اس ام اس کردی ( زبان شیرین کردی )
شةوقی أوویی تؤیة رووناکی دپی سةوداسةرم
بؤ تریفةی ماهی أووت ضةن بصسةروسامانة شةو
معنی :
شوق دیدار روی تو روشنیبخش دل سودایی مناست
بی فروغ ماه رویت، جلوه و جلایی ندارد شب
.
.
.
هه رچه ند که نات بینم
به ڵام ده نگی خه نده ت
ئه بزوێنێ
دڵی سڕم
معنی:
هیچ می دانی
هر چند که ناپیدایی
اما دل شکسته ام می گوید
می آید صدایی
 
.
 
.
 
.
گیانا که م  زو  وه ره  نازدارم  زو  وه ره  به س  جاری  بت بینم
گیانم  بو  خوت  به ره
معنی :
جانان من زود بیا نازنینم زود بیا تا برای یک بار هم که شده ببینمت 
جانم را بگیر و برای خود ببر
.
.
.
باخی بةهةشتم ، روخساری تؤیة ضاوم تامــةزرؤی دیداری تؤیة
یـادی ثیرؤزت هـةر لـة دپـمایة تا أؤذی دوایـی کـؤتایی نایة
معنی :
باغ بهشت من ، رخسار توست دیدگانم مشتاق دیدار توست
یاد متبرک تو مونس دل من است وتا روز بازپسین همراه اوست
.
.
.
یاران تةطبیرص ، زامـم کـارییة دةردی ئةمجـارةم ئةویندارییة
کؤترة باریکة نصضیری بـاز بص هةرطیزناتوانص بفأص،دةرباز بص
معنی:
یاران چارهای! زخم من کاریست چراکه درد م اینبار،درد عشق است
کبوتریکه به چنگ شاهین افتادهاست نه مجال پروازش هست نه راه گریزی
.
.
.
بـص تؤ هـةناوم باخی بـصئاوة طوپـی ئـاواتم سیس و ذاکـاوة
ضاوم لـة أصذنةی بةزةیی تؤیة بةسیةتی خةزان وادةی ضرؤیة
معنی :
بی یادت دلم باغ تشنهای خواهدشد بی یادت گل امیدم خواهد پژمرد
چشم امیدم به باران رحمت توست پس پاییز مرا بهار پرشکوفه گردان
.
.
.
ضؤن نةطرییم من بة کوپ، شصواوة لصم أؤذ و شةوم
بؤ تةوافی أؤذی رووت شصواوة و سةرطةردانة شةو
معنی :
چگونه نگریم منی که روز و شبم را بازنمیشناسم
بهر طواف خورشید روی توست که شب سرگردان است
.
.
.
خةرمةنی ذینم بة بادا ضوو بة دةس هیجرانی تؤ
من دةسووتصم و شةمیش بؤ حاپی من طریانة شةو
معنی :
خرمن هستیام را هجران تو به دست باد سپرد
من میسوزم و شمع نیز بر حالم میگرید شب
 
:::::::::::::::::::
 
هه تادل ده كه وئ 
له ترپه و ليدان 
قه تره يه خوينم 
تا مابئ له گيان 
هه تاهه ناسه م 
بكاهاتوچو 
قه ت له بير ناچيت 
خوشه ويستي تو 
 
""""""""""""""""
 
ضضضضضدحاللللللللل
... توصيه شيرازی: اگر حس كار به شما دست داد ، كمی صبركنيد تا این حس كاذب از بين برود
ضضضضضدحاللللللللل
 
بااعلام سال همت و کار مضاعف درشیراز عزای عمومی اعلام شد
 
ضضضضضدحاللللللللل
 
:ك و ن سره چيست 
!نوعي ورزش كششي شيرازيها براي نزديك شدن به سفره
 
ضضضضضدحاللللللللل
 
"براى اينكه شكست نخوريد هيچوقت تلاش نكنيد"
يك فيلسوف شيرازي
 
ضضضضضدحاللللللللل
 
يك راهكار شيرازي:در روز به طور كامل استراحت كنيد تاشب به راحتي بخوابيد
 
ضضضضضدحاللللللللل
 
Shiraziye falaj mishe bade yek hafte mifahme
ضضضضضدحاللللللللل
 
دعاي شيرازيها:خداياما حال نداريم به راه راست هدايت شويم تو خودت راه راست رابه سوي ماكج كن
 
ضضضضضدحاللللللللل
 
Dictionary shirazi :
 
Yes : ha vallo
 
Really : ha a!
 
Oh my god : ya abelfazl
 
Why : barey chi chi?
 
