 آی نفس من

کجا می بری منو

وای وای

دارم نفس نفس می زنم اما انگار محکوم شده ام به اینکه تو را همراهی کنم

چقدر بد شد که افسار در دست توست

حالا فهمیدم معنای الحمدللله را

الله را هم دیگر اشتباه می نویسم

وای به من

حالا فهمیدم معنای الحمد لله چیه

چند روز است دارم به ناکجا آباد می روم

آی زن چرا اخم نمی کنی

اخم هایت دشمن نفس من است و من دوست دارم نفسم همیشه پوزش به خاک مالیده شود

اما تو با عشوه هایت نفس مرا در مقابل من گستاخ کردی

همان لحظه که خندیدی

نفسم خطاب به من گفت : حالا بیا پایین نوبت من است ! افسار را به من بده

حالا نمی دانم به کدام ملجا پناه ببرم ؟ ؟ ؟

وای

این روزها روزهای ناله های من است

چه کسی برای نجات من می آید

من آدمم با گندمی از وسوسه

چیزی نمانده تا پرتاپ شوم به اعماق این دره

در این لحظه و پشت این کامپیوتر فقط می توانم کلمه "وای" را تایپ کنم

شاید در میان تیلیاردها کلمه فارسی فقط همین کلمه توصیف گر من است !

وای وای

یک نفر دست مرا بگیرد

من پست شده ام پست ترین

ای کاش می توانستم نام معبودم را بیاورم

اما اگر بگوییم نام او را

شاید عرش به لرزه درآید که ای بنده باز هم گرفتاری که یاد ما کرده ای !

البته این را نمی گویند چون آنجا فقط حرف از رحمت است

اما من راضی نمی شوم به این کار چرا که خجل هستم

و می دانم که این نگفتن هم به ضرر من است

اما این لحظه بد جور خمار چشم و ابروی آن زن هستم

راه چاره چیست؟

شاید او دوباره از کوچه من بگذرد

خدا کند بیاید به کوچه ما؟

یا خدا نکند بیاید به کوچه ما؟

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 

یادم باشد از کلمه " من " کمتر استفاده کنم.
چون هر وقت گفتم "من " بعدش به بن بست رسیدم.
حالا فهمیدم که..
آره درسته ..
حالا فهمیدم که چرا هر وقت در دوران ابتدایی در درس جمله سازی از کلمه " من " استفاده می کردم خانوم معلم با خودکار قرمز خط می کشید.

//

  1.  
  2. ““““““““$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$“““““““`
    “$`$“““““$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$“““$“$“$`
    “$`$“$“““$$$$$$““$$$$$$““$$$$$$“““$`$`$“
    $`$`$`$“““$$$$$$“““$$$$“““$$$$$$$““$$$$$“
    `$$$$$“““$$$$$$$“`O`$$$$$“O“$$$$$$$$`$$$$$$$“
    `$$$$$$$$“$$$$$$$$$““$$$$$$““$$$$$$$$$$“`$$$“`
    ““$$““$$$$$$$$$$تقدیم به  شیرین خانم $$$$$$$$$$““$$“`
    ““$““`$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$“$$“`$““`
    ““`$$$$  از طرف سیامک $$$$$$$$“$$$$$$“““
    “““““$$$“$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$“$$$““““`
    “““““`$$$““`$$$$$$$$$$$$$$$$““`$$“““““`
    ““““““$$““““$$$$$$$$$$“““`$$““““““
    ““““““`$$$“““““““““““`$““““““`
    “““““““`$$““$$$$$$$$$$$“““$“““““““
    ““““““““$$$““`$$$$$$$$$$$“$“““““““`
    “““““““““`$$$““`$$$$$$$$$$““““““““
    “““““““““““$$$$$“$$$$$$$$$“““““““`
    ““““““““““““““`$$$$$$$$$$“““““““
    “““““““““““““““$$$$$$$$$“““““““
    “““““““““““““““`$$$$$$$“““““““`
  3.  
  4.  
  5. ……..♥#########♥
    …..♥#############♥
    …♥###############♥
    ..♥#################♥………………♥###♥
    ..♥##################♥……….♥#########♥
    ….♥#################♥……♥#############♥
    …….♥################♥..♥###############♥
    ………♥################♥################♥
    ………..♥###############################♥
    …………..♥############################♥
    …………….♥#########################♥
    ………………♥######################♥
    ………………..♥###################♥
    ………………….♥#################♥
    ……………………♥##############♥
    ………………………♥###########♥
    ……………………….♥#########♥
    ………………………….♥#######♥
    ……………………………♥#####♥
    ……………………………..♥###♥
    ……………………………….♥#♥
    …………………………………♥
    ………………………………….♥

 

 


آدم پیش نُوک همیشه تُوپوزی می خوره
ترجمه : آدم فضول همیشه تو دهنی می خورد
کنایه از تنبیه شدن انسان هایی ست که در کارهای دیگران دخالت می کنند
__________________
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

 
 
 
 
 
آب از دستش نمیچكه
آب از سر چشمه گله
آب از آب تكان نمیخوره
آب از سرش گذشته
آب پاكی روی دستش ریخت
آب در كوزه و ما تشنه لبان میگردیم
آب را گل آلود میكنه كه ماهی بگیره
آب زیر پوستش افتاده
آب كه یه جا بمونه، میگنده .
آبكش و نگاه كن كه به كفگیر میگه تو سه سوراخ داری
آب كه از سر گذشت، چه یك ذرع چه صد ذرع ـ چه یك نی چه چه صد نی
آب كه سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه
آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه
آبی از او گرم نمیشه
آتش كه گرفت، خشك و تر میسوزد
آخر شاه منشی، كاه كشی است
آدم با كسی كه علی گفت، عمر نمیگه
آدم بد حساب، دوبار میده
آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره
آدم خوش معامله، شریك مال مردمه
آدم دست پاچه، كار را دوبار میكنه
آدم زنده، زندگی میخواد
آدم گدا، اینهمه ادا ؟
آدم گرسنه، خواب نان سنگك می بینه
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه
آرد خودمونو بیختیم، الك مونو آویختیم
آرزو بر جوانان عیب نیست
آستین نو پلو بخور
آسوده كسی كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره
آسه برو آسه بیا كه گربه شاخت نزنه
آشپز كه دوتا شد، آش یا شوره یا بی نمك
آش نخورده و دهن سوخته
آفتابه خرج لحیمه
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی
آفتابه و لولهنگ هر دو یك كار میكنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه
آمدم ثواب كنم، كباب شدم
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را كور كرد
آنانكه غنی ترند، محتاج ترند
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .
آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه
آنقدر سمن هست، كه یاسمن توش گمه
آنقدر مار خورده تا افعی شده
آن ممه را لولو برد
آنوقت كه جیك جیك مستانت بود، یاد زمستانت نبود ؟
آواز دهل شنیده از دور خوشه
اجاره نشین خوش نشینه !
ارزان خری، انبان خری
از اسب افتاده ایم، اما از نسل نیفتاده ایم
از اونجا مونده، از اینجا رونده
از اون نترس كه های و هوی داره، از اون بترس كه سر به تو داره
از این امامزاده كسی معجز نمی بینه
از این دم بریده هر چی بگی بر میاد
از این ستون بآن ستون فرجه
از بی كفنی زنده ایم
از دست پس میزنه، با پا پیش میكشه
از تنگی چشم پیل معلومم شد --- آنانكه غنی ترند محتاج ترند
از تو حركت، از خدا بركت .
از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است
از خر افتاده، خرما پیدا كرده
از خرس موئی، غنیمته
از خر میپرسی چهارشنبه كیه ؟
از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه هات بده
از درد لا علاجی به خر میگه خانمباجی
از دور دل و میبره، از جلو زهره رو
از سه چیز باید حذر كرد، دیوار شكسته، سگ درنده، زن سلیطه
از شما عباسی، از ما رقاصی
از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! " گر دایره كوزه ز گوهر سازند "
از كیسه خلیفه می بخشه
از گدا چه یك نان بگیرند و چه بدهند
از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد
از ماست كه بر ماست
از مال پس است و از جان عاصی
از مردی تا نامردی یك قدم است
از من بدر، به جوال كاه
از نخورده بگیر، بده به خورده
از نو كیسه قرض مكن، قرض كردی خرج نكن
از هر چه بدم اومد، سرم اومد
از هول هلیم افتاد توی دیگ
از یك گل بهار نمیشه
از این گوش میگیره، از آن گوش در میكنه
اسباب خونه به صاحبخونه میره
اسب پیشكشی رو، دندوناشو نمیشمرند
اسب تركمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور
اسب دونده جو خود را زیاد میكنه
اسب را گم كرده، پی نعلش میگرده
اسب و خر را كه یكجا ببندند، اگر همبو نشند همخو میشند
استخری كه آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چكار ؟
اصل كار برو روست، كچلی زیر موست
اكبر ندهد، خدای اكبر بدهد
اگر بیل زنی، باغچه خودت را بیل بزن
اگر برای من آب نداره، برای تو كه نان داره
اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می بینمت بچشم آن وختی
اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میكرد
اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش بآسمان میرسید
اگه تو مرا عاق كنی، منهم ترا عوق میكنم
اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز
اگه خدا بخواهد، از نر هم میدهد
اگه خاله ام ریش داشت، آقا دائیم بود
اگه خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله
اگر دانی كه نان دادن ثواب است --- تو خود میخور كه بغدادت خرابست
اگه دعای بچه ها اثر داشت، یك معلم زنده نمی موند
اگه زاغی كنی، روقی كنی، میخورمت
اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون كنگر فروشی
اگه علی ساربونه، میدونه شترو كجا بخوابونه
اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد .
اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمیبره
اگه لر ببازار نره بازار میگنده
اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشكن
اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه
اگه مهمون یكی باشه، صاحبخونه براش گاو می كشه
اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم
اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد
اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، یكساعته شوهر میده
اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر
امان از خانه داری، یكی میخری دو تا نداری
امان ازدوغ لیلی ، ماستش كم بود آبش خیلی
انگور خوب، نصیب شغال میشه
اوسا علم ! این یكی رو بكش قلم
اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام
اول بچش، بعد بگو بی نمكه
اول برادریتو ثابت كن، بعد ادعای ارث و میراث كن
اول بقالی و ماست ترش فروشی
اول پیاله و بد مستی
اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد
ای آقای كمر باریك، كوچه روشن كن و خانه تاریك
این تو بمیری، از آن تو بمیری ها نیست
اینجا كاشون نیست كه كپه با فعله باشه
این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه
این قافله تا به حشر لنگه
اینكه برای من آوردی، ببر برای خاله ات
اینو كه زائیدی بزرگ كن
این هفت صنار غیر از اون چارده شی است
اینهمه چریدی دنبه ات كو ؟
اینهمه خر هست و ما پیاده میریم !

 


 

با آل علی هر كه در افتاد ، ور افتاد .
با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیكت
با این ریش میخواهی بری تجریش ؟
با پا راه بری كفش پاره میشه، با سر كلاه
با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی
باد آورده را باد میبرد
با دست پس میزنه، با پا پیش میكشه
بادنجان بم آفت ندارد
بارون آمد، تركها بهم رفت
بار كج به منزل نمیرسد
با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچكدام با هرهیچكدام هر دو !
بازی اشكنك داره ، سر شكستنك داره
بازی بازی، با ریش بابا هم بازی
با سیلی صورت خودشو سرخ نگهمیداره
با كدخدا بساز، ده را بچاپ
با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میكنه
بالابالاها جاش نیست، پائین پائین ها راش نیست
بالاتو دیدیم ، پائینتم دیدیم
با مردم زمانه سلامی و والسلام .
تا گفته ای غلام توام، میفروشنت
با نردبان به آسمون نمیشه رفت
با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین ؟
باید گذاشت در كوزه آبش را خورد
با یكدست دو هندوانه نمیشود برداشت
با یك گل بهار نمیشه
با یك گل بهار نمیشه
با یك گل بهار نمیشه
به اشتهای مردم نمیشود نان خورد
به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رریش من و گرنه دم سگ
بجای شمع كافوری چراغ نفت میسوزد
بچه سر پیری زنگوله پای تابوته
بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد
بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه
بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد --- یا طاق فرود آید، یا قبله كج آید
به درویشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش
بدعای گربه كوره بارون نمیاد
بدهكار رو كه رو بدی طلبكار میشه
برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند
برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش
برادری بجا، بزغاله یكی هفت صنار
برای كسی بمیر كه برات تب كنه
برای همه مادره، برای ما زن بابا
برای یك بی نماز، در مسجد و نمی بندند
برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه
بر عكس نهند نام زنگی كافور
به روباهه گفتند شاهدت كیه ؟ گفت: دمبم
بزبون خوش مار از سوراخ در میاد
بزك نمیر بهار میاد --- كنبزه با خیار میاد
بز گر از سر چشمه آب میخوره
به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چیزم مثل همه كسه ؟
به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم
بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم كرده
بعد از هفت كره، ادعای بكارت
بقاطر گفتند بابات كیه ؟ گفت : آقادائیم اسبه
به كیشی آمدند به فیشی رفتند
به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشید روش
به كچله گفتند : چرا زلف نمیزاری ؟ گفت : من از این قرتی گیریها خوشم نمیاد
به كك بنده كه رقاص خداست
بگو نبین، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگیرم، اما اگر بگی نفهمم، نمیتونم
بگیر و ببند بده دست پهلوون
بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سسكه، یكیش بلبل
بمالت نناز كه بیك شب بنده، به حسنت نناز كه بیك تب بنده
بماه میگه تو در نیا من در میام
بمرغشان كیش نمیشه گفت
بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه
بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده
بهر كجا كه روی آسمان همین رنگه
به یكی گفتند : سركه هفت ساله داری ؟ گفت : دارم و نمیدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر میدادم هفت ساله نمیشد
به یكی گفتند : بابات از گرسنگی مرد . گفت : داشت و نخورد ؟
بمیر و بدم
به گاو و گوسفند كسی كاری نداره
بیله دیگ، بیله چغندر !

 


 

پا را به اندازه گلیم باید دراز كرد
پای خروستو ببند، بمرغ همسایه هیز نگو
پایین پایین ها جاش نیست، بالا بالا ها راش نیست
پز عالی، جیب خالی
پس از چهل سال چارواداری، الاغ خودشو نمیشناسه
پس از قرنی شنبه به نوروز میافته
پستان مادرش را گاز گرفته
پسر خاله دسته دیزی
پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان !
پدر كو ندارد نشان از پدر --- تو بیگانه خوانش نخوانش پسر
پشت تاپو بزرگ شده
پنج انگشت برادرند، برابر نیستند
پوست خرس نزده میفروشه
پول است نه جان است كه آسان بتوان داد
پول پیدا كردن آسونه، اما نگهداریش مشكله
پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد كور
پولدارها به كباب، بی پولها به بوی كباب ،
پول ما سكه عُمَر داره
پیاده شو با هم راه بریم
پیاز هم خودشو داخل میوه ها كرده
پی خر مرده میگرده كه نعلش را بكنه
پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه
پیرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسید، می گفت : ترشی بمن نمیسازه
پیش از آخوند منبر نرو
پیش رو خاله، پشت سر چاله
پیش قاضی و معلق بازی !

 


 

تا ابله در جهانه، مفلس در نمیمانه
تابستون پدر یتیمونه
تا پریشان نشود كار بسامان نرسد
تا تریاق از عراق آرند، مار گزیده مرده باشد
تا تنور گرمه نون و بچسبون
تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ میان بیرون
تا شغال شده بود به چنین سوراخی گیر نكرده بود
تا كركس بچه دارشد، مردار سیر نخورد
تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب میشه
تا مار راست نشه توی سوراخ نمیره
تا نازكش داری نازكن، نداری پاهاتو دراز كن
تا نباشد چیزكی مردم نگویند چیزها
تا هستم بریش تو بستم ! تب تند عرقش زود در میاد
تخم دزد، شتر دزد میشه
تخم نكرد نكرد وقتی هم كرد توی كاهدون كرد
تا تو فكر خر بكنی ننه، منو در بدر میكنی ننه
ترب هم جزء مركبات شده
ترتیزك خریدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد
تره به تخمش میره، حسنی به باباش
تعارف كم كن و بر مبلغ افزا
تغاری بشكنه ماستی بریزد --- جهان گردد به كام كاسه لیسان
تف سر بالا، بر میگرده بریش صاحبش
تلافی غوره رو سر كوره در میاره
تنبان مرد كه دو تا شد بفكر زن دوم میافته
تنبل مرو به سایه، سایه خودش میآیه
تنها بقاضی رفته خوشحال برمیگرده
تو از تو، من ازبیرون
تو بگو " ف " من میگم فرحزاد
توبه گرگ مرگه
تو كه نی زن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد
تومون خودمونو میكشه، بیرونمون مردم را
توی دعوا نون و حلوا خیر نمیكنند !

 


 

جا تره و بچه نیست
جاده دزد زده تا چهل روز امنه
جایی نمیخوابه كه آب زیرش بره
جایی كه میوه نیست چغندر ، سلطان مركباته
جواب ابلهان خاموشیست
جواب های، هویه
جوانی كجائی كه یادت بخیر
جوجه را آخر پائیز میشمرند
جوجه همیشه زیر سبد نمیمونه
جون بعزرائیل نمیده
جهود، خون دیده
جهود، دعاش را آورده
جیبش تار عنكبوت بسته
جیگر جیگره ، دیگر دیگره !

 


 
چار دیواری اختیاری
چاقو دسته خودشو نمیبره
چاه كن همیشه ته چاهه
چاه مكن بهر كسی، اول خودت، دوم كسی
چاه نكنده منار دزدیده
چرا توپچی نشدی
چراغی كه به خونه رواست، به مسجد حرام است
چشته خور بدتر از میراث خوره
چشم داره نخودچی، ابرو نداره هیچی
چشمش آلبالو گیلاس می چینه
چشمش هزار كار میكنه كه ابروش نمیدونه
چغندر گوشت نمیشه، دشمنم دوست نمیشه
چنار در خونه شونو نمی بینه
چوب خدا صدا نداره ، هر كی بخوره دوا نداره
چوب دو سر طلا ست
چوب را كه برداری، گربه دزده فرار میكنه
چوب معلم گله، هر كی نخوره خله
چو به گشتی، طبیب از خود میازار --- چراغ از بهر تاریكی نگه دار
چو دخلت نیست خرج آهسته تر كن --- كه گوهر فرو شست یا پیله ور
چه خوشست میوه فروشی --- گر كس نخرد خودت بنوشی
چه عزائیست كه مرده شور هم گریه میكنه
چه علی خواجه، چه خواجه علی
چه مردی بود كز زنی كم بود
چیزی كه شده پاره، وصله ور نمی داره
چیزی كه عوض داره گله نداره !

