
یا اين دل شكستة ما را صبور كن
يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن
ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من!
اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن
با ذوالفقار حضرت مولا ، بيا و بعد
دلهاي شيعه را پرِ حسّ غرور كن
با كوله بار غربت و اندوه خود بيا
از كوچه هاي سينه زني مان عبور كن
امشب بيا كه روضه بخواني برايمان
امشب بساط گريه مان را تو جور كن
يا چند صفحه مقتل كرب و بلا بخوان
يا خاطرات عمه تان را مرور كن
هم يادي از مصيبتِ سرخ تنور كن
تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.
من اینجا ریشه در خاکم
|
|
|
|
|
یادم باشد زندگی را دوست دارم. یادم باشد قلب کسی را نشکنم. یادم باشد زمان، بهترین استاد است. یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست. یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم. یادم باشد زندگی، ارزش غصّه خوردن ندارد. یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم. یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم. یادم باشد از بچّه ها می توان خیلی چیزها آموخت. یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام. یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود. یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها، دل من، دل نیست. یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود. یادم باشد از چشمه ، درسِِ خروش بگیرم و از آسمان، درسِ پـاک زیستن. یادم باشد که آدم ها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند. یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم. یادم باشد گره ی تنهایی و دلتنگی هر کس، فقط به دست دل خودش باز می شود. یادم باشد قبل از هر کار، با انگشت به پیشانی ام بزنم تا بعدا با مشت بر فرقم نکوبم. یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم.
|