خوراک بادمجان وکدو |
:::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون :::::::::::::::::::::::::::::::
پيراشكي سوسيس با چيپس تردديلا |
|
خوراک بادمجان وکدو |
:::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون :::::::::::::::::::::::::::::::
پيراشكي سوسيس با چيپس تردديلا |
|
خوراک بادمجان وکدو |
:::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون :::::::::::::::::::::::::::::::
پيراشكي سوسيس با چيپس تردديلا |
|
سبزی کوکو پاک نکرده(تره،جعفری،گشنیز،شبت)=یک کیلوگرم(پاک کرده نیم کیلو) تخم مرغ=6 تا 7 عدد روغن آبکرده=4 تا 5 قاشق سوپخوری(100گرم) زرشک و گردوی خرد شده در صورت تمایل=از هرکدام یک قاشق سوپخوری جوش شیرین=یک قاشق مرباخوری سرخالی نمک و فلفل=به قدر کافی طرز تهیه: سبزی را ریز خرد می کنیم تخم مرغها را در ظرفی می شکنیم با کمی نمک و فلفل و جوش شیرین مخلوط کرده با همزن کاملا هم می زنیم .سبزی را در تخم مرغ می ریزیم همزدن را ادامه می دهیم تا مایع خوب مخلوط شود. روغن را در تابه مناسبی که بهتر است تفلون باشد می ریزیم روی حرارت قرار می دهیم تا کاملا داغ شود. مایع را در روغن می ریزیم حرارت را ملایم می نمائیم با پشت قاشق روی آنرا صاف می کنیم تا سطح آن در همه جا به یک اندازه شود. در تابه را می گذاریم حرارت را باز هم کمی ملایمتر می کنیم تا مایه کاملا بسته شده قابل بریدن شود. کوکو را ابتدا به شکل بعلاوه می بریم با دو چنگال قطعات کوکو را برمی گردانیم و باز هر قطعه را دو نیم می کنیم در اینصورت هشت قطعه کوکو خواهیم داشت می گذاریم قسمت زیرین کوکو هم سرخ شود بعد در ظرف گرد مناسبی قطعات کوکو را می چینیم و اطراف آنرا با حلقه های گوجه فرنگی تزیین می نماییم. در صورت مصرف گردو و زرشک آنها را بعد از مخلوط کردن سبزی اضافه می نماییم. |
::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جونتون :::::::::::::::::::::::::
مواد لازم:
- آرد یک پیمانه(100گرم)
- تخم مرغ 5 عدد
- نشاسته یک پیمانه(115 گرم)
- گلاب 5-4 قاشق غذاخوری
- روغن به مقدار لازم(حدود نیم لیتر)
- وانیل یک چهارم قاشق چای خوری
- پودر قند به مقدار لازم
روش تهیه:
- نشاسته را در گلاب حل کنید.
- تخم مرغ ها را شکسته و هم بزنید.
- آرد، تخم مرغ و وانیل را به نشاسته اضافه کرده و مخلوط نمایید. سپس از صافی عبور دهید.
- روغن فراوان را در یک قابلمه بریزید و روی حرارت گذاشته تا کاملا داغ شود.
- قالب را داخل روغن بگذارید تا داغ شود و سپس آن را داخل مواد فرو ببرید(به اندازه ای که مایه تا لب قالب برسد ولی روی قالب را نگیرد). بلافاصله قالب را داخل روغن بزنید و آن را تکان دهید تا شیرینی از قالب جدا شود؛ سپس حرارت را ملایم کنید تا نان شیرینی کمی برشته شود. بعد آن را از روغن خارج کنید و روی توری صافی بگذارید روغن اضافی آن گرفته شود.
- وقتی کاملا سرد شد، کمی پودر قند را روی آن الک کنید.
تذکر:
نکته حساس این شیرینی در گرم کردن قالب شیرینی می باشد که باید دقت شود نه زیاد داغ شود و نه زیاد سرد، که مایع به آن بچسبد.
گردو | 150 گرم |
نشاسته | 350 گرم |
آب | یک و یک دوم لیوان |
گلاب | یک دوم لیوان |
شکر | 300 گرم |
کره ی پاستوریزه | 1 قاشق غذاخوری |
پودر نارگیل | به مقدار لازم |
سوزن را نخ کنید و از وسط گردو رد کنید تا گردوها به هم متصل شوند. نشاسته را در آب (سرد) حل کنید، گلاب را به آن اضافه کرده و از صافی رد کنید تا مایه یک دست شود. سپس شکر را اضافه کنید. مخلوط را روی حرارت ملایم قرار دهید و مرتب هم بزنید تا مایه غلیظ شود. (تقریباً غلظت آن به صورت خمیر نرم در آید) کره را اضافه کرده، سپس مایه باسلوق را از روی حرارت برداشته ، روی کاغذ روغنی که پودر نارگیل پاشیده اید پهن کنید.
گردو را در یک طرف خمیر قرار داده و به کمک کاغذ آن را رول کنید و دو سر آن را بهم بچسبانید و به مدت 8-7 ساعت داخل یخچال قرار دهید. پس از این مدت، باسلوق را از یخچال در آورده، و به صورت دلخواه برش دهید و سرو نمایید.
منبع: ماهنامه دنیای تغذیه شماره 46
یک فنجان |
نشاسته |
5/1 فنجان |
شکر |
یک چهارم قاشق چایخوری |
جوهر لیمو |
3 فنجان |
آب |
نصف فنجان |
پودر نارگیل |
یک قاشق سوپخوری |
پودر پسته |
نشاسته را در 2 فنجان آب سرد حل کرده ، می گذاریم ته نشین شود. سپس آب روی آن را بر می داریم و بقیه را در قابلمه می ریزیم. 3 فنجان آب به نشاسته اضافه کرده و با شکر و جوهر لیمو روی حرارت ملایم قرار می دهیم . مرتب آن را به هم می زنیم تا مایع بپزد، طوریکه از دیواره ی قابلمه جدا شود و مثل توپ در وسط ظرف قرار گیرد. در قالب کم عمقی کمی پودر نارگیل ریخته و مایع راحت الحقوم را روی آن می ریزیم و بقیه پودر نارگیل را روی مایع می ریزیم . سپس با دست آن را در کف قالب پهن می کنیم و می گذاریم تا کاملاً خنک شود.
سپس با قیچی آن را به صورت مربع یا مستطیل یا لوزی برش داده و برش ها را در بقیه پودر نارگیل می غلتانیم . راحت الحلقوم ها را در ظرفی چیده و روی آنها پودر پسته می پاشیم.
2- برای معطر کردن راحت الحقوم می توانید از کمی گلاب استفاده کنید.
مواد لازم
فيله مرغ 300 گرم
تخممرغ يك عدد
آرد سفيد چهار قاشق غذاخوري
آرد سوخاري سه قاشق غذاخوري
كورنفلكس يك و نيم پيمانه
نمك و فلفل و روغن به ميزان لازم
فيله مــرغ برشته
طرز تهيه
اين غذا به خاطر حالت سوخاري، مورد علاقه كودكان است. ابتدا فيله مرغ را به اندازههاي دلخواه در آورده و به آن نمك و فلفل ميزنيم. سپس آنها را اول در آرد سفيد و بعد در تخممرغ زده و در آرد سوخاري غلتانده و در كورنفلكس خردشده قرار ميدهيم تا هر دو طرف آن آغشته شود. سپس در كمي روغن سرخ مينماييم. (با حرارت كم سرخ ميكنيم تا مغزپخت شود.)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
کباب ترکی خانگی مواد لازم: گوشت چرخ کرده= 250 گرمفیله مرغ= 250 گرم پیاز= یک عدد فلفل دلمه ای= یک عدد قارچ =150 گرم پنیر پیتزا =100 گرم جعفری و گوجه فرنگی= برای تزئین طرز تهیه: فیله مرغ را به صورت انگشتی (کبریتی) خرد کرده ایم. پیاز و فلفل دلمه ای خرد شده را روی حرارت و داخل روغن با هم تفت میدهیم تا نرم شود. استفاده از پنیر پیتزا دلخواه است و برای لذیذ شدن کباب است. قارچ را در انتهای کار اضافه میکنیم چون اگر الان اضافه کنیم آب می اندازیم و گوشت نمیپزد. گوشت چرخ کرده را به مواد اضافه میکنیم و تفت میدهیم. وقتی آب گوشت کمی کشیده شد مرغ و فلفل را اضافه میکنیم. ادویه این ساندویج فقط فلفل سیاه است. مواد را با هم تفت میدهیم. وقتی آب مواد کشیده شد قارچ را اضافه میکنیم و تفت میدهیم. وقتی آب قارچ کشیده شد حرارت را خاموش میکنیم و پنیر پیتزا را اضافه میکنیم. چون مواد هنوز داغ است باعث میشود پنیر راحت آب شود. این غذا را به عنوان ساندویج میتوان استفاده کرد و با جعفری و گوجه فرنگی و خیارشور و پیاز هم میتوانیم تزئین کنیم . |
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
طرز تهیه:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
طرز تهیه:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
طرز تهيه:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
مواد لازم: اسپاگتی =1 بسته کدو سبز= 1 عدد بزرگ قارچ =2 پیمانه فلفل دلمه ای رنگی= 2 عدد (از هر رنگ یک عدد) پیاز= 1 عدد بزرگ گشنیز و جعفری خورد شده =1 پیمانه پنیر پیتزا =1 پیمانه نمک و فلفل و روغن =به مقدار لازم طرز تهیه: پیاز را حلقه حلقه کرده حلقه هار را از هم باز میکنیم درون ماهیتابه ای کمی روغن ریخته پیازها را درونش میریزیم سپس فلفل دلمه ای ها را رشته ای خورد کرده به پیاز اضافه میکنیم کدوسبز را از وسط نصف کرده حلقه میکنیم همرا با قارچ خورد کرده و نمک و فلفل به مواد اضافه میکنیم در ب ظرف را گذاشته با حرارت کم میکذاریم بپزد (هیچگونه ابی اضافه نکنید) در قابلمه ای اب را جوش اورده کمی زردچوبه و نمک اضافه میکنیم و ماکارونی رشته ای را داخل اب میریزیم هرچند دقیقه ماکارونی را هم میزنیم تا به هم نچسبد (داخل اب ماکارونی روغن نریزید چون باعث میشود طعم سس و چاشنی را به خود نگیرد) پس از اینکه ماکارونی کاملا مغز پخت شد ابکش میکنیم داخل مایه سبزیجات که پخته شده گشنیز و جعفری خورد شده را میریزیم سپس مواد را به مارونی اضافه میکنیم پنیر پیتزای رنده شده را هم به ماکارونی افزوده و مخلوط میکنیم سپس سرو میکنیم . |
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
طرز تهیه:
تمام مواد را باهم مخلوط کرده در ظرفی کشیده داخل یخچال میگذاریم تا مزه ها به خورد هم بروند سپس سرو میکنیم::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
پیتزا برگر
مواد لازم : نان همرگر= 2 عدد همبرگر نیم پخت= 2 عدد سس مخصوص پنیر پارمسان= 220 گرم طرز تهیه: یکی از نان هارا سس بزنید و برگرهارا پنیر زده در سالماندر قرار دهید تا پنیرها ذوب شود برگرها را بردارید با کاردک روی نان قرار دهید و نان بعدی را هم روی برگرها قراردهید وبعد در ماکرفر گذاشته داغ داغ سرو کنید |
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
طرز تهیه:
برنج را خیس کنید مرغ را همراه پیاز وکمی نمک و زردچوبه بپزید سپس پیاز را خورد کرده سرخ کنید بعد از سرخ شدن زردچوبه عصاره مرغ نخود و مرغ خورد شده را اضافه کنید ودر آخر رب گوجه فرنگی را همراه کمی آب اضافه کنید بگذارید به مدت5 تا 10 دقیقه پخته شود تا مواد به روغن بیاید سپس با برنج آبکش شده مخلوط کرده و دم کنید::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
میگو کباب مواد لازم : ميگو تازه= 500 گرم آب ليموترش= 4 قاشق سوپخوري روغن زيتون= 4 قاشق سوپخوري نمک و فلفل= قدري طرز تهيه: ميگوي تازه يا يخ زده را پوست ميكنيم و چند ساعت در سس كه مخلوطي است از كمي آبليمو , نمك , فلفل و روغن زيتون ميخوابانبم بعد بسيخهاي كوچك ميكشيم روي آتش يا در فر كباب مي نمائيم طرز عمل مثل كباب جوجه است , در فر يا حرارت 350 درجه بمدت يك ربع تا 20 دقيقه كافيست ,در صورت طبخ بيشتر ميگو سفت و خشك ميشود. |
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
میگو پفکی
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
طرز تهیه:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
خوردن این دونات با یه چای تو عصر و حتی با صبحونه خیلی میچسبه
طرز تهیه:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
طرز تهیه:
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
کره= گرم100
سیب پوست کنده و خورد شده=2عدد
دارچین =1قاشق غذا خوری
تخم مرغ = 1 کامل و 1 زرده
کمی گرذو
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جون ::::::::::::::::::::::::::::::
سرمای زمستانهای همدان، سرمای معروفی است. در آن هوای سرد، تهیه و مصرف انواع آشها و غذاهایی که در برابر سرما به حفظ سلامت کمک کند، از سنتهای دیرینه این شهر است. اگر سرما خوردهاید، این آش را امتحان کنید.
متخصصان تغذیه معتقدند این آش در فصل سرما برای سرماخوردگی بسیار مفید است.
آشی که می شود به جای ماست آن را با آبغوره هم مصرف کرد.
مواد اصلی تشکیل دهنده ی این آش شامل : برنج، سبزی گشنیز، عدس و ماست است.
برنج
برنج خاصیت انرژی زایی داشته و به راحتی قابل هضم است. برنج برای سلامت روده بسیار مفید بوده و منبعی غنی از ويتامين B1 است و سطح قند خون را تنظیم می کند. کربوهیدراتهای مرکب در حدود نیمی از کالری دریافتی در روز را فراهم می کنند.
برنج قهوهای که ماده مغذی در سطوح خارجی آن طی مراحل تصفیهسازی از آن جدا نمی شود، بسیار مفیدتر از برنج سفید است.
گشنیز
همه قسمتهای گیاه گشنیز قابل خوردن است، اما بیشتر دانههای خشک شده و برگهای آن در آشپزی مصرف دارند. استفاده از گشنیز به عنوان یک گیاه دارویی برای رهایی از استرس و بیخوابی در بین ایرانیان مرسوم بوده است. آزمایشهای انجام شده روی موشها مصرف آن را برای رفع استرس تأیید می کند. مصرف تخم گشنیز در بین هندیان باستان با جوشاندن مقدار مساوی از تخم گشنیز و تخم زیره و سپس خنک کردن و مصرف آن به عنوان یک داروی مدر(ادرارآور) مرسوم بوده و از آن به عنوان هضم کننده نیز استفاده می شده است.
عدس
عدس منبع سرشاری از مواد مغذی مختلف است. عدس منبعی غنی ازپروتئين و آهن بوده و در حفظ قدرت استخوانها و تنظیم علایم يائسگي نقش به سزایی دارد. متوسط مصرف عدس پخته شده تقریباً 120 گرم خصوصا در زنان یائسه می باشد. تهیه و پخت عدس، ساده و آسان است و به راحتی از پوسته بیرونی خود جدا می شود. برای پخت، باید عدس را بعد از جدا كردن از پوسته خارجی بشویید و به مدت 15 تا 20 دقیقه بجوشانید. عدس احتیاج به خیس كردن ندارد، همچنین موقع پخت، نمك اضافه نكنید، زیرا باعث سفت شدن آن می شود. نگهداری عدس نیز راحت است، می توان در یك محل خشك و خنك برای مدت زیادی آن را نگه داشت. ولی بعد از یك مدت طولانی، رنگش به مقدار جزیی از بین می رود، ولی مزه آن تغییر چندانی نمی كند. عدس دارای مواد مغذی، فیبر، كربوهیدراتهای پیچیده و اسیدفولیك است. همچنین كم چربی، كم كالری، بدون كلسترول و به همان نسبت ارزان قیمت است.
یكی از مهم ترین مواد مغذی موجود در عدس اسيد فوليك است. اداره بهداشت و سلامتی آمریكا توصیه می كند تمام خانمهایی كه نزدیك به زایمانشان است، باید روزانه 400 میلیگرم اسید فولیك دریافت كنند، ولی بیشتر افراد این كار را انجام نمی دهند.
یك لیوان عدس پخته، 90 درصد مقدار مورد نیاز اسید فولیك را در روز را تأمین می كند و بیشتر از هر غذای غنی نشده دیگری، اسید فولیك را برای بدن فراهم می كند. عدس منبع خوبی از آهن است. به خصوص برای خانمها كه نیاز آهن بدنشان بیشتر است. مصرف عدس به همراه منابع غذایی ويتامين C باعث جذب بهتر و مؤثرتر آهن در بدن می شود. سایر منابع ویتامین C شامل گوجه فرنگي ، فلفل سبز ، كلم بروكلي ، مركبات یا آب ميوه ها است.
عدس از لحاظ پروتئینی غنی است، فقط اسید آمینه متیونین درآن كم است. مصرف غلات، تخم مرغ ، آجیل و دانههای خوراكی دیگر، گوشت و لبنیات به همراه آن، یك پروتئین كامل و غنی را تشكیل می دهد.
عدس دارای فیبرهای محلول است كه این فيبر ها مانند یك جاروی زبر، دستگاه گوارش را تمیز می كنند. این نوع فیبر، قند و كلسترول خون را كاهش می دهد. همچنین نیاز به انسولین را در افراد ديابتي كم می كند.
سایر مواد غذایی حاوی فیبر شامل سبزیها، جوی دوسر، جو و سبوس جو، میوهها و انواع لو بيا است.
... و اما ماست
ماست نه تنها یک غذای سریع، ساده و مغذی است، بلکه دانشمندان دریافتهاند این ماده به افزایش طول عمر کمک می کند. ماست به عنوان یک منبع غنی از كلسيم ، فسفر ، ويتامين B2 و ید است. ماست همچنین حاوی ويتامين B12 اسید پانتوتنیک، روی، پتاسيم، پروتئین و مولیبدن می باشد. این 10 ماده مغذی ماست را تبدیل به یک غذای سالم می کند. ماست سطح كلسترول LDL را پایین می آورد وHDL را بالا می برد. همچنین مصرف مواد غذایی غنی از کلسیم، چربی بدن را پایین می آورد. ماست همچنین به مقدار قابل ملاحظهای تحلیل چربی را افزایش داده و اگر بعد از غذا مصرف شود، سوختن چربی بدن را بالا می برد. ماست توانایی ساخت استخوان را به خصوص در دختران افزایش می دهد و باکتریهایی را که در بروز بیشتر زخمها نقش دارند، سرکوب می کنند. همچنین خطر ابتلا به سرطان انتهای روده را کاهش داده و در سلامت دهان و تنفس نقش مهمی ایفا می کند.
حال طرز تهیه آش برنج و گشنیز را برای شما بیان می کنیم.
مواد لازم برای 4 نفر:
برنج ................................ 1 پیمانه
گشنیز خرد شده ................... 200 گرم
عدس ............................... یک چهارم پیمانه
آب قلم .............................. 2 لیوان
نمک ............................... به میزان لازم
ماست برای سرو با غذا ......... مقداری
طرز تهیه :
ابتدا برنج را حدود یک تا دو ساعت زودتر خیس می کنیم(بدون نمک). قلم را هم با کمی نمک جداگانه می پزیم تا خوب پخته شود. بعد از اینکه قلم خوب پخته شد، آب آن را روی برنج ریخته و می گذاریم چند جوش بزند. پس از آن عدس، گشنیز خرد شده و مقداری نمک اضافه می کنیم و می گذاریم بپزد. وقتی خوب لعاب دار شد، برای سرو آماده است. سپس آن را در ظرف مورد نظر کشیده و هرکس بسته به ذائقه ی خود می تواند به آن، ماست یا آبغوره اضافه کند تا این آش، بیش از پیش باب طبع شود.
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جونتون
مواد لازم
گوشت چرخكرده يك كيلوگرم
پياز متوسط دو عدد
فلفل دلمهاي قرمز سه عدد
نمك و فلفل به ميزان لازم
آدانا كباب
مواد لازم سالاد
پياز بزرگ يك عدد
جعفري سه قاشق غذاخوري
گوجهفرنگي سه عدد
سماق يك قاشق غذاخوري
آب ليموي تازه دو قاشق غذاخوري
نمك و فلفل به ميزان لازم
روغن زيتون يك قاشق غذاخوري
طرز تهيه
گوشت چرخكرده را به همراه پياز رندهشده كه آب آن گرفته شده است و نمك، فلفل و فلفل دلمهاي نگينيشده مخلوط كرده و ورز دهيد. آنها را به صورت سوسيس در آورده، در روغن سرخ كنيد و بگذاريد تا روغن آن گرفته شود. براي سالاد پيازها را خلالي و گوجهفرنگي را به صورت نگيني همراه با سماق آب ليمو، نمك، جعفري، فلفل و روغن زيتون مخلوط کنيد. آنگاه كبابها را داخل نان مخصوص تركيهاي قرار داده و روي آنها سالاد بريزيد و به صورت لقمهاي ميل كنيد.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جونتون
كيبه غذاي سنتي لبنان
كيبه نوعي كوفته لبناني، و غذاي ملي اين كشور است. كسي نيست كه به لبنان سفر كند و از اين غذاي لذيذ نچشيده باشد . كيبه به اشكال و طرق مختلف تهيه و سرو مي شود كه در اينجا ، نوع ساده آن را شرح مي دهيم.
گوشت كيبه، بايد خوب نرم شود. در قديم گوشت اين غذا را مي كوبيدند. اما امروزه در قصابي ها گوشت كوبيده و مخصوص كيبه پيدا مي شود، ولي درمنزل هم مي توان اين گوشت را تهيه نمود .