Bye : kari bari
 
ضضضضضدحاللللللللل
 
:عشق شيرازی
دلوم ميخادبرم بالوی يی كوه بلندی ازته دلوم باتموم وجودوم باصدوی بلند جاربزنم دوست دارم ولی  حوصلم نمشه
 
ضضضضضدحاللللللللل
 
کسانی که شیرازی نیستن فک نکنم از این اس ام اس چیزی بفهمن ولی اگه فهمیدن معذرت می خوام
فرهنگ لغت شیرازی:
حرف نزن = گو خوری نکن
دروغ گفته = گو خورده
سهم من کمه = گوش مونده بری من
خرابش کرده = گو زده توش
هیچی بلد نیست = گو سرش میشه!
خیلی ضعیفه = هیچ گویی نیست
فقیره = گو داره
بدرد نمی خوره = برا گو خوبه!
خیلی بد رانندگی می کنه = مثل گو می رونه
تو فوتبال خیلی خوب گل می زنه = تو فوتبال مثل گو گل می زنه!!
آدمه بدی هست = آدمه گوی یه
و این داستان ادامه دارد...
 
""""""""""""""""""
 
1.سعی كنید روزها استراحت كنید تا شبها راحت بخوابید!
2.در نزدیكی تخت خوابتان صندلی بگذارید تا اگر از خواب بیدار شدید روی آن نشته و استراحت كنید!
3.ایستادن به راه رفتن، نشستن به ایستادن و خوابیدن به نشستن اولویت دارد!
4.جایی كه میتوانید بنشینید چرا میایستید؟
5.كار امروز را به فردا موكول كنید و كار فردا را به پس فردا!
6.اگر حس كار كردن به شما دست داد كمی صبر كنید تا این حس از شما بگذرد!
7.از همه دیرتر سر سفره رفته و زودتر بلند شوید تا زحمت چیدن و جمع كردن سفره به شما تحمیل نشود!
8.برای كار همیشه فرصت هست پس از استراحت غافل نشوید!
9.در میهمانیها حتماً با خود بالش ببرید شاید فرصتی برای استراحت بدست آوردید!
10.به خواب نگویید كار دارم به كار بگویید خواب دارم!
"""""""""""""""""
 
دلی دارم که رسوای جهان است / گرفتار بتی ابرو کمان است
نگاهم سوی طاووسی بهشتی است / که نامش مهدی صاحب الزمان است . . .
به امید ظهورش
از میان اشک ها خندیده می آید کسی
خواب بیداری ما را دیده می آید کسی
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی . . .
اللهم عجل لوییک الفرج
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن /گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم / گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم . . .
آه می کشم تو را , با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا , ای کرامت بهار
در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند
کاروانی از شهید , کاروانی از بهار . . .
باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده  / درد این بی خبری بی حد و اندازه شده
باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم  / باز از دوری تو خسته و درمانده شدم
یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان
تاطرب خانه کنی بیت حزن باز رسان
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من باز رسان . . .
الا ای عطر دین ما کجایی؟ /  شه خضرا نشین ما کجایی؟
مذاب کوره ی آهنگرانم / به یادت جمعه ها در جمکرانم . . .
با این دل ماتم زده آواز چه سازم /بشکسته نی ام بی لب دم ساز چه سازم
در کنج قفس می کشدم حسرت پرواز /با بال و پر سوخته پرواز چه سازم . . .
دلم ز هجر تو در اضطراب میافتد
بسان زلف تو در پیچ و تاب میافتد
شبی که بیتوام، ای ماه انجمن آرا!
دلم ز هجر تو از صبر و تاب میافتد . . .
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت / دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
 مانند مرده ای متحرک شدم بیا / بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت . . .
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند . . .
در آتش رهایم، خدا شاهد است / به غم مبتلایم، خدا شاهد است
شب است و دل و بیکسی وایِ من / به درد آشنایم، خدا شاهد است . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
فقط گفتی به ما پرواز ، پرواز / در زندان غیبت کی شود باز؟
بدون تو چگونه پرگشاییم؟ / برای هر عمل هستی سر آغاز . . .
ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار
تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار
تقویمها نبود تو را ناله میکنند
در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار . . .
مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان
که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان
در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز
نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان . . .
آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم
آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد
جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم . . .
کاش از لطف شبی یاد ز ما میکردی / یاد از عاشق افتاده ز پا میکردی
کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده  / با نگاه ملکوتی تو دوا میکردی . . .
یا صاحب الزمان
زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست / فلک شیدا، پریشان روزگار است
دلا، آدیـنه شد، دلبر نیامد / غروب انتظارم سرنیامد . . .
رزو دارم بیایی مژده ی سبز بهارم
ای تمام آرزویم ای همه دار و ندارم
آرزو دارم بیایی در دل تاریک غم ها
ای جمالت روشنای خلوت شب های تارم . . .
 