 


 

خار را در چشم دیگران می بینه و تیر را در چشم خودش نمی بینه
خاشاك به گاله ارزونه، شنبه به جهود
خاك خور و نان بخیلان مخور ! " ... خار نه ای زخم ذلیلان مخور "
خاك كوچه برای باد سودا خوبه
خال مهرویان سیاه و دانه فلفل سیاه --- هر دو جانسوز است اما این كجا و آن كجا ؟
خاله ام زائیده، خاله زام هو كشیده
خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز
خاله سوسكه به بچه اش میگه : قربون دست و پای بلوریت
خانه ای را كه دو كدبانوست، خاك تا زانوست
خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالی باشه
خانه خرس و بادیه مس ؟
خانه داماد عروسیست، خانه عروس هیچ خبری نیست
خانه دوستان بروب و در دشمنان را مكوب
خانه قاضی گردو بسیاره شماره هم داره
خانه كلیمی نرفتم وقتی هم رفتم شنبه رفتم
خانه نشینی بی بی از بی چادریست
خانه همسایه آش میپزند بمن چه ؟
خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسی
خدا برف را به اندازه بام میده
خدا جامه میدهد كو اندام ؟ نان میدهد كو دندان ؟
خدا خر را شناخت، شاخش نداد
خدا داده بما مالی، یك خر مانده سه تا نالی
خدا دیر گیره، اما سخت گیره
خدا را بنده نیست
خدا روزی رسان است، امااِهنی هم می خواد
خدا سرما را بقدر بالا پوش میده
خدا شاه دیواری خراب كنه كه این چاله ها پر بشه
خدا گر ببندد ز حكمت دری --- ز رحمت گشاید در دیگری
خدا میان دانه گندم خط گذاشته
خدا میخواهد بار را بمنزل برساند من نه، یك خر دیگه
خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه
خدا وقتی بخواد بده، نمیپرسه تو كی هستی ؟
خدا وقتی ها میده، ور ور جماران هم ، ها میده
خدا همه چیز را به یك بنده نمی ده
خدا همونقدر كه بنده بد داره، بنده خوب هم داره
خدایا آنكه را عقل دادی چه ندادی و آنكه را عقل ندادی چه دادی ؟ "خواجه عبدالله انصاری "
خدا یه عقل زیاد بتو بده یه پول زیاد بمن
خر، آخور خود را گم نمیكنه
خراب بشه باغی كه كلیدش چوب مو باشه
خر، ار جل ز اطلس بپوشد خر است
خر است و یك كیله جو
خر از لگد خر ناراحت نمیشه
خر باربر، به كه شیر مردم در
خر به بوسه و پیغام آب نمی خوره
خربزه شیرین مال شغاله
خربزه كه خوردی باید پای لرزش هم بشینی
خربزه میخواهی یا هندوانه : هر دو دانه
خربیارو باقلا بار كن
خر، پایش یك بار به چاله میره
خرج كه از كیسه مهمان بود --- حاتم طایی شدن آسان بود
خر چه داند قیمت نقل و نبات ؟
خر خالی یرقه میره
خر، خسته - صاحب خر، ناراضی
خر خفته جو نمی خوره
خر دیزه است، به مرگ خودش راضی است تا ضرر بصاحبش بزنه
خر را با آخورمیخوره، مرده را با گور
خر را جایی می بندند كه صاحب خر راضی باشه
خر را كه به عروسی میبرند، برای خوشی نیست برای آبكشی است
خر را گم كرده پی نعلش میگرده
خر، رو به طویله تند میره
خرس، تخم میكنه یا بچه ؟ از این دم بریده هر چی بگی برمیاد
خرس در كوه، بو علی سیناست
خرس شكار نكرده رو پوستشو نفروش
خر سواری را حساب نمیكنه
خر، سی شاهی ، پالون دو زار
خر كریم را نعل كردن
خر كه جو دید، كاه نمیخوره
خر، كه علف دید گردن دراز میكنه
خر گچ كش روز جمعه از كوه سنگ میاره
خر لخت راپالانشو بر نمیدارند
خر ما از كرگی دم نداشت
خر ناخنكی صاحب سلیقه میشود
خروار نمكه، مثقال هم نمكه
خر وامانده معطل چشه
خروسی را كه شغال صبح میبره بگذار سر شب ببره
خر، همان خره پالانش عوض شده
خریت ارث نیست بهره خداداده س
خری كه از خری وابمونه باید یال و دمشو برید
خوشبخت آنكه خورد و كِشت، بدبخت آنكه مرد و هِشت
خواب پاسبان، چراغ دزده
خنده كردن دل خوش میخواد و گریه كردن سر وچشم
خواهر شوهر، عقرب زیر فرشه
خواست زیر ابروشو برداره، چشماشو كور كرد
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
خوبی لر به آنست كه هر چه شب گوید روزنه انست
خودتو خسته ببین، رفیقتو مرده
خودشو نمیتونه نگهداره چطور منو نگهمیداره ؟
خود گوئی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی
خودم كردم كه لعنت بر خودم باد
خوردن خوبی داره ، پس دادن بدی
خوشا بحال كسانی كه مردند و آواز ترا نشنیدند
خوشا چاهی كه آب از خود بر آرد
خوش بود گر محك تجربه آید بمیان --- تا سیه روی شود هر كه دراو غش باشد .
خوش زبان باش در امان باش
خولی بكفم به كه كلنگی بهوا
یك ده آباد به از صد شهر خراب
خونسار است و یك خرس
خیر در خانه صاحبش را میشناسد
خیك بزرگ، روغنش خوب نمیشه !

 


 

دادن بدیوانگی گرفتن بعاقلی
دارندگیست و برازندگی
داری طرب كن، نداری طلب كن
داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حسابه
دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد
دانا گوشت میخورد نادان چغندر
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه --- هر دو جانسوز است اما این كجا و آن كجا
دایه از مادر مهربانتر را باید پستن برید
دختر، تخم تر تیزك است
دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره
دخترمیخوهی ماماش را بین --- كرباس میخواهی پهناش را ببین
دختر همسایه هر چه چل تر برای ما بهتر
دختری كه مادرش تعریف بكنه برای آقا دائیش خوبه
درازی شاه خانم به پهنای ماه خانم در
در بیابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام
در بیابان لنگه كفش، نعمت خداست
در پس هر گریه آخر خنده ایست
در جنگ، حلوا تقسیم نمیكنند
در جوانی مستی، در پیری سستی، پس كی خدا پرستی ؟
در جهان هر كس كه داره نان مفت، میتواند حرفهای خوب گفت
در جهنم عقربی هست كه از دستش به مار غاشیه پناه میبرند
در جیبش را تار عنكبوت گرفته است
در چهل سالگی طنبور میآموزد در گور استاد خواهد شد
در حوضی كه ماهی نیست ، قورباغه سپهسالاره
در خانه ات را ببند همسایه تو دزد نكن
در خانه اگر كس است یكحرف بس است
در خانه بیعاره ها نقاره میزنند
در خانه مور، شبنمی طوفانست
در خانه هر چه، مهمان هر كه
درخت اگر متحرك شدی ز جای بجای --- نه جور اره كشیدی نه جفای تبر
درخت پر بار، سنگ میخوره
درخت پر بار، سنگ میخوره
درخت كاهلی بارش گرسنگی است
درخت كج جز بآتش راست نمیشه
درخت گردكان باین بلندی --- درخت خربزه الله اكبر
درخت هر چه بارش بیشتر بشه، سرش پائین تر میاد
درد دل خودم كم بود، اینهم قرقر همسایه
درد، كوه كوه میاد، مومو میره
در دروازه را میشه بست، اما در دهن مردم و نمیشه بست
در دنیا همیشه بیك پاشنه نمیچرخه
در دنیا یه خوبی میمونه یه بدی
در دیزی وازه، حیای گربه كجا رفته
در زمستان، الو، به از پلوه
در زمستان یه جل بهتر از یه دسته گله
درزی در كوزه افتاد
در زیر این گنبد آبنوسی، یكجا عزاست یكجا عروسی
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی --- جمعه به مكتب آورد طفل گریز پای را . "‌ نظیری نیشابوری "
در شهر كورها یه چشمی پادشاست
در شهر نی سواران باید سوار نی شد
در عفو لذتیست كه در انتقام نیست
در كار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ! "‌ حافظ شیرازی "
در كف شیر نر خونخواره ای --- غیر از تسلیم و رضا كو چاره ای ؟
در مجلس خود راه مده همچو منی را --- كافسرده دل افسرده كند انجمنی را !
درم داران عالم را كرم نیست --- كریمان را بدست اندر درم نیست
در مسجده، نه كند نیست نه سوزوندنی
در نمك ریختن توی دیگ باید به مرد پشت كرد
درویش از ده رانده، ادعای كدخدائی كند
درویش مومیائی، هی میگی و نمیائی
درویش را گفتند : در دكانتو ببند دهنشو هم گذاشت
در، همیشه بیك پاشنه نمیگرده
درهفت آسمان یك ستاره نداره
دزد،آب گرون میخوره
دزد بازار آشفته میخواهد
دزد باش و مرد باش
دزد به یك راه میرود، صاحب مال به هزار راه
دزد حاضر و بز حاضر
دزد ناشی به كاهدون میزنه
دزدی آنهم شلغم ؟
دزدی كه نسیم را بدزدد دزد است
دست بالای دست بسیار است . " در جهان پیل مست بسیار است ... "
دست به دنبك هر كی بزنی صدا میده
دست بریده قدر دست بریده را میدونه
دست بشكند در آستین، سر بشكند دركلاه
دست بیچاره چون بجان نرسد --- چاره جز پیرهن دریدن نیست
دست بی هنر كفچه گدئیست
دست پشت سر نداره
دست پیش را گرفته كه پس نیفته
دستت چربه، بمال سرت
دستت چو نمیرسد به خانم --- دریاب كنیز مطبخی را
دستت چو نمیرسد به كوكو، خشكه پلو را فرو كو
دست تنگی بدتر از دلتنگی است
دست خالی برای تو سر زدن خوبه
دست در كاسه و مشت در پیشانی
دست، دست را میشناسه
دست دكاندار تلخ است
دست راست را از چپ نمیشناسه
دستش به خر نمیرسه پالان خر را بر میدارد
دستش به دم گاو بند شده
دستش به عرب و عجم بند شده است
دستش بدهنش میرسه
دستش در كیسه خلیفه است
دستش را به كمرش گرفته كه از بیگی نیفته
دستش شیره ایست یا دستش چسبناك است
دستش را توی حنا گذاشت
دست شكسته بكار میره، دل شكسته بكار نمیره
دست شكسته وبال گردنه
دستش نمك نداره
دست كار دل و نمیكنه و دل كار دست و نمیكنه
دستش كجه
دست كه به چوب بردی گربه دزده حساب كار خودشو میكنه
دست كه بسیار شد بركت كم می شود
دست ما كوتاه و خرما بر نخیل . " پای ما لنگ است و منزل بس دراز " "‌ حافظ شیرازی "
دست ننت درد نكنه
دست و روت را بشور منم بخور
دست و رویش را با آب مرده شور خانه شسته است
دستی را كه حاكم ببره خون نداره یا دیه نداره
دستی را كه نمیتوان برید باید بوسید
دستی را كه از من برید، خواه سگ بخورد خواه گربه
دشمنان در زندن با هم دوست شوند
دشمن دانا بلندت میكند --- بر زمینت میزند نادان دوست
دشمن دانا كه غم جان بود --- بهتر از دوست كه نادان بود . "‌ نظامی "
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد . " دانی كه چه گفت زال با رستم گرد " "‌ سعدی "
دعا خانه صاحبش را میشناسد
دعا كن " الف " بمیره یا دعا كن بابات بمیره
دعوا سر لحاف ملا نصرالدین بود
دلاكها كه بیكار میشوند سر هم را میتراشند
دل بیغم دراین عالم نباشد --- اگر باشد بنی آدم نباشد .
دل سفره نیست كه آدم پیش هر كس باز كنه
دلش درو طاقچه نداره
دلم خوشه زن بگم اگر چه كمتر از سگم
دلو همیشه از چاه درست در نمیاد
دماغش را بگیری جانش در میاد
دم خروس از جیبش پیداست
دمش را توی خمره زده است
دندن اسب پیشكشی را نمیشمارند
دنده را شتر شكست، تاوانش را خر داد
دنیا پس از مرگ ما، چه دریا چه سراب
دنیا دمش درازه
دنیا جای آزمایش است، نه جای آسایش
دنیا، دار مكافاته
دنیا را آب ببره او راخواب میبره
دنیا را هر طور بگیری میگذره
دنیایش مثل آخرت یزیده
دنیا محل گذره
دو تا در را پهلوی هم میگذارند برای اینست كه به درد هم برسند
دو خروس بچه از یك مرغ پیدا میشوند، یكی تركی میخونه یكی فارسی
دود از كنده بلند میشه
دود، روزنه خودشو پیدا میكنه
دو دستماله میرقصه
دور اول و بد مستی ؟
دور دور میرزا جلاله ، یك زن به دو شوهر حلاله
دوری و دوستی
دوست آنست كه بگریاند. دشمن آنست كه بخنداند
دوست همه كس، دوست هیچكس نیست
دوستی بدوستی در، جو بیار زرد آلو ببر
دوستی دوستی از سرت میكنند پوستی ؟
دوصد گفته چو نیم كردار نیست
دو صد من استخوان باید كه صدمن بار بردارد
دوغ در خانه ترش است
دوغ و دوشاب در نظرش یكیست
دو قرت و نیمش باقیه
دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو --- دوتای جامه اگر كهنه است و گر از نو .
هزار مرتبه بهتر بنزد ابن یمین --- زفرمملكت كیقباد و كیخسرو .
ده انگشت را خدا برابر نیافریده
ده، برای كدخدا خوبه و برادرش
ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند .
دهنش آستر داره
دهنش چاك و بست نداره
دهن مردم را نمیشود بست
دهنه جیبش را تار عنكبوت گرفته
دیده می بینه، دل میخواد
دیر آمده زود میخواد بره
دیر زائیده زود میخواد بزرگ كنه
دیشب همه شب كمچه زدی كو حلوا ؟
دیگ به دیگ میگه روت سیاه ، سه پایه میگه صل علی
دیگران كاشتند ما خوردیم، ما میكاریم دیگران بخورند
دیگ ملا نصرالدین است
دیوار حاشا بلنده
دیوار موش داره ، موش هم گوش داره
دیوانه چو دیوانه به بیند خوشش آید !

 


 
ذات نایافته از هستی بخش --- كی تواند كه شود هستی بخش ؟! " جامی "
ذره ذره كاندرین ارض و سماست --- جنس خود را همچو كاه و كهرباست . "مولوی "
ذره ذره جمع گردد وانگهی دریا شود .

 

 

 

اس ام اس انگلیسی عاشقانه با ترجمه فراسی

 

Love is afraid of losing you .

عشق یعنی ترس از دست دادن تو .

 

 

* * * * * * * * * * * *


Life without love is none sense and goodness without
Love is impossible .

زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن .

 

 

* * * * * * * * * * * *


Love is something silent, but it can be louder than anything
When it talks .

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود

 

 

* * * * * * * * * * * *

 


Love is when you find yourself spending every wish on him .

عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی ..

 

 

* * * * * * * * * * * *


Love is flower that is made to bloom by two gardeners .

عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند .

 

 

* * * * * * * * * * * *


Love is like a flower which blossoms with trust .

عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید .

 

 

* * * * * * * * * * * *

Love is Wide Ocean that joins two shores .

عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند می دهد.

 

 

* * * * * * * * * * * *


No matter what the question is love is the answer .

پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد .

 

 

* * * * * * * * * * * *


When you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough .

وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست .

 

 

* * * * * * * * * * * *


Love is the one thing that still stands when all else has fallen .

زمانی که همه چیز افتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند .

 

 

* * * * * * * * * * * *


Love is like the air we breathe it may not always be seen,
but it is always felt and used and we will die without it ...

عشق مثل هوایی است که استشمام می کنیم آن را نمی بینیم اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون ان خواهیم مرد ...

 

 

* * * * * * * * * * * *

Love is totally forgetting you to someone that is always
Remembering you at all times .

عشق فراموش کردن خود در وجود کسی است که همیشه و در همه حال شما را به یاد دارد .

 


 

ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مردیت را

خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود

 


محبت به نامرد ، کردم بسی
محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست
که دردی چو دیدار نامرد نیست

 

 

 

 

مرا هرگز نباشد بیمی از مشت

برادر جان مرا نامردمی کشت

فتوت پیشه خندد روی در روی

زند نامرد ناکـــس خنجر از پشت

 

 

 

 

به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی

که نامردان خجل گشتند از بس که تو نامردی

 

 

 

 

به نامردمان مهر کردم بسی
نچیدم گل مردمی از کسی
بسا کس که از پا در افتاده بود
سراسر توان را زکف داده بود
به حیلت گری خنجر از پشت زد
بخونم ز نامردی انگشت زد

 

 

 

 

نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درامدی. نفرین بر آن مرامی که اینگونه  به اعتمادم خیانت کرد
نمیبخشمت

 

 

 

 

کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده

باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست

 

 

 

 

همه از مرگ می ترسن ما از رفیق نامرد

 

 

 

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است

 

 

 

به نظر من خنده دارترین جوک ها جوک شیرازی هست مخصوصا برای خود شیرازی ها

من دارم سعی می کنم که هرچی جوک شیرازی هست رو جمع کنم و یه بانک جوک کامل درست کنم و از شما هم می خوام که اگه جوک شیرازی دارین تو بخش نظرات برام بزارین تا به اسم خودتون بزارم تو وبلاگ

ضضضضضدحاللللللللل

... توصيه شيرازی: اگر حس كار به شما دست داد ، كمی صبركنيد تا این حس كاذب از بين برود

ضضضضضدحاللللللللل

بااعلام سال همت و کار مضاعف درشیراز عزای عمومی اعلام شد

ضضضضضدحاللللللللل

:ك و ن سره چيست

 

 

 

 

احتي بخوابيد

ضضضضضدحاللللللللل

Shiraziye falaj mishe bade yek hafte mifahme

ضضضضضدحاللللللللل

دعاي شيرازيها:خداياما حال نداريم به راه راست هدايت شويم تو خودت راه راست رابه سوي ماكج كن

ضضضضضدحاللللللللل

Dictionary shirazi :

Yes : ha vallo

Really : ha a!

Oh my god : ya abelfazl

Why : barey chi chi?

Bye : kari bari

ضضضضضدحاللللللللل

:عشق شيرازی

ارم ولی  حوصلم نمشه

ضضضضضدحاللللللللل

 

.سعی كنید روزها استراحت كنید تا شبها راحت بخوابید!

2.در نزدیكی تخت خوابتان صندلی بگذارید تا اگر از خواب بیدار شدید روی آن نشته و استراحت كنید!

3.ایستادن به راه رفتن، نشستن به ایستادن و خوابیدن به نشستن اولویت دارد!

4.جایی كه می‌توانید بنشینید چرا می‌ایستید؟

5.كار امروز را به فردا موكول كنید و كار فردا را به پس فردا!

6.اگر حس كار كردن به شما دست داد كمی صبر كنید تا این حس از شما بگذرد!

7.از همه دیرتر سر سفره رفته و زودتر بلند شوید تا زحمت چیدن و جمع كردن سفره به شما تحمیل نشود!

8.برای كار همیشه فرصت هست پس از استراحت غافل نشوید!

9.در میهمانی‌ها حتماً با خود بالش ببرید شاید فرصتی برای استراحت بدست آوردید!

10.به خواب نگویید كار دارم به كار بگویید خواب دارم!



 


با کلیک روی تصویر زیر از سایت ما در گوگل حمایت کنید

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 


عمری ما فكرت فیك .. وما خطر فی البال حبك .. لین قلبی قال أبیك .. وقالت عیونی أحبك

 


* * * * * * * * * * * *

 

أحبـــــــــك بجنون..... خلیهم یدرون.. ویش بسوین؟... من بحر عدن یشربون..