مواد لازم
500 گرم ( دو بار چرخ شود) گوشت گوسفند بي چربي
2 ليوان بلغور گندم پخته و آبكش شده
يك عدد پياز متوسط
به ميزان لازم فلفل و نمك
يك قاشق مرباخوري ادويه مخلوط لبنان
مقداري آب يخ يا يخ خرد شده
طرز تهيه:
ابتدا پياز را رنده كنيد، فلفل را نيز ريز خرد كرده و با گوشت مخلوط كنيد ؛ سپس بلغور، نمك، فلفل و ادويه را بيفزاييد و با كمي آب يخ يا يخ خرد شده به طور كامل ورز دهيد. اضافه كردن يخ باعث مي شود، گوشت نرم شود و خنك باقي بماند، هم چنين زياد چربي پس ندهد.از آن جا كه براي درست كردن اين غذا بايد گوشت را زياد ورز دهيم ، مي توانيم گوشت را 2 بار ديگر از چرخ رد كرده ، يا از خرد كن هاي برقي استفاده كنيم تا نرم شود. سپس بهتر است مواد كوفته را چند ساعت در يخچال بگذاريم تا سرد شود. بعد، از يخچال درآورده و دوباره چند دقيقه ورز مي دهيم .
آن گاه دستمان را مرطوب مي كنيم و از مايه به اندازه نارنگي كوچك برمي داريم و كف دستمان پهن مي كنيم . از مايه وسط كيبه يك قاشق غذاخوري مي گذاريم ، اطراف را به هم مي رسانيم؛ سپس به شكل دوك به آن فرم مي دهيم و در روغن سرخ مي كنيم. هم چنين مي توانيم يك ظرف فر را چرب كرده و نيمي از مواد را بريزيم و با دست پهن كنيم. آن گاه از مايه وسط كيبه بر روي آن پخش كرده و بقيه مواد كيبه را مي ريزيم و پهن مي كنيم . بعد با چاقو به شكل لوزي برش مي دهيم و كمي روغن روي آن مي ريزيم( تا روغن درون آن نفوذ كند).
سپس در فر پنجره وسط با حرارت 200 درجه سانتي گراد مي گذاريم تا بپزد و روي آن طلايي شود( مي توانيم ابتدا فويل بكشيم و در آخر برداريم.)
ادويه مخلوط لبنان: فلفل بهار، دارچين و جوز هندي را به صورت پودر در آورده و به طور كامل با هم مخلوط مي كنيم.
مواد لازم براي تهيه مايه وسط كيبه: به روش سنتي
3 قاشق غذاخوري روغن
يك دوم فنجان خلال بادام
2 عدد ( ريز خرد شود) پياز متوسط
500 گرم گوشت چرخ شده
به اندازه كافي نمك و فلفل
يك دوم قاشق مرباخوري ادويه مخلوط لبنان
يك چهارم قاشق مرباخوري دارچين
روغن را در ماهي تابه گرم مي كنيم و بادام را در آن طلايي كرده و كنار مي گذاريم.
سپس پيازوادويه ها را ريخته ، گوشت را اضافه مي كنيم و تفت مي دهيم تا گوشت بپزد، آن گاه در انتها ، بادام را اضافه و مخلوط مي كنيم.
مواد لازم براي تهيه مايه وسط كيبه نوع دوم:
يك دوم فنجان يا حدود 80 گرم بادام
400 گرم گوجه فرنگي ( ريز خرد شده)
يك قاشق مرباخوري دارچين
يك فنجان جعفري خرد شده
بادام را در روغن تفت داده و با بقيه مواد مخلوط مي كنيم.
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: نوش جونتون
جيز برگر خانگي
برای تهیه چیزبرگر خانگی، هم می تونید همبرگر رو توی خونه تهیه کنید، هم اینکه اگه مارک خوبی می شناسید، همبرگر آماده طبخ رو تهیه کنید و در منزل فقط سرخش کنید.
مواد لازم جهت تهیه چیزبرگر با قارچ :
گوشت چرخ کرده
نمک
پودر سیر ( در صورت تمایل)
پیاز
پودر همبرگر
پنیر ورقه ای
نان گرد
مواد مکمل داخل ساندویچ :
کاهو خرد شده
خیارشور
گوجه فرنگی ( در صورت تمایل )
سس ( هزار جزیره یا فرانسوی)
قارچ ( در صورت تمایل)
لیموی تازه ( در صورت تمایل )
طرز تهیه :
ابتدا باید همبرگر را درست کنیم. گوشت چرخ کرده و پیاز و پودر سیر و پودر همبرگر را با هم حسابی مخلوط می کنیم و چنگ می زنیم. سپس روی سینی پهن کرده و کاسه ای روی آن می گذاریم و به صورت گرد برش می دهیم. قطر آن تقریباً دو تا سه میلیمتر باشد. این را کنار می گذاریم.
قبل از اینکه سرخ کنیم، باید مقدمات رو آماده کنیم.
اول کاهو و خیارشور و گوجه رو خرد می کنیم. کاهو رو با سس های مورد علاقه مخلوط می کنیم و در صورت تمایل روی آن لیموی تازه می چلانیم. نان رو برش می دیم و خمیر اضافه اش رو بیرون میاریم.
سرخ کردن قارچ :
برای سرخ کردن قارچ، همان ماهیتابه ای که قراره گوشتها رو سرخ کنیم رو ابتدا داغ می کنیم، روغن می ریزیم، داغ که شد، قارچهای ورقه شده رو سرخ می کنیم.
نکته مهم:
حرارت رو زیاد می کنیم تا قارچها با حرارت بالا سرخ شوند. وگرنه آب می اندازند. ( مواظب باشید نسوزند!!)
به دیواره های نان گرد، سس می زنیم و مقداری از کاهو و خیارشور و قارچ می ریزیم.
در این مرحله نوبت همبرگرهاست. با شعله کم سرخشان می کنیم تا مغزپخت شوند. چند بار هم آنها را زیر و رو می کنیم. وقتی کاملاً سرخ شدند، پنیر ورقه ای را به مدت سه ثانیه توی ماهیتابه می اندازیم. ( در قسمت بدون روغن) دقت کنید که بیشتر از این نباشد. اینجا باید سرعت عمل به خرج دهیم.
همبرگر را درون نان گذاشته و خیلی سریع پنیر ورقه ای را روی آن می گذاریم.
کاش می شد تو را نفس بکشم
راز این داغ نه در سجده ی طولانی ماست تنهایی گرفتارند مشتی بیپناه اینجا مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد مکن عمر مرا ای عشق بیش از این تباه اینجا برای چرخش این آسیاب کهنة دل سنگ به خون خویش میغلتند صدها بیگناه اینجا نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم بپرس از کاروانهایی که گم کردند راه اینجا اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست نشان میجوید از من تا نیاید اشتباه اینجا تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا ای صورت پهلو به تبدل زده! ای رنگ من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ گر شور به دریا زدنت نیست از این پس بیهوده نکوبم سر سودازده بر سنگ با من سر پیمانت اگر نیست نیایم چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ من رستم و سهراب تو! این جنگ چه جنگی است گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ یک روز دو دلباخته بودیم من و تو اکنون تو ز من دلزدهای! من ز تو دلتنگ نه هرزه گرد ، نه مثل نسیم هر جایی دلم به کار خودش بود تا شما را دید.... ای آیۀ مکرر آرامش، می خواهمت هنوز آری، هنوز هم، دریای آرزو، در این دل شکستۀ من موج می زند ای یار خوبرو راهی به دل بجو......! ای مهربان تر از من، با من در دست های تو ، آیا کدام رمز بشارت نهفته بود؟ کز من دریغ کردی تنها تویی، مثل پرنده های بهاری در آفتاب مثل زلال قطره باران صبحدم مثل نسیم سردِ سَحَر، مثل سِحرِ آب آواز مهربانی تو با من، در کوچه باغ های محبت، مثل شکوفه های سپید سیب، افسوس! آیا چه کس تورا ، ازمهربان شدن با من، مأیوس می کند؟؟؟؟؟ اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد میشی بر میگرده نگات میکنه بدون براش مهمی... اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی برمیگرده با عجله میاد به سمتت بدون براش عزیزی... اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی برمیگرده نگات میکنه بدون براش قشنگی... اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه میکنی باهات اشک میریزه بدون دوستت داره... اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یکی دیگه حرف میزنی ترکت میکنه بدون عاشقته... در خویش خزیدن من شاید از مقدر من باشد و ناچاره خواهم بود از اینسان چرا که مقدر ست که ناچار ه ست و تقدیر را سرد یا سرخ عشق آلود یا نفرت بار در آغاز روشن ساز ستاره یا بر آغاز خاموش ماهتاب هرگز عادت نیافتم هر چند که مرا سر بر تیغ خویش خواهد نهاد...
بوسه ی اوست که چون مهر به پیشانی ماست
شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار
باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست
موج با تجربه ی صخره به دریا برگشت
کمترین فایده ی عشق پشیمانی ماست
خانه ای بر سر خود ریخته ایم اما عشق
همچنان منتظر لحظه ی ویرانی ماست
باد پیغام رسان من و او خواهد ماند
گرچه خود بی خبراز بوسه ی پنهانی ماست""""""""""""""""""""""""""""""""""""
""""""""""""""""""""""""""""""""""""
""""""""""""""""""""""""""""""""""""
""""""""""""""""""""""""""""""""""""
""""""""""""""""""""""""""""""""""""
""""""""""""""""""""""""""""""""""""
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”*دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم… چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
نظره تو چیه؟
اتل متل جدایی .... عروسکم کجایی؟
گاو حسن پریشون یه دل داره پر از خون...
عشقم که رفت هندستون ...خونم شده قبرستون...
یه عشق دیگه بردار ... یه دنیا غصه بردار...
اسمشو بزار بچگی ...تا آخر زندگی...
هاچین و واچین تموم شد... عمر منم حروم شد...
5صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..
6 صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .
7صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت 12 ظهر کلاس داره!!!!!!!!
8 صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم 18 کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و…
9صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)
10 صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد .
11 صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون 19 تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره .
12 ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … )
1 ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از 1.5 ساعت که قضیه خاستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده .
2 ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!!
3 ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!!
4عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.
5 عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش.
6 عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه.
7 عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.
8 غروب: دختر در حال پیاده شدن از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره.
9 شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)
10شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟!
2شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل.
5 صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره sms داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!!! و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!!!!!!!
خیلی ساده همه چیز از یک نگاه شروع میشه.آخرش هم همه چیز
با همون نگاه تمام میشه با این تفاوت که توی چشم های اونی که می خواد
بره دیگه شوق روز اول نیست و توی چشم های تو که با همه وجود
دوسش داری جز اشک چیزی نیست.
آره اون میره و شاید دیگه یادش نیاد که تو هم یه روزی دوسش داشتی
اما تو هنوز شب ها با خودت فکر میکنی که الان اون خوابه یا بیداروتصورش
میکنی وقتی سایه اون مژه های بلند روی گونه های محکمش می افته
و حسرت کنار او بودن که در جانت نشسته است و اشک و اشک و...
هیچ راهی نیست که بتونی حتی یک لحظه اون رو ببینی
همه چیز یادآور او هست اما خودش نیست
یادت می آید حرف های آخرش چه تلخ بود و چه نا آشنا گویا که
این کلمات برای دهان او نا آشنا بودند
شاید هم برای گوش های تو. انتظارش را نداشتی که از دهان او بشنوی
قلبت فشرده شد و باز هم دوستش داشتی به من بگو چه قدر دلت می خواست
یک مرتبه بزند زیرخنده وبگوید باهات شوخی کردم
اما نگفت تو هنوز هم امیدواری که برگرده حتي اگه بگه همش شوخي بود
این دل بدجور بهانه تو را میگیرد ، نمی دانم چگونه با این دل بهانه گیرم بسازم!
بارون رو دوست دارم چون بی هیچ چشم داشتی به زمین می آید
این فاصله را با تمام عشق طی میکند ، تا به ما اهالی خاک نوید تازگی و آبادانی بدهد
من چه کنم خیال تو منو رها نمیکنه
لما دلت به وعده هاش یه کم وفا نمیکنه
من ندیدم کسی رو که مثل تو موندگار باشه
آدم خودش رو که تو دل اینجوری جا نمیکنه
آخرش حرف خودم شد اومدی شدی نگارم
عطر موهای تو پیچید تو تموم روزگارم
تورواز خدا میخواستم توی تک تک دعاهام
اومدی گفتی می مونی تو تموم آرزوهام ..
…
کاش مُــــــــردگـــــــــان
قبل از آنکه بــــــمیـــــــــرنـــــ ـــــد
چشم های تـــــــــــو را می دیـــــدنــــــــد !
…
تـــــــــــو کیستی
؟؟؟؟
که سفـــــر کردن از هوایت را نمیتوانم
حتا به بالهای خیــــــــال…..!
…
مَن مــُــــرده ام ..
بــ ه نَسیــــم خـــــاطره ای
تکانــــی میــــ خورَم
هَمیـــــن ..
…
دستــهایمــــ را بـــرای تـــو می نویســــم
بـــرای تـــو !
کـــه در تیــــر راســــ نگاهتــــ نیســتمــــ
بـــــرای تـــــو !
کـــه چشمانتــــ افقــــ را رجـــ می زنـــد
مــــرا مــــی خوانـــــی ؟
…
پناه بگیرید . . .
باز تنهائی در راه است
…
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم
سالهاست
دارم حساب میکنم
چگونه من بعلاوه تو
شد فقط من ؟
…
تو را چه به فرهاد ؟
یک فرهاد است و یک بیستون عاشقی
تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار……….
…
” سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم …
…
تنهایـی یـعنی …
یـه بـغض ِ کهـنه و یـه چشـم ِ خـیس و
یـه موزیک لایت و
یـه فـنجون قهـوه ی ِ تـلخ
خانه صالحی از خانههای دوره قاجاریه در شیراز میباشد که در ضلع جنوبی مسجد شهدا و در ابتدای کوچه هفت پیچ واقع شدهاست. از عناصر معماری این خانه میتوان به اتاقهای سه دری و پنج دری همراه با تزئینات گره چینی، گچکاری و سقفهای چوبی اشاره کرد.
در سال ۱۳۸۴ این خانه به منظور حفظ و احیاء هنرهای سنتی ایران توسط سازمان میراث فرهنگی گردشگری به موزه لباسهای سنتی و آیینی ایران تبدیل گردید.
| |||
آرامگاه حافظ (حافظیه) آرامگاه شاعر بزرگ، خواجه شمس الدین محمد حافظ است كه در شمال شهر شیراز، پایین تر از دروازه قرآن، در خاك مصلی (یكی از قبرستان های معروف شیراز) قرار دارد و مساحت آن 19116 متر مربع می باشد ![]() ![]() 65 سال پس از وفات حافظ، یعنی در سال 856 ه.ق. 1452 م. شمس الدین محمد یغمایی وزیر میرزا ابوالقاسم بابر گوركانی (پسر میرزا بایسنغر نواده شاهرخ بن تیمور) حاكم فارس، برای اولین بار عمارتی گنبدی شكل را بر فراز مقبره حافظ بنا كرد و در جلو این عمارت، حوض بزرگی ساخت كه از آب ركن آباد پر می شد. (شیراز شهر جاویدان، علی سامی، ص 366)
این بنا یك بار در اوایل قرن یازدهم هجری، در زما حكومت شاه عباس كبیر و دیگر بار، 350 سال پس از وفات حافظ به دستور نادرشاه افشار مرمت شد
در سال 1187 ه.ق. كریم خان زند بر مقبره حافظ، بارگاهی به سبك بناهای خود ساخت و بر تربتش سنگی مرمرین نهاد كه امروز نیز باقی است. دروازه قران در شیراز، در نزدیكی تنگ الله اكبر و در میان كوه های باباكوهی و چهل مقام واقع شده است. وجه تسمیه این دروازه وجود قرآنی بر بالای طاقی مرتفع است. این دروازه شامل یك طاق مرتفع از نوع طاق كجاوه ای در وسط دور طاق با ارتفاع كم در طرفین است. این طاق در زمان حكومت عضدالدوله دیلمی در فارس، ساخته شد و قرآنی نیز در آن جای داده شد تا مسافرین به بركت عبور از زیر آن سفر را به سلامت به پایان برند و در موقع سفر از زیر قرآن بگذرند. به مرور زمان طاق شكسته و تخریب شد.![]() ![]() در دوره حكومت زندیه كریمخان زند (1172 – 1193) مجددا" آن را بازسازی نمود و در قسمت فوقانی آن اطاقی ساخت و دو جلد قرآن نفیس به خط ثلث و محقق، اثر سلطان ابراهیم بن شاهرخ گوركانی را در آن اتاق جای داد. این قرآن ها به قرآن هفده من مشهورند. در سال 1316 كه طرح توسعه راه شمالی شیراز در دستور كار دولت قرار گرفت، این طاق خراب شد و قرآن مذكور نیز به موزه پارس منتقل گردید. در زمان قاجاریه كه چند زلزله شیراز را تكان داد، این دروازه آسیب هایی دید اما به وسیله محمد زكی خان نوری مورد بازسازی و مرمت قرار گرفت نارنجستان قوام یا باغ قوام از عمارات دوره قاجاریه شیراز است كه در محله بالاكفت و در قسمت شرقی انتهای خیابان لطفعلی خان زند واقع است. احداث این بنا توسط علی محمد خان قوام الملك 1267-1257 شروع شده و در حدود سال 1300 ه.ق. توسط میرزا محمدرضا خان نوه قوام الملك اول و پدربزرگ قوام تكمیل شده است. این بنا یك بار توسط ابراهیم قوام مورد مرمت قرار گرفته است.![]() ![]() ساختمان نارنجستان در حدود 940 متر مربع در زمینی به مساحت 3500 متر در دو قسمت شمالی و جنوبی بناشد، باقی مانده آن در حدود 2560 متر محوطه سازی شده. این بنا با 3085 متر مساحت، در دوره قاجاریه به بیرونی معروف بوده و با عمارت اندرونی كه همان خانه زینت الملوك بوده و در طرف غرب آن بنا قرار گرفته كوچه ای فاصله داشته است كه توسط راه زیرزمینی بدان راه می یافتند. از ویژگی های این مجموعه عمود بودن محور بیرونی و اندرونی آن بر یكدیگر است. این عمارت بیرونی به منظور انجام امور تجاری و نیز برگزاری تشریفات و جشن ها و استراحت و پذیرایی از میهمانان ساخته شده است. آرامگاه سعدی سعدیه:
![]() ![]() آرامگاه شاعر قرن هفتم شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی است كه در 4 كیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه كوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در مجاورت باغ دلگشا واقع شده است. این مكان در ابتدا خانقاه شیخ بوده كه وی اواخر عمر خود را در آنجا می گذرانیده و سپس در همانجا مدفون گردیده است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال 998 به حكم یعقوب ذوالقدر، حكمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقب نماند. تا این كه در سال 1187 ه.ق. به دستور كریمخان زند، عمارتی ملوكانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد كه شامل 2 طبقه می شد. طبقه زیرین دارای راهروی بود كه پلكان طبقه دوم از آنجا شروع می شد. در دو طرف راهرو دو اطاق كرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی كه سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبین آن را احاطه كره بود. قسمت غربی راهرو نیز به موازات قسمت شرقی، شامل دو اطاق می شد، كه بعدها شوریده (فصیح الملك) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت مدفون شد. طبقه بالای ساختمان نیز همانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت كه بر روی اطاق شرقی كه قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشتارگ کریمخانی
![]() ![]() ارگ کریمخانی قصر سلطنتی و اندرونی كریم خان زند (م. 1193) حاكم شیراز بوده است كه در سال 1180 ه.ق به دستور وی ساخته شد و در حال حاضر در شمال شرقی شیراز، در حوالی میدان شهدا واقع شده است.