 
 
شةوقی أوویی تؤیة رووناکی دپی سةوداسةرم
بؤ تریفةی ماهی أووت ضةن بصسةروسامانة شةو
معنی :
شوق دیدار روی تو روشنیبخش دل سودایی مناست
بی فروغ ماه رویت، جلوه و جلایی ندارد شب
.
.
.
هه رچه ند که نات بینم
به ڵام ده نگی خه نده ت
ئه بزوێنێ
دڵی سڕم
معنی:
هیچ می دانی
هر چند که ناپیدایی
اما دل شکسته ام می گوید
می آید صدایی
.
.
.
گیانا که م زو وه ره نازدارم زو وه ره به س جاری بت بینم
گیانم بو خوت به ره
معنی :
جانان من زود بیا نازنینم زود بیا تا برای یک بار هم که شده ببینمت
جانم را بگیر و برای خود ببر
.
.
.
باخی بةهةشتم ، روخساری تؤیة ضاوم تامــةزرؤی دیداری تؤیة
یـادی ثیرؤزت هـةر لـة دپـمایة تا أؤذی دوایـی کـؤتایی نایة
معنی :
باغ بهشت من ، رخسار توست دیدگانم مشتاق دیدار توست
یاد متبرک تو مونس دل من است وتا روز بازپسین همراه اوست
.
.
.
یاران تةطبیرص ، زامـم کـارییة دةردی ئةمجـارةم ئةویندارییة
کؤترة باریکة نصضیری بـاز بص هةرطیزناتوانص بفأص،دةرباز بص
معنی:
یاران چارهای! زخم من کاریست چراکه درد م اینبار،درد عشق است
کبوتریکه به چنگ شاهین افتادهاست نه مجال پروازش هست نه راه گریزی
.
.
.
بـص تؤ هـةناوم باخی بـصئاوة طوپـی ئـاواتم سیس و ذاکـاوة
ضاوم لـة أصذنةی بةزةیی تؤیة بةسیةتی خةزان وادةی ضرؤیة
معنی :
بی یادت دلم باغ تشنهای خواهدشد بی یادت گل امیدم خواهد پژمرد
چشم امیدم به باران رحمت توست پس پاییز مرا بهار پرشکوفه گردان
.
.
.
ضؤن نةطرییم من بة کوپ، شصواوة لصم أؤذ و شةوم
بؤ تةوافی أؤذی رووت شصواوة و سةرطةردانة شةو
معنی :
چگونه نگریم منی که روز و شبم را بازنمیشناسم
بهر طواف خورشید روی توست که شب سرگردان است
.
.
.
خةرمةنی ذینم بة بادا ضوو بة دةس هیجرانی تؤ
من دةسووتصم و شةمیش بؤ حاپی من طریانة شةو
معنی :
خرمن هستیام را هجران تو به دست باد سپرد
من میسوزم و شمع نیز بر حالم میگرید شب
:::::::::::::::::::
هه تادل ده كه وئ 
له ترپه و ليدان 
قه تره يه خوينم 
تا مابئ له گيان 
هه تاهه ناسه م 
بكاهاتوچو 
قه ت له بير ناچيت 
خوشه ويستي تو 
""""""""""""""""
ضضضضضدحاللللللللل
... توصيه شيرازی: اگر حس كار به شما دست داد ، كمی صبركنيد تا این حس كاذب از بين برود
ضضضضضدحاللللللللل
بااعلام سال همت و کار مضاعف درشیراز عزای عمومی اعلام شد
ضضضضضدحاللللللللل
:ك و ن سره چيست
!نوعي ورزش كششي شيرازيها براي نزديك شدن به سفره
ضضضضضدحاللللللللل
"براى اينكه شكست نخوريد هيچوقت تلاش نكنيد"
يك فيلسوف شيرازي
ضضضضضدحاللللللللل
يك راهكار شيرازي:در روز به طور كامل استراحت كنيد تاشب به راحتي بخوابيد
ضضضضضدحاللللللللل
Shiraziye falaj mishe bade yek hafte mifahme
ضضضضضدحاللللللللل
دعاي شيرازيها:خداياما حال نداريم به راه راست هدايت شويم تو خودت راه راست رابه سوي ماكج كن
ضضضضضدحاللللللللل
Dictionary shirazi :
Yes : ha vallo
Really : ha a!
Oh my god : ya abelfazl
Why : barey chi chi?
Bye : kari bari
ضضضضضدحاللللللللل
:عشق شيرازی
دلوم ميخادبرم بالوی يی كوه بلندی ازته دلوم باتموم وجودوم باصدوی بلند جاربزنم دوست دارم ولی حوصلم نمشه
ضضضضضدحاللللللللل
کسانی که شیرازی نیستن فک نکنم از این اس ام اس چیزی بفهمن ولی اگه فهمیدن معذرت می خوام
فرهنگ لغت شیرازی:
حرف نزن = گو خوری نکن
دروغ گفته = گو خورده
سهم من کمه = گوش مونده بری من
خرابش کرده = گو زده توش
هیچی بلد نیست = گو سرش میشه!
خیلی ضعیفه = هیچ گویی نیست
فقیره = گو داره
بدرد نمی خوره = برا گو خوبه!
خیلی بد رانندگی می کنه = مثل گو می رونه
تو فوتبال خیلی خوب گل می زنه = تو فوتبال مثل گو گل می زنه!!
آدمه بدی هست = آدمه گوی یه
و این داستان ادامه دارد...
""""""""""""""""""
1.سعی كنید روزها استراحت كنید تا شبها راحت بخوابید!
2.در نزدیكی تخت خوابتان صندلی بگذارید تا اگر از خواب بیدار شدید روی آن نشته و استراحت كنید!
3.ایستادن به راه رفتن، نشستن به ایستادن و خوابیدن به نشستن اولویت دارد!
4.جایی كه میتوانید بنشینید چرا میایستید؟