 

 

* * * * * * * * * * * *


أحبك حب ما بعده حسافة
أحبك والهوى یجمع ثلاثة
قلب وقلبك والمسافة

 

 

* * * * * * * * * * * *


أبلمس شعاع الشمس
واكتب بالسمااسمك
أخلی النور مایغرب
واكتب علیكل نجمه
أحبك

 

 

* * * * * * * * * * * *


حبیبی انا من الولة احبك لدرجة ماعرف اعبرعن مشاعری اة لو تعرف قد ایش احبك

 

 

* * * * * * * * * * * *

 


لا یكون على بالك إنی أحبك وأعزك لا یا بابا اصحى إنت قطعه من قلبی

 

 

* * * * * * * * * * * *


اذا حبیت فی حیاتی فحبیتك أنت و اذا فهمت معنى الحب ففهمتو بطریقتك أنت صعب علی یلی نادیتك حبیبی یستسلم ألبی أو یخضع لحب غیر حبك أنت

 

 

* * * * * * * * * * * *


یا دنیا من الأمل یا حیاتی
أقول أحبك أم أهواك
أقول أعشقك بل متیم كیف یطیب لی العیش مع
سواك أین أنت أهمسك الحب فی أذناك أذاعب
خصال شعرك أین أنت یا حیاتی عذبنی الشوق

 

 

* * * * * * * * * * * *

 


أحبك بكل أوقاتی أسمع قلبى یهمس همس أحبك لاخفق قلبى وجددلى عهود الحب !!!!

 

 

* * * * * * * * * * * *


یامن بحبك تملك القلب وینك
تعال قلبی مشتكی هم وجراح
لمه وضمه واحضنه بیدینك
تعال خل الروح للروح تنساح

 

 

* * * * * * * * * * * *


لو عرف النحل طعم شفتیك لترك العسل واتى الیك

 

 

* * * * * * * * * * * *

 

كنت احسب هواك طیش وتعدى ماعرفت ان الهوى قبر وحفرته بیدی

 

 

* * * * * * * * * * * *


عطنی من احروف الغلا كلمة اغلیك
واعطیك قلبٍ ماحلم فیه مخلوق

 

 

* * * * * * * * * * * *


لمحة زعل من عیونك تموتنی بلا علة
وبسمة رضا من شفاتك تعیشتی العمر كلة

 

 

* * * * * * * * * * * *


لا تزرع الحب فی قلبی اخاف یكبر ولاتسقیه
وتكون انت سبب جرحی وهمی فیه

 

 

* * * * * * * * * * * *


وینك بغیت أحط واحد بدیلك
واحد بغى فی الحب یاخذ مكانك
واحد لعب بی لعب والله وكیلك
لو ما نهیت القلب روح زمانك

 

 

* * * * * * * * * * * *


كیف اعبر عن غرامی وانت الغرام كیف اعبر عن اعجابی ونت اعجابی ما دریت ایش اكتب عنك یاهوى بالی؟؟؟غیر انی احبك وبس وعذرنی

 

 

* * * * * * * * * * * *


أف .. حتى فی الحلم على بالی ..
تعرف لیش .. لأنك والله غالی .

 

* * * * * * * * * * * *


ما أقول احبك
یكفی
"متولع فیك"
كلمة احبك قالها
الف غیری ...!!

 

 

* * * * * * * * * * * *


أفتح قناه قلبی
وشوف برامج غلاك
لا تغیر المحطه وأسمع
خبر عاجل
(((وحشتنی یاملاك)))

 

 

* * * * * * * * * * * *


معك:
لآخر نبضه بقلبی
لآخر خطوه بدربی
لآخر حرف
لآصعب ظرف
لآخر صوت
لحد الموت

 

 

* * * * * * * * * * * *


الحب:ان تجد الامان مع من تحبة
الحب:ان تجد الطیور الدفء فى حضن السماء
الحب: حب حقیقى
الحب: یجعل الانسان متفائل بالحیاة
الحب: انت تجد الدفء فى حضن من تحبة
الحب:هو حب الروح والنفس
الحب: لم یجعل الانسان یائس من الحیا




 

 

 

 

حق، معرفت به هر نگاهم داده / در حلقه ی عشق خویش راهم داده

اینها همه علتش فقط یک چیز است  / ایرانی ام و رضا پناهم داده . . .

میلاد مسعود ولی نعمت ما، آقا امام رضا مبارک

.

.

.

پلک خورشید به فرمان تو بر می خیزد / صبح ، از سمت خراسان تو بر می خیزد

نور ، هر صبح می افتد به در خانه ی تو / بعد از گوشه ی چشمان تو برمی خیزد . . .

.

.

.

مگذار مرا دراین هیاهو، آقا / تنها و غریب و سربه زانو آقا

ای کاش ضمانت دلم را بکنی / تکرار قشنگ بچه آهو آقا

عیدتون مبارک

.

.

.

کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد / بدون واسطه دم از احد نخواهد زد

گدای کوی رضا شو که آن امام رئوف / به سینه ی احدی دست رد نخواهد زد

بهترین شادباش ها تقدیم به شما

بمناسبت میلاد امام علی بن موسی الرضا-ع

.

.

.

خوش آمدی رضا جان جانم فدا نمایم / تبریک من پذیــری باشد همین دوایم

از جان تو را بخوانم خوشبو شود دهانم / لطفی نما رضا جان تا من به کعبه آیم . . .

.

.

.

تو را با نام آهو می شناسند / رضای حضرت هو می شناسند

تمام رعیت ملک عظیمت / به نام شاه خوشرو می شناسند . . .

ولادت امام رضا(ع) بر شما مبارک

.

.

.

یاد او در عمق دلها می شکوفد همچو نور / نام او در کام جانها می تراود همچو قند

ای حضور هشتمین، افتادگان غربتیم / دست ما را هم بگیر از لطف، ای بالابلند

 

 

 

 

 

 

یه ضرب المثلی هست که میگه : پشت هر مرد موفق یک پارتی کلفت هستش !

 

 

قدیما برق ها رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت،

 

دزده فک کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم

 

برق ها رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره !

 

 

 

فقط کاشف الکل رازی نبود !

 

مصرف کنندگان الکل هم راضی اند

 

 

 

بدنبال ناکامی طرح چاپ عکس قلب و روده و قلوه

 

بر روی پاکت سیگار در ایجاد بی میلی نسبت به

 

مصرف سیگار

 

شرکت دخانیات طرح نوشتن “فحش…

 

را در آینده نزدیک عملی خواهد کرد

 

 

 

 

می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟

 

چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته …!!؟

 

اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟؟

 

 

 

تفسیر “یک دقیقه”، از زبان کسی که پشت در توالت منتظر ایستاده

 

با کسی که داخل توالت است, نشان می دهد که زمان یک تعریف واحد ندارد !

 

 

 

غضنفر یه دوقولو میبینه بعد میزنه زیر خنده

 

میگن چرا میخندی..؟

 

میگه تابلوئه فوتوشاپه !

 

 

 

یک هواپیمایی داشته از تهران میرفته پاریس، وسطای راه یهو صدای خلبان از بلندگوها میاد که :
اَتِنْشِن پلیز! خلبان اسپیکینگ ... مسافرین لیسنینگ! ...
موتور چپ هواپیما از کار افتاده، ولی شما هیچ نترسید! من خودم واردم، هواپیما رو سالم میشونم.

یک مدت میگذره، دوباره صدای خلبان از بلندگوها میاد که :
اَتِنْشِن پلیز! خلبان اسپیکینگ ... مسافرین لیسنینگ ...
موتور راست هواپیما هم از کار افتاده، ولی شما اصلا نترسید!!! من خودم کلی تجربه دارم، تا فرودگاه بعدی هم راهی نیست، هواپیما رو سالم میشونم.

باز یک مدت هواپیما دور خودش میچرخه، دوباره صدای خلبان از بلندگوها میاد که :
اِهم اِهم .... یک دو سه ... امتحان میکنیم ... صدا میاد؟؟؟ اَتِنْشِن پلیز! خلبان اسپیکینگ .... مسافرین لیسنینگ!
همین الان دُم هواپیما کنده شد!!!......... ولی همونطور که گفتم شما اصلاً نترسید!

یک ده دقیقه می‌گذره، دوباره صدای خلبان از بلندگوها میاد که:
اَتِنْشِن پلیز! خلبان اسپیکینگ ... مسافران ریپید افتر می ! >>> اَشهد اَن‌ لا اله‌ الله .....
 
 
 
 
 
 

 

 """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

 

 

 



از آن روزی که سربازی به پا شد / ستم بر ما نشد بر دختران شد
بسوزد آن که سربازی به پا کرد / تمام دختران را چشم به راه کرد

_________________________________________________



تو پادگان چشمات راه رفتم بی معرفت....سهم من از عشقت کلاغ پر بود؟؟!!!؟

________________________________________________

سربازی راهیست برای آدم کردن پسرها…
اما هیچ راهی برای آدم کردن دخترها وجود نداره!


نظامی ترین جمله عاشقانه: توی اردو گاه قلبت... منم یه اسیر جنگی...تو منو شکنجه میدی...توی این قلعه ی سنگی.

_________________________________________________


ازدواج تنها جبهه ایست که می توان شبها با دشمن در یک سنگر خوابید!

_________________________________________________


توی قلبم نوشتم ورود ممنوع !
حالا که وارد شدی ، خروج ممنوع !!

________________________________________________


خنده بهترین اسلحه جنگ با زندگیه !
امیدوارم همیشه مسلح باشی !

________________________________________________

بسوزد آنکه سربازی بنا کرد تو را از من مرا از تو جدا کرد

گروهبانان مرا بیچاره کردند لـــ ـباس شخصی ام را پاره کردند
به خط کردند تراشیدند سرم را لباس آش خوری کردند تنم را

_________________________________________________


هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لب مرز تیر اندازی
تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس
بخورم ، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم

_________________________________________________


سر پستم رسیدم خوابم آمد — محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ چایی — کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامه ای با برگ انگور — جدا گشتم دو سال از خانه ام دور

________________________________________________


به صف کردند تراشیدند سرم را
لباس ارتشی کردند تنم را
الهی خیر نبینی سر گروهبان
که امشب کردی تو مرا نگهبان

_________________________________________________


به سربازی روم با کوله پوشتی
به دستم داده اند یک نان خشکی
به خط کردن تراشیدم سرم را
لباس ارتشی کردن تنم را
لباس ارتشی رنگ زمین است
سزای هر جوان آخر همین است

________________________________________________


پدرم گفت که در دوره ی سربازی و دوری ز پدر،
مادر و آدم شدن و ساچمه پلو خوردن بسیار، شود هر پسر بی هنری مرد
و دگر لوس و ننر بودن انسان بشود در

_________________________________________________


(....) سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …

_________________________________________________


به (....) میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش

_________________________________________________


یه روز (....) میره سربازی........................................................................................................
............................................................................دنبال چی میگردی نیستش!رفته سربازی


 

 

دئمیشدیم؛ گئدرسن من اوللم سن سیز
سن گئتدون من اولمدیم!! باغیشلا منی !

_________________________________________________

سوگیلیم عشق الماسا وارلیق بوتون افسانه دیر
عشق بیگانه اولان اینسانلیقا بیگانه دیر....

_________________________________________________


گونده منه باش ووران ایندی منه داش وورور.
ایندی منه داش ووران اوزگلره باش وورور.
اوزگه اگر داش وورا دردینه دوزمک اولار.
باخ بورا سوز بوردادی داشلاری یولداش وورور…
بی وفا جانان یولوندا جان گویان دیواندور.شاهیدیم بو مطلبه شمعه یانان پرواندور. شمع
یولوندا یانماغا,پروانه ایلر افتخار.شمع دیر بیچاره پروانه,عجب دیواندور.

_________________________________________________


سن سن حیاتمن معناسی
سن سن سوگیمین رویاسی
سن سن دنیامین دنیاسی
سنی چخ ایستیرم کلم دلماسی

_________________________________________________


بیر دنیز دوشون سوسوز / بیر انسان دوشون موتسوز
بیر بهار دوشون چیچک سیز / بیرده منی دوشون سنسیز
هیچ الورمو؟

________________________________________________


عزیزیم آشا آشا / سو گلیر داشا داشا
بیر جانم وار ثروتیم / اودا قربان داداشا

_________________________________________________

گل دونیانی بولوشدورک / دنیز منیم دالقا سنین
گونش منیم ایشیق سنین  / هامّیسی سنین سنده منیم

__________________________________________________


تو را بس منتظر ماندم / اوتاندی لحظه لر مندن
بدان من دوستت دارم / اینان بو یاشلی گوزلردن

_________________________________________________


سفر از تو گذر از تو / فقط یول گوزلماخ مندن
فقط با یک نگاه تو / اوچاردی غصه لر مندن

_________________________________________________


داغدا پائیز اولاندا / ساری سنبل سولاندا
یارا ائلچی گوندررم / اون بئش یاشی دولاندا

_________________________________________________


عزیزیم گؤل آلاندا / ساچا سنبل آلاندا
یاریم یادیما دوشر / الیمه گؤل آلاندا

_________________________________________________


گؤزوم قالدی او قاشدا / او پیکده او قاشدا
مجنون تک دلی گؤیلوم / گزیری داغدا داشدا

_________________________________________________


بیر گورچین کیمی دن سیزلمیشم! بولبولم یازدا چمن سیزلمیشم!
اوز دیارمدا وطن سیزلمیشم! هیچ بیلرسن نیجه سن سیزلمیشم!!!

________________________________________________


داغ باشیندا اکین اولماز / اکین اولسا بیچین اولماز . . .
دنیادا مین گوزل اولسا / بیری سنین تکین اولماز . . .

_________________________________________________


محبت قوجالماز
عشق آزالماز
دوست آیرلماز
یاخچلیق یرده قالماز
دوست دوستی آتماز
یاریما اولسون سلام
قوی کی دییم بیر کلام
ایستییرم من سنی
ایسته منی والسلام

________________________________________________


اگر بیز ایکیمیز ده یاپراق اولساق پاییز فصلینده من
سنن تئز یئره دوشه جاغام تا سن دوشنده سنی
اوز قوجاغیما آلیم .

_________________________________________________


گوروم شیر دنیادا پیر اولماسین
گوروم تولکو جنگلده شیر اولماسین
ستمکار خلقه امیر اولماسین
بوتون پاک اورکللر گوروم شاد اولا
مقدس آذربایجان دائم آباد اولا

________________________________________________


من سنین عشقوی یار دئه گوروم نجه اینانیم؟!
سن کی یاد دان چیخادیپسان همه ی حالتیمی!
من بو عشقینده اسیرم ولی بول بولبول افسون!
نه داهی  عشق! و نه اود !ور نده  گول!
نه داهی سوگولی! نه گول!  نده بولبول!
داهی من هچ بیرینی بیر ده اینامام  گنه گول!
داهی اولمام سنه گول داهی گولمم سنه گول
کیم گوروب بولبولو گول سوز بو گولستانه باهار
کی سولوب گول  سارالیب گول  !
عجب ای وای سینیب گول!

________________________________________________


اورییمله باجارمرام او گوزلره ویریلمشام
لیل سو کیمی آخیب گلیب چاتیب سنده دورولمشام
درد اورییمده آشیب داشیب غمده منن قوجاخ ب
آتما منی زامان چاشیب بو دنیادان یورولمیشام؟اورییمله باجارمرام او گوزلره ویریلمشام
لیل سو کیمی آخیب گلیب چاتیب سنده دورولمشام
درد اورییمده آشیب داشیب غمده منن قوجاخ ب
آتما منی زامان چاشیب بو دنیادان یورولمیشام؟
تورا بس منتظر ماندم,اوتاندی لحظه لر مندن.بدان من دوستت دارم,اینان بو یاشلی
گوزلردن.سفر از تو گذر از تو,فقط یول گوزلماخ مندن.فقط با یک نگاه تو,اوچاردی غصه لر مندن.


 

 

 


شمه حیاطه پیش آب چلامه
مرا تی مین قهر سلامه
تو که قهر سلام، مو دل شکسته
روز مهشر گیرم ته بند شصته

________________________________________________


خدایا مو غریبم، مه یار غریبه
نشه و خواستگاری، مو و نسیبم
سر راهان بدم دو مار سیاه
اول مه یار بز نداشته وفا
دوم مر بز نخیسم دنیا


بهار صبح كه بلبل چهه چهه ژنه/چوپان بندون سری كو لله ژنه
گاین اسپیت بندون كو كرن ونگ/رفقون دوری چمه دلی ژنه چنگ
چمه دیل تنگ ترا؟/هیچ دفرسی چرا؟

________________________________________________


تنه هر كس بومونو خسته بخته ، بی اشته زندگی كرده چه سخته،ترا غش!
یا بری - یا از بدا بام ، الان یندینه سر كرده وقته ...

_________________________________________________


تی دیل دریا می دیل خشک زمینه/تی خنده تی نگاه چی دلنشینه/تی واسی من بزم دیل به دریا /که او دریا میان مردن شیرینه

________________________________________________


سیاه شالی دبستم تی کمره / خیلی وقته من نرم تی خبره / خیلی وقته تو می حال وا نپرسی / مگر من بی وفا بوم تو بترسی

_________________________________________________


تــو دهِ می رادوار نیبی ، ستم بوخورده دیله ره دوا نیبی
تاکی واسی چوم بودوزم درچکا ور
من کی دانم هرگز نایی
تاکی می مُبتلا نیبی

_________________________________________________


تو دانستی کی می دیل/ تی چوم برایه نامویـی
صدتا خانقاه میانی / دست بدُعایه نامویی
نامویی می بیقراریه بیدینی ، گرم ارسو میشینه
جه اینتظاری بیدینی ، نامویی گرمه کوُنی
غُربت سرد مره تو ، دانستی ای بی وفا ، کی بی پنایم نامویی

_________________________________________________


دریا شو یو طوفان
ایتا دونیا اوخان
پوشت در پوشت
دمرده شبو دیل واترکان
ایتا کونه سو زنه که
آپا اوپا گودن

________________________________________________


می موشتا وانکون کی دونیا فوگورده
جنگلانا واورس
تسکه دیلانه شب فوقوسانا

_________________________________________________


هاتو کی غورصا خایم دوارم
رویگار خورا لیسکا کونه

________________________________________________


ایتا دریا دیل پستایی بوگودم
می هارای
طوفان وارگانه

_________________________________________________


دریا آوه جا نده
تام توم بزه پوشته
بی چوم پیله
تره خیالا شومه

________________________________________________


خیالو
شبو
آسمانه جیگیفته تی تی
شه بزه جنگلا
جه می اوخان
انهمه تاسیانه
کی وا اوچینه!

________________________________________________


دوارستی تو ایتا خانه خرابا ده چره
واچکستی کراهای واشکسه دارا ده چره
تو نانستی که واکفته مرا سخته روزیگار
کرا تینتیر بامویی بشکسه بالا ده چره



 

حافظ :

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را
صائب تبریزی:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد / نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
شهریار:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد / نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند / نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
محمد عیادزاده:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را / خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را / مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً / که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را / فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را ؟؟؟
 
 
 
 


نبرد رستم و لر:
چنانت بكوبم به گرز گران كه دیگر نیایی به مازندران
پاسخ لره : چنان ایزنم بر سرت با بلوك كه ترتر برینی به گور بووت !!!

________________________________________________


زندگی بدون عشق یعنی شلوار كردی بدون كش

________________________________________________


یه روز یه دختر میره نون بخره یه پسر میره دنبالش ، دختره میگه: چی از جونم می خوای؟  میگه: یه چپال نان !!

________________________________________________


 جور چراغ توری هرگز کور نوی / صد مرض بگری ، ژن و زور نوی !!  به یكی گفتن: چهارتا گاز نام ببر ، گفت: هیدروژن ، اکسیژن ، مموژن ، خالوژن !!

________________________________________________


 یک ایرانگرد عازم دیدن تخت جمشید ، به علت اتمام بنزین به تخت خان رفت !!