كریم خان زند برای ساختن قصر خود ماهرترین سنگ تراشان، معماران و هنرمندان آن عصر را به شیراز دعوت كرد و بهترین نوع مصالح را از شهرها و كشورهای مختلف خریداری نمود و در اختیار كارگران قرار داد. در مدت زمان كوتاهی بنای ارگ ساخته شد. میدان كریم خانی به عنوان تأسیسات و ارسن شهری شامل سه بخش می شد:1. بخش سیاسی كه شامل عمارت كلاه فرنگی و دیوانخانه بود. 2. بخش اقتصادی كه شامل بازار وكیل می شد. 3. بخش نظامی كه شامل میدان مشق می شد. در این میدان، ارگ به عنوان خانه پادشاه و هسته اصلی میدان عمل می كرد. درساختن ارگ، معماری نظامی و معماری مسكونی هر دو با هم به كار رفته است چرا كه ارگ خانه پادشاه می بود و باید از ضریب امنیتی بالایی برخوردار باشد. بنابراین دیواره های بیرونی كه همانند دیوارهای یك قلعه نظامی است، بسیار مرتفع است.دیواره بنا در پایین 3 متر ضخامت دارد و به صورت مخروط ناقص بالا رفته و ضخامت آن در بالا به 2.8 متر می رسد. و در قسمت بالا دیواركی جانپناه دارد كه محل استقرار سربازان بوده، تیركش هایی نیز در این دیوار تعبیه شده كه برخی كوچك هستند و حالت مورب دارند كه محل قرار دادن تفنگ و اسلحه بوده و دیگر سوراخ های بزرگتری كه برای راندن دشمن بوده است. هشتی ورودی آن فضای بزرگی است كه یك در به باره بند (اصطبل) داشته و در حال حاضر مكان فروش بلیط است و در مقابل دری دارد كه به پشت بام می رفته. همچنین در داخل هشتی چند طاق نما برای نشستن وجود دارد. هشتی ارگ نسبت به هشتی دیگر خانه ها تزیینات كمتری دارد. در قسمت باره بند اتاق هایی مخصوص سر مهتر وجود داشته كه هم اینك ویران شده است. این مكان در زمان پهلوی به عنوان زندان زنان مورد استفاده قرار گرفت، در وسط آن ساختمانی احداث شده بود كه به هنگام مرمت ویران شد. باغ عفیف آباد
![]() ![]() باغ عفیف آباد كه آن را باغ گلشن نیز می نامند در مغرب شیراز و در جنوب خیابان قصرالدشت و در انتهای خیابان عفیف آباد واقع است. این باغ یكی از قدیمی ترین و زیباترین باغ های شیراز است. مساحت باغ حدود 127 هزار متر مربع است. این باغ در دوره صفویه از جمله باغ های آباد شیراز و مقر پادشاهان وقت بوده است. سازنده عمارت فعلی باغ با 17000 متر مربع زیربنا، میرزا علی محمدخان قوام الملك دوم می باشد كه در سال 284 ه.ق. آن را احداث نموده و قنات "لیمك" را كه در 15 كیلومتری باغ و در محل قصر قمشه بود برای مشروب نمودن باغ خریداری كرد. این باغ سرانجام به یكی از وارثین قوام به نام عفیفه رسید و بدین نام نیز شهرت یافت. باغ ارم
![]() ![]() در شمال غربی شیراز و در انتهای خیابان ارم و در تقاطع بلوار شرقی - غربی باغ ارم و بلوار شمالی - جنوبی جام جم و آسیاب سه تایی، باغ ارم قرار گرفته است. این باغ به مناسبت عمارت و باغ بزرگی كه در گذشته توسط شدادبن عاد پادشاه عربستان به رقابت با بهشت ساخته شده و ارم نامیده شده بود، به باغ ارم مشهور گردیده است.
تاریخ ساخت این باغ را به دروه سلجوقیان نسبت داده اند چرا كه در آن زمان، باغ تخت و چند باغ دیگر توسط اتابك قراجه حكمران فارس - كه از سوی سنجر شاه سلجوقی به حكومت فارس منصوب شده بود، احداث شد و احتمال ایجاد این باغ به درخواست وی و در آن زمان، زیاد است. همچنین احتمال می رود كه این باغ در زمان كریم خان زند مرمت شده باشد. مسجد نصیر الملک
![]() ![]() از مساجد شیراز است كه در محله گودعربان و خیابان لطفعلیخان زند واقع شده است. این مسجد كه از بناهای دوران قاجار است در سال 1293 تا 1305 توسط حسنعلی نصیرالمك ساخته شد. و اندكی تأثیر پذیرفته از معماری عثمانی است.
در ورودی آن رو به شمال مسجد قرار گرفته و در طاق نمایی بزرگ واقع شده است. از راه طاق نما و اطراف آن، از سنگ گندمك است و در سقف طاق نیز مقرنس كاری به وسیله كاشی های هفت رنگ انجام شده است. در ورودی آن دو لنگه بزرگ چوبی است و بر سردر آن نیز كتیبه ای به خط نستعلیق بر روی سنگ مرمر نگاشته شده است.
مسجد جامع عتیق ![]() ![]() مسجد جامع عتیق یا مسجد جمعه یا مسجد جامع یا مسجد آدینه، از كهن ترین مساجد قدیمی شیراز است كه در مشرق شاهچراغ قرار دارد.
این مسجد دو ایوانی در سال 281 ه.ق. به دستور عمرولیث صفاری ساخته شد. ساختمان مسجد كه اولین هسته تاریخی شهر شیراز است مشتمل بر بنایی مرتفع است كه دارای چندین حجره و شبستان است و برخی قسمت های آن دوطبقه می باشد. این مسجد دارای 6 درب ورودی و خروجی بوده است. یك درب در ضلع شمالی، یك درب در ضلع جنوبی، دو درب در ضلع غربی و دو درب در ضلع شرقی.
درب ورودی ضلع شمالی به دوازده امام معروف است و كتیبه ای بر فراز آن قرار گرفته است كه در دوره صفوی و در سال ( 1031 ه.ق. ) به خط علی جوهری نگاشته شده است این كتیبه تاریخ مرمت مسجد را در سال مذكور بیان می نماید. مسجد وکیل ![]() ![]() مسجد وكیل یا جامع وكیل از آثار دوره زندیه در شیراز است. این مسجد با 11 هزار متر مربع مساحت، 8660 متر زیربنا، 120 متر طول و 80 متر عرض در سال 1187 ه.ق. توسط كریم خان زند در محله درب شاهزاده، خیابان طالقانی فعلی و در حد فاصل حمام وكیل و بازار وكیل ساخته شده است.
در دو لنگه ورودی مسجد با 8 متر ارتفاع و 3 متر پهنا در هر لنگه، در ضلع شمالی مسجد قرار گرفته است. و در كنار آن نیز ورودی در بازار شمشیرگرها وجود دارد.
بر فراز سر در مسجد كتیبه ای كاشی كاری شده قرار دارد كه با خط نسخ آیات قرآنی بر روی آن نگاشته شده است. در پایان نیز تاریخ 1306 ه. قید گردیده است. بر فراز آن نیز در میان فضایی كاشی كاری شده، كتیبه ای قرار دارد كه نام فتحعلی شاه و حسین علی میرزا با خط ثلث و آب طلاكاری شده بر روی آن نگاشته شده است. تخت جمشید ![]() ![]() تخت جمشید را همان گونه كه داریوش در كتیبه ای به آن اشاره كرده است، می توان نوعی دژ یا ارگ حكومتی دانست كه جایگاهی برای اداره كشور و برگزاری مراسم رسمی و مذهبی و پذیرایی های مهم و باشكوه و تجمع های حكومتی و اقامتگاه پادشاه و نزدیكان او بود. چنین دژ یا فضایی مانند دژهای دوران اسلامی كه از برخی از آنها اطلاعات بیشتری در دست است، عرصه های گوناگون، اما كمابیش معین و مشخصی داشت. در نزدیكی ارگ پارسه یا تخت جمشید، یك یا چند سكونتگاه بزرگ وجود داشت كه محل زندگی گروه های متوسط مردم، كاركنان عادی كاخ ها، گروه هایی از كشاورزان و پیشه وران بود. در برخی لوحه های به دست آمده از تخت جمشید به سكونت گاه های واقع در نزدیكی تخت جمشید اشاره شده است، اما هنوز از آنها آثار قابل ملاحظه ای یافت نشده است، زیرا بناهای آنها با مصالح معمولی و كم دوام ساخته شده بود.باغ جهان نما باغ جهان نما در شرق خیابان قرآن قرار دارد . دیوار آجری و محکم آن مربوط به دوره زندیه است با وجود کج شدن همچنان پا برجا ایستاده است . این باغ باصفا از باغهای قدیمی شیراز است که در زمان زندیه عمارتی دو طبقه به سبک کلاه فرنگی در آن ساخته شده است .در وسط باغ حوضهای سنگی زیبائی بچشم می خورد که در گذشته از آب رکن آباد پر می شده است . این باغ قابل بازدید برای عموم می باشد . شاه چراغ شاهچراغ نام آرامگاه معروفی است در شهر شیراز در جنوب ایران. |
دامنه های شكرك در شمال غربی سپیدان با 2700 متر ارتفاع كه بلندترین نقطه آن " قله قوچ خوس" 3850 متر ارتفاع دارد و مناسب اسكی است ، دریاچه زیبای برم فیروز در شمال شرقی شكرك در ارتفاع 3500 متری و قله زیبای رنج با ارتفاع 3960متر در شمال این دریاچه واقع است.
حاشیه دریاچه بختگان با حیات وحش متنوع ، دریاچه طشك و تنگ زی با پوشش جنگلی در منطقه طشك ، دره پلنگان با چشمه سار و درختان زیاد ، تنگ گزین ( جزین) با آب نماهای طبیعی و...
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
این که چقدر از آن روزها گذشته،
یا این که چقدر هردومان عوض شده ایم،
یا این که هر کدام مان کجاى دنیا افتاده ایم،
اصلا مهم نیست!
باران که ببارد
هر وقتی که می خواهد باشد.....
دل هایمان هواى هم را مى کنند!!!!
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم را به حساب روزگار ریخت.
چرا گریه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم.
چرا گریه کنم وقتی بر بلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام.
چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ.
چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن را بلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم.
چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیبا تر است.........
طرز تهیه کرم داخل شیرینی دانمارکی
مواد لازم :
* تخم مرغ 1 عدد
* شکر 120 گرم
* نشاسته 1 قاشق غذاخوری
* آرد 1 قاشق سوپخوری
* شیر 1 لیوان
* کره 30 گرم
* وانیل کمی
طرز تهیه :
نشاسته و آرد را در شیر حل کنید و روی حرارت قرار دهید 0 تخم مرغ را با شکر مخلوط کرده و کمی هم بزنید و به مواد بالا اضافه کنید . مواد را روی حرارت ملایم مرتب هم بزنید تا غلظت مواد مانند فرنی شود .سپس از روی حرارت بردارید و کره و وانیل را بیافزایید و بعد از سرد شدن استفاده کنید .
طرز تهیه کرم پفی برای تزیین روی کیک
طرز تهیه کرم پفی برای تزیین روی کیک
می توان این رویه را برای تزیین انواع کیک استفاده نمود.
مواد لازم:
سفیده تخم مرغ 3 عدد شکر 4/3 فنجان نمک مقداری آب 3/1 فنجان پودر وانیل خالص 4/1 قاشق چای خوری
طرز تهیه:
در کاسه ای تمام مواد را غیر از وانیل مخلوط کنید و روی قابلمه ای حاوی آب که در حال جوشیدن است قرار دهید. مرتب مواد را به هم بزنید تا شکر حل شود (در حدود 2 یا 3 دقیقه). مواد را در کاسه ای بزرگتر بریزید و با همزن برقی حدود 3 دقیقه با درجه متوسط بزنید تا مواد کمی سفت و براق شوند و فرم بگیرند. بعد سرعت را کمتر کنید و وانیل را اضافه نمایید. بلافاصله این رویه را استفاده کنید.
طرز تهیه کرم پیراشکی
مواد لازم :
* آرد 1 پیمانه سرخالی
* شکر 2/1 و 1 پیمانه
* آب 2 پیمانه
* وانیل 3/1 قاشق چایخوری
طرز تهیه :
آرد و شکر را مخلوط کرده و آب را به آن بیافزایید و دوباره مخلوط نمایید سپس روی حرارت ملایم قرار دهید و مرتب مواد را هم بزنید تا به صورت کرم در آید سپس از روی حرارت بردارید و آ ن گاه وانیل را اضافه کنید
طرز تهیه کرم پاتیسیر
طرز تهیه کرم پاتیسیر
کرم پاتیسیر از انواع کرم های است که می توانید در کیک و شیرینی استفاده کنید، با توجه به طمع کیک و شیرینی خود می توان اسانس دلخواه و متناسب با آن بکار برد. در ادامه مطلب با مواد لازم و طرز تهیه این کرم آشنا می شوید.
مواد لازم :
نشاسته : 1 قاشق غذاخوری
آرد ذرت : 1 قاشق غذاخوری
شیر: 1 پیمانه و نیم
زرده تخم مرغ : 1 عدد
شکر : 4 تا 5 قاشق غذاخوری
اسانس دلخواه : 1 قطره
طرز تهیه :
شکر،آرد و نشاسته را با کمی از شیر مخلوط کرده تا مواد داخل شیر حل شوند سپس بقیه شیر را کم کم افزوده و مواد را مخلوط کرده و روی حرارت ملایم گذاشته تا غلیظ شوند ، زرده تخم مرغ را افزوده و هم زده تا به صورت کرم لطیفی در آید و از آخر اسانس را اضافه می کنیم. از این کرم می توانید در انواع کیک و شیرینی استفاده کنید.
انواع شیرینی ایرانی و شیرینی سنتی
کلوچه نارگیلی با شیر و عسل
شکر و روغن و تخم مرغ و وانیل را با همزن برقی خوب هم می زنیم. سپس آرد و پکینگ پودر و ماست را به آن اضافه کرده و هم می زنیم....
مواد لازم:
شکر=2/1 پیمانه
روغن=2/1 پیمانه
تخم مرغ=2 عدد
وانیل=1 قاشق مرباخوری
ماست=1 پیمانه
پکینگ پودر=2 قاشق غذاخوری
آرد=1 پیمانه
مواد لازم برای تزئین:
شیر عسل نستله(حلیب مکثف محلی)=1 قوطی کوچک
پودر نارگیل=نصف لیوان
طرز تهیه:
1. شکر و روغن و تخم مرغ و وانیل را با همزن برقی خوب هم می زنیم. سپس آرد و پکینگ پودر و ماست را به آن اضافه کرده و هم می زنیم.
2. ظرف مخصوص کیک مستطیل شکلی را چرب کرده و کمی آرد می پاشیم و مواد بدست آمده را در ظرف ریخته و در فر می گذاریم تا بمدت 45 دقیقه با حرارت 170 درجه سانتیگراد بپزد و روی آن طلایی رنگ شود.
3. کیک را از فر خارج کرده و می گذاریم کمی خنک شود. سپس آن را در ظرف مستطیل شکلی برمی گردانیم.
4. روی کیک را نارگیل می پاشیم و سپس روی نارگیل را شیرعسل می ریزیم بطوریکه تمام سطح کیک را بپوشاند. ظرف کیک را در یخچال می گذاریم تا خنک شود.
5. برای صرف کیک آن را به صورت مربع های کوچک می بریم.
طرز تهیه باسلوق
طرز تهیه باسلوق
در یک ظرف تفلون نشاسته را با آب سرد حل کرده و سپس روی حرارت ملایم گذاشته تا کاملا حل شود باید خیلی مراقب بود تا گلوله نشود...
مواد لازم :
(باسلوق یک نوع شیرینی بسیار اصیل ایرانی می باشد .)
نشاسته= 100 گرم
شکر= 200 گرم
گلاب= نصف لیوان
آب سرد= دو لیوان
روغن مایع =یک قاشق چایخوری
مغز گردو= 100 گرم
پودر نارگیل= 150 گرم
طرز تهیه :
در یک ظرف تفلون نشاسته را با آب سرد حل کرده و سپس روی حرارت ملایم گذاشته تا کاملا حل شود باید خیلی مراقب بود تا گلوله نشود .وقتی مایع حل شد و نرم شد شکر و گلاب و روغن را اضافه کرده و مرتب هم زده تا مایع به قدری غلیظ شود که بصورت یک خمیر در وسط ظرف بماند . سپس از روی حرارت برداشته و مغز گردو را با آن مخلوط کرده و می گذاریم تا خنک شود وقتی خنک شد آن را به مدت 1 ساعت در یخچال گذاسته تا کاملا صفت شود بعداندکی دست خود را چرب کرده و مایع خمیر شکل خود کمی ورز می دهیم و بعد بصورت لوله های به قطر 3 سانت درآورده و در پودر نارگیل می غلطانیم . بسیار خوش مزه و خوش عطر می باشد
طرز تهیه توپک خرما
طرز تهیه توپک خرما
مواد لازم:
*خرماي چرخ شده نيم كيلوگرم
*دارچين و هل از هركدام نصف قاشق چايخوري
*روغن مايع يا كره دو قاشق غذاخوري
*انواع مغزهاي خرد شده (پسته، بادام، گردو، پودر نارگيل و كنجد) به ميزان لازم
طرز تهيه:
خرماي چرخ كرده (البته هسته آن را گرفته و چرخ ميكنيم) سپس آن را با روغن، هل و دارچين خوب مخلوط كرده بعد آن را به صورت توپهاي كوچكي قلقلي كرده و در مغزي كه دوست داريم غلتانده و در ظرفي ميچينيم، ميتوانيم وسط توپكها را هم يك مغز بگذاريم .
آموزش پخت باقلوای یزد
آموزش پخت باقلوا
آموزش پخت باقلوای یزد
تهیه این شیرینی سنتی یزد، کمی مشکل است. ولی مطمئناً اگر آنرا در منزل تهیه کنید از طعم آن بیشتر لذت خواهید برد.
برای تهیه باقلوا باید خمیری مشابه خمیر نان تهیه کنید که لواش باقلوا گفته می شود و یک مایه محتوی پودر پسته که در میان باقلوا قرار می گیرد و یک شربت که برای شیرین کردن ، روی آن داده می شود.
مواد لازم برای تهیه مایه داخل باقلوا :
300 گرم پودر پسته یا بادام
150 گرم پودر قند
نصف قاشق غذا خوری هل
طرزتهیه:
پودر بادام یا پسته را با پودر قند و هل خوب ، مخلوط کرده و آنرا نگه می داریم.
مواد لازم برای تهیه شربت باقلوا :
نیم کیلو شکر
دولیوان آب
نصف لیوان گلاب
طرز تهیه:
شکررا با آب مخلوط کرده روی آتش می گذاریم. زمانی که جوش آمد و کمی غلیظ شد، گلاب را اضافه می کنیم و پس از چند جوش ، دیگر شربت را از روی اجاق برداشته ، و از صافی رد می کنیم و نگاه می داریم تا در زمان لازم از آن استفاده کنیم.
مواد لازم برای تهیه لواش باقلوا :
2عدد زرده تخم مرغ
3قاشق سوپخوری روغن مایع
نصف قاشق مرباخوری بکینگ پودر
یک استکان شیر
100گرم کره
کمی نمک
کمی گلاب
به مقدار کافی آرد سفید
طرز تهیه لواش باقلوا و طرز تهیه شیرینی:
بیکینگ پودر و نمک را در شیر حل کرده ، روغن و زرده های تخم مرغ را مخلوط کرده ، شیر را به آن می افزائیم وخوب مخلوط می کنیم. آرد را الک کرده و کم کم به مایع موجود اضافه می کنیم تا جایی که خمیرحاصله به دست نچسبد. خمیر را در کیسه نایلونی گذاشته و می گذاریم 1الی 2ساعت بماند. سپس ازخمیر گلوله ای به اندازه یک نارنگی برداشته ، به وسیله وردنه آنرا کاملاً نازک می کنیم. جعبه ای فلزی ( یا ظرفی که قابل استفاده درفرباشد ) را انتخاب کرده و خمیر را کف آن پهن می کنیم . لواش دوم را به همین ترتیب پهن کرده و روی لایه ی اول لواش قرارمی دهیم سپس مایع میان باقلوا که محتوی بادام یا پسته است را روی 2 لایه خمیر پهن می کنیم و با دست کاملاً فشارمی دهیم سپس با دست کمی گلاب را روی لایه های مواد می پاشیم. مجدداً یک لواش دیگر را باز کرده، با وردنه خوب نازک می کنیم و روی موادمان قرار می دهیم سپس کناره های اضافی خمیرهای لواش را با کارد جدا کرده و کل مواد را به صورت لوزی یا مربع برش می دهیم. کره را داغ کرده و روی شیرینی می ریزیم . پس ازآنکه کره کاملاً جذب شیرینی شد جعبه باقلوا را درقسمت پائینی فری که قبلا با حرارت 350 درجه بمدت 20 دقیقه گرم شده قرار می دهیم و سپس10 الی 15 دقیقه ، شیرینی را در پنجره بالایی قرار می دهیم تا روی باقلوا طلایی رنگ شود. پس از خارج کردن باقلوا از فر، شربت تهیه شده را کم کم روی آن می ریزیم تا کاملاً جذب شیرینی شود. و می گذاریم شیرینی سرد شود. اکنون باقلوای شما حاضر است . در صورت تمایل مجداً کمی شربت بتدریج روی باقلواها بریزید.
حتما گرم سرو كنيد. نوش جان
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
دستور پخت کیک اسفنجی
ابتدا تمام تخم مرغ ها را با وانیل خوب میزنیم و بعد شكر را اضافه می كنیم و آنقدر می زنیم تا حجم مایع 2 برابر شود بعد روغن را اضافه می كنیم...
مواد لازم:
آردوشیروشكروروغن مایع =از هر كدام 1 لیوان
تخم مرغ 3= عدد
وانیل =4/1 قاشق چایخوری
بكینگ پور 1= قاشق مربا خوری
طرز تهیه:
ابتدا تمام تخم مرغ ها را با وانیل خوب میزنیم و بعد شكر را اضافه می كنیم و آنقدر می زنیم تا حجم مایع 2 برابر شود بعد روغن را اضافه می كنیم و 1 دقیقه می زنیم سپس نیمی از شیر را كه از قبل نیم گروم كرده ایم را اضافه كرده و كمی میزنیم و سپس نیمی از آرد را كه قبلاً با بكینگ پور 3 با الك كرده ایم و باز میزنیم وقتی خوب مخلوط شد بقیه شیر و بعد از كمی هم زدن مابقی آرد را اضافه می كنیم و به مدت 45 دقیقه در طبقه وسط فر با حرارت 175 درجه سانتی گراد قرار می دهیم
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
مواد لازم:
آرد =2 پیمانه
تخم مرغ=3 عدد
پودر قند=یک پیمانه
روغن جامد یا کره=4/3 پیمانه
شیر=نصف پیمانه
بیکینگ پودر=2 قاشق مرباخوری
وانیل=2/1 قاشق چایخوری
اسانس دلخواه مانند رنده پوست پرتقال=به میزان دلخواه
پودر کاکائو=2قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
ابتدا زرده و سفیده تخم مرغها را جدا کنید و با همزن خشک و تمیز سفیده ها را بزنید تا کاملاً کف کند، سپس در ظرف دیگری کره یا روغن جامد را با همزن می زنیم تا نرم و یکنواخت شود سپس پودرقند را اضافه کرده و مجدداً با همزن میزنیم. بعد زرده ها را یکی یکی اضافه کرده و با همزن می زنیم وانیل و اسانس مورد نظرتان (مانند پوست پرتقال یا پودر زنجبیل یا دارچین یا پودر جوز هندی) را هم میافزائیم و مخلوط میکنیم. سپس نصف آرد را که حتماً الک کرده ایم به همراه بیکینگ پودر و نصف شیر به این مخلوط اضافه می کنیم و تمام مواد را مخلوط می کنیم. سپس باقیمانده آرد و شیر را اضافه کرده و مخلوط می کنیم. در پایان سفیده ها را هم می افزائیم و با چنگال به آرامی با بقیه مواد و در یک جهت مخلوط می کنیم. فالب مورد نظرمان را که بهتر است مستطیل شکل و دارای دیواره های بلند باشد چرب کرده و مقداری آرد داخلش می پاشیم ، در صورتیکه مایلید کیک کشمشی داشته باشید در آخر به همراه سفیده مقداری کشمش پلویی را که از قبل خیس کرده اید هم به مواد کیک بیفزائید.