5.كار امروز را به فردا موكول كنید و كار فردا را به پس فردا!
6.اگر حس كار كردن به شما دست داد كمی صبر كنید تا این حس از شما بگذرد!
7.از همه دیرتر سر سفره رفته و زودتر بلند شوید تا زحمت چیدن و جمع كردن سفره به شما تحمیل نشود!
8.برای كار همیشه فرصت هست پس از استراحت غافل نشوید!
9.در میهمانیها حتماً با خود بالش ببرید شاید فرصتی برای استراحت بدست آوردید!
10.به خواب نگویید كار دارم به كار بگویید خواب دارم!
"""""""""""""""""
دلی دارم که رسوای جهان است / گرفتار بتی ابرو کمان است
نگاهم سوی طاووسی بهشتی است / که نامش مهدی صاحب الزمان است . . .
به امید ظهورش
از میان اشک ها خندیده می آید کسی
خواب بیداری ما را دیده می آید کسی
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی . . .
اللهم عجل لوییک الفرج
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن /گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم / گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم . . .
آه می کشم تو را , با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا , ای کرامت بهار
در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند
کاروانی از شهید , کاروانی از بهار . . .
باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده / درد این بی خبری بی حد و اندازه شده
باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم / باز از دوری تو خسته و درمانده شدم
یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان
تاطرب خانه کنی بیت حزن باز رسان
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من باز رسان . . .
الا ای عطر دین ما کجایی؟ / شه خضرا نشین ما کجایی؟
مذاب کوره ی آهنگرانم / به یادت جمعه ها در جمکرانم . . .
با این دل ماتم زده آواز چه سازم /بشکسته نی ام بی لب دم ساز چه سازم
در کنج قفس می کشدم حسرت پرواز /با بال و پر سوخته پرواز چه سازم . . .
دلم ز هجر تو در اضطراب میافتد
بسان زلف تو در پیچ و تاب میافتد
شبی که بیتوام، ای ماه انجمن آرا!
دلم ز هجر تو از صبر و تاب میافتد . . .
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت / دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم بیا / بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت . . .
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند . . .
در آتش رهایم، خدا شاهد است / به غم مبتلایم، خدا شاهد است
شب است و دل و بیکسی وایِ من / به درد آشنایم، خدا شاهد است . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
فقط گفتی به ما پرواز ، پرواز / در زندان غیبت کی شود باز؟
بدون تو چگونه پرگشاییم؟ / برای هر عمل هستی سر آغاز . . .
ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار
تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار
تقویمها نبود تو را ناله میکنند
در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار . . .
مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان
که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان
در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز
نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان . . .
آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم
آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد
جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم . . .
کاش از لطف شبی یاد ز ما میکردی / یاد از عاشق افتاده ز پا میکردی
کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده / با نگاه ملکوتی تو دوا میکردی . . .
یا صاحب الزمان
زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست / فلک شیدا، پریشان روزگار است
دلا، آدیـنه شد، دلبر نیامد / غروب انتظارم سرنیامد . . .
رزو دارم بیایی مژده ی سبز بهارم
ای تمام آرزویم ای همه دار و ندارم
آرزو دارم بیایی در دل تاریک غم ها
ای جمالت روشنای خلوت شب های تارم . . .
 
 