________________________________________________


 شاواش چیست؟!…  حرکتی است تبلیغی و نمادین جهت از خود بیخود کردن سرچوپی و بنه ماله !!

________________________________________________


از یه جوانرودی نوار مغز میگیرند ، سه ساعت اولش عزیز ویسیه !!

_________________________________________________


مالی آوا چیست ؟  دعای خیری است از طرف لوتی برای شاواز دهنده که اجابت آن با مقدار شاواز رابطه مستقیم دارد !!

_________________________________________________


اوخی اوخی چیست ؟  پاسخ لوتی به سرچوپی که تسلیم فرمان دی دی شده است !!

________________________________________________


بن چوپی چیست ؟  فردیست در کمین چوپی که هر لحظه در صدد حمله برای فتح چوپی است !!

_________________________________________________


وی تف چیست؟ اخطاری بسیار جدی از طرف پدران قبل از ضرب و شتم پسران !!

________________________________________________


گاموله زگ چیست؟  حشره شکموئیست که به گرد کردن لاس گاو مشغول است و مثل انرژی هسته ای حق مسلم شوهان است !!

________________________________________________


تف چیست ؟  حرکتی است نمادین در میان قوم ، برای از بین بردن نورانیت چهره !!

_________________________________________________


کمیته انظباتی ، یک پیرزن را به علت خندیدن در یک فاتحه خوانی از دو هفتم و
یک چهلم محروم و او را به پرداخت ۲۰۰۰ تومان پرسانه محکوم کرد !!

_________________________________________________


یه پولدار و باکلاس که تازه رفته انگلیس ، بچه اش رو می بره مهد کودکی تو لندن ، به مربی میگه:
کمی انگلیسی یادش بده … ، بعد از یک ماه که میره مهد کودک سراغش رو بگیره ، بچه های لندنی داد می زنن: شمس الدین باوگت حات !!

________________________________________________


خوشال وه روزه نان ساجی بیو / له هزار نفر یکه حاجی بیو
یمه هه نورید حاجی حاجیه / چیشتی که نیه نان ساجیه !!…

________________________________________________


حافظ و دختر لر:
گفتم: غم تو دارم / گفتا: سی چی برارم ؟…
گفتم: که ماه من شو / گفتا: باوگت درارم !
گفتم: ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز / گفتا: و لنگه کاوشم چم راست درارم !!

میلاد باسعادت شمس وشموس ، ثامن الحجج على بن موسى الرضا (ع) بر شما مبارک با

کسى قدم به حرم ، بى مدد نخواهدزد ، بدون واسطه دم ازخدا نخواهدزد ، گداى کوى رضا شو ، که آن امام رئوف ، به سینه احدى دست رد نخواهدزد...
بهترین شادباشها تقدیم به شمابه مناسبت میلاد امام رضا(ع

زائری بارانی ام آقا به دادم میرسی؟
بی پناهم خسته ام تنها بدادم میرسی؟
گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم ضامن چشمان آهوها بدادم میرسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا بدادم میرسی؟
ولادت امام رضا را تبریک میگویم.

اى راهب کلیسا کمتر بزن به ناقوس/ خاموش کن صدا را نقاره میزند طوس/ آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان/ بردار جان خود را با ما بیا به پابوس/ آنجا که خادمینش از روى زائرینش/ گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس
ولادت با سعادت حضرت امام رضا مبارک
"التماس دعا"

حاشا که سر از پای رضا برداریم / دست از سر سودای رضا برداریم
حاشا که به محشر به تمنای بهشت / چشم از رخ زیبای رضا برداریم

حق، معرفت به هر نگاهم داده / در حلقه ی عشق خویش راهم داده
اینها همه علتش فقط یک چیز است / ایرانی ام و رضا پناهم داده . . .
میلاد مسعود ولی نعمت ما، آقا امام رضا مبارک

گمشده بودم ، غرق در کثافت شهر، آمدی از نورم کردی ، دستگیر بی دستی ام شدی!
روی شانه های ضریحت گریستم و دخیل پنجره فولادت ، طلایم کرد، حالا یاریم کن که تا عطر معرفتت را دریابم

رضاجان عمریست که گوشه نشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم یا امام الرئوف

آقا گداتو پس نزن اونکه فقط می خواد یه چیز/ عمری کبوترت شدم یه بار برام گندم بریز

ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا را بر عموم مسلمین گرامی تبریک عرض میکنم

کـمـک کـن مـثـل مشهد، شهر رؤیا
دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد
پـر از پـرواز کـفـتـرهـاى کوچک
سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد

با نام رضا به سینه ها گل بزنید ، با اشک به بارگاه او پل بزنید،
فرمود که هر زمان گرفتار شدید، بردامن ما دست توسل بزنید

بارگاهی که به شهر مشهد بپاست هم برای من مدینه هم کربلاست
خاک پاکش را غرق بوسه می کنم چون که جای پای اربابم رضاست

آن شب شب میلاد سبز هشتمین لاله / دل را پر از عطر و صفاى یاس‎ها کردند
باران مهر و رحمت و نور و صفا بارید / دل را بـه عـشق پاک “آقا” آشنا کردند

 

اى شه طوس که سرچشمه الطاف خدایى / جان ما باد فدایت که ولی ‎نعمت مایى
میوه باغ رسالت، شه اقلیم ولایت / بحر مواج علوم و کرم و لطف و رضایى

 

بگذار ببینمش اکنون که می رود ، ای اشک از چه راه تماشا بسته ای !


نمی دانم چرا ، کجا ، تا کی ، برای چه ، ولی رفتی بی آنکه به فکر غربت چشمان من باشی


ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی / آتش به شب تار زدی خسته نباشی ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی / با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی . . .


غم دانه دانه می افتد روی صورتم
شور است طعم نبودنت…!


 بر همان عهد که با یاد و خیالت بستم / عاشقم ، مستم ، خرابم ، یاد من هم نکنی باز به یادت هستم ...


ماهیه بود تو باورش / تور اگه بندازن سرش / میشه عروس ماهیا / شاه ماهی میشه شوهرش .... / ماهی نبود تو باورش / تور اگه بندازن سرش / نگاه سرد ماهی گیر / میشه نگاه آخرش...


گاهی باید آرامش کسی را فرو ریخت ، تنها برای اینکه بفهمد تنها نیست ...


عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است . عشق گوش کردن نیست بلکه درك كردن است . عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است . عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر کردن و ادامه دادن






درویش کوچه های تنهاییم ، کاسه گدایی مرا سکه نگاه تو کافیست


بردی به غمزه ی همه صبر و قرار من / آخر به سر رسیده چه خوش انتظار من / ترسم دوباره فاصله افتد میان ما / می بوسمت که بوسه شود یادگار من



زندگی با صدا شروع میشه بی صدا تموم میشه؛ عشق با ترس شروع میشه با اشك تموم میشه؛ دوستی هر جا میتونه شروع بشه اما هیچ جا تموم نمیشه.



لازمه خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست ، بلکه حذف کردن افکار کهنه است

یارو رو تشویقی میفرستن حج. میره مکه برعکس همه طواف میکنه. بهش میگن چرا برعکس طواف میکنی؟ میگه شما از اون ور دنبالش کنین، من از این ور میگیرمش.

*

یارو به یه دختری میگه اسمت چیه!
دختره خودشو لوس میکنه میگه:عطر گل یاس اسمم ثریاست!!!!!
یارو هم میاد کم نیاره میگه: گوز تو هوا پخشه اسمم جهان بخشه!!!

*

آقای سرخوش داشته با اخم پولکی می خورده بهش میگن چته؟

میگه : والله ما هر حرفی بزنیم شما میگین سرخوشه نمی فهمه …

ولی به خدا این چیپسا شیرینه …

*

ترجمه ی I LOVE YOU به زبان چراغعلی : دردت بزنه تنگ دلم

*

مکیدن ممنوع ! ، خوردن ممنوع ! لیسیدن ممنوع ! فرو کردن انگشت ممنوع !

زبان زدن ممنوع !

اینا رو یه عسل فروش در مغازه اش نوشته بود !!!

*

تو مراسم ختم پدر آقای سرخوش بلندگو میگه :مرحوم وصیت کرده ، سیاه نپوشین .
یکی داد میزنه : مرحوم گه خورده ، ما به احترامش می پوشیم .

*

    آقای سرخوش آزمایش ادرارش گم میشه میگه بله دیگه مملکت بخور بخوره!

    *

    از آقای سرخوش میپرسن امام رضا چرا رفته بود مشهد میگه: رفته بود زیارت

    *

    به آقای سرخوش می گن با وطن جمله بساز. میگه من رفتم حمام و تنم را شستم. می گن نه!!با ط دسته دار. میگه اتفاقا با طی دسته دار شستم

    *

    چراغعلی به پسر تازه دامادش میگه: شب که رفتی حجله سفت ترین جای بدن تو بکن تو اونجا که زنت می شاشه. صبح میبینن یارو سرش تو سنگ توالت گیر کرده!!

    *

    آقای سرخوش برای چند روز میره توی هتل یک روز میبینن توی دستشوئی داره یک نفر خارجی رو میزنه میان میگیرنش ازش میپرسن قضیه چیه چرا این بدبخت را میزنی ؟ میگه اینجا یک چشمه اویی بیده (دستشوئی فرنگی ) که مو هر روز ازش او میخوردم این بی پدر و مادر امروز اومده توش ریده

    *

    به آقای سرخوش که از حج برگشته‌ می‌گن سفر حج چطور بود… می‌گه: خیلی سنگ خورد تو سرو صورتم ولی آخرش بوسیدمش.

    *

    آقای سرخوشرفت پارتی. فرداش رفیقش ازش پرسید چطور بود. گفت: خیلی عالی بود . روی من اسم یه گل گذاشته بودن و هی صدام میکردن. رفیقش گفت چی میگفتن. آقای سرخوش گفت: من و انداخته بودن وسط و هی دورم میچرخیدن میگفتن اسگله رو اسگله رو …

    *

    یه روز آقای سرخوش و دوستش سوار یه تاکسی میشن. تاکسیه پژو بوده. بعد یکی از اونا به راننده میگه: اقای راننده یه نوار بزار حال کنیم. راننده میگه: خودت یکی از تو داشبورت انتخاب کن بزار. آقای سرخوش هم از تو داشبورت بین چند تا نوار یه نوار ویدیو پیدا میکنه هر چی سعی میکنه بزاره تو ضبط نمیتونه بزاره اون رفیقش می زنه تو سرش میگه ای گیج این نوار مال تریلی نه پژو

    *

    آقای سرخوش زن بیوه برادرش رو میگیره , شب عروسی زنه خیلی داد میزنه.میگن : دختر بود؟میگه : نه اون سوراخ ماله برارم بید , من یه سوراخ سی خودم وا کردم

    *

    غضنفر و دآقای سرخوش باهم یه کارخونه سفیدآب تاسیس می کنن. اول کارشون برای اینکه بیشتر بفروشن وسطش گردو میذارن !!

    *

    جدیدترین جمله ای که آقای سرخوش پشت ماشینش نوشته:
    برار غریبم جومونگ

    *

    صرف فعل نشستن به گویش چراغعلی:
    مو بنیشم تونم بنیشی اونم بنیشه
    ما که بنیشیم شمام که بنیشید
    دیه جا نی اونا بنیشن!!!

    *

    دو دسماله چیست؟
    -حرکتیست هلیکوپتری و غرور آفرین توسط جلف ترین فرد .

    *

    • نصیحت پدرانه آقای سرخوش شب امتحان به بچه اش:

      امشب بشین یه گوهی بخور
      تا فردا یه انی بشی
      تا توی یه طویله ای رات بدن

    • آقای سرخوش زنگ می زنه فرودگاه می گه:
      ببخشید خانم از تهران تا شیراز چقد راهه
      دختره میگه یه لحظه!
      آقای سرخوش میگه مرسی و قطع می کنه!


    • حافظ و دختر چراغعلی
      گفتم: غم تو دارم
      گفتا : سی چی برارم
      گفتم: که ماه من شو
      گفتا: بووات درارم!
      گفتم زمهر ورزی ، رسم وفا بیاموز
      گفتا: به لنگ کفشی چشاتِ در میارم

    • غضنفر یه چک سفید امضا پیدا میکنه جلو مبلغش مینویسه” خدا تومن” میبره میده به بانک. بعد میبینن غضنفر داره کیسه کیسه پول از بانک میبره بیرون میرن ببینن چه جوریه که بهش پول دادن میبینن رئیس بانکه سرخوش بوده

    • نبرد رستم و چراغعلی:
      چنانت بکوبم به گرز گران که دیگر نیایی به مازندران
      پاسخ چراغعلی : چنان ایزنم بر سرت با بلوک که ترتر برینی به گور بووت !!!

    • بهآقای سرخوش میگن چندتا تن ماهی نام ببر، میگه: تن شیلانه، تن جنوب، تن سیکارو، تن چابهار، تن پیر، تن پیغمبر، ‌تن هر کی دوست داری دست از سر ما بردار!

    • به آقای سرخوشمیگن درد عشق بدتره یادرد دندون میگه: هنوزتو اتوبوس شاشت نگرفته

    • آقای سرخوشتوی جبهه بیسیم چی بوده زنگ میزنه میگه : آقا ۵ تا عراقی دستگیر کردم بیاید ببرید میگن خودت بیار …. میگه نه شما بیاین اینا نمیذارن من بیام

    • آقای سرخوش زنش رو (ببخشین) می فروخته؛ میگن چرا این کارو می کنی : میگه سی پول
      میگن : پول واسه چی می خوای ؟ میگه: برا تفنگ خریدن.
      میگن تفنگ واسه چی؟ میگه سی جنگ با دشمن
      میگن : جنگ برای چی؟ میگه : سی ناموسم

    • به آقای سرخوش میگن: با بید جمله بساز. میگه: در خانه ما یک بید بید! میگن: اون بید نیست، بوده. میگه: آهان باشه، در خانه ما یک بود بید.

    • به آقای سرخوش میگن تا حالا سوتی بزرگ دادی میگه آره یه با خونه تنها بودم دختر خاله ام زنگ زد گفت چه خبر گفتم هیچی تنهائی حوصلم سر رفت اونم گفت منم تنها هستم پاشو بیا خونمون منم رفتم بهم گفت من میرم توی اتاق تو هم چند دقیقه بعد بیا تو منم ۱۰ دقیقه بعد رفتم تو اتاق تاریک بود برقارو که روشن کردم همه خندیدن و گفتند تولدت مبارک ،بهش میگن اینکه سوتی بزرگی نبود میگه چرا آخه من لخت رفتم تو!!!!!!!!!

    • آقای سرخوش بعد از ۱۰ دقیقه از باجه تلفن بیرون میاد یه نفر ازش میپرسه سالم بود میگه آره فقط آفتابه نداشت

    • آقای سرخوش ۱نفرو تو خیابون میبینه میگه : ببخشید من شما رو تو دبی ندیدم؟ یارو میگه : نه آقا من اصلان دبی نرفتم.

    • میگه : چه جالب اتفاقا منم تا حالا دبی نرفتم ، حتما ۲ نفر دیگه بودن

 

 

 

 

 

جوک لری و  انواع   جکها

 

 

زندگی بدون عشق یعنی شلوار کردی بدون کش

یه روز یه دختر میره نون بخره یه پسر میره دنبالش ، دختره میگه: چی از جونم می خوای؟ میگه: یه چپال نان !!


جور چراغ توری هرگز کور نوی / صد مرض بگری ، ژن و زور نوی !!


به یکی گفتن: چهارتا گاز نام ببر ، گفت: هیدروژن ، اکسیژن ، مموژن ، خالوژن !!


یک ایرانگرد عازم دیدن تخت جمشید ، به علت اتمام بنزین به تخت خان رفت !!

 

 

 

قار قار خبر دار دلم بیه بی قرار
 دلمو نوری یه جوری دوست دارم بد جوری.

 

 

 


عجب دنیای که قلب مه د سینه مه ولی سی تو می تپه.

 

 

 

تیاته بون، بستی؟ ایسه واز کو، واز کردی؟ ای قع نتونم دیریته تحمل بکم

 

 

 

ا دوسه های کجا لیوه بیمه سیت

داغ دیریت سوختمه خشال یکی دیت

 

 

 

 

د چشیام عزیزتری بیشتر د جونم

ار بهام ترکت بکم لال با زبونم

 

 

 


 کُلّ دُنیان وِم بئی قَدّ هزارئ

 نمئم دِه لُرسّو یِه بَلگِ دارئ

 

 

 


بارونه نم نم بوار برفی نیره پا
دوسکم ها د سفر او سر دنیا.

 

 

 


ار هزار حور و پری بیا و چنگم
 دین و دنیام هه تونی تو های و تنگم

بار الها برسون او نازنینم
 واش بوام واش بخنم واش بنشینم

 

 

 

 

تو چی گل خوشگل و قنجی گلاره
تو لیمویی تو نارنجی گلاره

ایقه د هول خنج و خال خوت نو
تو خوت چی خال سر زنجی گلاره

گردکون لف لفیم ده یه درختیم
بار الاها نکه که ده یک بفتیم

 

 

 


قد بلین، تیه قشنگ، میا حنایی
 کر خو پیرم کردی که میا بیایی

داغ دیریت سوختمه مه سیت مریضم
 جا پایات مین تیام دوس عزیزم

 

 

 


هر ولاتی که ناره چی خوم طلایی
او ولاتن باد بوره باد فنایی

 

 

 


دلکم دی میکنه سی دیینه ریت
غم دیریت کشتمه لیوه بیمه سیت

 

 

 

 

 نخن و زلف چی برفم، که پیری هه چنینه

خور ناری چنی برفی و هر گلی میشینه

اِ دوسه یادت و خیر هر جا که هیسی

باد دورون بزنت و تندرسی

 

 

 

 

مه او گلبرگ مغرورم که میمیرم د بی آوی

ولی وا خفت و خاری د پی شبنم نمیگردم

 

 

 

مَه اول، افتاو دوم، خُت سومینی

مَه که رَت، افتاو نشست، خُت دلنشینی

 

 

 


غم اوما حونه دلم بار ون و لویام

بوسونه آویاری کرد گریوه شویام

 

 

 

 

دلی دارم سیقه دو چش خمارت                دعا میکم خدا ها وا دیارت

زمسو رت بهار اوما و شادی                      الهی پر د گل با روزگارت


 

 

 

    lori اس ام اس عاشقانه به زبان لری

    اگر خوی خراوتم  اگر هیسی کنارتم اگه نیسی و یادتم.