نصف مواد را در قالب بطور یکنواخت میریزیم سپس کاکائو را با بقیه مواد مخلوط کرده و روی مایه سفید رنگ در قالب کیک می ریزیم. قالب را در فر که از قبل گرم کرده ایم قرار می دهیم. حرارت فر هم باید تقریباً 175 درجه سانتی گراد باشد.
پس از نیم ساعت یک چاقوی تمیز را در کیک فرو می کنیم اگر چیزی به آن نچسبید کیک حاضر است. می توانیم روی کیک را با پودر قند یا خامه تزئین کنیم.
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
کیک سیب
آرد الک شده ، دارچین و نمک را در یک کاسه مخلوط کنید . شیر و جوش شیرین را در کاسه ای ریخته و با شربت و بقیه مواد مخلوط کنید...
کارامل : یک سوم پیمانه | مواد لازم |
شکر دو سوم پیمانه | سیب خلالی نازک خرد شده دو پمانه |
دارچین یک دوم قاشق چایخوری | آرد یک و نیم پیمانه |
جوش شیرین یک دوم قاشق چایخوری | شیر پر چرب یک دوم پیمانه |
روغن مایع پنج قاشق غذاخوری | شربت سیب یک دوم پیمانه |
سفیده تخم مرغ کمی زده شده دو عدد | وانیل : یک قاشق چایخوری |
نمک یک چهارم قاشق چایخوری | تخم مرغ درشت زده شده یک عدد |
آرد الک شده ، دارچین و نمک را در یک کاسه مخلوط کنید . شیر و جوش شیرین را در کاسه ای ریخته و با شربت و بقیه مواد مخلوط کنید ، سپس این مخلوط را در کاسه آرد و... بریزید و هم بزنید تا با هم مخلوط شوند . این مایه را روی کارامل و سیب ریخته . به مدت 35 دقیقه درون فر قرار دهید .
پس از اتمام زمان پخت ، کیک را با یک خلال دندان امتحان کنید . اگر پخته بود آن را از خارج کرده و بگذارید ده دقیقه درون قالب بماند . سپس یک بشقاب روی قالب بگذارید و کیک را درون بشقاب برگردانید بهتر است این کیک را گرم میل کنید .
طرز تهیه خامه فرم گرفته
فرم گرفتن خامه حالتی است که به وسیله زدن خامه در آن باید به وجود بیاید تا برای مالیدن بر روی کیک ها و شیرینی ها و تزیین کرم و ژله ها آماده شود...
مواد لازم :
▪ خامه ۱۰۰ گرم
▪ پودر قند ۲ قاشق غذا خوری
▪ وانیل ۸/۱ قاشق غذا خوری
طرز تهیه :
فرم گرفتن خامه حالتی است که به وسیله زدن خامه در آن باید به وجود بیاید تا برای مالیدن بر روی کیک ها و شیرینی ها و تزیین کرم و ژله ها آماده شود به این طریق که برای هر ۱۰۰ گرم خامه ۲ قاشق غذا خوری پودرقند اضافه کرده و ۸/۱ قاشق چای خوری وانیل نیاز داریم بعد از این که پودر قند و خامه و وانیل را مخلوط کردیم آن را به مدت چند ساعت در فریزر قرار دهید تا کاملاً خامه یخ بزند سپس زمانی که خواستید آن را استفاده کنید نیم ساعت قبل از فریزر خارج کنید تا خامه نرم شود سپس آن را با همزن برقی بزنید تا فرم مورد نظر به دست بیاید. در صورتیکه درصد چربی خامه شما زیاد بود یعنی بالای ۵۰ درصد چربی داشت باید در ازای هر ۲۵۰ گرم خامه پر چرب مقدار ۵۰ تا ۱۰۰ گرم خامه کم چرب اضافه کنید تا خامه پر چرب تبدیل به کره نشود. خامه را دور کند همزن به صورت دورانی آهسته بزنید تا خامه کاملاً پوک و سبک شود. نکته خیلی مهم سرد بودن خامه است که باید حتماً خامه ای را که می خواهید بزنید برای استفاده از قبل آن را منجمد نمایید
اسموتي به تركيب ميوه هاي ميكس و يا پوره شده با يخ مي گويند. شما ميتوانيد بسته به ذائقه خودتان اسموتي هاي متنوع را درست كنيد. به غير از تركيب ميوه ها با هم ميتوانيد به آن ماست، خامه، انواع مربا، عسل و يا شكلات اضافه كنيد. موز ................. يك عدد انبه ................. يك عدد توت فرنگي ...... 10 عدد يخ .................. چند قالب
ابتدا انبه را پوست بگيريد و هسته آن را جدا كنيد. سپس آن را پوست گرفته و همراه با چند قالب يخ درون ميكسر بريزيد. يك ليوان مناسب برداريد و انبه ميكس شده را در آن بريزيد. طرز جدا كردن هسته انبه را از لينك زير مشاهده كنيد. http://www.gourmand.ir/node/234
و به آرامي روي توت فرنگي بريزيد طوري كه با هم مخلوط نشود
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
(عكس مواد اوليه موجود نيست)
گوجه سبز .......................... 15 عدد
جعفري .............................. 200 گرم
نعنا .................................. 2 قاشق غذاخوري
پياز ................................... 1 عدد
مرغ ................................... 4 تكه
روغن مايع ......................... به مقدار لازم
نمك و فلفل و زردچوبه به مقدار لازم
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
admin
سپس يك قابلمه برداشته در آن آب بريزيد و روي اجاق بگذاريد وقتي كه آب جوش آمد زير اجاق را كم كرده سركه به آن اضافه كنيد. وقتي كه آب از آن حالت قل قل خارج شد به آرامي با يك قاشق آب را به صورت دوراني هم بزنيد و سپس در مركز گرداب ايجاد شده تخم مرغ را درون آب جوش بريزيد. اينكه ما از پياله كوچك استفاده مي كنيم به اين دليل است كه هنگام ريختن تخم مرغ در آب جوش سريع و هم زمان به درون قابلمه سر مي خورد.
درگذشت ناگهانی ورزشکار عزیز ایران زمین
مرحوم روح الله داداشی
را به خانواده این مرحوم ، جامعه ورزشی و دوستداران این عزیز از دست رفته
تسلیت عرض می کنیم.
روحش قرین رحمت الهی
قتل روح الله داداشی
‘ روح الله داداشی ‘ قوی ترین مرد ایران و جهان در درگیری با سه جوان جان خود را از دست داده است. داداشی شب گذشته به همراه یکی از دوستانش با خودروی شخصی اش از سمت شمال به جنوب در خیابان گلشهر کرج در حرکت بود که در ازدحام خودروها بین راننده یک دستگاه پراید و داداشی درگیری لفظی بوجود می آید.
این درگیری لفظی بین روح الله داداشی و سه سرنشین خودرو پراید تا خیابان پونه کرج ادامه می یابد و در نهایت سرنشینان ، از دو خودرو پیاده شده و به درگیری فیزیکی می زپردازند. در این در گیری یکی از سرنشینان پراید چند ضربه چاقو به گردن و سینه روح الله داداشی وارد می کند و بلافاصله به همراه دو سرنشین دیگر پراید متواری میشوند. شدت جراحات وارده به حدی بود که داداشی قبل از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست می دهد.
دستگیری قاتلان داداشی، قوی ترین مرد ایران و جهان در حسن آباد کرج
سه قاتل روح الله داداشی ، قوی ترین مرد ایران و جهان در کرج دستگیر شدند.
بعد از به قتل رسیدن روح الله داداشی قوی ترین مرد ایران و جهان، کار چهره نگاری از سوی پلیس و اداره آگاهی برای شناسایی عاملان جنایت آغاز شد و در نهایت به نتیجه رسید.
شب گذشته قاتلان داداشی که ۳ نفر بودند، در محله حسن آباد کرج دستگیر شدند و قرار است درباره آنها مطابق با قانون تصمیم گیری شود
روح الله داداشی متولد سال 1360 بود و در دوران فعالیت ورزشی خود ۷ دوره قهرمانی کرج، ۲ دوره قهرمانی تهران، ۲ دوره قهرمان ایرانی در رشته پرورش اندام و در قویترین مردان یک دوره چهارم ایران، ۲ دوره سوم ایران یک دوره قهرمانی کشور، ۲ دوره قویترین مردان آهنین، یک دوره سوم جهان و یک دوره اول جهان را در کارنامه داشت. وی در رقابتهای قوی ترین مردان جهان که سال گذشته با شرکت 12 تن از قوی ترین مردان جهان در جزیره قشم برگزار شد عنوان قهرمانی را کسب کرده بود. وی پس از این مسابقات اعلام کرده بود که دیگر قصد ندارد در رقابتهای قوی ترین مردان ایران شرکت کند.
آخرین حضور روح الله داداشی در آسایشگاه کهریزک به مناسبت میلاد حضرت علی (ع)
سمتی از یادداشت علیرضا دبیر درباره قتل روح الله دادشی را بخوانید :
هیچ كس در امان نیست
روز میلاد امام عصر (عج)، میان تمام پیامكهایی كه به نشانه تبریك و تهنیت آن عید بزرگ دست به دست میشد، ناگهان خبری آمد كه كام اهالی ورزش را تلخ كرده و آنها را در این فكر فرو ببرد كه چه زمانی قرار است داستان تلخ "خشونت" در ورزش ایران خاتمه یابد.
روح الله داداشی، قویترین مرد ایران به ضربات پی در پی چاقو كشته شده بود و هیچكس هم باور نمیكرد كه فاصله میان حیات و ممات كسی كه به زور بازو و قوت جان شهره بود، چنین كوتاه و سخت باشد. خبری از جنس بسیاری از اخبار دیگر كه طی ماههای گذشته شنیدهایم و هر بار بابت آنها غصه خوردهایم، بغض كردهایم و بالاتر از تمام اینها در این اندیشه فرو رفتهایم كه پس تكلیف آرامش و امنیتی كه حق هر شهروند است، چه میشود. وقتی كسی با چنین سوابقی هدف تیغ كینه و خشم قرار میگیرد، تكلیف آن آدم ساده و نحیفی كه میخواهد میان همین خیابانها، جادهها خانوادهاش را به شادی و نشاط میهمان كند، چیست؟!
"""""""""""""""""""""""""""""""""""
تو مرا پاکترین شعر زمان میخواندی.
وغزلها زدوستداشتن من.
من همان خاطره از روزهای قدیم.
تو تماشاگه این حس غریب.
تو در آنگاه که شد قسمتم از آن دگر.
میفهمی که بد کردی با دل خود.
و بدان که تا آخر عمر
گریان زحسرت دیدار منی.
این شعر مرا تو به یاد خواهی داشت.
تو به یاد خواهی داشت.
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
زنداني ديار شب جاودانيم
يك روز، از دريچه زندان من بتاب
***
مي خواستم به دامن اين دشت، چون درخت
بي وحشت از تبر
در دامن نسيم سحر غنچه واكنم
با دست هاي بر شده تا آسمان پاك
خورشيد و خاك و آب و هوا را دعا كنم
گنجشك ها ره شانه ي من نغمه سر دهند
سرسبز و استوار، گل افشان و سربلند
اين دشت خشك غمزده را با صفا كنم
***
اي مرغ آفتاب!
از صد هزار غنچه يكي نيز وا نشد
دست نسيم با تن من آشنا نشد
گنجشك ها دگر نگذاشتند از اين ديار
وان برگ هاي رنگين، پژمرده در غبار
وين دشت خشك غمگين، افسرده بي بهار
***
اي مرغ آفتاب!
با خود مرا ببر به دياري كه همچو باد،
آزاد و شاد پاي به هرجا توان نهاد،
گنجشك پر شكسته ي باغ محبتم
تا كي در اين بيابان سر زير پر نهم؟
با خود مرا ببر به چمنزارهاي دور
شايد به يك درخت رسم نغمه سر دهم.
من بي قرار و تشنه ي پروازم
تا خود كجا رسم به هر آوازم...
***
اما بگو كجاست؟
آن جا كه - زير بال تو - در عالم وجود
يك دم به كام دل
اشكي توان فشاند
شعري توان سرود؟
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
اينانيب گلمه
اگر چي من سنه بير عومر ارادت ايلميشم اليمي دوت كمك ايله كي غفلت ايلميشم
اگر ديديم سنه من عاشقم يالان دئميشم مني باغيشلا بو قدري جسارت ايلميشم
قوشولموشام گوزي باغلي هامي گليب گئدنه چوخيلا بيلمييب عهد اخوت ايلميشم
گئجه گونوز اوخورام گر چي من دعاي فرج عملده دشمن دينيله بيعت ايلميشم
مني يولوم هارا سيز گورسدن مسير هارا ريا اولوب نه كي ذكر عبادت ايلميشم
يامان گونومده سني بيلمشم پناه اوزومه هاچان خوش اولموشام اغياري دعوت ايلميشم
نماز وقتي دعا ايتمشم كي سن گلسن هامان زاماندا ولي بوللي غيبت ايلمشم
حرام سفرلرين ياغلي لقمه سين يئميشم بير اي اروجولقا بير يئرده نيت ايلميشم آليبدي دوره مي مين اوزلولر اليمدن دوت باغيشلا عشقيمي اغياره قسمت ايلميشم نولار اجل وئره مهلت منه چاتام كامه دييم جماليني يارين زيارت رويت ايلميشم
هوشمند
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""" اينانيب گلمه آقا
اگر چي من سنه بير عومر ارادت ايلميشم اليمي دوت كمك ايله كي غفلت ايلميشم
اگر ديديم سنه من عاشقم يالان دئميشم مني باغيشلا بو قدري جسارت ايلميشم
قوشولموشام گوزي باغلي هامي گليب گئدنه چوخيلا بيلمييب عهد اخوت ايلميشم
گئجه گونوز اوخورام گر چي من دعاي فرج عملده دشمن دينيله بيعت ايلميشم
مني يولوم هارا سيز گورسدن مسير هارا ريا اولوب نه كي ذكر عبادت ايلميشم
يامان گونومده سني بيلمشم پناه اوزومه هاچان خوش اولموشام اغياري دعوت ايلميشم
نماز وقتي دعا ايتمشم كي سن گلسن هامان زاماندا ولي بوللي غيبت ايلمشم
حرام سفرلرين ياغلي لقمه سين يئميشم بير اي اروجولقا بير يئرده نيت ايلميشم آليبدي دوره مي مين اوزلولر اليمدن دوت باغيشلا عشقيمي اغياره قسمت ايلميشم نولار اجل وئره مهلت منه چاتام كامه دييم جماليني يارين زيارت رويت ايلميشم
هوشمند
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
اتالار گوني مبارك اولسون
آي مني بسلييب بويا چاتديران قابار اللرينه قوربانام آتا آتا اولدوم اوزوم بيلديم قدريني دنيز تك صبرينه حيرانام آتا سسلورم نيه بس سسون گلموري نه اولوب دوداقين داها گولموري ندن شيرين سوزلو آتام دينميري گلميشم باشيوا دولانام آتا منده بيرينجي امامين آنادان اولوم گونون تامام آتالارا تبريك دييوب اوزومون ايللردي بيزدن ايريلان آتامين روحينه شادليق آرزيليرام ساغلیقینکن هئچ قدرینی بیلمدیم نه بیلیدیم الدن گئدرسن آتا بو غربت دونیادا تک قویدون منی اورگیم نسگیلین بیلمیرسن آتا سیلیپ سوپورموشم کوچه نین توزون یولومون چراغی اولوبدور سوزون گوزلروم گله سن بیر یولدا اوزون اما حاییف اوزاق گزرسن آتا هوشمند """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""
يار عشقي
محبت عالمي بزم ولانون عاشقيم وصال ياره گوره هر بلانون عاشقيم هواي وصل هوادن چكيب كناره مني نسيم يار توخونموش هوانون عاشقيم جنون عشق آليب صبر و تابيمي الدن بو يولدا باشه گلن ماجرانون عاشقيم ويروبدي وعده ي وصلت اگر منه يار اجلدن اولسا امان مه لقانون عاشقيم نظري اولماسا بير كيمسه وصلته چاتماز مناي عشقيده سعي و صفانون عاشقيم هاياندادور ويره آب حيات منده ايچم بو جاني نيلييرم من بقانون عاشقيم نقدر عشق اولا عالمده باخمارام بيرينه جهاندا پنج تن العبانون عاشقييم كيم عاشق اولسا يارا من اونا غلام اولارام كتاب عشقيده هر باوفانون عاشقيم اقام حسينون ادي روحيمه صفا گتورور نقدري وار نفسيم كربلانون عاشقيم بويوردي ذلته باش اگمرم هيهات بيثان حقه گوره من جدانون عاشقيم ادامه دارد هوشمند
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
تسليت ايام فاطميه
هر چند دولموشام ولی سوسوزلییب قلم هی ورنیخیر یازا یازا بیلمیر بو سوزلری آِغلیر قلم کاغاذ آلیشور جان سیزیلداییر دریایه دوندرور اورگین موجی گوزلری
یوخ یوخ قلم هله یازا بیلمز نه اولدی کی بش اون گونه دونرگی دونوب حق ناحاق اولوب یاتدان چیخارتدیلارکی نه تاپشوردی ، بوشلیون ، خلق ایندی یاخشی آنلییوری حقی اوزلری
مظلوم اوشاقلارین آتاسی بیر اوشاق کیمین ، ایوده قوجاقلیوب دیزینی گوزلری دولوب بیر عومر حق و باطله حکم ایلین قلنج ، ایندی نولوب غلافیده ساخلیبدی سوزلری
بیر توستی قوزانوب بوروب شهری ظلمته، قویمور یاخنلاشام منی ده مصلحت هله شیطان دیلین اوزالدیری تا خلقی تولاسین ، قویموش ایکی یولون آراسیندا مین اوزلری
اوچ یوز مین اوزلی یوخ شهرین اهلی جمع اولوب های کوی قوپوپدی بیر قاپودان اوت گیدور گویه بیر آه شعله سی قاپیدان قایتاریر اوتی ، گوزیاشلاری اوتاندیریر الحق دنیزلری
کیمدور بولاندیریر سویی فرصت سالوب اله ،قویمور اقلی قرخی چیخا یاسلاما دوتا ایستور زامان دالی قیده انتقام آلا ، باش آچدی تاریخین یاراسیندا کی چوزلری
دیل بولمین جماعت الینده هارای امان ،قرآن آلوب اله اوخویوب حقی داتدیلار چوخ گوردولر یانار چمنه یاز بولوطلارین ، یا آغلاسین گئجه لری یا کی گونوزلری
درد گوجلو گلدی باغلادی شیرین الین قولون ؛بیر دسته گول قالوب آیاق التدا گولاب اولوب یازما قلم قان اولدی گولاب آخدی دفتره ،قالیدی قیامت عالمینه غربت ایزلری
دوندی یاد اولدی جمله تانیشلار وطنده باخ، نه وار سالام ویرن نه نه ده سندن سالام آلان عادت اولوبدی چرخه ندن بیلمیرم ایله گوزدن سالوب قرا گونه قویدی عزیزلری
بیر اود سالوب سقیفه ده اوچ دورت نفر ایله یاندیردیلار یاشی قورونی کول اولوب چمن بولمم کی هانسی الده نچه ایل سورا ولی یول تاپدی کربلانی اوتا چکدی کوزلری |
شب آمد که تنها شوم با غمت ! نمی بخشمت ، نه ! نمی بخشمت ... من و ظلمــت این شب بی فروغ تو و چشم هایت ، فریب و دروغ من و سوز و سرمای دی،وای نه! تـو گرم هم آغوشی ،ای وای نه ! گواه است کم رنگ ِ هر خنده ام به تاریـــــــک تصویــر آینــده ام که هر لحظه تاریک تر می شوم شبی ناگــزیـــر سفر می شـــــوم تب آلوده از ذهنتان می روم همین امشب از شهرتــان می روم نمی خواهم آنچه نخواهی شوم دعا کـــن فقط زود راهــــی شـوم دعا کردی و زود راهی شدم شبی ناگـــزیـــــر سیاهــی شـــدم همیشه ترین بودم و عاقبت حــضور هراز چند گاهـــی شـــدم سر کوچه انگار بن بست بود ته خط اسیــــر دو راهـــــی شــدم پر از هیچ ِ شیرین ِ رویا شدی پر از کوچ ِ امیـــــد واهــــی شدم تو خندیدی و من به دریا زدم تو راحت شدی، من که راهی شدم دوباره غمت ، نه ! نمی بخشمت نمی بخشمت ، نه ! نمی بخشمت ... من و سوز و سرمای دی ، وای نه ! تو گرم هم آغوشی ، ای وای نه ! دوباره سحر شد شبم با غمت و من مثل هر روز نمی بخشمت ... :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
از من رمیده ای و من ساده دل هنوز بی مهری و جفای تو باور نمی کنم دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم دیگر چگونه مستی یک بوسه تورا دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم
کاش از همون اول این دل ازم خسته می شد که حالا نتونی تو روم بگیری دست پیشو به هر دری که زدم رو بهم بسته می شد چقدر دلم به دست تو شکسته می شد خوش به حالت چقدر دلت قرصه و صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه بغض من باعث میشه نیشت باز شه تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه یکی که تو زندگیت مثه یه پا دو باشه یکی که فکر تو فقط پیش کادوهاشه یکی که هر کاری کنه باید سرویس بده مهم هم نیست اینکه فقط با تو باشه بدی هات خوبی هات و از یادم برد چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد کارای زشتت آبروم و جلو عالم برد چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد تو هم یه ذره دلت تنگ من بود کاشکی تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی تو که می گفتی قلبت بی من میشه پاره تو که میمردی واسه من بی اشاره حالا خیلی سخته تو رو خودم بهم بگی طاقته دیدن منو نداری بی من زندگی راحته می دونم اینقده سرت شلوغه بعد یکی دوماه اگه الان بهت زنگ بزنم جا بله بگی شما یعنی این یارو اینقده به درد بخوره که باعث شده حالتو ازم به هم بخوره؟ از منی که همه جوره با تو بودم من که به دور از حاشیه و آتو بودم کاشکی هیچ وقت تو زندگیم این مسیر و نداشتم من بدبخت که جز تو هیچ کسی رو نداشتم گذاشتی رفتی دلم غمگینه کاشکی تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی بدی هات خوبی هات و از یادم برد چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد کارای زشتت آبروم و جلو عالم برد چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد چقدر تو رو دور نگه داشتم از دشمنا یه آدم خوب ساختم از یه انگشت نما ما ها از عشق همدیگه تبزده بودیم ماها واسه ماه ها بعدمون حرف زده بودیم همه چی خوب بود همه چی زود زود می گذشت و تنها غم من غم این روز بود که تو بری و من گله کنم از دست تو من عاشقت بودم و تو دقیقا برعکس تو جای تو رو پرکنه واسم چه آدم دیگه ای؟ من تو رو می خوام ,که تو هم تو یه عالم دیگه ای تو یه آدم دیگه ای تو زندگیت هست تو زندگیت من چه نقشی داشتم؟ من واسه تو با دور و بری هات چه فرقی داشتم؟ آره دوستت ندارم و یه وقتی داشتم وقتی که واسه دستای خالی دست می خواستم آره واسه دستای خالی دست می خواستم بدی هات خوبی هات و از یادم برد کارای زشتت آبروم و جلو عالم برد بدی هات خوبی هات و از یادم برد چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد کارای زشتت آبروم و جلو عالم برد چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد دیگه نمی خوام الکی کنم سخت گیری ولی تو هم یکی مثه باقی وقت گیری دم از عشق میزنی و میگی دوسش داری و وقتی با اونی به یه کس دیگه ای نخ میدی؟