     


     

    الهی مو بَمیرِم سیت .الهی قربونِ او تیا کالِت بام.موخیلی تونه دوس دارِم

    ترجمه:الهی من برات بمیرم.الهی قربونه چشمای سبزت بشم.من خیلی دوست دارم

     

     


    دلم سیت باز امشو تنگ تنگه          سرم پیک و بساطم لنگ لنگه

    خدا دونه‌، خوتم دونی، خومم ها      که هر وقت ته منی دنیا قشنگه

     


    نه میتونم هنات بکم نه خوت میایی          نالکم رت سی فلک پس که میایی

    مه که بی تو خراوم، تو چطوری؟            مه که سی تو کواوم تو چطوری؟

     

     


    مه چی دیکی که و دس دختری با          غمت ها مه تاوم تو چطوری؟

    هم مولا، هم کدخدا، هم خوش سویلی          گرز و دس، تفنگ و شو، ستین ایلی

     

     

     


    نفس باد صبا سی خوم و خوت              خوشی و گشت و صفا سی خوم و خوت

    بدی و رنج و عزا سی دشمنت                بهترین روز خدا سی خوم و خوت

     

     


     

    ده تیر قناسه و سیقه تیات                و دنیا نمم تالی د میات


    سیل چشم پر د خیال تونه                 رپ رپ دل سی چش کال تونه

    منتظرم بلکه تو سیلم بکی              چش امیدم و وصال تونه

     

     

     


    هر دمی هر ساعتی سیت بیقرارم                       کی میای سر بزنی طاقت ندارم

    نه موبایلت خط میه نه میزنی زنگ                         اس ام اس کل کو بیا دل سیت بیه تنگ

     

     

     


     

    ار بها چرخ فلک یاد تونه بور د ویرم              سر مونم زیر بالم کز میکنم آروم میمیرم

    دونم و داغ حرفیات آخر و کهساز میزنم             ایقه متل خش نگو هیسه خومه دار میزنم

     

     


    چی کموتر پر اشکسه  اشکسه بالم         ناونم د دیری دوس چطور ننالم

    دوسیام سیم عزیزن- بیشتر د جونم           ار بهام یادشو نکم لال با زبونم

     

     

     


    تموم لرسون زیر و رو  کردم                 همه رفیقون گن و خو کردم

    همه یک و یک جا خوشون دارن          ولی هیچ کمشو معرفت تون نارن

     


     

     

    شرط بو و بی تو، برگم دوار بو              سفیدی روژم، رنگ شوار بو

    کزکز بنیشم، کزه ی جرگم بو               جدایی و تو روژ مرگم بو

     

     


     

    شرط بو و بی تو برگم، دوار بو              سفیدی روژم، رنگ شوار بو

    کزکز بنیشم، کزه ی جرگم بو               جدایی و تو روژ مرگم بو

     

     


     

    سلام کابرا یار قدیمی            رفیق چن ساله فره صمیمی

    تعجب نکه شماره منه           ولی یه عمره آواره تونه

    الآن فکر کی نام مه کیه         تقصیرت نیه دنیا هر یسه

     

     


    ترسم روژی بمرم مردنم بی دنگ بو            کفنم کوتاه، قورمیش تنگ بو

    هیچ کام رفیقل نانه سر قورم                    چن نفر غریو جم بونه دورم

     

     


     

    رط بو و بی تو برگم، دوار بو              سفیدی روژم، رنگ شوار بو

    کزکز بنیشم، کزه ی جرگم بو               جدایی و تو روژ مرگم بو

     

     


    ترسم روژی بمرم مردنم بی دنگ بو            کفنم کوتاه، قورمیش تنگ بو

    هیچ کام رفیقل نانه سر قورم                    چن نفر غریو جم بونه دورم

     

     


     

     

    اگر صد سال هنی دیر دم بمونی

    اگر یادم نویی یادت می مونم

    چی انار گل دار مه سیت هلاکم

    نه دسم وت میرسه نه چو گلاکم

     

     

     


    اِدیس بِس بَس بِس نیدیس بِس نَس بِس گاس باییسِس با خوس یابِرَس
    معنی:اگه میدیش بهش بدش بهش اگه نمیدیش بهش ندش بهش شاید لازمش بشه خودش میاد میبرش

     

     


    هر طرف که سیل میکم میایی و ویرم

    ناونم که غش بکم یا سیت بمیرم

     

     


     

    عزیزم نم نم بارو ها میباره

    دل مه چی دریای سیت بی قراره

    یه وقتی نمیری یا سیم نکی تو غش

    دلم میها حرف بزنم گوشیم شارژ ناره

     

     

     


    زندگی تش بیره که مه دت دیرم

    هر نفس یادت میکم نری د ویرم

     

     


    پریشون زلف زالت

    غزل وصف تیه کالت

    ستاره آسمو خالت

    چطوره حال و احوالت؟


     

    تموم زنه ایم ناز چشیاته

    د گوش جونم آهنگ صداته

    و چی دل خوش بکم وقتی که نیست

    دل مه تنگ او لو خنیاته

     

     


     

    غم دیریت کشتمه هام د خیالت

    سی چی اس ام اس نمه ای وا ای موبایلت؟

     


     

     

    رو و هار

    ….

    ….

    ….

    هارتر

    ….

    ….

    ….

    تیکه هارتر

    ….

    ….

    ….

    میمیرم سیت

     

     


     

     

    اگر و شتیر قصاو خینم بریزی

    مه د تو دل نمیکم خیلی عزیزی

    درد دل سی کی بوم کی بیره گوش

    دوسکت مر بمیره بکت فراموش


     

    نه د پیری بمیری نه د جوونی

    همه دنیا تش بیره هه خوت بمونی

    چی درخت بی ثمر حشک بیه برگم

    ترک دوسیت نمیکم تا روز مرگم

     

     


     

    مه چنو فکر تونم هیچ دم نمنه

    نکنه ترکم بکی ایل وم بخنه

    دلت و شادی لویات د خنه

    دنیا و ا دو کَــــس یه جور نمنه

     

     


     

    تش نیایی کنج دلم سی یادگاری

    هر کجا که سیل میکم تو وام دیاری

    اگر صد سال هنی دیر دم بمونی

    اگر یادم نویی یادت می مونم

     

     

     


     

    همه چیت باو دله غیر یه کارت
    بی محلی ایکنی نسبت و یارت

    ار بینی زنگ نیزنم نیدم پیامی
    دیرادیر دوست دارم هر دو تیامی

     

     


    مو دلم هر روز پسین ها و خیالت

    یه کلام سیم بنویس چطوره حالت؟

     

     

     


    ندونم چه کردیه نیری ز ویرم

    چی افتو وقتی زنی چی برف اچیرم

    قد شلال تیه قشنگ کر بختیاری

    مو تونه فراموش نکنم خان چهارمحالی

     

     

     


     

    اسب خو. تفنگ خو. پیا دیاری

    هر سنه خدا دا به بختیاری

     

     


    وردارم ز خین دل دنیان کنم رنگ
    دل تو مر کافره وم نیزنی زنگ

     

     

     


     

     

    مه مومه آو تو هر آگر قبوله
    تو هر یه گم مه تا آخر قبوله

    بوری تا عشقمو بیمه قلاپر
    مه دس ارجا تو هر پر قبوله

     


    چملت کاخ ایمونم رمونی
    چو زانی دویریت جیرم سزونی

    سرت هیز ده گلاره تا بزانی
    خم تو دار دو متریم چمونی

     

     


     

    هاینر کو رفیق دیارت نیه
    دنگ اس ام اس جانانت نیه

    گیانم و فدای دنگ زلالت
    هر مه باید بوم جویای احوالت.

     

     


     

    چطور طاقت ماری ساکت و خاموش
    وری زنگی بیه درد دلی بوش

    ارا حرفه لت سراپا گوشم
    هر چوی کتری قل قل مجوشم

     

     

     


    چوی گلال پاییز برشیامه و پات
    هر چن مه دویرم دلم ها و لات

    همیشه خوش بوین بنیشین شاد
    سلام برسن هر که ها و لات

     

     


    دیارت نیه دویر اه زنیت
    ردت بگرم بام منیت

    ردت بجورم اکمر خار
    نیل نا امید بوم سر بار دیار

    سر بار اه دیار تا پیات بکم
    اه نوم صد گل بام جیات بکم.

     

     


     

    سلام رفیق دل نشینه کم
    زجر غریبی و کول کیشه کم

    سلام براکم دوس گیانیم
    اه دوری دیه نت جور زندانیم

    هم برا و هم دوس قبله و نفسم
    اس ام اس ات رسیه ادسم

    پیمان دوسی تا ابد بسم
    داشی ا عشقت دائم سر مسم.

     


    مولا مهدی نگهدار قدو بالات بو
    هرچی نامرده کل و فدات بو

    دشمنت غمین دویر ا خدا بو
    گیونت سلامت هر بی قضا بو


     

    فکر چین داسیه سرم مجبور و هوسیانم نکه
    چوی اگر کور بیمسا دی فکر گیسیانم نکه

    و دویریت یه کهکشان آساره عاشق نیشتیه
    مه مچم و پا وژم‌‌ مجبور و توریانم نکه

     


    و کی بوشم غم دل جز تو که غمخوار منی
    تو حکیم نافه بریای دل بیمار منی


    خوشالمه اسگه هر نون ساجی بی
    ای پونصد نفر یکی حاجی بی
    اما ایسگته حاجی حاجیه
    ای نوم پونصد نون یکی ساجیه…

     


     

    همه چیت باو دله غیر یه کارت
    بی محلی ایکنی نسبت و یارت

    ار بینی زنگ نیزنم نیدم پیامی
    دیرادیر دوست دارم هر دو تیامی

     


    مو دلم هر روز پسین ها و خیالت

    یه کلام سیم بنویس چطوره حالت؟

     

     


     

    ندونم چه کردیه نیری ز ویرم

    چی افتو وقتی زنی چی برف اچیرم

    قد شلال تیه قشنگ کر بختیاری

    مو تونه فراموش نکنم خان چهارمحالی

     

     


     

    اسب خو. تفنگ خو. پیا دیاری

    هر سنه خدا دا به بختیاری

    وردارم ز خین دل دنیان کنم رنگ
    دل تو مر کافره وم نیزنی زنگ


     

    دلم شو وا غمت خاپوره میکه
    میشینه چی غریوی هوره میکه
    تش عشقت چنو تاو ون د جونم
    اثر گرگر منن پاشوره میکه

     


    دلم گیس خیالت شونه میکه
    غمت گر گر منن دیونه میکه
    دل ویلونه مه شو چی کموتر
    د زیر طاق برمت لونه میکه

     


    سر بنی سر دلم شوگار بهاره

    خوش و حال کسی که دوسی چی تو داره

    چی درخت سر کو کنسه پوسم

    شاخ و برگم ریزسه د دیری دوسم

     


     

    و سلطان حقیقت فراموشت نمی کم
    تو تنها شعله ای هیسی که خاموشت نمی کم

     

     

     


    قار قار خبر دار دلم بیه بی قرار
    دلمو نوری یه جوری دوست دارم بد جوری.

     


    عجب دنیای که قلب مه د سینه مه ولی سی تو می تپه.


    تیاته بون، بستی؟ ایسه واز کو، واز کردی؟ ای قع نتونم دیریته تحمل بکم

     

     


    ا دوسه های کجا لیوه بیمه سیت

    داغ دیریت سوختمه خشال یکی دیت

     


     

    د چشیام عزیزتری بیشتر د جونم

    ار بهام ترکت بکم لال با زبونم

     


    کُلّ دُنیان وِم بئی قَدّ هزارئ

    نمئم دِه لُرسّو یِه بَلگِ دارئ

     


    بارونه نم نم بوار برفی نیره پا
    دوسکم ها د سفر او سر دنیا.

     


    ار هزار حور و پری بیا و چنگم
    دین و دنیام هه تونی تو های و تنگم

    بار الها برسون او نازنینم
    واش بوام واش بخنم واش بنشینم

     


     

    تو چی گل خوشگل و قنجی گلاره
    تو لیمویی تو نارنجی گلاره

    ایقه د هول خنج و خال خوت نو
    تو خوت چی خال سر زنجی گلاره

    گردکون لف لفیم ده یه درختیم
    بار الاها نکه که ده یک بفتیم

     


     

    قد بلین، تیه قشنگ، میا حنایی
    کر خو پیرم کردی که میا بیایی

    داغ دیریت سوختمه مه سیت مریضم
    جا پایات مین تیام دوس عزیزم

     


    هر ولاتی که ناره چی خوم طلایی
    او ولاتن باد بوره باد فنایی

     


    دلکم دی میکنه سی دیینه ریت
    غم دیریت کشتمه لیوه بیمه سیت

     


     

    نخن و زلف چی برفم، که پیری هه چنینه

    خور ناری چنی برفی و هر گلی میشینه

    اِ دوسه یادت و خیر هر جا که هیسی

    باد دورون بزنت و تندرسی

     


     

    مه او گلبرگ مغرورم که میمیرم د بی آوی

    ولی وا خفت و خاری د پی شبنم نمیگردم

     

     


    مَه اول، افتاو دوم، خُت سومینی

    مَه که رَت، افتاو نشست، خُت دلنشینی

     


    غم اوما حونه دلم بار ون و لویام

    بوسونه آویاری کرد گریوه شویام

     


     

    دلی دارم سیقه دو چش خمارت                دعا میکم خدا ها وا دیارت

    زمسو رت بهار اوما و شادی                      الهی پر د گل با روزگارت


    سلام کُل کَس
    عصا دس
    قاب عکس
    خویی نفس

     

     


    سنگ مرمر بنی ام د  رک دامت
    یه روز د عمرم بمونه میا بحامت
    (سنگ مرمر میگذارم مانند دام در مسیر تو
    اگر یک روز از عمرم بماند تو را خواهم گرفت )

     


    گردون د گردنش تا گردون جا
    هی د سر ماچش بکی تا پنجه ی پا
    (گردنبند به گردنش انداخته تا جای گردنبند
    باید اورااز سر  بوسید تا پنجه پا )

     


     

    بشی تا بشینم همنشینت بام
    همراز چشیا پر ده خینت بام

    بشی تا بشینم سیم بؤیی رازت
    سیم بؤیی د رهیا دیر و درازت

    بنشین تا من نیز کنارت بنشینم
    و همراز دیدگان خون آلودت بشوم

    بنشین تا من نیز بنشینم و تو رازت را برایم بگویی
    داستان جاده های دور و دراز کوچت را برایم حکایت کنی

     


     

    اؤر سئ سایه ونه ری سینه عالم
    برف وه ری برف باریه غصه وه ری غم

    برف وه ری برف باریه ره نادئاره
    روزگار سرد و سره ناسازگاره

    ابر سیاهرنگ روی دنیا سایه انداخته است
    برف روی برف باریده است و غصه بر روی غم

    برف بر روی برف باریده است، راه ناپیداست
    روزگار سرد و خاموشست و ناسازگار


     

    قَرْدِ زخمِ دِلْ ای تِیَلُمْ بِگریوسی

    سی دلِ مُو مرغ و ماهی تک وتک بگریوسی

    صدهزارتا تیَه باید داشتی ای دل مُو

    تا که هرکَش تَیْ تَرِسْ سی دل مو بگریوسی

     

     


    سیزه سی بایم  چشی ایطو نمو ء
    یه تشی ون و دلم که خو نموء

     

    دختر سبزه چشم بادامی که اینطور نمی شود

    یک آتشی به جام انداخته که خوب نمی شود

     

     

     

 

 

من ، تو ; ما

  یادت هست ؟

تمام شد

حالا : تو ، او ; شما

من هم به سلامت . . .

 

خیلی داغونم خیلی حالم خرابه

من شکستم خورد شدم فکر نمیکردم اینطوری بشه

همه چی تموم شد همه چی

اونایی که خبر دارن میدونن چی را میگم

 

 

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""


آدم از این همه تکرار دلش می‌گیرد
نقطه از گردش پرگار دلش می‌گیرد

کوچه پر خنده و بازیست ولی در خانه
آه یک کودک تبدار دلش می‌گیرد

چرخ ِ بازیچه‌ی ایام عجب می‌چرخد
آنکه مانده‌ست گرفتار دلش می‌گیرد

یاد دارد هوس ِ شوکت ِ پروازش بود
می‌کشد پنجه به دیوار... دلش می‌گیرد

خواب چون سیل خروشان، همه را می‌بلعد
یک نفر هست چو بیدار دلش می‌گیرد

بسته راه نفسش، فرصت ِ فریادش نیست
نیستش چاره و انگار دلش می‌گیرد

دم به دم می‌طلبد صحبت یارانش را
غرق در غربت ِ اغیار دلش می‌گیرد

...
جای تو نیست در این مرثیه اما چه کنم
غزلم از غم دلدار دلش می‌گیرد

گفتن از تو که در این فاصله‌ها ممکن نیست
عشق بی فرصت دیدار دلش می‌گیرد

می‌کنم باز مکرر سخن ِ هر روزه
آدم از این همه تکرار دلش می‌گیرد

 

 

 

آواره
در جغرافیای پوچ احساس‌ها
که راه از راه دزدیده‌اند و کوه بر کوه برافراشته‌اند

آواره
در کنج هر مجال ممکن
که شاید لحظه‌ای از بند گریخته

آواره مانده‌ام
که بال‌های رهایی را
در کدام آسمان ِ بی‌اندوه بگشایم

آزادی
هزار زبان دارد
هزار زبان دارد و به هیچ یک با ما در سخن نیست

و من مانده‌ام
که چه بگویم؟ با کدام آرزو
چه بشنوم؟ از کدام رویا

 

 

 

تو را چون ستاره
تو را چون سرود
تو را آفتابیتر از هر چه بود
تو را
آبی و پاک و جاری چو رود
تو را می‌توان در کنار سحر
به جای هزاران چکاوک شنود.
میان هجوم دریغ و دروغ
تو بودن چنین، طاقتم را ربود...
تو ای بهترین، بهترین، بهترین
کجا کی ‌توان با خیالت نبود؟

 

 

 

غزل، قرار نبود این همه سیاه شود
قرار نبود که هرگز، قلم تباه شود

قرار ما که همیشه، سکوت بود و سکوت
کجا شکست زمانی، که پر ز آه شود

مرا به وسعت این بیقراری‌ام بشناس
هنوز مانده که شب‌های من، پگاه شود

نگاه شوخ تو از جان من چه می‌خواهد
امیدواری ِ پوچیست... سربراه شود؟!

زبان خموش، دلم مرده و ندارم چشم

که شعر باشد و درد مرا پناه شود
 

 

 

 

 

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم ، 
شرم خندیدن، به  مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.  
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
 
رخشان بنی اعتماد
 
 
 
یه روز یه ترکه...
 
 
 
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.
 
 یه روز یه رشتیه..
 
 
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
 
 
 یه روز یه لره...
 
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد.
 
 
 یه روز یه قزوینه...
 
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بوده و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد.
 
 
یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی و...
 
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
 حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم !!!!
این از فرهنگ ایرونی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه!

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

من زنم
بی هیچ آلایشی… بی هیچ آرایشی!
او خواست که من زن باشم…
که بدوش بکشم بار تو را که مردی
و برویت نیاورم که از تو قویترم…
من زنم…
من ناقص العقلم…
با همین عقل ناقصم
از چه ورطه هایی که نجاتت نداده ام
و تو عقلت کاملتر از من بود!!!
من زنم...
یاد گرفته ام عاشقت بمانم
و همیشه متهم به هرزگی شوم...
حال آنکه تو بی آنکه عاشقم باشی
تظاهر کردی با من خواهی ماند!
من زنم...
کوه را حرکت میدهم
بدون اینکه کلمه ای از خستگی و دلسردی به زبان آرم
و تو همواره ناراضی و پرصدا سنگریزه ها را جابجا میکنی
چرا که تو نیرومند تری!!!
من زنم...
وقت تولد نوزاد ...
تلخی بیداری شبها بر بالین فرزندمان...
سکوت و صبر در زمان خشم تو مال من،
لذتهای شبانه...
خوابهای شیرین و افتخار مردانگی مال تو!
عادلانه است نه؟؟؟
من زنم...
آری من زنم...
او خواست که من زن باشم ...
همچنان به تو اعتماد خواهم کرد...
عشق خواهم ورزید...
به مردانگی ات خواهم بالید ...
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد...
پشتیبانت خواهم بود...
و تو مرد بمان!
این راز را که من مرد ترم به هیچ کس نخواهم گفت!!!
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 
 
 طبیعت
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 دلم میخواهد زن باشم
 

من به زنِ وجودم افتخار مي کنم

دلم می خواهد زن باشم... یک زن آزاد... یک زن آزاده

من متولد می شوم، رشد می کنم

. تصمیم می گیرم و بالا می روم

.


ادامه مطلب
 
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 اين هبوط بي‌دليل، اين سقوط ناگزير



اين هبوط بي‌دليل، اين سقوط ناگزير

آسمان بي‌هدف، بادهاي بي‌طرف
ابرهاي سربه‌راه، بيدهاي سر به زير
...

اي نظاره شگفت، اي نگاه ناگهان!
اي هماره در نظر، اي هنوز بي‌نظير!

آيه آيه‌ات صريح، سوره سوره‌ات فصيح!
مثل خطي از هبوط، مثل سطري از كوير

مثل شعر ناگهان، مثل گريه بي امان
مثل لحظه‌هاي وحي؛ اجتناب ناپذير

اي مسافر غريب در ديار خويشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همين مسير!

از كوير سوت و كور، تا مرا صدا زدي
ديدمت ولي چه دور! ديدمت ولي چه دير!

اين تويي در آن طرف، پشت ميله ها رها
اين منم در اين طرف، پشت ميله ها اسير

دست خسته مرا، همچو كودكي بگير
با خودت مرا ببر، خسته‌ام از اين كوير!

قيصر امين‌پور

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 درس زندگی

درس زندگی

Join Gevo Group

زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.


ادامه مطلب
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 من شرمسارم
من شرمسارم

با خود عهد کرده بودم که مدتی سکوت کنم
اما سنگینی ((فکر)) و ((صدا)) در ((سکوت)) بیشتر است
گویا در سکوت ، ((نگاه)) هم سنگین تر از قبل است .
و آدمی چیزهایی می بیند که پیش تر ، در هیاهو نمی دید .
در ((سکوت)) که هستی ، کوچکترین  ارتعاش ، تو را شدیدا می لرزاند.
و

ادامه مطلب
 
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
مسافر الهی

 

انسانها چون پرندگان مهاجر، مسافرند و در سفر. هدف این سفر، پیوستن به او، وصول به هستی لایتناهی و رسیدن به سرچشمۀ خوبی و زندگی است. برای پیمودن این مسیر و عبور از جهان های پیش رو، می بایست مانند یک مسافر واقعی عمل کنیم. "هویت مسافر" خود را دریابید که این اولین گام سفر است، و سپس در آن استقرار یابید. آمادۀ سفر باشید، اجتناب ناپذیر است چون هم اکنون نیز در سفرید.


ادامه مطلب
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 آیا میدانستید که......




Did you know that those who appear to be very strong in heart, are real weak and most susceptible?  
آيا ميدانستيد آنهايي که از نظر احساسي بسيار قوي به نظر ميرسند در واقع بسيار ضعيف و شکننده هستند
 

ادامه مطلب
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 
 ساقیاآمدن عید مبارک بادت
 

 

 

 آنشب که تو درکنار مائی روز است

 وآنروز که با تو میرود نوروز است

 دی رفت و به انتظار فــــردا منشین

 دریاب که حاصل حیات امـروز است

 

 

 

خدایا شکرت

برای تمام نعماتی که به من ارزانی داشتی
برای تمام روزهای افتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی.
برای غروبهای ارام وشبهای تاریک و طولانی
تو را شکر میگویم برای سلامتی و بیماری
برای غمها وشادیهایی که امسال به من عطا کردی.
تو را شکر می گویم برای تمام اون  چیزهایی که مدتی به من قرض دادی و سپس باز پس گرفتی.
خدایا شکرت برای تمام لبخندهای محبت بار ، دستان یاری رسان ، برای همه ان عشق و محبت و چیزهای شگفت انگیزی که دریافت کردم.
شکر برای تمام گلها و ستارگان

خدایا تو را شکر میگویم برای تنهاییم ، برای شغلم ، برای مسائل و مشکلاتم ، برای تردیدها و اشکهایم ، چرا که همه اینها مرا به تو نزدیکتر کرد.
پروردگارا همان را میخواهم.که تو برایم خواسته ای.
تنها از تو میخواهم،آنقدر به من ایمان عطا کنی تا در هر انچه بر سر راهم قرار میدهی تو را ببینم و خواستت را.
انقدر امید و شجاعت تا نومید نشوم و آنقدر عشق و محبت ... هر روز بیش از روز قبل ، عشق نسبت به خودت و انان که در اطرافم هستند.
پروردگارا ، به من بردباری ، فروتنی ، و تسلیم و رضا عنایت فرما ، خدایا مرا آن ده که مرا ان به ، و آنچه را که نمیدانم چگونه از تو بخواهم.
پروردگارا ، به من قلبی فرمانبردار، گوشی شنوا ، ذهنی هوشیار ، و دستانی ساعی عنایت فرما تا بتوانم تسلیم رضایت گردم و آنچه را که به کمال برایم خواسته ای بر دیده منت بپذیرم.

خدایا به خاطر همه چیز شکر.

خدایا منو ببخش و کمکم کن.

 

همکارم بهم گفت چند روز که حالت خوب نیست . نه میخندی نه سر به سر ما میزاری نه شیطونی میکنی چته توووووووو؟ کلی سر به سرم گذاشتن

سهیلا اومد یواشکی پیشم گفت عاشق شدی؟؟ گفتم نه بابا گفت چند روز کسی زنگت نمیزنه .اس ام اس نمیاد برات .عاشق شدی؟گفتم نه ظهر رفتم خونه این اس ام اس را برام زد:

تنها گرگ ها نیستند که لباس میش میپوشند ،

گاهی هم پرستو ها لباس مرغ عشق بر تن میکنند

 عاشقشان که شدی کوچ میکنند...

 

 

گرچه عمریست غریبانه فراموش توام


باز مشتاق تو و گرمی آغوش توام


باورم نیست که بیگانه شدی با من و من


همچو یک خاطره کهنه فراموش توام


شانه بر زلف سیاهت چو زنی یاد من آر


که چنان زلف تو آویخته بر دوش توام


نیستی تا که بگویم به تو ای مایه ناز


تشنه بوسه ای از آن دو لب نوش توام


حسرتی گر به دلم هست همان دیدن توست


من پرستوی خزان دیده و خاموش توام

 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

شب که می شه یواش یواش، با چشمک ستاره هاش
اجازه هست از آسمون، ستاره کش برم برات؟
اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟
تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم

بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی
بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم
اجازه هست خیال کنم، تا آخرش مال منی؟
خیال کنم دل منو، با رفتنت نمی شکنی؟

اجازه هست خیال کنم، بازم میای می بینمت؟
با اون چشای مهربون، دوباره چشمک می زنی؟
طپش طپش با چشمکت، غزل بگم برای تو
با اتکا به عشق تو، تو زندگی برم جلو؟

هر چی بگی نه نمی گم، جونم بخوای برات می دم
هر چی می خوای بهم بگو، فقط بهم نگو برو

اجازه هست بازم تو خواب، بوس بکارم کنج لبات
یه شعر تازه تر بگم، به یاد شرم گونه هات
نشونیتو بهم می دی؟ تا پنهون از چشم همه
ورق ورق نامه بدم بازم برات

همیشه مهربون من! نامه رسید به انتها
فقط یه چیز یادت باشه: بازم به خواب من بیا

 


 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

دل تنگم!

دل تنگِ خیلی چیزها

دل تنگ این همه دل تنگی ها

چیزهایی که بر من گذشت و هرگز باز نخواهد گشت!

دل تنگم

دل تنگ نیمه شبهای دل تنگی

دل تنگ این همه نبودن ها

دل تنگ این همه دل تنگی ها

دل تنگ عهدهایی که کسی آنها را نبست

دل تنگ تمام چیزهایی که میشد باشد و نیست

 و تمام هست هایی که نیست!

حتی آنان که دلشان برایم تنگ نخواهد شد!!

دل تنگ تر نیز خواهم شد

می رسد روزی که بگویم:

دلم برای آن روزها ی دل تنگی تنگ شده!!

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

 
 

خسته از آمدن و رفتن و آواره شدن
خسته از منحنی بودن و
عشق
خسته از حس غریبانه این تنهایی

به خدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت
به خدا خسته ام از اینهمه
لبخند دروغ
به خدا خسته ام از حادثه ی صاعقه بودن در باد

همه ی عمر دروغ گفته ام من به همه
گفته ام
: عاشق پروانه شدم !
واله و مست شدم از ضربان دل گل !
شمع را می فهمم !
کذب محض است
دروغ است
دروغ
!

 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 

http://s2.picofile.com/file/7122771177/moejezaeyeshgh.jpg

 

کاش وقتی زندگی فرصت دهد


 

گاهی از پروانه ها یادی کنیم


 

کاش بخشی از زمان خویش را


 

وقف قسمت کردن شادی کنیم


 

کاش گاهی در مسیر زندگی


 

باری از دوش نگاهی کم کنیم


 

فاصله های میان خویش را


 

با خطوط دوستی مبهم کنیم


 

کاش وقتی آرزویی میکنیم


 

از دل شفاف مان هم رد شود


 

مرغ آمین هم از آنجا بگذرد


 

حرف های قلبمان را بشنود


 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

کنار برکه ی دلم نشستم و نیامدی

 

دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی

 

سوال کردم از خدا نشانه ی خانه ی تو را

 

سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

 

If I neuremet you ,I wonld not

If I did not like you,I wonldnot love you

I did not love you, I wonldnot wiss you

But idid,I do, I will

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 

 
 

دلم هوای گریه داره می خواد بباره

ببار شاید غبار بیوفای رو از قلبت پاک کنه

دلم هوای تورو داره شاید تو بیای.....

توای که قلبم آرامشی،ای آرامش قلب من .

دلم گرفته با این دلتنگی چه کنم من

هوای این جا سنگینه با این هوای سنگین جه کنم من

دیگر تاب و توان این همه درد را ندارم جه کنم من

 

 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


4966173-md.jpg

 

   قلبباهم رهسپار راه دردیم...

 

قلببا هم لحظه ها را گریه کردیم...

 

             قلبما در صدایی بی صدایی گریه بودیم...

 

قلبما از عبور تلخ لحظه قصه ساختیم...

 

                  قلبشاید در این راه اگر با هم بمانیم...

 

قلبوقت رسیدن شعر خوشبختی بخوانیم...

 

  مرگ ان نيست كه در قبر سياه دفن شوم.....

 

مرگ ان است كه از خاطر تو با همه ي خاطره ها محو شوم.....

 

من اين جا بس دلم تنگ است...

 

                               وهر سازي كه مي بينم بد اهنگ است...

 

بيا ره توشه برداريم قدم در راه بي برگشت بگذاريم...

 

                                   ببينيم اسمان هر كجا ايا همين رنگ است

 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

 ... تو که از همه گلها خبر داریچه خبر به من از یار من اری...

 

    ... توکه از شب مویش گذر کردی توکه برگل رویش نظر کردی...

 

            .... 

ffff (90).jpg

توکه امدی از موی اوچه خبر به من از سوی او....

تاکه بودیم نبودیم کسیکشت ماراغم بی هم نفسی

 

تاکه رفتیم همه یار شدندخفته ایم و همه بیدارشدند

 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 

f_heartm_5139040[1].jpg

...نه از خاکم نه از بادم نه در بندم نه ازادم

 

  ...نه ان لیلی تر از مجنون نه شیرینم نه فرهادم

 

...فقط مثل تو غمگینم فقط مثل تو دل تنگم

 

      ...اگر ابی تر از ابم اگر همزاد مهتابم

 

 ...بدونه تو چه بی رنگم بدونه تو چه بی تابم

 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

del ava_83.jpg

       ان چنان رنجی که دنیا بر دل ما می کند ...

 

بردل هر کس کند ترک دنیا می کند ...

 

                       به دل می گویم فردا ترک دنیا میکنم...

 

چون که فردا رسد با دیدنت امروز و فردا میکنم.

 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 

del ava_53.jpg

عاشق دیوانه ام از خود ندارم خانه ای

 

عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای

 

عاشقت گشتم گفتی که من دیوانه ام

 

عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای

 

 

 

 

اس ام اس جالب

لبخندهايش به حالت تعليق درامده.ازوقتي تکرارشادي هايش راحلق اويزکرده

اس ام اس ضد زن

زنها دو وقت گريه مي کنن : ?- وقتي فريب مي خورن ! ?- وقتي مي خوان فريب بدن

اس ام اس ضد زندگی

زندگی همچون بادکنی است در دستان کودکی، که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین می برد.

اس ام اس . خوش به حال کودکان

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

اس ام اس فارسی

بي وفا ديگه دوستم نداري . . . خيلي خب ، قلادتو باز مي كنم بري

کوتاهی از عشق

عشق مرگ نيست زندگي است. سخت نيست عين سادگي است. عشق عاشقانه هاي باد وگندم است . اولين پناهگاه کودکي آخرين پناهگاه آدم است. زندگي زيباست حتي اگر کور باشي ؟ خوش آهنگ است حتي اگر کر باشي مسحور کننده است حتي اگر فلج باشي؟ اما بي ارزش است اگرثانيه اي عاشق نباشي اگر مي دانستي دل ترک خورده ي من با ياد چشمان باراني ات شکسته تر مي شود هيچ گاه به من پشت نمي کردي اگر مي بيني کسي به روي تو لبخند نمي زند علت را در لبان فرو بسته خودت جستجو کن.

اس ام اس دوست داشتن

ويكتور هوگو مي گه هرگز به كسي كه دوستش داري نگو دوستت دارم ... ويكتور هوگو غلط كرده دوست دارم دوست دارم دوست دارم

اس ام اس عاشقانه

نه دل در دست محبوبي گرفتار، نه سردرکوچه باغي برسردار، از اين بيهوده گرديدن چه حاصل ؟؟ پياده مي شوم، دنيا نگهدار

اس ام اس آدمهای ...

چقدر حقيرند مردماني که نه جرأت دوست داشتن دارند ، نه اراده‌ي دوست نداشتن ، نه لياقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن، با اين حال مدام شعر عاشقانه مي‌خوانند

مسیج

بی تو بودن کار من نیست، تا دلت نرفته برگرد...

شعر کوتاه یک عاشق

من در این کلبه خوشم تو در ان اوج که هستی خوش باش من به عشق تو خوشم تو به عشق هر که هستی خوش باش.

 جمله عاشقانه

نظامي ترين جمله عاشقانه: توي اردو گاه قلبتء منم يه اسير جنگيء تو منو شکنجه ميديءتوي اين قلعه ي سنگي

اس ام اس عاشقانه کوتاه

اي كه از درد دلم با خبري / قرص دل درد مرا كي مي خري؟

اشعار نامردی در زمین

روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت. هر كسي غصه اينكه چه مي كرد نداشت. چشم سادگي از لطف زمين مي جوشيد. خودما نيم زمين اين همه نا مرد نداشت

اس ام اس مهم

آدمی ساخته ی افکار خویش است فردا همان خواهی شد که امروز بدان فکر می کنی

شما هم نسبت به خداوند دینی دارید

آن چه به پروردگار مديونيم , دوست داشتن ديگران است

دل تاري است كه وقتي بشكند بهتر مي نوازد

ملت عشق از همه دینها جداست * عاشقان را مذهب و ملت خداست

نامی نداشت. نامش تنها انسان بود؛و تنها دارايی اش تنهايی اش

آن چه به پروردگار مديونيم , دوست داشتن ديگران است

اشعار یک عاشق

کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقي ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بي وفا باور ندارد

 




غضنفر به زنش ميگه: زن مهريه‌ات را بگذار اجرا تا با پولش خونه بخريم!

يه پسره به دوستش ميگه: بيا بريم دريا.
دوستش ميگه: نه اگه غرقشم مامانم منو ميكشه!

به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست،
میگه: رحمت ایزدی دیگه کیه؟
میگن: نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت،
میگه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی رو وداع گفت،
میگه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
میگن: یعنی رخت از این دنیا بربست،
میگه: منظورتون رو نمیفهمم!
میگن: احمق، بابات مرد،
میگه: احمق خوتی، بابا دیگه کیه



يه روز دو تا تنبل ميرن بانک ميزنن، اولي ميگه ب
 
يا پولا رو بشمريم.
دومي ميگه: ولش كن فردا راديو
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
پسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين

نفري هستم كه ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت كنم.دختر لبخندي

زد و گفت ممنونم

تا اينكه يك روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نياز فوري به قلب

داشت..از پسر خبري نبود..دختر با خودش ميگفت :ميدوني كه من

هيچوقت نميذاشتم تو قلبتو به من بدي و به خاطر من خودتو فدا

كني..ولي اين بود اون حرفات..حتي براي ديدنم هم نيومدي...شايد من

ديگه هيچوقت زنده نباشم.. آرام گريست و ديگر چيزي نفهميد...

چشمانش را باز كرد..دكتر بالاي سرش بود.به دكتر گفت چه اتفاقي

افتاده؟دكتر گفت نگران نباشيد پيوند قلبتون با موفقيت انجام شده.شما

بايد استراحت كنيد..درضمن اين نامه براي شماست..!