نمی بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی . بخاطر تمام غمهایی که بر قلبم نشاندی نمی بخشمت بخاطر دلی که برایم شکستی بخاطر احساسی که از من پرپر کردی نمی بخشمت بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی چشمام و می بندم و تو رو کنارم می بینم چشمام و می بندم و تو بغلم می گیرمت آخه تو رو از ته دل می خوامت و دوست دارم آخه دلم مال تویه طفلی گرفتار تویه تا کی باید اینجا بشینم چشم انتظارت مردم بس که با رویای تو از خواب پریدم خسته شدم از این همه کابوس شبونه این رسمش نبود که اینجوری تنهام بزاری این رسمش نبود من که به تو بدی نکردم چشمام و می بندم و تو رو کنارم می بینم چشمام و می بندم و تو بغلم می گیرمت آخه تو رو از ته دل می خوامت و دوست دارم آخه دلم مال تویه طفلی گرفتار تویه دوستت دارم حتي اگر قرار باشد شبي بي چراغ، در حسرت يافتنت تمام پس كوچه ها را زير باران، قدم بزنم مرا به آغوشت راه بده... ميخواهم براي اولين بار ببوسمت بيا چشمانمان راببنديم مي خواهم وقتي لب هاي معصوممان به هم گره مي خورد هر دو از فرط لذت در آغوش يكديگر نفس ، نفس بزنیم وجود نامحدودخداوند را با چشماني بسته تصور كنيم چشمانت را باز كن لب هايمان از گرمي شهوت خشك شده است اما گونه هايمان از اشك خيس ما ساعت هاست كه در آغوش يكديگر مي گرييم اي تنها هم آغوش من بيا كه احساسم را برايت دست نخورده نگه داشتم و جسم را به لذت بوسه اي نفروخته ام دوستم داشته باش ، هـمانـگونه که من دوستـت دارم مي خواهم در آغوش گرمت آرام گيرم خسته شدم بس كه از سرما لرزيدم بس كه اين كوره راه ترس آور زندگي را هراسان پيمودم زخم پاهايم به من ميخندد خسته شدم بس كه تنها دويدم اشك گونه هايم را پاك كن و بر پيشانيم بوسه بزن مي خواهم با تو گريه كنم خسته شدم بس كه... تنها گريه كردم مي خواهم دستهايم را به گردنت بياويزم و شانه هايت را ببوسم خسته شدم بس كه تنها ايستادم بوسه مگر چیست فشار دو لب آنکه گناه نیست چه روز و چه شب بوسه یعنی ُ وصل شیرین دو لب بوسه یعنی عشق در اعماق شب بوسه یعنی مستی از مشروب عشق بوسه یعنی آتش و گرمای تب بوسه آتش می زند بر جسم و جان بوسه بر می دارد این شرم از میان بوسه یعنی شادی و شور و نشاط بوسه یعنی عشق خالی از گناه بوسه یعنی قلب تو از آن من بوسه یعنی تو همیشه مال من
رفتی خاطره های تو نشسته تو خیالم بی تو من اسیر دست آرزوهای محالم یاد من نبودی اما، من به یاد تو شکستم غیر تو که دوری از من ، دل به هیچ کسی نبستم یاد من باش تا بتونم، همیشه برات بخونم بی تو وعطر تن تو، یه چراغ نیمه جونم عشق نخستین بینش را نسبت به ابدیت به تو هدیه می دهد. عشق نخستین آزمونی است که زمان را به فراسو می برد. این گونه است که عاشقان هرگز از مرگ نمی هراسند. عشق مرگ نمی شناسد... میمیرم مرا در تابوت سیاهی بگزارید تا همه بدانند در تاریکی به سر می برده ام دستهایم را از تابوت بیرون بگزارید تا همه بدانند به آنچه می خواستم نرسیدم چشمهایم را باز بگزارید تا همه بدانند چشم انتظار از دنیا رفته ام روی قبرم تکه یخی بگزارید تا مثل باران برایم اشک ریزد و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید تا همه فراموشم کنند... گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست/ بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست/ گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن/ گفتی باید بروم حوصله ای نیست/ پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف/ رفتی تو و دیگر اثر از چلچله ای نیست/ گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت/ جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست/ رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت/ بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست. یادت باشه اگه شبی رفتی ستاره بیاری قلبتو وقت اومدن توآسمون جانذاری نری یه وقت پیداکنی توآسمون ستاره ای یه وقت باچشمات نبینم یه چشمکی اشاره ای یه وقت نبینم خودت هم مثل ستارها شدی ستاره ای رودیدی و...روزوشب ازخود بیخودی این زمینم واسه خودش یه آسمونه رنگیه آسمون این پایینا پرازستاره سنگیه یه وقت ازاین ستارهاگول نخوری ماه شبم آخه برای داشتنت همیشه درتاب وتبم می ترسم ازدستت بدم اگه بری به آسمون بی خیال ستاره شو پیش من خاکی بمون کاش آدما عاشق نمیشدن کاش بین عاشقا فاصله نبود کاش بین عشاق جدایی نبود کاش هیچ عشقی نمیره کاش عشق همه پاک باشه کاش کاش کاش........ خدایا میشه این آرزوها به حقیقت تبدیل بشه؟ تو میتونی پس دل هیچ عاشقی رو نشکن. تو تنهایی میدونی تنها بودن چقدر سخته گفتگوی ماه و نابینا: نابینا گفت: دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمی بینی چطوری دوستم داری نابینا گفت اگه می دیدمت عاشق زیباییت می شدم اما الان که نمی بینمت عاشق خودت هستم. وقتی بارون نگاهت رو به نگاهم ریختی؛دلم زنده شد. وقتی با دلت قدم به دلم گذاشتی؛ زلزلهی شدیدی رو توی دلم حس کردم . وقتی اومدی؛ تموم تنهاییهام رو با خودت بردی. از همون اول می دونستم اومدی که توی قلبم بمونی..... برای همیشه پس ای نازنین ! ای تنها مونس ! ای عشق : بمون تا بتونم بمونم . وقتی کسی نیست که به دادت برسه پس داد نزن، سکوت کن، شاید از سکوتت همه بفهمن که چه قدر درد و رنج توی وجودت انباشته شده، فریاد دردت رو دوا نمیکنه، اما سکوت شاید نتونه دردتو از بین ببره اما میتونه خیلی راحت تو را از این دنیای مسخره نجات بده خداوند یک زندگی به تو داده که آنرا زندگی کنید ، خود انگیخته و بدون الگو آنرا زندگی کن. برده و مقلد نباش. خودت را دوست بدار، به خودت احترام بگذار و سعی کن همانطور که احساس میکنی زندگی کنی. و حتی اگر شکست بخوری ، راضی خواهی بود و با تقلید از دیگری ، حتی اگر پیروز شوی، در درون خالی خواهی بود و پوشالی بنوش به سلامتیه هر چی عاشقه تو این دنیاست: به سلامتی گاو چون نگفت من گفت ما. به سلامتی کرم خاکی به خاطر خاکی بودنش بسلامتی خیار به خاطر یارش به سلامتی شلغم به خاطر اون غمش به سلامتی کلاغ هر چند که سیاهه ولی عوضش یه رنگه به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش تکیه میده به سلامتی شمع که حرف نمیزنه عمل میکنه و تا آخرش به پات میسوزه به سلامتی خودت و خودم که مدتهاست دوستیم و همدیگرو ایگنور نمیکنیم که هیچ خیلی هم با هم مهربونیم یه روز عشق و دیوونگی و محبت و فضولی داشتن با هم قایم باشک بازی می کردن نوبت به دیوونگی که رسید همه را پیدا کرد اما هر چه گشت از عشق خبری نبود فضولی متوجه شد که عشق پشت یه بوته گل سرخ قایم شده دیوونگی رو خبر کرد و دیوونگی یه خار بزرگ برداشت و در بوته ی گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند شد وقتی به سراغش رفتند دیدند چشماش کور شده و دیوونگی که خودشو مقصر می دونست تصمیم گرفت که همیشه عشقو همراهی کنه و از اون به بعد دیوونگی شد عصای عشق
آواز عاشقانه من در گلو شکست حق با سکوت تو بود, صدای من در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه دل من در گلو شکست سر بسته ماند بغض گره خورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گلو شکست آن روزهای با تو بودن که دیدم , همه خواب بود خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست تا آمدم که با تو خداحافظی کنم بغضم امان نداد و خدا..... در گلو شکست دلم گرفته ازین لحظه های بارانی نشسته در نفسم موج صد پریشانی هوای غربت مارا کسی نمی داند هوای غربت مارا تویی که می دانی ببین که پر ز سکوتم در این هوای غریب ببین سکوت درونم . سکوت طوفانی به آسمان تو دیگر نمی رسد دستم بگیر دست مرا ای خدای نورانی اگر چه دست تهی آمدم به درگاهت دلم پر است. پر از ربنای عرفانی
خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم بیا تا دل کوچــــــــــکم را خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم خدایـــا کمـــک کـــن که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش مبـــادا بمیـــرد خــــدایــا دلــــــم را که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت اگر چه شــــــکســــــته شبــــی می فرســــتم بــرایــت :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: گفتی که مرا دوست نداری گله ای نيست بين من و عشق تو ولی فاصله ای نيست گفتم که کمی صببه من ده گفتی که نه بايد بروم حوصله ای نيست گفتی که کمی فکر خودم باشم و ان وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ایرفتی و خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مسئله ای نيست
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید
حس می کنم پیشمی قند عسلم شیرینم
دست می کشم رو موهات یه عالمه می بوسمت
حتی توی خیالمم جز تو کسی و ندارم
با این همه ناز ولی باز هنوز خریدار تویه
تا کی زندگی مو بگذرونم با خیالت
بس که چشم براهت موندم و چیزی ندیدم
کابوس که نه رویای خوب عاشقونه
عشقم بشی و بعدش بری و جام بزاری
ولی با این همه از عشق تو بر نمی گردم
حس می کنم پیشمی قند عسلم شیرینم
دست می کشم رو موهات یه عالمه می بوسمت
حتی توی خیالمم جز تو کسی و ندارم
با این همه ناز ولی باز هنوز خریدار تویه
بگذار فاصله من و تو کمتر از آنی باشد :
که می خواهـیـم و نمی توانـیـم
که می توانـیــم و نمی گـذارنــد !
بگذار میان من و تو فاصله ای نـمـانــد
نه به خاطر خودت ،
و نه به خاطر من !
که به خاطر این عـشـق دوسـتـم داشـتـه باش
بـیـش از آنی که من دوسـتـت دارم
یا اين دل شكستة ما را صبور كن
يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن
ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من!
اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن
با ذوالفقار حضرت مولا ، بيا و بعد
دلهاي شيعه را پرِ حسّ غرور كن
با كوله بار غربت و اندوه خود بيا
از كوچه هاي سينه زني مان عبور كن
امشب بيا كه روضه بخواني برايمان
امشب بساط گريه مان را تو جور كن
يا چند صفحه مقتل كرب و بلا بخوان
يا خاطرات عمه تان را مرور كن
|
|
یادم باشد زندگی را دوست دارم. یادم باشد قلب کسی را نشکنم. یادم باشد زمان، بهترین استاد است. یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست. یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم. یادم باشد زندگی، ارزش غصّه خوردن ندارد. یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم. یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم. یادم باشد از بچّه ها می توان خیلی چیزها آموخت. یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام. یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود. یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها، دل من، دل نیست. یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود. یادم باشد از چشمه ، درسِِ خروش بگیرم و از آسمان، درسِ پـاک زیستن. یادم باشد که آدم ها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند. یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم. یادم باشد گره ی تنهایی و دلتنگی هر کس، فقط به دست دل خودش باز می شود. یادم باشد قبل از هر کار، با انگشت به پیشانی ام بزنم تا بعدا با مشت بر فرقم نکوبم. یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم.
|
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست خبر تازه چه داری تو بگو
آمدم نبودی رفتم بیا نوشتم برایت بنویس برایم خواندم برات بخون برام
دلتنگ شدم دوریت چه سخته سخت تر از خارا خار نباش گل باش ولی عمر گل نداشته باش
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
وقتی خدا عکس میگیرد
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: "چکار میکنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟"
دخترک پاسخ داد: "من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد!"
باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نکنید!
یه خانواده ی سه نفری لاک پشت(مادر و پدر و بچه شون) تصمیم گرفتن برن پیک نیک ! لباس و غذا و خرت و پرت هایی که لازم داشتن رو برداشتن و زدن به جاده ! یک ماه، دو ماه ،سه ماه .... بعداز یک سال بلاخره رسیدن !! چشمتون روز بد نبینه سفره رو پهن کردن که غذا بخورن که دیدن نمکدون رو نیاوردن !!! مادر و پدر به بچه شون یه نگاه کردن و گفتن پاشو برو خونه نمکدون رو بردار بیار !!! بچه هه گفت من نمیرم ! مادر و پدر گیر دادن که باید بری آخر سر بعد از کلی اسرار بلاخره با یه شرط بچه شون قبول کرد که بره!!! شرطش این بود که تا من میرم و بر میگردم باید قول بدین دست به هیچ کدوم از غذاها نزنین!!!! مادروپدر قبول کردن که دست به هیچی نزنن.. بچه هه رفت... یک ماه گذشت پنج ماه گذشت یک سال ! دو سال! پنج سال ! هفت سال گذشت نیومد !!!!! بلاخره بعد از هفت سال پدر خانواده گفت اه چرا نیومد من دیگه طاقت ندارم!!! دستش رو برد سمت غذاها که یه چیزی برداره بخوره، همین که اومد بذاره تو دهنش بچه هه از میان چمن ها پرید بیرون و گفت دیدین گفتم شماها صبر نمیکنین من نمیرم ! خودتون برین نمک پاش رو بیارین!!!!!!!
روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامههای محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشان (راز خوشبختیشان) را بفهمند. سردبیر میپرسد: "آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یک همچین چیزی چطور ممکن است"؟ شوهر روزهای ماه عسل رو به یاد میآورد و میگوید: "بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم. آنجا برای اسب سواری هر دو، دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم. اسبی که من انتخاب کرده بودم خوب بود. ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود. سر راهمان آن اسب ناگهان پرید و همسرم را از زین انداخت. همسرم خودش را جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت: "این بار اولت هست". بعد یک مدت، دوباره همان اتفاق افتاد. این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب کرد و گفت:"این بار دومت هست". و بعد سوار اسب شد و راه افتادیم. وقتی که اسب برای سومین بار همسرم را انداخت؛ همسرم با آرامش تفنگش را از کیف در آورد و با آرامش شلیک کرد و آن اسب را کشت. سر همسرم داد کشیدم و گفتم: "چکار کردی روانی؟ دیوانه شدی؟ حیوان بیچاره را چرا کشتی؟"
همسرم یه نگاهی به من کرد وگفت: "این بار اولت هست".
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
قم
در جنوب استان تهران , شمال استان اصفهان و جنوب غربی استان مرکزی واقع شده است. از مذهبی ترین استانهای ایران است.حرم حضرت معصومه(خواهر امام رضا و مسجد جمکران در نزديكي این شهر واقع است. مشهورترين سوغات این استان سوهان است.
نامگذاری قم
واژه قم معرب کومه است ؛ بدین شرح که چون سرزمین قم پیش از آن که به صورت شهر در آید دارای گودالهای پر آبی بوده و چوپانان گوسفندان خود را برای آشامیدن آب و چرانیدن در سبزه زارهای اطراف آن گودالها می برده اند، به تدریج عدهای از چوپانها به دلیل توقف طولانی در آن سرزمین، برای خود مساکن موقتی - که در فارسی به آن کومه گویند - ساخته اند. این کومهها کم کم زیاد شده و توسعه پیدا کرد پس از مدتی به صورت ده درآمد و چون آب سرزمین از لحاظ طبیعی برای شهر مناسب بود، به مرور زمان و زیاد شدن سکنه آن، مبدل به شهر شد؛ ولی به مناسبت مساکن اولیه چوپانان، نام کومه برای آن باقی ماند. بعد از ظهور اسلام و نفوذ زبان و ادبیات عرب و ایران در یکدیگر، بسیاری از کلمات فارسی تغییر شکل داد و از جمله کوم مبدل به قم گردید.
القاب قم
قم از جمله شهرهایی است که القاب متعدد به آن داده شده است ؛ و این القاب مانند القابی که به دیگر شهرهای اسلامی داده اند، مفهوم دینی و مذهبی دارد. آنچه از القاب قم در آثار نویسندگان از دوره مغول به بعد بوده عبارت است از: دارالمؤمنین، دارالعباده، دارالمؤحدین، دارالعلم، دارمدینه المؤمنین، بلده المؤمنین، مدینه المؤمنین، خاک فرج
نگرشی بر وضعیت قم از اوایل هجرت تا زمان قاجاریه
در زمان هارون الرشید، حمزه بن یسع که یکی از بزرگان قم بود به حضور خلیفه رسید و از او درخواست کرد که قم را از اصفهان جدا کند و اجازه داده شود نماز جمعه و عیدین در آن انجام یابد. خلیفه تقاضای او را پذیرفت و بدین گونه قم محل امنی شد برای کسانی که از خلیفه یا حاکم وحشت داشتند. اولین دسته از عربها که به قم پناهنده شدند، جمعی از اشعریان بودند که در زمان حکومت حجاج بن یوسف ثقفی در عراق به این شهر روی آوردند. شرح قضیه به طور اجمال این است که در زمان خلافت عبدالملک مروان، چون عراق (50) زیاد آشفته بود، عبدالملک، حجاج را که مردی بی باک و ستمگر و در عین حال کاردان بود به حکومت آن جا منصوب کرد اعمال ظالمانه حجاج، معروف است و لازم به توضیح نیست. با این که او سرکشان و مخالفان زا به سخت ترین وجهی مجازات می کرد باز هم همواره اوقات او صرف زدوخورد با خوارج و کسانی که از ظلم او به ستوه آمده بودند، می شد. از حمله کسانی که بر حجاج خروج کرد و قصد داشت با سپاهی انبوه او را از بین ببرد، عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بن قیس بود.وی یکی از سرداران معروف و کارآزموده حجاج بود و مدتی در مشرق ایران از طرف وی فرماندهی سپاه را به عهده داشت ؛ ولی مظالم و خونخواریهای حجاج و ناراضیتی مردم عبدالرحمن را وادار به نافرمانی و قیام نمود.خروج عبدالرحمن نزدیک بود حجاج را به کلی درمانده کند. عاقبت، نفاق عدهای از همراهان، باعث شکست او در محلی به نام دیرالجماجم و متواری شدن یارانش گردید. اشعریان از جمله همراهان عبدالرحمن بودند که پس از شکست او به قم پناهنده شدند.قبل از آمدن اشعریان به قم، ساکنان اصلی شهر در قلعهای زندگی می کردند که در وسط شهر قرار داشته است. مدتها بین اشعریان و ساکنان قلعه، زدوخورد بوده است . نهایتا اشعریان در این مقابله چیره شده و قم را زیر نفوذ خود قرار دادند و به قولی، اهالی قم با آغوش باز اشعریان را پذیرفتند. در زمان خلافت عباسی - که بیشتر اوقات، آل علی را تعقیب و شکنجه می کردند - بسیاری از سادات و فرزندان حضرت علی (علیه السلام) به قم پناه آوردند و از همین موقع عقاید شیعه در اذهان ساکنان قم رسوخ پیدا کرد و به تدریج، یک شهر شیعه نشین شناخته شد و به همین علت خلفا به این شهر نه توجهی داشتهاند و نه نظر مساعدی .