دختر نامه رو برداشت.اثري از اسم روي پاكت ديده نميشد. بازش كرد و درون آن چنين نوشته شده بود:



سلام عزيزم.الان كه اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام.از دستم

ناراحت نباش كه بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري

كه قلبمو بهت بدم..پس نيومدم تا بتونم اين كارو انجام بدم..اميدوارم

عملت موفقيت آميز باشه.(عاشقتم تا بينهايت)

دختر نميتوانست باور كند..اون اين كارو كرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا كرد و قطره هاي اشك روي صورتش جاري شد..و

به خودش گفت چرا هيچوقت حرفاشو باور نكردم



""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""


 
 
 

 

 

  یه توپ دارم قلقليه ....... موهاي سرم فرفريه ..... مسیج جديد نداشتم سرت كلاه گذاشتم

   دختره ميره تو كتاب فروشي ميگه آقا ببخشيد كتاب برتري زن بر مرد دارين؟ مرده نگاش ميكنه ميگه خانم شرمنده ما اينجا رمان تخييلي نميفروشيم

   طرز تهيه دختر سالم مواد لازم . ...........اصلا ولش كن مواد رو حروم نكنيم

   يارو تو مشهد بچش گم ميشه نذر مي كنه و ميگه: يا امام رضا دستم به دامنت، بچم پيدا بشه، ديگه غلط كنم بيام مشهد

   میدونی چرا قزوینیا آدمای خوشبختین؟ چون هیچ وقت بخت و اقبال جرات نمیکنه بهشون پشت کنه

   امروز سالگرد تولد پت و مته ! تو هم مثل من اين روز رو به خنگ ترين کسي که ميشناسي تبريک بگو!!! جنبه داشته باش واسه خودم نفرست

   برداشتن قدمهاي بزرگ در زندگي باعث پاره شدن خشتك انسان ميشود

   دو تا ترك داشتن تو يه ماشين بمب كار ميذاشتن يكيشون به اون يكي ميگه: اگه اين بمب الان منفجر شه چي كار كنيم؟ اون يكي ميگه نگران نباش من يكي ديگه دارم

   ترکه داشت گريه می کرد. باباش پرسيد چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدوني

   بند تمبونتیم، ولمون کنی هم ما میریم هم آبروتو می بریم

   بچه ترکه از پدرش مي‌پرسه: بابا، ماه نزديك‌تره يا اصفهان؟ ترکه ميزنه پس گردنش و ميگه: آخه پدرسگ، معلومه ديگه، مگه تو از اينجا ميتوني اصفهان رو ببيني

   اگر اصفهاني برات يه اس ام اس (پیامک) داد ، بدون که به يادته ، اگردو تا اس ام اس (پیامک) فرستاد بدون که خيلي خاطرت مي خواد ، اگر سه تا اس ام اس (پیامک) فرستاد ، بدون که موبايل مال خودش نيست

   مي دوني سر دره مطب جراحي پلاستيک چي نوشته؟لولو تحويل ميگيريم هلو تحويل ميديم

   مي خواستم شمع باشم تا آخر عمر برات بسوزم... ولي نامرد اديسون برق رو اختراع كرد

   برای صرف جویی در مصرف سوخت از خانمهای عزیز خواهشمندیم با اولین بوق سوار شوند

   به تركه ميگن چرا زنتو باچاقو كشتي ميگه والا وضع ماليمون خوب نبود كه تفنگ بخرم

   ترکه نشسته بود سر جلسه کنکور. سؤالا رو پخش می کنن و ترکه اول یه پنج دقیقه ای مبهوت به سؤالا خیره میشه . بعد یه پنج تومنی از جیبش در میاره شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر میکنه . بعد 50-40 دقیقه مراقب میبینه ترکه خیس عرق شده و مرتب یه سکه رو میندازه بالا و زیر لب فحش میده . میره جلو می پرسه داری چیکار میکنی؟ ترکه می گه همه سؤالا رو جواب دادم . دارم جوابامو چک میکنم

   افسر داشته امتحان رانندگي ميگرفته. از ترکه ميپرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ ترکه ميگه: برف پاك كن جناب سروان! افسر تعجب میکنه، ميپرسه: يعني چي؟ ترکه ميگه: جناب سروان، يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف

   رشتيه پاي كامپيوتر جو گير ميشه زنشو سند تو ال ميكنه

   اگه ديدی جوانی بر درختی تکيه کرده بدان بنزين نداره سکته کرده

   از خـدا يـه گل خواسـتــم،اون بـه مـن يـه بـاغ داد من از خدا يه درخت خواستم،اون به من يه جنگل داد میترسم از خدا تو رو بخوام بهم یک گله گوساله بده

   به لره ميگن بچت حشيش مي‌كشه ميگه حشيش چيه؟ ميگن يه چيزيه كه آدم مي‌كشه و ميره تو فضا. شب پسرش مياد خونه و لره بهش ميگه اصغر حشيش مي‌كشي؟ پسره ميگه نه بابا چطور مگه؟ لره ميگه خفه شو پدر سگ، مردم تو آسمونا ديدنت

   از لره مي پرسن؟ چه طوري لر شدي ؟مي گه: اولش تفريحي بود

   به لره ميگن علي يارت ميگه ما تيممون تكميله يار خودتون

   يه روز به لره مي گن : دو دو تا ميگه : 4 تا مي گن :اه اه جکو خراب کردي رفت


 
 



   يه روز يه تركه زانتيا مي خره ميده يه درشو آبي كنن... از دور نيگا ميكنه ميگه نه نشد!... ميده يه در ديگشو آبي ميكنن ....از دور نيگا ميكنه ميگه نه نشد!... خلاصه ميده همشو آبي ميكنن ميگه: آهان! حالا شد نيسان

    لره ميگن درد عشق بدتره يادرد دندون ميگه: هنوز تو اتوبوس شاشت نگرفته

   تركه ميره زير اقیانوس، كوسه مياد بهش ميگه تو تركي؟ تركه ميگه از كجا فهميدي؟ ميگه: آخه اون كپسولی كه پشتت گذاشتی مال آتيش نشانيه

   وقتي مي رفتي بهار بود. تابستان نيامدي. پاييز شد. پاييز كه نيامدي پاييز ماند. زمستان كه نيايي باز پاييز مي ماند. تو رو خدا فصل ها رو به هم نريز پاشو بيا ديگه

   يارو قزوينيه داشته دور يه درخت سريع مي دويده .يكي بهش ميگه واسه چي دور درخت ميدوي . يارو ميگه طبق قانون 5 نيوتن اگه با سرعت نور دور درخت بدوم مي تونم به پشت خودم برسم

   ترکه میره مهمونی، شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه: جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟ ترکه با خودش فکر میکنه: کی حوصله گریه بچه داره. بعد به صاحب خونه میگه: نه ممنون همینجا تو حال خوبه! صبح پا میشه بره دشتشویی یهو یه دختر جیگر میبینه میگه: شما دختر فلانی هستین، اسمتون چیه؟ دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟ ترکه میگه: من خر من گاو من الاغ من نفهم

   پليس به تركه: اينجا ماهي‌گيري قدغنه!!! تركه: ولي اينجا تابلو نزدين!!! پليس: نزديم كه نزديم، زود باش از بالاي اون آكواريوم بيا پايين

   يه روز يه تركه داشته دنده عقب با ماشين از كوه ميرفته بالا بهش ميگن چرا دنده عقب ميري ميگه آخه مي ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتي مي خواسته پايين بياد باز مي بينن داره دنده عقب مي ياد ميگن الان چرا دنده عقب مي ياي ميگه اخه بالاي كوه جا بود تونستم دور بزنم

   دو تا دختر داشتند با هم صبحت می کردند. دختر اولی: تو چرا اينقدر به نامزدت علاقه نشون ميدي؟ دختر دومی: مي‌دونی، آخه اون پولداره، ... مهربونه، ... پولداره، ... جوونه، ... پولداره، ... قد بلنده، ... پولداره

   مرد: چرا دعوامون میشه ، تو عصبانی نمیشی؟ -- زن: خودمو كنترل میكنم -- مرد: چجوری؟ -- زن: توالتو میشورم! -- مرد: چه ربطی داره؟ -- زن: آخه با مسواك تو میشورمش

   تركه از آسمون خراش ميفته پايين مردم دورش جمع ميشن ميگن چي شده تركه ميگه :هيچي بابا پوزه آسانسورمونو زدم

   يه بار يه خيارو خيارشور باهم ميرفتند يه نفر از خياره ميپرسه اين كيه باها ت ميگه خواهرمه ترشيده

   تركه توي كوپه قطار با يك خانم قريبه همسفر بوده. شب خانمه ميره تخت بالايي ميخوابه و تركه تخت پاييني. نصفه شب خانمه ميگه سردمه، كاش شما ميتونستي ميرفتي از مأمور قطار برام پتو ميگرفتي. تركه ميگه ميخوايي خانم امشب فرض كنيم زن و شوهر هستيم تا هردومون گرم شيم؟ خانمه كه همچين بگي نگي از پيشنهاد بدش نيومده بوده ميگه باشه حاضرم. تركه ميگه پس پاشو خودت برو پتو بگير، براي منم يه چايي بيار

   اصفهانيه قله اورست را فتح ميكنه خبر نگارا ميگن چه اراده هاي داشتي...... ميگه اي خدا لعنتش كنه اون كه گفت اينجا نذري ميدن

   پندي از يك داغ ديده: هرگز به علامت آبي و قرمز روي شير توالت اعتماد نكن

   ۲تا ترکه تصمیم میگیرن فارسی صحبت کنن اولی:پاشو دومی:نمی پاشم اولی:نمی پاشم چیه احمق پاشیده نمی شم درسته

 



   اصفهانيه داشته رو خودش آب يخ ميريخته ، ميگن چرا اينجوري ميكني؟ ميگه مي خوام سرما بخورم. ميگن چرا؟ ميگه اخه يه پنيسلين دارم داره تاريخش ميگذره

 

 

    از يكي مي پرسن دو تا كار غير ممكن رو نام ببر. ميگه شاليكاري در قزوين و تشخيص هويت در رشت

 

 

   هيتلر به ناپلئون:ما براي شرف مي جنگيم ولي شما براي پول. ناپلئون:هرکسي براي چيزي که نداره ميجنگه

 

 

   تهرانيه تو حج ,پرده کعبه رو گرفته بود مي گفت خدايا توبه ديگه براي ترکا جک نمي سازم يه ترکه زد رو شونش گفت داداش قبله کدوم وره؟ تهرانيه داد ميزنه خدايا خاطره که مي تونم تعريف کنم؟

 

 

   من سر راه تو دامي از عشق پهن کردم ولي تو به سرعت از کنار آن رد شدي و گفتي:ميگ ميگ

 

 

   تحقيقات نشون داده اصفهانيها فقط در 22 روز سال رشد مي کنند: دهه اول محرم + 12روز اول عيد

 

 

   دانشمند ترک يک چراغ قوه ساخته که با نور خورشبد کار مي کند

 

 

   ترکه يه آينه رو زمين پيدا ميکنه. برش ميداره عکسش مي افته توش ميگه " ببخشيد نميدونستم مال شماست

 

 

   تركه بچش نميخوابيده، بهش ژل ميزنه

 

 

   قزوينيه 1 روبات مي خره فروشنده ميگه:شكمش لباسشوييه دستاش جارو برقي...فرداش قزوينيه مياد ميگه پدر سگ چرا نگفتي كونش چرخ گوشته؟

 

 

   اماکن ديدني رشت : 1-کلوچه پزي پسر و پدران . 2-کتيبه زن باوفا. 3-مجسمه مرد با غيرت. 4-ميدان شهيد حلال زاده . 5-پارک زيبا دماغ

 

 

   قزوينيه جلو آينه لخت ميشه... خودشو ميبينه، ميگه: يار در خانه و ما گرد جهان ميگرديم

 

 

   اگه یه روز تنهای تنها شدی... ... ... ... تا کسی نیست دستتو بکن تو دماغت، حالشو ببر

 

 

   لره با زن و بچش ميره خونه مي بينه بوي گاز مياد . برمي گرده ميگه : هيچکي چراغ رو روشن نکنه من کبريت دارم

 

 

   قطعه‌اي از شاهكار ادبي یک ترک : شب بود و خورشيد به روشني مي‌درخشيد، پيرمردي جوان، يكه و تنها با خانواده‌اش در سكوت گوش‌خراش خيابان قدم‌زنان ايستاده بود

 

 

   نااميدي بسي اميد است تلويزيون ما سياه و سفيد است - توانا بودهر که با ما بود در ايران امروز ملا بود – چو عضوي به درد آوردروزگار زخنده دگر عضوها را كند بي قرار – خدا گر ببندد زه حکمت دري زه رحمت زند قفل محکمتري

 

 

   تركه ميره پارتي فرداش دوستش ميگه ديشب خوش گذشت؟ميگه آره خيلي باحال بود من را هم خيلي تحويل گرفتن اسم يه گل هم روم گذاشته بودن هي مي گفتن اسگل بايد برقصه اسگل بايد برقصه

 

 

   ترکه ميره مهمانی . وقتي مياد بيرون ميبينه کفشاش نيست ، ميگه 4 حالت داره : 1 - نيومدم ؟ 2 - بدون کفش اومدم ؟؟ 3 - اومدمو رفتم ؟ 4- بعداّ ميام

 

 

   به ترکه ميگن: توي عمرت، سخت‌ترين كاري كه كردي چي بوده؟ ميگه: پر كردن نمكدون! ميگن: چرا؟ جواب ميده: آخه سوراخ‌هاش خيلي ريزه

 

 

   ماشين پيكاني با شماره پلاك تهران ص از چراغ قرمز ردمي شه , پليس که ترك بوده آژير كشان دنبالش مي افته و پشت سرهم داد مي زد : تهران صلي الله عليه و آله بزن كنار

 

 

   اصفهانيه ميميره , روي سنگ قبرش مي نويسن من مردم ولي مغازه بازه

 

 

   ميدونيد چرا در بعضي جاها در مراسم عروسي دوماد رو روي اسب مينشونند ؟ خب واسه اين كه آخرين شانس فرار رو هم به اون داده باشند

 

 

   ترکه ميره رستوران به گارسون مي گه غذا چي داري؟ گارسون مي گه غداي امروز ما کاستيدجلينيکفتيتسا با ليمو - ترکه مي گه کاستيدجلينيکفتيتسا با چي؟

 

 

   لره با ذوق به دوستش ميگه : بالاخره بعد از 2 سال اين پازل رو حلش کردم! دوستش ميگه 2 سال زياد نيست؟ لره ميگه: نه بابا رو جعبش نوشته 7 تا 10 سال

 

 

   مرغه باخروس ميرن بقالى. مرغه ميگه تخم مرغ دارى؟ بقال ميگه چرا خودت تخم نميزارى. مرغه ميگه آخه ما هنوز نامزديم

 

 

   تركه كلاسه رقص ميذاره ور شكست ميشن ميرن تحقيق ميكنن ميبينن سر كلاس شاباش ميداده

 

 

   دو تااصفهاني دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه مي كشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا بزن

 

 

   تركه:آقا اين همسايه مون ساعت 2 نصفه شب هي با مشت ميكوبيد به ديوار خونمون! دوستش:عجب آدم هاي مردم آزاري پيدا ميشن.حتماً نذاشتن بخوابي؟ تركه:نه,خوشبختانه خواب نبودم,داشتم شيپور تمرين مي كردم

 

 

   استاد دختررو ميبره پاي تخته ميگه دستگاه تناسلي زن رابكش دختره خجالت ميكشه سرشو ميندازه پايين پسره ميگه ببخشيد استاد داره تقلب ميكنه

 

 

   به تركه ميگن از چه گلي خوشت مياد...ميگه اقاقيا...ميگن هميني روكه گفتي بنويس....ميگه غلط كردم رز

 

 

   تركه ميره ماشينشو بيمه كنه، آقاهه بهش ميگه ايشااله هيچوقت از بيمه‌تون استفاده نكنيد، تركه هم ميگه ايشااله تو هم از اين پولی كه میگیری خير نبيني 

 

 

   ترکه رو به زور وادار به نماز خوندن مي کنن. بعد مي بينن نشسته داره همين جوري دعا مي کنه. ميرن گوش ميدن مي بينن ميگه: خدايا اينا من و بزور وادار کردن به نماز خوندن، تو خودت قبول نکن

 

 

   به تركه مي‌گن اگه حالت تهوّع بهت دست بده چيكار مي‌كني؟ مي‌گه هيچّي. منم باهاش دست مي‌دم

 

 

   يه لره به دوست دخترش ميگه: امشب بيا خونه ما. هيچكس خونه نيست. شب , دوست دختر لره, مياد و هر چي زنگ ميزنه ميبينه هيچكسي خونه نيست

 

 

   تركه روي ريل راه اهن ميخوابه بهش ميگن چرا اينجا خوابيدي ؟ ميگه ميخواهم خود كشي كنم. ميگن بس اون نان بربري چيه دستت؟ ميگه بر فرض قطار نيامد من اينجا از گشنگي بميرم

   یارو میره توی یه طویله که پر از خر و الاغ، با خودش گفت:عجب آینه کاری قشنگی هااا

 

 

   غبار از چهره ی نازت بگیرم یک شب پرده از رازت بگیرم تو در چشمان من یک سیب سرخی خدا قسمت کند گازت بگیرم!!!

 

 

   یه روز یارو سوار هواپیما می شه،یهو هواپیما سقوط می کنه... . . . این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!

 

 

  رشتيه به دوستش ميگه تهران عجب جاييهااا...... از در ترمينال که مي ري بيرون ... با يه ماشين آخرين سيستم مي يان دنبالت .... بعد مي برن بهترين رستوران شام مي دن از اون ورم دربند و درکه و قليون و حال بعدم بهترين هتل و چه تختي و رخت خوابي .. صبحم کلي پول مي زارن تو جيبت و ..... ... رفيقش مي گه : برو بابا ... تو که تاحالا تهران نرفتي ... مي گه: من نرفتم خانمم که رفته

 
 
 

 

کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد

چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
نهاده‌ايم مگر او به تيغ بردارد

کسی به وصل تو چون شمع يافت پروانه
که زير تيغ تو هر دم سری دگر دارد

به پای بوس تو دست کسی رسيد که او
چو آستانه بدين در هميشه سر دارد

ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب
که بوی باده مدامم دماغ تر دارد

ز باده هيچت اگر نيست اين نه بس که تو را
دمی ز وسوسه عقل بی‌خبر دارد

کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد
به عزم ميکده اکنون ره سفر دارد

دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله داغ هوايی که بر جگر دارد

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 
 
 
 
در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند       من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

   عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی        عشق داند که در این دایره سرگردانند

      جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست        ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند

         عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا        ما همه بنده و این قوم خداوندانند

      مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم       آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند

   وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد      که در آن آینه صاحب نظران حیرانند

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ    عشقبازان چنین مستحق هجرانند

   مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار       ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند

       گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد    عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند

   زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد    دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان    بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند

 

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 


 
نگاه کن که غم درون دیده ام 

چگونه قطره قطره آب می شود  

چگونه سایه سیاه سرکشم 

 اسیر دست آفتاب می شود  

نگاه کن  

تمام هستیم خراب می شود 

شراره ای مرا به کام می کشد 

 مرا به اوج می برد  

مرا به دام میکشد  

نگاه کن تمام آسمان من  

پر از شهاب می شود 

 تو آمدی ز دورها و دورها  

ز سرزمین عطر ها و نورها  

نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها 

 ز ابرها بلورها  

مرا ببر امید دلنواز من

ببر به شهر شعر ها و شورها 

 به راه پر ستاره  می کشانی ام  

فراتر از ستاره می نشانی ام 

 نگاه کن  

من از ستاره سوختم 

 لبالب از ستارگان تب شدم 

 چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل  

ستاره چین برکه های شب شدم 

چه دور بود پیش از این زمین ما  

به این کبود غرفه های آسمان 

 کنون به گوش من دوباره می رسد 

 صدای تو  

صدای بال برفی فرشتگان 

 نگاه کن که من کجا رسیده ام  

به کهکشان به بیکران به جاودان  

کنون که آمدیم تا به اوجها  

مرا بشوی با شراب موجها  

مرا بپیچ در حریر بوسه ات  

مرا بخواه در شبان دیر پا  

مرا دگر رها مکن

مرا از این ستاره ها جدا مکن 

 نگاه کن  

که موم شب براه ما  

چگونه قطره قطره آب میشود  

صراحی سیاه دیدگان من 

 به لالای گرم تو  

لبالب از شراب خواب می شود 

 به روی گاهواره های شعر من  

نگاه کن 

 تو میدمی و آفتاب می شود

                                                                                                                فروغ فرخ زاد 
 
 
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
اینجا خونه کوچیک منه

خیلی دوستش دارم

یه دوستی این خونه رو به من داده

هنوز وسایل خونه ام رو تهیه نکردم

واسه همینه که خلوت و خالیه

پس تا اطلاع ثانوی کارگران مشغول کارند

 

""""""""""""""""""""""""

 

پاییز

پاییزی دگر آمد

با رنگ زرد برگانش

با نغمه های باران

با حمله تگرگاش

باز امشب میسرایم

در وصف فصل پاییز

برای ناله هایش ترانه ای غم انگیز

*****************************

گل امید

امروز همچون دیروز با دامنی از انتظار منتظرت ایستاده ام به امید آن روز که ای رهگذر آخر سر راهت سبز شوم

واز طنین گام هایت  گل امید بچینم

****************************

گریه

شبی سر درگریبان از دوری تو گریه کردم

چون ابر نوبهاران گریه کردم

برای این که اشکم را نبینند

نشستم زیر باران گریه کردم

****************************

آفتاب گردان

تا هستی نگاه از تو بر نمیدارم

وقتی نیستی هم سر به زیرم

نمیدانم آفتاب گردان خوبی برای تو بوده ام؟

****************************

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

مردم چه می گویند !!!! ...

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی.
مادرم گفت: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی!
پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت:

مردم چه می گویند؟

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی
 گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم.
گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی.
گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من.
گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!
فتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد.
گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی.
گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید.
دخترم گفت: چه شده؟... گفت: مردم چه می گویند؟

مُردم، برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت.
خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند.
اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟

خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.
حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند!
 