قم امروز
پس از تقويت مدرسه فيضيه قم به دست مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي، قم معاصر به يكي از مهمترين مراكز ديني شيعه در جهان تبديل شد. مراجع بزرگي چون مرحوم سيد محمدتقي خوانساري، مرحوم بروجردي بر اين رونق افزودند و در پي پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه قم نقش ويژه اي در آن ايفا كرد و در پي سخت گيريهاي روزافزون صدام حسين نسبت به حوزه علميه نجف، حوزه علميه قم به مهمترين مركز مذهبي جهان تشيع تبديل گرديد.
به نقل از مرکز خبر حوزه، درساد روسویچ از اساتید دانشگاه علوم اسلامی بوسنیو هرزگوین در حاشیه بازدید از کتابخانه آیتالله مرعشی به سابقه مطالعاتی خویش از تاریخ تمدن و فرهنگ ملل مختلف اشاره کرد و اظهار داشت: طی مطالعات مختلف که از فرهنگها و تمدنهای مختلف داشتم، به سابقه طولانی ایران در حوزه فرهنگ و هنر پیبرده و شروع به تحقیق در مورد آن کردم.
وی افزود: پس از مطالعات فراوان مشتاق بازدید از این کشور شده و برای آشنایی بیشتر و بازدید نزدیک وارد ایران شدم.
این استاد دانشگاه علوم اسلامی بوسنی، قم را یکی از بهترین مکانهایی که تاکنون از آن بازدید داشته دانست و تصریح کرد: هنگام ورود به قم با فضای معنوی مواجه شدم، خداوند را به خاطر این نعمت شاکرم و هنگامی خرسندی من افزایش یافت که از حرم مطهر حضرت معصومه(س) و کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی بازدید کردم.
وی ادامه داد: در بازگشت به کشور خود قطعا از بازدیدهایم برای کسانی که با آنها در ارتباطم سخن گفته و آگاهیهای آنان را در خصوص ایران اسلامی به صورت حقیقی و واقعی افزایش خواهم داد.
درساد روسویچ در پایان ابراز داشت: امیدوارم که این دیدارها و بازدیدها زمینهای برای گسترش تعاملات دو ملت ایران و بوسنی و هرزگوین شود.
خونمون خالیه از تو
رفتی تو واسه همیشه
رفتی و نبودن تو
هنوز باورم نمیشه
این اتاق ساده کم بود
جای تو قلب بهشته
پر زد از زمین خاکی
یه فرشته یه فرشته
اون عزیزی که تو دنیا
یار من بود یاورم بود
نازنینم نازنیم
اون فرشته مادرم بود
اون عزیزی که تو دنیا
یار من بود یاورم بود
نازنینم نازنیم
اون فرشته مادرم بود
******
من چه خوشبختم که سالها
روزگاری با تو داشتم
یادمه که با چه شوقی
سر رو شونه هات میذاشتم
کاش میشد بازم ببوسم
اون دو دست مهربونت
اسمم و یه بار دیگه
میشنیدم از زبونت
اشکامو تو پاک می کردی
کاش برای بار آخر
من صدات میزدم و باز
تو می گفتی جان مادر
کاش میشد حتی یه لحظه
در کنار تو بشینم
اگه تو بودی می گفتی
نذار اشکاتو ببینم
******
ای خدای مهربونم
واسه تو رسیده مهمون
از دلم هرگز نمیره
گرچه هست از دیده پنهون
توی قلب من میمونه
تا ابد یاد یه لبخند
نازنینم رو از این پس
میسپرم به تو خداوند
اون عزیزی که تو دنیا
یار من بود یاورم بود
نازنینم نازنیم
اون فرشته مادرم بود
اون عزیزی که تو دنیا
یار من بود یاورم بود
نازنینم نازنیم
اون فرشته مادرم بود
اون فرشته مادرم بود
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سراسر وجودم گرفته
هیچوقت فکر نمیکردم نفرت ...
نفرت تنفر
تنفر تنفر
تنفر
تنفر
تنفر
تنفر
ازین جا برای همیشه میرم
دیگه بر نمیگردم
هیچوقت
امروز ساعت ۳ بود داشتم به مبایلم نگاه می کردم که زنگ زدی ..................... هنوز باورم نمیشه یعنی همه غمام داره تموم میشه ؟ همه چیز مثل یه خواب همه چیط شیرینه وووووووووووووو چقدر مضطربم نمی دونم چی بگم اگر باران بودم .............
آنقدر مي باريدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم
اگر اشک بودم ..............
مثل باران بهاري به پايت مي گريستم
اگر گل بودم.................
شاخه اي از وجودم را تقديم وجود عزيزت ميکردم
اگر عشق بودم............
آهنگ دوست داشتن را برايت مينواختم
ولي افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم
از کسي که دوستش داري ساده دست نکش شايد ديگه هيچ کسو مثل اون دوست نداشته باشي... و از کسي که دوستت داره بي تفاوت عبور نکن چون شايدهيچ وقت هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشه وقتی اسمان با ان همه وسعت... توان نگه داشتن بغضش را ندارد... از من چه انتظاری داری؟ منتظركسي باش كه اگه درساده ترين لباس هم بودي توروبه همه نشون بده وبگه اين همه دنياي منه چقدر سخته کسي رو که دوستش داري نتوني بهش بگي که دوستش داري وچقدر بده که کسي تورو دوست داشته باشه واينو نتونه بهت بگه چقدر سخته تو چشاي کسي که تمام عشقت رو ازت دزديد وبجاش يه زخم هميشگي رو قلبت هديه داد زول بزني و بجاي اينکه لبريز کينه و نفرت شي حس کني که هنوز هم دوسش داري چقدر سخته تو خيالت ساعتها باهاش حرف بزني اما وقتي ديديش هيچ چيزي بجز سلام نتوني بگي رد پاهایم را پاک می کنم به کسی نگویید من روزی در این دنیا بودم. خدایا می شود استعـــــفا دهم؟! کم آورده ام
کنارم هستی اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت میدونی عادت نیست
فقط دوست داشتن محض
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
محال پیشه من باشی برم سرگرم کارام شم
کنارم هستس یو اما...
امشب شب عید تو بازم رفتی سر کار منو تنها گزاشتی این منو خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخیلی ناراحت میکنه این عیدم تنهام دلم می خواد وقتی میرم چت با بچه ها اینکه تو نیستی یه شوخی باشه بعد تو با یه لبخند بیای پیشم اهنگ معین رو بارها گوش کردم دلم خیلی تنگه برات با تبریک پیشاپیش عید نوروز سایل ۱۳۹۰ مجموعه ایی از پیامک تبریک این روز خجسته رو براتون آماده کردیم. به ادامه مطلب بروید …
=====================================================
دنیا را برایتان شاد شاد اس ام اس تبریک سال جدید سلامتی پیامک تبریک عید ۱۳۹۰ مثل ماهی زنده ===================================================== ´¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.• sms eyde 1390 فرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگویم.
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که دادی مرواد از یادت
سال نو و نوروز باستانی مبارک
=====================================================
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
=====================================================
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
=====================================================
مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک
=====================================================
و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم
هر روزتان نوروز
=====================================================
سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز ۸۸ مبارک
=====================================================
با آرزوی
۱۲ ماه شادی،
۵۲ هفته پیروزی،
۳۶۵ روز سلامتی،
۸۷۶۰ ساعت عشق،
۵۲۵۶۰۰ دقیقه برکت،
۳۱۵۳۰۰۰ ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********
><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است
آغاز بهار بر شما مبارک
=====================================================
چند روز دیگه بهار میاد و همهچیز رو تازه میکنه، سال رو، ماه رو،
روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به
همه اون تازگی میارزه، «دوستیمون»!
=====================================================
عاقبت زمستان رفت و رو سیاهیش برای ما موند
..
…
….
….
امضا
حاجی فیروز
=====================================================
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
=====================================================
بهار،نـیم بهار،ربـع بـهار، بهار را قسمت کردند؛بازارشان سکه شد!
دوست عزیز سبز ترین و همیشگی ترین بهار ها را برایت آرزو مندم
=====================================================
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز مبارک
=====================================================
نزدیک عیده، توی خونه تکونیه دلت، مارو بیرون نکنی!!!
=====================================================
امروز ۲ نفر از من آدرس و شماره تلفن تو رو گرفتن که بیان پیشت
منم دادم. سال دیگه می یان سراغت
یکیشون خوشبختی بود
اون یکی هم موفقیت
=====================================================
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
=====================================================
سلام، ببخشید این موقع شب بیدارت کردم.
.
.
خواستم یادآوری کنم: سال نو شده.
.
.
.
کمکم باید از خواب زمستونی بیدار بشی
=====================================================
ز کوی یار می آ ید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی . نوروز مبارک
با تبریک سال نو
=====================================================
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
=====================================================
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک
=====================================================
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
******** سال نو مبارک ********
=====================================================
دنیا را برایتان شاد شاد
و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم
هر روزتان نوروز
¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
….hapyy new year….
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
¸.•*´¨`*•. ¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
=====================================================
هیچ عیدی برایم ارزشمند تر از حضورتو نیست.
عیدی ما یادت نره
=====================================================
شیشه می شکند و زندگی می گذرد.
نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است
پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت
نوروز ۹۰ مبارک
=====================================================
جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.
از هر دو جهان فقط تو را می خواهم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال
این فکر را به یادمان می اورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند . . .
=====================================================
برایتان تندرستی و نیکروزی
در سال نو آرزو دارم.
باشد که سالی سرشار از شادی
و کامروایی داشته باشید
=====================================================
با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم
سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلهای پر مهرمان را به روزهای سبز و زیبای بهار
پیوند می زنیم و شادی را برای یکدیگر به ارمغان می آوریم . . .
=====================================================
بی تو آرزو میکنم لحظه سال تحویل هیچگاه نرسد
امسال بدون تو نوروز برایم مفهومی ندارد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از نوروز می اموزیم که هیچ وقت کسی را نا امیدنکنیم
شاید امید تنها دارایی اش باشد.نوروزتان مبارک باد
=====================================================
نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند. . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لحظه ای که سال تحویل می شه
تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند می زنی
کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه
تا لبخند همیشه مهمون لبهات بمونه
سال ۹۰مبارک
=====================================================
در این نوروز باستانی خیال امدنت را به اغوش خسته می کشم
نوروز ۹۰ مبارک
=====================================================
با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم
سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم
=====================================================
بهار امسال بی تو برایم از پاییز غم انگیز تر است
نوروز مبارک
=====================================================
چه عجیب است رسم روزگار تویی که بهترین بهار را بریم
رقم زدی امسال با رفتنت بد ترین نوروز را تجربه میکنم
امید وارم شیرینی لحظهایت به اندازه تلخی لحظها هایم زیاد باشد
=====================================================
باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند
از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی . . .
=====================================================
ستاره بختتان بالا
سپیده صبحتان تابناک
سایه عمرتان بلند
ساز زندگیتان کوک
سرزمین دلتان سبز
سال جدید مبارک
=====================================================
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند
=====================================================
اس ام اس تبریک مخصوص عید نوروز ۹۰
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز،
امروزتان دیروز، دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، اسگول شدی امروز!
=====================================================
e
… ei
… eid
. .. eide
. .. eidele ghafel
. .. didi sale 89 ham tamoom shod?
=====================================================
سال گذشته مبارک ! انجمن عقب افتادگان ذهنی
=====================================================
با توجه به گران شدن نرخ sms پیشاپیش نوروز ۹۰
تولدت ، تولدم ، پیوندتان و قدم نورسیده مبارک.نور به قبرت بباره !!
آه ای" رویای فرداهای خوب"
در کدامین روز پیدا می شوید؟! صبرم از پایم فکنده این زمان با کدامین صبح فردا می شوید؟! -سالها در انتظار این خیال از قطار زندگی جا مانده ام آرزویم بود "فرداهای خوب".... در خیالی خام گویی مانده ام رنج دنیا را برای این عبث سالها از جان تحمل کرده ام گوییا در شام تار بی کسی... صبح روشن را تصور کرده ام -راه برگشتی ندارد پای من جاده از یک جهت تا انتهاست انتها نزدیک و من افسرده دل آه "فرداهای خوب" من کجاست ؟! آی یاران! خبری هست مرا از دل دوست مژده ام من! خبر از عشق شما را دارم........
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم
یه گوشه ای و گفتم : فراموش؛ یه چیزی ته قلبم خندید
دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند ( شریعتی )
++++++++++
از خداوند چیزی برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد! دکتر شریعتی.
++++++++++
در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست.. ( دکتر علی شریعتی )
++++++++++
روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد. ( شریعتی )
++++++++++
در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است! ( دکتر شریعتی )
++++++++++
گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود! گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود! گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!! < شریعتی >
++++++++++
ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست. ( دکتر علی شریعتی )
++++++++++
مشکلات انسانهای بزرگ را متعالی می سازد و انسانهای کوچک را متلاشی. ( شریعتی )
++++++++++
خدایا،به من توفیق تلاش در شکست،صبر در نومیدی،رفتن بی همراه،جهاد بی سلاح،کار بی پاداش،فداکاری در سکوت،دین بی دنیا،عظمت بی نام،خدمت بی نان،ایمان بی ریا،خوبی بی نمود،مناعت بی غرور،عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت،و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،روزی کن.(دکتر علی شریعتی)
++++++++++
بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست التماسه. دکتر شریعتی.
++++++++++
زخمی بر پهلویم هست روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب میخورم و همه گمان میکنند که من میرقصم. ( دکتر شریعتی )
++++++++++
نامم را پدرم انتخاب کرد ، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است ، راهم را خودم انتخاب می کنم. ( دکتر شریعتی )
++++++++++
دلی که ازبی کسی تنها است،هرکس رامیتواندتحمل کند.!
(دکترشریعتی)
++++++++++
به دکتر شریعتی گفتند استاد سیگار طول زندگی رو کوتاه میکنه ، دکتر در جواب گفتند من به عرض زندگی فکر میکنم.
++++++++++
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
خدایا کفر نمی گویم
پریشانم
چه می خواهی تو از جانم !
...مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا !
...اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی
و شب ، آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟
خداوندا !
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه دیوار بگشایی
لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟
خداوندا !
اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر گردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت
از این بودن ، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا !
تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.
دکتر علی شریعتی
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تمومه ادم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به اسمون
با ستاره ها قیامت میکنم
نمی ذارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت میکنم
وقتی گاهی من و دل تنها می شیم
حرفهای نگفتنی را میشه دید
میشه تو سکوت بین ما دوتا
خیلی از ندیدنی ها رو شنید
قصه جدایی ما آدما
قصه دوری ماست از خودمون
دوری من و تو از لحظه عشق
قصه سادگی گمشدمون
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تموم آدم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قیامت می کنم
نمی ذارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت می کنم
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
با مردی كه در حال عبور بود برخورد کردم
-اووه !! معذرت میخوام...
-من هم معذرت میخوام
-دقت نکردم ...
ما خیلی مؤدب بودیم
من و این غریبه
خداحافظی كردیم و به راهمان ادامه دادیم
اما در خانه با آنهایی كه دوستشان داریم چطور رفتار می كنیم
كمی بعد از آن روز
در حال پختن شام بودم.
دخترم خیلی آرام كنارم ایستاد همین كه برگشتم به اوخوردم و تقریباً انداختمش.
با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو كنار"
قلب کوچکش شکست و رفت
نفهمیدم كه چقدر تند حرف زدم
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:
وقتی با یك غریبه برخورد میكنی ، آداب معمول را رعایت می كنی
اما با بچه ای كه دوستش داری بد رفتار می كنی
برو به كف آشپزخانه نگاه كن. آنجا نزدیك در، چند گل پیدا میكنی.
آنها گلهایی هستند كه او برایت آورده است
خودش آنها را چیده.
صورتی و زرد و آبی
آرام ایستاده بود كه سورپرایزت بكنه
هرگز اشكهایی كه چشمهای كوچیكشو پر كرده بود ندیدی
در این لحظه احساس حقارت كردم
اشكهایم سرازیر شدند.
آرام رفتم و كنار تختش زانو زدم
بیدار شو كوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم : دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری كه امروز داشتم
نمیبایست اون طور سرت
داد بکشم
گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان
من هم دوستت دارم دخترم
و گلها رو هم دوست دارم
مخصوصا آبیه رو
گفت : اونا رو كنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن
میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو
آیا می دانید كه اگر فردا بمیرید شركتی كه در آن كار می كنید به آسانی در ظرف یك روز برای شما
جانشینی می آورد؟
اما خانواده ای كه به جا می گذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد كرد.
و به این فكر كنید كه ما خود را وقف كارمی كنیم و نه خانواده مان!
چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای !!
اینطور فكر نمیكنید؟!!
به راستی كلمه
"خانواده" یعنی چه ؟؟
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
گفتم عشق چیست ؟
به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..." به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..." به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..." به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم """"""""""""""""""""""""""""""""""" عاشق عاشق عاشق تر نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق @@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@@ امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه فقط خوابه ، تو كه رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت نمردم، همون كه فكر نمی كردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای كفتر و گنجشك كلاغای سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو طاقچه شده كارش فراموشی ، شده كارش فراموشی ، دیگه بارون نمی باره اگر چه ابر سیاه ، تو كه نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته بازاریست ، تموم گل ها خشكیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از رنگ و رو رفته ، كوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت گفتیم و سفر كردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذركردیم گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری گفتم كه تو می دونی،سرخاك تو می میرم ، ولی تا لحظه مردن نمی گیرم دل از تو + نوشته شده توسط fazel در و ساعت 10:39 قبل از ظهر | GetBC(44); نظر بدهید آرزوي ديدار من در آستان چشمان تودلم را و تمام دلم را باختمبی آنکه تو بدانی وچه حقیرانه و مبهوتبه چشمانت خیره شدم شاید راز نگاه گنگمرا بفهمی اما افسوس...حالا که گاه گاهی فرسنگ ها از من دور می شویچه ملتمسانهدیدارت را آرزو می کنم + نوشته شده توسط fazel در و ساعت 5:23 بعد از ظهر | GetBC(42); نظر بدهید باز آن يار بي وفاباز آن يار بي وفا باز آن يار بي وفاباز آن يار بي وفا باز آن يار با جفارفته بي من اي خدا باز که شده درد آشنامن تنها يا دل شدماو با کي شد همنوااو که با من ميدميداو که از من مي شنيدحال رفته بي من چراراز دل شد برملامن بي او خوابم نبرد او با کي شد هم قباباز من ديوانه شدممست با بيگانه شدماو در دلم جا خوش بکردمن رسوا ترين رسواخوش بودم وقتي که بود مست بودم با دلبران + نوشته شده توسط fazel در و ساعت 5:20 بعد از ظهر | GetBC(41); یک نظر اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم. وقتی می آی صدای پات از همه جاده ها می آد انگار نه از یه شهر دور كه از همه دنیا می آد تا وقتی كه در وا می شه لحظه دیدن می رسه هر چی كه جاده ست رو زمین به سینه من می رسه آهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه ای كه تویی همه كسم بی تو می گیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به هرچی می خوام می رسم وقتی تو نیستی قلبمو واسه كی تكرار بكنم گلهای خواب آلوده رو واسه كی بیدار بكنم دست كبوترای عشق واسه كی دونه بپاشه مگه تن من می تونه بدون تو زنده باشه ای كه تویی همه كسم بی تو می گیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به هرچی می خوام می رسم عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تو عمر دوباره منه دیدن و بوییدن تو نه من تو را واسه خودم نه از سر هوس می خوام عمر دوباره منی تو رو واسه نفس می خوام ای كه تویی همه كسم بی تو می گیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به هرچی می خوام می رسم """"""""""""""""""""""""""""""""""" چگونه روابط عاطفی مان را مدیریت کنیم که ضربه نخوریم؟ با قلب من بازی نکن!داشتم دفتر تلفنام را ورق میزدم که چشمام افتاد به یک نام و تلفن خطخورده. دقیقتر نگاه کردم.... شماره یکی از همکارانام بود که از پیش ما رفته بود؛ نه فقط از محل کار ما، اصلا از ایران رفته بود تا کنار همسرش زندگی تازهای را در کشوری دیگر آغاز کند. روی شماره تلفناش خط زده بودم و نوشته بودم: «یادش به خیر!» اگرچه سعی میکنم کلا آدم احساساتیای نباشم اما دست خودم نیست و در پایان هر رابطهای با دوستانم، حس غریبی به سراغام میآید که حتی اگر بعد از مدتها خاطرهای مرا به آن روزها ببرد، همه تلخیها و شیرینیهای آن رابطه دوباره در ذهنام زنده میشود. خانم مرادی، همکار من بود و البته دو سال بودن در کنار او، مرا وابسته کرده بود. با خودم فکر میکردم وقتی آدمها در روابط دوستانهشان اینقدر وابسته میشوند، وای به حال آنهایی که یک رابطه عشقی نافرجام را تجربه میکنند. امیدوارم همه ارتباطهایی که با آشنایی و علاقه شروع میشود، جاودانه شود و همه دختر و پسرهای عاشق امروز به همسران مهربان فردا بدل شوند و رابطهشان هرگز ناکام نشود. به همین موضوع فکر میکردم که یکی از همکاران، ایمیلی را بهام رساند و گفت: «این ایمیل برای صفحه «با خوانندگان» آمده.» ایمیل «خانم یگانه» (که در ایمیل خود، خواسته بود او را به این نام بنامیم) خیلی ناراحتام کرد؛ چون دیدم آرزویی که کردم، برآورده نشد و شاید خیلیها وقتی این داستان را بخوانند آن را مشابه زندگی خود بیابند. با دکتر بدریسادات بهرامی، روانشناس مشاور خانواده درباره همین موضوع حرف زدم و او راهحلهایی ارایه داد تا امثال «یگانه» از زندگی لذت ببرند. قصه از کجاشروع شد؟هر هفته داستان زندگی مردم را میخوانم تا شاید به نمونهای مشابه خودم برسم و بدانم که باید چه کنم اما شما به این قصه مهم که داستان زندگی بسیاری از دخترها و شاید برخی از پسرهای امروز است نپرداختهاید. منظورم قصه دخترهایی است که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه میکند، آشنا میشوند و وقتی حس میکنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ناگهان میفهمند رودست خوردهاند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او را به بازی بگیرد. تا به حال سه مورد اینچنینی برای من اتفاق افتاده است. اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم. بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دلبسته شدم و به او و حرفهای عاشقانهای که میزد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر هم دارد و به خاطر رابطه چندماههای که داشتیم آنقدر سرخورده شدم که چند واحد درسیام را افتادم و مدتی افسرده شدم. حالا هم که 26 ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار میکنم با یکی از همکارانام که در بخش دیگری مشغول است، دوست شدهام. او میگوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم. نمیدانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم اما از طرفی میترسم که او نیز مثل قبلیها با احساساتام بازی کند و دستآخر هم از ازدواج طفره برود. کاملا گیج شدهام و نمیتوانم تصمیم بگیرم... در مطب مشاوردکتر بدریسادات بهرامی روانشناس و مشاوریکی از نیازهای اساسی ما آدمها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم. به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامینکننده آن نیاز میتواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند. بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگیهای عاطفیروانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفیروانی را از گذشته داشته باشند عمیقتر و سریعتر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیتهایی که دارد ما را به خود وابسته میکند. اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بیاهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او میبینیم که دوستمان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت میشود. برعکس، وقتی میبینیم کسی دوستمان ندارد و یا از رابطهای که با ما دارد، خارج میشود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما میشود، احساس بیارزشی است. معمولا اولین فکری که به ذهن ما میآید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوستداشتنی نیستیم، به وجود میآید و ما را آزار میدهد. اگر بخواهم به بررسی داستان زندگی خانم یگانه بپردازم، باید بر صحبتهای او صحه بگذارم و بگویم قضیه وابستگیهای عاطفی در روابط میان دختر و پسرهای امروزی بسیار دیده میشود. شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطهها را برایشان تعریف کنیم و سپس در مورد مراحل مختلف رابطه عشقی توضیحاتی بدهیم که با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند بر اوضاع مسلط شوند. اگر با چارچوب رابطههای تعریف شده آشنا باشید، میتوانید به این موضوع فکر کنید که چهطور رفتار کنید تا کسی نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد. چرا بعضیها با احساسات دیگران بازی میکنند؟وقتی کسی آنچه در دروناش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات، به نوعی بازی در میان برخی از جوانها و نوجوانها تبدیل شده است که هر دو سوی یک رابطه با انتخاب آگاهانه وارد این بازی میشوند و هر دو طرف با قواعد بازی آشنا هستند. البته گاهی دختر یا پسر نقش خود را فریبکارانه بازی میکند و دیگری که مانند او رفتار نکرده آسیب بیشتری در این بازی میبیند. در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه میشوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدفمند نیستند اما وانمود میکنند لبریز از عشق و عاطفهاند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبتآمیز و کلیشهای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر شود اما آنها یکدیگر را به بازی میگیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزههای سالم و غیرفریبکارانه این بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است. شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده میشود نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم... مخ طرف را زدم...» اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبتآمیزی که قاعدتا در عشقهای واقعی رد و بدل میشود از این جوانها میپرسم، در توجیه رفتار خود میگویند: «اینها را میگم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه. اگر من نگم، دیگری میگه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم...» پسرهایی که وارد زندگی «یگانه» شدهاند دچار مشکلات روانی نبودهاند اما آنها قوانین بازی فریبکارانه را از همسالان خود آموخته و میدانستند چهطور باید رفتار کنند تا بتوانند احساسات او را به بازی بگیرند. دو دختری که در دانشکده با آن پسر رابطه داشتهاند نیز میدانستند چهطور باید حرکتهای مقابل او را انجام دهند تا رودست نخورند. این دختر و پسرها دنبال رابطههای ابزاری و یا دوستی ساده و شاید هم رابطهای حمایتی باشند و به هر جهت، خواهان رابطهای عاشقانه و به قصد تشکیل خانواده نیستند. اگر شما هم مانند «یگانه» دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد و یا به قول خودتان کسی نتواند شما را سرکار بگذارد، بهتر است کلمات کلیشهای و عاشقانه آنها که رد و بدل کردناش جزو قوانین بازی است فریبتان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید. فرقی نمیکند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید. پس باید رابطهها را به عنوان درس اول بشناسید. دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنتهای اجتماعی، همه و همه در طول قرنها برای حفظ و حراست از تکتک ما و نهاد خانواده به وجود آمدهاند. درس دوم اینکه اگر حتی میدانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطاش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطفتان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید. سوم اینکه اگر قصد وارد شدن در یک رابطه، دوستی است و یا طرف مقابل واضح و شفاف به شما اعلام میکند که قصد ازدواج ندارد، سعی کنید خوب چشم و گوشتان را باز کنید و مدام بر خود کنترل داشته باشید تا بتوانید درست حرکت کنید؛ به یاد داشتهباشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر میبینید به سمت وابسته شدن در حرکتاید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی از اوست و یا آنقدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق میمانید، باید هوشیارانه عمل کنید. گاهی موبایلتان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماسهایش پاسخ نمیدهید تا او بداند شما حدود رابطه دوستی را میشناسید و اجازه نمیدهید شما را بگذارند سر کار و یا بازیتان بدهند. گاهی با به کار بردن برخی جوابهای کوتاه اما شفاف و معنادار میتوانید به او بفهمانید بهتر است خودش باشد و آنچه در درون واقعیاش هست را آشکار کند.اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویقاش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام دادهاید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت میبریم. اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمدهاید و از این بازی لذت بردهاید.انواع رابطههاروابطی که ما با دیگران برقرار میکنیم انواع و اقسامی دارد که در زیر به آنها اشاره میکنم: 1 یکی از این رابطهها، رابطه دوستی است. رابطهای که در بین جوانها کاملا تعریف شده و شناخته شده است (Just Friend). در این رابطه، وقتی دوست شما خبر ناراحتکنندهای در موردتان میشنود، همدلانه به کنارتان میآید و تنهایتان نمیگذارد. به شما میگوید دوستتان دارد و اگر مشکلی داشتید، میتوانید روی کمک او حساب کنید. در جامعه ما این دوست اغلب از جنس موافق است. ما در این ارتباط، حتی به این دوستان هم وابسته میشویم و اگر مدتی خبری از هم نداشته باشیم، سراغ یکدیگر را میگیریم و تمایل داریم ریتم دوستیمان حفظ شود. اگر هفتهای یک بار یا ماهی یک بار با هم تماس تلفنی یا دیدار داشتیم وابسته آن میشویم. ما حس خوبی به هم داریم و وظایف دوستی را انجام میدهیم. 2 رابطه دیگری داریم به نام رابطه کارکردی. یعنی ما کاری به خود شخص نداریم، بلکه با کارکرد او در ارتباط هستیم و وابستهاش شدهایم. دوستی یک روانشناس مشاور با دوستی که کارمند بانک است، اگر ما به هر دلیلی رابطهمان به هم بخورد تا مدتی کلافه هستیم و خلأ او را حس میکنیم چون ذهن ما وابسته او شده است و آرزو میکنیم کاش دوباره برگردد. آن کارمند هر وقت مشکل داشته باشد دوستاش تلفنی راهنماییاش میکند و در عوض همه کارهای بانکی دوستاش را انجام میدهد تا مبادا وقت او در صف بانک گرفته شود.3 رابطه دیگری که رایج است و اغلب وابستگیهای عاطفی را شامل میشود همان رابطه عشقی (Love) است. دختر و پسری دچار وابستگی عاطفی میشوند که به دلیلی به یک رابطه آمدهاند. گاهی اوقات محیط کاری، محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث میشود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و آغاز یک رابطه باشد. روزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود میبینید دنبال بهانه میگردید و به عنوان پیش مقدمه طوری رفتار میکنید که ببینید آیا او همچنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس میگیرید و این بهانهها بیشتر و بیشتر میشود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان میدهید علاقهمندی به وجود آمده است. حالا که دست دلتان برای همدیگر رو شده و فهمیدهاید شما دو نفر حس مشترکی به هم دارید، رابطهتان وارد فاز عاطفی میشود. در اینجاست که میگوییم اینها زود به زود دلشان برای یکدیگر تنگ میشود: «به محض خداحافظی کردن، دلام تنگ شد و حالا که در مسیر خانه هستم به تو اساماس میدهم یا تماس تلفنی میگیرم...» در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل شود. همهچیز به نظر آن دو عالی و لذتبخش است. سطح نوراپینفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و تغییر رفتار میدهیم. تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخطبع میشویم و شعر میگوییم. قبلا خیلی کمرو بودیم اما حالا حاضرجوابی میکنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت. حس ما فوقالعاده است و به خاطر سطح هورمونهای بدنمان همهچیز را زیبا میبینیم (در روانشناسی به نوراپینفرین و دوپامین هورمون عشق میگویند) و حتی کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی بودن و یا تعابیر زیبا برداشت میکنیم (این نکته را به خاطر بسپارید.) در این مرحله، بیاختیار به یکدیگر وابسته میشوید چون مدام به مغزتان این برنامه را میدهید که میخواهم هر لحظه با تو باشم. این برنامهای که به مغز داده میشود، چنین حسی را تقویت میکند که قرار است همه زندگیام با تو باشد و میخواهم با تو ازدواج کنم. این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شدهاید. مدتزمان بودن در این فاز عاطفی برای افراد متفاوت است. بعضیها در مدت سه هفته به این حس میرسند. بعضیها در مدت دو ماه و بعضی هم بودن در این فاز را تا 6 ، 7 ماه یا بیشتر تجربه میکنند و ادامه میدهند. بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بودهاید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفیروانی و هیجانی که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود. اگر شما سه هفته در این فاز بودهاید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حالتان خوب نباشد. به هر حال مغز شما مدت 20 روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و پیام محبتآمیز آن دوست بیدار شود. در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار این گمشده، سیستم ذهنی شما را بر هم زده است و حالتان خوب نیست اما اگر این حالت ناخوشی بیش از این ادامه داشته باشد و شما تا ماهها حالتان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید. یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسیعاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا 10 روز خودتان را جمع و جور کنید. در رابطههای عاشقانهای که ماهها طول میکشد طبیعی است به زمان بیشتری برای مسلط شدن بر اوضاع روانیمان پس از قطع ارتباط نیاز داشته باشیم. افت عملکرد، گریه کردن، حوصله کاری را نداشتن و کلافه بودن از نشانههای طبیعی این وابستگی عاطفی است که باید بشناسید و به خودتان کمک کنید تا آنها را مدیریت نمایید. طول مدت سوگواری عشق باید منطقی باشد و در تناسب یا طول مدت فاز عاطفی باشد. """"""""""""""""""""""""""""""""""" چه وقت جمله “دوستت دارم” را بگوییم؟ دانستن این که چه وقت جمله “دوستت دارم” را بیان کنیم، نیاز به مهارت دارد. این عبارت تنها دو کلمه دارد اما وقتی شخصی برای اولین بار این عبارت را در رابطه اش به کار می برد، رویداد عظیمی رخ می دهد. اگر آن را بسیار زود بگویید، خطر کرده و ممکنست شخصی را که دوست دارید، بترسانید. اگر این جمله را خیلی دیر بگویید، خطر کرده و ممکنست این حس را به طرف مقابل القا کنید که به او توجهی ندارید. اگر بتوانید از رابطه خود یک قدم به عقب بردارید، به احساسات خود فکر کنید و زمان صرف کنید، می توانید این جمله را در بهترین زمان آن اظهار کنید.اولین قدم این است که در مورد چگونگی احساسات خود فکر کنید. شما می خواهید بدانید که آیا حقیقتا شخصی را که با او هستید، دوست دارید یا خیر. اگر احساس شما یک دوست داشتن ساده بوده و امیدوارید که در آینده عاشق او شوید، اکنون زمان مناسب آن نرسیده که به اشتباه عشق خود را ابراز کنید. هر چند وقت یک بار به طرف مقابل فکر می کنید؟ هدف شما از این رابطه چیست؟ اگر می خواهید رابطه ای متعهدانه با این شخص داشته و عشق نابی به او دارید، زمان گفتن این جمله نزدیک است. ممکنست بخواهید در مورد زمان گفتن این جمله، فکر کردن را آغاز کنید.به رابطه خود فکر کرده و ببینید که تا چه حد پیشرفت کرده است. آیا پدر و مادر او را ملاقات کرده اید؟ هر چند وقت یک بار او را می بینید و با او حرف می زنید؟ آیا هر دوی شما به رابطه خود متعهد هستید و اغلب در مورد آینده صحبت کرده و برنامه ریزی می کنید؟ شاید وقت گفتن این دو کلمه رسیده باشد.وقت گذاشته و زمان اظهار این جمله را تعیین کنید و لحظه ای خاص را بیافرینید. شاید می خواهید یک قرار خاص برای این لحظه بگذارید و یا این دو کلمه را بعد از یک لحظه خاص مثل دیدن یک شهاب آسمانی و یا یک مکالمه منحصر بفرد بیان کنید. این را بدانید که ممکنست شما این دو کلمه جادویی را بیان کنید اما دوست یا همسر شما در پاسخ به شما این جمله را نگوید، تمام تلاش خود را بکنید تا از این بابت ناراحت نشوید. شاید او به زمان بیشتری نیاز دارد تا به شما بگوید که دوستتان دارد
"""""""""""""""""""""""""""""""""""
اسم شما چه رنگی است؟! ۱- قرمز: ش ج س الف۲- نارنجی: ت ث ک ب۳- زرد: ی ل ص ض۴- سبز: و م د ژ۵- آبی: چ ن ط ظ۶- نیلی: ح خ ف -۷- بنفش: ع پ غ -۸- صورتی: ز ق ه -۹- طلایی: ر ذ گ - برای این که با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال میآوریم: مثال : لیلا جلالیل۳ ی۳ ل۳ الف۱ ج۱ ل۳ الف۱ ل۳ ی۳سپس اعداد را با هم جمع میکنیم:۲۱=۳+۳+۱+۳+۱+۱+۳+۳+۳باز هم دو عدد را با هم جمع میکنیم:۳=۱+۲ عدد ۳ مربوط به رنگ زرد است. حالا اسم شما چه رنگی است؟ طالع بینی از روی حرف اول اسم شما طالع بینی انسانها و شناخت خصوصیات آنها از روی حرف اول اسم آنان!!!! توجه : در این روش به دلیل وجود نداشتن حروف “گ.پ.چ.ژ”باید به جای این حروف معادل فارسی آنما را قرار دهید .مثال : (ژچ گ)=ج (پ)=ب.الف: خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه ملاحظه کند و خونگرم میباشد و با همه زود صمیمی میشود ودر زندگی در جنگ و جدال و گفتگو به سر میبرد و پیراهن سیاه بر او نامبارک می باشد و محنت بسیار می کشد و هر چه را طلب کند زود بیابد و مریضی وی همیشه در باد قولنج گردن وپهلو می باشد. ب : فردی خوش قیافه و زیبا وبا محبت و رفیق باز و همیشه مغرور و جیب او خالی و قدر مال دنیا را نداند. ج : فردی باشد زیبا و خوش اخلاق وبا محبت و او همیشه از مریضی شکم رنج میبرد و این مریضی هر چند وقت یکبار اشکار میشود و دو وجه دارد یا سیاه چهره و قوی استخوان یا سفید پوست و بزرگ اندام و همیشه سرگردان واشفته می باشد و از کار خود حیران است. د: او فردی با دیانت و پر فکر وبشاش و زیبا چهره و جنگجو است و قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه در حال ترقی می باشد. ه : او فردی است که همیشه اطرافیان را امر و نهی کند و زیبا چهره وتند خو و اتشی مزاج و طبع او گرم میباشد. و: فردی است که همیشه به دیگران کمک می کند و گاهی مغرور میشود و زبان بد پشت سر او باشد و دیگران بدی او را میگویند. ز: زیبا و خوش اخلاق و با محبت و خونگرم و در هر کاری مقرراتی است و در زندگی برای او سحری می کنند و در زندگی شکست بزرگی می خورد و همیشه از درد سر و زانو در عذاب میباشد و نسبت به زندگی دلسرد می گردد و حیران و سر گردان میشود. ت: او فردی است خوش جهره و خوش اخلاق کم خواب و هرگاه مرتکب گناه میشود سریع توبه میکند و اگر دل کسی را برنجاند بسیار نگران و در پی ان است که دلجویی کند و همیشه احساس تنهایی عجیبی در خود دارد. ث: فردی است ثابت قدم و پر اراده و در هر کاری ثابت قدم می باشد خوش اخلاق و پر عقل است و پیشانی او پهن میباشد و در زندگی هرگز محتاج نخواهد شد. ح: او فردی زیبا و خوش اخلاق و حق گو و کینه ای و حرف را در دل نگه دارد و همیشه در بحث و جدل وجنگ به سر میبرد. خ: فردی است زیبا چهره با چشمانی درشت با محبت و مقرراتی و هر چه سعی میکند رزقش بسیار شود موفق نمی شود و او فردی است عشقی و تنبل و کاهل در کارها و باید این کار را ترک کند تا در زندگی موفق و سر بلند شود. ر: او فردی است خوش اخلاق میانه رو و اتشی و همیشه اطرافیان در پشت سر او بد گویی کنند و او فردی است طمعکار و زیبا چهره وخوش گذران و اگر ایمان خود را حفظ کند به هر مقام و منزلتی که بخواهد میرسد و دست او همیشه از پول دنیا تهی است. س : او فردی میباشد پر استعداد و با ذوق و سلیقه و همیشه بهترین اجناس را انتخاب می کند و بسیار مغرور ومتکبر میباشد و هر کاری که میل داشت انجام میدهد و با اطرافیان خود در نزاع و لجبازی بسر میبرد فردی باشد اتشی مزاج و همیشه در چشم اهل واعیان پر هیبت به چشم میاید. ش: او فردی است مشفق ومهربان و جنگجو و عصبانی و خونگرم و زبان او تلخ است و هر چه در دنیا به او ضرر برسد از دست و زبان خود میخورد و اگر زبان خود را نگه دارد از بلا محفوظ میماند و بسیار لجباز است. ص : فردی است حرف شنو و دهن بین و هرکس هر حرفی را با او در میان بگذارد سریع باور میکند نترس و خشن و خوش اخلاق و با محبت و همیشه در حال ترقی و فکر میباشد. ض : او فردی است خوش اخلاق و زیرک ودانا وکینه توز و همیشه نگرانی خود را در ظاهر بروز نمیدهد و پیشانی او پهن است و کمان ابرو دارد و در کارها بسیار دقیق میباشد و هرگز یاد خدا را فراموش نمی کند و به دنبال هر کار زشتی توبه می کند و فردی زرنگ است. ط :او فردی است پاک و خوش اخلاق و عشقی و خوش گذران و خو نگرم و پیراهن سیاه براو خوشایند نیست و دوستی بسیار میکند. ظ : او فردی است که ظاهر و باطنش یکی است و خشک ومقرراتی میباشد و اطرافیان پشت سر او بد گویی کنند و قدر مال دنیا را نداند و در و اعضا خالی دارد که نشان اقبال است و دنبال دوست رود و خواهان ان است که با دوستان تفریح کند. ع : او فردی باشد بلند مرتبه و پر گذشت و خوش اخلاق و بخشنده و مقرراتی وخشک و او هرگز قدر مال دنیا را نمیداند و در دوستی با دیگران پاینده و متعصب و در اول زندگی رنج بسیار کشد و قدر مال دنیا را نداند. غ: زیبا چهره با گذشت و خشک و مقرراتی و احساس نا امیدی کند در فکر میرود و به گذشته واینده خود می اندیشد دانا وعالم است و زندگی را با صلح وصداقت دوست دارد. ف : او فردی است اتش مزاج و تند خو و جاهل و زیبا چهره و جنگ جو و خون گرم و نترس از ناحیه هر چند وقت یک بار مریض و رنج میکشد و در زندگی چند بار شکست میخورد ولی در اینده به مقام و منزلت خوبی میرسد. ق: فردی است قادر وتوانا و زیرک و دانا و در هر کاری نقشه بسیار میکشد و موفق میشود هم زیباست و هم خوش اخلاق و فردی است خوش گذران و قدر مال دنیا را نداند و گاه گاهی با ملایمت و یا خصومت برخورد میکند. ک: او فردی است زیبا وخوش اخلاق و زیرک و دانا و زیرک و خشک و مقرراتی و زبان او تلخ است و همیشه دیگران از زبان او در عذاب میباشند با یک کلمه حرف دیگران را برنجاند و همیشه در حال ترقی و فعالیت باشد. ل: فردی است زیبا چهره و خوش اخلاق و یکدنده و همیشه جدایی اختیار کند و غرور خاصی دارد قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه متعصب اطرا فیان نزدیک خود میباشد. م : خوش اخلاق و با محبت و خون گرم ونترس و همیشه اطرافیان پشت سرش بد گویی کنند و در روبرو از او تعریف و تمجید کنند او فردی باشد خوش چهره و چشمان درشتی دارد و در کارهای خود همیشه کاهلی دارد و زود عصبانی میشود و سریع خاموش میشود عشقی میباشد و در تمام کارها تقاضای کمک کند. ن: او فردی است زیبا و خوش اخلاق و کینه توز و دم دمی مزاج میباشد گاهی اوقات بسیار خوب و گاهی اوقات بسیار بد و مقرراتی وخشک میشود همچون قاضی میباشد ودر حقوق خود ودیگران به میزان برخورد کند. ی :او فردی است پر فکر وزیبا و با هر در افتد بر او غالب گردد دم دمی مزاج میباشد و گاهی بسیار خوب و گاهی بسیار خشک و مقرراتی است او فردی است چهار شانه و از مریضی شکم گاه گاهی رنج میبرد. کجابودی کجا بــودي وقتي برات شکستـم يخ زده بود شـاخه گُلم تو دستـــم کجــا بـودي وقتــي غريبــي و درد داشت مـن تنها رو ديوونه ميـــکـرد کجــا بودي وقتي کنـار عکســـات شبا نشستم به هواي چشمـــات کجا بــودي ببيني مــن ميســـوزم عيــن چشــات سيـاهه رنـگ روزم ســـرزنشــــاي مردمـــو شنيـــدم هــر چــي که باورت نميشه ديـدم کنـــايه هــاشونــو به جون خريدم نبــود ستــاره ام شبـا گريه چيـدم کجا بودي وقتي اشکــام ميريخت خون جاي گريه از چشام ميـريخت کجـــا بودي وقتـــي آبـــروم مـــرد امــا به خـاطر چشات قسم خـورد کجـــا بودي وقتي که پرپر شـــدم سوختم و از غمت خاکستر شدم خنده واسه هميشه از لبـام رفت رسيدن از مرمر رويــاهـــــام رفت اعتراف می دونی طاقت جدایی رو ندارم با تو من مثل بهارم می خوام که نری تو از کنارم ازت زیاد خاطره دارم می خوام اسمت رو همنفس بذارم از تو بگم در سایه سارم هر جا بری من دوستت می دارم از عاشق های این دیارم به یاد شب های زیر بارون که خیس می شد همه سر و پامون شب ها همش من خواب تو را می بینم بین هفت آسمون رو زمینم می دونی طاقت جدایی رو ندارم به خدا طاقت ندارم مرا رها مکن مرا اینگونه نگاه نکن دل من پر از سکوت است سکوتی که اگر نمایان شود عالمی را به آتش می کشد در پس پوسته ی حرفهای من سکوتی پر معنا نهفته است صدها جلد کتاب یک دقیقه آن است و در تاکستان ابدیت یک شاخه انگور دارد شرابی که از آن افشرده ام دنیاییی را مست میکندودیگری را می کشد مرا رها مکن در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وكيلم دلم بود و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم و من گفتم به تو بگويند: دوستت دارم خسته شدم خسته شدم از بس چشم به در دوختم نامه هام نداي دوست داشتنت رو ميدند از بس اسمتو صدا کردمديواره اسمتو بلد شدند از بس گريه کردم اشکي براي چشمام نمونده از بس داد زدم صدام گرفته تو رو روز و شب صدا مي کنم شايد روزي ببينمت شايد روزي حست کنم شايد بتونم ببوسمت شايد روزي برات بميرم بوي خوش تو بوي خوش تو هر كه ز باد صبا شنيداز يار آشنا سخن آشنا شنيداي پادشاه حسن چشم به حال گدا فكنكاين گوش بس حكايت شاه و گدا شنيدخش آمد گل زان خوشتر نباشدكه در دستت به جز ساغر نباشدزمان خوش دلي درياب و دريابكه دائم در صدف گوهر نباشد عشق میان دیوارهای روشن سکوتخانه ای شیشه ای ساخته ام .خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان .خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، کینه ها، سکوت ها.خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلاییو احساسی به رنگ آسمان .خانه ای که درهایش از جنس نور است وپنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند.خانه ای پر از هوای " تو"و نفسی از تبار " عشق " .در هنگامه آمدنتسکوت شیشه ها به رنگ آبی ترین بهشت زمینیزندگی را فریاد می زنند .حتی اگر با قدمهایی از جنس سکوت بیایی ...