 
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 
 
 
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا

و این هم جوابیه صائب تبریزی بر غزل حافظ:


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر ودست و تن و پا را

هر آن کس چیز می بخشد از آن خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا

و این هم جواب جناب شهریار بر شعر صائب:



اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تما م روح و اجزا را


هر آن کس چیز می بخشد، مثال مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر ودست و تن و پا را


سر و دست و تن و پا را ، به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که شور انداخت در دلها


و این هم جوابیه یک شاعر گمنام معاصر به شعر شهریار:


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خورشید و فلک سایم از این عزت کف پا را

روان و روح و جان ما همه از دولت شاه است
من مفلس کیم چیزی ببخشم خال زیبا را

اگر استاد ما محو جمال یار می بودی
از آن خود نمی خواندی تمام روح و اجزا را
 
 


روزی مردی نزد پزشک روانشناس معروف شهر خود رفت. وقتی پزشک او را دید دلیل آمدنش را پرسید، مرد رو به پزشک کردو از غم های بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد.

مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی, از خیلی ها از... , مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنم

پزشک به مرد گفت: من کسی را می شناسم که می تواند مشکل تورا حل نمایید. به فلان سیرک برو او دلقک معروف شهر است. کسی است که همه را شاد می کند، همه را می خنداند، مطمئنم اگر پیش او بروی مشکلت حل می شود. هیچ کسی با وجود او غمگین نخواهد بود

مرد از پزشک تشکر کرد و در حالی که از مطب پزشک خارج می شد رو به پزشک کردو گفت: مشکل اینجاست که آن دلقک خود منم

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 


تو برام تنهاترینی

 

 


 

 

گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟

گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟

 
 


 
 

معلم پای تخته داد میزد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود

ولی آخر کلاسیها

لواشک بین خود تقسیم می کردند

وآن یکی در گوشه‌ای دیگر «جوانان» را ورق می زد

برای اینکه بیخود های‌و هو می کرد و با آن شور بی‌پایان

تساویهای جبری را نشان می‌داد

با خطی ناخوانا بروی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک

غمگین بود
 
تساوی را چنین بنوشت : یک با یک برابر است

از میان جمع شاگردان یکی‌برخاست

همیشه
 
 یک نفر باید بپاخیزد....
 
به آرامی سخن سر داد:
 
تساوی اشتباهی فاحش و محض است

نگاه بچه‌ها ناگه به یک سو خیره گشت و

معلم مات بر جا ماند

و او پرسید : اگر یک فرد انسان ، واحد یک بود

آیا یک با یک برابر بود؟

سکوت مدهشی بود و سوالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود

و او با پوزخندی گفت:

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه

قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه صورت نقره گون ، چون قرص مه می‌داشت بالا بود

وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

این تساوی زیر و رو می شد

حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود

نان و مال مفتخواران از کجا آماده می‌گردید؟

یا چه‌کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌گشت؟

یا که زیر ضربه شلاق له می‌گشت؟

یک اگر با یک برابر بود

پس چه‌کس آزادگان را در قفس می‌کرد؟

معلم ناله‌آسا گفت:

بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:

یک با یک برابر نیست...
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""


 
 
شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه وطلا را به خانه زنی با چندین بچه قد ونیم قد برد . زن خانه وقتی بسته های غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویی از همسرش و گفت: " ای کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردی بودند. شوهر من آهنگری بود ، که از روی بی عقلی دست راست ونصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگری از دست داد و مدتی بعد از سوختگی علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتی هنوز مریض و بی حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولی به جای اینکه دوباره سر کار آهنگری برود می گفت که دیگر با این بدنش چنین کاری از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود .من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمی خورد ، برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لا اقل خرج اضافی او را تحمل نکنیم . با رفتن او ، بقیه هم وقتی فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بسته های غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم . ای کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند! "شیوانا تبسمی کرد وگفت :" حقیقتش من این بسته ها را نفرستادم . یک فروشنده دوره گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه !!؟ همین!

"شیوانا این را گفت و از زن خداحافظی کرد تا برود . در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد : "

راستی یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گرد هم سوخته بود ! "
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 
 

سلام

اینم ی آهنگ غمگین دیگه ست از مجید و وحید خراط که به غمکده ی دلم خیلی میاد!

َ


 دانلود پاییز

 

رفتی حالا ب کی بگم خیلی دلم تنگه بر ات

میخوام ی بار ببینمت سر بزارم رو شونه هات

دوست داشتم با گل های سرخ میومدم ب دیدنت

نه این که با رخت سیاه چشمای سرخ ببینمتگل پرپر میکنم سر مزارت

تا ابد بارونیه چشمای یارت

رفتی افسوس گل من تو در دل خاک

از تو یادگاریه چشمای نمناک

پاییز غریب و بی رحم اون همه برگ مگه کم  بود؟؟

گل من رو چرا چیدی؟ گل من دنیای من بود

گلمو ازم گرفتی تک و تنها زیر بارون

حالا ک نیستی کنارم میزارم سر ب بیابون

هنوزم بارون میباره تو میای انگار کنارم

خودتم بهتر میدونی از تو بارونم میبارم

پاییز غریب و بی رحم اون همه برگ مگه کم  بود؟؟

گل من رو چرا چیدی؟ گل من دنیای من بود

 

 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""


 

مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به  او گفت :

-  می  خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید :  

-   نام دختر چیست ؟   مرد جوان گفت  :

-   نامش سامانتا است و  در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید  و گفت 

-  من متاسفم به جهت  این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج  کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی  به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را  آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با  ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت  :

-  مادر من می خواهم  ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او  خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت :  

-  نگران نباش پسرم .  تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی .  چون تو پسر او نیستی
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 
 

يه مرد ۸۰ ساله ميره پيش دكترش براي چك آپ. دكتر ازش در مورد وضعيت فعليش مي پرسه و پيرمرد با غرور جواب ميده:

هيچوقت به اين خوبي نبودم. تازگيا با يه دختر ۲۵ ساله ازدواج كردم و حالا باردار شده و كم كم داره موقع زايمانش ميرسه. نظرت چيه دكتر؟

دكتر چند لحظه فكر ميكنه و ميگه: خب… بذار يه داستان برات تعريف كنم. من يه نفر رو مي شناسم كه شكارچي ماهريه. اون هيچوقت تابستونا رو براي شكار كردن از دست نميده. يه روز كه مي خواسته بره شكار از بس عجله داشته اشتباهي چترش رو به جاي تفنگش بر ميداره و ميره توي جنگل. همينطور كه ميرفته جلو يهو از پشت درختها يه پلنگ وحشي ظاهر ميشه و مياد به طرفش. شكارچي چتر رو به طرف پلنگ نشونه مي گيره و ….. بنگ! پلنگ كشته ميشه و ميفته روي زمين!

پيرمرد با حيرت ميگه: اين امكان نداره! حتماً يه نفر ديگه پلنگ رو با تير زده!

دكتر يه لبخند ميزنه و ميگه: دقيقاً منظور منم همين بود
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود، تصميم گرفت براي گذراندن وقت کتابي خريداري کند. او يک بسته بيسکوئيت نيز خريد و بر روي يک صندلي نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

 

مردي در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه مي‌خواند. وقتي که او نخستين بيسکوئيت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم يک بيسکوئيت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت. پيش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شايد اشتباه کرده باشد.

 

ولي اين ماجرا تکرار شد. هر بار که او يک بيسکوئيت برمي‌داشت، آن مرد هم همين کار را مي‌کرد. اينکار او را حسابي عصباني کرده بود ولي نمي‌خواست واکنشي نشان دهد. وقتي که تنها يک بيسکوئيت باقي مانده بود، پيش خود فکر کرد : حالا ببينم اين مرد بي‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرين بيسکوئيت را نصف کرد و نصفش ديگرش را خورد. اين ديگه خيلي پرروئي مي‌خواست! زن جوان حسابي عصباني شده بود.

در اين هنگام بلندگوي فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپيماست. آن زن کتابش را بست، چيزهايش را جمع و جور کرد و با نگاه تندي که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتي داخل هواپيما روي صندلي‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عينکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب ديد که جعبه بيسکوئيتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خيلي شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... يادش رفته بود که بيسکوئيتي که خريده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بيسکوئيت‌هايش را با او تقسيم کرده بود، بدون آن که عصباني و برآشفته شده باشد! 

 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 
 
 
دخترجواني از مکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد.

پس از دوماه، نامه اي از نامزد مکزيکي خود دريافت مي کند به اين مضمون:

لوراي عزيز، متأسفانه ديگر نمي توانم به اين رابطه از راه دور ادامه بدهم


و بايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!!

ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم.

من را ببخش و عکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست.

باعشق : روبرت


دخترجوان رنجيـده خاطر از رفتار نامزدش،

از همه همکاران و دوستانش مي خواهد که عکسي از

برادر، پسرعمو، پسردايي و ... خودشان به او قرض بدهند.

و همه آن عکسها را که کلی بودند با عکس روبرت، نامزد بي وفايش،

در يک پاکت گذاشته و همراه با يادداشتي برايش پست مي کند،

به اين مضمون:

روبرت عزيز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قيافه تو را به ياد نياوردم،

لطفاً عکس خودت را از ميان عکسهاي توي پاکت جدا کن و بقيه را به من برگردان .....
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 
 
پیرمرد به زنش گفت بیا یادی از گذشته های دور کنیم من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم. پیرزن قبول کرد.
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
بابام نذاشت بیام..
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 
 
ثروتمند زاده ای در کنار قبر پدرش نشسته بود . در کنار او فقیر زاده ای هم در کنار قبر پدرش

بود ثروتمند زاده با فقیر زاده صحبت می کرد و می گفت : صندوق گور پدرم سنگی است ،

نوشته روی سنگ رنگین است مقبره اش از سنگ مرمر و در میان آنها فیروزه به کار رفته

است ولی قبر پدر تو از خشتی خام و مشتی خاک است این کجا و آن کجا ؟! فقیر زاده در

پاسخ گفت : تا پدرت از زیر آن سنگهای سنگین بجنبد پدرمن به بهشت رسیده است .
 
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""


 
 
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را

دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد. از او پرسید : آیا سردت نیست؟

نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.

پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را

برایت بیاورند.

نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر

وعده اش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا

کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود : ای پادشاه من هر شب با

همین لباس کم سرما را تحمل می کنم اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد!
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 
 


 
 
دانایی را پرسیدند:چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟ دانا گفت: زمانی که شخص

توانا شود!

پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟ جواب داد: نی!

گفتند: توانا از لحاظ جسمی؟ گفت: نی!

پرسیدند: توانا از لحاظ فکری؟ جواب داد: نی!

پرسیدند: خود بگو که ما را در این امر دیگر چیزی نیست!

دانا گفت: زمانی یک شخص می تواند ازدواج پایدار نماید که اگرتا دیروز نانی رابه تنهایی

می خورد امروز بتواند آن را با دیگری نصف نماید بدون آنکه اندکی از این مسئله ناراحت

گردد!
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 
 
 
ک از پدر بزرگش پرسید : پدر بزرگ درباره چه می نویسی ؟پدربزرگ پاسخ داد:

درباره تو پسرم ، اما مهمتر از آنچه می نویسم ، مدادی است که با آن می نویسم .

می خواهم وقتی بزرگ شدی ، تو هم مثل این مداد بشوی ! پسرک با تعجب به مداد

نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید :- اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام !

پدر بزرگ گفت :

بستگی داره چطور به آن نگاه کنی ، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان

بیاوری ، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی :

صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی ، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود

دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست ، او همیشه باید تو را

در مسیر اراده اش حرکت دهد .

صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی .

این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که

از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر ) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی ،

چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .

صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه ، از پاک کن

استفاده کنیم . بدان که تصحیح یک کار خطا ، کار بدی نیست ، در واقع برای اینکه خودت

را در مسیر درست نگهداری ، مهم است .

صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل

چوب است . پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.

و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد . بدان هر کار در

زندگی ات می کنی ، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار می کنی

، هشیار باشی و بدانی چه می کنی .
 
 
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
 


 
 
حضرت موسی (ع) وحی شد که شش چیز را در شش جای قرار دادم، مردم در

شش‌جای دیگر به دنبال آن می‌گردند:

۱ - من آسایش را در بهشت خلق کردم، مردم در دنیا به دنبال آن می‌گردند .

۲- من رفعت و بزرگی را در تواضع قرار دادم، مردم در تکبر آن را می‌جویند.

۳- من عزت را در بیداری شب قرار دادم، مردم در دربار سلاطین طلب می‌کنند.

۴- من دعای مستجاب را درغذای حلال قرار دادم، مردم در سروصدا دنبال می‌کنند.

۵- من علم را در غربت قرار دادم، مردم در وطن جست‌وجو می‌کنند .

۶- من رضای خود را مخالفت با نفس قرار دادم مردم انرا در نفس خود جستجو میکنند.
 
 
 
 
 
 
 

 

 
 
 


روزی مردی نزد پزشک روانشناس معروف شهر خود رفت. وقتی پزشک او را دید دلیل آمدنش را پرسید، مرد رو به پزشک کردو از غم های بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد.

مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی, از خیلی ها از... , مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنم

پزشک به مرد گفت: من کسی را می شناسم که می تواند مشکل تورا حل نمایید. به فلان سیرک برو او دلقک معروف شهر است. کسی است که همه را شاد می کند، همه را می خنداند، مطمئنم اگر پیش او بروی مشکلت حل می شود. هیچ کسی با وجود او غمگین نخواهد بود

مرد از پزشک تشکر کرد و در حالی که از مطب پزشک خارج می شد رو به پزشک کردو گفت: مشکل اینجاست که آن دلقک خود منم

 

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

 

دروغ هاي خط خطي ذهن بنفش من ــ
كه در روياهاي خيسم غرق مي شوند
و كهنه خاطرات قلبم ــ
كه شيشه ي نگاهم را تر مي كنند
يك روز مرا از پا در خواهند آورد ..
فقط تو باور كن.


 

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

 

به حرف دلم گوش دادم
صدای احساسم را نشنیدم
ببخشید ــ
که هیچ وقت مبتلا نشدم
همیشه ناچار بودم!!
من هم زمانی زاده ی اردیبهشت بودم و عاشق باران!
اما حالا شعر می خوانم و ک... شعر می نگارم
صدای زیر ویولون هنوز هم پاییزی ام می کند
موریانه ها تنه ی چوبی ام را می خورند
و من قطره قطره خشک می شوم و می ریزم..
می ریزم
می ریزم
و همچنان می ریزم..
به پای تو.


 

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

 

 

سابقا عاشق اردیبهشت و اساسا یخ در بهشت بودم
اما حالا از جفتشان متنفرم

امسال هم بی هیچ هیاهویی

این 9 لعنتی از اردیبهشت
آمد و رفت
و من یکسال خموده تر ــ

انگار روی زمین دنبال چیزی می گردم !
به نام جوانی ــ

که هیچ وقت پیدایش نمی شود

و من دلخوش به تبریک هایی که هیچ گاه نمی گویند

یا من کر شده ام یا آنها خر !

 

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

 

 

 

 

 

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

 

دين يعني آزادي !
دختران باكره ، آبستن هرزگي ها شدند و ــ
پسران تحصيل كرده ، اوباش سر كوچه ها !
مادران ، داغدار بچه ها و ــ
پدران شاعر خستگي ها ..
و من به اين اميد زنده ام كه ;
مي گذرند ــ
تمام اين روزها ..


٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

 
 

در اين روزهاي تكراري بي رنگ
روزمررگي هايم را زندگي ميكنم
تا به روز مرگ برسم
مورچه ها خوابيده اند
قمريان لال شده اند
حتي كلاغ ها ديگر نمي خوانند
روز مرگ رنگ
روز مرگ برگ
روز مرگ من
نزديك است ..


 

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪

 

به چيز دادن همه چيز

 

 

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪


 

 

دلم براي كودكي ام تنگ شده
دوست دارم يك بار ديگر چشم بگذارم بر بالين مادرم
و وقتي پنجره ي چشمانم را باز مي كنم در كوچه هاي سادگي باشم
دنبال بچگي ام ! بگردم با تمام خاطراتش ...
و همين موقع يك نفر داد بزند :
سك سك ــ

تا باز هم مثل هميشه بازنده باشم !
چقدر دلم تنگ شده ..
براي ــ
تاب تاب عباسي ..
خدا منو ..
افتادم !!
..
.

٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪


 

از قافله ام جا ماندم
درست بيست و هفت سال پيش .
ــ جا ماندم ..
غربت نشين اين روزگار چرك شدم
روزگاري كه ــ
نه از جنس من است ،
نه از براي من .
رسم عجيبي ست ، دنيا !
از روزگارش مي ناليم و ، مي نالم
و روزنگار زمين گير شدنمان را ــ
جشن مي گيريم !
نمي دانم ...
قلمم زير بار دردها ، ترك برداشته !
با اين حال
هنوز هم به دوست ، لبخند تحويل مي دهم
و گاه به گاه و زود به زود
قهقهه بلند سر مي دهم
و لاپوشان مي كنم
آنچه درونم متلاطم است ــ
امروز آغاز بيست و هشتمين سالگرد
غربت نشينيم هست
به رسم عادت
تولدم ــ
مبارك !!

 

 

من در این فاصله ها می میرم           تو در آبی فردای قشنگ خوش باشی

من تو را در دل و دیده به خدا جا دادم      و تو در عمق خودت گم باشی

cartpostal-vv44.blogfa.com 

 

کیست که غربت رفته را یاد کند     دل غربت زده را شاد کند

من نوشتم این سخن از بهر دوست      تا بداند این دلم در فکر اوست

 

صدای موج دلت در هوای بارانی        چه می برد ز دل من دراین پریشانی

بی تو ز این درد ناله ها کردم      ز غصه های دلم مهر تو جداکردم

 

هرگز گمان مبر زخیال تو تو غافلم       گرمانده ام خموش خدا داند و دلم

 

خسته از روح پریشان خودم                      تک و تنها به بیابان سیه پوش خودم

چون سیاهی برسد بر شب هجرم تو مرو         که در این شوق گرفتار تب درد خودم

آرزو کردم تو را در بی کسی     در همان یک لحظه ی دلواپسی

شرم دارم روزگاری در قفس       زنده باشم دور از یک همنفس

آن دل که هوا دار سرش جان تو باشد     کز داغ غمش ابر بهاران شده باشد

دیگر چه سخن با من افتاده به دامن      چون در نظرم چهره زیبای توباشد

 

درنبود کاشتم گل غم را به گلدان قسم      تا بدانی موی تو کمتر زجان ما نبود

cartpostal-vv44.tk

 دوست دارم قد نگام     قد تموم گریه هام

اینو می گم تا بدونی     دور نمی شم تا تو نخوای

بهم بگو که آرومی        نه مثل ابر بارونی

باز طاقتت تموم شده      دنیا برام کبود شده

 

 

به جستجوی توام تو را نمی یابم          به یادت خو گرفتم و اشک نمی خواهم

اگر به کوچه های محبت نمی رسم بی تو      چگونه در فراق تو باشم وطن نمی خواهم

كارت پستال درخواستي

 

بزن بر جان من آتش مگو هرگز پریشانم      نگو چون ناله ی دردی به دست غم گرفتارم

بده بر من وجودت را که با غم سازگارم من     منم جامت بریز از غم که من تنها تو را دارم

 

www.cartpostal-vv44.blogfa.com

همیشه بودی و هستی به ایوانی که بنشستی        اگر سنگ نگاهم خورد به از صیاد صید هستی

 

دیدار من با تو ای جان دل چه کرد     در خود شکستی و از من بهانه کرد

رفتی زهوش ندیدی که حال خود       با صاحب قلب بی چاره ام چه کرد