"""""""""""""""""""""""""""""""""""
شبها شبها, عشق گم شده منو دوباره به من بازگردوندبعد از اینکه ازمن دور شد, دوباره به سوی من برگشتمرا صدا زد و به زندگیم شادی بخشیدکجا بودی ای کسیکه تمام فکر منو به خود مشغول کردی؟کجا بودی ای کسیکه قلب من همراه توست؟شبها شبها شبهاعزيزم عشق تو تمام زندگی من را تغیر دادو به شوق دیدن تو به خواب میروم و بیدار می شومبه قلب من آموختی که تو را بپرستدو همراه با عشق زيباي تو بتپدحتی یک لحظه دوری از تو باعث دلتنگی من می شودو تمام ساعتها تو را صدا می زنمهستی من , زندگی من با تو قشنگ می شودو تمام زندگی از دست رفته من همراه با تو دوباره به من بازمی گردد فریاد نزن ای عاشق فریاد نزن ای عاشقمن صدایت را درون قلب خود می شنومدرد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرمفریاد نزن ای عاشق، فریاد نزنبی سبب نیست چنین فریادمبی گناه در دام عشق افتادمچه درست و چه غلطزندگی هم خودم و هم تو رو بر باد دادماگر احساسمو می فهمیدیقلبتو دوباره می بخشیدیلحظه ی پایان این دیدار روروز آغازی دگر می دیدیاگه بیهوده نمی ترسیدمعشقو اون جوری که هست می دیدمشاید این لحظه ی غمگین وداعقلبمو دوباره می بخشیدمکاش از این عشق نمی ترسیدمما سزاواریم اگر گریانیماین چنین خسته و سرگردانیمما که دانسته به دام عشق افتادیمچرا از عاشقی رو گردانیموقتی پیمان دلو میبستیمگفته بودیم فقط عاشق هستیمولی با عشق نگفتیم هرگزاز دو ایل نا برابر هستیماز دو ایل نا برابر هستیمنه گناه کاریم نه بی تقصیریممنو تو بازیچه ی تقدیریمهر دو در بیراهه ی بی رحم عشقبا دلو احساس خود درگیریمبیشتر از همیشه دوست دارمگر چه از عاشقی وعاشق شدن بی زارمزیر آوار فرو ریخته ی عشقاز دلم چیزی نمانده که به تو بسپارمتو که همدردی مرا یاری بدهبه منه عاشق امیدواری بدهاگر عشق با ما سر یاری نداشتتو به من قول وفا داری بدهتو به من قول وفا داری بده تو را نگاه می کنم تو را نگاه می کنمخورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!بیدار شوبا قلب و سر رنگین خودبد شگونی شب را بگیرتو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شودزورق ها در آب های کم عمقند...خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است!جهان این گونه آغاز می شود:موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند(تو در میان ملافه ها جا به جا می شویوخواب را فرا می خوانی)بیدار شو تا از پی ات روان شومتنم بی تاب تعقیب توست!می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنماز دروازه ی سپیده تا دریچه ی شبمی خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم! گمگشته تا کدوم ستاره دنبال تو باشمتا کجا بی خبر از حال تو باشممگه میشه از تو برید و دل کندبگو می خوام تا ابد مال تو باشماز کسی نیست که نشونی تو رو نگیرمبه تو روزی می رسم من،که بمیرمهنوز هم جای دو دستات خالی موندهتا قیامت توی دستای حقیرمخاک هر جاده نشسته روی دوشمکی میاد روزی که با تو روبرو شممن که از اول قصه گفته بودمغیر تو با سایه هم نمی جوشم عشق عشق یعنی انتظاروانتظارعشق یعنی هر چه بینی عکس یارعشق یعنی شب نخفتن تا سحرعشق یعنی سجده ها با چشم ترعشق یعنی دیده بر در دوختنعشق یعنی از فراقش سوختنعشق یعنی سر به در آویختنعشق یعنی اشک حسرت ریختنعشق یعنی چون محمد پا به راهعشق یعنی همچو یوسف قعرچاهعشق یعنی لحظه های ناب نابعشق یعنی لحظه های التهابعشق یعنی گم شدن در کوی دوستعشق یعنی هر چه در دل آرزوستعشق یعنی یک تیمم یک نمازعشق یعنی عالمی راز و نیازعشق یعنی یک تبسم یک نگاهعشق یعنی تکیه گاه و جان پناهعشق یعنی سوختن یا ساختنعشق یعنی زندگی را باختنعشق یعنی همچو من شیدا شدنعشق یعنی قطره و دریا شدنعشق یعنی مستی ودیوانگیعشق یعنی با جهان بیگانگیعشق یعنی با پرستو پر زدنعشق یعنی آب بر آذر زدنعشق یعنی سوزنی آه شبانعشق یعنی معنی رنگین کمانعشق یعنی شاعری دل سوختهعشق یعنی آتشی افروختهعشق یعنی با گلی گفتن سخنعشق یعنی خون لاله بر چمنعشق یعنی شعله بر خرمن زدنعشق یعنی رسم دل بر هم زدنعشق یعنی بیستون کندن به دستعشق یعنی زاهد اما بت پرستعشق یعنی یک شقایق غرق خونعشق یعنی درد و محنت در درونعشق یک تبلور یک سرودعشق یعنی یک سلام و یک درود کلمه مناسب ترین کلمه:خداوندزیبا ترین کلمه:عشقپر احساس ترین کلمه:محبتپر معنا ترین کلمه:نگاهعالی ترین کلمه:دوستیتلخ ترین کلمه:جداییدردناک ترین کلمه:خیانتبدترین کلمه:تمسخر
"""""""""""""""""""""""""""""""""""
فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریــــــــــــاد فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریــــــــــــاد فــــــــــــــــــــریـــــــــــــادی بـــــــرای تــــــــــــــــو فریادی که از اعـــــماق قلـــــب خستـــه ام پا می گیرد و هــــــــــــــنــــــــــوز کــــــــــــــــه هـــــنـــــــــوز اســـت و بــــا ایـــــــــــــن کــــــــه مـــــــدت ها از رفتنــــــت گذشته هنــــــــوز بر حنــــــــــــــجره خســــــته ام جاری نگـــــــــــشته زیـــــــــبایــــــم هنوز نتوانسته ام درد عمیق نبــــودن و رفتـــــــنت را باور کنـــــم عشــــــــــــــــــــــق من هنوز صـــــدای زیبای مستیت و هنوز گم شدن در قطره قطره ی بـــــــــــــعد صدایت فراموشم نشده و بــــــــــه خدای اسمان ها قســـــــــم هـــــــنــــــوز کـــــه هــــنـــــوز اســـــــــت عروجی که با تو بودن برایـــم اورده پایان نیافته پرنده را که ازاد کنی روزی برمــــــــــی گردد و مــــــــــــــن خاکـــــــی از ایــــــــــن اتفــــــاق زمینی زیـــــــــــــاد دور نیســــــــتــــم روزی مـــــــــــــــی ایـــــــــــــــــم و تـــــــــــــــو را بــــــــــا خـــــــــــــود بـــــــــــــــه اوج رویاهـــــایم می بــــرم مـــــی بــــــــــرم تــــــــــــا ببــــــیــــــــنی مــــــــــخمـــــــــل رویــــــاهــــای پســــــــرک چــــــــــــــــــــه رنــــــــــــــــــگـــــــــــــــــی دارد!!!!!!! مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن می ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم مـــــــــــــــنــــــــــــــــــــتـظـــــــــــــــــــــــرم بــــــــــــــــــــــــاش
بیا با من به شهر عشق رو کن خانه اش با من
نگو دیوانه کو زنجیر گیسو را زهم وا کن
دل دیوانه ی دیوانه ی دیوانه اش با من
بیا تا سر به روی شانه ی هم راز دل گوییم
اگر مویت به رویت شد پریشان شانه اش با من
نگو دیگر به من اندر دل اتش نمی سوزد
تو گرمم کن به افسونت گرمی افسانه اش با من
چه بشکن بشکنی دارد فلک بر حال سرمستان
چو پیمان بشکنی بشکستن پیمانه اش با من
در این دنیای وا نفسای بی فردا
خدایا عاشقان را غم مده شکرانه اش با من
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: دوستت دارم
مردها و زن ها دست کم در یک مورد اتفاق نظر دارند. هیچ کدام به زن ها اعتماد ندارند!
____________________
تحقیقات نشان داده که فقط ۲۰% مردها عقل دارند !
۸۰% بقیه زن دارند !
____________________
مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنندبر اثر کمبود حوصله طلاق می دن
ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند !
____________________
مردها سه تا آرزو دارن :
اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن !
اونقدر که بچه شون می گن قوی باشن !
و مهمتر از همه اینکه :
اونقدر که زنشون بهش شک داره دوست دختر داشته باشن !
____________________
بیشتر مردان موفقیت شون رو مدیون زن اولشون هستند و
زن دومشون رو مدیون موفقیت شون !
____________________
مرد اولی : امان از دست این زنها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت !
دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !
____________________
فرق پیر دختر با پیر پسر:
اولی موفق نشده ازدواج کنه ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه !
____________________
یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه :
مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره !
*************************
دختر:موجودی است که:
وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!!
وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!!
وقتی غمگین است آه میکشد
وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد
وقتی بدش می آید میگوید ویشششش .
وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.
همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق
پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند !
از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!!
____________________
پدر برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع
حرف زدن تلفن رو قطع کرد. پدر پرسید:
کی بود؟ دختر جواب داد: شماره رو عوضی گرفته بود !
____________________
دختره به دوستش زنگ میزنه میگه , یه پسره دنبام راه افتاده , چیکار کنم؟ دوستش میگه
خوب تندتر راه برو!! دختره میگه من دارم تند میرم ولی اون خاکتوسر خیلی یواش راه میره!
::::::::::::::::::::::::::::::::: دوستت دارم
خوبه بعضی از پسرا بدونن که چرا دخترا بهشون میگن داداش:
میگن داداش: یعنی زیاد بهم نزدیک نشو
میگن داداش: که وقتی مزاحم پیدا کردن بتونن با کمک داداشی ردش کنن
میگن داداش: که وقتی ناراحتن با یکی حرف بزنن
میگن داداش: که وقتی می خوان لج یکی رو در بیارن از داداش کمک بگیرن
میگن داداش: که گاهی چیزایی رو که نمی دونن ازشون یاد بگیرن
میگن داداش: یعنی من نمی خوام دوست پسر داشته باشم بی خیال من شو
میگن داداش: که هم باهات حرف بزنن هم از هر پیشنهاد ناراحت کننده ای در امان باشن
میگن داداش : وقتی می خوان برن بیرون بگن بیا با داداشم برو بیرون من راحت شم
میگن داداش : چون تو این سن یه حمال خوب بهتر از اینه که واسه یه کسی خرج کنن
میگن داداش : چون بنزین نیست از آژانس بهتر کار می کنه
میگن داداش : چون محبت داداش از دوست پسر بیشتره
میگن داداش : چون میگن جیب من و داداشیم یکی
| |
|
English : I Love You
Romanian : Te iu besc
Persian : Tora doost daram
Italian : Ti amo
German : Ich liebe Dich Turkish : Seni Seviyurum
French : Je t'aime
Greek : S'ayapo
Spanish : Te quiero
Hindi : Mai tumase pyre karati hun
Arabic : Ana Behibak
Iranian : Man doosat daram
Japanese : Kimi o ai shiteru
Yugoslavian : Ya te volim
Korean : Nanun tangshinul sarang hamnida
Russian : Ya vas liubliu
سوختن با درد نسبت داشتن
عشق دريک جمله يعنی انتظار
انتظار روز رجـــعت داشتن
عشق يعنی مستی و ديوانگی
عشق يعنی در جهان بيگانگی
عشق يعنی شب نخفتن تا سحر
عشق يعنی سجده ها با چشمان تر
عشق يعني سر به در آويختن
عشق يعنی اشک حسرت ريختن
عشق يعنی در جهان رسوا شدن
عشق يعنی مست و بی پروا شدن
عشق يعنی سوختن يا ساختــن
عشق يعنی زندگی را باختن
عشق يعنی انتـــظار و انتـــظار
عشق يعنی هرچه بينی عکس يار
عشق يعنی ديـده بر در دوختـن
عشق يعنی در فراقش سوختن
عشق يعنی لحظه های التهاب
عشق يعنی لحظه های ناب ناب
عشق يعنی با پرستو پر زدن
عشق يعنی آب بر آذر زدن
عشق يعنی سوز نی آه شبان
عشق يعنی معنی رنگين کمان
عشق يعنی با گلي گفتن سخن
عشق يعنی خون لاله بر چمن
عشق يعنی شعله بر خرمن زدن
عشق يعنی رسم و دل برهم زدن
عشق يعنی يک تيمم يک نماز
عشق يعنی عالمی راز و نياز
عشق يعنی چون محمد پا به راه
عشق يعنی همچو يوسف قعر چاه
عشق يعنی بيستون کندن به دست
عشق يعنی زاهد اما بت پرست
عشق يعنی همچومن شيدا شدن
عشق يعنی قلــه و دريا شدن
عشق يعنی يک شقايق غرق خون
عشق يعنی درد ومحنت دردرون
عشق يعنی يک تبلور يک سرود
عشق يعنی يک سلام و يک درود
عشق يعنی جام لبريز از شراب
عشق يعنی تشنگی يعنی سراب
عشق يعنی حسرت شبهای گرم
عشق يعنی ياد يک رويای نرم
عشق يعنی غرقه گشتن در سراب
عشق يعنی حلقه های بی حساب
عشق يعنی تا ابد بی سرنوشت
عشق يعنی آخــرخط بهـشــت
عشق يعنی گم شدن در لحظه ها
عشق يعنی آبـی بی انتـــها
عشق يعنی زرد تنها و غريب
عشق يعنی سرخی ظاهر فريب
عشق يعنی تکيه بر بازوی باد
عشق يعنی حسرتت پاينده باد
عشق يعنی هرزمان تنها شنيدن نام او
عشق يعنی هرچه گفتن هرچه کردن
سوختن با درد نسبت داشتن
عشق دريک جمله يعنی انتظار
انتظار روز رجـــعت داشتن
عشق يعنی مستی و ديوانگی
عشق يعنی در جهان بيگانگی
عشق يعنی شب نخفتن تا سحر
عشق يعنی سجده ها با چشمان تر
عشق يعني سر به در آويختن
عشق يعنی اشک حسرت ريختن
عشق يعنی در جهان رسوا شدن
عشق يعنی مست و بی پروا شدن
عشق يعنی سوختن يا ساختــن
عشق يعنی زندگی را باختن
عشق يعنی انتـــظار و انتـــظار
عشق يعنی هرچه بينی عکس يار
عشق يعنی ديـده بر در دوختـن
عشق يعنی در فراقش سوختن
عشق يعنی لحظه های التهاب
عشق يعنی لحظه های ناب ناب
عشق يعنی با پرستو پر زدن
عشق يعنی آب بر آذر زدن
عشق يعنی سوز نی آه شبان
عشق يعنی معنی رنگين کمان
عشق يعنی با گلي گفتن سخن
عشق يعنی خون لاله بر چمن
عشق يعنی شعله بر خرمن زدن
عشق يعنی رسم و دل برهم زدن
عشق يعنی يک تيمم يک نماز
عشق يعنی عالمی راز و نياز
عشق يعنی چون محمد پا به راه
عشق يعنی همچو يوسف قعر چاه
عشق يعنی بيستون کندن به دست
عشق يعنی زاهد اما بت پرست
عشق يعنی همچومن شيدا شدن
عشق يعنی قلــه و دريا شدن
عشق يعنی يک شقايق غرق خون
عشق يعنی درد ومحنت دردرون
عشق يعنی يک تبلور يک سرود
عشق يعنی يک سلام و يک درود
عشق يعنی جام لبريز از شراب
عشق يعنی تشنگی يعنی سراب
عشق يعنی حسرت شبهای گرم
عشق يعنی ياد يک رويای نرم
عشق يعنی غرقه گشتن در سراب
عشق يعنی حلقه های بی حساب
عشق يعنی تا ابد بی سرنوشت
عشق يعنی آخــرخط بهـشــت
عشق يعنی گم شدن در لحظه ها
عشق يعنی آبـی بی انتـــها
عشق يعنی زرد تنها و غريب
عشق يعنی سرخی ظاهر فريب
عشق يعنی تکيه بر بازوی باد
عشق يعنی حسرتت پاينده باد
عشق يعنی هرزمان تنها شنيدن نام او
عشق يعنی هرچه گفتن هرچه کردن
ای عشق همه بهانه از توست من خامشم و ترانـه از توست
آن بانگ بلنـــــــد صبحگــــــاهی وین زمزمـــــه شبانــه از توست
مــــــــــن اندوه خـــویش را ندانم این گریــــه بی بهانــــه از توست
ای آتش جـــــــــــان پاکبـــــــــازان در خرمــــــن من زبانــــه از توست
افســون شده تو را زبان نیست ور هست همـه فسانه از توست
کشتی مــــرا چه بیــــم دریا؟ توفــــــان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی وگر نه غم نیست مست از تو و میخانـــه از توست
::::::::::::::::::::::::::::::::::: دوستت دارم